اقسام شناخت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۲۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = شناخت | |||
| عنوان مدخل = | |||
| مداخل مرتبط = | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[شناخت]] [[انسان]] از گذر ملاکهایی تقسیمپذیر است. یکی از این ملاکها، چگونگی حصول است که [[شناخت]] را به چهار گونه تقسیم میکند: | |||
#'''[[شناخت]] سطحی یا عمومی:''' شناختی است که [[انسان]] از پیرامون خود با حواس ظاهری حاصل کند و آسانترین و عمومیترین گونه [[شناخت]] است<ref>شناخت، ۳۳ | # '''[[شناخت]] سطحی یا عمومی:''' شناختی است که [[انسان]] از پیرامون خود با حواس ظاهری حاصل کند و آسانترین و عمومیترین گونه [[شناخت]] است<ref>شناخت، ۳۳.</ref>. | ||
#'''[[شناخت]] [[علمی]]:''' شناختی است که حصول آن [[نیازمند]] آموزشها و اسبابی ویژه است. این گونه [[شناخت]] در دسترس همگان نیست و دارای ویژگیهایی از این قرار است: | # '''[[شناخت]] [[علمی]]:''' شناختی است که حصول آن [[نیازمند]] آموزشها و اسبابی ویژه است. این گونه [[شناخت]] در دسترس همگان نیست و دارای ویژگیهایی از این قرار است: | ||
##با امور عینی هماهنگ است؛ | ## با امور عینی هماهنگ است؛ | ||
##امور خارجی را توضیح میدهد؛ | ## امور خارجی را توضیح میدهد؛ | ||
##از روش استدلالی بهرهمند است؛ | ## از روش استدلالی بهرهمند است؛ | ||
##اصول و مفاهیم کلی را مطرح میکند و مشاهدات را طبقهبندی میسازد و رابطه پدیدهها را بر میتاباند؛ | ## اصول و مفاهیم کلی را مطرح میکند و مشاهدات را طبقهبندی میسازد و رابطه پدیدهها را بر میتاباند؛ | ||
##برآیند آن دانشی نو به [[انسان]] میدهد؛ | ## برآیند آن دانشی نو به [[انسان]] میدهد؛ | ||
##از گذر | ## از گذر پژوهش روشمند و منظم حاصل میآید؛ | ||
##کیفیت پدیدهها را به صورت کمی مشخص میسازد<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 88.</ref>. | ## کیفیت پدیدهها را به صورت کمی مشخص میسازد<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 88.</ref>. | ||
#'''[[شناخت]] [[فلسفی]]:''' شناختی است که بر [[تعقل]] و تحلیلهای [[عقلی]] [[استوار]] است و کمتر از حواس ظاهری و ابزار مادی [[شناخت]] بهره میبرد. در [[شناخت]] [[فلسفی]]، هر چه ذهن [[آدمی]] ورزیدهتر باشد، نتیجه کوششهایش به قطع و [[یقین]] نزدیکتر است. | # '''[[شناخت]] [[فلسفی]]:''' شناختی است که بر [[تعقل]] و تحلیلهای [[عقلی]] [[استوار]] است و کمتر از حواس ظاهری و ابزار مادی [[شناخت]] بهره میبرد. در [[شناخت]] [[فلسفی]]، هر چه ذهن [[آدمی]] ورزیدهتر باشد، نتیجه کوششهایش به قطع و [[یقین]] نزدیکتر است. | ||
#'''[[شناخت]] [[عرفانی]]:''' شناختی است که با ابزار [[قلب]] و [[شهود]] و [[الهام]] پدید میآید و حقایقی را به ادارک [[انسان]] میآورد که با [[حس]] و [[عقل]] فراچنگ نمیآیند<ref>جهان بینی و شناخت، ۶۵ | # '''[[شناخت]] [[عرفانی]]:''' شناختی است که با ابزار [[قلب]] و [[شهود]] و [[الهام]] پدید میآید و حقایقی را به ادارک [[انسان]] میآورد که با [[حس]] و [[عقل]] فراچنگ نمیآیند<ref>جهان بینی و شناخت، ۶۵.</ref>. | ||
یکی دیگر از ملاکها، راه حصول است که [[شناخت]] را بر پنج گونه تقسیم میکند: | |||
# '''[[شناخت]] مستقیم:''' شناختی است که از گذر ارتباط مستقیم با شیء خارجی پدید میآید. | |||
# '''[[شناخت]] غیر مستقیم یا آیینهای:''' این گونه [[شناخت]] آن گاه پدید میآید که [[انسان]] در چیزی نظر میکند و صورت شیئی دیگر را همزمان به رؤیت میآورد و آن را باز میشناسد. این [[شناخت]] برای نفسشناسی و [[خداشناسی]] روی میدهد. در اینجا مراد از "رؤیت" رؤیت [[باطنی]] است نه ظاهری. | |||
# '''[[شناخت]] آیهای:''' شناسنده در این گونه [[شناخت]]، با دقت در آثار و نشانههای شیء، به آن [[علم]] پیدا میکند؛ مثلًا اثری مکتوب از دانشمندی را میخواند و به [[اندیشه]] او راه مییابد؛ چنان که با مطالعه کتاب قانون میتوان از [[اندیشه]] و نبوغ بوعلی سینا در طب [[آگاه]] شد<ref>جهان بینی و شناخت، ۷۹.</ref>. | |||
# '''[[شناخت]] فطری:''' شناختی است که در [[سرشت]] [[انسان]] ریشه دارد و در حصول آن هیچ یک از ابزارها و عوامل متعارف [[شناخت]] دخیل نیستند<ref>شناخت به زبان، ۲۰.</ref>. | |||
# '''[[شناخت]] الهامی یا افاضی:''' شناختی است که برخاسته از عوامل غیبی [[وحی]]، [[الهام]] و اشراق است. | |||
ملاک دیگر تقسیم [[شناخت]]، واقعنمایی است؛ بر این اساس، [[شناخت]] بر گونههای زیر است: | |||
* [[ | # '''[[شناخت]] شکی:''' شناختی است که احتمال تطبیق و عدم تطبیق آن با واقع برابر است. | ||
# '''شناخت وهمی:''' شناختی است که احتمال عدم واقعنماییاش بیشتر از واقعنمایی است<ref>المنطق، ۱/ ۱۸.</ref>. | |||
# '''[[شناخت]] ظنی:''' شناختی است که احتمال واقعنماییاش بیشتر از عدم واقعنمایی آن است. | |||
# '''[[شناخت]] یقینی:''' شناختی است که به قطع و یقیین با واقع مطابق است و احتمال نادرستیاش نمیرود<ref>المنطق، ۱/ ۱۸.</ref>. | |||
* در تقسیمی دیگر، [[شناخت]] [[انسان]] یا از راه پژوهش و بررسی خود او فراهم میآید که آن را "[[شناخت]] اجتهادی" مینامند و یا به [[پیروی]] از پژوهش و بررسی کسی دیگر پدید میآید که آن را "[[شناخت]] تقلیدی" میگویند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۸۸-۹۰.</ref>. | |||
== | == منابع == | ||
{{ | {{منابع}} | ||
{{ | # [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']] | ||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
[[رده: | {{پانویس}} | ||
[[رده:شناخت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۸
مقدمه
شناخت انسان از گذر ملاکهایی تقسیمپذیر است. یکی از این ملاکها، چگونگی حصول است که شناخت را به چهار گونه تقسیم میکند:
- شناخت سطحی یا عمومی: شناختی است که انسان از پیرامون خود با حواس ظاهری حاصل کند و آسانترین و عمومیترین گونه شناخت است[۱].
- شناخت علمی: شناختی است که حصول آن نیازمند آموزشها و اسبابی ویژه است. این گونه شناخت در دسترس همگان نیست و دارای ویژگیهایی از این قرار است:
- با امور عینی هماهنگ است؛
- امور خارجی را توضیح میدهد؛
- از روش استدلالی بهرهمند است؛
- اصول و مفاهیم کلی را مطرح میکند و مشاهدات را طبقهبندی میسازد و رابطه پدیدهها را بر میتاباند؛
- برآیند آن دانشی نو به انسان میدهد؛
- از گذر پژوهش روشمند و منظم حاصل میآید؛
- کیفیت پدیدهها را به صورت کمی مشخص میسازد[۲].
- شناخت فلسفی: شناختی است که بر تعقل و تحلیلهای عقلی استوار است و کمتر از حواس ظاهری و ابزار مادی شناخت بهره میبرد. در شناخت فلسفی، هر چه ذهن آدمی ورزیدهتر باشد، نتیجه کوششهایش به قطع و یقین نزدیکتر است.
- شناخت عرفانی: شناختی است که با ابزار قلب و شهود و الهام پدید میآید و حقایقی را به ادارک انسان میآورد که با حس و عقل فراچنگ نمیآیند[۳].
یکی دیگر از ملاکها، راه حصول است که شناخت را بر پنج گونه تقسیم میکند:
- شناخت مستقیم: شناختی است که از گذر ارتباط مستقیم با شیء خارجی پدید میآید.
- شناخت غیر مستقیم یا آیینهای: این گونه شناخت آن گاه پدید میآید که انسان در چیزی نظر میکند و صورت شیئی دیگر را همزمان به رؤیت میآورد و آن را باز میشناسد. این شناخت برای نفسشناسی و خداشناسی روی میدهد. در اینجا مراد از "رؤیت" رؤیت باطنی است نه ظاهری.
- شناخت آیهای: شناسنده در این گونه شناخت، با دقت در آثار و نشانههای شیء، به آن علم پیدا میکند؛ مثلًا اثری مکتوب از دانشمندی را میخواند و به اندیشه او راه مییابد؛ چنان که با مطالعه کتاب قانون میتوان از اندیشه و نبوغ بوعلی سینا در طب آگاه شد[۴].
- شناخت فطری: شناختی است که در سرشت انسان ریشه دارد و در حصول آن هیچ یک از ابزارها و عوامل متعارف شناخت دخیل نیستند[۵].
- شناخت الهامی یا افاضی: شناختی است که برخاسته از عوامل غیبی وحی، الهام و اشراق است.
ملاک دیگر تقسیم شناخت، واقعنمایی است؛ بر این اساس، شناخت بر گونههای زیر است:
- شناخت شکی: شناختی است که احتمال تطبیق و عدم تطبیق آن با واقع برابر است.
- شناخت وهمی: شناختی است که احتمال عدم واقعنماییاش بیشتر از واقعنمایی است[۶].
- شناخت ظنی: شناختی است که احتمال واقعنماییاش بیشتر از عدم واقعنمایی آن است.
- شناخت یقینی: شناختی است که به قطع و یقیین با واقع مطابق است و احتمال نادرستیاش نمیرود[۷].
- در تقسیمی دیگر، شناخت انسان یا از راه پژوهش و بررسی خود او فراهم میآید که آن را "شناخت اجتهادی" مینامند و یا به پیروی از پژوهش و بررسی کسی دیگر پدید میآید که آن را "شناخت تقلیدی" میگویند[۸].
منابع
پانویس
- ↑ شناخت، ۳۳.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 88.
- ↑ جهان بینی و شناخت، ۶۵.
- ↑ جهان بینی و شناخت، ۷۹.
- ↑ شناخت به زبان، ۲۰.
- ↑ المنطق، ۱/ ۱۸.
- ↑ المنطق، ۱/ ۱۸.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۸۸-۹۰.