|
|
خط ۶: |
خط ۶: |
| }} | | }} |
|
| |
|
| ==معناشناسی== | | == مقدمه == |
| انحصارطلبی، تلاش برای [[تمرکز ثروت]]، [[قدرت]] و امکانات عمومی [[جامعه]] در شخص، گروه یا نهادی خاص.
| | انحصار به معنای در تنگنا افتادن، و محدود بودن<ref>دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، ج۲، ص۲۹۸۹.</ref> و محدود کردن ساخت، [[توزیع]] یا فروش چیزی به [[دولت]]، مؤسسه یا شرکتی<ref>معین، محمد، فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۷۰.</ref> است. انحصارطلبی چیزی را تنها برای خود خواستن معنا شده و انحصارطلب کسی است که میخواهد امتیاز و امکانات موجود را به [[تنهایی]] در [[اختیار]] داشته باشد<ref>انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، ج۱، ص۵۹۹.</ref>. انحصارطلبی، اگرچه در اصل واژهای [[اقتصادی]] و محصول [[نظام سرمایهداری]] است<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۰، ص۵۰۰.</ref> منتها در معنای گستردهاش به هرنوع [[سرپیچی]] از حدود [[اخلاقی]] و قانونی گفته میشود که [[حریم]] [[آزادی]] دیگران را مختل میسازد و امتیازاتی بیش از حد ضرور یا [[شایسته]] به فرد یا گروهی خاص میدهد<ref>ساروخانی، باقر، درآمدی بر دائرة المعارف علوم اجتماعی، ج۱، ص۵۰۶.</ref>. |
| انحصار به معنای در تنگنا افتادن، درگنجیدن در چیزی و محدود بودن و مخصوص بودن کاری یا امری به کسی یا مؤسسهای<ref>دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، ج۲، ص۲۹۸۹؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۷۰.</ref> و محدود کردن ساخت، [[توزیع]] یا فروش چیزی به [[دولت]]، مؤسسه یا شرکتی<ref>معین، محمد، فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۷۰.</ref> است. انحصارطلبی چیزی را تنها برای خود خواستن معنا شده و انحصارطلب کسی است که میخواهد امتیاز و امکانات موجود را به [[تنهایی]] در [[اختیار]] داشته باشد<ref>انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، ج۱، ص۵۹۹.</ref>. انحصارطلبی، اگرچه در اصل واژهای [[اقتصادی]] و محصول [[نظام سرمایهداری]] است<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۰، ص۵۰۰.</ref>، در معنای گستردهاش به هرنوع [[سرپیچی]] از حدود [[اخلاقی]] و قانونی گفته میشود که [[حریم]] [[آزادی]] دیگران را مختل میسازد و امتیازاتی بیش از حد ضرور یا [[شایسته]] به فرد یا گروهی خاص میدهد. این مفهوم در زمینههای [[سیاسی]]، اقتصادی، [[اجتماعی]] و [[فرهنگی]] کاربرد دارد<ref>ساروخانی، باقر، درآمدی بر دائرة المعارف علوم اجتماعی، ج۱، ص۵۰۶.</ref>. | |
|
| |
|
| [[استبداد]] و توتالیتاریسم با انحصارطلبی نزدیکی معنایی دارند. استبداد یک ساخت سیاسی است که حدود سنتی و قانونی برای [[حکومت]] ندارد و از دامنه قدرت خودسرانه گستردهای برخوردار است<ref>آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، ص۲۵.</ref>. در [[نظام]] توتالیتر (فراگیر) نیز [[قدرت سیاسی]] در انحصار یک [[حزب]] [[حاکم]] است و دولت بر همه جوانب [[فعالیتهای اقتصادی]] و اجتماعی [[نظارت]] دارد و نظارت آزادانه جامعه را بر خود نمیپذیرد<ref>آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، ۲۴۰.</ref>.<ref>[[اسماعیل رضوانیفر|رضوانیفر، اسماعیل]]، [[انحصارطلبی - رضوانیفر (مقاله)| مقاله «انحصارطلبی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۳۵۵.</ref> | | [[استبداد]] و توتالیتاریسم با انحصارطلبی نزدیکی معنایی دارند. استبداد یک ساخت سیاسی است که حدود سنتی و قانونی برای [[حکومت]] ندارد و از دامنه قدرت خودسرانه گستردهای برخوردار است<ref>آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، ص۲۵.</ref>. در [[نظام]] توتالیتر (فراگیر) نیز [[قدرت سیاسی]] در انحصار یک [[حزب]] [[حاکم]] است و دولت بر همه جوانب [[فعالیتهای اقتصادی]] و اجتماعی [[نظارت]] دارد و نظارت آزادانه جامعه را بر خود نمیپذیرد<ref>آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، ۲۴۰.</ref>.<ref>[[اسماعیل رضوانیفر|رضوانیفر، اسماعیل]]، [[انحصارطلبی - رضوانیفر (مقاله)| مقاله «انحصارطلبی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۳۵۵.</ref> |
|
| |
|
| ==انحصار حقانیت== | | == پیشینه == |
| تمام [[ادیان]] و مکتبهایی که در [[تاریخ]] [[بشر]] از [[روز]] نخست تاکنون ظهور و بروز پیدا کردهاند، مدعی انحصار [[حقانیت]] در خود و [[نفی]] دیگر مکتبها بودهاند<ref>بنکدار، حسین، انحصارطلب کیست، ص۷۷.</ref>. شاخصه اصلی نظامهای [[استبدادی]] در طول [[تاریخ]] نیز انحصارطلبی و تمرکز [[قدرت]] بوده و در دوران باستان نوع [[حکومت]] در تمدنهای [[آشور]]، [[بابل]]، [[مصر]]، [[ایران]] و غیره استبدادی بوده است و تنها یونان و [[روم]] از این قاعده کلی، برکنار بودند<ref>آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، ص۲۵.</ref>. در تاریخ ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران نیز نوع [[حکومتها]] استبدادی و خودمحور بودند و مؤثرترین ابزار تمرکز قدرت را در [[اختیار]] داشتند و [[کشور]] [[ملک]] خصوصی شاه به شمار میرفت<ref>میری، سیداحمد، دیباچهای بر فرهنگ استبداد در ایران، ص۲۱.</ref>. پیشینه [[تاریخی]] [[نظام سیاسی]] سنتی در [[جهان اسلام]] با توجه به وجه اقتداری و شخص محوری و [[وحدت]] قوا در آن، نشان دهنده انحصارطلبی این [[نظامها]] بوده است. این امر که در [[خلافت عباسیان]] به روشنی قابل [[مشاهده]] است، از [[قرن پنجم]] به بعد شدت یافت. نظریههای قدیم [[نظام اسلامی]] اعم از [[شیعه]] و [[سنی]] نیز بر محور [[خودکامگی]] و [[اقتدار]] [[استوار]] بود<ref>فیرحی، داوود، نظام سیاسی و دولت در اسلام، ص۴۹ -۵۱.</ref>. | | تمام [[ادیان]] و مکتبهایی که در [[تاریخ]] [[بشر]] از [[روز]] نخست تاکنون ظهور و بروز پیدا کردهاند، مدعی انحصار [[حقانیت]] در خود و [[نفی]] دیگر مکتبها بودهاند<ref>بنکدار، حسین، انحصارطلب کیست، ص۷۷.</ref>. در دوران باستان نوع [[حکومت]] در تمدنهای [[آشور]]، [[بابل]]، [[مصر]]، [[ایران]] و غیره استبدادی بوده است و تنها یونان و [[روم]] از این قاعده کلی، برکنار بودند<ref>آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، ص۲۵.</ref>. |
| با وجود پیشینه قرنها [[حاکمیت]] [[سلاطین]] و [[پادشاهان]] بر [[ایرانیان]] (پیش و [[پس از ظهور]] [[اسلام]])، وقوع [[انقلاب]] [[مشروطه]] تلاشی کمنظیر در جهت توقف روند انحصارطلبی [[حکومتی]] در ایران بود؛ اما نافرجام ماندن آن منجر به ظهور حکومت رضاشاه پهلوی شد که به نوعی تداوم انحصارطلبی در ساخت حکومت بود<ref>بشیریه، حسین، جامعه مدنی و توسعه سیاسی در ایران: گفتارهایی در جامعهشناسی سیاسی، ص۷۱ - ۷۲؛ شعبانی رضا، مبانی تاریخ اجتماعی ایران، ص۱۴۲ و ۱۵۹.</ref> و با محمد [[رضا]] پهلوی ادامه یافت.<ref>[[اسماعیل رضوانیفر|رضوانیفر، اسماعیل]]، [[انحصارطلبی - رضوانیفر (مقاله)| مقاله «انحصارطلبی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۳۵۶.</ref>
| |
|
| |
|
| ==نمودهای انحصارطلبی در [[منابع دینی]]==
| | با وجود پیشینه قرنها [[حاکمیت]] [[سلاطین]] و [[پادشاهان]] بر [[ایرانیان]] (پیش و [[پس از ظهور]] [[اسلام]])، وقوع [[انقلاب]] [[مشروطه]] تلاشی کمنظیر در جهت توقف روند انحصارطلبی [[حکومتی]] در ایران بود؛ اما نافرجام ماندن آن منجر به ظهور حکومت رضاشاه پهلوی شد که با محمدرضا پهلوی ادامه یافت<ref>[[اسماعیل رضوانیفر|رضوانیفر، اسماعیل]]، [[انحصارطلبی - رضوانیفر (مقاله)| مقاله «انحصارطلبی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۳۵۶.</ref>. |
| با بررسی [[آیات قرآن کریم]] در موضوع انحصارطلبی، به مصادیقی از انحصارطلبی [[نکوهیده]] و [[نیکو]] میتوان دست یافت. برخی از نمودهای انحصارطلبی نکوهیده در [[قرآن]] از این قرار است: ۱. تلاش [[برادران یوسف]]{{ع}} برای برخورداری انحصاری از [[محبت]] [[حضرت یعقوب]]{{ع}} با از میان برداشتن [[برادر]] خود<ref>یوسف، ۸-۹.</ref>؛ ۲. ادعای [[شایستگی]] و [[استحقاق]] اشراف [[بنیاسرائیل]] در دوران [[حضرت طالوت]]{{ع}} برای در [[اختیار]] گرفتن [[حکومت]]<ref>بقره، ۲۴۶ – ۲۴۷.</ref>؛ ۳. [[اعتقاد]] [[یهودیان]] و [[مسیحیان]] به [[حقانیت]] انحصاری [[آیین]] خود<ref>بقره، ۱۱۳.</ref>و [[برتری]] و [[محبوبیت]] نزد [[خداوند]] و خود را [[فرزند خدا]] خواندن<ref>مائده، ۱۸.</ref>و اعتقاد به تعلق انحصاری [[بهشت]] به آنان<ref>بقره، ۱۱۱.</ref>. [[قرآن کریم]] ریشه انحصارطلبی را [[خوی]] [[حسادت]]<ref>یوسف، ۸.</ref> [[خودبرتربینی]] و [[تکبر]] و ادعای برخورداری انحصاری از [[عقل]]، [[اندیشه]] و اعتبار [[اجتماعی]]<ref>بقره، ۱۳؛ هود، ۲۷؛ زخرف، ۵۲.</ref>معرفی کرده است. جزمگرایی و مطلقگرایی [[علمی]]<ref>بنکدار، حسین، انحصارطلب کیست، ص۵۷.</ref> و [[اعتقادی]]<ref>بنکدار، حسین، انحصارطلب کیست، ص۷۷؛ بازرگان، مهدی، انقلاب ایران در دو حرکت، ص۱۲۸ و ۱۳۳.</ref> را نیز از علل انحصارطلبی دانستهاند. [[انحصارگرایی]] [[ستایش]] شده به معنای مطلقگرایی و اعتقاد به [[حق]] مطلق و [[لزوم]] [[گرایش]] و توجه به آن نیز در آیاتی از [[قرآن]] آمده است: ۱. تنها [[خدا]] را [[بندگی]] و [[پرستش]] کردن و از او کمک جستن<ref>فاتحه، ۵.</ref>؛ ۲. حق مطلق بودن [[دین اسلام]]<ref>آل عمران، ۱۹ و ۸۵.</ref>. | |
|
| |
|
| انحصارطلبی با واژه «استیثار» به معنای [[خودکامگی]] و همه چیز را برای خود خواستن و [[استبداد]]، درسخن امیرالمؤمنین علی{{ع}} نیز آمده است. از سخن آن [[حضرت]] برمی آید که حکومت و [[قدرت]]، هرانسان غیر مهذب و به دور از صفت [[عدالت]] را به انحصارطلبی میکشاند<ref>آمدی، عبدالواحد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۵۷۵؛ دلشاد تهرانی، مصطفی، دولت آفتاب، ص۳۰۴.</ref>. ایشان [[شورش]] بر [[عثمان بن عفان]]، [[خلیفه سوم]] و کشته شدن او را نیز ناشی از انحصارطلبی و خودکامگی وی دانسته است<ref>نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال الدین دینپرور، خ ۳۰، ۵۲؛ دلشاد تهرانی، مصطفی، دولت آفتاب، ص۳۰۵؛ معادیخواه، عبدالمجید، فرهنگ آفتاب، فرهنگ تفصیلی مفاهیم نهج البلاغه، ج۱، ص۴۴۶.</ref>.<ref>[[اسماعیل رضوانیفر|رضوانیفر، اسماعیل]]، [[انحصارطلبی - رضوانیفر (مقاله)| مقاله «انحصارطلبی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۳۵۶.</ref> | | == نمودهای انحصارطلبی در منابع دینی == |
| | با بررسی [[آیات قرآن کریم]] در موضوع انحصارطلبی، به مصادیقی از انحصارطلبی [[نکوهیده]] و [[نیکو]] میتوان دست یافت. برخی از نمودهای انحصارطلبی نکوهیده در [[قرآن]] از این قرار است: ۱. تلاش [[برادران یوسف]]{{ع}} برای برخورداری انحصاری از [[محبت]] [[حضرت یعقوب]]{{ع}} با از میان برداشتن [[برادر]] خود<ref>یوسف، ۸-۹.</ref>؛ ۲. ادعای [[شایستگی]] و [[استحقاق]] اشراف [[بنیاسرائیل]] در دوران [[حضرت طالوت]]{{ع}} برای در [[اختیار]] گرفتن [[حکومت]]<ref>بقره، ۲۴۶ – ۲۴۷.</ref>؛ ۳. [[اعتقاد]] [[یهودیان]] و [[مسیحیان]] به [[حقانیت]] انحصاری [[آیین]] خود<ref>بقره، ۱۱۳.</ref> و [[برتری]] و [[محبوبیت]] نزد [[خداوند]] و خود را [[فرزند خدا]] خواندن<ref>مائده، ۱۸.</ref>و اعتقاد به تعلق انحصاری [[بهشت]] به آنان<ref>بقره، ۱۱۱.</ref>. |
|
| |
|
| ==ابعاد انحصارطلبی==
| | [[قرآن کریم]] ریشه انحصارطلبی را [[خوی]] [[حسادت]]<ref>یوسف، ۸.</ref> [[خودبرتربینی]] و [[تکبر]] و ادعای برخورداری انحصاری از [[عقل]]، [[اندیشه]] و اعتبار [[اجتماعی]]<ref>بقره، ۱۳؛ هود، ۲۷؛ زخرف، ۵۲.</ref>معرفی کرده است. [[انحصارگرایی]] [[ستایش]] شده به معنای مطلقگرایی و اعتقاد به [[حق]] مطلق و [[لزوم]] [[گرایش]] و توجه به آن نیز در آیاتی از [[قرآن]] آمده است: ۱. تنها [[خدا]] را [[بندگی]] و [[پرستش]] کردن و از او کمک جستن<ref>فاتحه، ۵.</ref>؛ ۲. حق مطلق بودن [[دین اسلام]]<ref>آل عمران، ۱۹ و ۸۵.</ref>.<ref>[[اسماعیل رضوانیفر|رضوانیفر، اسماعیل]]، [[انحصارطلبی - رضوانیفر (مقاله)| مقاله «انحصارطلبی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۳۵۶.</ref> |
| انحصارطلبی ابعادی دارد که بعد [[فطری]] و شخصیتی انحصارطلبی از جمله مسائل مورد توجه [[امام خمینی]] بود. ایشان از سویی گرایش به انحصارطلبی را در امور مختلفی مانند قدرت، کمال و [[علم]]، ناشی از [[گرایش فطری]] [[انسان]] به [[کمال مطلق]] میدانست که تنها در خداوند متجلی است<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۴، ص۲۰۵- ۲۰۶.</ref> و از سوی دیگر، منشأ [[استبداد]] و انحصارطلبی را [[خودخواهی]] و منیت میدانست و [[معتقد]] بود اگر فرد نتواند این [[روحیه]] را در درون خود کنترل کند، مانند هیتلر و [[رضاخان]] پهلوی به [[دیکتاتوری]] و قبضه [[قدرت]] و [[ثروت]] روی خواهد آورد<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۱، ص۳۸۰-۳۸۱ و ج۱۴، ص۹۲-۹۳، ۱۷۲.</ref>؛ از این رو [[امام خمینی]] انحصارطلبی را به دو نوع مثبت و منفی تقسیم میکرد و در جنبه مثبت آن، [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و همه [[مسلمانان]] را به جهت منحصردانستن [[حقانیت]] در [[اسلام]]، گفتن {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.</ref> و [[طلب]] انحصاری [[حاکمیت]] [[احکام اسلام]]، انحصارطلب میدانست و معتقد بود بر این اساس [[خداوند متعال]] و همه [[پیامبران]]{{عم}} انحصارطلب به شمار میآیند<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۵، ص۲۰۰.</ref>؛ اما در انحصارطلبی منفی و [[فاسد]]، انحصارطلب با دید مادی به همه چیز نگاه میکند و در صدد بهرهبرداری به نفع خویش است<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۵، ص۲۰۱.</ref>. انحصارطلبی منفی در دو [[بعد اقتصادی]] و [[سیاسی]] در [[کلام]] امام خمینی بازتاب داشته است:
| |
| #'''انحصاراقتصادی''': [[برابری]] خودی و [[بیگانه]] در [[اجرای حدود الهی]]، نخستین [[وظیفه]] [[دولت]] [[دینی]] است. اسلام برای [[مبارزه با فساد]]، [[تبعیض]] و انحصارطلبی در [[ساختار حکومت]] خود، به طور ریشهای برخورد میکند<ref>میرمعزی، سید حسین، عدالت اقتصادی از دیدگاه اسلام، ص۵۴۵.</ref>. امام خمینی به محصور کردن منابع ثروت در دست [[ثروتمندان]] و مرفهان حساس بود و [[اعتقاد]] داشت باید با شکستن چنین انحصارهایی [[فرصت]] و امکانات را برای کوخ نشینان که نقشآفرینان اصلی [[انقلاب]] و [[جامعه]] بودند فراهم میکرد و لازم است طلسم انحصار [[تجارت]] در دست افراد خاص و مرفه به نفع تک تک افراد جامعه شکسته شود<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۹، ص۱۵۰-۱۵۲ و ج۲۱، ص۱۵۹.</ref>.
| |
| #'''انحصار سیاسی''': بارزترین وجه [[مبارزه امام]] خمینی با انحصارطلبی، [[مبارزه]] ایشان با انحصارطلبی سیاسی به ویژه در دوره محمدرضا پهلوی بود که برای ایشان امکان [[رویارویی]] با آن فراهم آمد. بعد از [[سقوط]] رضاشاه و پس از دوره [[دوازده]] ساله [[پادشاهی]] پر افت و خیز محمدرضا پهلوی، با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دوره [[خودکامگی]] وی آغاز شد و این [[زمان]] تا پایان سلسله پهلوی را میتوان عصر کنترل [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و نظامی و شیوه انحصارطلبانه [[حکومت]] دانست<ref>عظیمی، فخرالدین، بحران دموکراسی در ایران، ص۳۰.</ref>. مطلقگرایی پهلوی مهمترین و اساسیترین ویژگی [[ساختار قدرت]] او بود. [[احزاب]] دولتی، [[انتخابات]] و مجلس فرمایشی، نخستوزیران دست نشانده، [[ساختار سیاسی]] متکی به فرد، [[استقلال]] [[دولت]] از [[طبقات اجتماعی]] و استفاده از ابزار [[سرکوب]]، مؤید این مطلب است<ref>میری، سیداحمد، دیباچهای بر فرهنگ استبداد در ایران، ص۳۱ -۳۳.</ref>؛ افزون آنکه [[فرهنگ]] [[اطاعت پذیری]]، [[انفعال]] سیاسی، [[ترس]] گسترده و [[بیاعتمادی]] سیاسی، مرکزیت سیاسی و [[اصلاحات]] از بالا و بدون پشتوانه طبقات اجتماعی که مشارکت و [[رقابت سیاسی]] و اقتصادی را به پایینترین سطح میرساند، نشان دهنده ساخت انحصارطلبانه حکومت محمدرضا پهلوی بود<ref>بشیریه، حسین، جامعه مدنی و توسعه سیاسی در ایران: گفتارهایی در جامعهشناسی سیاسی، ص۶۶-۶۸.</ref>.
| |
|
| |
|
| [[امام خمینی]] [[مبارزه]] با انحصارطلبیهای [[رژیم پهلوی]] و استفادههای [[نامشروع]] از [[قدرت]] را از جمله [[وظایف]] همه [[علما]] و [[روحانیان]] میدانست<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۳۷ – ۳۸.</ref> و بنا به [[وظیفه دینی]]، [[سکوت]] در این زمینه را مغایر با اهداف [[اسلام]] و [[تعهد]] به آن میشمرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱، ص۳۳۷؛ ج۵، ص۱۹۹ و ج۲۱، ص۴۹۷.</ref>. از نظر ایشان مطبوعات، رادیو و تلویزیون در دست رژیم پهلوی و عوامل آن منحصر بود و سلب [[آزادی بیان]]، مطبوعات و [[عقاید]] و سانسور را ناشی از همین انحصار میدانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱، ص۱۲۳، ۲۶۷، ۲۶۹ و ج۴، ص۵۱؛ اخوان منفرد، ص۳۰۳ – ۳۰۵.</ref>. این مسئله برخاسته از کنترل نهادهای سیاسی بود که موجب تنگترشدن فضای [[اندیشه]] و محدودگشتن [[جامعه سیاسی]] به دیدگاههای [[عقیدتی]] و سیاسی دولتی میشد که خود یکی از عمده [[دلایل]] بروز [[بحرانهای سیاسی]] در دهه ۱۳۴۰ به بعد بود. تداوم این نگاه با شکلگیری [[حزب]] [[رستاخیز]] در اسفند ۱۳۵۳ که نمونه انحصار، تکصدایی و [[مخالفت]] با [[کثرتگرایی]] و [[جامعه مدنی]] بود، قابل [[مشاهده]] است. پهلوی [[هدف]] از تشکیل این حزب را کنترل [[مشارکت سیاسی]]، [[آموزش]] و جهتگیری [[سیاسی]] و [[حفظ نظام]] شاهنشاهی میدانست<ref>پهلوی، محمدرضا، مجموعه تألیفات، نطقها، مصاحبهها و بیانات محمدرضا پهلوی شاه ایران، ج۱۰، ص۸۴۵۵- ۸۴۵۶.</ref>؛ اما [[امام خمینی]] در مخالفت با این حزب، آن را در جهت گسترش [[خفقان]] در [[جامعه]] ارزیابی کرد و فعالیت آن را خلاف [[مصالح اسلام]] و [[ملت]] میدانست و عضویت در آن را [[حرام]] و کمک به [[رژیم پهلوی]] در [[ظلم]] به [[مسلمین]] خواند<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۳، ص۷۱ و ۷۶.</ref>. | | == ابعاد انحصارطلبی == |
| | انحصارطلبی ابعادی دارد که بُعد [[فطری]] و شخصیتی انحصارطلبی از جمله مسائل مورد توجه است. از سویی گرایش به انحصارطلبی در امور مختلفی مانند قدرت، کمال و [[علم]]، ناشی از [[گرایش فطری]] [[انسان]] به [[کمال مطلق]] که تنها در خداوند متجلی است<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۴، ص۲۰۵- ۲۰۶.</ref> و از سوی دیگر، منشأ [[استبداد]] و انحصارطلبی [[خودخواهی]] و منیّت است که اگر فرد نتواند این [[روحیه]] را در درون خود کنترل کند، مانند هیتلر و [[رضاخان]] پهلوی به [[دیکتاتوری]] و قبضه [[قدرت]] و [[ثروت]] روی خواهد آورد<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۱، ص۳۸۰-۳۸۱ و ج۱۴، ص۹۲-۹۳، ۱۷۲.</ref>؛ از این رو انحصارطلبی به دو نوع مثبت مانند منحصر دانستن حقانیت اسلام و ... و منفی تقسیم میگردد که انحصارطلبی منفی و [[فاسد]]، انحصارطلب با دید مادی به همه چیز نگاه میکند و در صدد بهرهبرداری به نفع خویش است<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۵، ص۲۰۱.</ref>. انحصارطلبی منفی در دو [[بعد اقتصادی]] و [[سیاسی]] در [[کلام]] یکی از اندیشمندان اسلامی بازتاب داشته است: |
| | #'''انحصار اقتصادی''': اسلام برای [[مبارزه با فساد]]، [[تبعیض]] و انحصارطلبی در [[ساختار حکومت]] خود، به طور ریشهای برخورد میکند تا [[فرصت]] و امکانات را برای کوخ نشینان که نقشآفرینان اصلی [[انقلاب]] و [[جامعه]] بودند فراهم گردد<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۹، ص۱۵۰-۱۵۲ و ج۲۱، ص۱۵۹.</ref>. |
| | #'''انحصار سیاسی'''. |
|
| |
|
| از [[دوران حضور]] امام خمینی در پاریس و همزمان با اوجگیری [[انقلاب اسلامی]]، دیدگاههایی که ایشان درباره [[نظام سیاسی]] [[آینده]] مطرح کرده است، مبتنی بر نوعی انحصارزدایی از [[قدرت]] است؛ چنان که ایشان در مصاحبههای مختلف خود از نظامی با [[آزادی]] کامل مبتنی بر آزادی مطبوعات، [[احزاب]] و گروهها و [[حقوق]] [[اقلیتها]] سخن گفته است که [[مقید]] به [[اسلام]] و [[شئون جامعه]] [[ایرانی]] است<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۴، ص۳، ۳۵۹ و ۴۳۵.</ref>. ایشان در این راستا [[حکومت]] آینده را متکی بر [[آرای مردم]] و تحت [[نظارت]] و [[انتقاد]] عمومی میدانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۴، ص۱۶۰.</ref> و یکی از جلوههای انحصارزدایی در [[حکومت اسلامی]] را [[تساوی حقوق]] در اسلام، میان بالاترین فرد حکومت با [[شهروندان]] عادی تعریف میکرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۴، ص۱۹۸.</ref>. ایشان اعلام کرد به دنبال قدرت شخصی برای خویش نیست و نوع حکومت و [[حاکم]] آینده را خود [[مردم]] تعیین میکنند<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۴، ص۲۴۷ - ۲۵۰ و ۳۶۲.</ref>. ایشان هدف [[نهضت]] را نه [[کسب قدرت]]، بلکه برقراری [[جمهوری اسلامی]] و تحصیل آزادی و [[استقلال]] برای مردم اعلام کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۴، ص۲۶۳.</ref>.<ref>[[اسماعیل رضوانیفر|رضوانیفر، اسماعیل]]، [[انحصارطلبی - رضوانیفر (مقاله)| مقاله «انحصارطلبی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۳۵۶.</ref>
| | یکی از جلوههای انحصارزدایی در [[حکومت اسلامی]] [[تساوی حقوق]] در اسلام، میان بالاترین فرد حکومت با [[شهروندان]] عادی است<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۴، ص۱۹۸.</ref>.<ref>[[اسماعیل رضوانیفر|رضوانیفر، اسماعیل]]، [[انحصارطلبی - رضوانیفر (مقاله)| مقاله «انحصارطلبی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۳۵۶.</ref> |
| | |
| ==[[نفی]] انحصارطلبی==
| |
| در [[جمهوری اسلامی ایران]] با [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، قدرت [[حاکمیت]] در [[اختیار]] ملت قرار گرفت<ref>مدنی، سیدجلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج۲، ص۴۷۰.</ref>. خواست امام خمینی از آغاز حضور همه [[مردم]] در عرصه [[سیاسی]] و نقش آنان در تعیین نوع [[حکومت]] و [[تشکیل دولت]] بود<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۵، ص۵۱۳.</ref>. ایشان برای خود نقش [[هدایتی]] و ارشادی<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۵، ص۳۸۵.</ref> و برای [[روحانیت]] نیز تنها نقش نظارتی قائل<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۵، ص۴۸۲ و ج۱۱، ص۱۶۵.</ref> بود و موافق حضور [[روحانیان]] در منصبهای دولتی و [[حکومتی]] نبود<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، ص۲۷۵.</ref>. ضمن اینکه روحانیان نیز با توجه به نداشتن [[تجربه]] لازم در امور اجرایی و به دلیل ماهیت کار [[فکری]] و فرهنگیای که بر عهده داشتند، [[انگیزه]] و [[آمادگی]] کافی برای [[تصدی]] امور اجرایی را نداشتند و بیشتر [[تمایل]] داشتند غیر روحانیان [[صالح]] و [[وفادار]] به [[ملت]]، امور اجرایی را بر عهده بگیرند<ref>فوزی تویسرکانی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ج۱، ص۱۷۷- ۱۷۸.</ref>. این [[روحیه]]، یک اصل پذیرفته شده و غیرمکتوب بود<ref>هاشمی رفسنجانی، اکبر، هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ج۱، ص۳۳۴.</ref>؛ بنابراین [[دولت]] موقت با [[اکثریت]] متشکل از افراد [[نهضت]] [[آزادی]] و [[جبهه]] ملی و البته با تأکید [[امام خمینی]] بر قطع [[وابستگی حزبی]] آنان<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۶، ص۵۴.</ref> کار خود را با [[حمایت]] [[قاطع]] ایشان آغاز کرد<ref>فوزی تویسرکانی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ج۱، ص۱۹۰و ۱۹۶.</ref>.
| |
| | |
| در این مقطع، وجود [[مشکلات]] گوناگون، عوامل مختلف تأثیرگذار بر [[قدرت]]، نبود [[اجماع]] کافی در میان نیروهای انقلابی درباره چگونگی اداره [[کشور]]، نبود همگونی فکری میان [[مسئولان]] سیاسی، نبود برنامه مشخص دولت موقت و سلیقههای مختلف درباره راهکارهای اجرایی موجب شد تا هر گونه [[تصمیمگیری]] اساسی با مشکلات متعددی روبهرو شود<ref>فوزی تویسرکانی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ج۱، ص۱۹۶.</ref> و در مجموع دولت موقت به جهت عملکرد غیر انقلابی و نداشتن [[درک]] و [[ارتباط]] با طبقات پایین [[اجتماع]] و [[غفلت]] از خواست [[واقعی]] مردم در برقراری [[مساوات]] و [[مبارزه با فقر]]<ref>میلانی، محسن، شکلگیری انقلاب اسلامی از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ص۲۶۴.</ref>، نتوانست خواستههای [[مردم]] و انقلابیان را براورده کند و [[اختلاف]] میان [[مسئولان]] [[کشور]] را در پی داشت. [[اختلافات]] [[دولت]] موقت با شورای [[انقلاب]] و اعتراضهای دولت موقت به دخالت دیگران در امور دولت و [[اشتباهات]] خود دولت موقت، در نهایت [[سقوط]] دولت بازرگان و روی کارآمدن نیروهای انقلابی را فراهم کرد<ref>آبراهامیان، یرواند، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ص۷۰ – ۷۶.</ref>.
| |
| | |
| [[پیروزی انقلاب]] امری [[برنامهریزی]] شده نبود، بلکه در فرایندی تدریجی و آرام و با بهرهگیری از رهبریت [[قاطع]] و باتدبیر و جواب مثبت دادن به نیازهای مردم و عوامل دیگر حاصل شد<ref>میلانی، محسن، شکلگیری انقلاب اسلامی از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ص۲۶۱.</ref>؛ اما [[مخالفان]]، نیروهای انقلابی و [[روحانیان]] را به تلاش برای [[نظام]] [[دیکتاتوری]] متهم میکردند<ref>آبراهامیان، یرواند، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ص۷۰.</ref>. این در حالی بود که نیروهای مذهبی و سران [[حزب]] [[جمهوری اسلامی]] اعلام کردند به واسطه گستردگی و بزرگی جریان مذهبی وحزب جمهوری اسلامی، اقدامات آنان در راستای [[وحدت]] بخشیدن به [[جامعه]] است و [[اتهام]] انحصارطلبی را [[انحراف]] از مسیر انقلاب میدانستند و رد میکردند<ref>حسینی بهشتی، سید محمد، عملکرد یک ساله حزب جمهوری اسلامی، ص۳۱.</ref>.
| |
| | |
| این موضعگیریها واکنش [[امام خمینی]] را نیز به همراه داشت. ایشان با رد این اتهام [[معتقد]] بود [[روحانیت]] با اقدامات خود، کشور را از انحصارطلبی دوران پهلوی [[نجات]] داد و کسانی که امروز روحانیت را متهم میکنند، خواهان بقای [[حکومت]] انحصاری پهلوی بودند یا بدون [[همراهی]] روحانیت، جرئت گفتن یا [[نوشتن]] یک کلمه را نداشتند<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۰، ص۱۴۰- ۱۴۱.</ref>. ایشان [[قدرت]] روحانیت و [[اسلام]] را موجب خروج جامعه از انحصارطلبی [[رژیم پهلوی]] و پیروزی انقلاب اعلام کرد و این اتهامات را به واسطه [[ترس]] از [[پیروزی اسلام]] و [[ملت]] و [[پایبندی]] روحانیت به چارچوبها و [[ارزشهای دینی]] و [[دفاع از اسلام]] و انقلاب میدانست. ایشان [[واقعیت]] [[حاکم]] بر جامعه را مغایر با [[تبلیغات]] انحصارطلبی این قشر و مصداق این مطلب را [[رأی]] بالای [[مردم]] به [[جمهوری اسلامی]] و [[انتخاب]] [[روحانیان]] و [[مجتهدان]] برای [[مجلس خبرگان]] بیان میکرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۰، ص۱۴۱- ۱۴۳.</ref>. ایشان کسانی که سران [[روحانی]] [[انقلاب]] مانند [[سید محمد حسینی بهشتی]]، [[سیدعلی خامنهای]] و [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] را متهم به انحصارطلبی میکردند، انحصارطلب میدانست و [[هدف]] آنان را بیرون راندن این گروه از روحانیان از صحنه معرفی کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۴، ص۵۱۹.</ref>.
| |
| | |
| در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] نیز که با [[تأیید]] [[امام خمینی]] به سامان رسید، با هدف [[نفی]] انحصارطلبی، اصولی گنجانده شد تا از بروز و [[رشد]] انحصارطلبی جلوگیری شود. برخی از آن اصول مانند اصل ۶ درباره [[اداره امور]] [[کشور]] به اتکای [[آرای عمومی]] از راه انتخاباتهای مختلف، اصول ۱۹ تا ۴۲ درباره تبیین دقیق [[حقوق اساسی]] [[ملت]] در عرصههای گوناگون و اصل ۵۷ درباره پذیرش اصل [[تفکیک قوا]] برای [[توزیع]] [[قدرت]] در کشور است؛ همچنان که بند ششم اصل سوم [[قانون اساسی]] نیز [[دولت]] را برای رسیدن به اهداف عالی قانون اساسی، موظف به [[مبارزه]] با هرگونه [[استبداد]]، [[خودکامگی]] و انحصارطلبی کرده است؛ اما [[عقیده]] [[مخالفان]] این بود که قراردادن منصبهایی همچون [[ولایت فقیه]]، [[ریاست]] [[قوه]] قضاییه، اختصاص شش [[کرسی]] شورای [[نگهبان]] در [[اختیار]] [[فقها]]، ریاست [[دیوان]] عالی کشور و شکلگیری مجلس خبرگان [[رهبری]]، نشانه [[گرایش]] انحصارطلبانه این [[قانون]] به نفع [[روحانیت]] است<ref>بشیریه، حسین، جامعه مدنی و توسعه سیاسی در ایران: گفتارهایی در جامعهشناسی سیاسی، ص۵۷ -۶۲.</ref>. در برابر، امام خمینی عقیده داشت انحصارهای موجود برای [[اجرا]] کردن [[اساس اسلام]] در [[جامعه اسلامی]] ضروری است<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۸، ص۱۷۲-۱۷۵؛ ج۹، ص۴۷۹؛ ج۱۰، ص۱۴۲، ۵۲۵-۵۲۶ و ج۱۱، ص۲۲، ۱۳۷.</ref> و حتی گنجاندن این موارد را مانعی بر سر راه بروز [[دیکتاتوری]] در [[ایران]] میدانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۱، ص۲۲- ۲۳.</ref>.
| |
| | |
| یکی از نکات مهم درباره مسئله انحصار پس از انقلاب، تلاش امام خمینی برای [[شبههزدایی]] و انحصارزداییها به خصوص از ولایت فقیه بود. به همین منظور، ایشان در سالهای پس از [[انقلاب]]، برخی از مواردی را که از [[شئون ولایت فقیه]] به شمار میرود، به دیگران واگذار کرد؛ به عنوان نمونه در بهمن ۱۳۵۸ [[سیدابوالحسن بنی صدر]] را به [[فرماندهی]] کل قوا [[منصوب]] کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۲، ص۱۵۷.</ref>، تشخیص و وضع [[احکام ثانویه]] را به مجلس [[شورای اسلامی]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۵، ص۲۹۷ و ص۳۲۱ -۳۱۲.</ref> و وضع [[احکام حکومتی]] را به [[مجمع تشخیص مصلحت نظام]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۲۰، ص۴۶۳- ۴۶۵.</ref> واگذار کرد.
| |
| | |
| یکی از راههای مقابله با انحصارطلبی ایجاد زمینه مشارکت اختیاری تکتک [[مردم]] در [[انتخابات]] است؛ مسئلهای که در انتخابات مجلس سال ۱۳۶۲ و مواضع [[امام خمینی]] درباره آن [[مشاهده]] میشود. گسترش زمزمههایی درباره اینکه دخالت در [[سیاست]] و انحصار انتخابات در [[اختیار]] و انحصار [[علما]] و [[مجتهدان]] است، با واکنش بسیار تند امام خمینی همراه شد و ایشان چنین نگاهی را از گفته کسانی که [[دین]] را از سیاست جدا میپندارند، نادرستتر و پیامدهای آن را ناگوارتر شمرد. ایشان با رد انحصارطلبی هر قشر و گروهی در انتخابات، بر این نکته تأکید کرد که مسئله انتخابات مربوط به [[تعیین سرنوشت]] مردم است و محدود و منحصر به گروه، [[حزب]] و قشر خاصی نیست؛ پس همه افراد در چارچوب [[قانون]]، [[حق]] دخالت در آن را دارند<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۸، ص۳۶۷ - ۳۶۸.</ref>.
| |
| | |
| امام خمینی در عین حال با هشدار دادن به [[روحانیان]] اعلام کرد شیوه عملکرد [[روحانیت]] میتواند به [[تبلیغات]] درباره [[خودکامگی]] و انحصارطلب معرفی کردن اقشار مذهبی و روحانیان مؤثر باشد. ایشان [[معتقد]] بود روحانیان نباید کاری کنند که بهانه دست [[دشمن]] بدهند و دخالت آنان در [[امور سیاسی]] و [[اجتماعی]] را در حد [[نهی از منکر]] و [[امر به معروف]] تعیین کرد و دخالت بیجا و آمرانه را باعث [[تنفر]] مردم از روحانیت برشمرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۹، ص۴۲-۴۳.</ref>.
| |
| | |
| از سوی دیگر، امام خمینی نه تنها با انحصارطلبی در داخل [[ایران]] به مقابله برخاست، بلکه در افقی بالاتر هر نوع [[انحصارگرایی]] در [[روابط بینالملل]] را نیز مردود میدانست. ایشان با نگاهی به وجه انحصارطلبی مکتبهای [[سرمایهداری]] و [[کمونیسم]]، [[معتقد]] بود این مکتبها در جهت انحصارطلبی در [[اقتصاد]] و [[قدرت]] [[جهان]] تلاش میکنند که نتیجه آن تداوم [[فقر]] کشورهای ضعیفی خواهد بود<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۲۰، ص۳۳۹- ۳۴۰.</ref>. ایشان معتقد بود [[ابرقدرتها]] با [[حیله]] و [[نیرنگ]] همواره در جهت در دست گرفتن قدرت و [[تسلط]] بر منابع و [[امور دنیا]] از هیچ گونه ابزار و نیرنگی [[چشمپوشی]] نمیکنند<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۵، ص۴۶۹-۴۷۰ و ج۱۹، ص۲۳۵.</ref>؛ چنان که انحصارهای [[علمی]] ایجاد شده به دست آنان را که موجب وابسته ماندن [[کشور]] به آنها بود، نادرست میشمرد و [[علم]] را در انحصار کسی نمیدانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۴، ص۳۹۱-۳۹۲ و ج۱۹، ص۱۸۴.</ref>. ایشان در رد کمونیسم، آن را از انحصارطلبترین شیوه [[حکومت]] جهان میدانست که با [[شعار]] طرفداری از [[توده]] به [[چپاول]] کشورهای [[ضعیف]] دست میزند و شوروی نمونه بارز این رویه بر بنای [[دیکتاتوری]] [[کمونیستی]]، [[مردم]] خود را از هر گونه [[آزادی]] [[محروم]] ساخته و اختناقی گسترده به وجود آورده است<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۲۱، ص۴۳۸- ۴۳۹.</ref>. این موضع در واقع [[انتقاد]] [[امام خمینی]] به روشنفکرانی بود که به [[عقیده]] ایشان با [[حمایت]] از چنین رژیمهای انحصارطلبی، [[مصالح]] و [[منافع]] خود را به [[فراموشی]] سپرده بودند.<ref>[[اسماعیل رضوانیفر|رضوانیفر، اسماعیل]]، [[انحصارطلبی - رضوانیفر (مقاله)| مقاله «انحصارطلبی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۳۵۸.</ref>
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |
خط ۵۶: |
خط ۳۵: |
| == پانویس == | | == پانویس == |
| {{پانویس}} | | {{پانویس}} |
| | |
| | [[رده:مدخل]] |