شقاوت: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[شقاوت در قرآن]] - [[شقاوت در فقه سیاسی]]| پرسش مرتبط = }} | |||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[شقاوت در قرآن]] - [[شقاوت در | == واژهشناسی لغوی == | ||
شَقاوت واژهای [[عربی]] از ماده "ش - ق – ی"<ref>المحیط فی اللغه، ج۵، ص۴۶۰، «شقی».</ref> یا "ش - ق – و"<ref>معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۲۰۲، «شقو».</ref> و در لغت به معنای [[سختی]]<ref>القاموس المحیط، ج۴، ص۳۸۹؛ تاج العروس، ج۱۹، ص ۵۸۰، «شقو».</ref>، نکبت، [[خواری]]، [[بدبختی]] و [[سختی]]<ref>لغتنامه، ج۹، ص۱۲۶۴۴، «شقاوت».</ref> و در برابر [[سعادت]] است<ref>الصحاح، ج۶، ص۲۳۹۴، «شقا».</ref> که به معنای [[شادی]]، [[خیر]]<ref>معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۷۵، «سعد». </ref> و حالت مقتضی [[صلاح]]<ref> التحقیق، ج۵، ص۱۵۴، «سعد».</ref> است. | |||
در اصطلاح نیز مفهومی مقابل [[سعادت]] است و از آنجا که سعادتِ [[انسان]]، رسیدن به کمالاتی است که [[شایستگی]] آنها را دارد <ref>السیاسة المدنیه، فارابی، ص۸۱؛ رسائل ابن سینا، ص۲۶۰ - ۲۶۳؛ گوهر مراد، ص۱۶۳.</ref>، شقاوت وی ماندن در حالت [[نقص]] و [[کاستی]] و بازماندن از [[کمالات]] و [[محرومیت]] از [[خیرات]]<ref>الالهیات، ج۲، ص۳۷۵؛ المیزان، ج۱۵، ص۷۰؛ نیز: ج ۱۴، ص۸.</ref> و خسارتی است مرتبط با فرجام [[انسان]] ([[سوء]] [[عاقبت]]).<ref> التبیان، ج۷، ص۳۹۸؛ المیزان، ج۲۰، ص۳۰۵.</ref>. | |||
شقاوت حالتی ناشی از [[کفر]] است که در [[آخرت]] بر اثر [[اهانت]] و [[عذاب]] شدن برای [[آدمی]] پدید میآید<ref>التحریر و التنویر، ج۳۰، ص۲۵۳.</ref>؛ در برابرِ [[سعادت]] که منفعتی است مربوط به [[عاقبت]] [[انسان]] ([[حسن عاقبت]])<ref> التبیان، ج۷، ص۳۹۸؛ نیز نک: بحار الانوار، ج۶۹، ص ۱۰۷؛ ج۷۰، ص۴۲.</ref> و به گفته برخی واژهپژوهان، شقاوت، [[رنج]] و سختیای است که [[مانع]] [[سلوک]] [[انسان]] در جهت خیر و [[صلاح]] و کمال مادی یا [[معنوی]] باشد<ref>التحقیق، ج۶، ص۱۱۶، «شقی».</ref>. به گفته برخی [[مفسران]]، [[سعادت]] و شقاوت درباره [[هدف]] و پایان راهاند؛ بر خلاف [[هدایت]] و [[ضلالت]] که نسبت به [[راه]] سنجیده میشوند<ref>اسلام و محیط زیست، جوادی آملی، ص۱۴۷.</ref>. | |||
مفهوم شقاوت مانند بسیاری از دیگر مفاهیم، به لحاظ اکتسابی درجات و مراتب گوناگونی دارد<ref> نک: تفسیر المراغی، ج۱۲، ص۸۵؛ التحریر و التنویر، ج۱۱، ص۳۳۱؛ التحقیق، ج۶، ص۱۱۸، «شقی».</ref> و ممکن است از جهت [[اعتقادی]]<ref>مفاتیح الغیب، ص۵۸۸؛ المیزان، ج۲۰، ص۳۵۶.</ref>، عملی <ref>مفاتیح الغیب، ص۵۸۸.</ref> یا [[اخلاقی]]<ref>مفاتیح الغیب، ص۵۸۸؛ جامع السعادات، ج۱، ص۴۱؛ ج ۳، ص۴، ۱۰۷، ۲۴۰.</ref> باشد. | |||
نخستین مرتبه شقاوت آن است که جهتگیری [[انسان]] به سمت شقاوت غالب باشد، چنانکه نخستین مرتبه [[سعادت]] آن است که جهتگیری [[انسان]] بر [[سعادت]] غالب باشد و مرتبه نهایی هر یک آن است که مقابل آن به کلی از بین رفته و بیمزاحمت باشد. ممکن است شخص در شقاوت اکتسابی به جایی برسد که مصداق [[آیه]] {{متن قرآن|خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«خداوند بر دلها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بیناییهای آنها پردهای است و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۷.</ref> شود<ref> التحقیق، ج۶، ص۹۸، «شقی».</ref>. در [[منطق]] [[قرآن]]، معیار [[سعادت]] و شقاوت [[حقیقی]]، مرتبط با [[روح انسان]] است نه [[جسم]] او و معیارهای مادی<ref>نک: تفسیر صدرالمتألهین، ج۶، ص۲۹۴؛ نک: المیزان، ج۳، ص۱۱ - ۱۲.</ref>. چه بسا فردی از لذات مادی بهرهمند باشد؛ ولی به سبب [[ستمگری]]، [[سعادتمند]] نباشد و بر عکس ممکن است هرگونه [[بلا]] به او روی آورده باشد؛ ولی به سبب برخورداری از [[کمالات انسانی]] و [[نور]] [[عبودیت]]، [[سعادتمند]] باشد<ref> المیزان، ج۷، ص۷۳.</ref>. در این [[منطق]]، بهرهمندی از [[نعمت]] فراوان در [[دنیا]] نشانه [[کرامت]] و تنگی [[معیشت]] نشانه [[اهانت]] نیست {{متن قرآن|فَأَمَّا الإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ كَلاَّ بَل لّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ}}<ref>«اما انسان، چون پروردگارش او را بیازماید و گرامی دارد و نعمت دهد، میگوید: پروردگارم مرا گرامی داشت، و چون پروردگارش او را بیازماید و روزیاش را بر او تنگ گیرد میگوید پروردگارم مرا خوار داشت، نه چنین است، بلکه شما یتیم را گرامی نمیدارید» سوره فجر، آیه ۱۵-۱۷.</ref>، زیرا بهرهمندی [[دنیوی]] در مقایسه با [[آخرت]] ناچیز است<ref> التفسیر الکبیر، ج۳۱، ص۱۵۵.</ref>. نسبت مفهوم عرفی شقاوت با مفهوم [[شرعی]] آن، "عموم و خصوص من وجه" است و از اینرو ممکن است عرف اموری را شقاوت بداند؛ ولی [[شرع]] آن را شقاوت نداند<ref> تسنیم، ج۱۳، ص۷۹.</ref>. مراد از شقاوت در این نوشتار، مفهوم اصطلاحی آن، یعنی بازماندن از خیر و [[صلاح]] و بدعاقبتی است. | |||
شقاوت نیز همانند [[سعادت]] در اصل به دو [[قسم]] [[دنیوی]] ([[رنج]] و [[سختی]] در [[دنیا]]) {{متن قرآن|فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى}}<ref>«گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و دشمن همسر توست، مبادا شما را از بهشت بیرون براند که در سختی افتی» سوره طه، آیه ۱۱۷.</ref> و [[اخروی]] (بدعاقبتی) {{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ}}<ref>«میگویند: پروردگارا! سنگدلی ما بر ما چیره بود و ما گروهی گمراه بودیم» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۶.</ref> قسمت میشود<ref>مفردات، ص۴۶۰، «شقی».</ref>. به طور کلی [[مردم]] از نظر فرجام و پایان [[راه]] از یک منظر سه دستهاند: سعادتمندان یا همان [[اصحاب یمین]]، شقاوتمندان یا همان [[اصحاب]] شمال و [[مقربان]] {{متن قرآن|وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً}}<ref>«و شما گونههای سهگانه خواهید بود» سوره واقعه، آیه ۷.</ref><ref> تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۳۱۰؛ تفسیر صدرالمتألهین، ج۱، ص۳۷۸.</ref> و از منظری دیگر به دو دسته کلی [[سعادتمند]] و شقاوتمند قسمت میشوند {{متن قرآن|يَوْمَ يَأْتِ لَا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ}}<ref>«روزی که (چون) فرا رسد، هیچ کس جز به اذن خداوند سخن نمیگوید؛ برخی نگونبخت و برخی نیکبختاند» سوره هود، آیه ۱۰۵.</ref>.<ref>[[مهدی احمدپور|احمدپور]] و [[علیجان کریمی|کریمی]]، [[شقاوت (مقاله)|مقاله «شقاوت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | |||
== شقاوت در [[قرآن]] == | == شقاوت در [[قرآن]] == | ||
خط ۴۳: | خط ۴۶: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
#[[پرونده:1100410.jpg|22px]] [[مهدی احمدپور|احمدپور]] و [[علیجان کریمی|کریمی]]، [[شقاوت (مقاله)|مقاله «شقاوت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۵۱: | خط ۵۴: | ||
[[رده:شقاوت]] | [[رده:شقاوت]] | ||
{{ | {{شقاوت}} |
نسخهٔ ۲۵ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۰
واژهشناسی لغوی
شَقاوت واژهای عربی از ماده "ش - ق – ی"[۱] یا "ش - ق – و"[۲] و در لغت به معنای سختی[۳]، نکبت، خواری، بدبختی و سختی[۴] و در برابر سعادت است[۵] که به معنای شادی، خیر[۶] و حالت مقتضی صلاح[۷] است.
در اصطلاح نیز مفهومی مقابل سعادت است و از آنجا که سعادتِ انسان، رسیدن به کمالاتی است که شایستگی آنها را دارد [۸]، شقاوت وی ماندن در حالت نقص و کاستی و بازماندن از کمالات و محرومیت از خیرات[۹] و خسارتی است مرتبط با فرجام انسان (سوء عاقبت).[۱۰].
شقاوت حالتی ناشی از کفر است که در آخرت بر اثر اهانت و عذاب شدن برای آدمی پدید میآید[۱۱]؛ در برابرِ سعادت که منفعتی است مربوط به عاقبت انسان (حسن عاقبت)[۱۲] و به گفته برخی واژهپژوهان، شقاوت، رنج و سختیای است که مانع سلوک انسان در جهت خیر و صلاح و کمال مادی یا معنوی باشد[۱۳]. به گفته برخی مفسران، سعادت و شقاوت درباره هدف و پایان راهاند؛ بر خلاف هدایت و ضلالت که نسبت به راه سنجیده میشوند[۱۴].
مفهوم شقاوت مانند بسیاری از دیگر مفاهیم، به لحاظ اکتسابی درجات و مراتب گوناگونی دارد[۱۵] و ممکن است از جهت اعتقادی[۱۶]، عملی [۱۷] یا اخلاقی[۱۸] باشد.
نخستین مرتبه شقاوت آن است که جهتگیری انسان به سمت شقاوت غالب باشد، چنانکه نخستین مرتبه سعادت آن است که جهتگیری انسان بر سعادت غالب باشد و مرتبه نهایی هر یک آن است که مقابل آن به کلی از بین رفته و بیمزاحمت باشد. ممکن است شخص در شقاوت اکتسابی به جایی برسد که مصداق آیه ﴿خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۱۹] شود[۲۰]. در منطق قرآن، معیار سعادت و شقاوت حقیقی، مرتبط با روح انسان است نه جسم او و معیارهای مادی[۲۱]. چه بسا فردی از لذات مادی بهرهمند باشد؛ ولی به سبب ستمگری، سعادتمند نباشد و بر عکس ممکن است هرگونه بلا به او روی آورده باشد؛ ولی به سبب برخورداری از کمالات انسانی و نور عبودیت، سعادتمند باشد[۲۲]. در این منطق، بهرهمندی از نعمت فراوان در دنیا نشانه کرامت و تنگی معیشت نشانه اهانت نیست ﴿فَأَمَّا الإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ كَلاَّ بَل لّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ﴾[۲۳]، زیرا بهرهمندی دنیوی در مقایسه با آخرت ناچیز است[۲۴]. نسبت مفهوم عرفی شقاوت با مفهوم شرعی آن، "عموم و خصوص من وجه" است و از اینرو ممکن است عرف اموری را شقاوت بداند؛ ولی شرع آن را شقاوت نداند[۲۵]. مراد از شقاوت در این نوشتار، مفهوم اصطلاحی آن، یعنی بازماندن از خیر و صلاح و بدعاقبتی است.
شقاوت نیز همانند سعادت در اصل به دو قسم دنیوی (رنج و سختی در دنیا) ﴿فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى﴾[۲۶] و اخروی (بدعاقبتی) ﴿قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ﴾[۲۷] قسمت میشود[۲۸]. به طور کلی مردم از نظر فرجام و پایان راه از یک منظر سه دستهاند: سعادتمندان یا همان اصحاب یمین، شقاوتمندان یا همان اصحاب شمال و مقربان ﴿وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً﴾[۲۹][۳۰] و از منظری دیگر به دو دسته کلی سعادتمند و شقاوتمند قسمت میشوند ﴿يَوْمَ يَأْتِ لَا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ﴾[۳۱].[۳۲]
شقاوت در قرآن
اختیاری بودن شقاوت
اسباب شقاوت
کفر و ارتداد
اعراض از هدایت الهی
تکذیب و رویگردانی از مواعظ رسول خدا (ص)
بیتقوایی
بت پرستی
رد شقاوت
زکریا (ع)
عیسای مسیح
ابراهیم (ع)
شقیترین افراد
کافران و مکذبان آیات خدا
نصیحت ناپذیران از تذکرات پیامبر (ص)
پی کننده ناقه صالح
کیفر شقاوتمندان
شقاوت و سعادت حیوانات
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ المحیط فی اللغه، ج۵، ص۴۶۰، «شقی».
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۲۰۲، «شقو».
- ↑ القاموس المحیط، ج۴، ص۳۸۹؛ تاج العروس، ج۱۹، ص ۵۸۰، «شقو».
- ↑ لغتنامه، ج۹، ص۱۲۶۴۴، «شقاوت».
- ↑ الصحاح، ج۶، ص۲۳۹۴، «شقا».
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۷۵، «سعد».
- ↑ التحقیق، ج۵، ص۱۵۴، «سعد».
- ↑ السیاسة المدنیه، فارابی، ص۸۱؛ رسائل ابن سینا، ص۲۶۰ - ۲۶۳؛ گوهر مراد، ص۱۶۳.
- ↑ الالهیات، ج۲، ص۳۷۵؛ المیزان، ج۱۵، ص۷۰؛ نیز: ج ۱۴، ص۸.
- ↑ التبیان، ج۷، ص۳۹۸؛ المیزان، ج۲۰، ص۳۰۵.
- ↑ التحریر و التنویر، ج۳۰، ص۲۵۳.
- ↑ التبیان، ج۷، ص۳۹۸؛ نیز نک: بحار الانوار، ج۶۹، ص ۱۰۷؛ ج۷۰، ص۴۲.
- ↑ التحقیق، ج۶، ص۱۱۶، «شقی».
- ↑ اسلام و محیط زیست، جوادی آملی، ص۱۴۷.
- ↑ نک: تفسیر المراغی، ج۱۲، ص۸۵؛ التحریر و التنویر، ج۱۱، ص۳۳۱؛ التحقیق، ج۶، ص۱۱۸، «شقی».
- ↑ مفاتیح الغیب، ص۵۸۸؛ المیزان، ج۲۰، ص۳۵۶.
- ↑ مفاتیح الغیب، ص۵۸۸.
- ↑ مفاتیح الغیب، ص۵۸۸؛ جامع السعادات، ج۱، ص۴۱؛ ج ۳، ص۴، ۱۰۷، ۲۴۰.
- ↑ «خداوند بر دلها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بیناییهای آنها پردهای است و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۷.
- ↑ التحقیق، ج۶، ص۹۸، «شقی».
- ↑ نک: تفسیر صدرالمتألهین، ج۶، ص۲۹۴؛ نک: المیزان، ج۳، ص۱۱ - ۱۲.
- ↑ المیزان، ج۷، ص۷۳.
- ↑ «اما انسان، چون پروردگارش او را بیازماید و گرامی دارد و نعمت دهد، میگوید: پروردگارم مرا گرامی داشت، و چون پروردگارش او را بیازماید و روزیاش را بر او تنگ گیرد میگوید پروردگارم مرا خوار داشت، نه چنین است، بلکه شما یتیم را گرامی نمیدارید» سوره فجر، آیه ۱۵-۱۷.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۳۱، ص۱۵۵.
- ↑ تسنیم، ج۱۳، ص۷۹.
- ↑ «گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و دشمن همسر توست، مبادا شما را از بهشت بیرون براند که در سختی افتی» سوره طه، آیه ۱۱۷.
- ↑ «میگویند: پروردگارا! سنگدلی ما بر ما چیره بود و ما گروهی گمراه بودیم» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۶.
- ↑ مفردات، ص۴۶۰، «شقی».
- ↑ «و شما گونههای سهگانه خواهید بود» سوره واقعه، آیه ۷.
- ↑ تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۳۱۰؛ تفسیر صدرالمتألهین، ج۱، ص۳۷۸.
- ↑ «روزی که (چون) فرا رسد، هیچ کس جز به اذن خداوند سخن نمیگوید؛ برخی نگونبخت و برخی نیکبختاند» سوره هود، آیه ۱۰۵.
- ↑ احمدپور و کریمی، مقاله «شقاوت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.