←در اصطلاح متکلمان
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
[[عصمت]]، [[دوری از گناهان]] و نافرمانیهای کوچک و بزرگ و دوری از [[اشتباه]] و [[فراموشی]] است، هر چند صدور آن از [[پیامبر]] عقلاً مانعی ندارد؛ بلکه [[واجب]] است [[معصوم]] حتی از امور منافی [[مروت]]، مانند کارهایی که موجب [[خفّت]] و سبک شدن وی در میان [[مردم]]، همچون [[غذا خوردن]] در محل عبور و مرور، [[خنده]] با صدای بلند و هر عملی که نزد عموم مردم [[ناپسند]] به شمار آید نیز [[پرهیز]] کند. | [[عصمت]]، [[دوری از گناهان]] و نافرمانیهای کوچک و بزرگ و دوری از [[اشتباه]] و [[فراموشی]] است، هر چند صدور آن از [[پیامبر]] عقلاً مانعی ندارد؛ بلکه [[واجب]] است [[معصوم]] حتی از امور منافی [[مروت]]، مانند کارهایی که موجب [[خفّت]] و سبک شدن وی در میان [[مردم]]، همچون [[غذا خوردن]] در محل عبور و مرور، [[خنده]] با صدای بلند و هر عملی که نزد عموم مردم [[ناپسند]] به شمار آید نیز [[پرهیز]] کند. | ||
از دیدگاه [[مرحوم مظفر]]، معصوم علاوه بر پرهیز از [[خطا]] و [[معصیت]]، باید از اموری که موجب [[تحقیر]] و وهن وی در نظر مردم میگردد پرهیز کند. به عنوان مثال، هر چند خندیدن با صدای بلند و غذا خوردن در کنار خیابان [[گناه]] و خطا محسوب نمیشود، اما با مروّت و [[شخصیت اجتماعی]] افراد محترم ناسازگار است. بنابراین [[شأن معصوم]] بسیار بالاتر از آن است که مرتکب چنین افعالی گردد<ref>از کارهای سبک و اموری که مایه وهن است به «خلاف مروت» تعبیر میشود. شرط یا عدم شرط بودن «مروت» در بحث «عدالت» نیز مطرح است.</ref><ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۱۷.</ref> | از دیدگاه [[مرحوم مظفر]]، معصوم علاوه بر پرهیز از [[خطا]] و [[معصیت]]، باید از اموری که موجب [[تحقیر]] و وهن وی در نظر مردم میگردد پرهیز کند. به عنوان مثال، هر چند خندیدن با صدای بلند و غذا خوردن در کنار خیابان [[گناه]] و خطا محسوب نمیشود، اما با مروّت و [[شخصیت اجتماعی]] افراد محترم ناسازگار است. بنابراین [[شأن معصوم]] بسیار بالاتر از آن است که مرتکب چنین افعالی گردد<ref>از کارهای سبک و اموری که مایه وهن است به «خلاف مروت» تعبیر میشود. شرط یا عدم شرط بودن «مروت» در بحث «عدالت» نیز مطرح است.</ref><ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۱۷.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۱۹.</ref> | ||
[[خواجه طوسی]] (م۶۷۲)؛ «عصمت ملکهای است که با وجود آن، گناه از صاحب عصمت سر نمیزند»<ref>تلخیص المحصل، ص۳۶۹.</ref>. | |||
[[محقق بحرانی]] (م ۶۹۹): «عصمت ملکهای [[نفسانی]] است که [[مکلف]] را از انجام معصیت باز میدارد»<ref>النجاة فی القیامة فی تحقیق أمر الامامه، ج۱، ص۵۵.</ref>. | |||
[[فیاض لاهیجی]] (م ۱۰۷۲): «مراد از عصمت غریزهای است که با وجود آن [[داعی]] بر معصیت صادر نتواند شد، با قدرت بر آن و این [[غریزه]] عبارت از قوت [[عقل]] است به حیثیتی که موجب [[قهر]] قوای نفسانی شود»<ref>گوهر مراد، ص۳۷۹.</ref>.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، مصطفی]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص ۲۱۱.</ref>. | |||
عصمت | |||
بر اساس آن چه از [[متکلّمان]] [[شیعه]] نقل شد، «عصمت» حالتی [[باطنی]] و ملکهای [[نفسانی]] است که [[خداوند]] از [[لطف]] به برخی عطا میکند. بنابراین «عصمت» اکتسابی نیست و امری مستقل از [[علم]] است. اما برخی از [[اندیشمندان]] و [[عالمان]] معاصر، «علم» را سرچشمه «عصمت» دانستهاند. به عبارت دیگر، اساس و ریشه عصمت در معصوم علم او است؛ پس چون معصوم به [[قبح]] گناه و آثار آن علم و [[آگاهی]] دارد، با [[اختیار]] خود آن را مرتکب نمیشود.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۱۹.</ref> | |||
== پیشینه باور به عصمت == | == پیشینه باور به عصمت == |