ابوتمیمه (غیر منسوب): تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = صحابه | عنوان مدخل = ابوتمیمه | مداخل مرتبط = ابوتمیمه در تراجم و رجال - ابوتمیمه در تاریخ اسلامی| پرسش مرتبط = }} {{جعبه اطلاعات اصحاب | نام = ابوتمیمه | مشهور به = | نام تصویر = تصویر قدیمی مدینه.jpg | عرض تصویر = | توضیح...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
جز (جایگزینی متن - 'توضیح تصویر = تصویر قدیمی مدینه' به 'توضیح تصویر = تصویر کهنی از مدینه') |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| نام تصویر = تصویر قدیمی مدینه.jpg | | نام تصویر = تصویر قدیمی مدینه.jpg | ||
| عرض تصویر = | | عرض تصویر = | ||
| توضیح تصویر = تصویر | | توضیح تصویر = تصویر کهنی از مدینه | ||
| نام کامل = ابوتمیمه | | نام کامل = ابوتمیمه | ||
| نامهای دیگر = | | نامهای دیگر = |
نسخهٔ کنونی تا ۴ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۲۳:۵۰
ابوتمیمه | |
---|---|
نام کامل | ابوتمیمه |
جنسیت | مرد |
از اصحاب | پیامبر خاتم |
مقدمه
اطلاعی از نام و نسب وی در دست نیست و برخی صحابهنگاران، در وجود فردی با کنیه ابوتمیمه میان صحابه تردید کردهاند[۱]. بیشتر شرح حال نویسان، در شمار تابعین از ابوتمیمه هُجَیمی (طریف بن مجالد) یاد میکنند و اطلاعات موجود در کتب را مربوط به وی میدانند (نه ابوتمیمه غیر منسوب). اما تعابیر حسن بصری و ابن منده درباره ابوتمیمه، نشان از آن دارد که وی را از صحابه میدانستهاند. حسن بصری با تعبیر «كان ممن ادرك النبي»؛ درباره ابوتمیمه، از او حدیثی نقل میکند که وی بدون واسطه از رسول خدا (ص) درباره قسط و هوای نفس میپرسد[۲]. ابن منده نیز با تعبیر «سمع النبي»؛ از وی یاد کرده است[۳]، ولی حدیثی که از او درباره دعا نقل میکند[۴]، باتوجه به اسناد روایت در موارد دیگر، به ابوجُری هجیمی مربوط است که ابوتمیمه هُجیمی (نه ابوتمیمه) از او روایت نقل میکند [۵]. ابواحمد عسکری [۶] نیز پدر ابوتمیمه غیر منسوب را از صحابه دانسته است، نه خود وی را[۷]، ولی نام پدر وی معلوم نیست. طبری[۸] نیز در ذکر حوادث فتح شوشتر (سال ۱۷) از فردی با کنیه ابوتمیمة نام میبرد که در کنار دلاوران دیگر، شمار قابل توجهی از دشمن را کشت. وی میتواند همین ابوتمیمه مورد نظر ما باشد.
دو روایت و حادثهای که تنها طبرانی درباره ابوتمیمه هُجیمی تابعی نقل کرده، احتمال دارد به ابوتمیمه صحابی مربوط باشد؛ زیرا این دو روایت، نشان دهنده دیدار وی با رسول خدا (ص) است. از جمله اینکه وی سوار بر مرکب، پیامبر را دید و از آن حضرت خواست بر مرکب وی سوار شود. رسول خدا (ص) ضمن اجابت خواسته او فرمود: «صاحب مرکب به نشستن بر جلو آن سزاوارتر است»، اما با اصرار ابو تمیمه، پیامبر بر جلو مرکب و وی بر پشت آن نشست[۹]. این روایت در منابع دیگری که در اسناد اشتراکی با طریق طبرانی ندارد، نقل شده و حادثه به فرد ناشناختهای (رجل) ختم میشود[۱۰]. همچنین در ماجرایی دیگر، وی شیفته زنی در مدینه شد و پی او را گرفت. او در تعقیب زن از سر غفلت و بیتوجهی به دیواری برخورد کرد و صورتش جراحت برداشت. چون خدمت پیامبر رسید، آن حضرت فرمود: «خداوند چون خیر بندهای را بخواهد، عقوبت گناه او را در همین دنیا بدو چشاند و پروردگار بزرگوارتر از آن است که بندهای را دو بار سزا دهد» [۱۱]. این گزارش، از طرق دیگری نیز که در اسناد، با طریق طبرانی اشتراک ندارد نقل شده است. حادثه به فردی از اصحاب رسول خدا (رجل) منسوب میشود که نامش معلوم نیست[۱۲].
به جز دو گزارش یاد شده طبرانی (که میتوان آن را درباره ابوتمیمه صحابی دانست و رجل ناشناخته در اسناد دیگر را بدو گویا کرد)، در موارد دیگری که ابوتمیمه هجیمی تابعی بدون واسطه از رسول خدا (ص) روایت نقل میکند، قاعدتاً وسایط حذف شده است. این مسئله با پیگیری اسناد روایات مشابه که با سند کامل نقل شده، کاملاً آشکار است[۱۳]. اما جستجو برای یافتن سند کامل دو گزارش طبرانی که وسایط در آن حذف نشده باشد، به نتیجه نرسید. بنابراین، تا به دست آمدن اطلاعات بیشتر، میتوان احتمال داد که برخی گزارشهای مربوطه به ابوتمیمه صحابی، به ابوتمیمه هجیمی نسبت داده شده است.[۱۴]
منابع
پانویس
- ↑ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۰؛ و ر. ک: مغلطای، ج۲، ص۲۶۴؛ ابن اثیر، ج۶، ص۳۹.
- ↑ ابونعیم، ج۵، ص۲۸۴۳؛ این حدیث گاه از ابو ضمیمه نیز نقل میشود؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۷۵؛ ابن حجر، ج۷، ص۱۹۰ که تصحیف است.
- ↑ ابن حجر، ج۷، ص۴۵.
- ↑ مغلطای، ج۲، ص۲۶۴.
- ↑ ر. ک: مدخل ابوجری مجیمی.
- ↑ م. ۳۸۲ که کتاب صحابهای داشته است.
- ↑ مغلطای، ج۲، ص۲۶۵.
- ↑ تاریخ، ج۴، ص۸۵.
- ↑ طبرانی، ج۵، ص۳۸۰؛ هیثمی، ج۸، ص۱۰۸.
- ↑ احمد بن حنبل، ج۵، ص۳۵۳؛ ابوداوود، ج۱، ص۵۸۰.
- ↑ طبرانی، المعجم الأوسط، ج۵، ص۲۸۰؛ هیثمی، ج۶، ص۲۶۵.
- ↑ طبرانی، معجم الکبیر، ج۱۱، ص۲۴۸؛ ابن علی، ج۵، ص۱۸۹؛ هیثمی، ج۱۰، ص۱۹۱.
- ↑ ر. ک: مدخل ابوتمیمه هجیمی.
- ↑ داداشنژاد، منصور، مقاله «ابوتحیی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۱۹۶-۱۹۷.