جز
جایگزینی متن - 'صحابه نگاران' به 'صحابهنگاران'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
جز (جایگزینی متن - 'صحابه نگاران' به 'صحابهنگاران') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[دولابی]]<ref>دولابی، ج۱، ص۱۶۸-۱۶۹.</ref> این [[کنیه]] را با ابونمله [[انصاری]] مختلف دانسته است و برای باز شناختن آنان از یکدیگر میگوید: این شخص، غیر از آن کسی است که روایتش از طریق [[زهری]] از نمله بن ابی نمله نقل شده است؛ یعنی ابونمله انصاری. با این حال، نام ابو نمله مورد بحث را [[عمار بن معاذ]] بیان کرده است که دیگران همین نام را برای ابونمله انصاری گفتهاند. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۳۴۲.</ref> با استناد به گفته دولابی، بدون هیچ [[نقد]] و توضیحی، این کنیه را افزوده است، اما تمام | [[دولابی]]<ref>دولابی، ج۱، ص۱۶۸-۱۶۹.</ref> این [[کنیه]] را با ابونمله [[انصاری]] مختلف دانسته است و برای باز شناختن آنان از یکدیگر میگوید: این شخص، غیر از آن کسی است که روایتش از طریق [[زهری]] از نمله بن ابی نمله نقل شده است؛ یعنی ابونمله انصاری. با این حال، نام ابو نمله مورد بحث را [[عمار بن معاذ]] بیان کرده است که دیگران همین نام را برای ابونمله انصاری گفتهاند. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۳۴۲.</ref> با استناد به گفته دولابی، بدون هیچ [[نقد]] و توضیحی، این کنیه را افزوده است، اما تمام صحابهنگاران تنها از یک ابونمله یاد کردهاند. | ||
دولابی<ref>دولابی، ج۱، ص۱۶۸-۱۶۹.</ref> در ذیل این کنیه چنین آورده است که مرد تاجری در [[مدینه]] قصد [[تجارت]] به [[بصره]] داشت و [[تصمیم]] گرفت نزد ابونمله برود و از او بخواهد برایش در این [[سفر]] [[دعا]] کند. وی نزد او رفت و [[سلام]] داد و خود را یکی از [[برادران ایمانی]] او معرفی کرد. ابونمله گفت: از کدام شهری؟ گفت: از [[مردم بصره]] هستم. ابونمله دو بار گفت: وای بر بصره در [[آخر زمان]]! به آنکه [[جان]] ابونمله در دست اوست، پس از این چنان زندگانی برای آنان خواهد بود که در [[فتنهها]] فرو میروند و اگر نبود آنچه [[خداوند]] از پیش برای آنان مقدر کرده، [[ترس]] آن داشتم که [[طغیانگری]] کنند.<ref>[[محمد رضا هدایتپناه|هدایتپناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابونمله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۵۴۶.</ref> | دولابی<ref>دولابی، ج۱، ص۱۶۸-۱۶۹.</ref> در ذیل این کنیه چنین آورده است که مرد تاجری در [[مدینه]] قصد [[تجارت]] به [[بصره]] داشت و [[تصمیم]] گرفت نزد ابونمله برود و از او بخواهد برایش در این [[سفر]] [[دعا]] کند. وی نزد او رفت و [[سلام]] داد و خود را یکی از [[برادران ایمانی]] او معرفی کرد. ابونمله گفت: از کدام شهری؟ گفت: از [[مردم بصره]] هستم. ابونمله دو بار گفت: وای بر بصره در [[آخر زمان]]! به آنکه [[جان]] ابونمله در دست اوست، پس از این چنان زندگانی برای آنان خواهد بود که در [[فتنهها]] فرو میروند و اگر نبود آنچه [[خداوند]] از پیش برای آنان مقدر کرده، [[ترس]] آن داشتم که [[طغیانگری]] کنند.<ref>[[محمد رضا هدایتپناه|هدایتپناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابونمله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۵۴۶.</ref> |