هشام بن عبدالملک: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[هشام بن عبدالملک در حدیث]] - [[هشام بن عبدالملک در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[هشام بن عبدالملک در حدیث]] - [[هشام بن عبدالملک در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}


==آشنایی اجمالی==
== آشنایی اجمالی ==
او هشام بن عبدالملک بن مروان بن حکم بن ابی‌العاص بن امیة بن عبدشمس، ابوالولید اموی دمشقی، است. مادرش امّ هشام - دختر [[هشام بن اسماعیل مخزومی]] - است. در سال ۷۲ / ۶۹۱ متولّد شد<ref>ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ج۹، ص۲۳۳، ۲۵۱.</ref>. وی در ۳۴ سالگی پس از [[مرگ]] برادرش به [[خلافت]] رسید و از خلفای [[نیک]] [[بنی امیه]] به حساب می‌آید<ref>ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ج۹، ص۲۳۳.</ref>. هشام به [[دوراندیشی]]، [[ذکاوت]]، [[عقل]]، [[تدبیر]]، [[بصیرت]] در کار، [[هشیاری]]، تلاش برای [[منافع]] [[مردم]] و [[حُسن]] [[سیاست]] معروف بود. او توانست با برقراری دوباره موازنه قبایلی در [[حکومت]]، موقتاً باعث کُندی در وخامت اوضاع شود<ref>مسعودی، مروج الذهب...، ج۳، ص۲۱۱.</ref>.
او هشام بن عبدالملک بن مروان بن حکم بن ابی‌العاص بن امیة بن عبدشمس، ابوالولید اموی دمشقی، است. مادرش امّ هشام - دختر [[هشام بن اسماعیل مخزومی]] - است. در سال ۷۲ / ۶۹۱ متولّد شد<ref>ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ج۹، ص۲۳۳، ۲۵۱.</ref>. وی در ۳۴ سالگی پس از [[مرگ]] برادرش به [[خلافت]] رسید و از خلفای [[نیک]] [[بنی امیه]] به حساب می‌آید<ref>ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ج۹، ص۲۳۳.</ref>. هشام به [[دوراندیشی]]، [[ذکاوت]]، [[عقل]]، [[تدبیر]]، [[بصیرت]] در کار، [[هشیاری]]، تلاش برای [[منافع]] [[مردم]] و [[حُسن]] [[سیاست]] معروف بود. او توانست با برقراری دوباره موازنه قبایلی در [[حکومت]]، موقتاً باعث کُندی در وخامت اوضاع شود<ref>مسعودی، مروج الذهب... ، ج۳، ص۲۱۱.</ref>.


برخی از ویژگی‌های هشام بدین شرح است: وی از راه‌های [[مشروع]]، [[پول]] جمع‌آوری می‌کرد و آن را در کارهای مشروع، بدون [[اسراف]] یا خساست [[خرج]] می‌کرد؛ علاقه شدید به دقت در حساب‌های [[بیت‌المال]] و دادن [[حق]] به صاحبانِ حق داشت؛ کارهای [[استانداران]] و شیوه [[حکمرانی]] ایشان را به دقت زیر نظر داشت و [[خون‌ریزی]] را خوش نداشت<ref>ابن‌کثیر، البدایة والنهایه، ج۹، ص۳۵۲.</ref>.
برخی از ویژگی‌های هشام بدین شرح است: وی از راه‌های [[مشروع]]، [[پول]] جمع‌آوری می‌کرد و آن را در کارهای مشروع، بدون [[اسراف]] یا خساست [[خرج]] می‌کرد؛ علاقه شدید به دقت در حساب‌های [[بیت‌المال]] و دادن [[حق]] به صاحبانِ حق داشت؛ کارهای [[استانداران]] و شیوه [[حکمرانی]] ایشان را به دقت زیر نظر داشت و [[خون‌ریزی]] را خوش نداشت<ref>ابن‌کثیر، البدایة والنهایه، ج۹، ص۳۵۲.</ref>.

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۳۴

آشنایی اجمالی

او هشام بن عبدالملک بن مروان بن حکم بن ابی‌العاص بن امیة بن عبدشمس، ابوالولید اموی دمشقی، است. مادرش امّ هشام - دختر هشام بن اسماعیل مخزومی - است. در سال ۷۲ / ۶۹۱ متولّد شد[۱]. وی در ۳۴ سالگی پس از مرگ برادرش به خلافت رسید و از خلفای نیک بنی امیه به حساب می‌آید[۲]. هشام به دوراندیشی، ذکاوت، عقل، تدبیر، بصیرت در کار، هشیاری، تلاش برای منافع مردم و حُسن سیاست معروف بود. او توانست با برقراری دوباره موازنه قبایلی در حکومت، موقتاً باعث کُندی در وخامت اوضاع شود[۳].

برخی از ویژگی‌های هشام بدین شرح است: وی از راه‌های مشروع، پول جمع‌آوری می‌کرد و آن را در کارهای مشروع، بدون اسراف یا خساست خرج می‌کرد؛ علاقه شدید به دقت در حساب‌های بیت‌المال و دادن حق به صاحبانِ حق داشت؛ کارهای استانداران و شیوه حکمرانی ایشان را به دقت زیر نظر داشت و خون‌ریزی را خوش نداشت[۴].

هشام شیفته سپاهیان بود و بر فراهم کردن تسلیحات در دِمَشق نظارت می‌کرد. از جمله اصلاحات او: کندن قنات برای آبیاری و حفر چاه در مسیر راه‌های حج بود؛ در دوران او صنعت پارچه ابریشمی و مخملی نمودار شد.

هشام برای تربیت نیکوی فرزندانش تلاش داشت و پیوسته آنان را همراه سپاه، به جنگ می‌فرستاد. سیاست خارجی، بخش مهمی از مشغولیت او را تشکیل می‌داد. وی سپاهیان را به جنگ می‌فرستاد، حدود و ثغور شهرها را سنگربندی می‌کرد. او به طرح‌های نظامی، حتی در دور افتاده‌ترین نقاط مشغول بود. هشام از نوابغ حاکمان به حساب می‌آید. در کار شبانه روزی توانا، با خودش صادق و در حکمرانی موفق بود. در حالی مرد که حکومتش از آرامش و رفاه برخوردار بود.[۵].

منابع

پانویس

  1. ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ج۹، ص۲۳۳، ۲۵۱.
  2. ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ج۹، ص۲۳۳.
  3. مسعودی، مروج الذهب... ، ج۳، ص۲۱۱.
  4. ابن‌کثیر، البدایة والنهایه، ج۹، ص۳۵۲.
  5. طقوش، محمد سهیل، دولت امویان ص ۱۸۹.