حبیب بن عمرو سلامانی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{امامت}} {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر | عنوان مدخل = حبیب بن عمرو سلامانی | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} == آشنایی اجمالی == وی از بنوسلامان بن سعد، از تیرههای قبیله قضاعه است<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۱۹.</ref> که نسبش به صورت حبیب...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = | | موضوع مرتبط = صحابه | ||
| عنوان مدخل = حبیب بن عمرو سلامانی | | عنوان مدخل = حبیب بن عمرو سلامانی | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = | ||
| پرسش مرتبط = }} | | پرسش مرتبط = }} | ||
== آشنایی اجمالی == | == آشنایی اجمالی == | ||
وی از [[بنوسلامان بن سعد]]، از تیرههای [[قبیله قضاعه]] است<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۱۹.</ref> که نسبش به صورت [[حبیب بن فدیک بن عمرو]] نیز گفته شده است که صحیح به نظر نمیرسد؛ زیرا در این [[نسب]] وی به جای انتساب به [[پدر]] به جد منسوب شده است<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۲۰.</ref>. هرچند برخی آنها را دو نفر دانسته و دو عنوان جداگانه به آنها اختصاص دادهاند، اما به دلیل اشتراک در نام و اجداد و [[همسانی]] در انتساب به قبیله، شرکت در [[جنگ]] و یکسانی در برخی گزارشهای مربوط به حضورشان نزد [[رسول خدا]]{{صل}} بود، یکی بودن آن دو تقویت میشود. در مواردی نیز اطلاعات مربوط به «حبیب بن فدیک» در عنوان «فدیک بن حبیب» آمده است<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۳۵۲.</ref> که منشأ [[اشتباه]] جابه جا شدن نام فرزند و پدر است. [[ابن شاهین]]<ref>ر.ک: ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۷۷.</ref> و دیگر [[صحابه نویسان]] حبیب بن عمرو سلامانی را [[صحابی]] دانستهاند<ref>ابن حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۷۲.</ref>، اما [[ابن ابی حاتم]]<ref>ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۱۶۵.</ref> وی را ناشناخته (مجهول) میداند<ref>ر.ک: سمعانی، الأنساب، ج۳، ص۳۴۸؛ ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ج۱، ص۴۵۵.</ref>. | وی از [[بنوسلامان بن سعد]]، از تیرههای [[قبیله قضاعه]] است<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۱۹.</ref> که نسبش به صورت [[حبیب بن فدیک بن عمرو]] نیز گفته شده است که صحیح به نظر نمیرسد؛ زیرا در این [[نسب]] وی به جای انتساب به [[پدر]] به جد منسوب شده است<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۲۰.</ref>. هرچند برخی آنها را دو نفر دانسته و دو عنوان جداگانه به آنها اختصاص دادهاند، اما به دلیل اشتراک در نام و اجداد و [[همسانی]] در انتساب به قبیله، شرکت در [[جنگ]] و یکسانی در برخی گزارشهای مربوط به حضورشان نزد [[رسول خدا]] {{صل}} بود، یکی بودن آن دو تقویت میشود. در مواردی نیز اطلاعات مربوط به «حبیب بن فدیک» در عنوان «فدیک بن حبیب» آمده است<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۳۵۲.</ref> که منشأ [[اشتباه]] جابه جا شدن نام فرزند و پدر است. [[ابن شاهین]]<ref>ر. ک: ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۷۷.</ref> و دیگر [[صحابه نویسان]] حبیب بن عمرو سلامانی را [[صحابی]] دانستهاند<ref>ابن حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۷۲.</ref>، اما [[ابن ابی حاتم]]<ref>ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۱۶۵.</ref> وی را ناشناخته (مجهول) میداند<ref>ر. ک: سمعانی، الأنساب، ج۳، ص۳۴۸؛ ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ج۱، ص۴۵۵.</ref>. | ||
محل سکونت وی منطقه جناب – منطقهای میان [[شام]] و [[مدینه]] - ذکر شده، اما [[ابن حبان]]<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۸۳.</ref> محل سکونت وی را منطقه جفار، از [[سرزمین]] «عُذره» و «بَلیّ»، در ناحیه [[بادیه]] میداند که تصحیف است؛ زیرا منطقه جناب محل سکونت قبیله قضاعه و از جمله [[مسکن]] «عُذره» و «بَلیّ» بوده است<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۳۳۸.</ref>. | محل سکونت وی منطقه جناب – منطقهای میان [[شام]] و [[مدینه]] - ذکر شده، اما [[ابن حبان]]<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۸۳.</ref> محل سکونت وی را منطقه جفار، از [[سرزمین]] «عُذره» و «بَلیّ»، در ناحیه [[بادیه]] میداند که تصحیف است؛ زیرا منطقه جناب محل سکونت قبیله قضاعه و از جمله [[مسکن]] «عُذره» و «بَلیّ» بوده است<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۳۳۸.</ref>. | ||
[[واقدی]] درباره [[وفد]] [[سلامان]] که در [[شوال]] [[سال دهم]] به مدینه آمدند گزارشی نقل میکند که به حبیب بن عمرو سلامانی میرسد. براساس این گزارش وی که [[رئیس]] وفد سلامان بود <ref>طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۳۰؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۸۵.</ref> میگوید: ما هفت نفر بودیم و به [[نمایندگی]] از طرف سلامان به حضور [[پیامبر]] آمدیم و آن [[حضرت]] را خارج از [[مسجد]] دیدیم که برای [[تشییع]] جنازهای میرفت. گفتیم: ای [[رسول خدا]]{{صل}} [[سلام]] بر تو باد. فرمود: سلام بر شما باد، شما کیستید؟ گفتیم: از [[قبیله]] سلامانیم و آمدهایم [[مسلمان]] شویم و از سوی خود و [[قوم]] خود [[بیعت]] کنیم. رسول خدا{{صل}} به [[غلام]] خود [[ثوبان]] دستور داد که ما را همانجا که دیگر [[نمایندگان]] را [[منزل]] میدادند، [[منزل]] دهد، و چون [[پیامبر]] [[نماز ظهر]] را گزارد میان [[منبر]] و [[خانه]] خود نشست و ما پیش رفتیم و از ایشان در مورد [[نماز]] و [[شرایع]] [[اسلامی]] و برخی از تعویذها پرسیدیم و مسلمان شدیم و به هر یک از ما پنج اوقیه (وزنهای معادل هفت مثقال) [[پاداش]] داد و به [[سرزمین]] خود بازگشتیم<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۱؛ ابن جوزی، ابوالفرج، المنتظم فی تاریخ الامم والملوک،، ج۳، ص۳۸۰.</ref>. | [[واقدی]] درباره [[وفد]] [[سلامان]] که در [[شوال]] [[سال دهم]] به مدینه آمدند گزارشی نقل میکند که به حبیب بن عمرو سلامانی میرسد. براساس این گزارش وی که [[رئیس]] وفد سلامان بود <ref>طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۳۰؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۸۵.</ref> میگوید: ما هفت نفر بودیم و به [[نمایندگی]] از طرف سلامان به حضور [[پیامبر]] آمدیم و آن [[حضرت]] را خارج از [[مسجد]] دیدیم که برای [[تشییع]] جنازهای میرفت. گفتیم: ای [[رسول خدا]] {{صل}} [[سلام]] بر تو باد. فرمود: سلام بر شما باد، شما کیستید؟ گفتیم: از [[قبیله]] سلامانیم و آمدهایم [[مسلمان]] شویم و از سوی خود و [[قوم]] خود [[بیعت]] کنیم. رسول خدا {{صل}} به [[غلام]] خود [[ثوبان]] دستور داد که ما را همانجا که دیگر [[نمایندگان]] را [[منزل]] میدادند، [[منزل]] دهد، و چون [[پیامبر]] [[نماز ظهر]] را گزارد میان [[منبر]] و [[خانه]] خود نشست و ما پیش رفتیم و از ایشان در مورد [[نماز]] و [[شرایع]] [[اسلامی]] و برخی از تعویذها پرسیدیم و مسلمان شدیم و به هر یک از ما پنج اوقیه (وزنهای معادل هفت مثقال) [[پاداش]] داد و به [[سرزمین]] خود بازگشتیم<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۱؛ ابن جوزی، ابوالفرج، المنتظم فی تاریخ الامم والملوک،، ج۳، ص۳۸۰.</ref>. | ||
همچنین گفته شده که وی افسون و تعویذی ([[رقیه]]) برای در [[امان]] ماندن از [[چشم زخم]]، [[خدمت]] رسول خدا{{صل}} عرضه کرد که آن [[حضرت]] اجازه استفاده از آن را داد و برای آن دعای [[برکت]] کرد<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۸۳۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۲۱.</ref>. به این تقاضا در [[روایت]] پیشین که از واقدی نقل شد نیز اشاره شده است که نشان میدهد هر دو گزارش مربوط به یک حادثه است؛ هرچند در منابع، این دو حادثه به دو نفر ([[حبیب بن عمرو]] و [[حبیب بن فدیک]]) نسبت داده شده است. | همچنین گفته شده که وی افسون و تعویذی ([[رقیه]]) برای در [[امان]] ماندن از [[چشم زخم]]، [[خدمت]] رسول خدا {{صل}} عرضه کرد که آن [[حضرت]] اجازه استفاده از آن را داد و برای آن دعای [[برکت]] کرد<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۸۳۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۲۱.</ref>. به این تقاضا در [[روایت]] پیشین که از واقدی نقل شد نیز اشاره شده است که نشان میدهد هر دو گزارش مربوط به یک حادثه است؛ هرچند در منابع، این دو حادثه به دو نفر ([[حبیب بن عمرو]] و [[حبیب بن فدیک]]) نسبت داده شده است. | ||
حادثه دیگری که منابع درباره «فویک» (از قبیله [[سلامان]] که به احتمال میتواند مربوط به حبیب بن فدبک = حبیب بن عمر سلامانی باشد) آوردهاند چنین است که وی در حالی که دو چشمش نمیدید نزد رسول خدا{{صل}} آمد. پیامبر از سبب [[بیماری]] پرسید. او گفت: چون به تخم ماری آسیب رسانده به چنین بیماری [[مبتلا]] گشته است. رسول خدا در چشم وی دمید و او [[بینا]] گشت. [[بینایی]] وی تا پایان عمر مستدام بود و در هشتاد سالگی نخ را در سوراخ سوزن میکرد<ref>ابن ابی شیبه، المصنف، ج۵، ص۴۴۱؛ ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۳۸۱؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۳۵۲؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۲۱.</ref>.<ref>[[منصور داداشنژاد|داداشنژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «حبیب بن عمرو سلامانی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۵۳۲.</ref> | حادثه دیگری که منابع درباره «فویک» (از قبیله [[سلامان]] که به احتمال میتواند مربوط به حبیب بن فدبک = حبیب بن عمر سلامانی باشد) آوردهاند چنین است که وی در حالی که دو چشمش نمیدید نزد رسول خدا {{صل}} آمد. پیامبر از سبب [[بیماری]] پرسید. او گفت: چون به تخم ماری آسیب رسانده به چنین بیماری [[مبتلا]] گشته است. رسول خدا در چشم وی دمید و او [[بینا]] گشت. [[بینایی]] وی تا پایان عمر مستدام بود و در هشتاد سالگی نخ را در سوراخ سوزن میکرد<ref>ابن ابی شیبه، المصنف، ج۵، ص۴۴۱؛ ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۳۸۱؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۳۵۲؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۲۱.</ref>.<ref>[[منصور داداشنژاد|داداشنژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «حبیب بن عمرو سلامانی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۵۳۲.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{مدخل وابسته}} | {{مدخل وابسته}} | ||
*[[ قضاعه]] (قبیله) | * [[قضاعه]] (قبیله) | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
خط ۲۹: | خط ۲۸: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده:اصحاب پیامبر]] | [[رده:اصحاب پیامبر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۱
آشنایی اجمالی
وی از بنوسلامان بن سعد، از تیرههای قبیله قضاعه است[۱] که نسبش به صورت حبیب بن فدیک بن عمرو نیز گفته شده است که صحیح به نظر نمیرسد؛ زیرا در این نسب وی به جای انتساب به پدر به جد منسوب شده است[۲]. هرچند برخی آنها را دو نفر دانسته و دو عنوان جداگانه به آنها اختصاص دادهاند، اما به دلیل اشتراک در نام و اجداد و همسانی در انتساب به قبیله، شرکت در جنگ و یکسانی در برخی گزارشهای مربوط به حضورشان نزد رسول خدا (ص) بود، یکی بودن آن دو تقویت میشود. در مواردی نیز اطلاعات مربوط به «حبیب بن فدیک» در عنوان «فدیک بن حبیب» آمده است[۳] که منشأ اشتباه جابه جا شدن نام فرزند و پدر است. ابن شاهین[۴] و دیگر صحابه نویسان حبیب بن عمرو سلامانی را صحابی دانستهاند[۵]، اما ابن ابی حاتم[۶] وی را ناشناخته (مجهول) میداند[۷].
محل سکونت وی منطقه جناب – منطقهای میان شام و مدینه - ذکر شده، اما ابن حبان[۸] محل سکونت وی را منطقه جفار، از سرزمین «عُذره» و «بَلیّ»، در ناحیه بادیه میداند که تصحیف است؛ زیرا منطقه جناب محل سکونت قبیله قضاعه و از جمله مسکن «عُذره» و «بَلیّ» بوده است[۹].
واقدی درباره وفد سلامان که در شوال سال دهم به مدینه آمدند گزارشی نقل میکند که به حبیب بن عمرو سلامانی میرسد. براساس این گزارش وی که رئیس وفد سلامان بود [۱۰] میگوید: ما هفت نفر بودیم و به نمایندگی از طرف سلامان به حضور پیامبر آمدیم و آن حضرت را خارج از مسجد دیدیم که برای تشییع جنازهای میرفت. گفتیم: ای رسول خدا (ص) سلام بر تو باد. فرمود: سلام بر شما باد، شما کیستید؟ گفتیم: از قبیله سلامانیم و آمدهایم مسلمان شویم و از سوی خود و قوم خود بیعت کنیم. رسول خدا (ص) به غلام خود ثوبان دستور داد که ما را همانجا که دیگر نمایندگان را منزل میدادند، منزل دهد، و چون پیامبر نماز ظهر را گزارد میان منبر و خانه خود نشست و ما پیش رفتیم و از ایشان در مورد نماز و شرایع اسلامی و برخی از تعویذها پرسیدیم و مسلمان شدیم و به هر یک از ما پنج اوقیه (وزنهای معادل هفت مثقال) پاداش داد و به سرزمین خود بازگشتیم[۱۱].
همچنین گفته شده که وی افسون و تعویذی (رقیه) برای در امان ماندن از چشم زخم، خدمت رسول خدا (ص) عرضه کرد که آن حضرت اجازه استفاده از آن را داد و برای آن دعای برکت کرد[۱۲]. به این تقاضا در روایت پیشین که از واقدی نقل شد نیز اشاره شده است که نشان میدهد هر دو گزارش مربوط به یک حادثه است؛ هرچند در منابع، این دو حادثه به دو نفر (حبیب بن عمرو و حبیب بن فدیک) نسبت داده شده است.
حادثه دیگری که منابع درباره «فویک» (از قبیله سلامان که به احتمال میتواند مربوط به حبیب بن فدبک = حبیب بن عمر سلامانی باشد) آوردهاند چنین است که وی در حالی که دو چشمش نمیدید نزد رسول خدا (ص) آمد. پیامبر از سبب بیماری پرسید. او گفت: چون به تخم ماری آسیب رسانده به چنین بیماری مبتلا گشته است. رسول خدا در چشم وی دمید و او بینا گشت. بینایی وی تا پایان عمر مستدام بود و در هشتاد سالگی نخ را در سوراخ سوزن میکرد[۱۳].[۱۴]
جستارهای وابسته
- قضاعه (قبیله)
منابع
پانویس
- ↑ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۱۹.
- ↑ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۲۰.
- ↑ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۳۵۲.
- ↑ ر. ک: ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۷۷.
- ↑ ابن حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۷۲.
- ↑ ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۱۶۵.
- ↑ ر. ک: سمعانی، الأنساب، ج۳، ص۳۴۸؛ ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ج۱، ص۴۵۵.
- ↑ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۸۳.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۳۳۸.
- ↑ طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۳۰؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۸۵.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۱؛ ابن جوزی، ابوالفرج، المنتظم فی تاریخ الامم والملوک،، ج۳، ص۳۸۰.
- ↑ ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۸۳۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۲۱.
- ↑ ابن ابی شیبه، المصنف، ج۵، ص۴۴۱؛ ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۳۸۱؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۳۵۲؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۲۱.
- ↑ داداشنژاد، منصور، مقاله «حبیب بن عمرو سلامانی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۵۳۲.