|
|
(۴۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| خلافت [به کسر خاء] به معنای نیابت از غیر است، به جهت غیبت منوب عنه یا به علّت مرگش یا به جهت عاجز بودنش و یا به سبب شرافت بخشیدن به نایب.[۱۵] واژه خلیفه در قرآن کریم به معنای جانشین خداوند بر روی زمین آمده است و این خلافت تمام نمی شود، جز اینکه خلیفه در همه شئون وجودی و آثار و احکام و تدابیر، حاکی از مستخلف باشد.[۱۶] در این مدخل، | | '''خلافت''' ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: |
| فرهنگ قرآن، جلد ۱۳، صفحه ۵۱
| |
| معنای اصطلاحی [خلافت الهی] مقصود است و آنچه به امامت و رهبری مربوط می شود، در جایگاه خود آمده است. در اینجا از واژه «خلف»، «ورث» و مشتقّات آن دو و نیز از بعضی آیات با توجّه به شأن نزول و روایات مربوط استفاده شده است.
| |
|
| |
|
| خلافت آدم(علیه السلام) => آدم(علیه السلام)، خلافت آدم
| | # [[خلافت الهی|خلافت الهی (خلیفةالله)]] |
| | | # [[خلافت پیامبر خاتم|خلافت پیامبر خاتم]] |
| خلافت انبیا
| | # [[خلافت ظاهری]] ([[ریاست]]، [[امارت]]، [[حکومت]] و [[رهبری]]) |
| ۱. اعطای خلافت الهی به انبیا و اولیا در زمین، از جانب خداوند:
| | # [[امامت]] |
| ...لَیستَخلِفَنَّهُم فِی الاَرضِ کمَا استَخلَفَ الَّذینَ مِن قَبلِهِم ... .[۱۷] نور (۲۴) ۵۵
| | # [[ولایت]] |
| | | {{ابهامزدایی}} |
| خلافت انسان
| |
| ۲. گفتگوی خدا و فرشتگان، درباره خلافت انسان:
| |
| واِذ قالَ رَبُّک لِلمَلـئِکةِ اِنّی جاعِلٌ فِی الاَرضِ خَلیفَةً قالوا اَتَجعَلُ فیها مَن یفسِدُ فیها ویسفِک الدِّماءَ ونَحنُ نُسَبِّحُ بِحَمدِک ونُقَدِّسُ لَک قالَ اِنِّی اَعلَمُ ما لا تَعلَمون. بقره (۲) ۳۰
| |
| ۳. ضروری نبودن خلافت انسان در دیدگاه فرشتگان، با وجود آنان برای تسبیح و تقدیس خدا:
| |
| واِذ قالَ رَبُّک لِلمَلـئِکةِ اِنّی جاعِلٌ فِی الاَرضِ خَلیفَةً قالوا اَتَجعَلُ فیها مَن یفسِدُ فیها ... ونَحنُ نُسَبِّحُ بِحَمدِک ونُقَدِّسُ لَک... .بقره (۲) ۳۰
| |
| ۴. شایسته نبودن انسان برای خلافت الهی در دیدگاه فرشتگان، به علّت فسادگری و خونریزی وی:
| |
| واِذ قالَ رَبُّک لِلمَلـئِکةِ اِنّی جاعِلٌ فِی الاَرضِ خَلیفَةً قالوا اَتَجعَلُ فیها مَن یفسِدُ فیها ویسفِک الدِّماءَ ... . بقره (۲) ۳۰
| |
| ۵. آگاهی پروردگار به شایستگی انسان، برای خلافت الهی:
| |
| واِذ قالَ رَبُّک لِلمَلـئِکةِ اِنّی جاعِلٌ فِی الاَرضِ خَلیفَةً قالوا اَتَجعَلُ فیها ... قالَ اِنِّی اَعلَمُ ما لا تَعلَمون. بقره (۲) ۳۰
| |
| ۶. شگفتی فرشتگان، از خلافتِ انسان، در زمین:
| |
| واِذ قالَ رَبُّک لِلمَلـئِکةِ اِنّی جاعِلٌ فِی الاَرضِ خَلیفَةً قالوا اَتَجعَلُ فیها مَن... . بقره (۲) ۳۰
| |
| ۷. اعتراف فرشتگان به عالمانه و حکیمانه بودن انتخاب انسان برای خلافت:
| |
| واِذ قالَ رَبُّک لِلمَلـئِکةِ اِنّی جاعِلٌ فِی الاَرضِ خَلیفَةً... * قالوا سُبحـنَک لا عِلمَ لَنا اِلاّ ما عَلَّمتَنا اِنَّک اَنتَ العَلیمُ الحَکیم. بقره (۲) ۳۰ و ۳۲
| |
| ۸. انسان، خلیفه خدا در زمین:
| |
| واِذ قالَ رَبُّک لِلمَلـئِکةِ اِنّی جاعِلٌ فِی الاَرضِ خَلیفَةً ... .[۱۸]بقره (۲) ۳۰
| |
| ۹. داستان خلافت انسان، شایان دقّت و یادکرد:
| |
| واِذ قالَ رَبُّک لِلمَلـئِکةِ اِنّی جاعِلٌ فِی الاَرضِ خَلیفَةً ... . بقره (۲) ۳۰
| |
| فرهنگ قرآن، جلد ۱۳، صفحه ۵۲
| |
| | |
| خلافت بنی اسرائیل | |
| ۱۰. امیدوار ساختن بنی اسرائیل، برای هلاکت فرعونیان و جایگزینی و خلافت آنان در سرزمین مصر، از ناحیه موسی(علیه السلام):
| |
| قالوا اُوذینا مِن قَبلِ اَن تَأتِینا ومِن بَعدِ ما جِئتَنا قالَ عَسی رَبُّکم اَن یهلِک عَدُوَّکم ویستَخلِفَکم فِی الاَرضِ فَینظُرَ کیفَ تَعمَلون. اعراف (۷) ۱۲۹
| |
| ۱۱. نابودی فرعونیان و جانشین شدن بنی اسرائیل به جای آنان، از جانب خداوند:
| |
| فانتَقَمنا مِنهُم فَاَغرَقنـهُم فِی الیمِّ بِاَنَّهُم کذَّبوا بِـایـتِنا وکانوا عَنها غـفِلین * واَورَثنَا القَومَ الَّذینَ کانوا یستَضعَفونَ مَشـرِقَ الاَرضِ ومَغـرِبَهَا الَّتی بـرَکنا فیها وتَمَّت کلِمَتُ رَبِّک الحُسنی عَلی بَنی اِسرءیلَ بِما صَبَروا ودَمَّرنا ما کانَ یصنَعُ فِرعَونُ وقَومُهُ وما کانوا یعرِشون.اعراف (۷) ۱۳۶ و ۱۳۷
| |
| واَوحَینا اِلی موسی اَن اَسرِ بِعِبادی اِنَّکم مُتَّبَعون * فَاَرسَلَ فِرعَونُ فِی المَدائِنِ حـشِرین * فَاَخرَجنـهُم مِن جَنّـت وعُیون * وکنوز ومَقام کریم * کذلِک واَورَثنـها بَنی اِسرءیل. شعراء (۲۶) ۵۲ و ۵۳ و ۵۷ ـ ۵۹
| |
| ولَقَد فَتَنّا قَبلَهُم قَومَ فِرعَونَ وجاءَهُم رَسولٌ کریم * فَاَسرِ بِعِبادی لَیلاً اِنَّکم مُتَّبَعون * واترُک البَحرَ رَهوًا اِنَّهُم جُندٌ مُغرَقون * کم تَرَکوا مِن جَنّـت وعُیون * وزُروع ومَقام کریم * ونَعمَة کانوا فیها فـکهین * کذلِک واَورَثنـها قَومـًا ءاخَرین.دخان (۴۴) ۱۷ و ۲۳ - ۲۸
| |
| | |
| خلافت داود(علیه السلام)
| |
| ۱۲. اعطای خلافت به داود(علیه السلام) در زمین، از جانب خدا:
| |
| یـداوودُ اِنّا جَعَلنـک خَلیفَةً فِی الاَرضِ... .ص (۳۸) ۲۶
| |
| ۱۳. داوری حق میان مردم، هدف خلافت الهی داود(علیه السلام)در زمین:
| |
| یـداوودُ اِنّا جَعَلنـک خَلیفَةً فِی الاَرضِ فَاحکم بَینَ النّاسِ بِالحَقِّ ... . ص (۳۸) ۲۶
| |
| | |
| خلافت سلیمان(علیه السلام)
| |
| ۱۴. خلافت سلیمان(علیه السلام)، پس از داود(علیه السلام):
| |
| وورِثَ سُلَیمـنُ داوودَ ... .[۱۹] نمل (۲۷) ۱۶
| |
| | |
| خلافت صالحان
| |
| ۱۵. خلافت صالحان در زمین، وعده ای از طرف خداوند:
| |
| ولَقَد کتَبنا فِی الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّکرِ اَنَّ الاَرضَ یرِثُها عِبادِی الصّــلِحون. انبیاء (۲۱) ۱۰۵
| |
| وَعَدَ اللّهُ الَّذینَ ءامَنوا مِنکم وعَمِلوا الصّــلِحـتِ لَیستَخلِفَنَّهُم فِی الاَرضِ کمَا استَخلَفَ الَّذینَ مِن قَبلِهِم ... . نور (۲۴) ۵۵
| |
| | |
| خلافت مستضعفان
| |
| ۱۶. خلافت مستضعفان در زمین، مورد اراده خداوند:
| |
| ونُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی
| |
| فرهنگ قرآن، جلد ۱۳، صفحه ۵۳
| |
| الاَرضِ ونَجعَلَهُم اَئِمَّةً ونَجعَلَهُمُ الورِثین.قصص (۲۸) ۵
| |
| | |
| خلافت و زکریا(علیه السلام) => همین مدخل، درخواست خلیفه
| |
| | |
| خلافت و فرشتگان
| |
| ۱۷. فرشتگان، خواستار جعل خلافت الهی برای خویش، از جانب خداوند:
| |
| واِذ قالَ رَبُّک لِلمَلـئِکةِ اِنّی جاعِلٌ فِی الاَرضِ خَلیفَةً قالوا اَتَجعَلُ فیها مَن ... ونَحنُ نُسَبِّحُ بِحَمدِک ونُقَدِّسُ لَک... .[۲۰]بقره (۲) ۳۰
| |
| ۱۸. جانشین شدن فرشتگان بر روی زمین، منوط به مشیت خداوند:
| |
| و لَو نَشاءُ لَجَعَلنا مِنکم مَلـئِکةً فِی الاَرضِ یخلُفون. زخرف (۴۳) ۶۰
| |
| | |
| خلافت هارون(علیه السلام)
| |
| ۱۹. خلیفه شدن هارون(علیه السلام) به فرمان موسی(علیه السلام)، در غیاب وی برای بنی اسرائیل:
| |
| ووعَدنا موسی ثَلـثینَ لَیلَةً واَتمَمنـها بِعَشر فَتَمَّ میقـتُ رَبِّهِ اَربَعینَ لَیلِةً وقالَ موسی لاَِخیهِ هـرونَ اخلُفنی فی قَومی... . اعراف (۷) ۱۴۲
| |
| | |
| خلافت یحیی(علیه السلام)
| |
| ۲۰. درخواست زکریا(علیه السلام) از خداوند، برای اعطای خلیفه صالح پس از وی، به دنبال خوف وی از جانشینان نااهل:
| |
| ذِکرُ رَحمَتِ رَبِّک عَبدَهُ زَکریا * واِنّی خِفتُ المَولِی مِن وراءی وکانَتِ امرَاَتی عاقِرًا فَهَب لی مِن لَدُنک ولیـّا.[۲۱]مریم (۱۹) ۲ و ۵
| |
| ۲۱. خلافت یحیی(علیه السلام) پس از زکریا(علیه السلام)، از ناحیه خداوند:
| |
| یرِثُنی ویرِثُ مِن ءالِ یعقوبَ واجعَلهُ رَبِّ رَضیـّا * یـزَکریا اِنّا نُبَشِّرُک بِغُلـم اِسمُهُ یحیی لَم نَجعَل لَهُ مِن قَبلُ سَمیـّا. مریم (۱۹) ۶ و ۷
| |
| وزَکریا اِذ نادی رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرنی فَردًا واَنتَ خَیرُ الورِثین * فَاستَجَبنا لَهُ ووهَبنا لَهُ یحیی ... . انبیاء (۲۱) ۸۹ و ۹۰
| |
| | |
| درخواست خلیفه
| |
| ۲۲. درخواست زکریا(علیه السلام) از پروردگار، برای تعیین خلیفه پس از خود، در پی نگرانی از آن:
| |
| اِذ نادی رَبَّهُ... * ...فَهَب لی مِن لَدُنک ولیـّا * یرِثُنی ویرِثُ مِن ءالِ یعقوبَ واجعَلهُ رَبِّ رَضیـّا * یـزَکریا اِنّا نُبَشِّرُک بِغُلـم اِسمُهُ یحیی لَم نَجعَل لَهُ مِن قَبلُ سَمیـّا. مریم (۱۹) ۳ و ۵ - ۷
| |
| وزَکریا اِذ نادی رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرنی فَردًا واَنتَ خَیرُ الورِثین * فَاستَجَبنا لَهُ ووهَبنا لَهُ یحیی ... . انبیاء (۲۱) ۸۹ و ۹۰
| |
| فرهنگ قرآن، جلد ۱۳، صفحه ۵۴
| |
| | |
| زمینه های خلافت
| |
| | |
| ۱. ایمان
| |
| ۲۳. ایمان، زمینه ساز اعطای خلافت الهی، به انسان در زمین:
| |
| وَعَدَ اللّهُ الَّذینَ ءامَنوا مِنکم وعَمِلوا الصّــلِحـتِ لَیستَخلِفَنَّهُم فِی الاَرضِ کمَا استَخلَفَ الَّذینَ مِن قَبلِهِم ... . نور (۲۴) ۵۵
| |
| | |
| ۲. عمل صالح
| |
| ۲۴. عمل صالح، زمینه ساز اعطای خلافت الهی، به انسان در زمین:
| |
| وَعَدَ اللّهُ الَّذینَ ءامَنوا مِنکم وعَمِلوا الصّــلِحـتِ لَیستَخلِفَنَّهُم فِی الاَرضِ کمَا استَخلَفَ الَّذینَ مِن قَبلِهِم ... . نور (۲۴) ۵۵
| |
| | |
| منشأ خلافت
| |
| ۲۵. خداوند، منشأ خلافت در زمین:
| |
| واِذ قالَ رَبُّک لِلمَلـئِکةِ اِنّی جاعِلٌ فِی الاَرضِ خَلیفَةً ... . بقره (۲) ۳۰
| |
| ...قالَ عَسی رَبُّکم اَن یهلِک عَدُوَّکم ویستَخلِفَکم فِی الاَرضِ ... . اعراف (۷) ۱۲۹
| |
| یرِثُنی ویرِثُ مِن ءالِ یعقوبَ واجعَلهُ رَبِّ رَضیـّا * یـزَکریا اِنّا نُبَشِّرُک بِغُلـم اِسمُهُ یحیی لَم نَجعَل لَهُ مِن قَبلُ سَمیـّا. مریم (۱۹) ۶ و ۷
| |
| وزَکریا اِذ نادی رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرنی فَردًا واَنتَ خَیرُ الورِثین * فَاستَجَبنا لَهُ ووهَبنا لَهُ یحیی ... . انبیاء (۲۱) ۸۹ و ۹۰
| |
| وَعَدَ اللّهُ الَّذینَ ءامَنوا مِنکم وعَمِلوا الصّــلِحـتِ لَیستَخلِفَنَّهُم فِی الاَرضِ کمَا استَخلَفَ الَّذینَ مِن قَبلِهِم ... . نور (۲۴) ۵۵
| |
| ونُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ ونَجعَلَهُم اَئِمَّةً ونَجعَلَهُمُ الورِثین.قصص (۲۸) ۵
| |
| یـداوودُ اِنّا جَعَلنـک خَلیفَةً فِی الاَرضِ... .ص (۳۸) ۲۶
| |
| | |
| | |
| | |
| [۱۵] . <ref>مفردات، ص ۲۹۴، «خلف».</ref> | |
| [۱۶] . <ref>المیزان، ج ۱، ص ۱۱۵؛ ج ۱۷، ص ۱۹۴ ـ ۱۹۵.</ref> | |
| [۱۷] . <ref>اگر مقصود از خلیفه قرار دادن، اعطای خلافت الهی باشد، منظور از «الّذین من قبلهم» انبیا و اولیاست. (المیزان، ج ۱۵، ص ۱۵۱)</ref>
| |
| [۱۸] . <ref>خلافت مذکور در آیه شریفه، منحصر در آدم(علیه السلام)نیست، بلکه فرزندان [نسل] او هم در خلافت با او شریک اند. مؤید عام بودن خلافت، آیات ۶۹ اعراف (۷)، ۱۴ یونس (۱۰) و ۶۲ نمل (۲۷) است. (المیزان، ج ۱، ص ۱۱۶)</ref> | |
| [۱۹] . <ref>مقصود از «ورث سلیمان داود» این است که سلیمان(علیه السلام)از داود(علیه السلام) نبوّت و حکومت را ارث برده [خلیفه شده] است. (الکشّاف، ج ۳، ص ۳۵۳)</ref> | |
| [۲۰] . <ref>حاصل گفتار فرشتگان این است که جعل خلافت به این دلیل می باشد که خلیفه با تسبیح و تقدیس مستخلف، از او حکایت کند و این مهم با تسبیح و تقدیس ما حاصل می شود، پس ما خلفای تو هستیم و یا ما را برای خود خلیفه قرار بده. (المیزان، ج ۱۱، ص ۱۱۵)</ref> | |
| [۲۱] . <ref>بنا بر احتمالی مقصود از موالی، عموزادگان بود که از اشرار بنی اسرائیل به شمار می آمدند. (مجمع البیان، ج ۵ ـ ۶ ، ص ۷۷۶)</ref>
| |