|
|
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{خرد}}
| | #تغییر_مسیر [[جلاس بن سوید انصاری]] |
| {{امامت}}
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[جلاس بن سوید در تاریخ اسلامی]] | [[جلاس بن سوید در تراجم و رجال]]</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| | |
| ==مقدمه==
| |
| [[جلاس بن سوید بن صامت انصاری]] از قبیلة [[أوس]] است<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۴۶.</ref>. او در ابتدا از [[منافقین]] بود اما [[توبه]] کرد. وی در [[جنگ تبوک]] از [[همراهی با پیامبر]]{{صل}} و رفتن به میدان [[جنگ]] خودداری کرد و [[مردم]] را نیز از رفتن به جنگ باز میداشت. اما هنگام بازگشت از [[تبوک]] [[پیامبر]]{{صل}} خطبهای خواند و در آن [[خطبه]] [[منافقان]] را [[سرزنش]] کرد.
| |
| | |
| هنگامی که جلاس [[گفتار پیامبر]]{{صل}} را شنید، گفت: "اگر به [[راستی]] [[محمد]]، پیامبر باشد ما از الاغ هم پستتریم". [[عمیر بن سعد]] که مادرش [[همسر]] جلاس و خود مرد فقیری بود و جلاس به او کمک فراوانی میکرد، با شنیدن این جمله برآشفت و گفت: "تا این [[ساعت]] در نظر من از همه مردم عزیزتر بودی؛ زیرا به من زیاد [[خدمت]] کردهای، اما جملهای گفتی که اگر آن را آشکار کنم رسوا خواهی شد و اگر پردہ پوشی کنم خود را به [[هلاکت]] [[اخروی]] افکندهام. ولی یکی از این دو بر من از دیگری آسانتر است".
| |
| | |
| گویند، هنگامی که جلاس گفته بود ما از الاغ هم پستتریم، عمیر به او گفته بود: آری تو از الاغ هم بدتری؛ [[رسول خدا]]{{صل}} [[راستگو]] و تو [[دروغ گویی]]<ref>المغازی، واقدی، ج۲، ص۱۰۰۴.</ref>.
| |
| | |
| عمیر گفته جلاس را به رسول خدا{{صل}} خبر داد. پیامبر{{صل}} جلاس را سرزنش کرد اما جلاس به [[نام خدا]] [[سوگند]] یاد کرد که چنین سخنی نگفته است. عمیر هم قسم خورد که من این [[کلام]] را از او شنیدم. پس از [[انکار]] جلاس، عمیر برخاست و گفت: "خدایا! بر پیامبر راست گویت آشکار کن تا کدام یک از ما راست گفته است"، پیامبر{{صل}} و [[مؤمنان]] هم آمین گفتند: مردم هنوز پراکنده نشده بودند که [[جبرییل]] به همراه این [[آیات]] نازل شد: {{متن قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْرًا لَهُمْ وَإِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}}<ref>"به خداوند سوگند میخورند که (سخنی) نگفتهاند در حالی که بیگمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آوردهاند و پس از اسلام خویش کفر ورزیدهاند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافتهاند و کینهجویی نکردهاند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را" سوره توبه، آیه ۷۴.</ref>.
| |
| | |
| پس از [[نزول]] [[آیه]]، جلاس گفت: یا [[رسول الله]]! [[خدا]] ما را به [[توبه]] امر میکند. آنچه عمیر گفته درست است و من از گفته خود پشیمانم و اینک توبه میکنم"<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۲۹۱.</ref>.
| |
| | |
| یکی از نشانههای توبه واقعی جلاس این بود که از نیکیهای خود نسبت به عمیر چیزی نکاست. در [[زمان]] [[جاهلیت]]، [[خون]] [[بهایی]] مربوط به جلاس بر عهده یکی از [[اقوام]] او بود، در حالی که جلاس مردی [[نیازمند]] بود. چون [[پیامبر]]{{صل}} به [[مدینه]] رسیدند، آن خون بها را برای جلاس گرفته و به او دادند و [[خداوند]] او را بدین وسیله بی نیاز ساخت<ref>المغازی، واقدی (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ص۷۶۵-۷۶۶.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[جلاس بن سوید (مقاله)|مقاله «جلاس بن سوید»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۲۷۹-۲۸۰.</ref>
| |
| | |
| ==[[پدر]] جلاس==
| |
| | |
| ==[[حارث]]؛ [[برادر]] جلاس==
| |
| برادر جلاس، [[حارث بن سوید]] همان کسی است که در [[جنگ احد]] به همراه [[لشکر اسلام]] بیرون رفت ولی دو تن از [[مسلمانان]] به نامهای [[مجذر بن زیاد]] و [[قیس بن زید]] را کشت و به سوی [[لشکر]] [[قریش]] گریخت. سبب کشتن مجذر بن زیاد این بود که مجذر [[پدر]] او سوید را در یکی از جنگهایی که میان [[اوس]] و [[خزرج]] اتفاق افتاده بود، کشت و حارث برای [[انتقام]] [[خون]] پدر به دنبال فرصتی میگشت تا این که در آن [[روز]] مجذر را [[غافل]] گیر کرده و کشت. ولی سبب [[قتل]] قیس بن زید معلوم نشد و از این رو برخی معتقدند که قیس را نکشته است.
| |
| | |
| و گویند: [[رسول خدا]]{{صل}} به [[عمر]] [[دستور]] داد هر کجا او را بیابد، به [[جرم]] این جنایتی که از او سر زده بود، او را بکشد ولی دسترسی به او پیدا نکردند تا اطلاع یافتند که در [[مکه]] است. و بدین ترتیب [[حارث]] به مکه گریخت ولی پس از چندی خسته شد و برای بردارش جلاس پیغام داد که من پیشمان شده و از این عمل [[توبه]] کرده ام؛ از [[رسول خدا]] {{ص}} بخواه توبه مرا بپذیرد د تا تا به با نزد [[قوم]] و [[قبیله]] خود بازگردم. جلاس پیغام او را رسانید ولی توبهاش پذیرفته نشد و این [[آیه]] دربارهاش نازل شد: {{متن قرآن|كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>"چگونه خداوند گروهی را راهنمایی کند که پس از آنکه ایمان آوردند و گواهی دادند که این فرستاده، بر حقّ است و برهانها (ی روشن) برای آنان آمد کفر ورزیدند و خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمیکند" سوره آل عمران، آیه ۸۶.</<ref>السیرة النبویه، ابن هشام (ترجمه: رسولی)، ج۱، ص۳۵۰.</ref>ref>.
| |
| | |
| در منابع، به [[تاریخ]] و محل [[وفات]] وی اشارهای نشده است.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[جلاس بن سوید (مقاله)|مقاله «جلاس بن سوید»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۲۸۲.</ref>
| |
| | |
| | |
| == پرسشهای وابسته ==
| |
| | |
| ==منابع==
| |
| * [[پرونده:1100353.jpg|22px]] [[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[جلاس بن سوید (مقاله)|مقاله «جلاس بن سوید»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴''']]
| |
| | |
| ==پانویس==
| |
| {{یادآوری پانویس}}
| |
| {{پانویس2}}
| |
| | |
| | |
| [[رده:جلاس بن سوید]]
| |
| [[رده:مدخل]]
| |
| [[رده:اعلام]]
| |