پیام‌های اعتقادی عاشورا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۹: خط ۹:
[[حادثه عاشورا]] و [[تاریخ]] [[کربلا]] دو چهره و نمود دارد: یک چهره سفید و [[نورانی]] و چهره‌ای تاریک، سیاه و ظلمانی. اما چهره سیاه و تاریکش از آن نظر سیاه و تاریک است که در آن فقط [[جنایت]]، [[ظلم]]، و [[پستی]] است. وقتی ما این چهره را می‌بینیم، در آن کشتن انسان‌های بی‌گناه، کشتن طفل شیرخوار، مضایقه از آب، تیر و نیزه و اسب بر [[بدن]] تاختن، [[آتش زدن خیمه‌ها]] و بالاخره به [[اسارت]] بردن [[زنان]] و [[فرزندان]] را نظاره می‌کنیم. اما آیا تاریخچه [[عاشورا]] همین یک چهره است؟ نه، کربلا چهره دیگری هم دارد که سراسر [[حماسه]] است، [[افتخار]] و [[نورانیت]] است، تجلی [[حقیقت]] و [[انسانیت]] است، تجلی [[حق‌پرستی]] است، این چهره را که می‌بینیم، می‌گوییم: [[بشریت]] [[حق]] دارد به خودش ببالد و افتخار کند.
[[حادثه عاشورا]] و [[تاریخ]] [[کربلا]] دو چهره و نمود دارد: یک چهره سفید و [[نورانی]] و چهره‌ای تاریک، سیاه و ظلمانی. اما چهره سیاه و تاریکش از آن نظر سیاه و تاریک است که در آن فقط [[جنایت]]، [[ظلم]]، و [[پستی]] است. وقتی ما این چهره را می‌بینیم، در آن کشتن انسان‌های بی‌گناه، کشتن طفل شیرخوار، مضایقه از آب، تیر و نیزه و اسب بر [[بدن]] تاختن، [[آتش زدن خیمه‌ها]] و بالاخره به [[اسارت]] بردن [[زنان]] و [[فرزندان]] را نظاره می‌کنیم. اما آیا تاریخچه [[عاشورا]] همین یک چهره است؟ نه، کربلا چهره دیگری هم دارد که سراسر [[حماسه]] است، [[افتخار]] و [[نورانیت]] است، تجلی [[حقیقت]] و [[انسانیت]] است، تجلی [[حق‌پرستی]] است، این چهره را که می‌بینیم، می‌گوییم: [[بشریت]] [[حق]] دارد به خودش ببالد و افتخار کند.


حسین{{ع}} یک [[شخصیت حماسی]] است، حماسه [[کامل‌ترین]] [[فضائل اخلاقی]]، حماسه [[عشق]] و [[ایمان]] و [[ایثار]]، حماسه [[شهادت]] و [[شهامت]] و [[غیرت]]، حماسه [[پاکی]] و [[صداقت]]، و در یک کلمه حماسه انسانیت و همین رمز [[جاودانگی]] و بقای [[نهضت]] او در طول تاریخ بوده و هست.
حسین {{ع}} یک [[شخصیت حماسی]] است، حماسه [[کامل‌ترین]] [[فضائل اخلاقی]]، حماسه [[عشق]] و [[ایمان]] و [[ایثار]]، حماسه [[شهادت]] و [[شهامت]] و [[غیرت]]، حماسه [[پاکی]] و [[صداقت]]، و در یک کلمه حماسه انسانیت و همین رمز [[جاودانگی]] و بقای [[نهضت]] او در طول تاریخ بوده و هست.


سخنانی که از [[امام حسین]]{{ع}} و [[اصحاب]] آن [[حضرت]] نقل شده نادر است، ولی همین مقدار که در تاریخ ضبط شده به طور واضح و روشن، اهداف و انگیزه‌های این نهضت پرشور و [[روحانی]] را تبیین می‌کند و درس‌ها و عبرت‌هایی را که [[انسان‌ها]] در طول قرون می‌توانند از آن بهره ببرند، آشکار می‌نماید.
سخنانی که از [[امام حسین]] {{ع}} و [[اصحاب]] آن [[حضرت]] نقل شده نادر است، ولی همین مقدار که در تاریخ ضبط شده به طور واضح و روشن، اهداف و انگیزه‌های این نهضت پرشور و [[روحانی]] را تبیین می‌کند و درس‌ها و عبرت‌هایی را که [[انسان‌ها]] در طول قرون می‌توانند از آن بهره ببرند، آشکار می‌نماید.


یکی از چیزهایی که سبب شده که متن این حادثه محفوظ بماند و هدفش شناخته شود، آن است که در این واقعه [[خطبه]] زیاد خوانده شده است؛ خطبه در آن زمان‌ها [[حکم]] اعلامیه را در عصر حاضر داشته است، چه خطبه‌هایی که قبل از [[حادثه کربلا]] خوانده شده و چه در خلال آن و چه خطبه‌هایی که [[اهل بیت]] در [[کوفه]] و [[شام]] و در جاهای دیگر ایراد کرده‌اند.
یکی از چیزهایی که سبب شده که متن این حادثه محفوظ بماند و هدفش شناخته شود، آن است که در این واقعه [[خطبه]] زیاد خوانده شده است؛ خطبه در آن زمان‌ها [[حکم]] اعلامیه را در عصر حاضر داشته است، چه خطبه‌هایی که قبل از [[حادثه کربلا]] خوانده شده و چه در خلال آن و چه خطبه‌هایی که [[اهل بیت]] در [[کوفه]] و [[شام]] و در جاهای دیگر ایراد کرده‌اند.
خط ۲۵: خط ۲۵:
== پیام‌های [[اعتقادی]] ==
== پیام‌های [[اعتقادی]] ==
=== [[توحید]] و [[ایمان]] به [[مبدأ و معاد]] ===
=== [[توحید]] و [[ایمان]] به [[مبدأ و معاد]] ===
[[عقیده]] به مبدأ و معاد مهم‌ترین عامل [[جهاد]] و [[فداکاری]] در راه خداست، چنین اعتقادی در کلمات [[امام حسین]]{{ع}} و اشعار و رجزهای او و یارانش نقش محوری دارد. وقتی [[سپاه]] [[حر]] راه را بر کاروان امام بست، حضرت ضمن خطابه‌ای که ایراد کرد، فرمود: «تکیه گاهم خداست و او مرا از شما [[بی‌نیاز]] می‌کند»<ref>العوالم، الامام الحسین{{ع}}، ص۲۳۳.</ref>. [[روز عاشورا]] وقتی [[بی‌تابی]] خواهرش را می‌بیند، می‌فرماید: «خواهرم [[خدا]] را در نظر داشته باش، بدان که همه زمینیان می‌میرند، [[آسمانیان]] هم نمی‌مانند هرچیزی جز وجه خدا که [[آفریدگار هستی]] است از بین رفتنی است»<ref>الارشاد، ج۲، ص۹۴.</ref>.
[[عقیده]] به مبدأ و معاد مهم‌ترین عامل [[جهاد]] و [[فداکاری]] در راه خداست، چنین اعتقادی در کلمات [[امام حسین]] {{ع}} و اشعار و رجزهای او و یارانش نقش محوری دارد. وقتی [[سپاه]] [[حر]] راه را بر کاروان امام بست، حضرت ضمن خطابه‌ای که ایراد کرد، فرمود: «تکیه گاهم خداست و او مرا از شما [[بی‌نیاز]] می‌کند»<ref>العوالم، الامام الحسین {{ع}}، ص۲۳۳.</ref>. [[روز عاشورا]] وقتی [[بی‌تابی]] خواهرش را می‌بیند، می‌فرماید: «خواهرم [[خدا]] را در نظر داشته باش، بدان که همه زمینیان می‌میرند، [[آسمانیان]] هم نمی‌مانند هرچیزی جز وجه خدا که [[آفریدگار هستی]] است از بین رفتنی است»<ref>الارشاد، ج۲، ص۹۴.</ref>.


[[صبح عاشورا]] نیز وقتی [[سپاه کوفه]] با همهمه رو به اردوگاه تاختند با خدا چنین [[مناجات]] می‌کند: خدایا! در هر [[گرفتاری]] و شدت تکیه گاه و امیدم تویی و در هر حادثه‌ای که برایم پیش آید پشتوانه [[منی]]»<ref>الارشاد، ج۲، ص۹۶.</ref>.
[[صبح عاشورا]] نیز وقتی [[سپاه کوفه]] با همهمه رو به اردوگاه تاختند با خدا چنین [[مناجات]] می‌کند: خدایا! در هر [[گرفتاری]] و شدت تکیه گاه و امیدم تویی و در هر حادثه‌ای که برایم پیش آید پشتوانه [[منی]]»<ref>الارشاد، ج۲، ص۹۶.</ref>.


[[باور]] به [[معاد]] رشته‌های علقه [[انسان]] را از [[دنیا]] می‌گسلد و به او [[یاری]] می‌رساند تا بتواند در مسیر عمل به [[تکلیف]] راحت از [[جان]] خود بگذرد. [[امام]]{{ع}} در اشعاری که بعد از [[شهادت]] مسلم انشا فرمود، به این مسئله مهم اشاره می‌کند و می‌فرماید: «اگر دنیا [[ارزشمند]] به حساب آید، سرای [[آخرت]] که [[خانه]] [[پاداش الهی]] است [[برتر]] و نیکوتر است و اگر بدن‌ها برای [[مرگ]] پدید آمده‌اند، پس [[شهادت در راه خدا]] برتر است»<ref>العوالم (الامام الحسین{{ع}})، ص۲۲۴.</ref>.
[[باور]] به [[معاد]] رشته‌های علقه [[انسان]] را از [[دنیا]] می‌گسلد و به او [[یاری]] می‌رساند تا بتواند در مسیر عمل به [[تکلیف]] راحت از [[جان]] خود بگذرد. [[امام]] {{ع}} در اشعاری که بعد از [[شهادت]] مسلم انشا فرمود، به این مسئله مهم اشاره می‌کند و می‌فرماید: «اگر دنیا [[ارزشمند]] به حساب آید، سرای [[آخرت]] که [[خانه]] [[پاداش الهی]] است [[برتر]] و نیکوتر است و اگر بدن‌ها برای [[مرگ]] پدید آمده‌اند، پس [[شهادت در راه خدا]] برتر است»<ref>العوالم (الامام الحسین {{ع}})، ص۲۲۴.</ref>.


در رجزهای [[باران]] امام نیز این نکته کاملاً مشهود است؛ به عنوان نمونه وقتی «[[عمرو بن خالد ازدی]]» به میدان رفت، در [[رجز]] خویش چنین گفت:
در رجزهای [[باران]] امام نیز این نکته کاملاً مشهود است؛ به عنوان نمونه وقتی «[[عمرو بن خالد ازدی]]» به میدان رفت، در [[رجز]] خویش چنین گفت:
«ای جان! امروز به سوی [[خدای رحمان]] و [[روح]] و ریحان می‌روی و آنچه را که در [[لوح]] تقدیرت از پاداش‌های [[الهی]] نوشته شده در می‌یابی، پس [[بی‌تابی]] مکن که هر زنده‌ای مردنی است»<ref>مناقب آل ابی طالب ج۲، ص۲۵۰.</ref>.<ref>[[سید مجتبی غیوری|غیوری، سید مجتبی]]، [[امام حسین و تربیت دینی (مقاله)|مقاله «امام حسین و تربیت دینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۷ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۷]] ص ۵۵.</ref>
«ای جان! امروز به سوی [[خدای رحمان]] و [[روح]] و ریحان می‌روی و آنچه را که در [[لوح]] تقدیرت از پاداش‌های [[الهی]] نوشته شده در می‌یابی، پس [[بی‌تابی]] مکن که هر زنده‌ای مردنی است»<ref>مناقب آل ابی طالب ج۲، ص۲۵۰.</ref>.<ref>[[سید مجتبی غیوری|غیوری، سید مجتبی]]، [[امام حسین و تربیت دینی (مقاله)|مقاله «امام حسین و تربیت دینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۷ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۷]] ص ۵۵.</ref>


=== [[اعتقاد]] به [[رسالت پیامبر]]{{صل}} ===
=== [[اعتقاد]] به [[رسالت پیامبر]] {{صل}} ===
در عصر پس از [[پیامبر]]، است دچار تجزیه شدند، برخی به [[سنت]] و [[دین]] او [[وفادار]] ماندند، ولی اکثر [[مردم]] دچار [[ضلالت]] و [[بدعت]] شدند. در [[مکه]] [[حضرت]] [[سید الشهداء]]{{ع}} با [[ابن عباس]] درباره [[امویان]] [[حاکم]] صحبت می‌کرد و از وی پرسید: «نظر تو درباره کسانی که پسر [[دختر پیامبر]] را از خانه و [[وطن]] و زادگاهش بیرون کرده و او را آواره دشت و بیابان کردند و در پی کشتن وی و ریختن خونش هستند، چیست؟ در حالی که این پسر پیامبر، نه برای [[خدا]] شریکی قائل شده، نه غیر خدا را [[سرپرست]] خویش گرفته و نه از [[آیین]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} فاصله گرفته است». ابن عباس در جواب عرض کرد: «درباره آنان چیزی نمی‌گویم، جز این [[آیه قرآن]] که: «آنان به خدا و پیامبرش [[کافر]] شدند.».. و بعد حضرت فرمود: خدایا! [[شاهد]] باش ابن عباس به [[صراحت]] به [[کفر]] آنان نسبت به خدا و [[رسول]] [[گواهی]] داد»<ref>کلمات الامام الحسین{{ع}}، ص۳۰۶-۳۰۷.</ref>.
در عصر پس از [[پیامبر]]، است دچار تجزیه شدند، برخی به [[سنت]] و [[دین]] او [[وفادار]] ماندند، ولی اکثر [[مردم]] دچار [[ضلالت]] و [[بدعت]] شدند. در [[مکه]] [[حضرت]] [[سید الشهداء]] {{ع}} با [[ابن عباس]] درباره [[امویان]] [[حاکم]] صحبت می‌کرد و از وی پرسید: «نظر تو درباره کسانی که پسر [[دختر پیامبر]] را از خانه و [[وطن]] و زادگاهش بیرون کرده و او را آواره دشت و بیابان کردند و در پی کشتن وی و ریختن خونش هستند، چیست؟ در حالی که این پسر پیامبر، نه برای [[خدا]] شریکی قائل شده، نه غیر خدا را [[سرپرست]] خویش گرفته و نه از [[آیین]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} فاصله گرفته است». ابن عباس در جواب عرض کرد: «درباره آنان چیزی نمی‌گویم، جز این [[آیه قرآن]] که: «آنان به خدا و پیامبرش [[کافر]] شدند.».. و بعد حضرت فرمود: خدایا! [[شاهد]] باش ابن عباس به [[صراحت]] به [[کفر]] آنان نسبت به خدا و [[رسول]] [[گواهی]] داد»<ref>کلمات الامام الحسین {{ع}}، ص۳۰۶-۳۰۷.</ref>.


در طول [[سفر]] نیز [[امام]] و خاندانش پیوسته از [[رسول خدا]]{{صل}} یاد می‌کردند و خود را از [[نسل]] آن [[حضرت]] معرفی می‌کردند و به آن [[افتخار]] کرده و [[کرامت]] و [[شرافت]] خود را در آن می‌دانستند<ref>[[سید مجتبی غیوری|غیوری، سید مجتبی]]، [[امام حسین و تربیت دینی (مقاله)|مقاله «امام حسین و تربیت دینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۷ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۷]] ص ۵۷.</ref>.
در طول [[سفر]] نیز [[امام]] و خاندانش پیوسته از [[رسول خدا]] {{صل}} یاد می‌کردند و خود را از [[نسل]] آن [[حضرت]] معرفی می‌کردند و به آن [[افتخار]] کرده و [[کرامت]] و [[شرافت]] خود را در آن می‌دانستند<ref>[[سید مجتبی غیوری|غیوری، سید مجتبی]]، [[امام حسین و تربیت دینی (مقاله)|مقاله «امام حسین و تربیت دینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۷ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۷]] ص ۵۷.</ref>.


=== [[امامت]] ===
=== [[امامت]] ===
[[فلسفه سیاسی اسلام]] برای [[مدیریت جامعه]] بر مبنای [[دین]] در قالب و شکل امامت تجلی می‌کند. [[اهل بیت پیامبر]] به لحاظ صلاحیت‌های ذاتی شایسته‌تر از دیگران برای [[تصدی]] [[زمام‌داری]] مسلمین‌اند، آنچه که در [[غدیرخم]] اتفاق افتاد، تأکید [[مجدد]] برای چندمین بار بود که [[رسالت]] [[پیشوایی]] [[امت]] پس از رسول خدا{{صل}} را به عهده [[شایسته‌ترین]] فرد پس از او، یعنی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌انداخت؛ هرچند که عده‌ای ریاست‌طلب و زورمدار با راه‌اندازی غوغای [[سقیفه]] مسیر امامت [[مسلمین]] را در بستری دیگر انداختند و امت را از [[امامت علی]]{{ع}} [[محروم]] کردند، ولی این [[حق]] از آن امام بود و خود او پیش از رسیدن به [[خلافت]] و پس از آن در درگیری و مناقشانی که با [[خلفا]] و [[معاویه]] داشت، و پس از شهادتش، [[امامان]] دیگر [[شیعه]] پیوسته بر این حق مسلم تأکید کردند و آن را حق خویش و دیگران را [[غاصب]] دانستند.
[[فلسفه سیاسی اسلام]] برای [[مدیریت جامعه]] بر مبنای [[دین]] در قالب و شکل امامت تجلی می‌کند. [[اهل بیت پیامبر]] به لحاظ صلاحیت‌های ذاتی شایسته‌تر از دیگران برای [[تصدی]] [[زمام‌داری]] مسلمین‌اند، آنچه که در [[غدیرخم]] اتفاق افتاد، تأکید [[مجدد]] برای چندمین بار بود که [[رسالت]] [[پیشوایی]] [[امت]] پس از رسول خدا {{صل}} را به عهده [[شایسته‌ترین]] فرد پس از او، یعنی [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} می‌انداخت؛ هرچند که عده‌ای ریاست‌طلب و زورمدار با راه‌اندازی غوغای [[سقیفه]] مسیر امامت [[مسلمین]] را در بستری دیگر انداختند و امت را از [[امامت علی]] {{ع}} [[محروم]] کردند، ولی این [[حق]] از آن امام بود و خود او پیش از رسیدن به [[خلافت]] و پس از آن در درگیری و مناقشانی که با [[خلفا]] و [[معاویه]] داشت، و پس از شهادتش، [[امامان]] دیگر [[شیعه]] پیوسته بر این حق مسلم تأکید کردند و آن را حق خویش و دیگران را [[غاصب]] دانستند.


[[قیام عاشورا]]، جلوه‌ای از این حق‌خواهی و باطل‌ستیزی در [[ارتباط]] با این والاترین رکن جامع [[اسلامی]] بود، [[امام حسین]]{{ع}} در مسیر راه [[کوفه]] پس از برخورد با [[سپاه]] [[حر]] در خطابه‌ای که ایراد کرد، چنین فرمود: «ای [[مردم]]! اگر تقوای [[خدا]] پیشه کنید و حق را برای صاحبانش بشناسید، خدا از شما بیشتر [[راضی]] خواهد بود، ما [[دودمان]] پیامبریم و به عهده‌داری این امر و [[ولایت]] بر شما از دیگران که به ناحق مدعی آنند و در میان شما به [[ستم]] و [[تجاوز]] [[حکومت]] می‌کنند سزاوارتریم»<ref>الارشاد، ج۲، ص۷۹.</ref>.
[[قیام عاشورا]]، جلوه‌ای از این حق‌خواهی و باطل‌ستیزی در [[ارتباط]] با این والاترین رکن جامع [[اسلامی]] بود، [[امام حسین]] {{ع}} در مسیر راه [[کوفه]] پس از برخورد با [[سپاه]] [[حر]] در خطابه‌ای که ایراد کرد، چنین فرمود: «ای [[مردم]]! اگر تقوای [[خدا]] پیشه کنید و حق را برای صاحبانش بشناسید، خدا از شما بیشتر [[راضی]] خواهد بود، ما [[دودمان]] پیامبریم و به عهده‌داری این امر و [[ولایت]] بر شما از دیگران که به ناحق مدعی آنند و در میان شما به [[ستم]] و [[تجاوز]] [[حکومت]] می‌کنند سزاوارتریم»<ref>الارشاد، ج۲، ص۷۹.</ref>.


[[پیام عاشورا]] این است که در [[جامعه اسلامی]] [[حاکمیت]] و ولایت حق شایسته‌ترین افراد است؛ یعنی فردی که [[تعهد]] [[ایمانی]] بالایی داشته باشد و برای اجرای [[فرامین]] [[قرآن]] و [[هدایت]] [[جامعه]] به سوی [[اسلام ناب]] بکوشد و شیوه حکومتی‌اش بر مبنای [[عدل و قسط]] باشد<ref>[[سید مجتبی غیوری|غیوری، سید مجتبی]]، [[امام حسین و تربیت دینی (مقاله)|مقاله «امام حسین و تربیت دینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۷ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۷]] ص ۵۸.</ref>.
[[پیام عاشورا]] این است که در [[جامعه اسلامی]] [[حاکمیت]] و ولایت حق شایسته‌ترین افراد است؛ یعنی فردی که [[تعهد]] [[ایمانی]] بالایی داشته باشد و برای اجرای [[فرامین]] [[قرآن]] و [[هدایت]] [[جامعه]] به سوی [[اسلام ناب]] بکوشد و شیوه حکومتی‌اش بر مبنای [[عدل و قسط]] باشد<ref>[[سید مجتبی غیوری|غیوری، سید مجتبی]]، [[امام حسین و تربیت دینی (مقاله)|مقاله «امام حسین و تربیت دینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۷ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۷]] ص ۵۸.</ref>.


=== [[شفاعت]] ===
=== [[شفاعت]] ===
[[مقام شفاعت]] برای [[پیامبر]] و [[خاندان]] او در [[قیامت]] یکی از ارکان [[اعتقادی]] [[شیعه]] است. در [[کوفه]] وقتی [[امام سجاد]]{{ع}} را با آن حال رقت‌بار و دست و زنجیر بر گردن آوردند، [[حضرت]] ضمن ایراد اشعاری به این نکته مهم اشاره می‌کند و می‌فرماید: «اگر [[روز قیامت]] ما و [[پیامبر خدا]] در یک جا جمع شویم، شما چه خواهید گفت و چه حرفی برای گفتن یا عذرخواهی دارید؟»<ref>العوالم (الامام الحسین{{ع}})، ص۲۷۳.</ref>.
[[مقام شفاعت]] برای [[پیامبر]] و [[خاندان]] او در [[قیامت]] یکی از ارکان [[اعتقادی]] [[شیعه]] است. در [[کوفه]] وقتی [[امام سجاد]] {{ع}} را با آن حال رقت‌بار و دست و زنجیر بر گردن آوردند، [[حضرت]] ضمن ایراد اشعاری به این نکته مهم اشاره می‌کند و می‌فرماید: «اگر [[روز قیامت]] ما و [[پیامبر خدا]] در یک جا جمع شویم، شما چه خواهید گفت و چه حرفی برای گفتن یا عذرخواهی دارید؟»<ref>العوالم (الامام الحسین {{ع}})، ص۲۷۳.</ref>.


در سخنانی هم که [[حضرت زینب]]{{س}} در کوفه داشت، از جمله به این [[شعر]] [[تمثل]] جست که: «آن‌گاه که پیامبر (در قیامت) به شما بگوید: چه کردید؟ شما که [[امت]] [[آخرالزمان]] هستید! چه جوابی خواهید داد؟»<ref>الارشاد، ج۲، ص۱۲۴.</ref>.
در سخنانی هم که [[حضرت زینب]] {{س}} در کوفه داشت، از جمله به این [[شعر]] [[تمثل]] جست که: «آن‌گاه که پیامبر (در قیامت) به شما بگوید: چه کردید؟ شما که [[امت]] [[آخرالزمان]] هستید! چه جوابی خواهید داد؟»<ref>الارشاد، ج۲، ص۱۲۴.</ref>.


یادآوری موضوع اعتقادی شفاعت نوعی ملامت بر عملکرد [[دشمنان]] نیز بود،؛ چراکه [[جنایت]] آنان به [[ذریه]] پیامبر{{صل}} با وضع امتی که به شفاعت آن حضرت [[اعتقاد]] داشته باشند ناسازگار است.
یادآوری موضوع اعتقادی شفاعت نوعی ملامت بر عملکرد [[دشمنان]] نیز بود،؛ چراکه [[جنایت]] آنان به [[ذریه]] پیامبر {{صل}} با وضع امتی که به شفاعت آن حضرت [[اعتقاد]] داشته باشند ناسازگار است.


درخواست شفاعت و [[امید]] به آنکه در [[زیارت‌نامه‌ها]] آمده است، همین اثر [[تربیتی]] را دارد، از جمله در [[زیارت امام حسین]] علی می‌خوانیم: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي شَفَاعَةَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُود}}<ref>[[سید مجتبی غیوری|غیوری، سید مجتبی]]، [[امام حسین و تربیت دینی (مقاله)|مقاله «امام حسین و تربیت دینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۷ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۷]] ص ۶۰.</ref>.
درخواست شفاعت و [[امید]] به آنکه در [[زیارت‌نامه‌ها]] آمده است، همین اثر [[تربیتی]] را دارد، از جمله در [[زیارت امام حسین]] علی می‌خوانیم: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي شَفَاعَةَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُود}}<ref>[[سید مجتبی غیوری|غیوری، سید مجتبی]]، [[امام حسین و تربیت دینی (مقاله)|مقاله «امام حسین و تربیت دینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۷ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۷]] ص ۶۰.</ref>.


=== [[بدعت]] ستیزی ===
=== [[بدعت]] ستیزی ===
[[امام حسین]]{{ع}} مصداق بارزی از عمل به این [[تکلیف الهی]] است، وی به [[دفاع]] از [[حریم]] [[دین]] پرداخت و از انگیزه‌های خویش [[احیای دین]] و بدعت‌ستیزی را برشمرد، از جمله در نامه‌ای که به بزرگان [[بصره]] نوشت چنین آمده است: {{متن حدیث|أدْعُوكُم إِلى كِتابِ اللَّهِ وَسُنَّةِ نَبِيِّهِ{{صل}}، فإنَّ السُّنَّة قَد أُميْتَت‌، وإنَّ البِدعَةَ قَد أُحيِيتْ}}<ref>«شما را به [[کتاب خدا]] و [[سنت]] پیامبرش [[دعوت]] می‌کنم، همانا [[سنت پیامبر]] مرده و بدعت زنده شده است» حیاة الامام الحسین{{ع}}، ج۲، ص۳۳۲.</ref>.<ref>[[سید مجتبی غیوری|غیوری، سید مجتبی]]، [[امام حسین و تربیت دینی (مقاله)|مقاله «امام حسین و تربیت دینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۷ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۷]] ص ۶۱.</ref>
[[امام حسین]] {{ع}} مصداق بارزی از عمل به این [[تکلیف الهی]] است، وی به [[دفاع]] از [[حریم]] [[دین]] پرداخت و از انگیزه‌های خویش [[احیای دین]] و بدعت‌ستیزی را برشمرد، از جمله در نامه‌ای که به بزرگان [[بصره]] نوشت چنین آمده است: {{متن حدیث|أدْعُوكُم إِلى كِتابِ اللَّهِ وَسُنَّةِ نَبِيِّهِ {{صل}}، فإنَّ السُّنَّة قَد أُميْتَت‌، وإنَّ البِدعَةَ قَد أُحيِيتْ}}<ref>«شما را به [[کتاب خدا]] و [[سنت]] پیامبرش [[دعوت]] می‌کنم، همانا [[سنت پیامبر]] مرده و بدعت زنده شده است» حیاة الامام الحسین {{ع}}، ج۲، ص۳۳۲.</ref>.<ref>[[سید مجتبی غیوری|غیوری، سید مجتبی]]، [[امام حسین و تربیت دینی (مقاله)|مقاله «امام حسین و تربیت دینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۷ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۷]] ص ۶۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۶۷: خط ۶۷:


[[رده:عاشورا]]
[[رده:عاشورا]]
[[رده:مدخل]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش