←مرضیه و راضیه
خط ۲۶۴: | خط ۲۶۴: | ||
از [[عایشه]] پرسیدند: چه کسی نزد رسول خدا محبوبتر از همه بود؟ عایشه گفت: فاطمه {{س}}. گفتم: من درباره مردان سؤال کردم. گفت: شوهرش. به [[خداوند]] [[سوگند]] هیچ چیز مانع نمیشد از اینکه او در روزها [[روزهدار]] و در شبها متهجد باشد و چیزی را بگوید که [[خداوند]] آن را [[دوست]] میدارد و به آن [[راضی]] میشود. | از [[عایشه]] پرسیدند: چه کسی نزد رسول خدا محبوبتر از همه بود؟ عایشه گفت: فاطمه {{س}}. گفتم: من درباره مردان سؤال کردم. گفت: شوهرش. به [[خداوند]] [[سوگند]] هیچ چیز مانع نمیشد از اینکه او در روزها [[روزهدار]] و در شبها متهجد باشد و چیزی را بگوید که [[خداوند]] آن را [[دوست]] میدارد و به آن [[راضی]] میشود. | ||
[[عبدالرحمن بن المثنی الهاشمی]] میگوید: {{متن حدیث|قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} جُعِلْتُ فِدَاكَ مِنْ أَيْنَ جَاءَ لِوُلْدِ الْحُسَيْنِ الْفَضْلُ عَلَى وُلْدِ الْحَسَنِ وَ هُمَا يَجْرِيَانِ فِي شَرَعٍ وَاحِدٍ فَقَالَ لَا أَرَاكُمْ تَأْخُذُونَ بِهِ إِنَّ جَبْرَئِيلَ {{ع}} نَزَلَ عَلَى مُحَمَّدٍ {{صل}} وَ مَا وُلِدَ الْحُسَيْنُ {{ع}} بَعْدُ فَقَالَ لَهُ يُولَدُ لَكَ غُلَامٌ تَقْتُلُهُ أُمَّتُكَ مِنْ بَعْدِكَ فَقَالَ يَا جَبْرَئِيلُ لَا حَاجَه لِي فِيهِ فَخَاطَبَهُ ثَلَاثاً ثُمَّ دَعَا عَلِيّاً {{ع}} فَقَالَ لَهُ إِنَّ جَبْرَئِيلَ يُخْبِرُنِي عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ يُولَدُ لَكَ غُلَامٌ تَقْتُلُهُ أُمَّتُكَ مِنْ بَعْدِكَ فَقَالَ لَا حَاجَه لِي فِيهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَخَاطَبَ عَلِيّاً {{ع}} ثَلَاثاً ثُمَّ قَالَ إِنَّهُ يَكُونُ فِيهِ وَ فِي وُلْدِهِ الْإِمَامَه وَ الْوِرَاثَه وَ الْخِزَانَه فَأَرْسَلَ إِلَى فَاطِمَه {{س}} أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِغُلَامٍ تَقْتُلُهُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي فَقَالَتْ فَاطِمَه لَيْسَ لِي فِيهِ حَاجَه يَا أَبَتِ فَخَاطَبَهَا ثَلَاثاً ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَيْهَا لَا بُدَّ أَنْ يَكُونَ فِيهِ الْإِمَامَه وَ الْوِرَاثَه وَ الْخِزَانَه فَقَالَتْ لَهُ رَضِيتُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَعَلِقَتْ وَ حَمَلَتْ بِالْحُسَيْنِ {{ع}} فَحَمَلَتْ سِتَّه أَشْهُرٍ ثُمَّ وَضَعَتْهُ وَ لَمْ يَعِشْ مَوْلُودٌ قَطُّ لِسِتَّه أَشْهُرٍ غَيْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ {{ع}} فَكَفَلَتْهُ أُمُّ سَلَمَه وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} يَأْتِيهِ فِي كُلِّ يَوْمٍ فَيَضَعُ لِسَانَهُ فِي فَمِ الْحُسَيْنِ فَيَمَصُّهُ حَتَّى يَرْوَى فَأَنْبَتَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَحْمَهُ مِنْ لَحْمِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ لَمْ يَرْضَعْ مِنْ فَاطِمَه {{س}} وَ لَا مِنْ غَيْرِهَا لَبَناً قَطُّ...}} | [[عبدالرحمن بن المثنی الهاشمی]] میگوید: به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کردم: فدایتان شوم چرا [[فرزندان امام حسین]] {{ع}} بر [[فرزندان امام حسن]] {{ع}} [[برتری]] یافتند؟ (فرزندان امام حسین {{ع}}، [[امام]] شدند ولی فرزندان امام حسن {{ع}} چنین نشدند) در حالی که هر دو از یک پدر و مادر هستند؟ [[حضرت صادق]] {{ع}} فرمود: [[جبرئیل]] بر [[پیامبر]] نازل شد و گفت: خداوند [[فرزندی]] به شما خواهد داد که امتت پس از شما او را خواهند کشت. [[پیامبر اکرم]] به جبرئیل فرمودند: به چنین [[فرزندی]] نیاز ندارم و سه مرتبه این [[کلام]] را تکرار فرمودند. سپس [[امیرالمؤمنین]] را در جریان این سخن قرار دادند که [[جبرئیل]] از طرف [[خداوند]] به ایشان خبر داده است که پسری برای تو به [[دنیا]] میآید، امتم بعد از من او را میکشند. [[حضرت امیر]] عرضه داشتند: ای [[رسول الله]]! چنین فرزندی را نمیخواهم. سه مرتبه این کلام را به [[حضرت رسول]] فرمود<ref>{{متن حدیث|قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} جُعِلْتُ فِدَاكَ مِنْ أَيْنَ جَاءَ لِوُلْدِ الْحُسَيْنِ الْفَضْلُ عَلَى وُلْدِ الْحَسَنِ وَ هُمَا يَجْرِيَانِ فِي شَرَعٍ وَاحِدٍ فَقَالَ لَا أَرَاكُمْ تَأْخُذُونَ بِهِ إِنَّ جَبْرَئِيلَ {{ع}} نَزَلَ عَلَى مُحَمَّدٍ {{صل}} وَ مَا وُلِدَ الْحُسَيْنُ {{ع}} بَعْدُ فَقَالَ لَهُ يُولَدُ لَكَ غُلَامٌ تَقْتُلُهُ أُمَّتُكَ مِنْ بَعْدِكَ فَقَالَ يَا جَبْرَئِيلُ لَا حَاجَه لِي فِيهِ فَخَاطَبَهُ ثَلَاثاً ثُمَّ دَعَا عَلِيّاً {{ع}} فَقَالَ لَهُ إِنَّ جَبْرَئِيلَ يُخْبِرُنِي عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ يُولَدُ لَكَ غُلَامٌ تَقْتُلُهُ أُمَّتُكَ مِنْ بَعْدِكَ فَقَالَ لَا حَاجَه لِي فِيهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَخَاطَبَ عَلِيّاً {{ع}} ثَلَاثاً ثُمَّ قَالَ إِنَّهُ يَكُونُ فِيهِ وَ فِي وُلْدِهِ الْإِمَامَه وَ الْوِرَاثَه وَ الْخِزَانَه فَأَرْسَلَ إِلَى فَاطِمَه {{س}} أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِغُلَامٍ تَقْتُلُهُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي فَقَالَتْ فَاطِمَه لَيْسَ لِي فِيهِ حَاجَه يَا أَبَتِ فَخَاطَبَهَا ثَلَاثاً ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَيْهَا لَا بُدَّ أَنْ يَكُونَ فِيهِ الْإِمَامَه وَ الْوِرَاثَه وَ الْخِزَانَه فَقَالَتْ لَهُ رَضِيتُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَعَلِقَتْ وَ حَمَلَتْ بِالْحُسَيْنِ {{ع}} فَحَمَلَتْ سِتَّه أَشْهُرٍ ثُمَّ وَضَعَتْهُ وَ لَمْ يَعِشْ مَوْلُودٌ قَطُّ لِسِتَّه أَشْهُرٍ غَيْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ {{ع}} فَكَفَلَتْهُ أُمُّ سَلَمَه وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} يَأْتِيهِ فِي كُلِّ يَوْمٍ فَيَضَعُ لِسَانَهُ فِي فَمِ الْحُسَيْنِ فَيَمَصُّهُ حَتَّى يَرْوَى فَأَنْبَتَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَحْمَهُ مِنْ لَحْمِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ لَمْ يَرْضَعْ مِنْ فَاطِمَه {{س}} وَ لَا مِنْ غَيْرِهَا لَبَناً قَطُّ...}}، بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۲۵، ص۲۵۴؛ دانستنیهای فاطمی، علی غزالی اصفهانی، ص۸۲.</ref>. | ||
سپس [[حضرت محمد]] {{صل}} افزود: [[امامت]] و [[وراثت]] باید از طریق [[فرزندان]] همین پسر [[شهید]] منتقل گردد. پس به دنبال [[فاطمه]] {{س}} فرستاده و به او [[پیام]] داد: خداوند [[بشارت]] پسری را میدهد که امتم پس از من او را میکشند. فاطمه {{س}} عرضه داشت: [[پدر]] [[جان]]! به چنین فرزندی احتیاجی ندارم، سه مرتبه این سخن را تکرار کرد. پس از آن [[پیامبر]] به فاطمه {{س}} خبر دادند که امامت و وراثت باید از طریق همین فرزند منتقل گردد. [[فاطمه زهرا]] {{س}} به پدر گفتند: [[راضی]] به رضای خداوند هستم (اگر او چنین میخواهد من حرفی ندارم) پس فاطمه زهرا {{س}} به [[امام حسین]] {{ع}} باردار شدند و بعد از شش ماه [[سیدالشهداء]] {{ع}} به دنیا آمدند؛ هیچ نوزاد [[شش ماهه]] زنده نمانده است، مگر امام حسین {{ع}} و [[حضرت عیسی]] {{ع}}. [[سرپرستی امام]] حسین {{ع}} را به [[ام سلمه]] سپردند. پیامبر هر [[روز]] میآمدند و زبان مبارکشان را در دهان امام حسین {{ع}} قرار میدادند. او زبان رسول الله را میمکیدند و تمام وجود امام حسین {{ع}} این گونه [[رشد]] کرد<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص۲۳۹.</ref>. | سپس [[حضرت محمد]] {{صل}} افزود: [[امامت]] و [[وراثت]] باید از طریق [[فرزندان]] همین پسر [[شهید]] منتقل گردد. پس به دنبال [[فاطمه]] {{س}} فرستاده و به او [[پیام]] داد: خداوند [[بشارت]] پسری را میدهد که امتم پس از من او را میکشند. فاطمه {{س}} عرضه داشت: [[پدر]] [[جان]]! به چنین فرزندی احتیاجی ندارم، سه مرتبه این سخن را تکرار کرد. پس از آن [[پیامبر]] به فاطمه {{س}} خبر دادند که امامت و وراثت باید از طریق همین فرزند منتقل گردد. [[فاطمه زهرا]] {{س}} به پدر گفتند: [[راضی]] به رضای خداوند هستم (اگر او چنین میخواهد من حرفی ندارم) پس فاطمه زهرا {{س}} به [[امام حسین]] {{ع}} باردار شدند و بعد از شش ماه [[سیدالشهداء]] {{ع}} به دنیا آمدند؛ هیچ نوزاد [[شش ماهه]] زنده نمانده است، مگر امام حسین {{ع}} و [[حضرت عیسی]] {{ع}}. [[سرپرستی امام]] حسین {{ع}} را به [[ام سلمه]] سپردند. پیامبر هر [[روز]] میآمدند و زبان مبارکشان را در دهان امام حسین {{ع}} قرار میدادند. او زبان رسول الله را میمکیدند و تمام وجود امام حسین {{ع}} این گونه [[رشد]] کرد<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص۲۳۹.</ref>. |