آمادگی نظامی در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = آمادگی نظامی | | موضوع مرتبط = آمادگی نظامی | ||
| عنوان مدخل = آمادگی نظامی | | عنوان مدخل = آمادگی نظامی | ||
| مداخل مرتبط = [[آمادگی نظامی در قرآن | | مداخل مرتبط = [[آمادگی نظامی در قرآن]] - [[آمادگی نظامی در فقه سیاسی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[اسلام]] برای [[نفی تجاوز]] از شیوههای مختلفی بهره گرفته که یکی از آنها آمادگی رزمی کامل و [[قدرت]] واکنش سریع برای مقابله با [[تجاوز]] است که خود عامل بازدارندۀ تجاوز محسوب میشود. | [[اسلام]] برای [[نفی تجاوز]] از شیوههای مختلفی بهره گرفته که یکی از آنها آمادگی رزمی کامل و [[قدرت]] واکنش سریع برای مقابله با [[تجاوز]] است که خود عامل بازدارندۀ تجاوز محسوب میشود. | ||
[[قرآن]] بهطور صریح در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ...}}<ref>«و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس میافکنید.».. سوره انفال، آیه ۶۰.</ref> [[دستوری]] روشن برای بالا بردن توان رزمی، توسعۀ کیفی، افزایش تسلیحات [[جنگی]]، [[آمادگی نظامی]]، احراز مداوم [[توانمندی]] لازم برای واکنش سریع در برابر تجاوزهای احتمالی صادر کرده و آن را عاملی [[قوی]] و بازدارنده در برابر قدرتهایی که سودای تجاوز در سر میپرورانند، میشمارد و این [[سیاست]] بهظاهر تهدیدآمیز را تنها [[راه]] شکستن جو [[رعب]] و وحشتی میداند که سودای تجاوز همواره در سطح بینالمللی به آن دامن میزند. | [[قرآن]] بهطور صریح در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ...}}<ref>«و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس میافکنید.».. سوره انفال، آیه ۶۰.</ref> [[دستوری]] روشن برای بالا بردن توان رزمی، توسعۀ کیفی، افزایش تسلیحات [[جنگی]]، [[آمادگی نظامی]]، احراز مداوم [[توانمندی]] لازم برای واکنش سریع در برابر تجاوزهای احتمالی صادر کرده و آن را عاملی [[قوی]] و بازدارنده در برابر قدرتهایی که سودای تجاوز در سر میپرورانند، میشمارد و این [[سیاست]] بهظاهر تهدیدآمیز را تنها [[راه]] شکستن جو [[رعب]] و وحشتی میداند که سودای تجاوز همواره در سطح بینالمللی به آن دامن میزند. | ||
برخی ندانسته یا مغرضانه از این آیه برداشت [[تهدید]] [[صلح]] و [[امنیت جهانی]] دارند و چنین [[تصور]] میکنند که اسلام با این فرمانبر مسابقۀ تسلیحاتی در سطح جهانی شدت بخشیده و [[مسلمانان]] را به کسب [[برتری]] نظامی در سطح جهانی [[تشویق]] کرده و از این راه زمینۀ برخورد نظامی را فراهم کرده و بر عوامل تهدیدکننده صلح افزوده و جو شکننده صلح را آسیبپذیرتر کرده است. | برخی ندانسته یا مغرضانه از این آیه برداشت [[تهدید]] [[صلح]] و [[امنیت جهانی]] دارند و چنین [[تصور]] میکنند که اسلام با این فرمانبر مسابقۀ تسلیحاتی در سطح جهانی شدت بخشیده و [[مسلمانان]] را به کسب [[برتری]] نظامی در سطح جهانی [[تشویق]] کرده و از این راه زمینۀ برخورد نظامی را فراهم کرده و بر عوامل تهدیدکننده صلح افزوده و جو شکننده صلح را آسیبپذیرتر کرده است. | ||
این برداشت هنگامی قابل قبول بود که ما فقط بخش اول آیه را ببینیم اما دو بخش آیه مذکور مکمل یکدیگرند و نمیتوان بخش دوم آن را که جنبۀ تعلیلی و بیان [[فلسفۀ سیاسی]] بخش اول نظامی آیه است، نادیده گرفت. | این برداشت هنگامی قابل قبول بود که ما فقط بخش اول آیه را ببینیم اما دو بخش آیه مذکور مکمل یکدیگرند و نمیتوان بخش دوم آن را که جنبۀ تعلیلی و بیان [[فلسفۀ سیاسی]] بخش اول نظامی آیه است، نادیده گرفت. | ||
قرآن در بخش دوم همین آیه که [[دستور]] بالا بردن توان نظامی را صادر میکند، فلسفۀ آن را تنها در [[حفظ]] صلح و بازداشتن قدرتها از دست یازیدن به تجاوز و شکستن جو رعب و [[وحشت]] ناشی از سیاستهای تجاوزکارانه معرفی میکند. | قرآن در بخش دوم همین آیه که [[دستور]] بالا بردن توان نظامی را صادر میکند، فلسفۀ آن را تنها در [[حفظ]] صلح و بازداشتن قدرتها از دست یازیدن به تجاوز و شکستن جو رعب و [[وحشت]] ناشی از سیاستهای تجاوزکارانه معرفی میکند. | ||
تبیین چنین اصلی به عنوان یک [[خط مشی]] استراتژیکی در [[اسلام]] در کنار [[استراتژی]] [[صلح]] به معنی آن است که صلح پیشنهادی [[اسلامی]]، [[تسلیم]] در برابر قدرتها و عاملان [[رعب]] و [[وحشت]] و بالاخره جاده صاف کن [[متجاوزان]] نیست و هرنوع طرح صلحی را که از یکسو وسیلۀ پیشبرد [[اهداف]] متجاوزان باشد (صلح سلطهگرپرور) و از سوی دیگر ملتهای [[ضعیف]] را در برابر قدرتها رام و [[مطیع]] کند (صلح سلطهپذیرپرور) خط مشی [[آرمانهای اسلام]] بهحساب نمیآید. | تبیین چنین اصلی به عنوان یک [[خط مشی]] استراتژیکی در [[اسلام]] در کنار [[استراتژی]] [[صلح]] به معنی آن است که صلح پیشنهادی [[اسلامی]]، [[تسلیم]] در برابر قدرتها و عاملان [[رعب]] و [[وحشت]] و بالاخره جاده صاف کن [[متجاوزان]] نیست و هرنوع طرح صلحی را که از یکسو وسیلۀ پیشبرد [[اهداف]] متجاوزان باشد (صلح سلطهگرپرور) و از سوی دیگر ملتهای [[ضعیف]] را در برابر قدرتها رام و [[مطیع]] کند (صلح سلطهپذیرپرور) خط مشی [[آرمانهای اسلام]] بهحساب نمیآید. | ||
[[اصل لزوم]] افزایش مداوم توان [[دفاعی]] نهتنها خود سیاستی در راستای [[نفی تجاوز]] و تضمین صلح به شمار میرود، اصولاً این اصل مکملی در نظریۀ صلح از دیدگاه اسلام محسوب میشود که [[آرمان]] صلح بدون این اصل چیزی جز [[سیاست]] «سلطهگر پرور» و یا «سلطهپذیر پرور» نخواهد بود<ref>فقه سیاسی، ج۵، ص۱۱۶-۱۱۸.</ref><ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۴۴.</ref> | |||
[[اصل لزوم]] افزایش مداوم توان [[دفاعی]] نهتنها خود سیاستی در راستای [[نفی تجاوز]] و تضمین صلح به شمار میرود، اصولاً این اصل مکملی در نظریۀ صلح از دیدگاه اسلام محسوب میشود که [[آرمان]] صلح بدون این اصل چیزی جز [[سیاست]] «سلطهگر پرور» و یا «سلطهپذیر پرور» نخواهد بود<ref>فقه سیاسی، ج۵، ص۱۱۶-۱۱۸.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۴۴.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
خط ۳۰: | خط ۳۴: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:اصطلاحات سیاسی]] |
نسخهٔ ۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۶
مقدمه
اسلام برای نفی تجاوز از شیوههای مختلفی بهره گرفته که یکی از آنها آمادگی رزمی کامل و قدرت واکنش سریع برای مقابله با تجاوز است که خود عامل بازدارندۀ تجاوز محسوب میشود.
قرآن بهطور صریح در آیه ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ...﴾[۱] دستوری روشن برای بالا بردن توان رزمی، توسعۀ کیفی، افزایش تسلیحات جنگی، آمادگی نظامی، احراز مداوم توانمندی لازم برای واکنش سریع در برابر تجاوزهای احتمالی صادر کرده و آن را عاملی قوی و بازدارنده در برابر قدرتهایی که سودای تجاوز در سر میپرورانند، میشمارد و این سیاست بهظاهر تهدیدآمیز را تنها راه شکستن جو رعب و وحشتی میداند که سودای تجاوز همواره در سطح بینالمللی به آن دامن میزند.
برخی ندانسته یا مغرضانه از این آیه برداشت تهدید صلح و امنیت جهانی دارند و چنین تصور میکنند که اسلام با این فرمانبر مسابقۀ تسلیحاتی در سطح جهانی شدت بخشیده و مسلمانان را به کسب برتری نظامی در سطح جهانی تشویق کرده و از این راه زمینۀ برخورد نظامی را فراهم کرده و بر عوامل تهدیدکننده صلح افزوده و جو شکننده صلح را آسیبپذیرتر کرده است.
این برداشت هنگامی قابل قبول بود که ما فقط بخش اول آیه را ببینیم اما دو بخش آیه مذکور مکمل یکدیگرند و نمیتوان بخش دوم آن را که جنبۀ تعلیلی و بیان فلسفۀ سیاسی بخش اول نظامی آیه است، نادیده گرفت.
قرآن در بخش دوم همین آیه که دستور بالا بردن توان نظامی را صادر میکند، فلسفۀ آن را تنها در حفظ صلح و بازداشتن قدرتها از دست یازیدن به تجاوز و شکستن جو رعب و وحشت ناشی از سیاستهای تجاوزکارانه معرفی میکند.
تبیین چنین اصلی به عنوان یک خط مشی استراتژیکی در اسلام در کنار استراتژی صلح به معنی آن است که صلح پیشنهادی اسلامی، تسلیم در برابر قدرتها و عاملان رعب و وحشت و بالاخره جاده صاف کن متجاوزان نیست و هرنوع طرح صلحی را که از یکسو وسیلۀ پیشبرد اهداف متجاوزان باشد (صلح سلطهگرپرور) و از سوی دیگر ملتهای ضعیف را در برابر قدرتها رام و مطیع کند (صلح سلطهپذیرپرور) خط مشی آرمانهای اسلام بهحساب نمیآید.
اصل لزوم افزایش مداوم توان دفاعی نهتنها خود سیاستی در راستای نفی تجاوز و تضمین صلح به شمار میرود، اصولاً این اصل مکملی در نظریۀ صلح از دیدگاه اسلام محسوب میشود که آرمان صلح بدون این اصل چیزی جز سیاست «سلطهگر پرور» و یا «سلطهپذیر پرور» نخواهد بود[۲].[۳]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس میافکنید.».. سوره انفال، آیه ۶۰.
- ↑ فقه سیاسی، ج۵، ص۱۱۶-۱۱۸.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۴۴.