جراح بن ملیح رؤاسی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط =| عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} == مقدمه == شهرت او به کنیهاش بیشتر است، بلکه در جوامع روایی شیعه تنها با کنیهاش یاد شده است. ابو وکیع در اصل، اهل قریه اُستو از آبادیهای پیرامون شهر ری است، لیک...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ') |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط =| عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط =| عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[شهرت]] او به کنیهاش بیشتر است، بلکه در [[جوامع روایی شیعه]] تنها با کنیهاش یاد شده است. [[ابو وکیع]] در اصل، اهل [[قریه اُستو]] از آبادیهای پیرامون [[شهر ری]] است، | [[شهرت]] او به کنیهاش بیشتر است، بلکه در [[جوامع روایی شیعه]] تنها با کنیهاش یاد شده است. [[ابو وکیع]] در اصل، اهل [[قریه اُستو]] از آبادیهای پیرامون [[شهر ری]] است، لکن بر حسب روایتی از پسرش ([[وکیع بن جراح رؤاسی|وکیع]]) او در منطقه ای به نام سُغد (مابین [[سمرقند]] و بخارا) به [[دنیا]] آمده و ظاهراً به اعتبار هم پیمانیاش با [[قبیله]] رُؤاس به رؤاسی خوانده شده است. | ||
پسرش وکیع، یکی از [[راویان]] بنام [[کوفی]] است و برخی او را از پدرش [[برتر]] دانستهاند. از [[تاریخ]] [[زندگی]] پدر تنها این را میدانیم که وی در [[زمان]] [[هارون الرشید]] در [[بغداد]] [[سرپرست]] [[بیت المال]] بود و مدتی هم در شهر ری، سرپرستیِ دار الضرب را به عهده داشت. | پسرش وکیع، یکی از [[راویان]] بنام [[کوفی]] است و برخی او را از پدرش [[برتر]] دانستهاند. از [[تاریخ]] [[زندگی]] پدر تنها این را میدانیم که وی در [[زمان]] [[هارون الرشید]] در [[بغداد]] [[سرپرست]] [[بیت المال]] بود و مدتی هم در شهر ری، سرپرستیِ دار الضرب را به عهده داشت. | ||
او از [[راویان طبقه هفتم]] کوفی است. او را تنها [[محدثان شیعه]] در سند [[روایات]] خود آوردهاند، | او از [[راویان طبقه هفتم]] کوفی است. او را تنها [[محدثان شیعه]] در سند [[روایات]] خود آوردهاند، لکن از جهت [[جرح و تعدیل]] نه آنان و نه [[رجالیان شیعی]] متعرّض حال وی نشدهاند. | ||
در میان [[رجالیان]] عامّه، اقوال گوناگونی درباره [[شخصیّت]] روایی ابو وکیع به چشم میخورد. برخی چون: [[ابن سعد]]، [[دارقطنی]]، [[ابوحاتم]]، [[ابن حبّان]] و [[ذهبی]] او را [[ضعیف]] دانستهاند. برخی دیگر چون: [[یحیی بن معین]]- در یک [[روایت]] - وکیع، [[عجلی]]، [[ابو داوود]]، [[نسائی]]، [[ابن عدی]] و [[ابن حجر]] او را به [[وثاقت]] و [[صدق]] ستودهاند. گروه سومی او را به [[کذب]] و [[جعل حدیث]] متهم کردهاند. این قول نیز به [[یحیی بن معین]] منسوب است. | در میان [[رجالیان]] عامّه، اقوال گوناگونی درباره [[شخصیّت]] روایی ابو وکیع به چشم میخورد. برخی چون: [[ابن سعد]]، [[دارقطنی]]، [[ابوحاتم]]، [[ابن حبّان]] و [[ذهبی]] او را [[ضعیف]] دانستهاند. برخی دیگر چون: [[یحیی بن معین]]- در یک [[روایت]] - وکیع، [[عجلی]]، [[ابو داوود]]، [[نسائی]]، [[ابن عدی]] و [[ابن حجر]] او را به [[وثاقت]] و [[صدق]] ستودهاند. گروه سومی او را به [[کذب]] و [[جعل حدیث]] متهم کردهاند. این قول نیز به [[یحیی بن معین]] منسوب است. | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
به هر حال [[روایات]] او در [[جوامع روایی شیعه]] مانند [[کافی]] و [[تهذیب الاحکام]] و در [[جوامع]] رواییِ [[اهل سنت]] مانند [[الأدب المفرد]] اثر [[بخاری]] و دیگر [[جوامع روایی]] آنان - جز [[صحیح بخاری]] و [[سنن نسائی]] - آمده است. در این روایات او از کسانی چون: [[ابو اسحاق سبیعی]]، [[جابر بن یزید جعفی]]، [[سعید بن مسروق ثوری]]، [[سلیمان اعمش]]، [[عاصم احول]] و [[ابو فزاره عبسی]] [[روایت]] کرده است. و از او کسانی چون: [[زکریا بن یحیی]]، [[زهیر بن عباد رؤاسی]]، [[سهل بن زیاد رازی]]، [[محمد بن بکار بن ریان]]، وکیع (پسرش) و [[یحیی بن عبدالحمید حمانی]] روایت کردهاند. | به هر حال [[روایات]] او در [[جوامع روایی شیعه]] مانند [[کافی]] و [[تهذیب الاحکام]] و در [[جوامع]] رواییِ [[اهل سنت]] مانند [[الأدب المفرد]] اثر [[بخاری]] و دیگر [[جوامع روایی]] آنان - جز [[صحیح بخاری]] و [[سنن نسائی]] - آمده است. در این روایات او از کسانی چون: [[ابو اسحاق سبیعی]]، [[جابر بن یزید جعفی]]، [[سعید بن مسروق ثوری]]، [[سلیمان اعمش]]، [[عاصم احول]] و [[ابو فزاره عبسی]] [[روایت]] کرده است. و از او کسانی چون: [[زکریا بن یحیی]]، [[زهیر بن عباد رؤاسی]]، [[سهل بن زیاد رازی]]، [[محمد بن بکار بن ریان]]، وکیع (پسرش) و [[یحیی بن عبدالحمید حمانی]] روایت کردهاند. | ||
[[کلینی]] به سند خود از [[ابو وکیع]] و او با واسطه از [[پیامبر خدا]]{{صل}} روایت میکند که فرمود: دینار و درهم پیشینیان را به [[تباهی]] کشید و هم آن دو شما را تباه خواهد کرد.و ی در سال | [[کلینی]] به سند خود از [[ابو وکیع]] و او با واسطه از [[پیامبر خدا]]{{صل}} روایت میکند که فرمود: دینار و درهم پیشینیان را به [[تباهی]] کشید و هم آن دو شما را تباه خواهد کرد.و ی در سال ۱۷۶ﻫ.ق درگذشت<ref>تاریخ بغداد ۷/ ۲۵۳؛ تهذیب الکمال ۴/ ۵۲۰ و تهذیب التهذیب ۲/ ۶۷.</ref>.<ref>[[حسین عزیزی|عزیزی]]، [[پرویز رستگار|رستگار]]، [[یوسف بیات|بیات]]، [[راویان مشترک ج۲ (کتاب)|راویان مشترک]]، ج۲، ص 48.</ref> | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده: | # [[پرونده:IM010597.jpg|22px]] [[حسین عزیزی|عزیزی]]، [[پرویز رستگار|رستگار]]، [[یوسف بیات|بیات]]، [[راویان مشترک ج۲ (کتاب)|'''راویان مشترک ج۲''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |
نسخهٔ کنونی تا ۳ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۰۲
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
شهرت او به کنیهاش بیشتر است، بلکه در جوامع روایی شیعه تنها با کنیهاش یاد شده است. ابو وکیع در اصل، اهل قریه اُستو از آبادیهای پیرامون شهر ری است، لکن بر حسب روایتی از پسرش (وکیع) او در منطقه ای به نام سُغد (مابین سمرقند و بخارا) به دنیا آمده و ظاهراً به اعتبار هم پیمانیاش با قبیله رُؤاس به رؤاسی خوانده شده است.
پسرش وکیع، یکی از راویان بنام کوفی است و برخی او را از پدرش برتر دانستهاند. از تاریخ زندگی پدر تنها این را میدانیم که وی در زمان هارون الرشید در بغداد سرپرست بیت المال بود و مدتی هم در شهر ری، سرپرستیِ دار الضرب را به عهده داشت.
او از راویان طبقه هفتم کوفی است. او را تنها محدثان شیعه در سند روایات خود آوردهاند، لکن از جهت جرح و تعدیل نه آنان و نه رجالیان شیعی متعرّض حال وی نشدهاند.
در میان رجالیان عامّه، اقوال گوناگونی درباره شخصیّت روایی ابو وکیع به چشم میخورد. برخی چون: ابن سعد، دارقطنی، ابوحاتم، ابن حبّان و ذهبی او را ضعیف دانستهاند. برخی دیگر چون: یحیی بن معین- در یک روایت - وکیع، عجلی، ابو داوود، نسائی، ابن عدی و ابن حجر او را به وثاقت و صدق ستودهاند. گروه سومی او را به کذب و جعل حدیث متهم کردهاند. این قول نیز به یحیی بن معین منسوب است.
هیثم بن کلیب از (دَوْری) روایت میکند که: وکیع به شهر بصره آمد و مردم، پیرامونش گرد آمدند و خواستند تا روایت حدیث کند. او گفت: حدیث کرد مرا پدرم و سفیان. ناگهان مردم از هر سو فریاد زدند و گفتند: پدرت را واگذار و از سفیان روایت کن. وکیع، سند روایت خود را تکرار کرد و مردم نیز سخن خود را تکرار کردند. در این هنگام وکیع سر خود را به زیر انداخت و گفت: ای اصحاب حدیث! هر کس به شما مبتلا شد چاره ای جز بردباری ندارد.
به هر حال روایات او در جوامع روایی شیعه مانند کافی و تهذیب الاحکام و در جوامع رواییِ اهل سنت مانند الأدب المفرد اثر بخاری و دیگر جوامع روایی آنان - جز صحیح بخاری و سنن نسائی - آمده است. در این روایات او از کسانی چون: ابو اسحاق سبیعی، جابر بن یزید جعفی، سعید بن مسروق ثوری، سلیمان اعمش، عاصم احول و ابو فزاره عبسی روایت کرده است. و از او کسانی چون: زکریا بن یحیی، زهیر بن عباد رؤاسی، سهل بن زیاد رازی، محمد بن بکار بن ریان، وکیع (پسرش) و یحیی بن عبدالحمید حمانی روایت کردهاند.
کلینی به سند خود از ابو وکیع و او با واسطه از پیامبر خدا(ص) روایت میکند که فرمود: دینار و درهم پیشینیان را به تباهی کشید و هم آن دو شما را تباه خواهد کرد.و ی در سال ۱۷۶ﻫ.ق درگذشت[۱].[۲]
جستارهای وابسته
- وکیع بن جراح رؤاسی (فرزند)