←ادله قرآنی
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
'''عدم تسلط شیطان بر [[پیامبران]]''' | '''عدم تسلط شیطان بر [[پیامبران]]''' | ||
به عنوان نمونه [[خدای متعال]] در آیهای خطاب به شيطان مىفرمايد: {{متن قرآن|إِنَّ عِبادي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوينَ}} <ref>«قطعاً تو بر بندگان (خالص) من تسلّطى ندارى و حمايت و نگهبانى پروردگارت (براى آنان) كافى است». سوره حجر، آیه ۴۲.</ref>. فراز: {{متن قرآن|لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ}}، نكره در سياق نفى و مفيد عموم است، در نتيجه هر گونه سيطره و [[تصرف]] شيطان به هر نحوى از انحاء از [[بندگان]] حقيقى [[خداوند]] را منتفی میکند. از طرفی عمومیت این فراز از [[آیه]]، قرینه است بر اینکه مراد از «[[عبادی]]»، صرفا بندگان [[خالص]] و [[حقیقی]] خداوند است و نه گنهکاران یا کسانی که در [[زندگی]] خویش مرتکب برخی [[گناهان]] شدهاند. با این بیان، مراد از اثر، اعم از [[ارتکاب معاصی]]، خطا، اشتباه و نسیان است که از تأثیر [[وسوسههای ابلیس]] نشأت میگیرد. [[بدیهی]] است که انتفای اثر صرفا به معنای [[نفی]] تأثیر [[وسوسه]] در [[عبادالله]] است و نه نفی خروج ایشان از دایره وسوسههای ابلیس. همین معنا در آیه دیگری از [[قرآن کریم]] و با بیان دیگر نیز آمده و تسلط شیطان بر مؤمنانی که به [[خدا]] [[توکل]] میکنند را نفی نموده است که حقیقت عصمت را در بندگان [[واقعی]] خدا،[[ ثابت]] مینماید<ref>سوره نحل، آیات ۹۹ و ۱۰۰.</ref>.<ref>[[محمد هادی فرقانی]] و [[محمد عباسزاده جهرمی]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]]، [[شبههپژوهی مطالعات قرآنی (نشریه)|دوفصلنامه شبههپژوهی مطالعات قرآنی]].</ref>. | به عنوان نمونه [[خدای متعال]] در آیهای خطاب به شيطان مىفرمايد: {{متن قرآن|إِنَّ عِبادي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوينَ}} <ref>«قطعاً تو بر بندگان (خالص) من تسلّطى ندارى و حمايت و نگهبانى پروردگارت (براى آنان) كافى است». سوره حجر، آیه ۴۲.</ref>. فراز: {{متن قرآن|لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ}}، نكره در سياق نفى و مفيد عموم است، در نتيجه هر گونه سيطره و [[تصرف]] شيطان به هر نحوى از انحاء از [[بندگان]] حقيقى [[خداوند]] را منتفی میکند. از طرفی عمومیت این فراز از [[آیه]]، قرینه است بر اینکه مراد از «[[عبادی]]»، صرفا بندگان [[خالص]] و [[حقیقی]] خداوند است و نه گنهکاران یا کسانی که در [[زندگی]] خویش مرتکب برخی [[گناهان]] شدهاند. با این بیان، مراد از اثر، اعم از [[ارتکاب معاصی]]، خطا، اشتباه و نسیان است که از تأثیر [[وسوسههای ابلیس]] نشأت میگیرد. [[بدیهی]] است که انتفای اثر صرفا به معنای [[نفی]] تأثیر [[وسوسه]] در [[عبادالله]] است و نه نفی خروج ایشان از دایره وسوسههای ابلیس. همین معنا در آیه دیگری از [[قرآن کریم]] و با بیان دیگر نیز آمده و تسلط شیطان بر مؤمنانی که به [[خدا]] [[توکل]] میکنند را نفی نموده است که حقیقت عصمت را در بندگان [[واقعی]] خدا،[[ ثابت]] مینماید<ref>سوره نحل، آیات ۹۹ و ۱۰۰.</ref>.<ref>[[محمد هادی فرقانی]] و [[محمد عباسزاده جهرمی]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]]، [[شبههپژوهی مطالعات قرآنی (نشریه)|دوفصلنامه شبههپژوهی مطالعات قرآنی]].</ref>. | ||
'''اصطفای الهی پیامبران''' | '''اصطفای الهی پیامبران''' | ||
واژه «[[اصطفا]]» در لغت در معنای خالصِ چیزی را به دست آوردن استعمال شده است<ref>راغب اصفهانی، حسین، ماده صفو» بر اساس برخى آيات دیگر، خداوند متعال تعدادى از بندگانش را از ميان خلق خود برگزیده و آنها را براى خود خالص گردانیده است. سوره مریم، ۵۸ و دخان، آیه ۳۲.</ref>. روشن است که حاصل [[گزینش الهی]] و [[خالص]] کردن برخی توسط او چیزی جز [[عصمت]] نیست. | واژه «[[اصطفا]]» در لغت در معنای خالصِ چیزی را به دست آوردن استعمال شده است<ref>راغب اصفهانی، حسین، ماده صفو» بر اساس برخى آيات دیگر، خداوند متعال تعدادى از بندگانش را از ميان خلق خود برگزیده و آنها را براى خود خالص گردانیده است. سوره مریم، ۵۸ و دخان، آیه ۳۲.</ref>. روشن است که حاصل [[گزینش الهی]] و [[خالص]] کردن برخی توسط او چیزی جز [[عصمت]] نیست. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۸: | ||
'''امر به [[اطاعت]] تام و مطلق از [[پیامبران]]''' | '''امر به [[اطاعت]] تام و مطلق از [[پیامبران]]''' | ||
[[خداوند متعال]] در دسته دیگری از [[آیات]] به [[وجوب اطاعت]] مطلق از [[رسولان]] خود و نیز [[تأسی]] به آنان امر کرده است<ref>سوره نساء، آیات ۵۹ و ۶۴.</ref>. روشن است که بر اساس [[قواعد]] [[کلامی]] صدور چنین امری از سوی [[خدای متعال]]، مستلزم عصمت آن شخص است.؛ چراکه در غیر این صورت گرفتار تناقض خواهیم شد و تناقض از مولای [[حکیم]] صادر نمیشود. عصمت در اینجا به معنای مصونیت از اقسام [[معاصی]]، [[نسیان]]، [[خطا]] و [[اشتباه]] است؛ چراکه اگر مصونیت را منحصر در عدم [[ارتکاب معاصی]] دانسته و به جواز صدور نسیان، خطا و اشتباه از [[انبیا]] {{عم}}، [[معتقد]] شویم، غرض از ارسال [[نبی]] یا [[رسول]] نقض شده و [[اطمینان]] به گفتار و [[کردار]] [[انبیا]] و [[رسل]] {{عم}} در نظر [[مکلفین]] به [[اطاعت]] به صورت کامل محقق نخواهد شد<ref>[[محمد هادی فرقانی]] و [[محمد عباسزاده جهرمی]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]]، [[شبههپژوهی مطالعات قرآنی (نشریه)|دوفصلنامه شبههپژوهی مطالعات قرآنی]].</ref>. | [[خداوند متعال]] در دسته دیگری از [[آیات]] به [[وجوب اطاعت]] مطلق از [[رسولان]] خود و نیز [[تأسی]] به آنان امر کرده است<ref>سوره نساء، آیات ۵۹ و ۶۴.</ref>. روشن است که بر اساس [[قواعد]] [[کلامی]] صدور چنین امری از سوی [[خدای متعال]]، مستلزم عصمت آن شخص است.؛ چراکه در غیر این صورت گرفتار تناقض خواهیم شد و تناقض از مولای [[حکیم]] صادر نمیشود. عصمت در اینجا به معنای مصونیت از اقسام [[معاصی]]، [[نسیان]]، [[خطا]] و [[اشتباه]] است؛ چراکه اگر مصونیت را منحصر در عدم [[ارتکاب معاصی]] دانسته و به جواز صدور نسیان، خطا و اشتباه از [[انبیا]] {{عم}}، [[معتقد]] شویم، غرض از ارسال [[نبی]] یا [[رسول]] نقض شده و [[اطمینان]] به گفتار و [[کردار]] [[انبیا]] و [[رسل]] {{عم}} در نظر [[مکلفین]] به [[اطاعت]] به صورت کامل محقق نخواهد شد<ref>[[محمد هادی فرقانی]] و [[محمد عباسزاده جهرمی]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]]، [[شبههپژوهی مطالعات قرآنی (نشریه)|دوفصلنامه شبههپژوهی مطالعات قرآنی]].</ref>. | ||
'''معرفی [[پیامبران]] به عنوان الگوی [[حسنه]]''' | '''معرفی [[پیامبران]] به عنوان الگوی [[حسنه]]''' | ||
[[مصونیت انبیا]] {{عم}} را میتوان از [[آیات]] دیگری که ضمن نام بردن از برخی انبیا، آنان را به صورت مطلق به عنوان الگویی حسنه معرفی کرده و به [[تأسی]] از آنان [[ترغیب]] مینمایند، استفاده کرد. چه اینکه [[قرآن کریم]] از [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} به عنوان اسوهای [[نیکو]] یاد کرده و میفرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«قطعاً براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست: براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مىكند».، سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>. همچنین از [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} یاد کرده و میفرماید: «قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ..»، «قطعاً براى شما در [پيروى از] ابراهيم و كسانى كه با اويند سرمشقى نيكوست.»<ref>سوره ممتحنه، آیه ۴.</ref>. | [[مصونیت انبیا]] {{عم}} را میتوان از [[آیات]] دیگری که ضمن نام بردن از برخی انبیا، آنان را به صورت مطلق به عنوان الگویی حسنه معرفی کرده و به [[تأسی]] از آنان [[ترغیب]] مینمایند، استفاده کرد. چه اینکه [[قرآن کریم]] از [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} به عنوان اسوهای [[نیکو]] یاد کرده و میفرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«قطعاً براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست: براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مىكند».، سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>. همچنین از [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} یاد کرده و میفرماید: «قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ..»، «قطعاً براى شما در [پيروى از] ابراهيم و كسانى كه با اويند سرمشقى نيكوست.»<ref>سوره ممتحنه، آیه ۴.</ref>. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۸: | ||
'''[[اتمام حجت]] [[هدف]] از [[بعثت انبیا]]''' | '''[[اتمام حجت]] [[هدف]] از [[بعثت انبیا]]''' | ||
در دستهای دیگر از آیات، [[اتمام حجت]] بر [[مردم]] به عنوان یکی از [[اهداف بعثت انبیا]] معرفی شده است. [[قرآن کریم]] در این خصوص میفرماید: {{متن قرآن|رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«پيامبرانى كه بشارتگر و هشداردهنده بودند، تا براى مردم، پس از [فرستادن] پيامبران، در مقابل خدا [بهانه و] حجّتى نباشد، و خدا توانا و حكيم است»، سوره نساء، آیه ۱۶۵.</ref>.<ref>[[محمد هادی فرقانی]] و [[محمد عباسزاده جهرمی]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]]، [[شبههپژوهی مطالعات قرآنی (نشریه)|دوفصلنامه شبههپژوهی مطالعات قرآنی]].</ref> | در دستهای دیگر از آیات، [[اتمام حجت]] بر [[مردم]] به عنوان یکی از [[اهداف بعثت انبیا]] معرفی شده است. [[قرآن کریم]] در این خصوص میفرماید: {{متن قرآن|رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«پيامبرانى كه بشارتگر و هشداردهنده بودند، تا براى مردم، پس از [فرستادن] پيامبران، در مقابل خدا [بهانه و] حجّتى نباشد، و خدا توانا و حكيم است»، سوره نساء، آیه ۱۶۵.</ref>.<ref>[[محمد هادی فرقانی]] و [[محمد عباسزاده جهرمی]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]]، [[شبههپژوهی مطالعات قرآنی (نشریه)|دوفصلنامه شبههپژوهی مطالعات قرآنی]].</ref> | ||
'''آیاتی که بر عصمت فرشته وحی دلالت دارند''' | '''آیاتی که بر عصمت فرشته وحی دلالت دارند''' | ||
در [[قرآن کریم]] از [[عصمت]] و [[امانتداری]] [[فرشتۀ وحی]] [[سخن]] گفته شده است به نحوی که [[خداوند]] دربارۀ آنان فرموده است: {{متن قرآن|لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ}}<ref>«در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند» سوره انبیاء، آیه ۲۷.</ref>، بنابراین اگر حاملِ اول [[وحی]] یعنی [[فرشتگان]] از جمله [[جبرئیل]] دارای [[عصمت]] باشد، حامل دیگر آن یعنی [[پیامبر]] هم چنین صفتی باید داشته باشد، زیرا نداشتن [[عصمت]] همانطور که نقض [[امانتداری]] [[فرشته وحی]] محسوب میشود، نقض [[امانتداری]] [[پیامبران]] هم خواهد بود<ref>ر.ک: [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص ۲۱۹ - ۲۲۱.</ref>. | در [[قرآن کریم]] از [[عصمت]] و [[امانتداری]] [[فرشتۀ وحی]] [[سخن]] گفته شده است به نحوی که [[خداوند]] دربارۀ آنان فرموده است: {{متن قرآن|لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ}}<ref>«در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند» سوره انبیاء، آیه ۲۷.</ref>، بنابراین اگر حاملِ اول [[وحی]] یعنی [[فرشتگان]] از جمله [[جبرئیل]] دارای [[عصمت]] باشد، حامل دیگر آن یعنی [[پیامبر]] هم چنین صفتی باید داشته باشد، زیرا نداشتن [[عصمت]] همانطور که نقض [[امانتداری]] [[فرشته وحی]] محسوب میشود، نقض [[امانتداری]] [[پیامبران]] هم خواهد بود<ref>ر.ک: [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص ۲۱۹ - ۲۲۱.</ref>. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۹: | ||
'''خبر از دوری حضرت از [[گمراهی]] و [[هوای نفس]]''' | '''خبر از دوری حضرت از [[گمراهی]] و [[هوای نفس]]''' | ||
[[قرآن کریم]] ضمن بیان [[اوصاف پیامبر]] خاتم{{صل}} و [[نفی]] هر گونه گمراهی از آن حضرت، سخنان و گفتههای [[پیامبر]]{{صل}} را مستند به [[وحی الهی]] دانسته و میفرماید: {{متن قرآن|ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوي * وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوي * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحي}} <ref>صاحب شما (محمّد مصطفی) هیچگاه در ضلالت و گمراهی نبوده است و هرگز به هوای نفس سخن نمیگوید. سخن او هیچ غیر وحی خدا نیست.» سوره نجم، آیات ۴-۲.</ref>. | [[قرآن کریم]] ضمن بیان [[اوصاف پیامبر]] خاتم{{صل}} و [[نفی]] هر گونه گمراهی از آن حضرت، سخنان و گفتههای [[پیامبر]]{{صل}} را مستند به [[وحی الهی]] دانسته و میفرماید: {{متن قرآن|ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوي * وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوي * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحي}} <ref>صاحب شما (محمّد مصطفی) هیچگاه در ضلالت و گمراهی نبوده است و هرگز به هوای نفس سخن نمیگوید. سخن او هیچ غیر وحی خدا نیست.» سوره نجم، آیات ۴-۲.</ref>. | ||
مرحوم [[علامه طباطبائی]] در [[تفسیر]] این آیات میگوید: ««ماینطق»، مطلق است و مقتضای این اطلاق آن است که هوای نفس از تمام [[سخنان پیامبر]] نفی شده باشد، اما از آن جایی که در این آیات خطاب «[[صاحبکم]]» به [[مشرکین]] است، به خاطر این قرینه مقامی باید گفت که منظور این است که سخنان آن جناب در آنچه شما مشرکین را به سوی آن میخواند و آنچه از [[قرآن]] برایتان [[تلاوت]] میکند، ناشی از هوای نفس نیست، بلکه هرچه در این باب میگوید، وحیی است که [[خدای متعال]] به او نازل میکند». <ref>طباطبایی، [[سیدمحمد]] حسین، [[المیزان]]، ذیل [[سوره نجم]]، آیات ۴-۲.</ref>. | مرحوم [[علامه طباطبائی]] در [[تفسیر]] این آیات میگوید: ««ماینطق»، مطلق است و مقتضای این اطلاق آن است که هوای نفس از تمام [[سخنان پیامبر]] نفی شده باشد، اما از آن جایی که در این آیات خطاب «[[صاحبکم]]» به [[مشرکین]] است، به خاطر این قرینه مقامی باید گفت که منظور این است که سخنان آن جناب در آنچه شما مشرکین را به سوی آن میخواند و آنچه از [[قرآن]] برایتان [[تلاوت]] میکند، ناشی از هوای نفس نیست، بلکه هرچه در این باب میگوید، وحیی است که [[خدای متعال]] به او نازل میکند». <ref>طباطبایی، [[سیدمحمد]] حسین، [[المیزان]]، ذیل [[سوره نجم]]، آیات ۴-۲.</ref>. | ||
خط ۷۸: | خط ۸۵: | ||
'''[[ امر]] به [[اطاعت]] مطلق از آن حضرت''' | '''[[ امر]] به [[اطاعت]] مطلق از آن حضرت''' | ||
قرآن کریم در آیهای به طور مطلق به اطاعت از [[فرامین]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}}، امر کرده <ref>سوره نساء، آیه ۵۹ و سوره آل عمران، آیه ۳۲.</ref>. و [[بدیهی]] است، [[مقام]] آمریت مطلق مستلزم [[عصمت]] است. این معنا از [[آیات]] دیگری که به [[وجوب اطاعت]] مطلق از [[اوامر و نواهی]] [[رسول خدا]]{{صل}}[[ امر]] فرموده نیز قابل استفاده است. | قرآن کریم در آیهای به طور مطلق به اطاعت از [[فرامین]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}}، امر کرده <ref>سوره نساء، آیه ۵۹ و سوره آل عمران، آیه ۳۲.</ref>. و [[بدیهی]] است، [[مقام]] آمریت مطلق مستلزم [[عصمت]] است. این معنا از [[آیات]] دیگری که به [[وجوب اطاعت]] مطلق از [[اوامر و نواهی]] [[رسول خدا]]{{صل}}[[ امر]] فرموده نیز قابل استفاده است. | ||
{{متن قرآن|... ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا...}} <ref>آنچه رسول حق دستور دهد (و منع یا عطا کند) بگیرید و هر چه نهی کند را واگذارید» سوره حشر، آیه ۷.</ref>. | {{متن قرآن|... ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا...}} <ref>آنچه رسول حق دستور دهد (و منع یا عطا کند) بگیرید و هر چه نهی کند را واگذارید» سوره حشر، آیه ۷.</ref>. | ||
'''معرفی حضرت به عنوان [[اسوه حسنه]]''' | '''معرفی حضرت به عنوان [[اسوه حسنه]]''' | ||
توضیح این بخش در مورد چهارم از عنوان [[ادله قرآنی]] [[عصمت انبیا]] بیان شد. | توضیح این بخش در مورد چهارم از عنوان [[ادله قرآنی]] [[عصمت انبیا]] بیان شد. | ||
'''تاکید بر عدم ارتکاب [[فراموشی]]''' | '''تاکید بر عدم ارتکاب [[فراموشی]]''' | ||
آنچه باقی میماند عصمت آن حضرت از [[نسیان]] و فراموشی است که [[قرآن کریم]] در این باره نیز چنین میفرماید: {{متن قرآن|سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسي}} <ref>ما تو را قرائت آیات قرآن چندان آموزیم که هیچ فراموش نکنی». سوره اعلی، آیه۶.</ref>. | آنچه باقی میماند عصمت آن حضرت از [[نسیان]] و فراموشی است که [[قرآن کریم]] در این باره نیز چنین میفرماید: {{متن قرآن|سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسي}} <ref>ما تو را قرائت آیات قرآن چندان آموزیم که هیچ فراموش نکنی». سوره اعلی، آیه۶.</ref>. | ||