بسر بن سفیان خزاعی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'رده:صحابه پیامبر' به 'رده:اصحاب پیامبر')
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[بسر بن سفیان خزاعی در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[بسر بن سفیان خزاعی در تاریخ اسلامی]] </div>


==مقدمه==
== مقدمه ==
وی از تیره «قُمَیر بن حُبشیه»، از «سَلول بن کعب»، از [[قبیله خزاعه]]<ref>ابن حزم، ص۲۳۵.</ref> بود که بدین سبب به او «کعبی»<ref>ابونعیم، ج۱، ص۴۱۵؛ واقدی، ج۲، ص۵۷۲.</ref>، «قمیری»<ref>ابن حبیب، ص۱۹۵.</ref> و [[خزاعی]]<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۳۶.</ref> گفته‌اند. نام وی را «بِشر»<ref>واقدی، ج۲، ص۷۴۹؛ ابن کلبی، ج۲، ص۱۲۰.</ref> نیز آورده‌اند، اما [[ابن بشکوال]]<ref>ابن بشکوال، ج۲، ص۷۲۶.</ref> او را «بُسر» دانسته و همین درست است. به نظر می‌رسد [[ابن حزم]]<ref>ابن حزم، ص۲۳۵.</ref> که نام پدرش را [[صفوان]] گفته، [[اشتباه]] کرده باشد؛ چون هیچ یک از منابع، نام پدرش را صفوان نگفته‌اند. وی را در شمار اصحابی آورده‌اند که در [[مکه]] سکونت گزید<ref>ابن سعد، ج۶، ص۱۲.</ref>. در منابع دیگر، او را شاعر <ref>زبیدی، ج۳، ص۵۰۶.</ref> و از شرفا دانسته‌اند و گفته‌اند [[رسول خدا]]{{صل}} برای او [[نامه]] نوشت و به [[اسلام]] دعوتش کرد<ref>ابن کلبی، ج۲، ص۱۲۰؛ ابن سعد، ج۴، ص۲۲۰؛ ابن حجر، ج۱،ص۴۲۴.</ref>.
وی از تیره «قُمَیر بن حُبشیه»، از «سَلول بن کعب»، از [[قبیله خزاعه]]<ref>ابن حزم، ص۲۳۵.</ref> بود که بدین سبب به او «کعبی»<ref>ابونعیم، ج۱، ص۴۱۵؛ واقدی، ج۲، ص۵۷۲.</ref>، «قمیری»<ref>ابن حبیب، ص۱۹۵.</ref> و [[خزاعی]]<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۳۶.</ref> گفته‌اند. نام وی را «بِشر»<ref>واقدی، ج۲، ص۷۴۹؛ ابن کلبی، ج۲، ص۱۲۰.</ref> نیز آورده‌اند، اما [[ابن بشکوال]]<ref>ابن بشکوال، ج۲، ص۷۲۶.</ref> او را «بُسر» دانسته و همین درست است. به نظر می‌رسد [[ابن حزم]]<ref>ابن حزم، ص۲۳۵.</ref> که نام پدرش را [[صفوان]] گفته، [[اشتباه]] کرده باشد؛ چون هیچ یک از منابع، نام پدرش را صفوان نگفته‌اند. وی را در شمار اصحابی آورده‌اند که در [[مکه]] سکونت گزید<ref>ابن سعد، ج۶، ص۱۲.</ref>. در منابع دیگر، او را شاعر <ref>زبیدی، ج۳، ص۵۰۶.</ref> و از شرفا دانسته‌اند و گفته‌اند [[رسول خدا]] {{صل}} برای او [[نامه]] نوشت و به [[اسلام]] دعوتش کرد<ref>ابن کلبی، ج۲، ص۱۲۰؛ ابن سعد، ج۴، ص۲۲۰؛ ابن حجر، ج۱،ص۴۲۴.</ref>.


وی در سال ششم اسلام آورد<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۴۶؛ ابن حجر، ج۱، ص۴۲۴.</ref> و در [[صلح حدیبیه]] حاضر بود و [[مسئولیت]] داشت. براساس گزارش واقدی<ref>واقدی، ج۲، ص۵۷۲.</ref>، هنگامی که رسول خدا{{صل}} [[خواب]] دید وارد [[کعبه]] شده، سر تراشیده و در [[عرفه]] وقوف کرده است، [[اصحاب]] را برای انجام [[عمره]] فراخواند و چون آنان آماده حرکت شدند، [[بسر بن سفیان]] چند [[روز]] مانده از [[شوال]] برای [[دیدار]] و عرض [[سلام]] [[خدمت]] رسول خدا{{صل}} رسید. چون وی قصد داشت به سوی خانواده‌اش بازگردد، آن [[حضرت]] به او فرمود: «[[شتاب]] مکن و همراه ما بیا که ما قصد انجام عمره داریم». بُسر در [[مدینه]] ماند و رسول خدا{{صل}} به او فرمود تا برای ایشان [[قربانی]] خریداری کند. بُسر قربانی‌ها را خرید و به ذی جذر<ref>محلی در شش میلی مدینه، ر.ک: مبارک بن اثیر، ج۱، ص۲۳۹.</ref> فرستاد و هنگام خروج از مدینه، آنان را بازگرداند<ref>نیز ر.ک: شامی، ج۵، ص۳۳.</ref> تا همراه [[سپاه]] به مکه ببرند. پس از این، بُسر از سوی رسول خدا{{صل}} [[مأموریت]] یافت برای کسب [[اخبار]] از [[قریش]] پیش از کاروان حرکت کند<ref>واقدی، ج۲، ص۵۷۳.</ref>. بُسر رفت و وارد [[مکه]] شد و سخنان قریش را شنید و بازگشت و در «[[غدیر]] ذات اشطاط»<ref>مقابل حدیبیه، ر.ک: بکری، ۱، ص۱۵۳.</ref> که پس از عسفان قرار دارد، [[رسول خدا]]{{صل}} را [[ملاقات]] کرد. آن [[حضرت]] از قریش پرسید و بُسر از [[آمادگی]] آنان برای جلوگیری از ورود [[مسلمانان]] به مکه خبر داد <ref>واقدی، ج۲، ص۵۷۹ و ۵۸۰؛ طبری، ج۲، ص۶۲۱؛ ابن حبان، ج۱، ص۳۹۶.</ref>.
وی در سال ششم اسلام آورد<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۴۶؛ ابن حجر، ج۱، ص۴۲۴.</ref> و در [[صلح حدیبیه]] حاضر بود و [[مسئولیت]] داشت. براساس گزارش واقدی<ref>واقدی، ج۲، ص۵۷۲.</ref>، هنگامی که رسول خدا {{صل}} [[خواب]] دید وارد [[کعبه]] شده، سر تراشیده و در [[عرفه]] وقوف کرده است، [[اصحاب]] را برای انجام [[عمره]] فراخواند و چون آنان آماده حرکت شدند، [[بسر بن سفیان]] چند [[روز]] مانده از [[شوال]] برای [[دیدار]] و عرض [[سلام]] [[خدمت]] رسول خدا {{صل}} رسید. چون وی قصد داشت به سوی خانواده‌اش بازگردد، آن [[حضرت]] به او فرمود: «[[شتاب]] مکن و همراه ما بیا که ما قصد انجام عمره داریم». بُسر در [[مدینه]] ماند و رسول خدا {{صل}} به او فرمود تا برای ایشان [[قربانی]] خریداری کند. بُسر قربانی‌ها را خرید و به ذی جذر<ref>محلی در شش میلی مدینه، ر. ک: مبارک بن اثیر، ج۱، ص۲۳۹.</ref> فرستاد و هنگام خروج از مدینه، آنان را بازگرداند<ref>نیز ر. ک: شامی، ج۵، ص۳۳.</ref> تا همراه [[سپاه]] به مکه ببرند. پس از این، بُسر از سوی رسول خدا {{صل}} [[مأموریت]] یافت برای کسب [[اخبار]] از [[قریش]] پیش از کاروان حرکت کند<ref>واقدی، ج۲، ص۵۷۳.</ref>. بُسر رفت و وارد [[مکه]] شد و سخنان قریش را شنید و بازگشت و در «[[غدیر]] ذات اشطاط»<ref>مقابل حدیبیه، ر. ک: بکری، ۱، ص۱۵۳.</ref> که پس از عسفان قرار دارد، [[رسول خدا]] {{صل}} را [[ملاقات]] کرد. آن [[حضرت]] از قریش پرسید و بُسر از [[آمادگی]] آنان برای جلوگیری از ورود [[مسلمانان]] به مکه خبر داد <ref>واقدی، ج۲، ص۵۷۹ و ۵۸۰؛ طبری، ج۲، ص۶۲۱؛ ابن حبان، ج۱، ص۳۹۶.</ref>.


به گفته واقدی<ref>واقدی، ج۲، ص۵۹۲.</ref>، هنگامی که رسول خدا{{صل}} وارد [[حدیبیه]] شد، سر و [[عمرو بن سالم خزاعی]] چند گوسفند به ایشان [[هدیه]] کردند. به نظر واقدی<ref>واقدی، ج۲، ص۷۴۹ و ۷۵۰.</ref> رسول خدا{{صل}} در [[جمادی]] الثانی سال هشتم برای [[قبیله خزاعه]] نامه‌ای نوشت و در آن، [[بدیل بن ورقاء]] و بُسر را مورد خطاب قرار داد و ضمن [[تکریم]] [[خزاعه]]، [[حمایت]] خویش را از آنان اعلام فرمود<ref>نیز ر.ک: ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۱۴؛ طبرانی، ج۲، ص۳۰.</ref>.
به گفته واقدی<ref>واقدی، ج۲، ص۵۹۲.</ref>، هنگامی که رسول خدا {{صل}} وارد [[حدیبیه]] شد، سر و [[عمرو بن سالم خزاعی]] چند گوسفند به ایشان [[هدیه]] کردند. به نظر واقدی<ref>واقدی، ج۲، ص۷۴۹ و ۷۵۰.</ref> رسول خدا {{صل}} در [[جمادی]] الثانی سال هشتم برای [[قبیله خزاعه]] نامه‌ای نوشت و در آن، [[بدیل بن ورقاء]] و بُسر را مورد خطاب قرار داد و ضمن [[تکریم]] [[خزاعه]]، [[حمایت]] خویش را از آنان اعلام فرمود<ref>نیز ر. ک: ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۱۴؛ طبرانی، ج۲، ص۳۰.</ref>.


پیش از [[فتح مکه]] نیز بُسر از سوی رسول خدا{{صل}} [[مأمور]] شد به [[قبیله]] خود (بنی کعب) برود و به آنان دستور دهد [[ماه رمضان]] در [[مدینه]] حاضر باشند<ref>واقدی، ج۲، ص۸۰۰.</ref> و آنان را برای [[نبرد]] با [[اهل مکه]] فراخواند<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۳۳۶؛ ابن اثیر، ۳۵۳۰.</ref>. هنگام فتح مکه، یکی از پرچم‌های [[بنی کعب بن عمرو]] به بُسر سپرده شد <ref>واقدی، ج۲، ص۸۰۱.</ref>. وی در [[غزوه حنین]] نیز از پرچمداران بنی کعب بن عمرو بود <ref>واقدی، ج۳، ص۸۹۶.</ref>. پس از این رسول خدا{{صل}}<ref>در محرم سال نهم، ر.ک: ابن سید الناس، ج۲، ص۲۳۳.</ref> بُسر را برای دریافت [[زکات]] به قبیله بنی کعب بن عمرو فرستاد <ref>واقدی، ج۳، ص۹۷۳.</ref>. البته [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۴، ص۴۱۹.</ref> به نقل از واقدی در [[مغازی]] گوید: رسول خدا{{صل}} [[بسر بن سفیان عدوی]] را برای دریافت [[صدقات]] از قبیله خزاعه فرستاد، اما [[بنی تمیم]] مانع این کار شدند و به اعزام «[[سریه عیینة بن حصن]]» انجامید. اگر منظور [[ابن حجر]] [[مأموریت]] یاد شده باشد، نسبت بُسر را [[عدوی]] نگفته‌اند و در [[مغازی]] موجود نیز این نام با نسبت «عدوی» وجود ندارد. پیش از [[نبرد تبوک]] نیز بسر بن سفیان از سوی [[رسول خدا]]{{صل}} مأموریت یافت به [[قبیله]] خود ([[کعب بن عمرو]]) برود و آنان را برای [[نبرد]] آماده سازد<ref>واقدی، ج۳، ص۹۹۰.</ref>، از [[سرنوشت]] بعد وی خبری نداریم.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «بسر بن سفیان خزاعی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۲۳۱-۲۳۲.</ref>
پیش از [[فتح مکه]] نیز بُسر از سوی رسول خدا {{صل}} [[مأمور]] شد به [[قبیله]] خود (بنی کعب) برود و به آنان دستور دهد [[ماه رمضان]] در [[مدینه]] حاضر باشند<ref>واقدی، ج۲، ص۸۰۰.</ref> و آنان را برای [[نبرد]] با [[اهل مکه]] فراخواند<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۳۳۶؛ ابن اثیر، ۳۵۳۰.</ref>. هنگام فتح مکه، یکی از پرچم‌های [[بنی کعب بن عمرو]] به بُسر سپرده شد <ref>واقدی، ج۲، ص۸۰۱.</ref>. وی در [[غزوه حنین]] نیز از پرچمداران بنی کعب بن عمرو بود <ref>واقدی، ج۳، ص۸۹۶.</ref>. پس از این رسول خدا {{صل}}<ref>در محرم سال نهم، ر. ک: ابن سید الناس، ج۲، ص۲۳۳.</ref> بُسر را برای دریافت [[زکات]] به قبیله بنی کعب بن عمرو فرستاد <ref>واقدی، ج۳، ص۹۷۳.</ref>. البته [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۴، ص۴۱۹.</ref> به نقل از واقدی در [[مغازی]] گوید: رسول خدا {{صل}} [[بسر بن سفیان عدوی]] را برای دریافت [[صدقات]] از قبیله خزاعه فرستاد، اما [[بنی تمیم]] مانع این کار شدند و به اعزام «[[سریه عیینة بن حصن]]» انجامید. اگر منظور [[ابن حجر]] [[مأموریت]] یاد شده باشد، نسبت بُسر را [[عدوی]] نگفته‌اند و در [[مغازی]] موجود نیز این نام با نسبت «عدوی» وجود ندارد. پیش از [[نبرد تبوک]] نیز بسر بن سفیان از سوی [[رسول خدا]] {{صل}} مأموریت یافت به [[قبیله]] خود ([[کعب بن عمرو]]) برود و آنان را برای [[نبرد]] آماده سازد<ref>واقدی، ج۳، ص۹۹۰.</ref>، از [[سرنوشت]] بعد وی خبری نداریم.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «بسر بن سفیان خزاعی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۲۳۱-۲۳۲.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۲۵: خط ۲۳:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{صحابه}}
[[رده:بسر بن سفیان خزاعی]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۵۱

مقدمه

وی از تیره «قُمَیر بن حُبشیه»، از «سَلول بن کعب»، از قبیله خزاعه[۱] بود که بدین سبب به او «کعبی»[۲]، «قمیری»[۳] و خزاعی[۴] گفته‌اند. نام وی را «بِشر»[۵] نیز آورده‌اند، اما ابن بشکوال[۶] او را «بُسر» دانسته و همین درست است. به نظر می‌رسد ابن حزم[۷] که نام پدرش را صفوان گفته، اشتباه کرده باشد؛ چون هیچ یک از منابع، نام پدرش را صفوان نگفته‌اند. وی را در شمار اصحابی آورده‌اند که در مکه سکونت گزید[۸]. در منابع دیگر، او را شاعر [۹] و از شرفا دانسته‌اند و گفته‌اند رسول خدا (ص) برای او نامه نوشت و به اسلام دعوتش کرد[۱۰].

وی در سال ششم اسلام آورد[۱۱] و در صلح حدیبیه حاضر بود و مسئولیت داشت. براساس گزارش واقدی[۱۲]، هنگامی که رسول خدا (ص) خواب دید وارد کعبه شده، سر تراشیده و در عرفه وقوف کرده است، اصحاب را برای انجام عمره فراخواند و چون آنان آماده حرکت شدند، بسر بن سفیان چند روز مانده از شوال برای دیدار و عرض سلام خدمت رسول خدا (ص) رسید. چون وی قصد داشت به سوی خانواده‌اش بازگردد، آن حضرت به او فرمود: «شتاب مکن و همراه ما بیا که ما قصد انجام عمره داریم». بُسر در مدینه ماند و رسول خدا (ص) به او فرمود تا برای ایشان قربانی خریداری کند. بُسر قربانی‌ها را خرید و به ذی جذر[۱۳] فرستاد و هنگام خروج از مدینه، آنان را بازگرداند[۱۴] تا همراه سپاه به مکه ببرند. پس از این، بُسر از سوی رسول خدا (ص) مأموریت یافت برای کسب اخبار از قریش پیش از کاروان حرکت کند[۱۵]. بُسر رفت و وارد مکه شد و سخنان قریش را شنید و بازگشت و در «غدیر ذات اشطاط»[۱۶] که پس از عسفان قرار دارد، رسول خدا (ص) را ملاقات کرد. آن حضرت از قریش پرسید و بُسر از آمادگی آنان برای جلوگیری از ورود مسلمانان به مکه خبر داد [۱۷].

به گفته واقدی[۱۸]، هنگامی که رسول خدا (ص) وارد حدیبیه شد، سر و عمرو بن سالم خزاعی چند گوسفند به ایشان هدیه کردند. به نظر واقدی[۱۹] رسول خدا (ص) در جمادی الثانی سال هشتم برای قبیله خزاعه نامه‌ای نوشت و در آن، بدیل بن ورقاء و بُسر را مورد خطاب قرار داد و ضمن تکریم خزاعه، حمایت خویش را از آنان اعلام فرمود[۲۰].

پیش از فتح مکه نیز بُسر از سوی رسول خدا (ص) مأمور شد به قبیله خود (بنی کعب) برود و به آنان دستور دهد ماه رمضان در مدینه حاضر باشند[۲۱] و آنان را برای نبرد با اهل مکه فراخواند[۲۲]. هنگام فتح مکه، یکی از پرچم‌های بنی کعب بن عمرو به بُسر سپرده شد [۲۳]. وی در غزوه حنین نیز از پرچمداران بنی کعب بن عمرو بود [۲۴]. پس از این رسول خدا (ص)[۲۵] بُسر را برای دریافت زکات به قبیله بنی کعب بن عمرو فرستاد [۲۶]. البته ابن حجر[۲۷] به نقل از واقدی در مغازی گوید: رسول خدا (ص) بسر بن سفیان عدوی را برای دریافت صدقات از قبیله خزاعه فرستاد، اما بنی تمیم مانع این کار شدند و به اعزام «سریه عیینة بن حصن» انجامید. اگر منظور ابن حجر مأموریت یاد شده باشد، نسبت بُسر را عدوی نگفته‌اند و در مغازی موجود نیز این نام با نسبت «عدوی» وجود ندارد. پیش از نبرد تبوک نیز بسر بن سفیان از سوی رسول خدا (ص) مأموریت یافت به قبیله خود (کعب بن عمرو) برود و آنان را برای نبرد آماده سازد[۲۸]، از سرنوشت بعد وی خبری نداریم.[۲۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن حزم، ص۲۳۵.
  2. ابونعیم، ج۱، ص۴۱۵؛ واقدی، ج۲، ص۵۷۲.
  3. ابن حبیب، ص۱۹۵.
  4. ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۳۶.
  5. واقدی، ج۲، ص۷۴۹؛ ابن کلبی، ج۲، ص۱۲۰.
  6. ابن بشکوال، ج۲، ص۷۲۶.
  7. ابن حزم، ص۲۳۵.
  8. ابن سعد، ج۶، ص۱۲.
  9. زبیدی، ج۳، ص۵۰۶.
  10. ابن کلبی، ج۲، ص۱۲۰؛ ابن سعد، ج۴، ص۲۲۰؛ ابن حجر، ج۱،ص۴۲۴.
  11. ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۴۶؛ ابن حجر، ج۱، ص۴۲۴.
  12. واقدی، ج۲، ص۵۷۲.
  13. محلی در شش میلی مدینه، ر. ک: مبارک بن اثیر، ج۱، ص۲۳۹.
  14. نیز ر. ک: شامی، ج۵، ص۳۳.
  15. واقدی، ج۲، ص۵۷۳.
  16. مقابل حدیبیه، ر. ک: بکری، ۱، ص۱۵۳.
  17. واقدی، ج۲، ص۵۷۹ و ۵۸۰؛ طبری، ج۲، ص۶۲۱؛ ابن حبان، ج۱، ص۳۹۶.
  18. واقدی، ج۲، ص۵۹۲.
  19. واقدی، ج۲، ص۷۴۹ و ۷۵۰.
  20. نیز ر. ک: ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۱۴؛ طبرانی، ج۲، ص۳۰.
  21. واقدی، ج۲، ص۸۰۰.
  22. ابن عبدالبر، ج۱، ص۳۳۶؛ ابن اثیر، ۳۵۳۰.
  23. واقدی، ج۲، ص۸۰۱.
  24. واقدی، ج۳، ص۸۹۶.
  25. در محرم سال نهم، ر. ک: ابن سید الناس، ج۲، ص۲۳۳.
  26. واقدی، ج۳، ص۹۷۳.
  27. ابن حجر، ج۴، ص۴۱۹.
  28. واقدی، ج۳، ص۹۹۰.
  29. خانجانی، قاسم، مقاله «بسر بن سفیان خزاعی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۲۳۱-۲۳۲.