بحث:اثبات عصمت پیامبر خاتم
عصمت پیامبر خاتم به این معناست که ایشان از هر گناه و خطا و اشتباهی معصوم و مصون هستند. عصمت پیامبر از طریق ادله عقلی و نقلی قابل اثبات است. ادله عقلی مانند اینکه غرض اصلی بعثت ابلاغ احکام الهی به مردم است و اگر حضرت نسبت به ابلاغ چنین احکامی عصمت نداشته باشند با غرض اصلی بعثت یعنی ابلاغ احکام منافات دارد. در زمنیه عصمت پیامبر خاتم آیات و روایات و ادله عقلی دیگری نیز وجود دارد.
معناشناسی عصمت پیامبر
عصمت در لغت به معنای بازداشتن، حفظ کردن و نگهداشتن است و در اصطلاح، عصمت پیامبر به این معناست که ایشان از هر گناه و خطا و اشتباهی معصوم و مصون هستند[۱].
ادلۀ عصمت پیامبر
عصمت پیامبر از طریق ادله عقلی و نقلی قابل اثبات است:
دلایل عقلی
- لزوم بعثت در نبوت: غرض اصلی بعثت پیامبر ابلاغ احکام الهی به مردم است و اگر پیامبر نسبت به ابلاغ چنین احکامی عصمت نداشته باشند با غرض اصلی بعثت یعنی ابلاغ احکام منافات دارد، چراکه موجب میشود احکام به صورت صحیح به دست مردم نرسد[۲].
- پیامبر، سرمشق عملی مؤمنین: یکی از هدفهای اصلی ارسال پیامبران، تربیت و تزکیه مردم است: رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ[۳]، این هدف به صورت کامل محقق نمیشود مگر آنکه پیامبر، از لحاظ تربیت و عمل سرمشق و الگوی مؤمنین باشد و الگو شدن زمانی است که پیامبر از هر گونه گناه و خطایی معصوم باشد[۴].
- اطاعت از پیامبر: اگر پیامبر داری عصمت از گناه و اشتباه نباشد خداوند نباید در قرآن دستور به اطاعت از پیامبران میدادند در حالی که چنین دستوری در قرآن آمده است[۵].
- عدم عصمت پیامبر مساوی با ضعف وجودی ایشان است: گناه کردن هر انسانی، زاییدۀ ضعف وجودی اوست، چراکه تمام قوای نفسانی، مطیع و تابع عقلند و عقل به هیچ عنوان ارادۀ گناه و معصیت را بر قوای نفسانی صادر نمیکند. بنابراین اگر شخصی دچار گناه و معصیت شد یعنی از نظر عقلی فردی ضعیف و ناقص است، با این وجود آیا میتوان قائل شد پیامبر معصوم نیست و آلودۀ به گناه میشوند[۶].
- عدم عصمت پیامبر موجب تسلسل خواهد شد: اگر پیامبر معصوم نباشد، باید برای هدایت شدنشان پیامبر دیگری بیاید تا ایشان را هدایت کنند و در صورتی که قائل به عدم عصمت شدیم باید برای پیامبر جدید هم پیامبر جدیدی برای هدایت او نازل شوند و چون این امر منجر به تسلسل خواهد شد و تسلسل امری محال است میتوان نتیجه گرفت پیامبر معصوم است[۷].
دلایل نقلی
اثبات عصمت پیامبر در قرآن
در قرآن کریم به صراحت دربارۀ عصمت پیامبر سخنی گفته نشده است، اما به صورت التزامی از طریق آیات قرآن میتوان عصمت ایشان را ثابت کرد:
- در قرآن کریم از عصمت و امانتداری فرشتۀ وحی سخن گفته شده است به نحوی که خداوند دربارۀ آنان فرموده است: لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ[۸]، بنابراین اگر حاملِ اول وحی یعنی فرشتگان از جمله جبرئیل دارای عصمت باشد، حامل دیگر آن یعنی پیامبر هم چنین صفتی باید داشته باشد، زیرا نداشتن عصمت همانطور که نقض امانتداری فرشته وحی محسوب میشود، نقض امانتداری پیامبر هم خواهد بود[۹].
- در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که در آن شیطان قسم یاد میکند تمام بندگان خداوند را گمراه میکند مگر بندگان مخلص خداوند را: فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ[۱۰]، قَالَ رَبِّ بمَِا أَغْوَيْتَنىِ لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فىِ الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنهَُّمْ أَجْمَعِين إِلَّا عِبَادَكَ مِنهُْمُ الْمُخْلَصِينَ[۱۱]، پیامبر خاتم چون مصداق اصلی بندگان مخلص خداوند است، وسوسه شیطان نمیتواند در ایشان اثری کند و این معنایی غیر از عصمت پیامبر نخواهد داشت[۱۲].
- همچنین آیات دیگری وجود دارد که در آن پیامبر، امید و آرزوی هدایت انسانها را دارد، ولی شیطان برخلاف این آرزو، انسانها را وسوسه میکند و یا اینکه شیطان در تلاوت قرآن توسط پیامبر، القائاتی را انجام میدهد اما خداوند تمام این القائات و آرزوهایی شیطانی را از بین میبرد: وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۱۳]. برخی از این آیات در جهت اثبات عصمت وحی الهی از صدور وحی تا ابلاغ آن است و وقتی این مطلب یعنی عصمت وحی از مرحله صدور تا مرحلۀ وصول ثابت شد، لازمهاش اثبات عصمت پیامبر هم خواهد بود، چراکه مسئولیت ابلاغ و وصول وحی بر عهدۀ حضرت است[۱۴].
اثبات عصمت پیامبر در روایات
در روایت به صراحت دربارۀ عصمت پیامبران سخن گفته شده است، چنانکه امام رضا S دربارۀ عصمت پیامبران برای مأمون نوشت: «خداوند فرمان کسی که میداند مردم را گمراه میکند واجب نمیکند و برای رسالت خویش کسی را انتخاب نمیکند که میداند او به خدا و بندگانش کفر ورزیده و شیطان را به جایی خدا عبادت میکند»[۱۵].[۱۶]
پانویس
- ↑ ر. ک: سعیدی مهر، محمد؛ دیوانی، امیر، معارف اسلامی ج۲، ص۱۴۴ - ۱۴۵.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ص ۹۸.
- ↑ «پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیههایت را برای آنها میخواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد و به آنها پاکیزگی میبخشد، برانگیز! بیگمان تویی که پیروزمند فرزانهای» سوره بقره، آیه ۱۲۹.
- ↑ ر. ک: سعیدی مهر، محمد؛ دیوانی، امیر، معارف اسلامی ج۲، ص ۷۵.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج ۲، ص ۷۶.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ص ۱۰۰.
- ↑ ر. ک: سعیدی مهر، محمد؛ دیوانی، امیر، معارف اسلامی ج۲، ص۱۴۴ - ۱۴۵.
- ↑ «در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند» سوره انبیاء، آیه ۲۷.
- ↑ ر. ک: احمدی، رحمتالله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی، ص ۲۱۹ - ۲۲۱.
- ↑ «گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲ ـ ۸۳
- ↑ سوره حجر، آیه ۳۹-۴۰
- ↑ ر. ک: احمدی، رحمتالله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی، ص ۲۳۸-۲۴۰.
- ↑ «ما پيش از تو هيچ رسول يا نبيى را نفرستاديم مگر آنكه چون به خواندن آيات مشغول شد شيطان در سخن او چيزى افكند. و خدا آنچه را كه شيطان افكنده بود نسخ كرد، سپس آيات خويش را استوارى بخشيد. و خدا دانا و حكيم است.» سوره حج، آیه ۵۲.
- ↑ ر. ک: علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۸۰-۱۸۱.
- ↑ «فِیمَا کَتَبَ الرِّضَا S لِلْمَأْمُونِ لَا یَفْرِضُ اللَّهُ تَعَالَی طَاعَةَ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یُضِلُّهُمْ وَ یُغْوِیهِمْ وَ لَا یَخْتَارُ لِرِسَالَتِهِ وَ لَا یَصْطَفِی مِنْ عِبَادِهِ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یَکْفُرُ بِهِ وَ بِعِبَادَتِهِ وَ یَعْبُدُ الشَّیْطَانَ دُونَهُ»؛ بحار الانوار، ج۲۵، ص۱۹۹، ح۹.
- ↑ ر. ک: علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۸۰-۱۸۱.