(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱:
خط ۱:
{{مدخل مرتبط
#تغییر_مسیر [[اثبات ضرورت امامت در معارف و سیره حسینی]]
| موضوع مرتبط = ضرورت امامت
| عنوان مدخل = ضرورت امامت در معارف و سیره حسینی
| مداخل مرتبط = [[ضرورت امامت در قرآن]] - [[ضرورت امامت در حدیث]] - [[ضرورت امامت در کلام اسلامی]] - [[ضرورت امامت در نهج البلاغه]] - [[ضرورت امامت در معارف دعا و زیارات]] - [[ضرورت امامت در معارف و سیره سجادی]] - [[ضرورت امامت در معارف و سیره رضوی]]
| پرسش مرتبط = امامت (پرسش)
}}
==مقدمه==
اهمیت و [[ضرورت]] [[شناخت]] و [[معرفت]] نسبت به [[امام]] [[معصوم]] درحدی است که عدم این [[شناخت]] موجب [[مرگ جاهلیت]] برای [[انسان]] میشود. در روایتی از امام [[حسین]] {{ع}} و آن [[حضرت]] از پدرشان و ایشان از [[رسول خدا]]{{صل}} در باب [[ضرورت]] [[معرفت]] امام چنین [[نقل]] شده که آن [[حضرت]] فرموده است: «هر کس بمیرد، ولى امامى از [[فرزندان]] من نداشته باشد، به [[مرگ]] جاهلى مرده است و بدانچه در [[جاهلیت]] و اسلامْ عمل کرده است، [[مؤاخذه]] مى شود». <ref>{{متن حدیث|بإسناده عن الحسین بن علیّ:حَدَّثَنی أبی عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ قالَ: «قالَ رَسولُ اللّهِ: مَن ماتَ ولَیسَ لَهُ إمامٌ مِن وُلدی ماتَ میتَهً جاهِلِیَّهً، ویُؤخَذُ بِما عمِلَ فی الجاهِلِیَّهِ وَالإِسلامِ»}} صدوق، ابن بابویه،عیون اخبار الرضا، ج2، ص58</ref>.
[[وجه]] [[استدلال]] به این [[حدیث]]، این است که [[معرفت امام]] به عنوان یک [[تکلیف دینی]] بر هر [[مسلمانی]] [[واجب]] است؛ تا آنجا که نشناختن او، اصل [[ایمان]] و [[اسلام]] را خدشه دار میسازد. روشن است که چنین [[حکم قطعی]]، مستلزم آن است که [[زمان]]، هیچ گاه، فاقد [[امام]] نباشد. از این [[حدیث]]، نکته دیگری نیز استفاده میشود و آن، این است که [[امامت]]، صرفاً، یک [[مقام]] عادی و در [[حد]] [[رهبری سیاسی]] نیست که عهده دار [[برقراری نظم و امنیت]] [[جامعه بشری]] باشد؛ بلکه [[مقام امامت]]، با [[ایمان]] و [[دین]] [[مردم]] [[ارتباط]] دارد، تا آن جا که نشناختن او، زندگی انسان را به [[زندگی]][[ جاهلیت]] پیش از [[اسلام]] مبدل میسازد. از این جا روشن میشود که [[جایگاه امامت]] در [[جهان بینی اسلامی]]، همان جایگاه نبوت است. همان گونه که نشناختن [[پیامبر]] و [[عدم اطاعت]] از او،[[ ایمان]] و [[اسلام]] [[انسان]] را مخدوش میسازد، نشناختن و عدم [[اطاعت از امام]] نیز چنین است. در این صورت، شرایط و [[صفات امام]] نیز باید در مرتبه شرایط و صفات [[پیامبر]] باشد و این، همان دیدگاه [[شیعه]] در مسئله [[امامت]] است. <ref>ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ص58</ref>.
[[امامت]] چنان از اهمیت و [[ارزش]] بالایی برخورداراست که میتوان گفت بدون [[معرفت امام]] [[شناخت]] خدای متعال، میسور نیست. در [[حقیقت]] امامشناسی و [[معرفت ائمه]] پایه و اساس [[خداشناسی]] است. این یک [[حقیقت]] [[انکار]] ناپذیر است که [[امام صادق]] {{ع}} از زبان سید الشهدا {{ع}} [[نقل]] فرموده است: آنجا که میفرماید: «[[حضرت امام حسین]] {{ع}} روزی بر یارانش وارد شد و فرمود: «اى [[مردم]]! [[خداوند]] بزرگِ بِشْکوه، بندگانش را نیافریده، جز براى آنکه او را بشناسند و چون او را شناختند، عبادتش کنند و چون عبادتش کردند، با [[عبادت]] او، از [[عبادت]] جز او، بى نیاز شوند». پس مردى گفت: اى [[فرزند پیامبر]] [[خدا]]! [[پدر]] و مادرم فداى تو! [[معرفت خدا]]، یعنى چه؟ فرمود: «[[شناخت]] [[مردم]] هر [[عصر]] نسبت به امامى که اطاعتش بر آنان، واجب است».