|
|
(۱۰۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{خرد}}
| | #تغییر_مسیر [[عصمت پیامبر خاتم]] |
| {{امامت}}
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[عصمت در قرآن]] | [[عصمت در حدیث]] | [[عصمت در کلام اسلامی]] | [[عصمت در عرفان اسلامی]] | [[مقام عصمت]]</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[عصمت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
| |
| | |
| ==[[عصمت]] [[پیامبران]] <ref>[[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ص ۱۹۵-۲۰۲. </ref>==
| |
| * آیا ممکن نیست پیامبر واقعی از روی خطا پیام الهی را وارونه دریافت و ابلاغ کند یا تحت تأثیر هواهای نفسانی واقع شود؟ پیامآور الهی باید از مصونیت کافی نسبت به انتقال پیام الهی، برخوردار باشد<ref>[[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص ۱۲۷. </ref>.
| |
| * در خصوص عصمت پیامبران، از دیرباز مباحث بسیاری در بین متفکران و متدینان مطرح شده است که در اینجا تنها میتوان به چند مبحث مقدماتی در این زمینه اشاره کرد.
| |
| * بیشک سرآغاز اندیشه عصمت در میان مسلمانان قرآن بوده و از صدر اسلام پدید آمده است. خداوند در مورد برخی از انسانها از زبان شیطان چنین بیان کرده: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ * إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ}}﴾}}<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۲۹ و ۱۳۰. </ref>.
| |
| ==تعریف عصمت==
| |
| * "عصمت" در لغت به معنای بازداشتن، حفظ کردن و نگهداشتن است<ref>تاج العروس، ج ۱۷، ص ۴۸۱ و ۴۸۲. </ref> مقصود از "عصمت" این است که [[پیامبران]] باید در مقابل گناه و خطا مصون و بیمه باشند. [[امام صادق]] {{ع}}، [[معصوم]] را اینچنین تعریف میفرمایند: {{عربی|اندازه=150%|"الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِيعِ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيم}}﴾}} "}}<ref>سوره آل عمران؛ آیه: ۱۰۲. </ref>. <ref>[[معانی الاخبار (کتاب)|معانی الاخبار]]، ص ۱۳۲. </ref> معصوم کسی است که به کمک خداوند، خود را از همه حرامها، بازمیدارد؛ خداوند متعال [در همین خصوص] میفرماید: "هر کس به خداوند چنگ زند، بهیقین به راه مستقیم هدایت میگردد".
| |
| * در لغت، به معنی "امساک"، حفظ و منع است از ریشه "عصم" یعنی خداوند بنده خویش را از هر ناگواری که موجب هلاکت است و بر او وارد شود نگه میدارد.اعتصام نیز به معنی تمسک نمودن به چیزی است<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۸۷ و ۸۸. </ref>.
| |
| * قوه یا ملکهای از سوی خداوند ست که مانع از صدور خطا و گناه میشود. علم کامل، شرط لازمِ تحقق عصمت است تا پیامبر با بیان امری باطل و خلاف حقیقت موجب انحراف مردم نشود. پیامبر باید از ارادهای قوی برخوردار باشد تا در انتقال پیام الهی تحت تأثیر هوای نفس و شیطان قرار نگیرد. با توجه به این تحلیل از عصمت، [[معصوم]] بودن با اختیار انسان منافاتی ندارد<ref>[[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص ۱۲۸. </ref>.
| |
| ==رابطه میان موهبتی بودن عصمت و عدل الهی==
| |
| :چرا عصمت در انحصار گروه اندکی قرار دارد؟ اگر به ما نیز چنین علم و ارادهای داده بودند، ما هم عصمت داشتیم<ref>[[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص ۱۲۸. </ref>.
| |
| | |
| ==ضرورت عصمت==
| |
| معنا ندارد که خدای حکیم راه سعادت و هدایت انسانها را در اختیار کسی قرار دهد که اطمینانی به او نباشد و اگر چنین باشد، هر ارسال پیامبر و هم ابلاغ راه سعادت از سوی خدای متعال، نقض غرض و مایه انحراف انسانها خواهد بود<ref>[[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص ۱۲۸. </ref>.
| |
| | |
| ==اقسام عصمت==
| |
| #عصمت از ارتکاب گناه
| |
| #عصمت از خطا و فراموشی در دریافت و ابلاغ وحی
| |
| # عصمت از خطا و فراموشی در اجرای احکام الهی و امور فردی و اجتماعی<ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۸۰. </ref>.
| |
| | |
| ==آرای متکلمان و حکمای اسلامی درباره عصمت==
| |
| * متکلمان و حکمای اسلامی، عصمت را نسبت به گناه میسنجند و منشأ صیانت و حفظ [[معصوم]] از گناه را اراده الهی میدانند با تفسیرها و تعبیرهای متفاوت. متکلمان [[اشعری]]، در تعریف عصمت گفتهاند: {{عربی|اندازه=150%|"و هی عندنا: أن آل یخلق الله فیهم ذنباً"}}<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۸۸. </ref>.
| |
| * زیرا همه اشیاء را بدون واسطه به خداوند متعال استناد میدهند "اما در عین حال" معتقدند که قدرت ارتکاب معصیت برای [[انبیا]] وجود دارد. اینکه هر نوع فعلی انسانی را فعل الهی دانستهاند علاوه بر اشکال جبرگرایی، با قدرت لازم در حقیقت تعریف عصمت منافات دارد<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۳۵ و ۱۳۶. </ref>.
| |
| * متکلمان [[عدلیه]] گفتهاند: "بدان که عصمت عبارت است از لطفی که خداوند در مورد بنده خود انجام میدهد و به واسطه آن، انسان از فعل قبیح امتناع میورزد. به عقیده [[معتزله]]، با توجه به لطف خدا به [[معصوم]] داعی بر ترک واجب و فعل معصیت در [[پیامبران]] وجود ندارد اگرچه بر آن تواناست" <ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۸۹. </ref>.
| |
| * [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]] و... حقیقت عصمت را لطف دانستهاند؛ این تلقی صحیح است اما نیروی تأثیرگذار در عصمت را مشخص نمیکند. حکمای مسلمان معتقدند، [[انسان کامل]] قوای غضبیه و شهویه را مطیع قوه عاقله قرار میدهد؛ اما به نظر میرسد [[پیامبران|پیامبران معصوم]]، علاوه بر رشد عقلانی، از لطف دیگری از سوی خداوند برخوردارند تا به عصمت ویژهای برسند <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۳۱-۱۳۳. </ref>.
| |
| * حکمای اسلامی میگویند: عصمت ملکهای است که از دارنده آن، معصیت سر نمیزند. [[قاضی عضدالدین ایجی]]: این ملکه به واسطه علم به پیامدهای ناگوار گناهان و نتایج ارزشمند طاعات حاصل میشود. مولوی عبدالعزیز فرهادی گفته: "تطبیق نظریه حکما، بر اصول [[اهل سنت]] آسان است. به این بیان که عصمت، ملکهای است نفسانی که خداوند آن را در انسان میآفریند و سبب عادی برای نیافریدن گناه در او خواهد بود". اما دیدگاه دیگری وجود دارد که مطابق آن ساختار آفرینش فرد [[معصوم]] مستلزم عدم اختیار اوست. ابوالحسن اشعری میگوید: معصوم، قدرت بر انجام معصیت ندارد. ازنظر عقل، معصوم به این معنا، مستحق مدح و ستایش نخواهد بود و تکلیف و جزا نیز نامعقول خواهد بود علاوه بر اینها قرآن صریحاً میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ...}}﴾}} و [[حضرت یوسف]] در قرآن تصریح کرده که همچون دیگر انسانها دارای نفس اماره به گناه است. نظریه [[اشاعره]] هم چون با اصل علیت در تعارض است پذیرفته نیست<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۰-۹۲. </ref>.
| |
| * پارهای از متکلمان و بسیاری از حکمای اسلامی، حقیقت عصمت را داشتن ملکه نفسانی دانستهاند؛ اشکال اساسی این تعریف، ابهام و نامفهوم بودن است که حقیقت عصمت را روشن نمیسازد. دستهای از متکلمان [[اهل سنت]] و [[شیعه]] به تبیین ترکیبی از حقیقت عصمت پرداختهاند:
| |
| :#در نفس یا بدن خاصیت و ملکهای است که مانع گناه شود.
| |
| :#علم به بدی و زشتی گناه مانع از گناه شود.
| |
| :#این علوم از طریق [[وحی]] به [[معصوم]] میرسد.
| |
| :#معصوم در ترک اولی یا نسیان، متنبه و معاقبه میشود. اجتماع این عوامل چهارگانه، صدور گناه از معصوم را معدوم و محال مینماید<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۳۴-۱۳۶. </ref>.
| |
| * دیدگاه حکما نیز، اگر مستلزم اکتسابی بودن عصمت باشد، پذیرفته نیست؛ زیرا لازمه آن این است که [[معصومان]] در آغاز، فاقد عصمت باشند. آری، اگر دیدگاه حکما را به اینگونه تفسیر نماییم که ملکه عصمت، محصول صفای فطرت و علم ویژه پیامبر به صفات خداوند و پیامدهای اعمال است که هرگز میل به گناه در او پدید نمیآید، در این صورت با موهبتی بودن عصمت منافات ندارد<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۲ و ۹۳. </ref>.
| |
| * پس عصمت هم حیثیت اکتسابی و هم حیثیت اعطایی دارد. امکان دارد که [[معصومین|پیشوایان معصوم]]، قابلیت دریافت عصمت اعطایی از خداوند متعال را در دوره عالم ذر دریافت کرده باشند<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۳۷. </ref>.
| |
| * بسیاری از ما انسانها، در برخورد با برخی گناهان، در هیچ شرایطی حاضر به ارتکاب آن نیستیم مثلاً بسیاری از افراد، گناه قتل و کشتار را چندان عظیم مییابند که حاضر نیستند در هیچ موقعیتی دست خود را به خون شخصی بیگناه آلوده سازند. اما انسان [[معصوم]]، با هر آنچه که خداوند آدمی را از آن نهی کرده است، چنین برخوردی دارد.
| |
| | |
| ==حدود و قلمرو [[عصمت]] [[پیامبران]]==
| |
| * در پاسخ به این سؤال که [[انبیا]] خدا در چه زمینههایی [[معصوم]] هستند، باید گفت: بهحکم عقل، در همه زمینههایی که به مأموریت الهی آنان ارتباط پیدا میکند، اعم از زندگی شخصی، دریافت [[وحی]]، حفظ وحی، ابلاغ وحی، تبیین وحی و عمل به وحی، معصوم هستند. در هیچکدام از این قلمروها کاری که گناه یا خطا و اشتباه باشد چه بزرگ باشد و چه کوچک، از آنان سر نمیزند. [[امام باقر|حضرت باقر]] {{ع}} این اعتقاد ضروری را بدین گونه تبیین میفرمایند: {{عربی|اندازه=150%|"إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَا يُذْنِبُونَ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يُذْنِبُونَ وَ لَا يَزِيغُونَ وَ لَا يَرْتَكِبُونَ ذَنْباً صَغِيراً وَ لَا كَبِيراً"}}.<ref>[[الخصال (کتاب)|الخصال]]، ص ۳۹۹. </ref> [[انبیا]] گناه نمیکنند؛ زیر آنها پاکشدگان و معصومند، گناه نمیکنند و راه کج نمیروند و مرتکب هیچ گناهی، چه صغیره و چه کبیره نمیشوند.
| |
| * با توجه به حکمت الهی، پیامبر باید از هرگونه خطا و گناه در امور مربوط به هدایت "دریافت، راه هدایت، ابلاغ و تبیین راه هدایت" [[معصوم]] باشد. اولاً و الا نقض غرض خواهد بود و به جای هدایت، گمراهی حاصل میشود. در ضرورت [[عصمت]]، فرقی میان معارفی که عین کلام الهی است و معارفی که کلام خود پیامبر است، وجود ندارد. آنچه بر اساس مبانی فلسفی، اهمیت دارد ضرورت رسیدن معارف فرا بشری از راهی مطمئن به انسان است<ref>[[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص ۱۲۹. </ref>.
| |
| | |
| ===عمدهترین آرا در باب حدود و ثغور [[عصمت]] [[انبیا]]===
| |
| #ارتکاب گناهان کبیره از سوی [[پیامبران]]، قبل از [[بعثت]] آنان، ممکن است.
| |
| #ارتکاب گناهان صغیرهای که سبب نفرت مردم نشود از سوی پیامبران، ممکن است چه قبل و چه بعد بعثت.
| |
| #صدور گناه کبیره قبل از بعثت ممکن است و همچنین ارتکاب غیرعمدی گناه صغیرهای که نشانه پستی فاعل آن نباشد پس از [[بعثت]].
| |
| #متکلمان [[امامیه]] به [[عصمت]] مطلق، برای [[انبیا]] اعتقاد دارند.
| |
| :مطلق یعنی از ابتدای تولد تا پایان عمر از هر نوع گناهی معصومند و در ترک گناه هم، مجبور و بیاختیار نیستند، زیرا [[پیامبر]] نیز مکلف است و از شرایط تکلیف داشتن اختیار و قدرت انجام و ترک عمل است<ref>[[راه و راهنماشناسی (کتاب)| راه و راهنماشناسی]]، ص ۳۰۶.</ref>.
| |
| *مطلق یعنی اعم از کبیره و صغیره، عمدی و سهوی، چه قبل از [[نبوت]] یا [[امامت]] و چه بعد از آن<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)| کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۳۹.</ref>.
| |
| *'''الف. عصمت از شرک و کفر''': دراینباره مذاهب و متکلمان اسلامی اختلافی ندارند اما [[ازارقه]] [[خوارج]]، ارتکاب گناه را بر [[پیامبران]] جایز دانستهاند و از طرفی، انجام گناه را موجب کفر انگاشتهاند، ولی لازمه این عقیده، کفر اعتقادی نیست و چون "شیعیان" [[تقیه]] را جایز دانستهاند لذا به ایشان نسبت دادهاند که معتقدند که شرک [[انبیا]] هستند در صورتی که [[شیعه]] اظهار کفر انبیا را از روی تقیه باطل میداند زیرا لازمه آن مخفی ماندن دین است<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۴.</ref>.
| |
| :'''ب. [[عصمت]] از گناه''': درباره عصمت از گناه کبیره و کذب و تحریف، بهصورت عمدی، پس از [[نبوت]]، اختلافی وجود ندارد. اما عصمت [[پیامبران]] از گناهان کبیره بهصورت سهوی، پس از نبوت مورد قبل متکلمان [[امامیه]]، [[معتزله]] از محققان اشعری است. و محققان از معتزله و [[اشاعره]]، [[عصمت]] از گناهان صغیره را حتی بهصورت سهوی، پس از نبوت، لازم میدانند و چنین استدلال کردهاند: '''اولاً''': در حقیقتِ گناه صغیره و کبیره اختلاف است. '''ثانیاً''': سلف به تمام اعمال [[پیامبر]] احتجاج مینمودند. برخی از اشاعره و معتزله عصمت از گناه را قبل [[نبوت]] خواه عمدی باشد یا سهوی، کبیره باشد یا صغیره، لازم ندانستهاند. عدهای گفتند: [[پیامبران]] از هر چیزی که نفرتآور باشد، معصومند حتی اگر از افعال آنان نباشد مثل تبهکاری پدر و مادرشان. این دیدگاه با دیدگاه [[شیعه]]، در باب عصمت پیامبران الهی، هماهنگ است<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۵-۹۷.</ref>.
| |
| *اما برخی دیگر، عصمت را فقط در هنگام تبیین و ابلاغ [[وحی]] بر مردم منحصر کردهاند، یعنی در مقام دعوت مردم به [[رسالت]]، صادق باشد و چه به عمد و چه به سهو و چه از روی نسیان، دروغ نگوید، اما در سائر موارد احوال لازم نیست، [[معصوم]] باشد، بلکه صدور خطا و گناه بر او جایز است. [[پیامبران]] از سهو و نسیان نیز معصومند و حدیثی که میگوید [[پیامبر]] در نمازش سهو نموده و بعد دو سجده به جا آورد، '''اولاً''' ضعف سندی و اضطراب متنی دارد '''ثانیاً'''، این روایت با ظاهر قرآن و روایات متعددی که بر مصون بودن پیامبر از سهو و نسیان دلالت دارند، ناسازگار است. '''ثالثاً'''، این روایت با دلایل عقلی مبنی بر [[عصمت]] پیامبران، تعارض دارد<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)| کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۴۲ و ۱۴۳.</ref>.
| |
| *'''ج. عصمت در تلقی، حفظ و ابلاغ [[وحی]]''': [[پیامبران]] در گرفتن وحی، دچار خطا نمیشوند چون دریافت وحی، حضوری است<ref>[[راه و راهنماشناسی (کتاب)| راه و راهنماشناسی]]، ص ۳۰۶.</ref>.
| |
| *این عصمت نیز مورد اتفاق مذاهب اسلامی است و این مرتبه از عصمت به گفته متکلمان مقتضای [[معجزه]] است زیرا مقتضای معجزه راستگو بودن [[پیامبر]] در این مدعاست که از جانب خداوند مأمور به ابلاغ احکام الهی است<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۵. </ref>.
| |
| *خطای پیامبر در دریافت و یا ابلاغ وحی سبب ناتمام ماندن [[رسالت]] او میگردد غرض [[بعثت]] نقض میشود، همچنین [[نبی]] خدا، اعتبار خود را در سایر موارد از دست میدهد زیرا از آن پس مردم در هر چه که او بهعنوان [[وحی]] عرضه میکند، احتمال خطا خواهند داد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى}}﴾}}. از برخی آیات دیگر به دست میآید که خداوند نگهبانی را میگمارد تا از اصالت وحی حفاظت کنند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا * لِيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا}}﴾}} <ref> سوره جن؛ آیات: ۲۶ تا ۲۸. </ref>. از صدور وحی تا رسیدن آن به [[پیامبر]] {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمِنْ خَلْفِهِ}}﴾}} و در مرحله ابلاغ وحی از سوی [[پیامبر]] به مردم {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مِن بَيْنِ يَدَيْهِ}}﴾}} <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)| آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۷۹ و ۸۰.</ref>.
| |
| :'''د. [[عصمت]] از سهو و خطا''': مصونیت از خطا و سهو و نسیان در انجام تکالیف دینی و در تمام اعمال فردی و اجتماعی، نوع دیگری از عصمت است؛ زیرا وصول به اهداف [[بعثت]] مقتضی وثاقت کامل پیامبر در میان مردم است و از دست رفتن اعتبار او در یک حوزه، به سلب اعتبار در حوزههای دیگر میانجامد. برخی آیات قرآنی شواهدی بر وجود این نوع عصمت در [[پیامبران]] ارائه دهند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلاُّ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}}﴾}} <ref> سوره نساء؛ آیه: ۱۱۳.</ref> <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)| آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۷۹ و ۸۰.</ref>.
| |
| *'''هـ. [[عصمت]] در موارد دیگر''':
| |
| :*عصمت در تشخیص موضوعات احکام شرعی
| |
| :*عصمت در تشخیص مصالح و مفاسد امور اجتماعی
| |
| :*عصمت در مسائل مربوط به زندگی شخصی پیامبر<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۷ و ۹۸. </ref>.
| |
| | |
| ==لزوم اعتقاد به [[عصمت]] [[پیامبران]]==
| |
| بدون شک [[پیامبر]] قبل از هر چیز باید اعتماد عموم را جلب کند، بهطوریکه در گفته او احتمال دروغ و اشتباه ندهند؛ در غیر این صورت، مقامِ رهبری او متزلزل خواهد شد. اگر پیامبران [[معصوم]] نباشند، بهانهجویان به عذر اینکه آنها اشتباه میکنند، از آنان روی برمیتابند و حقیقتطلبان نیز به خاطر تزلزل نسبت به محتوای دعوت آنها، از پذیرفتن دعوتشان خودداری خواهند کرد و یا لااقل نمیتوانند با دلگرمی آن را پذیرا شوند. این دلیل که میتوان آن را "دلیل اعتماد" نام نهاد، یکی از مهمترین دلایل عقلی عصمت [[انبیا]] است.
| |
| چگونه ممکن است خداوند فرمان دهد که از انسانی بیقید و شرط اطاعت شود، در حالی که این انسان ممکن است خطا کند و یا مرتکب گناهی گردد. اگر اطاعت کنند که پیروی از خطا و گناه است و اگر نکنند، جایگاه رهبری او متزلزل میگردد، بهویژه آنکه مقام رهبری [[پیامبران]] با دیگران کاملاً متفاوت است؛ زیرا مردم تمام اعتقاد و برنامه خود را از آنها میگیرند<ref>[[کشف المراد (کتاب)|کشف المراد]]، ص ۳۴۹؛ [[پنجاه درس اصول عقاید (کتاب)| پنجاه درس اصول عقاید]]، پیامبرشناسی، درس سوم.</ref>. در روایتی از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}، به همین نکته اساسی بهعنوان دلیلی بر [[معصوم]] بودن پیامبران اشاره شده است: {{عربی|اندازه=150%|"لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ لَا يَنْبَغِي لِلْمَخْلُوقِ أَنْ يَكُونَ حُبُّهُ لِمَعْصِيَةِ اللَّهِ فَلَا طَاعَةَ فِي مَعْصِيَتِهِ وَ لَا طَاعَةَ لِمَنْ عَصَى اللَّهَ إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا يَأْمُرُ بِمَعْصِيَتِه"}}<ref>[[الخصال (کتاب)|الخصال]]، ج ۱، ص ۱۳۹. </ref>.
| |
| در راه معصیت خدا از هیچ مخلوقی نباید اطاعت کرد، از کسی که معصیت خداوند را میکند اصلاً نمیتوان اطاعت نمود. اطاعت فقط برای خداوند، رسولش و اولی الامر میباشد. خداوند دستور فرموده است که فقط از دستورات رسول اطاعت شود؛ زیرا وی [[معصوم]] و پاکشده است و به معصیت خداوند دستور نمیدهد.
| |
| خداوند متعال نیز در قرآن کریم به اسوه بودن [[پیامبر خاتم|پیامبر مکرم اسلام]] {{صل}} اشاره میکند که بیانگر [[عصمت]] آن حضرت است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ}}﴾}}.<ref>سوره احزاب؛ آیه: ۲۱. </ref> قطعاً برای شما در اقتدا به رسول خدا سرمشقی نیکوست.
| |
| چگونه میتوان کسی را اسوه گرفت که یا سابقه تاریک و شرکآلود و همراه با پلیدی و گناه داشته باشد، یا اینکه به اعمال خلاف مبادرت نماید؟ و چگونه ممکن است که خداوند به اسوه قرار دادن چنین کسی فرمان دهد؟<ref>[[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص ۱۹۱. </ref>
| |
| | |
| '''دلایل عصمت'''
| |
| | |
| '''دلایل عقلی عصمت'''
| |
| : '''۱. لزوم [[بعثت]] در [[نبوت]] ''': غرض اصلی از [[بعثت|بعثت پیامبران]] ابلاغ احکام الهی است و این غرض که گاهی از طریق فعل [[پیامبر]] انجام میگیرد مستلزم عصمت از خطا در افعال مربوط به تبیین [[شریعت]] است "عمدی و سهوی". مفاد این دلیل، لزوم [[عصمت]] پس از [[نبوت]] است<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۸. </ref>.
| |
| : '''۲. پیامبر، سرمشق عملی''': یکی از عنایات ارسال [[پیامبران]]، تربیت و تزکیه مردم است {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}﴾}}<ref>سوره بقره؛ آیه: ۱۲۹. </ref> و این هدف بهصورت کامل محقق نمیشود مگر آنکه پیامبر، خود، سرمشق عملی و عینی تقوا و پاکدامنی باشد. نه اینکه عملاً سبب تشویق مردم به گناهکاری شود<ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)| آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۷۵.</ref>.
| |
| :همچنین خدای سبحان، مؤمنان را از گفتارهای بیعمل مؤاخذه میکند، چطور پیامبرش چنین باشد؟! {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ}}﴾}}<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۴۶. </ref>.
| |
| :این دلیل، لزوم عصمت [[انبیا]] را حتی پیش از [[بعثت]] ثابت میکند، زیرا تأثیر بیشتری در تحصیل کامل اهداف تربیتی بعثت دارد<ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)| آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۷۵.</ref>.
| |
| :از طرفی مردم مأمور به متابعت [[انبیا]] هستند و از سوی دیگر باید گناهان را ترک کنند و اگر [[نبی]] گناه کند، مردم باید جمع ضدین نمایند که چنین تکلیفی خارج از قدرت انسان است<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۹؛ [[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ج ۲، ص ۷۶.</ref>.
| |
| :زیرا اگر مردم باید از آنها اطاعت کنند، خود گناهکارند و اگر نباید از خطای آنها تبعیت کنند که غرض از [[بعثت]] "اسوه بودن [[انبیا]]" نقض میشود<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۴۷. </ref>.
| |
| :این دلیل نیز، به عصمت از کبیره و صغیره چه عمداً و چه سهواً در حال [[نبوت]] اختصاص دارد<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۹؛ [[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ج ۲، ص ۷۶.</ref>.
| |
| : '''۳. لزوم ایذاء پیامبر''': اگر [[پیامبر]] مرتکب خطا و گناهی شود مخالفت با او و نهی نمودن او، بر مؤمنان واجب و لازم است، که مستلزم ایذاء و آزار پیامبر است، در حالی که آزار او حرام است. پس مخالفت و نهی از منکر هم بر مسلمین واجب میشود و هم حرام. این دلیل نیز به حال [[نبوت]] اختصاص دارد<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۹؛ [[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ج ۲، ص ۷۶.</ref>.
| |
| : '''۴. عصمت و وثوق مطلق''': [[پیامبر]] باید [[معصوم]] باشد، تا مورد وثوق و اعتماد باشد و غرض حاصل شود<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۹.</ref>.
| |
| :مردم باید به سخنان [[انبیا]] اعتماد کنند و اعتماد، فرع بر عصمت است. زیرا مشاهده هرگونه معصیت از [[پیامبران]]، باعث سلب اعتماد میگردد و ثانیاً، گناه کردن از هر انسانی، زاییده ضعف وجودی اوست<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۴۵. </ref>.
| |
| :زیرا به طریقه حکما، جمیع قوای نفسانی، مطیع و منقاد (متن نامفهوم) عقلند و عقل ممتنع است که اراده معصیت از او صادر گردد<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۴۴. </ref>.
| |
| :این استدلال، عصمت قبل از [[نبوت]] و گناه کبیره و صغیره بهصورت عمدی یا سهوی را هم شامل میشود. هر قول و فعلی که بهگونهای منشأ نفرت و عدم اعتماد افراد بشر از [[پیامبر]] گردد، بر پیامبر روا نیست و باید از آن [[معصوم]] باشد. برخی از متکلمان [[اهل سنت]]: سهو در خبرهایی که مربوط به احکام دینی نمیباشد منشأ شبهه در خبرهای دینی خواهد شد. بدیهی است که این ملاکها، شامل افعال پیامبر نیز میشود<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۱۰۰.</ref>.
| |
| :پس انتساب گناه به پیامبر و نفی دروغ از او، با مقام [[نبوت]]، سازگاری ندارد<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۴۵. </ref>.
| |
| : '''۵. حکمت و لطف الهی''': ازآنجاکه هدایتگری انسانها لازم میباشد، پس [[پیامبران]] باید [[معصوم]] باشند تا بهدرستی، معارف و دستورات را ابلاغ کنند. و شک نیست که عصمت [[انبیا]] لطف است زیرا مردم به سبب عصمت به انقیاد [[نبی]] نزدیک و از مخالفت او به دور میشوند<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۴۴ و ۱۴۵.</ref>.
| |
| | |
| :با توجه به تمام این دلایل فرمود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ}}﴾}}.
| |
| | |
| ==منشأ [[عصمت]] [[پیامبران]]==
| |
| مصونیت [[پیامبران]] خدا از کجا سرچشمه گرفته است؟ پاسخ اجمالی آن است که [[معصوم]]، دارای ملکه نفسانی نیرومندی است که در سختترین شرایط هم او را از ارتکاب گناه بازمیدارد؛ ملکهای که از آگاهی کامل و دائم به زشتی گناه و اراده قوی بر مهار کردن تمایلات نفسانی، حاصل میگردد. از اینجا روشن میگردد که [[عصمت]] قبل از هر چیز به خود بازمیگردد، ولی چنین ملکهای چون با عنایت خاص الهی تحقق مییابد گاه فاعلیت آن، به خدای متعال نیز نسبت داده میشود. وگرنه، چنان نیست که خدای متعال، انسان [[معصوم]] را جبراً از گناه بازدارد و اختیار را از او سلب کند. البته عصمت به معنای دیگری نیز به پروردگار نسبت داده میشود و آن اینکه او مصونیت آنان را تضمین کرده است<ref>[[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص ۱۹۱. </ref>.
| |
| البته هنوز هم این پرسش باقی است که نقش خداوند در شکلگیری [[عصمت]] به چه معناست. عصمت تا آنجا که فعل خداوند متعال است، چگونگی آن برای بشر قابلدرک نیست، اما بر اساس آموزههای وحیانی، بعضی از ابزارها و زمینههایی که توسط خداوند، بهعنوان مقدمات تحقق عصمت فراهم میگردد، عبارتاند از:
| |
| ===۴.۱. علم و معرفت و تأیید و توفیق الهی===
| |
| برای نداشتن هرگونه لغزشی در مسائل علمی و داشتن آمادگی پاسخ به هر پرسشی که لازمه [[نبوت]] و [[رسالت]] است، خداوند پیامبرانش را از دانش و حکمت سرشار کرده و در پاسخدهی به سؤالات گوناگون مورد تأیید و پشتیبانی غیبی قرار میدهد.
| |
| در درس پیشین، در بحث لزوم علم الهی برای [[انبیا]]، حدیثی از [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} نقل شد که در اینجا نیز با تکیه بر بحث [[عصمت]]، به آن اشاره میشود: {{عربی|اندازه=150%|"إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِكَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَا يُحَيَّرُ فِيهِ عَنِ الصَّوَابِ فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ يَخُصُّهُ اللَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِه"}}<ref>[[کافی (کتاب)|کافی]]، ج ۱، ص ۲۰۲ و ۲۰۳. </ref>.
| |
| هنگامیکه خداوند عزوجل بندهای را برای اصلاح امور بندگانش انتخاب میکند، سینهاش را برای آن کار میگشاید، و علم را به وی [[الهام]] میکند که از آن پس، در پاسخ سؤالات درنماند و در این مسیر از راه درست منحرف نشود. لذا وی معصوم، و از جانب خداوند تأیید و توفیق مییابد، و از همه خطاها، لغزشها و واماندگیها در امان خواهد بود. خداوند وی را به این موارد اختصاص داده است تا حجت بر بندگانش باشد.
| |
| ===۴.۲. امداد موجودات آسمانی و [[فرشتگان|فرشتگان الهی]]===
| |
| دیگر عامل بازدارنده [[پیامبران]] از خطا، یک عامل غیبی است. خداوند فرستادگان خود را با قدرت و نیرویی مجهز کرده که نمیگذارد آنان به خطا و اشتباه بیفتند و این لطف الهی در حق آنان برای این است که اعتماد مردم را به خود جلب کنند و در نتیجه، هدایت مردم که برای آن هدف برانگیخته شدهاند عملی گردد<ref>[[اصول عقاید اسلامی (کتاب)|اصول عقاید اسلامی]]، ص ۴۵. </ref>.
| |
| ازجمله، خداوند متعال برخی از فرشتگان الهی را جهت تأمین زمینههای [[عصمت]] [[انبیا]] مأمور میسازد. [[امام باقر]] {{ع}} در مورد این [[فرشتگان]] میفرمایند: {{عربی|اندازه=150%|"يُوَكِّلُ اللَّهُ تَعَالَى بِأَنْبِيَائِهِ مَلَائِكَةً يُحْصُونَ أَعْمَالَهُمْ وَ يُؤَدُّونَ إِلَيْهِمْ تَبْلِيغَهُمُ الرِّسَالَةَ وَ وَكَّلَ بِمُحَمَّدٍ مَلَكاً عَظِيماً مُنْذُ فُصِلَ عَنِ الرَّضَاعِ يُرْشِدُهُ إِلَى الْخَيْرَاتِ وَ مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ وَ يَصُدُّهُ عَنِ الشَّرِّ وَ مَسَاوِي الْأَخْلَاق"}}<ref>[[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]]، ج ۱۵، ص ۳۶۲. </ref>.
| |
| خداوند متعال بر انبیا، فرشتگانی را موکل میسازد که به اعمال ایشان آگاهی داشته و موارد تبلیغ [[رسالت]] را برای ایشان بیان میکنند. خداوند فرشته عظیمی را از بعد از دوران شیرخوارگی بر [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}} موکل کرد تا او را بهسوی امور نیکو و مکرمتهای اخلاقی ارشاد نماید و وی را او امور شر و نقیصههای اخلاقی بازدارد <ref>[[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نیز میفرمایند {{عربی|اندازه=150%|"وَ لَقَدْ قَرَنَ اللَّهُ بِهِ {{صل}} مِنْ لَدُنْ أَنْ كَانَ فَطِيماً أَعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلَائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَرِيقَ الْمَكَارِمِ وَ مَحَاسِنَ أَخْلَاقِ الْعَالَمِ لَيْلَهُ وَ نَهَارَهُ"}} از زمانی که [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}} از شیر گرفته شد، خداوند بزرگترین فرشتگانش را همنشین او قرار داد تا شب و روز او را در مسیر کرامتها و محاسن اخلاقی جهان سوق دهد [[نهج البلاغه (کتاب)|نهج البلاغه]] خطبه، ۱۹۲، ص ۳۰۰. </ref>.
| |
| در تاریخ زندگانی رسول خدا {{صل}} آمده است: در سن هفتسالگی، من در ساختن خانهای کمک میکردم. خاک را در دامن خویش ریختم تا آن را بردارم، اما ممکن بود عورت من آشکار شود. لذا صدایی از بالای سرم شنیدم که گفت: دامن خود را رها کن. کسی را ندیدم، اما دامن خویش را رها کرده، بازگشتم<ref>[[حیاة القلوب (کتاب)|حیاة القلوب]]، ج ۲، ص ۶۷. </ref>.
| |
| بنابراین در مواردی که امکان دارد [[پیامبران|پیامبران الهی]]، اشتباه یا خطایی انجام دهند که از حوزه اختیار ایشان خارج است، [[فرشتگان|فرشتگان الهی]] به کمک ایشان آمده، از بروز خطا جلوگیری میکنند.
| |
| ===۴.۳. تصرف تکوینی خداوند===
| |
| خداوند متعال گاهی به تصرف خویش در تکوین، پیامبرش را از گناه یا خطا بازمیدارد. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} از [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}} نقل میکنند که فرمود:
| |
| "من پیش از [[بعثت]] هرگز با اهل جاهلیت در کارهایی که انجام میدادند، همراهی نکردم. یک شب قصد کردم که به بازی ایشان بنگرم که ناگاه حقتعالی خواب را بر من چیره ساخت و لذا بههیچوجه لهو و لعب ایشان را ندیده و نشنیدم. پس دانستم که خداوند از این کار راضی نیست و ازاینرو هرگز به اعمال ایشان نگاه نکردم"<ref>[[حیاة القلوب (کتاب)|حیاة القلوب]]، ج ۲، ص ۶۷. </ref>.
| |
| ===۴.۴. پدران و مادران صالح [[انبیا|انبیای الهی]]===
| |
| بیتردید پاکی و طهارت جسمی و روحی پدر و مادر نقشی اساسی در اعتقادات، اعمال و رفتار فرزندان دارد<ref>[[کافی (کتاب)|کافی]]، ج ۵، ص ۵۶۲؛ [[شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید (کتاب)|شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید]]، ج ۱۲، ص ۱۱۷.</ref>. لذا خداوند متعال، همه انبیا را در همه نسلها از طریق پدران و مادران صالح به این عالم آورده است، پس هیچگاه کارهای ناشایست جاهلی، دامن هیچیک از اجداد ایشان را آلوده نساخته است. [[امام صادق|حضرت صادق]] {{ع}} در حدیث زیر به این عنایت ویژه الهی و حکمت آن، اشاره نموده، میفرمایند:
| |
| "ما اینگونه اعتقاد داریم که زمین از حجت خالی نمیماند و همه حجتها از نسل [[انبیا]] میباشند. خداوند هرگز پیامبری را جز از نسل انبیا مبعوث نکرده است، به این دلیل که خداوند برای فرزندان آدم راهی روشن را گشود و از [[حضرت آدم]] {{ع}} نسل طاهر و پاکی را خارج کرده است که [[انبیا]] و [[رسولان|رسولان الهی]] از آن نسل میباشند ... کسی که نگهبان علم الهی و امین بر [[غیب]] خداست، و خداوند اسرارش را نزد او به ودیعه نهاده و حجت حق بر خلق، و بیانگر آیات الهی میباشد، جز این صفت را نمیتواند داشته باشد ... خداوند عزوجل از فرزندان حضرت آدم {{ع}} انسانهایی را برگزید، ولادت آنها را پاک قرارداد، و بدنهایشان را پاکیزه گردانید. ایشان را در صلبهای مردان و رحمهای زنان محافظت نمود و از آنها انبیا و رسولان الهی را بیرون آورد. پس آنها پاکیزهترین شاخههای [[حضرت آدم]] میباشند"<ref>[[احتجاج (کتاب)|احتجاج]]، ج۲، ص ۳۳۷ و ۳۴۰. </ref>.
| |
| | |
| ==[[عصمت]] [[پیامبران]] از نگاه در [[قرآن]] و [[روایات]]==
| |
| با ضمیمه کردن برخی از آیات به یکدیگر، میتوان دلالت [[قرآن]] را بر [[عصمت]] [[انبیا]] دریافت:
| |
| :'''الف. ''' [[بندگان مخلَص خداوند]] کاملاً از قلمرو اضلال شیطان خارجاند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}}﴾}} <ref> سوره ص؛ آیه: ۸۲ و ۸۳. </ref> از طرفی، [[پیامبران الهی]] از زمره بندگان مخلَصاند "به فتح لام".{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ}}﴾}} <ref> سوره ص؛ آیه: ۴۶. </ref>
| |
| : '''ب.''' پیامبران الهی مشمول [[هدایت خاص الهی]] بودهاند. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ * ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ}}﴾}} <ref> سوره انعام؛ آیه: ۸۷ و ۸۸. </ref>. در جای دیگر، به این حقیقت اشاره میکند که مشمولان هدایت خاص الهی هیچگاه در معرض گمراهی و ضلالت قرار نمیگیرند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِن دُونِهِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ * وَمَن يَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّضِلٍّ أَلَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِي انتِقَامٍ}}﴾}} <ref> سوره رمز؛ آیه: ۳۶ و ۳۷. </ref>. ازآنجاکه ارتکاب گناه از مصادیق مسلم گمراهی است، این آیات نیز بیانگر [[عصمت]] [[پیامبران]] است.
| |
| : '''ج. ''' خداوند در پاسخ به درخواست [[ابراهیم]] {{ع}} فرمود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ}}﴾}}. ازآنجاکه [[پیامبری]]، یکی از مناصب الهی است، و واژه ظلم شامل هرگونه انحراف فکری و انحراف عملی میشود. پس اهل گناه لایق [[منصب الهی]] [[نبوت]] نیستند.
| |
| : '''د. ''' یکی از اهداف [[بعثت|بعثت پیامبران]] آن است که مردم از آنان پیروی کنند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا}}﴾}} <ref> سوره نساء؛ آیه: ۶۴. </ref>. این اطاعت مطلق، شامل پیروی از اعمال [[پیامبر]] نیز میشود و اگر او مرتکب گناه شود، لازم میآید که خداوند به انجام معصیت فرمان داده باشد. [[امام صادق]] {{ع}}: {{عربی|اندازه=150%|"الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِيعِ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ}}﴾}}"}}. [[امیرالمؤمنین|امیرمؤمنان علی]] {{ع}}: {{عربی|اندازه=150%|"وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَتِه"}}<ref> [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج۲، ص ۷۶-۷۸. </ref>.
| |
| | |
| ==نکات==
| |
| #دلایل اثبات [[عصمت]]، عصمت [[پیامبران]] در قبل از [[بعثت]] را نیز در برمیگیرد.
| |
| #ملکه عصمت، زمینهای در انسان ایجاد میکند تا انسان با اراده و اختیارش بتواند به انجام واجبات و ترک محرمات بپردازد. آیه ۸۸ انعام {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ}}﴾}} و ۷۶ مائده {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لاَ يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلاَ نَفْعًا وَاللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}﴾}}، دلالت دارد که خطا در اعتقاد و تبلیغ و عمل از سوی پیامبران امکان دارد یعنی مجبور بر ترک گناه نیستند اما همانند پزشکی هستند که در اثر آگاهی و با اختیار خودش لب به سیگار نمیزند. پس مقام و منزلت [[عصمت]] با تکلیف مولوی و ارشادی نیز منافاتی ندارد.
| |
| #آیاتی مثل {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍ}}﴾}} دال بر عصمت [[پیامبران|پیامبران الهی]] است زیرا ایشان در هدایت الهی قرار دارند و آیاتی که بیقید و شرط به اطاعت از پیامبران الهی]] دعوت میکند نیز همین است مثل: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ}}﴾}}. آیات اخلاص پیامبران نیز بر [[عصمت]] آنها دلالت میکنند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|... لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ * إِلاَّ ... الْمُخْلَصينَ}}﴾}}.
| |
| #روایات فراوانی بر عصمت [[پیامبران]] دلالت دارند: [[امام باقر]] فرمود: {{عربی|اندازه=150%|"إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَا يُذْنِبُونَ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ ... لَا يَرْتَكِبُونَ ذَنْباً صَغِيراً وَ لَا كَبِيراً"}}.
| |
| #برخی آیات قرآن که خطا و اشتباه را بر پیامبران ممکن دانسته در مقام تربیت امت و شناخت آنها نسبت به وظیفه و تکلیفشان است. مثل آیه ۱۴۰ سوره انبیا: ؟؟؟؟ <ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۴۸-۱۵۳.</ref>.
| |
| ==آیا برخی [[پیامبران]] مرتکب معصیت شدهاند؟==
| |
| منتقدان با شبهههای مختلف درصدد تضعیف شخصیت [[پیامبر]] برآمدهاند.
| |
| ===۱. نسبت گناه و معصیت به [[حضرت آدم]] {{ع}} ===
| |
| فلاسفه و متکلمان [[عصمت]] [[پیامبران]] از خطا و نسیان را در مقام دریافت و ابلاغ [[وحی]] و نیز در عرصه اعتقادات و اعمال، ثابت کردهاند. لکن عدهای بهعنوانمثال: خوردن میوه "درخت ممنوعه" توسط حضرت آدم را گناه ایشان دانستهاند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى}}﴾}}.
| |
| | |
| '''تفسیرهایی از خطا و معصیت''': '''الف.''' بهتر بود [[حضرت آدم]] به درخت ممنوعه نزدیک نشود، اما [[ترک اولی]] کرد. '''ب. ''' نهی آدم از خوردن میوه درخت مشخص، نهی کراهتی بوده است. '''ج. ''' آیه درصدد ارشاد وجود ضرر دنیوی و شخصی در خوردن میوه است و نهی مولوی "حرمت و کراهت". [[علامه طباطبائی]] این نظر را چنین اثبات کرده:
| |
| : '''اولاً: ''' از مجموعه آیات به دست میآید که فلسفه نهی آگاهی دادن به ترتب لوازم دنیوی خوردن آن میوه بوده، مانند نهی پزشک از بیمار که فلان غذا را صرف نکند.
| |
| : '''ثانیاً: ''' تکلیف و نهی مولوی از زمان هبوط آدم {{ع}} به زمین شروع شد، به دلیل آیه ۱۲۳ طه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلا يَضِلُّ وَلا يَشْقَى}}﴾}} که هدایت را متفرع بر هبوط قرار داده.
| |
| : '''ثالثاً: ''' اگر نهی فوق، نهی تحریمی بود، لازم میباشد که به جای واژه "غوی" از واژه "غضب" استفاده شود.
| |
| : '''رابعاً: ''' توبه آدم به معنای رجوع از نهی ارشادی خداست و او به خود برگشت علاوه بر این [[پیامبران]]، کوچکترین ترک اولایی را گناه میشمردند گرچه که آن فعل از ارتکاب ضرر دنیوی حکایت کند<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۸۴-۲۸۸.</ref>.
| |
| : '''خامساً: ''' وسوسه شیطان نسبت به آدم با "إلی" بیان شده نه با "فی" یعنی شیطان با آدم نزدیک شد ولی در قلب او نفوذ نکرد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يُوَسْوِسُ في صُدُورِ النَّاسِ}}﴾}}.
| |
| : '''سادساً: ''' ظلم اعم از گناه است به معنای کار غیرعادلانه و غیر جای خود که [[حضرت آدم]] اعتراف نمود<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۲۱۴.</ref>.
| |
| | |
| ==منابع==
| |
| {{ستون-شروع|2}}
| |
| * [[پرونده:1233456.jpg|22px]] [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|'''آموزش کلام اسلامی ج۲''']]؛
| |
| * [[پرونده:Ka2-m17 91815.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|'''کلام تطبیقی ج۲''']]؛
| |
| * [[پرونده:426310763.jpg|22px]] [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|'''کلام نوین اسلامی ج۲''']]؛
| |
| {{پایان}}
| |
| | |
| == جستارهای وابسته ==
| |
| {{پرسشهای وابسته}}
| |
| {{ستون-شروع|7}}
| |
| * [[عصمت مطلق]]
| |
| * [[عصمت نسبی]]
| |
| * [[عصمت از خطا]]
| |
| * [[عصمت از گناه]]
| |
| * [[عصمت در احکام]]
| |
| * [[عصمت در اعتقاد]]
| |
| * [[عصمت در افعال]]
| |
| * [[عصمت در تبلیغ]]
| |
| * [[عصمت علمی]]
| |
| * [[عصمت عملی]]
| |
| * [[عصمت امرای امام]]
| |
| * [[عصمت انبیا]]
| |
| * [[عصمت اهل اجماع]]
| |
| * [[عصمت اهل بیت]]
| |
| * [[عصمت اولوالامر]]
| |
| * [[عصمت غیر انبیا]]
| |
| * [[عصمت ملائکه]]
| |
| * [[عصمت نواب امام]]
| |
| * [[آیات عصمت]]
| |
| * [[اسباب عصمت]]
| |
| * [[اعتراف معصومین به گناه]]
| |
| * [[انسان معصوم]]
| |
| * [[زمان عصمت]]
| |
| * [[علم به مثالب معاصی]]
| |
| * [[علم به مناقب طاعات]]
| |
| * [[مقام عصمت]]
| |
| * [[وجوب عصمت]]
| |
| {{پایان}}
| |
| {{پایان}}
| |
| | |
| =='''[[:رده:آثار عصمت|منبعشناسی جامع عصمت]]'''==
| |
| * [[:رده:کتابشناسی کتابهای عصمت|کتابشناسی عصمت]]؛
| |
| * [[:رده:مقالهشناسی مقالههای عصمت|مقالهشناسی عصمت]]؛
| |
| * [[:رده:پایاننامهشناسی پایاننامههای عصمت|پایاننامهشناسی عصمت]].
| |
| | |
| | |
| ==پانویس==
| |
| {{یادآوری پانویس}}
| |
| {{پانویس2}}
| |
| | |
| [[رده:مدخلهای درجه دو دانشنامه]]
| |
| [[رده:عصمت]]
| |