ابوالخیبری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'توضیح تصویر = تصویر قدیمی مدینه' به 'توضیح تصویر = تصویر کهنی از مدینه') |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| نام تصویر = تصویر قدیمی مدینه.jpg | | نام تصویر = تصویر قدیمی مدینه.jpg | ||
| عرض تصویر = | | عرض تصویر = | ||
| توضیح تصویر = تصویر | | توضیح تصویر = تصویر کهنی از مدینه | ||
| نام کامل = ابوالخیبری | | نام کامل = ابوالخیبری | ||
| نامهای دیگر = | | نامهای دیگر = | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
او به احتمال از [[قبیله | او به احتمال از [[قبیله عبد القیس]] باشد<ref>ر. ک: ابن حجر، ج۷، ص۹۵.</ref>. [[جاهلیت]] را [[درک]] کرد و شرح حال وی در بخش مخضرمین کتاب الاصابه<ref>الاصابه، ج۷، ص۹۵.</ref> بیانگر [[صحابی]] نبودن وی از نظر [[ابن حجر]] است. | ||
تنها خبر برجا مانده از وی، داستانی است که ابن کلبی<ref>ابن کلبی، ج۱، ص۲۳۶.</ref> آن را نقل کرده است. بر اساس آن، ابوالخیبری به [[همراهی]] تنی چند از [[قوم]] خویش، سر [[قبر]] حاتم طایی رفت و از روی [[شماتت]]، خطاب به قبر وی بانگ زد که ما را مهمان کن! [[سحرگاهان]] ابوالخیبری [[وحشت]] زده همراهانش را از رویایی خبر داد که در آن، حاتم شترش را با [[شمشیر]] کشته بود. از آن پس، شتر ازجا برخاست و به ناچار آن را نحر کردند و خوردند. اندکی بعد، [[عدی]] فرزند حاتم را دیدند که بر شتری سوار بود و شتری دیگر را یدک میکشید. عدی نیز رؤیایی را تعریف کرد که در آن، حاتم از ناسزای ابوالخیبری و مهمانی دادن وی با شتر ابوالخیبری خبر داده بود. آنگاه عدی، [[شعر]] حاتم را در آن [[رؤیا]] در وصف [[ستمگری]] و [[ناسزاگویی]] ابوالخیبری خواند و به [[دستور]] حاتم، شتری به ابوالخیبری داد<ref>ر. ک: ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۳۷۴؛ فضل بن شاذان، ص۴۰۸ و ۴۱۲؛ مسعودی، ج۲، ص۱۴۳-۱۴۲.</ref><ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوالخیبری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۲۶۸.</ref> | تنها خبر برجا مانده از وی، داستانی است که ابن کلبی<ref>ابن کلبی، ج۱، ص۲۳۶.</ref> آن را نقل کرده است. بر اساس آن، ابوالخیبری به [[همراهی]] تنی چند از [[قوم]] خویش، سر [[قبر]] [[حاتم طایی]] رفت و از روی [[شماتت]]، خطاب به قبر وی بانگ زد که ما را مهمان کن! [[سحرگاهان]] ابوالخیبری [[وحشت]] زده همراهانش را از رویایی خبر داد که در آن، حاتم شترش را با [[شمشیر]] کشته بود. از آن پس، شتر ازجا برخاست و به ناچار آن را نحر کردند و خوردند. اندکی بعد، [[عدی]] فرزند حاتم را دیدند که بر شتری سوار بود و شتری دیگر را یدک میکشید. عدی نیز رؤیایی را تعریف کرد که در آن، حاتم از ناسزای ابوالخیبری و مهمانی دادن وی با شتر ابوالخیبری خبر داده بود. آنگاه عدی، [[شعر]] حاتم را در آن [[رؤیا]] در وصف [[ستمگری]] و [[ناسزاگویی]] ابوالخیبری خواند و به [[دستور]] حاتم، شتری به ابوالخیبری داد<ref>ر. ک: ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۳۷۴؛ فضل بن شاذان، ص۴۰۸ و ۴۱۲؛ مسعودی، ج۲، ص۱۴۳-۱۴۲.</ref><ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوالخیبری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۲۶۸.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ کنونی تا ۴ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۲۳:۵۱
ابوالخیبری | |
---|---|
نام کامل | ابوالخیبری |
جنسیت | مرد |
از قبیله | بنیعبدالقیس |
مقدمه
او به احتمال از قبیله عبد القیس باشد[۱]. جاهلیت را درک کرد و شرح حال وی در بخش مخضرمین کتاب الاصابه[۲] بیانگر صحابی نبودن وی از نظر ابن حجر است.
تنها خبر برجا مانده از وی، داستانی است که ابن کلبی[۳] آن را نقل کرده است. بر اساس آن، ابوالخیبری به همراهی تنی چند از قوم خویش، سر قبر حاتم طایی رفت و از روی شماتت، خطاب به قبر وی بانگ زد که ما را مهمان کن! سحرگاهان ابوالخیبری وحشت زده همراهانش را از رویایی خبر داد که در آن، حاتم شترش را با شمشیر کشته بود. از آن پس، شتر ازجا برخاست و به ناچار آن را نحر کردند و خوردند. اندکی بعد، عدی فرزند حاتم را دیدند که بر شتری سوار بود و شتری دیگر را یدک میکشید. عدی نیز رؤیایی را تعریف کرد که در آن، حاتم از ناسزای ابوالخیبری و مهمانی دادن وی با شتر ابوالخیبری خبر داده بود. آنگاه عدی، شعر حاتم را در آن رؤیا در وصف ستمگری و ناسزاگویی ابوالخیبری خواند و به دستور حاتم، شتری به ابوالخیبری داد[۴][۵]
منابع
پانویس
- ↑ ر. ک: ابن حجر، ج۷، ص۹۵.
- ↑ الاصابه، ج۷، ص۹۵.
- ↑ ابن کلبی، ج۱، ص۲۳۶.
- ↑ ر. ک: ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۳۷۴؛ فضل بن شاذان، ص۴۰۸ و ۴۱۲؛ مسعودی، ج۲، ص۱۴۳-۱۴۲.
- ↑ حسینیان مقدم، حسین، مقاله «ابوالخیبری»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۲۶۸.