وقتی او بیاید (کتاب): تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| تصویر = 77786.jpg | | تصویر = 77786.jpg | ||
| اندازه تصویر = 200px | | اندازه تصویر = 200px | ||
| از مجموعه = | | از مجموعه = | ||
| زبان = فارسی | | زبان = فارسی | ||
| زبان اصلی = | | زبان اصلی = | ||
| نویسنده = [[سید مهدی شجاعی]] | | نویسنده = [[سید مهدی شجاعی]] | ||
| نویسندگان = | | نویسندگان = | ||
| تحقیق یا تدوین = | | تحقیق یا تدوین = | ||
| زیر نظر = | | زیر نظر = | ||
| به کوشش = | | به کوشش = | ||
| مترجم = | | مترجم = | ||
| مترجمان = | | مترجمان = | ||
| ویراستار = | | ویراستار = | ||
| ویراستاران = | | ویراستاران = | ||
| موضوع = [[مهدویت]]، [[انتظار]] | | موضوع = [[مهدویت]]، [[انتظار]] | ||
| مذهب = شیعه | | مذهب = شیعه | ||
| ناشر = [[کتاب نیستان (ناشر)|کتاب نیستان]] | | ناشر = [[کتاب نیستان (ناشر)|کتاب نیستان]] | ||
| به همت = | | به همت = | ||
| وابسته به = | | وابسته به = | ||
| محل نشر = تهران، ایران | | محل نشر = تهران، ایران |
نسخهٔ ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۴:۲۸
وقتی او بیاید | |
---|---|
زبان | فارسی |
نویسنده | سید مهدی شجاعی |
موضوع | مهدویت، انتظار |
مذهب | شیعه |
ناشر | [[:رده:انتشارات کتاب نیستان|انتشارات کتاب نیستان]][[رده:انتشارات کتاب نیستان]] |
محل نشر | تهران، ایران |
سال نشر |
|
تعداد صفحه | ۲۴ |
شابک | ۹۷۸-۹۶۴-۳۳۷-۳۵۵-۹ |
شماره ملی | م۸۴ـ۱۷۲۲۱ |
وقتی او بیاید، کتابی است به زبان فارسی که روایتگر داستانی با مفهوم انتظار است. پدیدآورندهٔ این اثر سید مهدی شجاعی است و کتاب نیستان انتشار آن را به عهده داشته است.[۱]
دربارهٔ کتاب
در معرفی این کتاب آمده است: «کتاب حاضر، با زبانی لطیف و زیبا روایتگر گفتگوی میان گل سرخ، درخت بید و جویبار است که از درد مشترکشان صحبت میکنند. در این میان، آهویی را میبینند که زخمی شده و به سمت آنان میآید. جویبار زخمش را میشوید و گل سرخ چند گلبرگ روی زخمش میگذارد و درخت بید با چند شاخه، آن را میبندد. آهو بعد از این که کمی حالش جا آمد، زبان به سخن میگشاید و او نیز از دردش میگوید. آنها که میبینند هر چهارتایشان یک درد دارند، میخواهند از پیرمردی دانا بپرسند این درد چیست؟ آهو و جویبار به راه میافتند ولی درخت بید و گل سرخ که پا در زمین دارند همان جا میمانند و منتظرشان میشوند. آنان میروند و از پیرمرد سؤال میپرسند و از وی میشنوند که درد آن ها، درد انتظار است. انتظار مردی را میکشند که روزی خواهد آمد و جهان را پر از عدل و مهربانی میکند. وقتی او بیاید، دیگر شکارچی پای آهویی را زخمی نمیکند، هیچ کس گرسنه به خواب نمیرود و هیچ درختی تشنه نمیماند.»[۱].
فهرست کتاب
در این مورد اطلاعاتی در دست نیست.