حجر الاسود: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
حجرالاسود، مرکّب از "حَجَر" به معنای سنگ و "[[اسود]]" ـ از ماده ـ و ـ د" ـ به معنای سیاه است<ref>مقاییس اللغه، ج ۳، ص ۱۱۴ «سود»؛ لسان العرب، ج ۴، ص ۱۶۵ «حجر».</ref>. سنگی به رنگ سیاهِ مایل به سرخ با نقطه‌های قرمز و خط‌های زرد است که در ارتفاع یک و نیم متر از سطح [[زمین]]، بر رکن شرقی [[کعبه]] قرار دارد<ref>[[مهدی امیریان|امیریان، مهدی]]، [[حجرالاسود (مقاله)|مقاله «حجرالاسود»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰؛ [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۲۷۱؛ [[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]]، ج۳، ص:۲۳۰.</ref>.
حجرالاسود، مرکّب از «حَجَر» به معنای سنگ و «[[اسود]]» ـ از ماده «س ـ و ـ د» ـ به معنای سیاه است<ref>مقاییس اللغه، ج ۳، ص ۱۱۴ «سود»؛ لسان العرب، ج ۴، ص ۱۶۵ «حجر».</ref>. سنگی به رنگ سیاهِ مایل به سرخ با نقطه‌های قرمز و خط‌های زرد است که در ارتفاع یک و نیم متر از سطح [[زمین]]، بر رکن شرقی [[کعبه]] قرار دارد<ref>[[مهدی امیریان|امیریان، مهدی]]، [[حجرالاسود (مقاله)|مقاله «حجرالاسود»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰؛ [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۲۷۱؛ [[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]]، ج۳، ص:۲۳۰.</ref>.


== پیشینه تاریخی ==
== پیشینه تاریخی ==
خط ۸: خط ۸:
به گفته مشهور <ref>اخبار مکه، ج ۱، ص ۶۲؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۲.</ref> در [[زمان]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} وی یا [[جبرئیل]] <ref> اخبار مکه، ج ۱، ص ۶۵.</ref> این سنگ را بر [[دیوار کعبه]] کار گذاشته است. ابراهیم {{ع}} برای مشخص کردن شروع [[طواف]] این سنگ را بر دیوار کعبه نهاد <ref> اخبار مکه، ج ۱، ص ۶۳.</ref> و بر اساس روایاتی از [[اهل بیت]] {{عم}} حجرالاسود در مکان فعلی [[نصب]] شد، زیرا [[خدا]] از [[انسان‌ها]] در این مکان [[پیمان]] گرفته است <ref>الکافی، ج ۴، ص ۱۸۴ ـ ۱۸۵؛ علل الشرایع، ج ۲، ص ۴۲۹؛ بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۲۲۳.</ref>.  
به گفته مشهور <ref>اخبار مکه، ج ۱، ص ۶۲؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۲.</ref> در [[زمان]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} وی یا [[جبرئیل]] <ref> اخبار مکه، ج ۱، ص ۶۵.</ref> این سنگ را بر [[دیوار کعبه]] کار گذاشته است. ابراهیم {{ع}} برای مشخص کردن شروع [[طواف]] این سنگ را بر دیوار کعبه نهاد <ref> اخبار مکه، ج ۱، ص ۶۳.</ref> و بر اساس روایاتی از [[اهل بیت]] {{عم}} حجرالاسود در مکان فعلی [[نصب]] شد، زیرا [[خدا]] از [[انسان‌ها]] در این مکان [[پیمان]] گرفته است <ref>الکافی، ج ۴، ص ۱۸۴ ـ ۱۸۵؛ علل الشرایع، ج ۲، ص ۴۲۹؛ بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۲۲۳.</ref>.  


حجرالاسود پس از [[نصب]] بر [[دیوار کعبه]] چندین بار افتاده و نصب گردیده است. پنج سال [[پیش از بعثت]]، هنگام بازسازی کعبه که بر اثر سیل ویران شده بود، در [[قریش]] بر سر [[نصب حجرالاسود]] [[اختلاف]] شد <ref>معجم البلدان، ج ۲، ص ۲۲۴؛ الموسوعة الذهبیه، ج ۱۳، ص ۱۶۶.</ref> و همگان پذیرفتند به [[داوری]] نخستین کسی تن دهند که به میان آنان می‌آید که [[پیامبر]] {{صل}} بود و به پیشنهاد آن [[حضرت]] {{صل}} حجرالاسود را درون پارچه‌ای گذاشتند و هریک از سران طوایف، گوشه‌ای از آن را گرفت و بلند کرد و پیامبر {{صل}} با دست خود آن را بر [[دیوار کعبه]] نهاد<ref>اخبار مکه، ج ۱، ص ۶۲ و ۱۵۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۴، ص ۴۶؛ دلائل النبوه، ج ۲، ص ۵۶.</ref>. در [[سال ۶۴ هجری]]، [[کعبه]] را [[سپاه]] [[یزید]] به [[فرماندهی]] "[[حصین بن نمیر]]" در [[جنگ]] با "[[عبدالله بن زبیر]]" ویران کرد و "[[ابن زبیر]]" هنگام تجدید بنای آن، حجرالاسودِ سه تکه شده را پس از بازسازی با نقره در جای خود گذاشت<ref> اخبار مکه، ج ۱، ص ۶۵؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۶۰.</ref>. در [[سال ۷۳ هجری]] "[[حجاج]] بن [[یوسف]]" در جنگ با "عبدالله بن زبیر" کعبه را ویران کرد و پس از کشته شدن "ابن زبیر" آن را دوباره ساخت و [[امام سجاد]] {{ع}} در جای اصلی‌اش [[نصب]] کرد<ref>الخرائج والجرائح، ج ۱، ص ۲۶۸؛ مدینة المعاجز، ج ۴، ص ۴۱۴؛ سفینة البحار، ج ۲، ص ۵۴۲.</ref>. در [[سال ۳۱۷ هجری]]، [[قرامطه]] در [[حمله]] به [[مکه]]، حجرالاسود را با خود به [[بحرین]] بردند؛ آن‌گاه به [[دستور]] [[فضل بن مقتدر]] ([[المطیع للّه]]‌) بیست و سومین [[خلیفه عباسی]] در [[مسجد جامع]] [[کوفه]] به ستون هفتم آن آویختند. سپس آن را به مکه بردند و در جایش نصب کردند<ref>معجم البلدان، ج ۲، ص ۲۲۴؛ الموسوعة الذهبیه، ج ۱۳، ص ۱۶۶.</ref>. در [[منابع تاریخی]] دیگر آمده است که خود قرامطه در سال ۳۳۹ به بازگرداندن حجرالاسود به مکه [[اقدام]] کردند<ref>تاریخ ابن خلدون، ج ۴، ص ۸۹ ـ ۹۰؛ البدایة والنهایه، ج ۱۱، ص ۱۸۲، ۲۵۲.</ref> و به [[اعتقاد شیعیان]]، این بار به دست [[حضرت مهدی]] {{ع}} در جایش نصب شد<ref>الخرائج و الجرائح، ج ۳، ص ۴۷۵ ـ ۴۷۷؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۰۵.</ref>.<ref>[[مهدی امیریان|امیریان، مهدی]]، [[حجرالاسود (مقاله)|مقاله «حجرالاسود»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰؛ [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص۲۱۷؛ [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۲۷۱.</ref>
حجرالاسود پس از [[نصب]] بر [[دیوار کعبه]] چندین بار افتاده و نصب گردیده است. پنج سال [[پیش از بعثت]]، هنگام بازسازی کعبه که بر اثر سیل ویران شده بود، در [[قریش]] بر سر [[نصب حجرالاسود]] [[اختلاف]] شد <ref>معجم البلدان، ج ۲، ص ۲۲۴؛ الموسوعة الذهبیه، ج ۱۳، ص ۱۶۶.</ref> و همگان پذیرفتند به [[داوری]] نخستین کسی تن دهند که به میان آنان می‌آید که [[پیامبر]] {{صل}} بود و به پیشنهاد آن [[حضرت]] {{صل}} حجرالاسود را درون پارچه‌ای گذاشتند و هریک از سران طوایف، گوشه‌ای از آن را گرفت و بلند کرد و پیامبر {{صل}} با دست خود آن را بر [[دیوار کعبه]] نهاد<ref>اخبار مکه، ج ۱، ص ۶۲ و ۱۵۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۴، ص ۴۶؛ دلائل النبوه، ج ۲، ص ۵۶.</ref>. در سال ۶۴ هجری، [[کعبه]] را [[سپاه]] [[یزید]] به [[فرماندهی]] "[[حصین بن نمیر]]" در [[جنگ]] با "[[عبدالله بن زبیر]]" ویران کرد و "[[ابن زبیر]]" هنگام تجدید بنای آن، حجرالاسودِ سه تکه شده را پس از بازسازی با نقره در جای خود گذاشت<ref> اخبار مکه، ج ۱، ص ۶۵؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۶۰.</ref>. در سال ۷۳ هجری "[[حجاج]] بن [[یوسف]]" در جنگ با "عبدالله بن زبیر" کعبه را ویران کرد و پس از کشته شدن "ابن زبیر" آن را دوباره ساخت و [[امام سجاد]] {{ع}} در جای اصلی‌اش [[نصب]] کرد<ref>الخرائج والجرائح، ج ۱، ص ۲۶۸؛ مدینة المعاجز، ج ۴، ص ۴۱۴؛ سفینة البحار، ج ۲، ص ۵۴۲.</ref>. در سال ۳۱۷ هجری، [[قرامطه]] در [[حمله]] به [[مکه]]، حجرالاسود را با خود به [[بحرین]] بردند؛ آن‌گاه به [[دستور]] [[فضل بن مقتدر]] ([[المطیع للّه]]‌) بیست و سومین [[خلیفه عباسی]] در [[مسجد جامع]] [[کوفه]] به ستون هفتم آن آویختند. سپس آن را به مکه بردند و در جایش نصب کردند<ref>معجم البلدان، ج ۲، ص ۲۲۴؛ الموسوعة الذهبیه، ج ۱۳، ص ۱۶۶.</ref>. در [[منابع تاریخی]] دیگر آمده است که خود قرامطه در سال ۳۳۹ به بازگرداندن حجرالاسود به مکه [[اقدام]] کردند<ref>تاریخ ابن خلدون، ج ۴، ص ۸۹ ـ ۹۰؛ البدایة والنهایه، ج ۱۱، ص ۱۸۲، ۲۵۲.</ref> و به [[اعتقاد شیعیان]]، این بار به دست [[حضرت مهدی]] {{ع}} در جایش نصب شد<ref>الخرائج و الجرائح، ج ۳، ص ۴۷۵ ـ ۴۷۷؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۰۵.</ref>.<ref>[[مهدی امیریان|امیریان، مهدی]]، [[حجرالاسود (مقاله)|مقاله «حجرالاسود»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰؛ [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص۲۱۷؛ [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۲۷۱.</ref>


== حجرالاسود در تفاسیر==
== حجرالاسود در تفاسیر==

نسخهٔ ‏۲۴ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۱۸

مقدمه

حجرالاسود، مرکّب از «حَجَر» به معنای سنگ و «اسود» ـ از ماده «س ـ و ـ د» ـ به معنای سیاه است[۱]. سنگی به رنگ سیاهِ مایل به سرخ با نقطه‌های قرمز و خط‌های زرد است که در ارتفاع یک و نیم متر از سطح زمین، بر رکن شرقی کعبه قرار دارد[۲].

پیشینه تاریخی

به گفته مشهور [۳] در زمان حضرت ابراهیم (ع) وی یا جبرئیل [۴] این سنگ را بر دیوار کعبه کار گذاشته است. ابراهیم (ع) برای مشخص کردن شروع طواف این سنگ را بر دیوار کعبه نهاد [۵] و بر اساس روایاتی از اهل بیت (ع) حجرالاسود در مکان فعلی نصب شد، زیرا خدا از انسان‌ها در این مکان پیمان گرفته است [۶].

حجرالاسود پس از نصب بر دیوار کعبه چندین بار افتاده و نصب گردیده است. پنج سال پیش از بعثت، هنگام بازسازی کعبه که بر اثر سیل ویران شده بود، در قریش بر سر نصب حجرالاسود اختلاف شد [۷] و همگان پذیرفتند به داوری نخستین کسی تن دهند که به میان آنان می‌آید که پیامبر (ص) بود و به پیشنهاد آن حضرت (ص) حجرالاسود را درون پارچه‌ای گذاشتند و هریک از سران طوایف، گوشه‌ای از آن را گرفت و بلند کرد و پیامبر (ص) با دست خود آن را بر دیوار کعبه نهاد[۸]. در سال ۶۴ هجری، کعبه را سپاه یزید به فرماندهی "حصین بن نمیر" در جنگ با "عبدالله بن زبیر" ویران کرد و "ابن زبیر" هنگام تجدید بنای آن، حجرالاسودِ سه تکه شده را پس از بازسازی با نقره در جای خود گذاشت[۹]. در سال ۷۳ هجری "حجاج بن یوسف" در جنگ با "عبدالله بن زبیر" کعبه را ویران کرد و پس از کشته شدن "ابن زبیر" آن را دوباره ساخت و امام سجاد (ع) در جای اصلی‌اش نصب کرد[۱۰]. در سال ۳۱۷ هجری، قرامطه در حمله به مکه، حجرالاسود را با خود به بحرین بردند؛ آن‌گاه به دستور فضل بن مقتدر (المطیع للّه‌) بیست و سومین خلیفه عباسی در مسجد جامع کوفه به ستون هفتم آن آویختند. سپس آن را به مکه بردند و در جایش نصب کردند[۱۱]. در منابع تاریخی دیگر آمده است که خود قرامطه در سال ۳۳۹ به بازگرداندن حجرالاسود به مکه اقدام کردند[۱۲] و به اعتقاد شیعیان، این بار به دست حضرت مهدی (ع) در جایش نصب شد[۱۳].[۱۴]

حجرالاسود در تفاسیر

واژه «حجرالاسود» در قرآن به کار نرفته است؛ اما مفسران پاره‌ای از آیات را به گونه‌ای با آن مرتبط دانسته‌اند:

  1. قرآن، کعبه را نخستین پرستشگاه روی زمین می‌داند و از نشانه‌های روشنی در آن برای مردم گزارش می‌دهد: ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ[۱۵]، ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۱۶] شماری از مفسران[۱۷] حجرالاسود را از مصادیق این نشانه‌ها دانسته‌اند و پاره‌ای از احادیث نیز مؤید این معنایند[۱۸].
  2. در سوره بروج، افزون بر آسمان و روز موعود، به شاهد و مشهود نیز سوگند یاد شده است که شکنجه‌گران مردان و زنان مؤمن کیفر خواهند شد: ﴿وَالسَّمَاء ذَاتِ الْبُرُوجِ وَالْيَوْمِ الْمَوْعُودِ وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ [۱۹]، ﴿إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ[۲۰]. گروهی از مفسران حجرالاسود را از مصادیق "شاهد" و "مشهود" را حاجیان استلام کننده آن دانسته‌اند؛ با این توضیح که این سنگ روز قیامت به سود آنان گواهی می‌دهد[۲۱].[۲۲]

رابطه با حوادث آخرالزمان

در برخی روایات حجرالاسود به عنوان تکیه‌گاه حضرت مهدی (ع) مطرح شده است مانند:

  1. امام باقر (ع) فرمود: به خدا سوگند! گویا می‌‏بینم قائم به حجر الاسود تکیه داده، از خداوند سبحانه و تعالی می‌‏خواهد به حق خود برسد... .»[۲۳].[۲۴]
  2. امام صادق (ع) فرمود: "نخستین چیزی که از عدالت قائم (ع) ظاهر می‌شود این است که منادی اعلام می‌کند، آنان که طواف مستحبّی می‌کنند، مطاف و حجر الاسود را برای کسانی که طواف واجب می‌کنند، خالی کنند"[۲۵].[۲۶]

فضایل حجرالاسود

گفته‌اند: این سنگ در آب فرو نمی‌رود[۲۷] و با آتش گرم نمی‌شود[۲۸]. همچنین در احادیث شیعه و سنّی، فضایل فراوانی برای حجرالاسود یاد شده است؛ مانند محو گناهان بر اثر استلام آن[۲۹]، توبه آدم (ع) وسط حجرالاسود و دَرِ کعبه [۳۰] و مستجاب شدن دعا در آنجا[۳۱]، دفن ۷۰ پیامبر در میان رکن یمانی و حجرالاسود[۳۲]، جاری بودن ۴ نهر بهشتی در زیر آن[۳۳] و سپرده شدن میثاق خدا به آن[۳۴].[۳۵]

احکام فقهی

بر اساس منابع فقهی، استلام و بوسیدن حجرالاسود مستحب مؤکّد است؛ حتی گفته شده است هنگام ازدحام با دست به سوی آن اشاره شود[۳۶]. بیشتر مذاهب اسلامی شیعه[۳۷] و سنّی[۳۸] آغاز طواف از حجرالاسود را واجب می‌دانند و برخی نیز مستحب[۳۹].

مستحب است انسان برای رفتن به صفا از مقابل حجرالاسود بیرون رود و هنگامی که بالای صفا رفت، در برابر رکن مقابل حجرالاسود بایستد[۴۰]؛ همچنین مستحب است هنگامی که در طواف به حجرالاسود می‌رسد، دستان خود را بالا برد و خدا را حمد و سپاس بگوید و آن‌گاه بر پیامبر (ص) و خاندانش (ع)درود فرستد [۴۱] یا تکبیر بگوید[۴۲].[۴۳]

منابع

پانویس

  1. مقاییس اللغه، ج ۳، ص ۱۱۴ «سود»؛ لسان العرب، ج ۴، ص ۱۶۵ «حجر».
  2. امیریان، مهدی، مقاله «حجرالاسود»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۷۱؛ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۳، ص:۲۳۰.
  3. اخبار مکه، ج ۱، ص ۶۲؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۲.
  4. اخبار مکه، ج ۱، ص ۶۵.
  5. اخبار مکه، ج ۱، ص ۶۳.
  6. الکافی، ج ۴، ص ۱۸۴ ـ ۱۸۵؛ علل الشرایع، ج ۲، ص ۴۲۹؛ بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۲۲۳.
  7. معجم البلدان، ج ۲، ص ۲۲۴؛ الموسوعة الذهبیه، ج ۱۳، ص ۱۶۶.
  8. اخبار مکه، ج ۱، ص ۶۲ و ۱۵۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۴، ص ۴۶؛ دلائل النبوه، ج ۲، ص ۵۶.
  9. اخبار مکه، ج ۱، ص ۶۵؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۶۰.
  10. الخرائج والجرائح، ج ۱، ص ۲۶۸؛ مدینة المعاجز، ج ۴، ص ۴۱۴؛ سفینة البحار، ج ۲، ص ۵۴۲.
  11. معجم البلدان، ج ۲، ص ۲۲۴؛ الموسوعة الذهبیه، ج ۱۳، ص ۱۶۶.
  12. تاریخ ابن خلدون، ج ۴، ص ۸۹ ـ ۹۰؛ البدایة والنهایه، ج ۱۱، ص ۱۸۲، ۲۵۲.
  13. الخرائج و الجرائح، ج ۳، ص ۴۷۵ ـ ۴۷۷؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۰۵.
  14. امیریان، مهدی، مقاله «حجرالاسود»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰؛ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۲۱۷؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۷۱.
  15. «بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.
  16. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  17. مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۷۹۸؛ جامع البیان، ج ۴، ص ۱۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۹۰.
  18. الکافی، ج ۴، ص ۲۲۳؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۳۲.
  19. «سوگند به آسمان که باروها دارد، و به روزی که آن را وعده کرده‌اند، و به گواهی‌دهنده و آنچه گواهی دهد (که از ستمکاران انتقام می‌کشیم)» سوره بروج، آیه ۱-۳.
  20. «به یقین آنان که مردان و زنان مؤمن را آزار دادند سپس توبه نکردند، عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان دارند» سوره بروج، آیه ۱۰.
  21. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۰۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص ۱۸۹؛ زادالمسیر، ج ۸، ص ۲۱۷.
  22. امیریان، مهدی، مقاله «حجرالاسود»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  23. «وَ اللَّهِ لَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى الْقَائِمِ (ع) وَ قَدْ أَسْنَدَ ظَهْرَهُ‏ إِلَى‏ الْحَجَرِ ثُمَ‏ يَنْشُدُ اللَّهَ‏ حَقَّهُ‏ ...»؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۸۱؛ با اندک تفاوتی: تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۵۶؛ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۲۰۴
  24. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۱۶۵.
  25. «أول ما يظهر القائم من العدل أن ينادي مناديه أن يسلم صاحب النافلة لصاحب الفريضة الحجر الأسود و الطواف»؛ ‏ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۷۴؛ الزام الناصب، ص ۲۲۳.
  26. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۷۱.
  27. معجم البلدان، ج ۲، ص ۲۲۴؛ شفاء الغرام، ج ۱، ص ۲۶۱.
  28. شفاء الغرام، ج ۱، ص ۲۶۱.
  29. السنن الکبری، ج ۷، ص ۱۷۵.
  30. علل الشرایع، ج ۲، ص ۴۲۶؛ وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۲۷۴.
  31. احیاء علوم الدین، ج ۱، ص ۶۹.
  32. الکافی، ج ۴، ص ۲۱۴؛ بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۴۶۴.
  33. الخصال، ج ۴، ص ۶۲۵؛ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۰۴.
  34. علل‌الشرایع، ج ۲، ص ۴۲۴؛ بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۲۲۱.
  35. امیریان، مهدی، مقاله «حجرالاسود»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  36. الخلاف، ج ۲، ص ۳۲۰؛ النهایه، ص ۲۳۶؛ جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۳۴۰.
  37. الخلاف، ج ۲، ص ۳۲۵؛ مختلف الشیعه، ج ۴، ص ۲۲۱؛ جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۲۸۷.
  38. السنن الکبری، ج ۷، ص ۱۸۲؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱، ص ۶۵۵.
  39. جواهرالکلام، ج ۱۹، ص ۲۸۷؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص ۲۲۱۴.
  40. وسائل‌الشیعه، ج ۱۳، ص ۴۷۵؛ جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۴۱۳ و ۴۱۴؛ الحدائق، ج ۱۶، ص ۲۶۰.
  41. النهایه، ص ۲۳۶؛ جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۳۴۰.
  42. صحیح البخاری، ج ۲، ص ۱۹۸؛ المغنی، ج ۳، ص ۳۹۶؛ احیاء علوم الدین، ج ۱، ص ۶۷.
  43. امیریان، مهدی، مقاله «حجرالاسود»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.