آثار اعتقاد به مهدویت چیستند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۸: خط ۱۸:
[[پرونده:9030760879.jpg |بندانگشتی|right|100px|[[بهروز محمدی]]]]
[[پرونده:9030760879.jpg |بندانگشتی|right|100px|[[بهروز محمدی]]]]
::::::آقای '''[[بهروز محمدی]]''' در کتاب ''«[[چلچراغ حکمت ج۱۰ (کتاب)|مهدویت]]»'' (ج۱۰ ''«[[چلچراغ حکمت ج۱۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت]]»''؛ برگرفته از آثار [[شهید مطهری]]) در این‌باره گفته‌ است:
::::::آقای '''[[بهروز محمدی]]''' در کتاب ''«[[چلچراغ حکمت ج۱۰ (کتاب)|مهدویت]]»'' (ج۱۰ ''«[[چلچراغ حکمت ج۱۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت]]»''؛ برگرفته از آثار [[شهید مطهری]]) در این‌باره گفته‌ است:
::::::«۱. خوش‌بینی و امید به آینده: امید به آینده همراه با تلاش و تکاپو، امری فطری است که در سرشت آدمی نهاده شده و همسان با حیات بشری است، تا جایی که نشانۀ سلامت روح به‌شمار آمده<ref>یادداشت‌هاس استاد مطهری، ج۱، ص۲۷۰.</ref> و کارکردی اساسی در حیات آدمی ایفا کرده و سبب می‌شود آدمی ارتباط خوی را با آینده حفظ کرده و براساس آن عملکردهای خویش را بنا نهد<ref>یادداشت‌هاس استاد مطهری، ج۱، ص۲۶۹.</ref>؛ چنان‌که [[پیامبر خاتم|حضرت پیامبر]]{{صل}} فرمودند:اگر امید نبود هیچ مادری فرزند خود را شیر نمی‌داد و کسی درختی نمی‌کاشت.<ref>نهج الفصاحه، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ص۱۸۹، کلمه۹۳۶.</ref>.
::::::«'''۱. خوش‌بینی و امید به آینده''': امید به آینده همراه با تلاش و تکاپو، امری فطری است که در سرشت آدمی نهاده شده و همسان با حیات بشری است، تا جایی که نشانۀ سلامت روح به‌شمار آمده<ref>یادداشت‌هاس استاد مطهری، ج۱، ص۲۷۰.</ref> و کارکردی اساسی در حیات آدمی ایفا کرده و سبب می‌شود آدمی ارتباط خوی را با آینده حفظ کرده و براساس آن عملکردهای خویش را بنا نهد<ref>یادداشت‌هاس استاد مطهری، ج۱، ص۲۶۹.</ref>؛ چنان‌که [[پیامبر خاتم|حضرت پیامبر]]{{صل}} فرمودند:اگر امید نبود هیچ مادری فرزند خود را شیر نمی‌داد و کسی درختی نمی‌کاشت.<ref>نهج الفصاحه، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ص۱۸۹، کلمه۹۳۶.</ref>.
::::::اما در مقابل امید، یأس و ناامیدی آدمی را به فلاکت و نابودی و زمین‌گیری می‌کشاند و حیات روحی را از بشر می‌ستاند. امروزه بحران‌ها و آشفتگی‌هایی همانند بحران معنویت و اقتصاد و... بر انسان عصر جدید سایه افکنده است که روح امید به آینده را از او بازستانده و ناامیدی و یأس را بر او حاکم گردانده است<ref>مجموعه آثار، ج۲۲، ص۴۵۳-۴۶۰.</ref>. در حالی که براساس آموزه‌های اندیشۀ [[مهدویت]]، امید به آینده به‌عنوان اصلی کلی و یقینی پذیرفته شده است و این اندیشه بیش از هر چیز مشتمل بر عنصر خوش‌بینی نسبت به جریان کلی نظام طبیعت و سیر تکاملی تاریخ و اطمینان به آینده و طرد عنصر بدبینی نسبت به پایان کار بشر است<ref>[[قیام و انقلاب امام مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۶.</ref>. در حقیقت انسان تربیت‌یافتۀ مکتب الهی با ایمان معنوی به امدادهای غیبی، بر این باور است که گسترۀ جهانی با آنکه در معرض مصایب و ناملایمات بسیاری قرار گرفته، ولی بوستان در تندباد حوادث ویران نخواهد شد و سرانجام سعادت و رفاه کامل در آینده به ارمغان خواهد آمد و با ظهور مصلح منجی، بشریت در ساحل امن رفاه و آسایش خواهد آرمید<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۲۵۸-۲۶۲.</ref>.
::::::اما در مقابل امید، یأس و ناامیدی آدمی را به فلاکت و نابودی و زمین‌گیری می‌کشاند و حیات روحی را از بشر می‌ستاند. امروزه بحران‌ها و آشفتگی‌هایی همانند بحران معنویت و اقتصاد و... بر انسان عصر جدید سایه افکنده است که روح امید به آینده را از او بازستانده و ناامیدی و یأس را بر او حاکم گردانده است<ref>مجموعه آثار، ج۲۲، ص۴۵۳-۴۶۰.</ref>. در حالی که براساس آموزه‌های اندیشۀ [[مهدویت]]، امید به آینده به‌عنوان اصلی کلی و یقینی پذیرفته شده است و این اندیشه بیش از هر چیز مشتمل بر عنصر خوش‌بینی نسبت به جریان کلی نظام طبیعت و سیر تکاملی تاریخ و اطمینان به آینده و طرد عنصر بدبینی نسبت به پایان کار بشر است<ref>[[قیام و انقلاب امام مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۶.</ref>. در حقیقت انسان تربیت‌یافتۀ مکتب الهی با ایمان معنوی به امدادهای غیبی، بر این باور است که گسترۀ جهانی با آنکه در معرض مصایب و ناملایمات بسیاری قرار گرفته، ولی بوستان در تندباد حوادث ویران نخواهد شد و سرانجام سعادت و رفاه کامل در آینده به ارمغان خواهد آمد و با ظهور مصلح منجی، بشریت در ساحل امن رفاه و آسایش خواهد آرمید<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۲۵۸-۲۶۲.</ref>.
::::::با این حال چنانچه چنین انسانی، خواه به آن دوره برسد و یا نرسد، همانند مردمی است که در حال عبور از یک تونل است. در این حال اگر چه تونل در ذات خود تاریک است، ولی چراغ مصنوعی در آن نصب شده است و خارج از تونل یک فضای بسیار باز و روشن قرار دارد که روشنی آن طبیعی است. امید به آن فرجام نیک و عدل کلی، چراغ‌های مصنوعی در عصر غیبت را روشن می‌سازد تا قبل از رسیدن به عدالت و آزادی به معنای واقعی، راه برای آن هدف روشن شود و در نتیجه دنیایی روشن پیش روی آدمیان باشد<ref>گفتارهای معنوی، ص۲۱۶.</ref>.
::::::با این حال چنانچه چنین انسانی، خواه به آن دوره برسد و یا نرسد، همانند مردمی است که در حال عبور از یک تونل است. در این حال اگر چه تونل در ذات خود تاریک است، ولی چراغ مصنوعی در آن نصب شده است و خارج از تونل یک فضای بسیار باز و روشن قرار دارد که روشنی آن طبیعی است. امید به آن فرجام نیک و عدل کلی، چراغ‌های مصنوعی در عصر غیبت را روشن می‌سازد تا قبل از رسیدن به عدالت و آزادی به معنای واقعی، راه برای آن هدف روشن شود و در نتیجه دنیایی روشن پیش روی آدمیان باشد<ref>گفتارهای معنوی، ص۲۱۶.</ref>.
::::::۲. نقش آفرینی در عرصه‌های اجتماعی: بشارت‌ها و نویدهای قرآن کریم و [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} به ظهور یکی منجی مصلح به نام [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} از همان آغاز تأثیرات بسیاری در حرکت‌ها و قیام‌ها و تحولات در تاریخ [[اسلام]] داشته است که برخی جنبۀ مثبت و برخی نیز همانند یاوه‌های مدعیان [[مهدویت]] و متمهدیان جنبۀ منفی داشته‌اند. برای نمونه مختار ثقفی دریافت که اگر بخواهد به تنهایی حرکت خویش را به خونخواهی [[امام حسین]]{{ع}} استمرار بخشد، مردم تحت رهبری او قرار نمی‌گیرند؛ از این رو تلاش کرد با بیان اینکه محمد بن حنفیه، [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} بوده و او نمایندۀ ایشان است، حرکت خود را موجه سازد و بدین‌سان بسیاری با این باور به یاری مختار شتافتند. همچنین آن‌گاه که نفس زکیه نیز قیام کرد، بسیاری به پندار اینکه او [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} است با او بیعت کردند، بدین‌سان قیام او گسترده‌تر گشت<ref>مجموعه آثار، ج۱۸، ص۱۷۱-۱۷۳.</ref>. از دیگر تأثیرات اندیشۀ [[مهدویت]] در تاریخ [[اسلام]] می‌توان به ایجاد فرقه‌ها و نحله‌ها اشاره کرد؛ برای نمونه آن‌گاه که [[امامان]] [[معصوم]] از دنیا می‌رفتند، برخی از پیروان آنان می‌پنداشتند آن [[امام]] همان [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} است که دار دنیا را وداع نکرده و تنها از دیدگان پنهان گشته است و از این روی شاهد پدید آمدن فرقه‌های متعددی همچون واقفیه، ناووسیه، پس از شهادت آن بزرگواران هستیم. در دوران اخیر نیز در اقصای عالم هر از چندگاهی کسانی همانند احمد قادیانیه و احمد باب ادعای [[مهدویت]] کرده و برخی گرد آنها جمع و با آنها همراه می‌شدند و در نتیجه فرقه‌هایی چون بابیت و بهاییت و... به‌وجود آمدند.البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که در پدید آمدن فرقه‌ها و نحله‌ها، غالباً از اندیشۀ [[مهدویت]] به‌عنوان نقاب بهره گرفته شده و این اندیشه در پشت علل و عوامل مادی و سیاسی نقش اساسی داشته است و به‌ویژه در ظهور فرقه‌های واقفیه و بابیه که صرفاً اعتقاد به [[مهدویت]] منشأ به‌وجود آمدن این فرقه‌ها نبوده است»<ref>[[چلچراغ حکمت ج۱۰ (کتاب)| چلچراغ حکمت ج۱۰]]، ص۱۸-۲۲.</ref>.
::::::'''۲. نقش آفرینی در عرصه‌های اجتماعی''': بشارت‌ها و نویدهای قرآن کریم و [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} به ظهور یکی منجی مصلح به نام [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} از همان آغاز تأثیرات بسیاری در حرکت‌ها و قیام‌ها و تحولات در تاریخ [[اسلام]] داشته است که برخی جنبۀ مثبت و برخی نیز همانند یاوه‌های مدعیان [[مهدویت]] و متمهدیان جنبۀ منفی داشته‌اند. برای نمونه مختار ثقفی دریافت که اگر بخواهد به تنهایی حرکت خویش را به خونخواهی [[امام حسین]]{{ع}} استمرار بخشد، مردم تحت رهبری او قرار نمی‌گیرند؛ از این رو تلاش کرد با بیان اینکه محمد بن حنفیه، [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} بوده و او نمایندۀ ایشان است، حرکت خود را موجه سازد و بدین‌سان بسیاری با این باور به یاری مختار شتافتند. همچنین آن‌گاه که نفس زکیه نیز قیام کرد، بسیاری به پندار اینکه او [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} است با او بیعت کردند، بدین‌سان قیام او گسترده‌تر گشت<ref>مجموعه آثار، ج۱۸، ص۱۷۱-۱۷۳.</ref>. از دیگر تأثیرات اندیشۀ [[مهدویت]] در تاریخ [[اسلام]] می‌توان به ایجاد فرقه‌ها و نحله‌ها اشاره کرد؛ برای نمونه آن‌گاه که [[امامان]] [[معصوم]] از دنیا می‌رفتند، برخی از پیروان آنان می‌پنداشتند آن [[امام]] همان [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} است که دار دنیا را وداع نکرده و تنها از دیدگان پنهان گشته است و از این روی شاهد پدید آمدن فرقه‌های متعددی همچون واقفیه، ناووسیه، پس از شهادت آن بزرگواران هستیم. در دوران اخیر نیز در اقصای عالم هر از چندگاهی کسانی همانند احمد قادیانیه و احمد باب ادعای [[مهدویت]] کرده و برخی گرد آنها جمع و با آنها همراه می‌شدند و در نتیجه فرقه‌هایی چون بابیت و بهاییت و... به‌وجود آمدند.البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که در پدید آمدن فرقه‌ها و نحله‌ها، غالباً از اندیشۀ [[مهدویت]] به‌عنوان نقاب بهره گرفته شده و این اندیشه در پشت علل و عوامل مادی و سیاسی نقش اساسی داشته است و به‌ویژه در ظهور فرقه‌های واقفیه و بابیه که صرفاً اعتقاد به [[مهدویت]] منشأ به‌وجود آمدن این فرقه‌ها نبوده است»<ref>[[چلچراغ حکمت ج۱۰ (کتاب)| چلچراغ حکمت ج۱۰]]، ص۱۸-۲۲.</ref>.
<br />
<br />
<br />
<br />

نسخهٔ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۲۰

الگو:پرسش غیرنهایی

آثار اعتقاد به مهدویت چیستند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت

آثار اعتقاد به مهدویت چیستند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

بهروز محمدی
آقای بهروز محمدی در کتاب «مهدویت» (ج۱۰ «چلچراغ حکمت»؛ برگرفته از آثار شهید مطهری) در این‌باره گفته‌ است:
«۱. خوش‌بینی و امید به آینده: امید به آینده همراه با تلاش و تکاپو، امری فطری است که در سرشت آدمی نهاده شده و همسان با حیات بشری است، تا جایی که نشانۀ سلامت روح به‌شمار آمده[۱] و کارکردی اساسی در حیات آدمی ایفا کرده و سبب می‌شود آدمی ارتباط خوی را با آینده حفظ کرده و براساس آن عملکردهای خویش را بنا نهد[۲]؛ چنان‌که حضرت پیامبر(ص) فرمودند:اگر امید نبود هیچ مادری فرزند خود را شیر نمی‌داد و کسی درختی نمی‌کاشت.[۳].
اما در مقابل امید، یأس و ناامیدی آدمی را به فلاکت و نابودی و زمین‌گیری می‌کشاند و حیات روحی را از بشر می‌ستاند. امروزه بحران‌ها و آشفتگی‌هایی همانند بحران معنویت و اقتصاد و... بر انسان عصر جدید سایه افکنده است که روح امید به آینده را از او بازستانده و ناامیدی و یأس را بر او حاکم گردانده است[۴]. در حالی که براساس آموزه‌های اندیشۀ مهدویت، امید به آینده به‌عنوان اصلی کلی و یقینی پذیرفته شده است و این اندیشه بیش از هر چیز مشتمل بر عنصر خوش‌بینی نسبت به جریان کلی نظام طبیعت و سیر تکاملی تاریخ و اطمینان به آینده و طرد عنصر بدبینی نسبت به پایان کار بشر است[۵]. در حقیقت انسان تربیت‌یافتۀ مکتب الهی با ایمان معنوی به امدادهای غیبی، بر این باور است که گسترۀ جهانی با آنکه در معرض مصایب و ناملایمات بسیاری قرار گرفته، ولی بوستان در تندباد حوادث ویران نخواهد شد و سرانجام سعادت و رفاه کامل در آینده به ارمغان خواهد آمد و با ظهور مصلح منجی، بشریت در ساحل امن رفاه و آسایش خواهد آرمید[۶].
با این حال چنانچه چنین انسانی، خواه به آن دوره برسد و یا نرسد، همانند مردمی است که در حال عبور از یک تونل است. در این حال اگر چه تونل در ذات خود تاریک است، ولی چراغ مصنوعی در آن نصب شده است و خارج از تونل یک فضای بسیار باز و روشن قرار دارد که روشنی آن طبیعی است. امید به آن فرجام نیک و عدل کلی، چراغ‌های مصنوعی در عصر غیبت را روشن می‌سازد تا قبل از رسیدن به عدالت و آزادی به معنای واقعی، راه برای آن هدف روشن شود و در نتیجه دنیایی روشن پیش روی آدمیان باشد[۷].
۲. نقش آفرینی در عرصه‌های اجتماعی: بشارت‌ها و نویدهای قرآن کریم و پیامبر اکرم(ص) به ظهور یکی منجی مصلح به نام مهدی(ع) از همان آغاز تأثیرات بسیاری در حرکت‌ها و قیام‌ها و تحولات در تاریخ اسلام داشته است که برخی جنبۀ مثبت و برخی نیز همانند یاوه‌های مدعیان مهدویت و متمهدیان جنبۀ منفی داشته‌اند. برای نمونه مختار ثقفی دریافت که اگر بخواهد به تنهایی حرکت خویش را به خونخواهی امام حسین(ع) استمرار بخشد، مردم تحت رهبری او قرار نمی‌گیرند؛ از این رو تلاش کرد با بیان اینکه محمد بن حنفیه، مهدی موعود(ع) بوده و او نمایندۀ ایشان است، حرکت خود را موجه سازد و بدین‌سان بسیاری با این باور به یاری مختار شتافتند. همچنین آن‌گاه که نفس زکیه نیز قیام کرد، بسیاری به پندار اینکه او مهدی(ع) است با او بیعت کردند، بدین‌سان قیام او گسترده‌تر گشت[۸]. از دیگر تأثیرات اندیشۀ مهدویت در تاریخ اسلام می‌توان به ایجاد فرقه‌ها و نحله‌ها اشاره کرد؛ برای نمونه آن‌گاه که امامان معصوم از دنیا می‌رفتند، برخی از پیروان آنان می‌پنداشتند آن امام همان مهدی موعود(ع) است که دار دنیا را وداع نکرده و تنها از دیدگان پنهان گشته است و از این روی شاهد پدید آمدن فرقه‌های متعددی همچون واقفیه، ناووسیه، پس از شهادت آن بزرگواران هستیم. در دوران اخیر نیز در اقصای عالم هر از چندگاهی کسانی همانند احمد قادیانیه و احمد باب ادعای مهدویت کرده و برخی گرد آنها جمع و با آنها همراه می‌شدند و در نتیجه فرقه‌هایی چون بابیت و بهاییت و... به‌وجود آمدند.البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که در پدید آمدن فرقه‌ها و نحله‌ها، غالباً از اندیشۀ مهدویت به‌عنوان نقاب بهره گرفته شده و این اندیشه در پشت علل و عوامل مادی و سیاسی نقش اساسی داشته است و به‌ویژه در ظهور فرقه‌های واقفیه و بابیه که صرفاً اعتقاد به مهدویت منشأ به‌وجود آمدن این فرقه‌ها نبوده است»[۹].





پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. یادداشت‌هاس استاد مطهری، ج۱، ص۲۷۰.
  2. یادداشت‌هاس استاد مطهری، ج۱، ص۲۶۹.
  3. نهج الفصاحه، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ص۱۸۹، کلمه۹۳۶.
  4. مجموعه آثار، ج۲۲، ص۴۵۳-۴۶۰.
  5. [[قیام و انقلاب امام مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۶.
  6. مجموعه آثار، ج۳، ص۲۵۸-۲۶۲.
  7. گفتارهای معنوی، ص۲۱۶.
  8. مجموعه آثار، ج۱۸، ص۱۷۱-۱۷۳.
  9. چلچراغ حکمت ج۱۰، ص۱۸-۲۲.