مفهوم نماد چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'رده:اتمام لینک داخلی' به '') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی | | موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]] | ||
| تصویر = 7626626268.jpg | |||
| تصویر | | مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[عصر ظهور امام مهدی]] | ||
| مدخل اصلی = [[کلیات عصر ظهور]] | |||
| مدخل بالاتر | | مدخل وابسته = ؟ | ||
| مدخل اصلی | | تعداد پاسخ = ۱ | ||
| مدخل وابسته | |||
| | |||
}} | }} | ||
'''مفهوم نماد چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | '''مفهوم نماد چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | ||
== | == پاسخ نخست == | ||
[[پرونده:1368264.jpg|100px|راست|بندانگشتی|[[حسین الهینژاد]]]] | |||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین الهینژاد]]''' در مقاله ''«[[نمادگرایی در نشانههای ظهور (مقاله)|نمادگرایی در نشانههای ظهور]]»'' در اینباره گفتهاند: | |||
«در معنا و مفهوم نماد<ref>از زبان نمادین، در عربی به «تمثیل» و در انگلیسی، به «سمبولیک» یاد شده است (نصیری، علی، قرآن و زبان دین، ش ۳۵، ص ۲۵). سمبل (Sambol) را به معنای نشانه، علامت، مظهر، هر نشانه قراردادی اختصاصی، شیء یا موجودی که معرف موجودی مجرد و اسم معنی است، تعریف کردهاند. (فراستخواه، مقصود، زبان دین، ص ۲۵۷). میتوان «نماد» را معادل فارسی «سمبل» دانست؛ زیرا نماد نیز نقش علامت، نشانه و مظهر بودن را ایفا میکند. سمبلیک به معنای نمادگرایی است. بنابراین، اگر در افاده معانی از زبان نماد استفاده شود به آن زبان سمبلیک یا نمادین گفته میشود، هرچند این تعریف بخشی از تعریف کامل این زبان است. برخی از مفسران در بیان تفسیر قرآن، «نمادین» را در قالب واژگانی چون «تمثیل» تعریف نمودهاند. و آن را دارای معانی متعدد دانستهاند که برخی از آنها را به طور کلی درست و حق دانسته و برخی دیگر را بطور کلی باطل و نادرست و بعضی از آنها را فی الجمله درست و حق میدانند. مثلا اگر تمثیل و یا نمادین بودن را به معنای افسانههای مجعول و خیالی که هیچگونه مطابقت خارجی و واقعی ندارد، بگیریم. نادرست و باطل بوده و وجود اینگونه تعابیر در قرآن و آموزههای دینی بطور کلی منتفی است. و اگر تمثیل و یا نمادین را بدین معنا بدانیم که حقیقتی معقول و معرفتی غیبی که وقوع عینی یافته است به صورت محسوس و مشهود بیان شود. نظیر آن چه در مورد سجده فرشتگان و ابای ابلیس مطرح است این تعبیر با وجود قرائن و شواهد درست و حق میباشد (جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج ۳، ص ۲۲۳) بعضیها به وجود تمثیل و یا نمادین در آموزههای دینی اذعان کرده و آن را به معنای آشکار سازی امور معنوی و معارف عقلی در قالب صورتهای محسوس دانسته تا امور معنوی و معارف عقلی بهتر قابل فهم و معرفت باشند. (رشید رضا، محمد، المنار، ج ۱، ص ۲۵۲)</ref> گفته میشود که زبان نماد، لفظ مشترکی است که برای [[فهم]] آن باید قصد گوینده را جست و هر امر نمادین به واقعیتی فراتر از معنای عادیاش اشارت دارد و باید توجه کرد که هر امر نمادین دارای دو معنای ظاهری و باطنی و یا تحت اللفظی و ماوراء لفظی میباشد. بیتردید، مهمترین عنصر معنایی زبان نماد "فقدان [[حقیقت]] ظاهری" است. به عبارت دیگر، زبان نماد، همواره از معبر مجاز میگذرد. البته، این بدان معنا نیست که این زبان موهوم است و با عالم خیالی ذهنگرایان سر و کار دارد؛ چنان که ادعا شده که بنیانگذاری نوین این [[مکتب]] برای گریز از واقعیت بوده است. بلکه مقصود این است که [[حقیقت]] را در متن این زبان نباید جست، در ورای آن باید به دنبالش گشت بر این اساس نمادها هماره به معانی ورای خود رهنمون میشوند. به تعبیر دیگر، در هر نمادی باید دو امر را از هم جدا کنیم: | |||
# معنای عادی نماد که معنای ظاهری است و با عبارت "ماده نمادین" از آن یاد میشود. | |||
# معنای ثانوی نماد که در واقع، همان معنای باطنی و اصلی نماد است. | |||
ماده نمادین ممکن است معنای عادی یک واژه، واقعیت تجربی یک حادثه تاریخی یا یک چهره تاریخی، یک اثر هنری خاص و مانند آن باشد. ما میتوانیم ماده نمادین را واسطه قرار دهیم و از طریق آن، به واقعیتی فراتر از معنای عادی اشاره کنیم<ref>علی زمانی، امیرعباس، خدا، زبان و معنا، ص ۱۰۶</ref>»<ref>[[حسین الهینژاد|الهینژاد؛حسین]]، [[نمادگرایی در نشانههای ظهور (مقاله)|نمادگرایی در نشانههای ظهور]]، ص 27.</ref>. | |||
==منبعشناسی جامع مهدویت== | == منبعشناسی جامع مهدویت == | ||
{{ | {{منبع جامع}} | ||
* [[:رده:کتابشناسی کتابهای مهدویت|کتابشناسی مهدویت]]؛ | * [[:رده:کتابشناسی کتابهای مهدویت|کتابشناسی مهدویت]]؛ | ||
* [[:رده:مقالهشناسی مقالههای مهدویت|مقالهشناسی مهدویت]]؛ | * [[:رده:مقالهشناسی مقالههای مهدویت|مقالهشناسی مهدویت]]؛ | ||
* [[:رده:پایاننامهشناسی پایاننامههای مهدویت|پایاننامهشناسی مهدویت]]. | * [[:رده:پایاننامهشناسی پایاننامههای مهدویت|پایاننامهشناسی مهدویت]]. | ||
{{پایان | {{پایان منبع جامع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
[[رده:پرسش]] | |||
[[رده:پرسمان مهدویت]] | |||
[[رده:(اا): پرسشهای مهدویت با ۱ پاسخ]] | [[رده:(اا): پرسشهای مهدویت با ۱ پاسخ]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۴:۲۳
مفهوم نماد چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / عصر ظهور امام مهدی |
مدخل اصلی | کلیات عصر ظهور |
مدخل وابسته | ؟ |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
مفهوم نماد چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین حسین الهینژاد در مقاله «نمادگرایی در نشانههای ظهور» در اینباره گفتهاند:
«در معنا و مفهوم نماد[۱] گفته میشود که زبان نماد، لفظ مشترکی است که برای فهم آن باید قصد گوینده را جست و هر امر نمادین به واقعیتی فراتر از معنای عادیاش اشارت دارد و باید توجه کرد که هر امر نمادین دارای دو معنای ظاهری و باطنی و یا تحت اللفظی و ماوراء لفظی میباشد. بیتردید، مهمترین عنصر معنایی زبان نماد "فقدان حقیقت ظاهری" است. به عبارت دیگر، زبان نماد، همواره از معبر مجاز میگذرد. البته، این بدان معنا نیست که این زبان موهوم است و با عالم خیالی ذهنگرایان سر و کار دارد؛ چنان که ادعا شده که بنیانگذاری نوین این مکتب برای گریز از واقعیت بوده است. بلکه مقصود این است که حقیقت را در متن این زبان نباید جست، در ورای آن باید به دنبالش گشت بر این اساس نمادها هماره به معانی ورای خود رهنمون میشوند. به تعبیر دیگر، در هر نمادی باید دو امر را از هم جدا کنیم:
- معنای عادی نماد که معنای ظاهری است و با عبارت "ماده نمادین" از آن یاد میشود.
- معنای ثانوی نماد که در واقع، همان معنای باطنی و اصلی نماد است.
ماده نمادین ممکن است معنای عادی یک واژه، واقعیت تجربی یک حادثه تاریخی یا یک چهره تاریخی، یک اثر هنری خاص و مانند آن باشد. ما میتوانیم ماده نمادین را واسطه قرار دهیم و از طریق آن، به واقعیتی فراتر از معنای عادی اشاره کنیم[۲]»[۳].
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ از زبان نمادین، در عربی به «تمثیل» و در انگلیسی، به «سمبولیک» یاد شده است (نصیری، علی، قرآن و زبان دین، ش ۳۵، ص ۲۵). سمبل (Sambol) را به معنای نشانه، علامت، مظهر، هر نشانه قراردادی اختصاصی، شیء یا موجودی که معرف موجودی مجرد و اسم معنی است، تعریف کردهاند. (فراستخواه، مقصود، زبان دین، ص ۲۵۷). میتوان «نماد» را معادل فارسی «سمبل» دانست؛ زیرا نماد نیز نقش علامت، نشانه و مظهر بودن را ایفا میکند. سمبلیک به معنای نمادگرایی است. بنابراین، اگر در افاده معانی از زبان نماد استفاده شود به آن زبان سمبلیک یا نمادین گفته میشود، هرچند این تعریف بخشی از تعریف کامل این زبان است. برخی از مفسران در بیان تفسیر قرآن، «نمادین» را در قالب واژگانی چون «تمثیل» تعریف نمودهاند. و آن را دارای معانی متعدد دانستهاند که برخی از آنها را به طور کلی درست و حق دانسته و برخی دیگر را بطور کلی باطل و نادرست و بعضی از آنها را فی الجمله درست و حق میدانند. مثلا اگر تمثیل و یا نمادین بودن را به معنای افسانههای مجعول و خیالی که هیچگونه مطابقت خارجی و واقعی ندارد، بگیریم. نادرست و باطل بوده و وجود اینگونه تعابیر در قرآن و آموزههای دینی بطور کلی منتفی است. و اگر تمثیل و یا نمادین را بدین معنا بدانیم که حقیقتی معقول و معرفتی غیبی که وقوع عینی یافته است به صورت محسوس و مشهود بیان شود. نظیر آن چه در مورد سجده فرشتگان و ابای ابلیس مطرح است این تعبیر با وجود قرائن و شواهد درست و حق میباشد (جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج ۳، ص ۲۲۳) بعضیها به وجود تمثیل و یا نمادین در آموزههای دینی اذعان کرده و آن را به معنای آشکار سازی امور معنوی و معارف عقلی در قالب صورتهای محسوس دانسته تا امور معنوی و معارف عقلی بهتر قابل فهم و معرفت باشند. (رشید رضا، محمد، المنار، ج ۱، ص ۲۵۲)
- ↑ علی زمانی، امیرعباس، خدا، زبان و معنا، ص ۱۰۶
- ↑ الهینژاد؛حسین، نمادگرایی در نشانههای ظهور، ص 27.