قریه در قرآن: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{نبوت}} {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = قریه | عنوان مدخل = قریه | مداخل مرتبط = قریه در قرآن - قریه در حدیث | پرسش مرتبط = }} ==مقدمه== {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ...}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که گفتیم: بدین شهر در آیید و از (...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
==جمعبندی مبحث== | ==جمعبندی مبحث== | ||
بر اساس آنچه خواندیم [[مفسرین]] قریه مذکور در آیه ۵۸ سوره بقره را بیت المقدس و اریحا دانستهاند. احتمال زیاد آن است که قریه در اینجا اریحا باشد؛ زیرا بر اساس [[روایت]] [[تورات]]<ref>سفر اعداد، ۵۱:۲۶.</ref> و نیز [[آیات قرآن کریم]]<ref>مائده، ۲۱.</ref> چون [[خداوند]] به [[موسی]] [[فرمان]] داد تا وارد [[سرزمین مقدس]] شود، وی با بیش از ۶۰۰ هزار [[جنگجو]] از [[مصر]] رهسپار [[شام]] شد و چون به خشکی میان مصر و شام رسیدند موسی ۱۲ نفر را برای [[تجسس]] فرستاد {{متن قرآن|...وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا...}}<ref>«و به راستی خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از ایشان دوازده سرپرست را برانگیختیم» سوره مائده، آیه ۱۲.</ref><ref>سفر اعداد، ۱:۱۳-۱۶.</ref>. اینان چون بازگشتند در وصف [[اریحا]]»<ref>اطلاعات قرآنی، ص۶۸.</ref> سخنان غلوآمیزی گفتند و آنان را ترساندند و از این روی ۴۰ سال در بیابان [[تیه]] [[سرگردان]] ماندند. ملاحظه میفرمایید که [[بنی اسرائیل]] میبایست اریحا را [[متصرف]] میشدند که خودداری کردند. پس با این حساب اولین شهری که باید به دست آنان فتح شده باشد «اریحا» خواهد بود.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۶۲۵.</ref> | بر اساس آنچه خواندیم [[مفسرین]] قریه مذکور در آیه ۵۸ سوره بقره را بیت المقدس و اریحا دانستهاند. احتمال زیاد آن است که قریه در اینجا اریحا باشد؛ زیرا بر اساس [[روایت]] [[تورات]]<ref>سفر اعداد، ۵۱:۲۶.</ref> و نیز [[آیات قرآن کریم]]<ref>مائده، ۲۱.</ref> چون [[خداوند]] به [[موسی]] [[فرمان]] داد تا وارد [[سرزمین مقدس]] شود، وی با بیش از ۶۰۰ هزار [[جنگجو]] از [[مصر]] رهسپار [[شام]] شد و چون به خشکی میان مصر و شام رسیدند موسی ۱۲ نفر را برای [[تجسس]] فرستاد {{متن قرآن|...وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا...}}<ref>«و به راستی خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از ایشان دوازده سرپرست را برانگیختیم» سوره مائده، آیه ۱۲.</ref><ref>سفر اعداد، ۱:۱۳-۱۶.</ref>. اینان چون بازگشتند در وصف [[اریحا]]»<ref>اطلاعات قرآنی، ص۶۸.</ref> سخنان غلوآمیزی گفتند و آنان را ترساندند و از این روی ۴۰ سال در بیابان [[تیه]] [[سرگردان]] ماندند. ملاحظه میفرمایید که [[بنی اسرائیل]] میبایست اریحا را [[متصرف]] میشدند که خودداری کردند. پس با این حساب اولین شهری که باید به دست آنان فتح شده باشد «اریحا» خواهد بود.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۶۲۵.</ref> | ||
==[[قریه]]== | |||
{{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ...}}<ref>«یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابههای) شهری (با خانههایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده میگرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پارهای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کردهای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است)- و (این) برای آن (است) که تو را نشانهای برای مردم کنیم- و به استخوانها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا میچینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن میپوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: میدانم که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۵۹.</ref>. | |||
این [[آیه]] سرگذشت دیگری از یکی از [[انبیای پیشین]] را بیان میکند که از شواهد زنده بر مسئله [[معاد]] و [[رستاخیز]] است<ref>تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۱۷.</ref>. | |||
آیه اشاره به سرگذشت کسی میکند که در اثنای [[سفر]] خود، در حالی که بر مرکب سوار بود و مقداری [[آشامیدنی]] و خوراکی همراه داشت از کنار یک [[آبادی]] گذشت که به شکل وحشتناکی در هم ریخته و ویران شده بود و اجساد استخوانهای پوسیده ساکنان آن به چشم میخورد، هنگامی که این منظره [[وحشت]] زا را دید گفت: چگونه [[خداوند]] این [[مردگان]] را زنده میکند؟<ref>تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۵۹.</ref>.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۶۲۶.</ref> | |||
===[[پیامبر]] مورد نظر=== | |||
بعضی گفتهاند او [[عزیر]] بود چنانچه از [[حضرت صادق]]{{ع}} منقول است و بعضی گفتهاند [[ارمیا]] بود چنانچه از [[حضرت باقر]]{{ع}} منقول است<ref>مجلسی، تاریخ انبیاء، ص۹۳۱؛ و ر.ک: تویسرکانی، قصههای قرآن، ص۲۲۷؛ عماد زاده، تاریخ انبیاء، ص۶۹۹؛ تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۱۸.</ref> و بعضی به [[خضر]] نسبت دادهاند<ref>اطلاعات قرآنی، ص۱۱۳؛ و ر.ک: خزائلی، اعلام قرآن، ص۴۵۶.</ref> ولی مشهور و معروف این است که «عزیر» بوده است<ref>تفسیر نمونه، ص۲۱۸.</ref>. [[فیض کاشانی]] برای حل [[تعارض]] [[روایات]] احتمال داده است که ماجرای مذکور به طور جداگانه درباره هر یکی از [[عزیر]] و [[ارمیا]] اتفاق افتاده است<ref> www.wikifegh.ir..</ref>.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۶۲۷.</ref> | |||
===عزیر [[پیامبر]]=== | |||
عزیر یکی از بزرگان [[بنی اسرائیل]] است. نام او فقط یک بار در [[قرآن مجید]]<ref>توبه/ ۳۰.</ref> به کار رفته است<ref>دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ج۲، ص۱۴۵۴.</ref> او مردی [[متقی]] و [[پرهیزگار]] بود آنچنان بر این شیوه و روش پای میفشرد که [[مردم]] او را مردی [[پارسا]] و دانشمند میخواندند. حتی بعضی از [[قوم یهود]] پا را از این فراتر نهاده وی را [[پسر خدا]] خواندند<ref>تویسرکانی، قصههای قرآن، ص۲۲۷. </ref>. | |||
عزیر چون به [[اذن خدا]] به [[خواب]] صدساله فرورفت پس از صدسال زنده گشت. استخوان خر خود را دید آنجا افتاده است در محاوره [[عربی]] از «حمار عزیر» برای کسی که پس از [[خواری]]، [[عزیز]] میشود مثل میزنند<ref>دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ج۱، ص۹۶۳؛ عمادزاده، تاریخ انبیاء، ص۷۴۲.</ref>.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۶۲۷.</ref> | |||
===منظور از [[قریه]] کجاست؟=== | |||
الف - '''[[بیت المقدس]]''': برخی بزرگان نوشتهاند: بعضی گفتهاند بیت المقدس بود که [[بخت نصر]] خراب کرده بود و بعضی گفتهاند [[ارض مقدسه]] بود<ref>مجلسی، تاریخ انبیا، ص۹۳۱. </ref>. | |||
برخی نویسندگان داستان را ربط به ویرانههای [[اورشلیم]] داده است<ref>تویسرکانی، قصههای قرآن، ص۲۲۷.</ref> برخی نویسندگان آوردهاند: به [[زعم]] اکثر [[مفسرین]] آن [[شهر]] بیت المقدس بوده است<ref>خزائلی، اعلام قرآن، ص۴۵۷.</ref>. | |||
برخی از نویسندگان نیز آن بلد را بیت المقدس دانستهاند<ref>زاهدی گلپایگانی، قصص شگفت انگیز قرآن، ص۶۶۷.</ref> ولی برخی از [[علما]] با همه اینها «این احتمال» را بعید دانستهاند<ref>آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۱۸.</ref>. | |||
برخی نویسندگان به نقل از [[تاریخ]] [[طبری]] و قسمت سوم تاریخ ارمیا آوردهاند: «ارمیا با سبدی پر از [[انجیر]] و انگور سوار بر الاغش رهسپار شهر ویران شده بیت المقدس گشت و چون بر تپه شهر بالا رفت و نگاهی به اجساد مرگان افکند، با خود گفت: چگونه این [[سرزمین]] دوباره زنده و آباد میشود؟».<ref>دکتر عبدالکریم بیآزار شیرازی، باستانشناسی جغرافیایی تاریخی قصص قرآن.</ref>. | |||
ب - '''روستای هرقیل''': برخی نویسندگان میگویند: در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا}}<ref>«یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابههای) شهری (با خانههایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده میگرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پارهای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کردهای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است)- و (این) برای آن (است) که تو را نشانهای برای مردم کنیم- و به استخوانها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا میچینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن میپوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: میدانم که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۵۹.</ref> نوشتهاند [[عزیر]] از پیغمبرزادگان بود. روزی به راهی میگذشت به دهی رسید که نام آن «هرقیل» بود در سایه<ref>باستانشناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن، ص۴۱۳.</ref> درخت نزدیک آنجا خر خود را بست و وارد ده شد...<ref>عمادزاده، تاریخ انبیاء، ص۷۴۵؛ ر.ک:. www.tooba.net</ref>.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۶۲۹.</ref> | |||
===جمعبندی نهایی=== | |||
گرچه برخی [[علما]] [[قریه]] مورد نظر را بعید دانستهاند که [[بیت المقدس]] باشد ولی نظرات زیادی دلالت بر این [[شهر]] دارند. از این رو ما نیز احتمال زیاد میدهیم که «بیت المقدس» همان شهری است که عزیر صدسال در آنجا به [[خواب]] فرو رفت و بعد [[حیات]] دوباره یافت.<ref>آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه</ref>.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۶۳۰.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۱۰ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۲۷
مقدمه
﴿وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ...﴾[۱].
چیستیشناسی قریه
در چیستیشناسی واژه قریه رأی واژه شناسان از جمله راغب در این است: قریه نام موضعی است که مردم در آن جمع شوند، به مردم نیز قریه گویند و در هر دو معنی استعمال میشود. در بسیاری از آیات نسبت افعال به قریه داده شده است. برخی از علما در تفسیر خود تصریح میکنند: «قریه» گرچه در زبان روزمره ما به معنی روستا است، ولی در قرآن و لغت عرب به معنی هر محلی است که مردم در آن جمع میشوند، خواه شهرهای بزرگ باشد یا روستاها»[۲].[۳]
توضیح بیشتر
بنی اسرائیل، سالها در بیابان تیه سرگردان ماندند. آیه ۵۸ سوره بقره به رسیدن بنی اسرائیل به دروازههایی گریز میزند. این دروازهها، به جایگاهی که دارای برکات مادی و معنوی است باز میشوند. «در اینجا به فراز دیگری از زندگی بنی اسرائیل برخورد میکنیم که مربوط به ورودشان در سرزمین مقدس است»[۴] آنجا «محیط پرنعمتی بود، باید موقع ورود خاضع و خاشع میبودند و از گناهان گذشته شان استغفار میکردند و برای آنکه همگی به طور آشکار در این استغفار شرکت کنند باید کلمه مختصر و پر معنی «حطه» را بر زبان جاری میساختند یعنی اینکه خدایا از تو تقاضای ریزش گناهان خود را داریم. خدای مهربان نیز وعده داد که اگر از روی اخلاص به این دستور عمل کنند از خطاهای آنها در میگذرد و البته برای افراد نیکوکارشان، علاوه بر بخشش گناهان، اجر دیگری نیز اضافه میدهد»[۵].[۶]
موضعشناسی قریه
در خلاصه تفاسیر المیزان و نمونه میخوانیم: مراد از قریه، بیت المقدس است[۷]. برخی از علما در تفسیر خود به همین معنی ذکر شده اشاره میکنند[۸]. و روشن میسازد که مقصود از قریه، بیت المقدس قبل از ورود حضرت موسی(ع) است. اورشلیم و قدس نامهای دیگر بیت المقدساند. سید احمد فاضلی بیارجمندی در کتاب اطلاعات قرآنی منظور از قریه در آیه ۵۸ سوره بقره را اورشلیم یا اریحا دانسته است[۹].[۱۰]
اورشلیم
همین نویسنده اضافه میکند: اورشلیم شهری است که بیت المقدس کنونی در محل آن واقع است. صاحب اطلاعات قرآنی موقعیت جغرافیایی بیت المقدس را نزدیک قله سلسله کوههایی در سواحل دریای مدیترانه در فاصله حدود سی و دو میل با دریا میداند[۱۱]. در قاموس کتاب مقدس میخوانیم: موقعش در قرب قله سلسله کوههائی است که ۸۰ بحر متوسط و بحیرة الموت را از یکدیگر جدا میکند... دائرة المعارف کتاب مقدس در خصوص اورشلیم یادآور میشود: اولین شهر فلسطین است. شهری مقدس که واژه اطلاق شده به آن ریشه سامی و عبری داشته و معنی لغوی آن صالح است»[۱۲].[۱۳]
اریحا
باز همین کتاب درباره اریحا مینویسد: «اولین بار در کلام خدا در ارتباط سفر بنی اسرائیل به طرف کنعان به آن اشاره شد است»[۱۴]. در قاموس کتاب مقدس اولین شهری که یوشع از مملکت کنعان متصرف شده است اریحا قید گردیده است[۱۵] چون بنی اسرائیل وارد شهر شدند، هیچ جنبندهای را باقی نگذاشتند آنان پس از قتل عام، سراسر شهر را آتش زدند[۱۶].[۱۷]
جمعبندی مبحث
بر اساس آنچه خواندیم مفسرین قریه مذکور در آیه ۵۸ سوره بقره را بیت المقدس و اریحا دانستهاند. احتمال زیاد آن است که قریه در اینجا اریحا باشد؛ زیرا بر اساس روایت تورات[۱۸] و نیز آیات قرآن کریم[۱۹] چون خداوند به موسی فرمان داد تا وارد سرزمین مقدس شود، وی با بیش از ۶۰۰ هزار جنگجو از مصر رهسپار شام شد و چون به خشکی میان مصر و شام رسیدند موسی ۱۲ نفر را برای تجسس فرستاد ﴿...وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا...﴾[۲۰][۲۱]. اینان چون بازگشتند در وصف اریحا»[۲۲] سخنان غلوآمیزی گفتند و آنان را ترساندند و از این روی ۴۰ سال در بیابان تیه سرگردان ماندند. ملاحظه میفرمایید که بنی اسرائیل میبایست اریحا را متصرف میشدند که خودداری کردند. پس با این حساب اولین شهری که باید به دست آنان فتح شده باشد «اریحا» خواهد بود.[۲۳]
قریه
﴿أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ...﴾[۲۴]. این آیه سرگذشت دیگری از یکی از انبیای پیشین را بیان میکند که از شواهد زنده بر مسئله معاد و رستاخیز است[۲۵]. آیه اشاره به سرگذشت کسی میکند که در اثنای سفر خود، در حالی که بر مرکب سوار بود و مقداری آشامیدنی و خوراکی همراه داشت از کنار یک آبادی گذشت که به شکل وحشتناکی در هم ریخته و ویران شده بود و اجساد استخوانهای پوسیده ساکنان آن به چشم میخورد، هنگامی که این منظره وحشت زا را دید گفت: چگونه خداوند این مردگان را زنده میکند؟[۲۶].[۲۷]
پیامبر مورد نظر
بعضی گفتهاند او عزیر بود چنانچه از حضرت صادق(ع) منقول است و بعضی گفتهاند ارمیا بود چنانچه از حضرت باقر(ع) منقول است[۲۸] و بعضی به خضر نسبت دادهاند[۲۹] ولی مشهور و معروف این است که «عزیر» بوده است[۳۰]. فیض کاشانی برای حل تعارض روایات احتمال داده است که ماجرای مذکور به طور جداگانه درباره هر یکی از عزیر و ارمیا اتفاق افتاده است[۳۱].[۳۲]
عزیر پیامبر
عزیر یکی از بزرگان بنی اسرائیل است. نام او فقط یک بار در قرآن مجید[۳۳] به کار رفته است[۳۴] او مردی متقی و پرهیزگار بود آنچنان بر این شیوه و روش پای میفشرد که مردم او را مردی پارسا و دانشمند میخواندند. حتی بعضی از قوم یهود پا را از این فراتر نهاده وی را پسر خدا خواندند[۳۵]. عزیر چون به اذن خدا به خواب صدساله فرورفت پس از صدسال زنده گشت. استخوان خر خود را دید آنجا افتاده است در محاوره عربی از «حمار عزیر» برای کسی که پس از خواری، عزیز میشود مثل میزنند[۳۶].[۳۷]
منظور از قریه کجاست؟
الف - بیت المقدس: برخی بزرگان نوشتهاند: بعضی گفتهاند بیت المقدس بود که بخت نصر خراب کرده بود و بعضی گفتهاند ارض مقدسه بود[۳۸]. برخی نویسندگان داستان را ربط به ویرانههای اورشلیم داده است[۳۹] برخی نویسندگان آوردهاند: به زعم اکثر مفسرین آن شهر بیت المقدس بوده است[۴۰]. برخی از نویسندگان نیز آن بلد را بیت المقدس دانستهاند[۴۱] ولی برخی از علما با همه اینها «این احتمال» را بعید دانستهاند[۴۲]. برخی نویسندگان به نقل از تاریخ طبری و قسمت سوم تاریخ ارمیا آوردهاند: «ارمیا با سبدی پر از انجیر و انگور سوار بر الاغش رهسپار شهر ویران شده بیت المقدس گشت و چون بر تپه شهر بالا رفت و نگاهی به اجساد مرگان افکند، با خود گفت: چگونه این سرزمین دوباره زنده و آباد میشود؟».[۴۳].
ب - روستای هرقیل: برخی نویسندگان میگویند: در تفسیر آیه ﴿أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا﴾[۴۴] نوشتهاند عزیر از پیغمبرزادگان بود. روزی به راهی میگذشت به دهی رسید که نام آن «هرقیل» بود در سایه[۴۵] درخت نزدیک آنجا خر خود را بست و وارد ده شد...[۴۶].[۴۷]
جمعبندی نهایی
گرچه برخی علما قریه مورد نظر را بعید دانستهاند که بیت المقدس باشد ولی نظرات زیادی دلالت بر این شهر دارند. از این رو ما نیز احتمال زیاد میدهیم که «بیت المقدس» همان شهری است که عزیر صدسال در آنجا به خواب فرو رفت و بعد حیات دوباره یافت.[۴۸].[۴۹]
منابع
پانویس
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که گفتیم: بدین شهر در آیید و از (نعمتهای) آن از هر جا که خواستید فراوان بخورید و با فروتنی از دروازه وارد شوید و بگویید: از لغزش ما بگذر! تا از لغزشهای شما درگذریم، و به زودی (پاداش) نکوکاران را میافزاییم» سوره بقره، آیه ۵۸.
- ↑ آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۶۸.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۶۲۱.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۶۷.
- ↑ گزیده تفاسیر نمونه و المیزان، ص۲۸.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۶۲۲.
- ↑ گزیده تفاسیر نمونه و المیزان، ص۲۸.
- ↑ آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۶۸.
- ↑ اطلاعات قرآنی، ص۱۲۶.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۶۲۳.
- ↑ ر.ک: اطلاعات قرآنی، ص۱۶۱؛ قاموس کتاب مقدس، ص۱۱۸.
- ↑ دایرة المعارف کتاب مقدس، ص۷۶۶.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۶۲۳.
- ↑ دایرة المعارف کتاب مقدس، ص۷۶۱.
- ↑ قاموس کتاب مقدس، ص۴۲.
- ↑ اطلاعات قرآنی، ص۶۸.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۶۲۴.
- ↑ سفر اعداد، ۵۱:۲۶.
- ↑ مائده، ۲۱.
- ↑ «و به راستی خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از ایشان دوازده سرپرست را برانگیختیم» سوره مائده، آیه ۱۲.
- ↑ سفر اعداد، ۱:۱۳-۱۶.
- ↑ اطلاعات قرآنی، ص۶۸.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۶۲۵.
- ↑ «یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابههای) شهری (با خانههایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده میگرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پارهای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کردهای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است)- و (این) برای آن (است) که تو را نشانهای برای مردم کنیم- و به استخوانها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا میچینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن میپوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: میدانم که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۵۹.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۱۷.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۵۹.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۶۲۶.
- ↑ مجلسی، تاریخ انبیاء، ص۹۳۱؛ و ر.ک: تویسرکانی، قصههای قرآن، ص۲۲۷؛ عماد زاده، تاریخ انبیاء، ص۶۹۹؛ تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۱۸.
- ↑ اطلاعات قرآنی، ص۱۱۳؛ و ر.ک: خزائلی، اعلام قرآن، ص۴۵۶.
- ↑ تفسیر نمونه، ص۲۱۸.
- ↑ www.wikifegh.ir..
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۶۲۷.
- ↑ توبه/ ۳۰.
- ↑ دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ج۲، ص۱۴۵۴.
- ↑ تویسرکانی، قصههای قرآن، ص۲۲۷.
- ↑ دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ج۱، ص۹۶۳؛ عمادزاده، تاریخ انبیاء، ص۷۴۲.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۶۲۷.
- ↑ مجلسی، تاریخ انبیا، ص۹۳۱.
- ↑ تویسرکانی، قصههای قرآن، ص۲۲۷.
- ↑ خزائلی، اعلام قرآن، ص۴۵۷.
- ↑ زاهدی گلپایگانی، قصص شگفت انگیز قرآن، ص۶۶۷.
- ↑ آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۱۸.
- ↑ دکتر عبدالکریم بیآزار شیرازی، باستانشناسی جغرافیایی تاریخی قصص قرآن.
- ↑ «یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابههای) شهری (با خانههایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده میگرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پارهای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کردهای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است)- و (این) برای آن (است) که تو را نشانهای برای مردم کنیم- و به استخوانها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا میچینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن میپوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: میدانم که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۵۹.
- ↑ باستانشناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن، ص۴۱۳.
- ↑ عمادزاده، تاریخ انبیاء، ص۷۴۵؛ ر.ک:. www.tooba.net
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۶۲۹.
- ↑ آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۶۳۰.