ابوخلف: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ابن ابی حاتم' به 'ابن ابیحاتم') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = ابوخلف | مداخل مرتبط = | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = ابوخلف | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | ||
{{جعبه اطلاعات اصحاب | {{جعبه اطلاعات اصحاب | ||
| نام = ابوخلف | | نام = ابوخلف | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
| آخرین راوی از او = | | آخرین راوی از او = | ||
}} | }} | ||
== آشنایی اجمالی == | |||
== | «حازم»<ref>به تصحیف گاه خازم) بن عطا دابی عطا؛ ر. ک: ابن حبان، ج۱، ص۲۶۷.</ref> مشهور به «ابوخلف» [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۹۲.</ref> این [[کنیه]] را در بخش اول ([[صحابه]]) و نیز در بخش چهارم (توهمات) الاصابه<ref>الاصابه، ج۷، ص۹۸.</ref> آورده است؛ یعنی [[صحابی]] بودن چنین شخصی، جز توهمی بیش نیست. علت توهم، روایتی است که [[زمخشری]] در «ربیع الابرار»<ref>زمخشری، ج۴، ص۱۵۶.</ref> به نقل از ابوخلف، [[خادم]] النبی از [[پیامبر]] {{صل}} چنین آورده است: هرگاه فاسقی [[مدح]] و [[ستایش]] شود، [[عرش خدا]] به لرزه در میآید. این [[روایت]] مرسل است و در [[حقیقت]] [[راوی]] اصلی، [[انس بن مالک]] بوده که از [[سند]] افتاده است. ابن حجر<ref>الاصابه، ج۷، ص۹۹- ۹۸.</ref> میگوید: سند کامل این روایت را [[ابویعلی موصلی]] آورده است. [[ابن حبان]]<ref>ابن حبان، ج۱، ص۲۶۷.</ref> نیز همین روایت را از ابوخلف از [[انس]] نقل کرده است. | ||
اعمی خادم انس<ref>مزی، ج۳۳، ص۲۸۶؛ ذهبی، ج۲، ص۴۲۴.</ref> است. وی [[بصری]] است<ref>ابن ابیحاتم، ج۳، ص۲۷۸.</ref> و شاید به اعتبار سکونت، به او شامی<ref>مزی، ابن ابیحاتم، ج۳، ص۲۷۸.</ref> نیز گفتهاند. [[ابوالفتح ازدی موصلی]] ([[محمد بن حسین بن احمد]] م ۳۶۷ یا ۲۷۴ صاحب «تاریخ الموصل و الصحابه») او را بصری و ساکن [[موصل]] دانسته که همان جا از [[دنیا]] رفت<ref>مزی، ج۳۳، ص۲۸۶.</ref>. | اعمی خادم انس<ref>مزی، ج۳۳، ص۲۸۶؛ ذهبی، ج۲، ص۴۲۴.</ref> است. وی [[بصری]] است<ref>ابن ابیحاتم، ج۳، ص۲۷۸.</ref> و شاید به اعتبار سکونت، به او شامی<ref>مزی، ابن ابیحاتم، ج۳، ص۲۷۸.</ref> نیز گفتهاند. [[ابوالفتح ازدی موصلی]] ([[محمد بن حسین بن احمد]] م ۳۶۷ یا ۲۷۴ صاحب «تاریخ الموصل و الصحابه») او را بصری و ساکن [[موصل]] دانسته که همان جا از [[دنیا]] رفت<ref>مزی، ج۳۳، ص۲۸۶.</ref>. |
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۴۴
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
ابوخلف | |
---|---|
نام کامل | ابوخلف |
جنسیت | مرد |
محل زندگی | بصره |
درگذشت | بصره |
آشنایی اجمالی
«حازم»[۱] مشهور به «ابوخلف» ابن حجر[۲] این کنیه را در بخش اول (صحابه) و نیز در بخش چهارم (توهمات) الاصابه[۳] آورده است؛ یعنی صحابی بودن چنین شخصی، جز توهمی بیش نیست. علت توهم، روایتی است که زمخشری در «ربیع الابرار»[۴] به نقل از ابوخلف، خادم النبی از پیامبر (ص) چنین آورده است: هرگاه فاسقی مدح و ستایش شود، عرش خدا به لرزه در میآید. این روایت مرسل است و در حقیقت راوی اصلی، انس بن مالک بوده که از سند افتاده است. ابن حجر[۵] میگوید: سند کامل این روایت را ابویعلی موصلی آورده است. ابن حبان[۶] نیز همین روایت را از ابوخلف از انس نقل کرده است.
اعمی خادم انس[۷] است. وی بصری است[۸] و شاید به اعتبار سکونت، به او شامی[۹] نیز گفتهاند. ابوالفتح ازدی موصلی (محمد بن حسین بن احمد م ۳۶۷ یا ۲۷۴ صاحب «تاریخ الموصل و الصحابه») او را بصری و ساکن موصل دانسته که همان جا از دنیا رفت[۱۰].
برخی او را با مروان الاصفر (مروان بن خاقان) که کنیه او نیز ابوخلف بصری است[۱۱]، اشتباه گرفتهاند[۱۲]، ولی مسلم و دیگران میان این دو فرق گذاشتهاند[۱۳]. ابوخلف افزون بر روایت فوق، چهار روایت دیگر از جمله روایت « لاَ تَجْتَمِعُ أُمَّتِي عَلَى ضَلاَلَةٍ »[۱۴]؛ و حدیث طیر[۱۵] از انس بن مالک نقل کرده است.
در تابعی بودن او شکی نیست[۱۶] و محدثان او را به شدت تضعیف کردهاند[۱۷][۱۸]
منابع
پانویس
- ↑ به تصحیف گاه خازم) بن عطا دابی عطا؛ ر. ک: ابن حبان، ج۱، ص۲۶۷.
- ↑ ابن حجر، ج۷، ص۹۲.
- ↑ الاصابه، ج۷، ص۹۸.
- ↑ زمخشری، ج۴، ص۱۵۶.
- ↑ الاصابه، ج۷، ص۹۹- ۹۸.
- ↑ ابن حبان، ج۱، ص۲۶۷.
- ↑ مزی، ج۳۳، ص۲۸۶؛ ذهبی، ج۲، ص۴۲۴.
- ↑ ابن ابیحاتم، ج۳، ص۲۷۸.
- ↑ مزی، ابن ابیحاتم، ج۳، ص۲۷۸.
- ↑ مزی، ج۳۳، ص۲۸۶.
- ↑ ر. ک: مزی، ج۲۷، ص۴۱۰.
- ↑ مزی، ج۳۳، ص۲۸۶.
- ↑ ابن حجر، تهذیب، ج۱۱۲، ص۷۸.
- ↑ ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۰۳؛ ابن ابی عاصم، ص۴۱؛ عسکری، ص۵۳۷.
- ↑ عقیلی، ج۴، ص۱۸۹. برای دو روایت دیگر ر. ک: عبدالرزاق صنعانی، ج۱، ص۵۶۲؛ احمد بن حنبل، ج۵، ص۱۴۵.
- ↑ دولابی، ج۲، ص۳۶۲؛ عسکری، ص۵۳۷.
- ↑ ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۰۳؛ ابن حبان، ج۱، ص۲۶۷؛ ابن ابیحاتم، ج۳، ص۲۷۸-۲۷۹.
- ↑ هدایتپناه، محمد رضا، مقاله «ابوخلف»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۲۶۷.