جز
جایگزینی متن - 'سعیدبن' به 'سعید بن'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
جز (جایگزینی متن - 'سعیدبن' به 'سعید بن') |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
[[ابتریه]] پس از [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، [[حضرت علی]] {{ع}} را [[برترین]] و فاضلترین [[مردم]] برای [[امامت]] و خلافت میدانستند. به عقیدۀ ایشان علی {{ع}} به موجب [[فضل]]، [[سبقت]]، [[قرابت]] و علمش و از آن روی که پس از [[رسول اکرم]] {{صل}} [[سخیترین]]، [[پرهیزگارترین]]، [[زاهدترین]] و [[داناترین]] [[مردمان]] بود، سزاوارترین کس برای [[جانشینی]] وی به شمار میرفت<ref>نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعة،، ص:۹و۱۳و۲۰؛ [[اشعری]]، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محییالدین بن عبدالحمید، ج۱، ص:۱۳۶؛ [[ابنحزم]]، [[علی بن احمد]]، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ج۲، ص:۱۱۲؛ [[شهرستانی]]، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، به [[کوشش]] محمد بن فتحالله بدران، ص:۳۲۰</ref>. | [[ابتریه]] پس از [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، [[حضرت علی]] {{ع}} را [[برترین]] و فاضلترین [[مردم]] برای [[امامت]] و خلافت میدانستند. به عقیدۀ ایشان علی {{ع}} به موجب [[فضل]]، [[سبقت]]، [[قرابت]] و علمش و از آن روی که پس از [[رسول اکرم]] {{صل}} [[سخیترین]]، [[پرهیزگارترین]]، [[زاهدترین]] و [[داناترین]] [[مردمان]] بود، سزاوارترین کس برای [[جانشینی]] وی به شمار میرفت<ref>نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعة،، ص:۹و۱۳و۲۰؛ [[اشعری]]، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محییالدین بن عبدالحمید، ج۱، ص:۱۳۶؛ [[ابنحزم]]، [[علی بن احمد]]، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ج۲، ص:۱۱۲؛ [[شهرستانی]]، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، به [[کوشش]] محمد بن فتحالله بدران، ص:۳۲۰</ref>. | ||
[[سرسپردگی]] [[ابتریه]] به [[علی]] {{ع}} تا بدانجا بود که به قولی هر کس را که با وی به [[جنگ]] برخاسته بود، [[کافر]] میشمردند<ref>حمیری، | [[سرسپردگی]] [[ابتریه]] به [[علی]] {{ع}} تا بدانجا بود که به قولی هر کس را که با وی به [[جنگ]] برخاسته بود، [[کافر]] میشمردند<ref>حمیری، ابوسعید بن نشوان، الحور العین، به کوشش کمال مصطفی، ص:۱۵۵</ref>. با اینهمه اینان [[خلافت ابوبکر]] و [[عمر]] را میپذیرفتند، بدان سبب که علی {{ع}} از [[حق]] خود گذشته و [[خلافت]] آن دو را پذیرفته بود<ref>ابنحزم، علی بن احمد، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ج۴، ص:۹۲</ref> و چون آن [[امام]] به [[جانشینی]] [[ابوبکر]] [[رضا]] داد، خلافت او متضمن [[رشد]] و [[هدایت]] گشت و گرنه به [[خطا]] میافتاد و هلاک میشد<ref>نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعة، ص:۲۰؛ شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، به کوشش محمد بن فتحالله بدران، ص:۳۲۰</ref>. بدینسان ابتریه [[حرمت]] [[شیخین]] را نگاه میداشتند و [[تکفیر]] آنان را جایز نمیشمردند و حتی کسانی را که آن دو را تکفیر میکردند، کافر میدانستند<ref>سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب،ج ۲، ص: ۷۸</ref>. | ||
درجۀ [[اخلاص]] آنان نسبت به شیخین را شاید بتوان از این خبر دریافت که [[سالم بن ابی حفصه]]<ref>از بزرگان ابتریه</ref> هرگاه میخواست به نقل [[حدیثی]] بپردازد، با ذکر [[فضائل]] ابوبکر و عمر آغاز میکرد<ref>ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد البجاوی، ج۲، ص:۱۱۰</ref>. این نکته نیز از جمله مواردی است که ابتریه را از [[سلیمانیه]] جدا میکند، زیرا سلیمانیه [[بیعت با ابوبکر]] و عمر را خطا میدانستند، اما خطایی که به نظر آنان [[فسق]] نبود، و فقط در این کار [[اصلح]] را واگذاشتند<ref>اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محییالدین بن عبدالحمید، ج۱، ص:۱۳۵</ref>. | درجۀ [[اخلاص]] آنان نسبت به شیخین را شاید بتوان از این خبر دریافت که [[سالم بن ابی حفصه]]<ref>از بزرگان ابتریه</ref> هرگاه میخواست به نقل [[حدیثی]] بپردازد، با ذکر [[فضائل]] ابوبکر و عمر آغاز میکرد<ref>ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد البجاوی، ج۲، ص:۱۱۰</ref>. این نکته نیز از جمله مواردی است که ابتریه را از [[سلیمانیه]] جدا میکند، زیرا سلیمانیه [[بیعت با ابوبکر]] و عمر را خطا میدانستند، اما خطایی که به نظر آنان [[فسق]] نبود، و فقط در این کار [[اصلح]] را واگذاشتند<ref>اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محییالدین بن عبدالحمید، ج۱، ص:۱۳۵</ref>. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
===[[شرایط امام]]=== | ===[[شرایط امام]]=== | ||
همۀ [[زیدیه]] ظاهراً به امامت مفضول قائلند و ابتریه از آن جملهاند، اما آنان شرط را بر این گذاشتهاند که افضل به امامت مفضول [[رضا]] دهد<ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، به کوشش محمد بن فتحالله بدران، ص:۳۲۰</ref>. به هر حال باید علل و اسبابی در کار باشد تا بتوان مفضولی را با وجود افضل به [[امامت]] برداشت، زیرا امامت البته سزاوار کسی است که فاضلتر و مقدمتر باشد. اگر [[مفضول]] حائز شرایطی باشد که بتواند میان [[مردم]] [[وحدت]] ایجاد کند و اختلافاتشان را از میان بردارد، از ریختن [[خون]] آنان [[پیشگیری]] کند و [[طمع]] [[دشمن]] به [[امت]] را برطرف نماید و یا اگر در افضل کیفیتی موجود باشد که نتواند در صورت [[لزوم]] [[قیام]] کند<ref>مثلاً به سبب [[بیماری]] و احوالی نظیر آن</ref> مفضول بر افضل [[برتری]] مییابد؛ لکن مفضول نباید بیاطلاع از [[فقه]] و [[علوم]] باشد، یا دربارۀ او [[گمان]] بد رود، بلکه باید [[خیّر]]، [[فاضل]]، [[شجاع]] و عالم باشد. تنها در این [[شرایط امامت]] منفضول جایز است وگرنه فاضل [[اصلح]] است<ref>حمیری، | همۀ [[زیدیه]] ظاهراً به امامت مفضول قائلند و ابتریه از آن جملهاند، اما آنان شرط را بر این گذاشتهاند که افضل به امامت مفضول [[رضا]] دهد<ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، به کوشش محمد بن فتحالله بدران، ص:۳۲۰</ref>. به هر حال باید علل و اسبابی در کار باشد تا بتوان مفضولی را با وجود افضل به [[امامت]] برداشت، زیرا امامت البته سزاوار کسی است که فاضلتر و مقدمتر باشد. اگر [[مفضول]] حائز شرایطی باشد که بتواند میان [[مردم]] [[وحدت]] ایجاد کند و اختلافاتشان را از میان بردارد، از ریختن [[خون]] آنان [[پیشگیری]] کند و [[طمع]] [[دشمن]] به [[امت]] را برطرف نماید و یا اگر در افضل کیفیتی موجود باشد که نتواند در صورت [[لزوم]] [[قیام]] کند<ref>مثلاً به سبب [[بیماری]] و احوالی نظیر آن</ref> مفضول بر افضل [[برتری]] مییابد؛ لکن مفضول نباید بیاطلاع از [[فقه]] و [[علوم]] باشد، یا دربارۀ او [[گمان]] بد رود، بلکه باید [[خیّر]]، [[فاضل]]، [[شجاع]] و عالم باشد. تنها در این [[شرایط امامت]] منفضول جایز است وگرنه فاضل [[اصلح]] است<ref>حمیری، ابوسعید بن نشوان، الحور العین، به کوشش کمال مصطفی، ص:۱۵۱-۱۵۲</ref>. همچنین باید اضافه کرد که اگر در دو تن [[شروط امامت]] جمع باشد و هر دو [[قیام]] کنند، میان آن دو، [[امام]] کسی است که فاضلتر و زاهدتر باشد و اگر در این شرط هم [[تساوی]] برقرار شد، امام آن کسی است که از [[رأی]] اس[[تورات]] [[ری]] برخوردار است<ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، به [[کوشش]] محمد بن فتحالله بدران، ص:۳۲۱</ref>. به هر تقدیر، به عقیدۀ [[ابتریه]] و [[صالحیه]]، اگر در بخشی از عالم، امامی باشد، لازم است [[مردم]] آن بخش [[مطیع]] امام خود باشند و اگر فتوای دو امام خلاف یکدیگر بود، هر دو درست میگویند، حتی اگر یکی، ریختن [[خون]] دیگری را [[حلال]] بداند<ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، به کوشش محمد بن فتحالله بدران، ص:۳۲۱</ref>. | ||
ابتریه بیش از این به تدقیق و باریک اندیشی در امر [[پیشوایی]] [[جامعه]] پرداختند و به اصالت [[شورا]] در [[انتخاب امام]] قائل شدند. اینان چنین میگفتند که از سوی [[خداوند تبارک و تعالی]] و [[رسول اکرم]] {{صل}} کسی به [[نصّ]] به [[امامت]] [[برگزیده]] نشد. بنابراین باید بزرگان و فضلای [[امت]] در شورایی [[شایستهترین]] کس را از میان خود به امامت برگزینند و با وی [[بیعت]] کنند و پیش از این [[گزینش]] هیچ کس الزاماً امام شمرده نخواهد شد، چنانکه [[علی]] {{ع}} را نیز تنها پس از بیعت با او امام میدانند<ref>اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محییالدین بن عبدالحمید، ج۱، ص: ۱۳۷</ref>. با اینهمه لازم است [[صالحترین]] کس برگزیده شود و چون چنین شد، [[امامت]] وی [[ثابت]] است و بر همه [[واجب]] است که از او [[اطاعت]] کنند<ref>حمیری، | ابتریه بیش از این به تدقیق و باریک اندیشی در امر [[پیشوایی]] [[جامعه]] پرداختند و به اصالت [[شورا]] در [[انتخاب امام]] قائل شدند. اینان چنین میگفتند که از سوی [[خداوند تبارک و تعالی]] و [[رسول اکرم]] {{صل}} کسی به [[نصّ]] به [[امامت]] [[برگزیده]] نشد. بنابراین باید بزرگان و فضلای [[امت]] در شورایی [[شایستهترین]] کس را از میان خود به امامت برگزینند و با وی [[بیعت]] کنند و پیش از این [[گزینش]] هیچ کس الزاماً امام شمرده نخواهد شد، چنانکه [[علی]] {{ع}} را نیز تنها پس از بیعت با او امام میدانند<ref>اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محییالدین بن عبدالحمید، ج۱، ص: ۱۳۷</ref>. با اینهمه لازم است [[صالحترین]] کس برگزیده شود و چون چنین شد، [[امامت]] وی [[ثابت]] است و بر همه [[واجب]] است که از او [[اطاعت]] کنند<ref>حمیری، ابوسعید بن نشوان، الحور العین، به کوشش کمال مصطفی، ص:۱۵۰-۱۵۱</ref>. | ||
ابتریه و صالحیه بر این رأی بودند که امام میتواند از [[قریش]] یا از غیر آنان باشد<ref>مسعودی، علی ابنالحسین، مروج الذهب،ج ۳، ص:۲۲۳.</ref>، اما غالباً گفتهاند به عقیدۀ ایشان امام باید از [[اولاد علی]] {{ع}} باشد و شرط است که وی در برابر [[حکام جور]] [[قیام به سیف]] کند و در عین حال عالم، [[زاهد]] و [[شجاع]] باشد و حتی بعضی وجاهت چهره را نیز از شروط دانستهاند<ref>نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعة، ج۱۳، ص:۵۷ و ۶۱؛ [[طوسی]]، ۲۳۳، ۲۳۸؛ [[شهرستانی]]، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، به [[کوشش]] محمد بن فتحالله بدران، ص:۳۲۱</ref>. | ابتریه و صالحیه بر این رأی بودند که امام میتواند از [[قریش]] یا از غیر آنان باشد<ref>مسعودی، علی ابنالحسین، مروج الذهب،ج ۳، ص:۲۲۳.</ref>، اما غالباً گفتهاند به عقیدۀ ایشان امام باید از [[اولاد علی]] {{ع}} باشد و شرط است که وی در برابر [[حکام جور]] [[قیام به سیف]] کند و در عین حال عالم، [[زاهد]] و [[شجاع]] باشد و حتی بعضی وجاهت چهره را نیز از شروط دانستهاند<ref>نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعة، ج۱۳، ص:۵۷ و ۶۱؛ [[طوسی]]، ۲۳۳، ۲۳۸؛ [[شهرستانی]]، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، به [[کوشش]] محمد بن فتحالله بدران، ص:۳۲۱</ref>. |