عصمت پیامبر: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر به عصمت پیامبر خاتم)
برچسب: تغییر مسیر جدید
 
(۱۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
==[[عصمت]] [[پیامبران]] <ref>[[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ص ۱۹۵-۲۰۲. </ref>==
#تغییر_مسیر [[عصمت پیامبر خاتم]]
* آیا ممکن نیست پیامبر واقعی از روی خطا پیام الهی را وارونه دریافت و ابلاغ کند یا تحت تأثیر هواهای نفسانی واقع شود؟ پیام‌آور الهی باید از مصونیت کافی نسبت به انتقال پیام الهی، برخوردار باشد<ref>[[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص ۱۲۷. </ref>.
* در خصوص عصمت پیامبران، از دیرباز مباحث بسیاری در بین متفکران و متدینان مطرح شده است که در اینجا تنها می‌توان به چند مبحث مقدماتی در این زمینه اشاره کرد.
* بی‌شک سرآغاز اندیشه عصمت در میان مسلمانان قرآن بوده و از صدر اسلام پدید آمده است. خداوند در مورد برخی از انسان‌ها از زبان شیطان چنین بیان کرده: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعين‏َ * إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصين‏َ}}﴾}}<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۲۹ و ۱۳۰. </ref>.
==تعریف عصمت==
* "عصمت" در لغت به معنای بازداشتن، حفظ کردن و نگه‌داشتن است<ref>تاج العروس، ج ۱۷، ص ۴۸۱ و ۴۸۲. </ref> مقصود از "عصمت" این است که [[پیامبران]] باید در مقابل گناه و خطا مصون و بیمه باشند. [[امام صادق]] {{ع}}، [[معصوم]] را این‌چنین تعریف می‌فرمایند: {{عربی|اندازه=150%|"الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِيعِ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيم}}﴾}}‏ "}}<ref>سوره آل عمران؛ آیه: ۱۰۲. </ref>. <ref>[[معانی الاخبار (کتاب)|معانی الاخبار]]، ص ۱۳۲. </ref> معصوم کسی است که به کمک خداوند، خود را از همه حرام‌ها، بازمی‌دارد؛ خداوند متعال [در همین خصوص] می‌فرماید: "هر کس به خداوند چنگ زند، به‌یقین به راه مستقیم هدایت می‌گردد".
* در لغت، به معنی "امساک"، حفظ و منع است از ریشه "عصم" یعنی خداوند بنده خویش را از هر ناگواری که موجب هلاکت است و بر او وارد شود نگه می‌دارد.اعتصام نیز به معنی تمسک نمودن به چیزی است<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۸۷ و ۸۸. </ref>.
* قوه یا ملکه‌ای از سوی خداوند ست که مانع از صدور خطا و گناه می‌شود. علم کامل، شرط لازمِ تحقق عصمت است تا پیامبر با بیان امری باطل و خلاف حقیقت موجب انحراف مردم نشود. پیامبر باید از اراده‌ای قوی برخوردار باشد تا در انتقال پیام الهی تحت تأثیر هوای نفس و شیطان قرار نگیرد. با توجه به این تحلیل از عصمت، [[معصوم]] بودن با اختیار انسان منافاتی ندارد<ref>[[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص ۱۲۸. </ref>.
==رابطه میان موهبتی بودن عصمت و عدل الهی==
:چرا عصمت در انحصار گروه اندکی قرار دارد؟ اگر به ما نیز چنین علم و اراده‌ای داده بودند، ما هم عصمت داشتیم<ref>[[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص ۱۲۸. </ref>.
 
==ضرورت عصمت==
معنا ندارد که خدای حکیم راه سعادت و هدایت انسان‌ها را در اختیار کسی قرار دهد که اطمینانی به او نباشد و اگر چنین باشد، هر ارسال پیامبر و هم ابلاغ راه سعادت از سوی خدای متعال، نقض غرض و مایه انحراف انسان‌ها خواهد بود<ref>[[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص ۱۲۸. </ref>.
 
==ضرورت عصمت==
معنا ندارد که خدای حکیم راه سعادت و هدایت انسان‌ها را در اختیار کسی قرار دهد که اطمینانی به او نباشد و اگر چنین باشد، هر ارسال پیامبر و هم ابلاغ راه سعادت از سوی خدای متعال، نقض غرض و مایه انحراف انسان‌ها خواهد بود<ref>[[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص ۱۲۸. </ref>.
 
==اقسام عصمت==
#عصمت از ارتکاب گناه
#عصمت از خطا و فراموشی در دریافت و ابلاغ وحی
# عصمت از خطا و فراموشی در اجرای احکام الهی و امور فردی و اجتماعی<ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۸۰. </ref>.
 
==آرای متکلمان و حکمای اسلامی درباره عصمت==
* متکلمان و حکمای اسلامی، عصمت را نسبت به گناه می‌سنجند و منشأ صیانت و حفظ [[معصوم]] از گناه را اراده الهی می‌دانند با تفسیرها و تعبیرهای متفاوت. متکلمان [[اشعری]]، در تعریف عصمت گفته‌اند: {{عربی|اندازه=150%|"و هی عندنا: أن آل یخلق الله فیهم ذنباً"}}<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۸۸. </ref>.
* زیرا همه اشیاء را بدون واسطه به خداوند متعال استناد می‌دهند "اما در عین حال" معتقدند که قدرت ارتکاب معصیت برای [[انبیا]] وجود دارد. اینکه هر نوع فعلی انسانی را فعل الهی دانسته‌اند علاوه بر اشکال جبرگرایی، با قدرت لازم در حقیقت تعریف عصمت منافات دارد<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۳۵ و ۱۳۶. </ref>.
* متکلمان [[عدلیه]] گفته‌اند: "بدان که عصمت عبارت است از لطفی که خداوند در مورد بنده خود انجام می‌دهد و به واسطه آن، انسان از فعل قبیح امتناع می‌ورزد. به عقیده [[معتزله]]، با توجه به لطف خدا به [[معصوم]] داعی بر ترک واجب و فعل معصیت در [[پیامبران]] وجود ندارد اگرچه بر آن تواناست" <ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۸۹. </ref>.
* [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]] و... حقیقت عصمت را لطف دانسته‌اند؛ این تلقی صحیح است اما نیروی تأثیرگذار در عصمت را مشخص نمی‌کند. حکمای مسلمان معتقدند، [[انسان کامل]] قوای غضبیه و شهویه را مطیع قوه عاقله قرار می‌دهد؛ اما به نظر می‌رسد [[پیامبران|پیامبران معصوم]]، علاوه بر رشد عقلانی، از لطف دیگری از سوی خداوند برخوردارند تا به عصمت ویژه‌ای برسند <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۳۱-۱۳۳. </ref>.
* حکمای اسلامی می‌گویند: عصمت ملکه‌ای است که از دارنده آن، معصیت سر نمی‌زند. [[قاضی عضدالدین ایجی]]: این ملکه به واسطه علم به پیامدهای ناگوار گناهان و نتایج ارزشمند طاعات حاصل می‌شود. مولوی عبدالعزیز فرهادی گفته: "تطبیق نظریه حکما، بر اصول [[اهل سنت]] آسان است. به این بیان که عصمت، ملکه‌ای است نفسانی که خداوند آن را در انسان می‌آفریند و سبب عادی برای نیافریدن گناه در او خواهد بود". اما دیدگاه دیگری وجود دارد که مطابق آن ساختار آفرینش فرد [[معصوم]] مستلزم عدم اختیار اوست. ابوالحسن اشعری می‌گوید: معصوم، قدرت بر انجام معصیت ندارد. ازنظر عقل، معصوم به این معنا، مستحق مدح و ستایش نخواهد بود و تکلیف و جزا نیز نامعقول خواهد بود علاوه بر این‌ها قرآن صریحاً می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ...}}﴾}} و [[حضرت یوسف]] در قرآن تصریح کرده که همچون دیگر انسان‌ها دارای نفس اماره به گناه است. نظریه [[اشاعره]] هم چون با اصل علیت در تعارض است پذیرفته نیست<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۰-۹۲. </ref>.
* پاره‌ای از متکلمان و بسیاری از حکمای اسلامی، حقیقت عصمت را داشتن ملکه نفسانی دانسته‌اند؛ اشکال اساسی این تعریف، ابهام و نامفهوم بودن است که حقیقت عصمت را روشن نمی‌سازد. دسته‌ای از متکلمان [[اهل سنت]] و [[شیعه]] به تبیین ترکیبی از حقیقت عصمت پرداخته‌اند:
:#در نفس یا بدن خاصیت و ملکه‌ای است که مانع گناه شود.
:#علم به بدی و زشتی گناه مانع از گناه شود.
:#این علوم از طریق [[وحی]] به [[معصوم]] می‌رسد.
:#معصوم در ترک اولی یا نسیان، متنبه و معاقبه می‌شود. اجتماع این عوامل چهارگانه، صدور گناه از معصوم را معدوم و محال می‌نماید<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۳۴-۱۳۶. </ref>.
* دیدگاه حکما نیز، اگر مستلزم اکتسابی بودن عصمت باشد، پذیرفته نیست؛ زیرا لازمه آن این است که [[معصومان]] در آغاز، فاقد عصمت باشند. آری، اگر دیدگاه حکما را به این‌گونه تفسیر نماییم که ملکه عصمت، محصول صفای فطرت و علم ویژه پیامبر به صفات خداوند و پیامدهای اعمال است که هرگز میل به گناه در او پدید نمی‌آید، در این صورت با موهبتی بودن عصمت منافات ندارد<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۲ و ۹۳. </ref>.
* پس عصمت هم حیثیت اکتسابی و هم حیثیت اعطایی دارد. امکان دارد که [[معصومین|پیشوایان معصوم]]، قابلیت دریافت عصمت اعطایی از خداوند متعال را در دوره عالم ذر دریافت کرده باشند<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۳۷. </ref>.
* بسیاری از ما انسان‌ها، در برخورد با برخی گناهان، در هیچ شرایطی حاضر به ارتکاب آن نیستیم مثلاً بسیاری از افراد، گناه قتل و کشتار را چندان عظیم می‌یابند که حاضر نیستند در هیچ موقعیتی دست خود را به خون شخصی بی‌گناه آلوده سازند. اما انسان [[معصوم]]، با هر آنچه که خداوند آدمی را از آن نهی کرده است، چنین برخوردی دارد.
 
==حدود و قلمرو [[عصمت]] [[پیامبران]]==
* در پاسخ به این سؤال که [[انبیا]] خدا در چه زمینه‌هایی [[معصوم]] هستند، باید گفت: به‌حکم عقل، در همه زمینه‌هایی که به مأموریت الهی آنان ارتباط پیدا می‌کند، اعم از زندگی شخصی، دریافت [[وحی]]، حفظ وحی، ابلاغ وحی، تبیین وحی و عمل به وحی، معصوم هستند. در هیچ‌کدام از این قلمروها کاری که گناه یا خطا و اشتباه باشد چه بزرگ باشد و چه کوچک، از آنان سر نمی‌زند. [[امام باقر|حضرت باقر]] {{ع}} این اعتقاد ضروری را بدین گونه تبیین می‌فرمایند: {{عربی|اندازه=150%|"إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَا يُذْنِبُونَ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يُذْنِبُونَ وَ لَا يَزِيغُونَ وَ لَا يَرْتَكِبُونَ ذَنْباً صَغِيراً وَ لَا كَبِيراً"}}.<ref>[[الخصال (کتاب)|الخصال]]، ص ۳۹۹. </ref> [[انبیا]] گناه نمی‌کنند؛ زیر آنها پاک‌شدگان و معصومند، گناه نمی‌کنند و راه کج نمی‌روند و مرتکب هیچ گناهی، چه صغیره و چه کبیره نمی‌شوند.
* با توجه به حکمت الهی، پیامبر باید از هرگونه خطا و گناه در امور مربوط به هدایت "دریافت، راه هدایت، ابلاغ و تبیین راه هدایت" [[معصوم]] باشد. اولاً و الا نقض غرض خواهد بود و به جای هدایت، گمراهی حاصل می‌شود. در ضرورت [[عصمت]]، فرقی میان معارفی که عین کلام الهی است و معارفی که کلام خود پیامبر است، وجود ندارد. آنچه بر اساس مبانی فلسفی، اهمیت دارد ضرورت رسیدن معارف فرا بشری از راهی مطمئن به انسان است<ref>[[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص ۱۲۹. </ref>.
 
===عمده‌ترین آرا در باب حدود و ثغور [[عصمت]] [[انبیا]]===
#ارتکاب گناهان کبیره از سوی [[پیامبران]]، قبل از [[بعثت]] آنان، ممکن است.
#ارتکاب گناهان صغیره‌ای که سبب نفرت مردم نشود از سوی پیامبران، ممکن است چه قبل و چه بعد بعثت.
#صدور گناه کبیره قبل از بعثت ممکن است و همچنین ارتکاب غیرعمدی گناه صغیره‌ای که نشانه پستی فاعل آن نباشد پس از [[بعثت]].
#متکلمان [[امامیه]] به [[عصمت]] مطلق، برای [[انبیا]] اعتقاد دارند.
:مطلق یعنی از ابتدای تولد تا پایان عمر از هر نوع گناهی معصومند و در ترک گناه هم، مجبور و بی‌اختیار نیستند، زیرا [[پیامبر]] نیز مکلف است و از شرایط تکلیف داشتن اختیار و قدرت انجام و ترک عمل است<ref>[[راه و راهنماشناسی (کتاب)| راه و راهنماشناسی]]، ص ۳۰۶.</ref>.
*مطلق یعنی اعم از کبیره و صغیره، عمدی و سهوی، چه قبل از [[نبوت]] یا [[امامت]] و چه بعد از آن<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)| کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۳۹.</ref>.
*'''الف. عصمت از شرک و کفر''': دراین‌باره مذاهب و متکلمان اسلامی اختلافی ندارند اما ازاقه (؟؟) خوارج، ارتکاب گناه را بر [[پیامبران]] جایز دانسته‌اند و از طرفی، انجام گناه را موجب کفر انگاشته‌اند، ولی لازمه این عقیده، کفر اعتقادی نیست و چون "شیعیان" [[تقیه]] را جایز دانسته‌اند لذا به ایشان نسبت داده‌اند که معتقدند که شرک [[انبیا]] هستند در صورتی که [[شیعه]] اظهار کفر انبیا را از روی تقیه باطل می‌داند زیرا لازمه آن مخفی ماندن دین است<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۴.</ref>.
:'''ب. [[عصمت]] از گناه''': درباره عصمت از گناه کبیره و کذب و تحریف، به‌صورت عمدی، پس از [[نبوت]]، اختلافی وجود ندارد. اما عصمت [[پیامبران]] از گناهان کبیره به‌صورت سهوی، پس از نبوت مورد قبل متکلمان [[امامیه]]، [[معتزله]] از محققان اشعری است. و محققان از معتزله و [[اشاعره]]، [[عصمت]] از گناهان صغیره را حتی به‌صورت سهوی، پس از نبوت، لازم می‌دانند و چنین استدلال کرده‌اند: '''اولاً''': در حقیقتِ گناه صغیره و کبیره اختلاف است. '''ثانیاً''': سلف به تمام اعمال [[پیامبر]] احتجاج می‌نمودند. برخی از اشاعره و معتزله عصمت از گناه را قبل [[نبوت]] خواه عمدی باشد یا سهوی، کبیره باشد یا صغیره، لازم ندانسته‌اند. عده‌ای گفتند: [[پیامبران]] از هر چیزی که نفرت‌آور باشد، معصومند حتی اگر از افعال آنان نباشد مثل تبهکاری پدر و مادرشان. این دیدگاه با دیدگاه [[شیعه]]، در باب عصمت پیامبران الهی، هماهنگ است<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۵-۹۷.</ref>.
*اما برخی دیگر، عصمت را فقط در هنگام تبیین و ابلاغ [[وحی]] بر مردم منحصر کرده‌اند، یعنی در مقام دعوت مردم به [[رسالت]]، صادق باشد و چه به عمد و چه به سهو و چه از روی نسیان، دروغ نگوید، اما در سائر موارد احوال لازم نیست، [[معصوم]] باشد، بلکه صدور خطا و گناه بر او جایز است. [[پیامبران]] از سهو و نسیان نیز معصومند و حدیثی که می‌گوید [[پیامبر]] در نمازش سهو نموده و بعد دو سجده به جا آورد، '''اولاً''' ضعف سندی و اضطراب متنی دارد '''ثانیاً'''، این روایت با ظاهر قرآن و روایات متعددی که بر مصون بودن پیامبر از سهو و نسیان دلالت دارند، ناسازگار است. '''ثالثاً'''، این روایت با دلایل عقلی مبنی بر [[عصمت]] پیامبران، تعارض دارد<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)| کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۴۲ و ۱۴۳.</ref>.
*'''ج. عصمت در تلقی، حفظ و ابلاغ [[وحی]]''': [[پیامبران]] در گرفتن وحی، دچار خطا نمی‌شوند چون دریافت وحی، حضوری است<ref>[[راه و راهنماشناسی (کتاب)| راه و راهنماشناسی]]، ص ۳۰۶.</ref>.
*این عصمت نیز مورد اتفاق مذاهب اسلامی است و این مرتبه از عصمت به گفته متکلمان مقتضای [[معجزه]] است زیرا مقتضای معجزه راستگو بودن [[پیامبر]] در این مدعاست که از جانب خداوند مأمور به ابلاغ احکام الهی است<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۵. </ref>.
*خطای پیامبر در دریافت و یا ابلاغ وحی سبب ناتمام ماندن [[رسالت]] او می‌گردد غرض [[بعثت]] نقض می‌شود، همچنین [[نبی]] خدا، اعتبار خود را در سایر موارد از دست می‌دهد زیرا از آن پس مردم در هر چه که او به‌عنوان [[وحی]] عرضه می‌کند، احتمال خطا خواهند داد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى‏}}﴾}}. از برخی آیات دیگر به دست می‌آید که خداوند نگهبانی را می‌گمارد تا از اصالت وحی حفاظت کنند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا * لِيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا}}﴾}} <ref> سوره جن؛ آیات: ۲۶ تا ۲۸. </ref>. از صدور وحی تا رسیدن آن به [[پیامبر]] {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمِنْ خَلْفِهِ}}﴾}} و در مرحله ابلاغ وحی از سوی [[پیامبر]] به مردم {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مِن بَيْنِ يَدَيْهِ}}﴾}} <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)| آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۷۹ و ۸۰.</ref>.
:'''د. [[عصمت]] از سهو و خطا''': مصونیت از خطا و سهو و نسیان در انجام تکالیف دینی و در تمام اعمال فردی و اجتماعی، نوع دیگری از عصمت است؛ زیرا وصول به اهداف [[بعثت]] مقتضی وثاقت کامل پیامبر در میان مردم است و از دست رفتن اعتبار او در یک حوزه، به سلب اعتبار در حوزه‌های دیگر می‌انجامد. برخی آیات قرآنی شواهدی بر وجود این نوع عصمت در [[پیامبران]] ارائه دهند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلاُّ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}}﴾}} <ref> سوره نساء؛ آیه: ۱۱۳.</ref> <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)| آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۷۹ و ۸۰.</ref>.
*'''هـ. [[عصمت]] در موارد دیگر''':
:*عصمت در تشخیص موضوعات احکام شرعی
:*عصمت در تشخیص مصالح و مفاسد امور اجتماعی
:*عصمت در مسائل مربوط به زندگی شخصی پیامبر<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۷ و ۹۸. </ref>.

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۱۷

تغییرمسیر به: