حسن بن علی بن ابی‌عثمان: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام جواد| عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[حسن بن علی بن ابی‌عثمان در تراجم و رجال]] | پرسش مرتبط  = }}


== آشنایی اجمالی ==
== آشنایی اجمالی ==
[[الحسن بن علی بن أبی عثمان]]<ref>رجال الکشی، ص۵۷۱، ش۱۰۸۲؛ الرجال، ابن غضائری ص۵۲، ش۳۵؛ رجال النجاشی، ص۶۱، ش۱۴۱؛ رجال الطوسی، ص۳۷۵، (ش ۵۵۴۸) و ۳۸۵، (ش۵۶۷۵)؛ الفهرست، طوسی، ص۱۲۴، ش۱۶۵؛ رجال العلامة الحلی، ص۲۱۲، ش۴؛ الرجال، ابن داود، ص۴۴۱، ش۱۲۲؛ معالم العلماء، ص۳۳، ش۱۸۵؛ منهج المقال، ج۴، ص۹۰، ش۱۴۲۴؛ منهج المقال (تعلیقة الوحید)، ج۴، ص۹۰، ش۴۷۳؛ نقد الرجال، ج۲، ص۳۷، ش۱۳۱۰؛ زبدة الأقوال، ص۱۱۸، ش۵۶۴؛ مجمع الرجال، ج۲، ص۱۲۴؛ جامع الرواة، ج۱، ص۲۰۸، ش۱۶۶۸؛ الفوائد الرجالیه، بحر العلوم، ج۳، ص۲۷۳؛ عدة الرجال، ج۱، ص۳۶۳؛ الرجال، حر عاملی، ص۹۱، ش۳۸۰؛ التحریر الطاووسی، ص۱۳۴، ش۹۹؛ أمل الآمل، ج۲، ص۷۴، ش۲۰۱؛ الوجیزة فی الرجال، ص۵۷، ش۵۰۵؛ إکلیل المنهج، ص۱۸۷، ش۲۷۵؛ طرائف المقال، ج۱، ص۲۹۴، ش۲۰۴۸؛ منتهی المقال فی أحوال الرجال، ج۲، ص۴۱۰، ش۷۵۶؛ تکملة الرجال، ج۱، ص۳۹۳؛ مستدرک الوسائل، خاتمه، ج۶، ص۹۷، ص۱۷۸؛ بهجة الآمال، ج۳، ص۱۴۹؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۴۳۶، ش۳۶۹۳؛ قاموس الرجال، ج۳، ص۲۹۰، ش۱۹۴۸؛ معجم رجال الحدیث، ج۶، ص۲۳، ش۲۹۴۰؛ الجامع فی الرجال، ج۳، ص۱۹۶، ش۳۴۲۹؛ الذریعة إلی تصانیف الشیعه، ج۲۴، ص۳۲۶، ش۱۷۰۹؛ أعیان الشیعه، ج۵، ص۱۷۰؛ تهذیب المقال، ج۲، ص۱۸۴؛ اضبط المقال، ص۱۰۰؛ لسان المیزان، ج۲، ص۲۳۴، ش۹۹۵.</ref>، در دو سند [[تفسیر کنز الدقائق]] به گزارش از [[کتاب الکافی]] قرار دارد:
[[ابومحمد حسن بن علی بن عبدالواحد بن حبیب سجاده کوفی قمی]] از [[محدثان]] [[قمی]] بود<ref>خلاصة الاقوال ۲۱۲.</ref> و در زمره [[اصحاب]] [[امام جواد]] و [[امام هادی]]{{ع}} به شمار می‌‌رفت<ref>رجال الطوسی ۴۰۰ و ۴۱۳.</ref> و روایاتی را از [[امام جواد]]{{ع}}<ref>لسان المیزان ۲/۲۳۴.</ref> و اشخاصی چون [[قاسم صحاف]] و [[محمد بن وضاح]]<ref>اختیار معرفة الرجال ۲۵۳ و ۳۳۷.</ref> نقل کرده است. [[احمد بن محمد بن خالد برقی]]، [[حسین بن عبیدالله بن سهل]] و [[نصر بن صباح]]<ref>منهج المقال ۱۰۲.</ref> از وی [[روایت]] کرده‌اند. [[کشّی]] وی را از [[غلاة]] [[فرقه]] «علیائیه» دانسته و می‌‌نویسد: این [[فرقه ضاله]] به دلیل [[آیه]] {{متن قرآن|لَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ}}<ref>«و اگر ما تو را پابرجا نمی‌داشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.</ref> که لحن [[عتاب]] دارد، شخصی به نام [[محمد بن ابی‌زینب]] را بر [[پیامبر گرامی]]{{صل}} ترجیح داده و [[برتر]] دانسته‌اند. او در ادامه، [[سجاده]] را مورد [[لعن]] و [[نفرین]] قرار داده و می‌‌نویسد: سجاده از [[اسلام]] هیچ بهره‌ای نبرده است.<ref>اختیار معرفة الرجال ۵۷۱.</ref> [[نجاشی]] وی را از محدثان [[ضعیف]] شمرده که دارای کتاب نوادر می‌‌باشد<ref>رجال النجاشی ۱/۱۷۷.</ref>.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص 258.</ref>
 
{{متن حدیث|مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي عُثْمَانَ عَنْ وَاصِلٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَبِي ذَرٍّ فَقَالَ يَا أَبَا ذَرٍّ مَا لَنَا نَكْرَهُ الْمَوْتَ فَقَالَ لِأَنَّكُمْ عَمَرْتُمُ الدُّنْيَا وَ أَخْرَبْتُمُ الْآخِرَةَ فَتَكْرَهُونَ أَنْ تُنْقَلُوا مِنْ عُمْرَانٍ إِلَى خَرَابٍ}}<ref>تفسیر کنز الدقائق، ج۱۳، ص۲۴۸ - ۲۴۹؛ الکافی، ج۲، ص۴۵۸، ح۲۰.</ref>.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۷ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۷، ص 319-320.</ref>
 
==شرح حال [[راوی]]==
نام راوی [[حسن بن علی بن عبدالواحد بن حبیب]] معروف به [[حسن بن علی بن أبی عثمان]] و کنیه‌اش «ابومحمد» است. بیشتر به «سجّادة» و گاه «العابد» ملقّب گشته است. [[ابن غضائری]] او را قمّی و [[نجاشی]] [[کوفی]] معرفی کرده است. این [[راوی]] از [[اصحاب امام جواد]] و [[امام هادی]]{{عم}} شمرده شده است:
#نجاشی: {{عربی|الحسن بن أبی عثمان الملقب سجادة، أبومحمد، کوفی،...، و ذکر أن أباه علی بن عثمان...، له کتاب نوادر...}}<ref>رجال النجاشی، ص۶۱، ش۱۴۱. با نگاه به عنوان راوی در کتب همدوره‌های نجاشی مانند شیخ طوسی، کشی و ابن غضائری فهمیده می‌شود که عنوان الحسن بن أبیعثمان در رجال النجاشی یا نمونه‌ای از انتساب به جد است، یا افتادگی رخ داده و عنوان صحیح الحسن بن علی بن أبیعثمان است؛ همچنین از کتب رجالیان دیگر که از نجاشی گزارش کرده‌اند، آشکار می‌گردد که عبارت أباه علی بن عثمان در نسخه‌های در دسترس از رجال النجاشی افتاده و عبارت درست أباه علی بن أبی عثمان است. به هر روی، نام جد راوی در شماری از اسناد الحسن بن علی بن عثمان ثبت شده است و این، چاپ حاضر از رجال النجاشی را تأیید می‌کند. این در حالی است که نام أبی عثمان -چنانکه یاد خواهد شد- عبدالواحد است. شاید بتوان گفت جد راوی دارای دو اسم بوده؛ ولی به سبب معروف‌تر بودن عثمان در اسناد به آن اسم نامیده شده است.</ref>.
#[[شیخ طوسی]] در اصحاب امام جواد و امام هادی{{عم}}: {{عربی|الحسن بن علی بن أبی عثمان، السجادة، غال}}<ref>رجال الطوسی، ص۳۷۵، (ش ۵۵۴۸) و ۳۸۵، (ش (۵۶۷۵).</ref>؛ {{عربی|الحسن بن علی بن أبی عثمان، الملقب بسجادة، له کتاب}}<ref>الفهرست، طوسی، ص۱۲۴ - ۱۲۵، ش۱۶۵.</ref>.
#[[ابو عمرو کشی]]: {{عربی|الحسن بن علی بن أبی عثمان سجادة}}<ref>رجال، الکشی، ص۵۷۱، ش۱۰۸۲.</ref>.
#[[ابن غضائری]]: {{عربی|الحسن بن علی بن أبی عثمان، أبو محمد، الملقب بسجادة، القمی}}<ref>الرجال، ابن غضائری، ص۵۲، ش۳۵.</ref>.
#[[ابن شهر آشوب]]: {{عربی|الحسن بن علی بن عثمان سجادة، له کتاب}}<ref>معالم العلماء، ص۳۳، ش۱۸۵.
#[[ابن داوود]] در بخش دوم الرجال، ص۴۴۱، ش۱۲۲: {{عربی|الحسن بن علی بن أبیعثمان، الملقب بسجادة،...}}؛ نیز در گروه [[غالیان]]، ص۵۳۹: {{عربی|الحسین بن علی بن أبی عثمان سجادة [جخ]،...}}.
#[[علامه حلی]] در بخش دوم [[خلاصة الأقوال]]، ص۲۱۲، ش۴: {{عربی|الحسن بن علی بن أبیعثمان یلقب بسجادة یکنی أبا محمد...، فی عداد القمیین...}}.</ref>.
 
[[راوی]]، افزون بر سجادة، به العابد نیز ملقّب گردیده است: {{عربی|حدثنا محمد بن علی ماجیلویه رضی الله عنه قال: حدثنی عمی محمد بن أبی القاسم عن أحمد بن أبی عبدالله البرقی عن سجادة العابد و اسمه الحسن بن علی بن أبی عثمان عن موسی بن بکر،...}}<ref>الخصال، ج۱، ص۳۱۳، ح۹۱. در تفسیر القمی (ج ۱، ص۳۰۱) روایتی نقل شده که یکی از راویان آن الحسن بن علی بن عثمان الصوفی است. از آنجا که لقب الصوفی با دو لقب پیشین همخوانی دارد و طبقه او نیز هماهنگ با سجادة است؛ احتمال اتحادش با او پیشبینی می‌شود؛ خصوصاً که در شماری از اسناد از سجادة با عنوان الحسن بن علی بن عثمان یاد شده است.</ref>.
 
بر پایه عنوان راوی در [[رجال النجاشی]]، نام جد راوی، «عثمان» و به همان نام نیز [[کنیه]] گرفته و «ابوعثمان» نامیده شده است. در برخی [[اسناد]]، نام جدّ راوی «حبیب»<ref>الخصال، ج۲، ص۳۴۸، ح۲۱: {{متن حدیث|حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الرَّازِيُّ عَنْ سِجَادَةَ وَ اسْمُهُ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي عُثْمَانَ وَ اسْمُ أَبِي عُثْمَانَ حَبِيبَ...}}.</ref> و در بعضی دیگر [[عبدالواحد بن حبیب]]<ref>ثواب الأعمال، ص۴۲.</ref>
 
یاد شده که به نظر همین عنوان درست است؛ زیرا «ابوعثمان» (جد راوی) در [[تهذیب الاحکام]] [[شیخ طوسی]] نیز [[عبدالواحد بن حبیب]] معرفی شده است<ref>تهذیب الاحکام، ج۲، ص۱۲۱، ح۲۲۹: {{متن حدیث|وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي عُثْمَانَ وَ أَبُو عُثْمَانَ اسْمُهُ عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ حَبِيبٍ...}}.
[[محقق شوشتری]] در قاموس الرجال، (ج۳، ص۲۹۲، ش۱۹۴۸) در اینباره با اشاره به گفتار مامقانی می‌نویسد: {{عربی|قال المصنف: قال الوحید: اسم أبی عثمان جده حبیب. قلت: ورد ما قال فی الخصال فی خبر باب تبع حکیم حکیما فی سبع کلمات لکن الظاهر وقوع التحریف فیه و أن الأصل و اسمه عبدالواحد بن حبیب بقرینة خبر التهذیب}}. [[آیت‌الله خویی]] نیز با [[شوشتری]] همفکر بوده و در [[معجم رجال الحدیث]] (ج۱۲، ص۲۶۱، ش۷۸۷۰) نوشته است: {{عربی|قال الوحید: و یحتمل کونه علی بن حبیب الآتی لما ذکرنا فی الحسن أن أبا عثمان اسمه حبیب (انتهی). أقول: اسم أبی عثمان عبدالواحد بن حبیب لا حبیب، فما ذکره الوحید لا أساس له}}؛ همچنین [[آیت‌الله بروجردی]] در [[طبقات رجال التهذیب]] (ج ۷، ص۲۵۳) نام [[ابو عثمان]] را [[عبدالواحد]] بن حبیب می‌داند.</ref>.
 
در کتب از این [[راوی]] با عناوین گوناگون یاد شده؛ مانند [[الحسن بن علی بن أبی عثمان سجادة]]، سجادة، [[الحسن بن أبی عثمان]]، [[الحسن بن عثمان]]، [[الحسن بن علی بن عثمان]]، [[سجادة العابد]]، [[الحسن بن علی سجادة]]، [[الحسن بن أبی عثمان الهمدانی]]<ref>المحاسن، ج۲، ص۵۱۹، (ح۷۲۱)، ۵۴۹، (ح۸۷۹)و ۵۶۴، (ح۹۶۳)؛ بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۹۴، ح۵؛ الکافی، ج۱، ص۱۱۳، ح۲؛ الخصال، ج۱، ص۳۱۳، ح۹۱؛ مقتضب الأثر، ص۴۸؛ دلائل الإمامه، ص۴۰۳، ح۳۶۴.</ref>.
 
[[ابن حجر]] از [[علماء]] [[اهل تسنن]] نیز به شرح حال راوی مذکور پرداخته است: {{عربی|الحسن بن علی بن عثمان الکوفی، یلقب سجادة، ذکره الطوسی فی رجال الشیعة الإمامیة و کان غالیا، روی عن أبی جعفر الجواد بن علی الرضا - رحمة الله علیهما - روی عنه أبو عبدالله الترکی و قال ابن النجاشی: ضعفه أصحابنا}}<ref>لسان المیزان، ج۲، ص۲۳۴، ش۹۹۵.</ref>.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۷ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۷، ص 320-323.</ref>
 
==مکان سکونت راوی==
بررسی [[منابع رجالی]] و [[حدیثی]] به دست می‌دهد که حسن بن أبی عثمان در دوران [[زندگی]] خود به شهرهای گوناگون [[سفر]]، و در هر یک از آنها مدتی سکونت کرده است:
#[[کوفه]]: [[نجاشی]] او را [[کوفی]] معرفی کرده است<ref>رجال النجاشی، ص۶۱، ش۱۴۱.</ref>.
#[[قم]]: [[ابن غضائری]] این راوی را قمّی معرفی کرده است<ref>الرجال، ابن غضائری، ص۵۲، ش۳۵: {{عربی|الحسن بن علی بن أبی عثمان، أبو محمد، الملقب بسجادة، القمی}}. علامه حلی در رجال خود، (ص۲۱۲، ش۴) به قمی بودن راوی، با این عبارت تصریح کرده است: {{عربی|فی عداد القمیین}}.</ref>.[[شاگرد]] [[حدیثی]] او و گزارش‌گر کتابش [[احمد بن أبی عبدالله برقی]] از [[علماء]] و [[محدثان]] [[برقرود]] [[قم]] است.
#[[همدان]]: نام [[راوی]] در روایتی که از [[امام جواد]]{{ع}} گزارش کرده به «الهمدانی» منسوب گردیده<ref>دلائل الإمامه، ص۴۰۳، ح۳۶۴.</ref> و [[روایت]] راوی از [[صالح بن سهل الهَمَدانی]] (الهمذانی) نیز [[گواه]] آن است. [[احمد برقی]] هنگام یادکرد ابن سهل در [[اصحاب امام صادق]]{{ع}} نوشته است: {{عربی|صالح بن سهل من أهل همدان، کوفی الأصل}}<ref>رجال البرقی، ص۲۷. نیز شیخ طوسی در اصحاب امام صادق{{ع}}: {{عربی|صالح بن سهل، من أهل همدان (همدان)، الأصل کوفی}}. (رجال الطوسی، ص۲۲۷، ش۳۰۶۹)</ref>.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۷ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۷، ص 323-324.</ref>
 
==[[طبقه راوی]]==
در منابع دسترس، [[تاریخ]] تولد و درگذشت راوی گزارش نشده؛ ولی ازآنجا که این راوی از [[اصحاب امام]] نهم و دهم{{عم}} شمرده شده، می‌‌توان دریافت دوران زندگی‌اش از [[زمان امام رضا]]{{ع}} آغاز و تا [[روزگار]] [[امام هادی]]{{ع}} ادامه داشته و این برابر با سال‌های ۱۸۰ - ۲۵۵ [[هجری قمری]] است.
 
[[روایات]] [[حسن بن علی بن أبی عثمان]] با واسطه، از [[معصوم]]{{ع}} گزارش شده، جز یک روایت که راوی آن را از [[امام نهم]]، أبی جعفر الثانی{{ع}} نقل کرده است: {{عربی|عن الحسن بن أبی عثمان الهمدانی، قال: دخل أناس من أصحابنا من أهل الری علی أبی جعفر{{ع}}...}}<ref>الثاقب فی المناقب، ص۵۱۹، ح۴۵۰.</ref>.
 
[[شیخ طوسی]] راوی را از [[اصحاب امام جواد]] و امام هادی{{عم}} شمرده<ref>رجال الطوسی، ص۳۷۵، (ش ۵۵۴۸) و ۳۸۵، (ش ۵۶۷۵): {{عربی|الحسن بن علی بن أبی عثمان السجادة، غال}}.</ref> و [[علامه حلّی]] و جناب [[ابن داوود]] او را تنها از اصحاب امام جواد{{ع}} معرفی کرده‌اند<ref>رجال العلامة الحلی، ص۲۱۲، ش۴: {{عربی|من أصحاب أبی جعفر محمد الجواد{{ع}}}}. الرجال، [[ابن داود]]، ص۴۴۱، ش۱۲۲: {{عربی|الحسن بن علی بن أبیعثمان سجادة د [جخ]...}}. [[رجال النجاشی]]، ص۶۱، ش۱۴۱: {{عربی|...، و ذکر أن أباه علی بن عثمان روی عن أبی الحسن موسی{{ع}}}}.</ref>.
 
در گزارش [[نجاشی]] از احوال راوی، پدر وی را از [[اصحاب امام کاظم]]{{ع}} شمرده است.
 
شاگردان حدیثی راوی، مانند [[ابو عبدالله الرازی]]، [[سهل بن زیاد]]، و [[أحمد بن أبی عبدالله البرقی]] از طبقه هفتم<ref>الموسوعة الرجالیه (طبقات رجال الکافی)، ج۴، ص۵۳، ۱۷۵ و ۴۲۹.</ref>، و استادانش، نظیر [[محمد بن سنان]]، [[موسی بن بکر]]، [[درست بن أبی منصور]] و [[محمد بن سلیمان البصری]] از طبقه پنجم یا ششم [[راویان]] هستند<ref>الموسوعة الرجالیه (طبقات رجال الکافی)، ج۴، ص۱۴۹، ۳۷۰ و ۳۲۸؛ طبقات رجال التهذیب، ج۷، ص۹۱۲.</ref>، بر این پایه، [[راوی]] یاد شده از طبقه ششم و هفتم شمرده می‌شود. [[آیت‌الله بروجردی]] نیز او را از راویان این دو طبقه به شمار آورده است<ref>الموسوعة الرجالیه (طبقات رجال الکافی)، ج۴، ص۱۰۷؛ طبقات رجال التهذیب، ج۷، ص۲۵۳.</ref>.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۷ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۷، ص 324-325.</ref>
 
==[[استادان]] و [[شاگردان راوی]]==
[[حسن بن علی بن أبی عثمان]] از شماری از راویان نقل کرده؛ مانند [[صالح بن سهل]]، (محمد) [[ابن سنان]]، [[واصل]]، [[موسی بن بکر]]، [[أبو عبدالله المدائنی]]، [[عبدالجبار النهاوندی]]، [[الحسن بن علی بن أبی المغیرة]]، [[محمد بن الفضیل]]، [[اسماعیل بن عباد]]، [[محمد بن أبی حمزة]]، [[محمد بن سلیمان البصری]]، درست، [[أحمد بن عمر الحلال]]، [[محمد بن حماد الخزاز]]، [[العباد بن عبدالخالق]]، [[عبدالکریم بن عبیدالله]]، [[أبو الهیثم خالد بن الأرمنی]]، [[قاسم الصحاف]]، [[محمد بن الوضاح]]، [[علی بن أبی عثمان]] (پدر راوی)، [[محمد بن سلیمان الدیلمی]]<ref>تفسیر القمی، ج۲، ص۳۷۸؛ الکافی، ج۱، ص۱۱۳، ح۲؛ ج۲، ص۴۵۸، ح۲۰؛ ج۵، ص۱۶۰، ح۳؛ ج۸، ص۲۵۷، ح۳۶۹؛ کامل الزیارات، ص۸۰،(ح۳)، ۱۰۴، (ح۲)، ۱۱۴، (ح۳) و ۱۵۴، (ح۲)، الأمالی، صدوق، ص۲۴۴، ح۱؛ ثواب الأعمال، ص۱۵۰؛ الخصال، ج۱، ص۲۸۴، ح۳۳؛ ج۲، ص۳۴۸، (ح۲۲)، ۴۴۷، (ح ۴۸) و ۶۳۹، (ح۱۴)؛ علل الشرائع، ج۱، ص۹، ح۱؛ مختصر البصائر، ص۷۵، ح۴۶؛ رجال الکشی، ص۲۵۳، (ش۴۷۱) و ۳۳۷، (ش۶۱۹)؛ الخصال، ج۱، ص۲۲۹، ح۶۸؛ مختصر البصائر، ص۱۱۹، ح۹۷.</ref>.
 
گروهی از راویان، گزارش‌گران از اویند؛ مانند [[محمد بن الحسین الصائغ]]، [[الحسین بن عبدالله]]، [[سهل بن زیاد]]، [[عبدالله بن أحمد الرازی]]، [[احمد بن أبی عبدالله البرقی]]، [[الحسین بن عبدالصمد]]، [[ابراهیم بن هاشم]] [[نصر بن الصباح]] و [[الحسن بن الحسین اللؤلؤی]]<ref>تفسیر القمی، ج۲، ص۳۷۸؛ الکافی، ج۱، ص۱ و ۱۱۳، ح۲؛ ج۸، ص۲۵۷، ح۳۶۹؛ الأمالی، صدوق، ص۲۴۴، ح۱؛ الخصال، ج۱، ص۳۱۳، ح۹۱؛ مختصر البصائر، ص۷۵، ح۴۶؛ مقتضب الأثر، ص۴۸؛ رجال الکشی، ص۳۳۷، ش۶۱۹؛ الأمالی، صدوق،ص ۱۴۱، ح۶.</ref>.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۷ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۷، ص 325-326.</ref>
 
==[[مذهب]] [[راوی]]==
[[گرایش]] [[فکری]] راوی و مذهب وی با بررسی دو بستر [[رجال]] و [[حدیث]] آشکار می‌گردد.
#[[منابع رجالی]]: از دو مطلب می‌‌توان به نگرش راوی پی برد:
##داشتن اثر قلمی: جناب [[نجاشی]] و [[شیخ طوسی]] نام راوی را کنار دیگر [[محدثان]] و روایت گران صاحب اثر [[شیعه]] یاد کرده‌اند<ref>رجال النجاشی، ص۶۱، ش۴۱: {{عربی|الحسن بن أبیعثمان الملقب سجادة أبو محمد کوفی،...، و ذکر أن أباه علی بن عثمان روی عن أبی الحسن، موسی{{ع}}. له کتاب نوادر، أخبرناه إجازة الحسین بن عبیدالله عن [[أحمد بن جعفر]] بن سفیان، عن أحمد بن إدریس قال: حدثنا الحسین بن عبیدالله بن سهل فی [[حال استقامته]]، عن [[الحسن بن علی]] بن أبی [[عثمان]] سجادة}}. الفهرست، [[طوسی]]، ص۱۲۴ - ۱۲۵، ش۱۶۵: {{عربی|الحسن بن علی بن أبیعثمان، الملقب بسجادة له کتاب. أخبرنا به عدة من أصحابنا، عن أبی المفضل، عن ابن بطة، عن أحمد بن أبیعبدالله، عن الحسن بن علی بن أبی عثمان}}.</ref>.
##قاعده پذیرفته میان کارشناسان [[علم رجال]]، [[تشیع]] و [[امامی بودن]] راویانی است که از [[اصحاب امام رضا]]{{ع}} و [[امامان]] پس از ایشان{{عم}} شمرده شده‌اند و [[حسن بن علی بن أبی عثمان]] از [[اصحاب امام جواد]] و [[امام هادی]]{{عم}} به شمار آمده<ref>رجال الطوسی، اصحاب أبی جعفر ثانی امام جواد{{ع}}، ص۳۷۵، ش۵۵۴۸: {{عربی|الحسن بن علی بن أبیعثمان السجادة، غال}} و در اصحاب أبی الحسن الثالث، امام هادی{{ع}}، ص۳۸۵، ش۵۶۷۵: {{عربی|الحسن بن علی بن أبی عثمان السجادة، غال}}.</ref>، چنانکه [[ابن غضائری]] راوی را به عنوان شیعه در الرجال نام برده و او را به ارتفاع (و [[غلوّ]]) متهم ساخته<ref>الرجال ابن غضائری، ص۵۲، ش۳۵: {{عربی|أبو محمد الملقب بسجادة، القمی... فی مذهبه ارتفاع}}.</ref> و ارتفاع نزد بیشتر [[رجالیان]] به غلوّ [[تفسیر]] شده است؛ برای نمونه، [[وحید بهبهانی]] در مقدمه منهج المقال نوشته است: {{عربی|قولهم: کان من أهل الطیارة، و من أهل الارتفاع، و أمثالهما، و المراد أنه کان غالیا}}<ref>منهج المقال، ج۱، ص۱۲۸.</ref>. به هر روی، یادکرد نام [[راوی]] در [[الفهرست شیخ طوسی]] و [[رجال النجاشی]] بر [[تشیع]] وی دلالت می‌کند.
#از روایاتی، تشیع و [[امامی بودن]] راوی برداشت می‌شود؛ برای نمونه:
##{{متن حدیث|نَصْرُ بْنُ الصَّبَّاحِ، قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي عُثْمَانَ سِجَادَةُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْوَضَّاحِ، عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ، قَالَ:، دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} فَقَالَ لِي يَا زَيْدُ جَدِّدِ التَّوْبَةَ وَ أَحْدِثْ عِبَادَةً، قَالَ، قُلْتُ نُعِيَتْ إِلَيَّ نَفْسِي، قَالَ، فَقَالَ لِي يَا زَيْدُ مَا عِنْدَنَا لَكَ خَيْرٌ وَ أَنْتَ مِنْ شِيعَتِنَا إِلَيْنَا الصِّرَاطُ وَ إِلَيْنَا الْمِيزَانُ وَ إِلَيْنَا حِسَابُ شِيعَتِنَا وَ اللَّهِ لَإِنَّا لَكُمْ أَرْحَمُ مِنْ أَحَدِكُمْ بِنَفْسِهِ، يَا زَيْدُ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْكَ فِي دَرَجَتِكَ مِنَ الْجَنَّةِ وَ رَفِيقِكَ فِيهَا الْحَارِثُ بْنُ الْمُغِيرَةِ النَّصْرِيُّ}}<ref>رجال الکشی، ص۳۳۷، ش۶۱۹.</ref>.
##{{متن حدیث|حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ سِجَادَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُمَرَ خَتَنِ آلِ مِيثَمٍ، قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فَدَخَلَ عَلَيْهِ سُفْيَانُ بْنُ مُصْعَبٍ الْعَبْدِيُّ، فَقَالَ: جَعَلَنِي اللَّهُ فِدَاكَ مَا تَقُولُ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ {{متن قرآن|وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ}}<ref>و میان آن دو پرده‌ای است و بر آن پشته‌ها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند و به بهشتیان که هنوز به آن (بهشت) در نیامده‌اند ولی (آن را) امید می‌برند ندا می‌دهند که: درود بر شما! سوره اعراف، آیه ۴۶.</ref> قَالَ: هُمُ الْأَوْصِيَاءُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ{{صل}} الِاثْنَا عَشَرَ، لَا يَعْرِفُ اللَّهَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ، قَالَ: فَمَا الْأَعْرَافُ جُعِلْتُ فِدَاكَ: قَالَ: كَثَائِبُ مِنْ مِسْكٍ عَلَيْهَا رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} وَ الْأَوْصِيَاءُ يَعْرِفُونَ كُلَّا بِسِيمَاهُمْ}}<ref>مقتضب الأثر، ص۴۸ - ۴۹.</ref>.
 
جناب [[کشی]] راوی را از [[فرقه]] علیائیه معرفی کرده است: {{متن حدیث|قَالَ أَبُو عَمْرٍو: عَلَي السَّجَّادَةِ {{متن قرآن|لَعْنَةُ اللَّهِ}}<ref>لعنت خداوند سوره بقره، آیه ۱۶۱.</ref> وَ لَعْنَةُ اللَّاعِنِينَ {{متن قرآن|وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ}}<ref>لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم، بر کسانی که کافر شده‌اند و با کفر مرده‌اند سوره بقره، آیه ۱۶۱.</ref>، فَلَقَدْ كَانَ مِنَ الْعُلْيَائِيَّةِ الَّذِينَ يَقَعُونَ فِي رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْإِسْلَامِ نَصِيبٌ}}<ref>رجال الکشی، ص۵۷۱ - ۵۷۲، ش۱۰۸۲.</ref>.
 
جناب کشی در [[ترجمه]] و شرح احوال بشار شعیری که از طرفداران [[تفکر]] علیائیه شمرده شده، نوشته است: {{متن حدیث|وَ مَقَالَةُ بَشَّارٍ هِيَ مَقَالَةُ الْعَلْيَاوِيَّةِ يَقُولُونَ إِنَّ عَلِيّاً{{ع}} هَرَبَ<ref>یعنی علی{{ع}} از عالم ربوبیت گریخته و در قالب انسانی و در نسل بنیهاشم و با نام علی ظاهر گشته است.</ref> وَ ظَهَرَ بِالْعَلَوِيَّةِ الْهَاشِمِيَّةِ وَ أَظْهَرُوا بِهِ وَ عَبَدِهِ<ref>در برخی نسخه‌ها چنین آمده: {{عربی|و اظهر ولیه و عبده}}.</ref> وَ رَسُولِهِ بِالْمُحَمَّدِيَّةِ...}}<ref>رجال الکشی، ص۳۹۹، ش۷۴۴.</ref>؛ نیز در شرح احوال [[محمد بن بشیر]] آورده: {{متن حدیث|وَ كَانَ مُحَمَّدُ بْنُ بَشِيرٍ هَذَا مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ مِنْ مَوَالِي بَنِي أَسَدٍ، وَ لَهُ أَصْحَابٌ قَالُوا إِنَّ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ لَمْ يَمُتْ وَ لَمْ يُحْبَسْ وَ أَنَّهُ غَابَ وَ اسْتَتَرَ وَ هُوَ الْقَائِمُ الْمَهْدِيُّ، وَ أَنَّهُ فِي وَقْتِ غَيْبَتِهِ اسْتَخْلَفَ عَلَى الْأُمَّةِ مُحَمَّدَ بْنَ بَشِيرٍ، وَ جَعَلَهُ وَصِيَّهُ وَ أَعْطَاهُ خَاتَمَهُ وَ عِلْمَهُ وَ جَمِيعَ مَا تَحْتَاجُ إِلَيْهِ رَعِيَّتُهُ مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ وَ دُنْيَاهُمْ، وَ فَوَّضَ إِلَيْهِ جَمِيعَ أَمْرِهِ وَ أَقَامَهُ مَقَامَ نَفْسِهِ، فَمُحَمَّدُ بْنُ بَشِيرٍ الْإِمَامُ بَعْدَهُ}}<ref>رجال الکشی، ص۴۷۸، ش۹۰۶.</ref>؛ لیکن گزارش کشی، گذشته از داشتن [[اضطراب]] و ناهماهنگی در بخشهایی از متن و محتوا، هیچ تناسب و اشتراکی میان [[شخصیت]] متهم در آن، با کسی که برخی از روایاتش ذکر و برخی دیگر نیز یاد می‌گردند، دیده نمی‌شود، بلکه کسی را که کشی وصف کرده، با کسی که در [[روایات]] هست، گویا دو شخصیت جدا از هم با فاصله بسیار [[اعتقادی]] و [[فکری]] از یکدیگرند.
 
گرچه نسبت دادن [[راوی]] به [[غلوّ]] و ارتفاع از سوی [[شیخ طوسی]] و استادش [[ابن غضائری]] پذیرفتنی است، [[اعتقادات]] [[کفرآمیز]] و شرک آلود که در [[رجال الکشی]] به وی بسته شده، نادرست و نپذیرفتنی است. بسیاری از روایات [[حسن بن علی بن أبی عثمان]] [[نشانه]] [[اعتقاد]] وی به [[توحید]] و [[وحدانیت]] [[پروردگار]]، نیز [[ولایت]] و [[امامت]] [[معصومان]]{{عم}} است که بر پایه [[باورمندی]] به [[نبوت]] و [[رسالت]] [[خاتم الانبیاء]]{{صل}} [[استوار]] گشته و هیچ نشانه‌ای از آنچه به وی نسبت داده شده، نیست، پس از اعتبار [[روایات]] [[راوی]] نخواهد کاست.
 
افزون بر روایات پیشین، [[احادیث]] دیگری نیز بر [[سلامت]] [[فکری]] راوی دلالت دارند؛ نمونه‌ها:
#{{متن حدیث|أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ مُوسَى بْنِ عُمَرَ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا{{ع}} هَلْ كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَارِفاً بِنَفْسِهِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ الْخَلْقَ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ يَرَاهَا وَ يَسْمَعُهَا قَالَ مَا كَانَ مُحْتَاجاً إِلَى ذَلِكَ لِأَنَّهُ لَمْ يَكُنْ يَسْأَلُهَا وَ لَا يَطْلُبُ مِنْهَا هُوَ نَفْسُهُ وَ نَفْسُهُ هُوَ قُدْرَتُهُ نَافِذَةٌ فَلَيْسَ يَحْتَاجُ أَنْ يُسَمِّيَ نَفْسَهُ وَ لَكِنَّهُ اخْتَارَ لِنَفْسِهِ أَسْمَاءً لِغَيْرِهِ يَدْعُوهُ بِهَا لِأَنَّهُ إِذَا لَمْ يُدْعَ بِاسْمِهِ لَمْ يُعْرَفْ فَأَوَّلُ مَا اخْتَارَ لِنَفْسِهِ {{متن قرآن|الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ}}<ref>خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمی‌گیرد، همه آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref> لِأَنَّهُ أَعْلَى الْأَشْيَاءِ كُلِّهَا فَمَعْنَاهُ اللَّهُ وَ اسْمُهُ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ هُوَ أَوَّلُ أَسْمَائِهِ عَلَا عَلَى كُلِّ شَيْءٍ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۱۱۳، ح۲؛ التوحید، صدوق، ص۱۹۱ - ۱۹۲، ح۴. آیت‌الله بروجردی درباره راوی، عنوان الحسن بن علی بن أبیعثمان را صحیح می‌داند. (الموسوعة الرجالیه، ج۴، ص۱۳۰)</ref>.
#{{متن حدیث|وَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْقُرَشِيُّ الرَّزَّازُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الْجَبَّارِ النَّهَاوَنْدِيِّ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ ثُوَيْرِ بْنِ أَبِي فَاخِتَةَ وَ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ وَ أَبِي سَلَمَةَ السَّرَّاجِ وَ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ كُلُّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} يَقُولُ إِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ{{ع}} لَمَّا مَضَى بَكَتْ عَلَيْهِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ وَ مَنْ يَنْقَلِبُ عَلَيْهِنَّ وَ الْجَنَّةُ وَ النَّارُ وَ مَا خَلَقَ رَبُّنَا وَ مَا يُرَى وَ مَا لَا يُرَى- وَ حَدَّثَنِي أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي عُثْمَانَ بِإِسْنَادِهِ مِثْلَهُ}}<ref>کامل الزیارات، ص۸۰، ح٣.</ref>. [[روایت]] نخست، هم [[نشانه]] [[اعتقاد]] [[راوی]] به [[توحید]] [[پروردگار]] است، هم [[تشیع]] او و مفاد روایت دوم نیز عکس باورهای [[فرقه]] علیاویه را می‌فهماند؛ زیرا در آن به انتساب [[حسین بن علی]]{{ع}} به [[امیر مؤمنان]]{{ع}} که در [[مذهب]] علیاویه [[دروغ]] به شمار می‌آید، اشاره شده و هیچگونه تکذیبی در آن دیده نمی‌شود.
#{{متن حدیث|وَ عَنْهُ، عَنْ عَلِيٍّ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِي عُثْمَانَ الْهَمْدَانِيِّ، قَالَ: دَخَلَ أُنَاسٌ مِنْ أَصْحَابِنَا مِنْ أَهْلِ الدِّينِ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}}، وَ فِينَا رَجُلٌ مِنَ الزَّيْدِيَّةِ، فَسَأَلْنَاهُ مَسْأَلَةً، فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}} لِغُلَامِهِ: خُذْ بِيَدِ هَذَا الرَّجُلِ فَأَخْرَجَهُ. فَقَالَ الزَّيْدِيُّ: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} تَسْلِيماً كَثِيراً طَيِّباً مُبَارَكاً)، وَ أَنَّكَ حُجَّةُ اللَّهِ بَعْدَ آبَائِكَ}}<ref>دلائل الإمامه، ص۴۰۳ - ۴۰۴.</ref>.
 
این روایت، تنها روایت راوی از [[معصوم]] است و تأییدی بر [[رجال]] الطوسی است که راوی را از [[اصحاب امام جواد]]{{ع}} شمرده و به روشنی بر توحید‌گرایی راوی و [[ولایت‌پذیری]] او دلالت می‌کند.
بر این پایه، گزارش کشی از راوی پذیرفتنی نیست و احتمال وضع و [[تحریف]]، از سوی قلم‌های ناشناس در آن پیشبینی می‌شود و برای برونرفت از این تنگنا یادکرد دو نکته راه‌گشاست:
#گزارشگر خبر کشی، [[ابوالقاسم نصر بن صباح بلخی]] است که از نگاه رجالی، متهم به [[غلو]] و افراطیگری است، چنانکه [[نجاشی]] او را غالی المذهب خوانده<ref>رجال النجاشی، ص۴۲۸، ش۱۱۴۹.</ref>، همان‌گونه که [[شیخ طوسی]]<ref>رجال الطوسی، ص۴۴۹، ش۶۳۸۵.</ref>، [[ابن غضائری]]<ref>الرجال ابن غضائری، ص۱۲۰، ش۲۰۱.</ref> و کشی<ref>رجال الکشی، ص۱۸، (ش ۴۲) و ۳۲۲، (ش ۵۸۴).</ref>.
#بر فرض پذیرش [[انحراف]] [[راوی]]، دوران این [[فساد]] [[عقیدتی]] و [[انحراف فکری]] کوتاه بوده و پس از رسیدن به [[بلوغ]] [[فکری]]، به نادرستی راه خود پی برده و سپس در مسیر درست [[تشیع]] و [[امامت]] قرار گرفته است.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۷ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۷، ص 326-332.</ref>
 
==نکته==
شاید محتوای برخی از [[روایات]] [[حسن بن علی بن أبی عثمان]] علت [[اتهام]] راوی به [[غلو]] باشد که البته بسیار نادر است؛ نمونه:
 
{{متن حدیث|حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ عَبْدِ الصَّمَدِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي عُثْمَانَ قَالَ حَدَّثَنَا الْعُبَّادُ بْنُ عَبْدِ الْخَالِقِ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اثْنَيْ عَشَرَ أَلْفَ عَالَمٍ كُلُّ عَالَمٍ مِنْهُمْ أَكْبَرُ مِنْ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ وَ سَبْعِ أَرَضِينَ مَا تَرَى عَالَمٌ مِنْهُمْ أَنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَالَماً غَيْرَهُمْ وَ أَنَا الْحُجَّةُ عَلَيْهِمْ}}<ref>الخصال، ج۲، ص۶۳۹، ح۱۴.</ref>.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۷ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۷، ص 332-333.</ref>
 
==جایگاه [[حدیثی]] راوی==
راوی نزد [[رجال]] قدماء جایگاه [[استواری]] ندارد، چنانکه [[نجاشی]] و ابن غضائری وی را [[تضعیف]] کردهاند:
- نجاشی: {{عربی|ضعفه أصحابنا}}<ref>رجال النجاشی، ص۶۱، ش۱۴۱.</ref>؛ {{عربی|قال أبو عمرو: علی السجادة {{متن قرآن|لَعْنَةُ اللَّهِ}}<ref>لعنت خداوند سوره بقره، آیه ۱۶۱.</ref> و لعنة اللاعنین {{متن قرآن|وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ}}<ref>لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم، بر کسانی که کافر شده‌اند و با کفر مرده‌اند سوره بقره، آیه ۱۶۱.</ref>، فلقد کان من العلیائیة الذین یقعون فی [[رسول الله]]{{صل}} وَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْإِسْلَامِ نَصِيبٌ}}<ref>رجال الکشی، ص۵۷۱ - ۵۷۲، ش۱۰۸۲.</ref>.
- ابن غضائری: {{عربی|ضعیف، و فی مذهبه ارتفاع}}<ref>الرجال ابن غضائری، ص۵۲، ش۳۵. جناب علامه حلی در کتاب رجال خود (ص۲۱۲، ش۴) و ابن داوود در الرجال (ص۴۴۱، ش۱۲۲) با یادکرد نام راوی در بخش دوم کتاب خود، او را ضعیف و نامعتبر شمرده‌اند.</ref>.
دیدگاه [[رجالیان]]
متأخران رجالی نیز به [[پیروی]] از رجالیان کهن، به [[تضعیف راوی]] پرداختهاند:
- [[علامه مجلسی]]: {{عربی|الحسن بن علی بن أبی عثمان، الملقب بسجادة،ض}}<ref>الوجیزة فی الرجال، ص۵۷، ش۵۰۵.</ref>.
- [[سید بحر العلوم]]: {{عربی|الحسن بن علی -هذا- هو ابن أبی عثمان الملقب ب (سجادة) ضعیف ملعون من العلیائیة فلا یحتج بروایته، خصوصا فیما یتعلق بمذهبه}}<ref>الفوائد الرجالیه، بحر العلوم، ج۳، ص۲۷۳.</ref>.
- [[حسینی]] حلی: {{عربی|یلقب سجادة، غال، من أصحاب الجواد و الهادی{{عم}}}}<ref>زبدة الأقوال، ص۱۱۸، ش۵۶۴.</ref>.
- [[شیخ حر عاملی]]: {{عربی|...، غال، ضعیف}}<ref>الرجال، حر عاملی، ص۹۱، ش۳۸۰.</ref>.
- [[آیت‌الله خویی]]: {{عربی|أقول: الرجل و إن وثقه علی بن إبراهیم، لوقوعه أسناد تفسیره إلا أنه مع ذلک لا یمکن الإعتماد علی روایاته لشهادة النجاشی بأن الأصحاب ضعفوه، و کذلک ضعفه ابن الغضائری. نعم لو لم یکن فی البین تضعیف، لأمکننا الحکم بوثاقته، مع فساد عقیدته، بل مع کفره أیضا}}<ref>معجم رجال الحدیث، ج۶، ص۲۵، ش۲۹۴۱.</ref>.
- عالم [[سنّی]] [[ابن حجر]] [[ضعف]] [[راوی]] را از [[منابع رجالی]] [[شیعه]] گزارش کند: {{عربی|ذکره الطوسی فی رجال الشیعة الإمامیة و کان غالیا، روی عن أبی جعفر الجواد بن علی الرضا - رحمة الله علیهما- و قال ابن النحاس: ضعفه أصحابنا}}<ref>لسان المیزان، ج۲، ص۲۳۴، ش۹۹۵.</ref>.
بررسی و تحقیق
انبوه [[روایات]] [[حسن بن علی بن أبی عثمان]] و محتوای همسو و موافق آنها با دیگر [[روایات معتبر]] شیعه، [[درستی]] خبر کشّی در [[اهانت]] راوی به [[مقام]] رفیع و شامخ [[رسالت]] [[خاتم انبیا]]{{صل}} را با تردید جدی روبهرو میسازد. جناب کشی در یکی از اخبارش که از [[نصر بن الصباح]] گزارش کرده، راوی را [[معتقد]] به [[برتری]] [[محمد]] بن أبیزینب ([[ابو الخطاب]]) [[ملعون]] از [[رسول الله]]{{صل}} معرفی کرده و سپس به [[لعن]] و [[نفرین]] تند و شدید راوی پرداخته و او را از گروه [[منحرف]] علیائیه شمرده است! لیکن گذشت که این گزارش کشی مخدوش است، چون در هماوردی و [[رویارویی]] [[منابع روایی]] در برابر [[رجال الکشی]] که به اعتراف [[اهل]] فن، [[تحریفات]] بسیار در آن رخ داده، روایات، مقدّم و پیشگاماند و نتیجه بررسی، برخورداری روایات راوی از [[سلامت]] نسبی است که در جای خود نشانه جایگاه کتاب اوست. بر این پایه، چند نکته نشان دهنده پذیرفتگی [[روایات]] [[راوی]] است:
۱. یادکرد راوی در سند [[تفسیر علی بن ابراهیم قمی]]<ref>تفسیر القمی، ج۲، ص۳۷۸.</ref>.
۲. یادکرد راوی در اَسناد [[کامل الزیارات]]<ref>کامل الزیارات، ص۸۰، (ح ۳ و ۴)، ۱۰۴، (ح۲)، ۱۰۸، (ح ۲) و ۱۱۴، (ح۳) و....</ref>.
۳. گزارش برخی از [[راویان]] و [[محدثان]] [[جلیل القدر]]، معروف، [[ثقه]] و معتبر از راوی؛ مانند [[ابراهیم بن هاشم]]<ref>مقتضب الأثر، ص۴۸.</ref>، [[محمد بن الحسین]] بن أبی الخطاب<ref>کامل الزیارات، ص۸۰، ح٣.</ref>، [[الحسن بن الحسین اللؤلؤی]]<ref>الأمالی، صدوق، ص۱۴۱، ح۶.</ref>.
با چشمپوشی از [[ضعف]] راوی یا نبودن آن، همافزایی سه نکته، نشان دهنده اعتبار یادشده است:
أ. جناب [[نجاشی]] گروهی از راویان و محدثّان دارای اثر را که نزد او [[ضعیف]] به شمار میآیند، مستقیم و بی‌واسطه و با [[یقین]] و [[اطمینان]]، به [[تضعیف]] آنان پرداخته؛ ولی تضعیف برخی دیگر از راویان را از [[استادان]] خود یا [[اصحاب]] [[امامیه]] گزارش کرده که مینمایاند ارزیابی اصحاب از احوال آن راوی و تضعیف او از سوی آنها نزد وی روشن و مسلّم نیست؛ ولی برای ارزشگذاری به [[مقام علمی]] و [[تکریم]] ایشان، دیدگاهشان را بازگو کرده و این عملکرد روشمندانه نجاشی در شناساندن راوی مورد گفتوگو نیز تکرار گردیده و [[تضعیف راوی]] را به اصحاب نسبت داده، بی‌آنکه خود به آن، [[اعتقادی]] [[استوار]] و پایا داشته باشد.
ب. [[شیخ طوسی]] از تضعیف راوی خودداری کرده و برآیند این [[رفتار]]، همان چیزی است که درباره جناب نجاشی گفته شد و آن، [[تردید]] در ضعف راوی است.
ج. حسین بن عبیدالله عصائری با اینکه [[حسن بن علی بن أبی عثمان]] را تضعیف و متهم به ارتفاع کرده، خود، [[اجازه]] نقل کتاب نوادر راوی را به نجاشی داده: {{عربی|عن أحمد بن إدریس قال: حدثنا الحسین بن عبیدالله بن سهل فی حال استقامته، عن الحسن بن علی بن أبی عثمان سجادة}}<ref>رجال النجاشی، ص۶۱، ش۱۴۱.</ref> که رویهمرفته، اعتباری برای راوی شمرده می‌شود.
عبارت فی [[حال استقامته]] با [[هدف]] ارزشبخشی به طریق سندی [[روایتگر]] به فرد صاحب کتاب انجام میپذیرد. روایتگر معروف، [[احمد]] بن [[ادریس]] در طریق خود به کتاب سجّاده، از این روش استفاده کرده و با این کار و نمایاندن قوت سند، بر اعتبار کتاب سجّاده افزوده است.
به هر روی، گرچه جایگاه راوی مورد گفتوگو از [[وثاقت]] فاصله دارد، کتاب و روایاتش از اعتبار نسبی برخوردار است.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۷ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۷، ص 313-318.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده: IM009730.jpg|22px]] [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۷ (کتاب)|'''رجال تفسیری ج۷''']]
# [[پرونده: IM009687.jpg|22px]] جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۱۱۳: خط ۱۴:
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:رجال تفسیری]]
[[رده:رجال تفسیری]]
[[رده:راویان طبقه ششم]]
[[رده:اصحاب امام جواد]]
[[رده:اصحاب امام جواد]]
[[رده:اصحاب امام هادی]]
[[رده:اصحاب امام هادی]]
[[رده:راویان طبقه ششم]]
[[رده:طبقه ششم راویان]]
[[رده:راویان طبقه هفتم]]
[[رده:طبقه هفتم راویان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۵۸

آشنایی اجمالی

ابومحمد حسن بن علی بن عبدالواحد بن حبیب سجاده کوفی قمی از محدثان قمی بود[۱] و در زمره اصحاب امام جواد و امام هادی(ع) به شمار می‌‌رفت[۲] و روایاتی را از امام جواد(ع)[۳] و اشخاصی چون قاسم صحاف و محمد بن وضاح[۴] نقل کرده است. احمد بن محمد بن خالد برقی، حسین بن عبیدالله بن سهل و نصر بن صباح[۵] از وی روایت کرده‌اند. کشّی وی را از غلاة فرقه «علیائیه» دانسته و می‌‌نویسد: این فرقه ضاله به دلیل آیه ﴿لَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ[۶] که لحن عتاب دارد، شخصی به نام محمد بن ابی‌زینب را بر پیامبر گرامی(ص) ترجیح داده و برتر دانسته‌اند. او در ادامه، سجاده را مورد لعن و نفرین قرار داده و می‌‌نویسد: سجاده از اسلام هیچ بهره‌ای نبرده است.[۷] نجاشی وی را از محدثان ضعیف شمرده که دارای کتاب نوادر می‌‌باشد[۸].[۹]

منابع

  1. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱

پانویس

  1. خلاصة الاقوال ۲۱۲.
  2. رجال الطوسی ۴۰۰ و ۴۱۳.
  3. لسان المیزان ۲/۲۳۴.
  4. اختیار معرفة الرجال ۲۵۳ و ۳۳۷.
  5. منهج المقال ۱۰۲.
  6. «و اگر ما تو را پابرجا نمی‌داشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.
  7. اختیار معرفة الرجال ۵۷۱.
  8. رجال النجاشی ۱/۱۷۷.
  9. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱، ص 258.