مسروق بن وائل حضرمی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[مسروق بن وائل حضرمی در تاریخ اسلامی]] - [[مسروق بن وائل حضرمی در معارف و سیره حسینی]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[مسروق بن وائل حضرمی در حدیث]] - [[مسروق بن وائل حضرمی در تاریخ اسلامی]] - [[مسروق بن وائل حضرمی در معارف و سیره حسینی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[امام حسین (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
'''مسروق بن وائل حضرمی''' از نیرو‌های خبیث [[سپاه عمر سعد]] که در [[کربلا]] حضور داشت. در پیشاپیش نیرو‌های [[کوفه]] بود، به این [[امید]] که سر [[امام حسین]]{{ع}} را به [[دست]] آورد و نزد [[ابن زیاد]]، [[مقام]] یابد. در گفتگویی با [[امام]]، به آن [[حضرت]] [[جسارت]] کرد و [[سید الشهدا]]{{ع}} او را [[نفرین]] کرد و فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ حُزْهُ إِلَى النَّارِ}}. او [[خشمگین]] شد و خواست که به سوی [[امام]] اسب بتازد. هنگام پرش از نهر، پایش در رکاب ماند و بدنش از اسب آویخته شد. مسروق از این صحنه مرعوب شد و خود را از میدان [[نبرد]] کنار کشید. علّت را که پرسیدند، به این [[معجزه]] اشاره کرد و گفت: {{عربی|رَأَيْتُ مِنْ أَهْلِ هَذَا الْبَيْتِ شَيْئاً لاَ أُقَاتِلُهُمْ أَبَداً}}. از این [[دودمان]] چیزی دیدم که هرگز با آنان نخواهم جنگید. در برخی نقل‌ها آمده است که اسبش او را آن [[قدر]] به سنگ‌ها و درخت‌ها کشید و کوبید تا مرد<ref>عبرات المصطفین، ج۲، ص۲۶.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۴۵۱.</ref>
'''مسروق بن وائل حضرمی''' از نیرو‌های خبیث [[سپاه عمر سعد]] که در [[کربلا]] حضور داشت. در پیشاپیش نیرو‌های [[کوفه]] بود، به این [[امید]] که [[سر امام حسین]] {{ع}} را به [[دست]] آورد و نزد [[ابن زیاد]]، [[مقام]] یابد.


{{قاتلان امام حسین}}
[[عبدالله بن حوزه]] در گفتگویی با [[امام]]، به آن [[حضرت]] [[جسارت]] کرد و [[سید الشهدا]] {{ع}} او را [[نفرین]] کرد و فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ حُزْهُ إِلَى النَّارِ}}.


==منابع==
او [[خشمگین]] شد و خواست که به سوی [[امام]] اسب بتازد. هنگام پرش از نهر، پایش در رکاب ماند و بدنش از اسب آویخته شد. در برخی نقل‌ها آمده است که اسبش او را آن [[قدر]] به سنگ‌ها و درخت‌ها کشید و کوبید تا مُرد <ref>عبرات المصطفین، ج۲، ص۲۶.</ref>
 
مسروق بن وائل حضرمی از این صحنه مرعوب شد و خود را از میدان [[نبرد]] کنار کشید. علّت را که پرسیدند، به این [[معجزه]] اشاره کرد و گفت: {{عربی|"رَأَيْتُ مِنْ أَهْلِ هَذَا الْبَيْتِ شَيْئاً لاَ أُقَاتِلُهُمْ أَبَداً"}}. از این [[دودمان]] چیزی دیدم که هرگز با آنان نخواهم جنگید.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۴۵۱.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[عبدالله بن حوزه]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']]
# [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:قاتلان امام حسین]]
{{عاملان واقعه کربلا}}


[[رده:مسروق بن وائل حضرمی]]
[[رده:مسروق بن وائل حضرمی]]
[[رده:مدخل فرهنگ عاشورا]]
[[رده:مدخل فرهنگ عاشورا]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
{{عاملان واقعه کربلا}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۵

مقدمه

مسروق بن وائل حضرمی از نیرو‌های خبیث سپاه عمر سعد که در کربلا حضور داشت. در پیشاپیش نیرو‌های کوفه بود، به این امید که سر امام حسین (ع) را به دست آورد و نزد ابن زیاد، مقام یابد.

عبدالله بن حوزه در گفتگویی با امام، به آن حضرت جسارت کرد و سید الشهدا (ع) او را نفرین کرد و فرمود: «اللَّهُمَّ حُزْهُ إِلَى النَّارِ».

او خشمگین شد و خواست که به سوی امام اسب بتازد. هنگام پرش از نهر، پایش در رکاب ماند و بدنش از اسب آویخته شد. در برخی نقل‌ها آمده است که اسبش او را آن قدر به سنگ‌ها و درخت‌ها کشید و کوبید تا مُرد [۱]

مسروق بن وائل حضرمی از این صحنه مرعوب شد و خود را از میدان نبرد کنار کشید. علّت را که پرسیدند، به این معجزه اشاره کرد و گفت: "رَأَيْتُ مِنْ أَهْلِ هَذَا الْبَيْتِ شَيْئاً لاَ أُقَاتِلُهُمْ أَبَداً". از این دودمان چیزی دیدم که هرگز با آنان نخواهم جنگید.[۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. عبرات المصطفین، ج۲، ص۲۶.
  2. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۴۵۱.