اصحاب کهف: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۴
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:


== معناشناسی ==  
== معناشناسی ==  
"[[اصحاب]]" جمع "صاحب" به معنای [[همراهی]] کردن است و صاحب، کسی یا چیزی است که ملازم و همراه کس یا چیز دیگر باشد<ref>المصباح، ج۲، ص۳۳۳؛ مفردات، ص۴۷۵،"صحب".</ref>. این ملازمت و همراهی باید عرفا فراوان باشد<ref>مفردات، ص ۴۷۵، "صحب".</ref>. "کهف" به معنای شکاف در [[دل]] [[کوه]] ([[غار]]) است؛ امّا برخی لغت دانان<ref>لسان العرب، ج ۱۲، ص ۱۷۶.</ref> "کهف" را بزرگ‌تر از "غار" دانسته‌اند. اصحاب کهف به معنای "[[یاران]] و ملازمان غار" است<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]؛ [[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۱۱۴.</ref>.
"[[اصحاب]]" جمع "صاحب" به معنای [[همراهی]] کردن است و صاحب، کسی یا چیزی است که ملازم و همراه کس یا چیز دیگر باشد<ref>المصباح، ج۲، ص۳۳۳؛ مفردات، ص۴۷۵،"صحب".</ref>. این ملازمت و همراهی باید عرفا فراوان باشد<ref>مفردات، ص ۴۷۵، "صحب".</ref>. "کهف" به معنای شکاف در [[دل]] [[کوه]] ([[غار]]) است؛ امّا برخی لغت دانان<ref>لسان العرب، ج ۱۲، ص ۱۷۶.</ref> "کهف" را بزرگ‌تر از "غار" دانسته‌اند. اصحاب کهف به معنای "[[یاران]] و ملازمان غار" است<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۳، ص 447؛ [[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۱۱۴.</ref>.


== اصحاب کهف در آیات قرآن ==
== اصحاب کهف در آیات قرآن ==
[[قرآن کریم]] در طی ۱۸ [[آیه]] به بیان داستان اصحاب کهف پرداخته است: {{متن قرآن|أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا ...}}<ref>«آیا پنداشته‌ای که اصحاب کهف و رقیم از نشانه‌های ما (چیزی) شگرف بوده‌اند؟ یاد کن) ...» سوره کهف، آیه ۹-۲۵.</ref>. در این آیات از جوانانی [[مؤمن]] نام می‌برد که از [[آیین]] [[بت پرستی]] دوران خویش [[بیزاری]] جستند و با مأوا گزیدن در غار، به [[رحمت الهی]] پناه برده و از درگاه او درخواست [[هدایت]] کردند. [[خداوند]] نیز آنان را به مدت ۳۰۹ سال به خوابی عمیق فرو برد و جایگاه امنی برایشان فراهم ساخت.
[[قرآن کریم]] در طی ۱۸ [[آیه]] به بیان داستان اصحاب کهف پرداخته است: {{متن قرآن|أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا ...}}<ref>«آیا پنداشته‌ای که اصحاب کهف و رقیم از نشانه‌های ما (چیزی) شگرف بوده‌اند؟ یاد کن) ...» سوره کهف، آیه ۹-۲۵.</ref>. در این آیات از جوانانی [[مؤمن]] نام می‌برد که از [[آیین]] [[بت پرستی]] دوران خویش [[بیزاری]] جستند و با مأوا گزیدن در غار، به [[رحمت الهی]] پناه برده و از درگاه او درخواست [[هدایت]] کردند. [[خداوند]] نیز آنان را به مدت ۳۰۹ سال به خوابی عمیق فرو برد و جایگاه امنی برایشان فراهم ساخت.


علت شگفت بودن ماجرای اصحاب کهف، درنگ ۳۰۹ ساله آنان در غار و آنگاه برخاستن ایشان در کمال [[سلامت]] بوده است. [[خواب]] طولانی اصحاب کهف از شگفت‌ انگیزترین [[نشانه‌های الهی]] است که موجب شده [[مفسران]] نیز به فراخور حال به بحث درباره آن و [[اثبات]] آن به لحاظ [[علمی]] و تجربی بپردازند<ref>نمونه، ج ۱۲، ص ۴۰۷ ـ ۴۰۹؛ [[خلق]] الکون، ص ۱۵۵ ـ ۱۵۷. </ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۷-۲۸.</ref>
علت شگفت بودن ماجرای اصحاب کهف، درنگ ۳۰۹ ساله آنان در غار و آنگاه برخاستن ایشان در کمال [[سلامت]] بوده است. [[خواب]] طولانی اصحاب کهف از شگفت‌ انگیزترین [[نشانه‌های الهی]] است که موجب شده [[مفسران]] نیز به فراخور حال به بحث درباره آن و [[اثبات]] آن به لحاظ [[علمی]] و تجربی بپردازند<ref>نمونه، ج ۱۲، ص ۴۰۷ ـ ۴۰۹؛ [[خلق]] الکون، ص ۱۵۵ ـ ۱۵۷. </ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۳، ص 451-452؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۷-۲۸.</ref>


== چگونگی [[ایمان آوردن]] اصحاب کهف ==
== چگونگی [[ایمان آوردن]] اصحاب کهف ==
براساس ظاهر آیات، اصحاب کهف جوانانی بودند که به [[خدا]] [[ایمان]] آوردند و [[خداوند]] نیز بر هدایتشان افزود: {{متن قرآن|إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى}}<ref>«ما داستان آنان را برای تو راستین باز می‌گوییم: آنان جوانانی بودند که به پروردگارشان (پنهانی) ایمان آوردند و ما بر رهنمود آنان افزودیم» سوره کهف، آیه ۱۳.</ref>. آنان به [[آیین]] [[بت پرستی]] [[قوم]] خود معترض و از کرنش کورکورانه قومشان در برابر بتان سخت [[اندوهگین]] بودند<ref>سوره کهف، آیه ۱۵.</ref> و این کار را بزرگ‌ترین [[ظلم]] می‌دانستند. آنان درحالی‌که همه خدایان دروغین را کنار گذاشته و از [[قوم]] بت پرست خود جدا شده بودند به [[غار]] پناه برده و از [[خدا]] [[رحمت]] و راه [[نجات]] خواستند<ref>سوره کهف، آیه ۱۰.</ref>، [[خداوند]] نیز آنان را مشمول رحمت لایزال خود قرار داد و در کارشان گشایشی فراهم ساخت<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]].</ref>.
براساس ظاهر آیات، اصحاب کهف جوانانی بودند که به [[خدا]] [[ایمان]] آوردند و [[خداوند]] نیز بر هدایتشان افزود: {{متن قرآن|إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى}}<ref>«ما داستان آنان را برای تو راستین باز می‌گوییم: آنان جوانانی بودند که به پروردگارشان (پنهانی) ایمان آوردند و ما بر رهنمود آنان افزودیم» سوره کهف، آیه ۱۳.</ref>. آنان به [[آیین]] [[بت پرستی]] [[قوم]] خود معترض و از کرنش کورکورانه قومشان در برابر بتان سخت [[اندوهگین]] بودند<ref>سوره کهف، آیه ۱۵.</ref> و این کار را بزرگ‌ترین [[ظلم]] می‌دانستند. آنان درحالی‌که همه خدایان دروغین را کنار گذاشته و از [[قوم]] بت پرست خود جدا شده بودند به [[غار]] پناه برده و از [[خدا]] [[رحمت]] و راه [[نجات]] خواستند<ref>سوره کهف، آیه ۱۰.</ref>، [[خداوند]] نیز آنان را مشمول رحمت لایزال خود قرار داد و در کارشان گشایشی فراهم ساخت<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۳، ص 452.</ref>.


== درنگ در غار ==
== درنگ در غار ==
خداوند اصحاب کهف را پس از ورود به غار، به خوابی عمیق فرو برد<ref>سوره کهف، آیه ۱۱.</ref>.<ref>جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۲۵؛ البرهان، ج ۳، ص ۶۲۴؛ عرائس المجالس، ص ۳۷۵. </ref>. مدت درنگ اصحاب کهف در [[غار]] از نظر [[قرآن]] ۳۰۹ سال بوده است<ref>سوره کهف، آیه ۲۵.</ref>. خداوند، در غار، شرایطی را [[حاکم]] ساخته بود که کسی را یارای نزدیک شدن و آسیب رساندن به آنان نباشد؛ دورنمای آنان در غار به‌گونه‌ای بود که هر کس آنان را می‌دید ناگزیر از [[ترس]] می‌گریخت و برای آنکه بدن اصحاب کهف بر اثر تماس دائم با [[زمین]] دچار فرسودگی و آسیبی نشود خداوند آنان را به چپ و راست می‌گرداند و برای آنکه شرایط [[حیات]] برای آنان کاملاً فراهم شود و از هر گونه آسیب جسمی به دور باشند [[خورشید]] نیز [[نور]] خود را ارزانیشان می‌داشت<ref>سوره کهف، آیه ۱۷.</ref>. غار در نیمکره شمالی [[زمین]] و به‌گونه‌ای بوده که خورشید، صبحگاهان به سمت راست آن و هنگام غروب به سمت چپ آن می‌تابیده است<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]].</ref>.
خداوند اصحاب کهف را پس از ورود به غار، به خوابی عمیق فرو برد<ref>سوره کهف، آیه ۱۱.</ref>.<ref>جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۲۵؛ البرهان، ج ۳، ص ۶۲۴؛ عرائس المجالس، ص ۳۷۵. </ref>. مدت درنگ اصحاب کهف در [[غار]] از نظر [[قرآن]] ۳۰۹ سال بوده است<ref>سوره کهف، آیه ۲۵.</ref>. خداوند، در غار، شرایطی را [[حاکم]] ساخته بود که کسی را یارای نزدیک شدن و آسیب رساندن به آنان نباشد؛ دورنمای آنان در غار به‌گونه‌ای بود که هر کس آنان را می‌دید ناگزیر از [[ترس]] می‌گریخت و برای آنکه بدن اصحاب کهف بر اثر تماس دائم با [[زمین]] دچار فرسودگی و آسیبی نشود خداوند آنان را به چپ و راست می‌گرداند و برای آنکه شرایط [[حیات]] برای آنان کاملاً فراهم شود و از هر گونه آسیب جسمی به دور باشند [[خورشید]] نیز [[نور]] خود را ارزانیشان می‌داشت<ref>سوره کهف، آیه ۱۷.</ref>. غار در نیمکره شمالی [[زمین]] و به‌گونه‌ای بوده که خورشید، صبحگاهان به سمت راست آن و هنگام غروب به سمت چپ آن می‌تابیده است<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۳، ص453-454.</ref>.


== پس از [[بیداری]] ==
== پس از [[بیداری]] ==
پس از ۳۰۹ سال، [[مؤمنان]] خفته در غار، از [[خواب]] گران برخاستند. در واقع خواب آنان شبیه به [[مرگ]] و بیداری آنها همچون [[رستاخیز]] بود و از همین رو [[قرآن کریم]] از بیدار کردن آنان به "برانگیختن و [[مبعوث]] کردن" تعبیر کرده است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ}}<ref>«و بدین‌گونه ما آنان را (از خواب) برانگیختیم» سوره کهف، آیه ۱۹.</ref>. اصحاب کهف پس از بیدار شدن درباره مدت درنگشان در [[غار]] به گفت‌وگو پرداختند. یکی از آنان پرسید: چه مدت درنگ کردید؟ گفتند: یک [[روز]] یا بخشی از یک روز<ref>سوره کهف، آیه ۱۹.</ref>. به گفته برخی علت تردید آنها، این بوده که آنان در آغاز روز وارد غار شده و به [[خواب]] رفته بودند و در پایان روز بیدار شده بودند<ref>جوامع الجامع، ج ۲، ص ۳۵۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۸۱؛ نمونه، ج ۱۲، ص ۳۷۳. </ref> و چون نتوانستند مدت درنگ خود را در غار، مشخص کنند، گفتند: [[خداوند]] به مدت درنگ ما آگاه‌تر است<ref> سوره کهف، آیه ۱۹.</ref>. بلافاصله پس از این گفت‌وگو، پیشنهاد کردند که یکی از آنان به [[شهر]] رفته و با سکه‌هایی که داشتند غذایی تهیه کند. آنان تأکید کردند کسی که به شهر می‌رود باید دقت کند که طعام پاک‌تری تهیه کند: {{متن قرآن|فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ}}<ref> سوره کهف، آیه ۱۹.</ref>. اصحاب کهف افزون بر آن تأکید کردند کسی که به [[شهر]] می‌رود باید مراقب باشد کسی از اوضاع ما [[آگاه]] نشود، زیرا در این صورت به ما دست یافته و سنگس ارمان می‌کنند یا اینکه ما را به [[آیین]] خود باز می‌گردانند و در این صورت هرگز [[رستگار]] نخواهیم شد.  
پس از ۳۰۹ سال، [[مؤمنان]] خفته در غار، از [[خواب]] گران برخاستند. در واقع خواب آنان شبیه به [[مرگ]] و بیداری آنها همچون [[رستاخیز]] بود و از همین رو [[قرآن کریم]] از بیدار کردن آنان به "برانگیختن و [[مبعوث]] کردن" تعبیر کرده است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ}}<ref>«و بدین‌گونه ما آنان را (از خواب) برانگیختیم» سوره کهف، آیه ۱۹.</ref>. اصحاب کهف پس از بیدار شدن درباره مدت درنگشان در [[غار]] به گفت‌وگو پرداختند. یکی از آنان پرسید: چه مدت درنگ کردید؟ گفتند: یک [[روز]] یا بخشی از یک روز<ref>سوره کهف، آیه ۱۹.</ref>. به گفته برخی علت تردید آنها، این بوده که آنان در آغاز روز وارد غار شده و به [[خواب]] رفته بودند و در پایان روز بیدار شده بودند<ref>جوامع الجامع، ج ۲، ص ۳۵۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۸۱؛ نمونه، ج ۱۲، ص ۳۷۳. </ref> و چون نتوانستند مدت درنگ خود را در غار، مشخص کنند، گفتند: [[خداوند]] به مدت درنگ ما آگاه‌تر است<ref> سوره کهف، آیه ۱۹.</ref>. بلافاصله پس از این گفت‌وگو، پیشنهاد کردند که یکی از آنان به [[شهر]] رفته و با سکه‌هایی که داشتند غذایی تهیه کند. آنان تأکید کردند کسی که به شهر می‌رود باید دقت کند که طعام پاک‌تری تهیه کند: {{متن قرآن|فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ}}<ref> سوره کهف، آیه ۱۹.</ref>. اصحاب کهف افزون بر آن تأکید کردند کسی که به [[شهر]] می‌رود باید مراقب باشد کسی از اوضاع ما [[آگاه]] نشود، زیرا در این صورت به ما دست یافته و سنگس ارمان می‌کنند یا اینکه ما را به [[آیین]] خود باز می‌گردانند و در این صورت هرگز [[رستگار]] نخواهیم شد.  


[[قرآن]] مشخص نمی‌کند که [[مأمور]] تهیه غذا کدام یک از آنان بود و نیز چگونگی آشکار شدن راز آنان را توضیح نمی‌دهد. امّا طبق برخی [[روایات]] "یملیخا" یا "تملیخا" داوطلب این کار شد<ref>عرائس المجالس، ص ۳۷۵؛ روض الجنان، ج ۱۲، ص ۳۲۰؛ البرهان، ج ۳، ص ۶۲۴. </ref> و با [[لباس]] چوپانی روانه شهر شد؛ امّا چهره شهر را کاملاً دگرگون یافت، از جمله پرچمی را بر سر در شهر دید که بر آن نوشته شده بود: {{عربی|"لا اله الا اللّه ‌عيسى رسول الله ‌وروحه"}}، ازاین‌رو بسیار شگفت زده شد و [[شگفتی]] او هنگامی فزونی یافت که نانوای شهر با دیدن سکه‌ای که متعلق به بیش از ۳۰۰ سال پیش بود، از وی پرسید: آیا گنجی یافته‌ای؟ به تدریج [[مردم]] از قراین حال فهمیدند که این مرد یکی از چند [[جوانی]] است که نامشان را در [[تاریخ]] ۳۰۰ سال پیش خوانده و شنیده‌اند. پس وی را نزد [[پادشاه]] آوردند و او ماجرای خود را بیان داشت<ref>عرائس‌المجالس، ص۳۷۵ـ۳۷۶؛ روض‌الجنان، ج۱۲، ص ۳۲۰ ـ ۳۲۳؛ البرهان، ج ۳، ص ۶۲۴ ـ ۶۲۵. </ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]].</ref>
[[قرآن]] مشخص نمی‌کند که [[مأمور]] تهیه غذا کدام یک از آنان بود و نیز چگونگی آشکار شدن راز آنان را توضیح نمی‌دهد. امّا طبق برخی [[روایات]] "یملیخا" یا "تملیخا" داوطلب این کار شد<ref>عرائس المجالس، ص ۳۷۵؛ روض الجنان، ج ۱۲، ص ۳۲۰؛ البرهان، ج ۳، ص ۶۲۴. </ref> و با [[لباس]] چوپانی روانه شهر شد؛ امّا چهره شهر را کاملاً دگرگون یافت، از جمله پرچمی را بر سر در شهر دید که بر آن نوشته شده بود: {{عربی|"لا اله الا اللّه ‌عيسى رسول الله ‌وروحه"}}، ازاین‌رو بسیار شگفت زده شد و [[شگفتی]] او هنگامی فزونی یافت که نانوای شهر با دیدن سکه‌ای که متعلق به بیش از ۳۰۰ سال پیش بود، از وی پرسید: آیا گنجی یافته‌ای؟ به تدریج [[مردم]] از قراین حال فهمیدند که این مرد یکی از چند [[جوانی]] است که نامشان را در [[تاریخ]] ۳۰۰ سال پیش خوانده و شنیده‌اند. پس وی را نزد [[پادشاه]] آوردند و او ماجرای خود را بیان داشت<ref>عرائس‌المجالس، ص۳۷۵ـ۳۷۶؛ روض‌الجنان، ج۱۲، ص ۳۲۰ ـ ۳۲۳؛ البرهان، ج ۳، ص ۶۲۴ ـ ۶۲۵. </ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۳، ص 454-455.</ref>


== [[پادشاه]] عصر اصحاب کهف ==
== [[پادشاه]] عصر اصحاب کهف ==
در مورد پادشاه دوران اصحاب کهف [[اختلاف]] نظر است؛ امّا بیشتر مورخان [[پادشاه]] ظالمی را که اصحاب کهف از [[ستم]] وی به [[غار]] پناه برده‌اند "دقیانوس" دانسته‌اند؛ یعنی پادشاه و امپراتور [[روم]] که در [[تاریخ]] با نام "دکیوس" یا "دیکیانوس" شناخته می‌شود و بین سال‌های ۲۴۹ ـ ۲۵۱ میلادی [[حکومت]] داشته است؛ نیز پادشاه صالحی را که اصحاب کهف در دوران وی از [[خواب]] برخاستند "تیذوسیوس دوم" (تاودوسیوس و به [[نقلی]] ثیودوسیوس دوم) دانسته‌اند؛ امپراتوری که در تاریخ به "تیدوسیوس دوم" معروف بود، و بین سالهای ۴۰۸ ـ ۴۵۰ میلادی حکومت کرده است<ref>اهل الکهف، ص ۸۹ ـ ۹۰. </ref>. منابع [[مسیحی]] نیز در این مورد با همین [[نقل]] هماهنگ است<ref> The Encyclopedia Britanica, Vol.۲۰, p.۲۷۰. </ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]].</ref>
در مورد پادشاه دوران اصحاب کهف [[اختلاف]] نظر است؛ امّا بیشتر مورخان [[پادشاه]] ظالمی را که اصحاب کهف از [[ستم]] وی به [[غار]] پناه برده‌اند "دقیانوس" دانسته‌اند؛ یعنی پادشاه و امپراتور [[روم]] که در [[تاریخ]] با نام "دکیوس" یا "دیکیانوس" شناخته می‌شود و بین سال‌های ۲۴۹ ـ ۲۵۱ میلادی [[حکومت]] داشته است؛ نیز پادشاه صالحی را که اصحاب کهف در دوران وی از [[خواب]] برخاستند "تیذوسیوس دوم" (تاودوسیوس و به [[نقلی]] ثیودوسیوس دوم) دانسته‌اند؛ امپراتوری که در تاریخ به "تیدوسیوس دوم" معروف بود، و بین سالهای ۴۰۸ ـ ۴۵۰ میلادی حکومت کرده است<ref>اهل الکهف، ص ۸۹ ـ ۹۰. </ref>. منابع [[مسیحی]] نیز در این مورد با همین [[نقل]] هماهنگ است<ref> The Encyclopedia Britanica, Vol.۲۰, p.۲۷۰. </ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۳، ص 448.</ref>


== شمار و نام‌های اصحاب کهف ==
== شمار و نام‌های اصحاب کهف ==
شمار اصحاب کهف، چنان که از عنوان داستان در منابع مسیحی، یعنی "هفت خفتگان" پیداست، ۷ نفر است. نام‌های اصحاب کهف، طبیعتاً، نام‌هایی یونانی است، زیرا اِفِسوس، از شهرهای یونان است. این نام‌ها عبارت است از: مکسملینا، یلمیخا، دیمومدس (دیموس)، امبلیکوس، مرطونس، بیرونس، کشطونس<ref>اهل الکهف، ص ۸۸. </ref>. روشن است که این نام‌ها با ورود به نوشتارهای [[اسلامی]] و عربی دستخوش تغییراتی شده است، چنان که [[طبری]] نام‌های ایشان را این گونه نقل کرده است: مکسلمینا، محسلمینا، یملیخا، مرطونس، کسطونس، ویبورس، ویکرنوس، یطبیونس و قالوش<ref>جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۷۶. </ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]].</ref>
شمار اصحاب کهف، چنان که از عنوان داستان در منابع مسیحی، یعنی "هفت خفتگان" پیداست، ۷ نفر است. نام‌های اصحاب کهف، طبیعتاً، نام‌هایی یونانی است، زیرا اِفِسوس، از شهرهای یونان است. این نام‌ها عبارت است از: مکسملینا، یلمیخا، دیمومدس (دیموس)، امبلیکوس، مرطونس، بیرونس، کشطونس<ref>اهل الکهف، ص ۸۸. </ref>. روشن است که این نام‌ها با ورود به نوشتارهای [[اسلامی]] و عربی دستخوش تغییراتی شده است، چنان که [[طبری]] نام‌های ایشان را این گونه نقل کرده است: مکسلمینا، محسلمینا، یملیخا، مرطونس، کسطونس، ویبورس، ویکرنوس، یطبیونس و قالوش<ref>جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۷۶. </ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۳، ص 448-449.</ref>


== [[هدف]] از داستان اصحاب کهف ==
== [[هدف]] از داستان اصحاب کهف ==
قرآن هدف از آشکار کردن راز اصحاب کهف را [[اثبات]] عملی [[رستاخیز]] [[انسان‌ها]] دانسته است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا ...}}<ref>«و بدین‌گونه (مردم را) از حال آنان آگاهانیدیم تا بدانند که وعده خداوند راستین است و در رستخیز تردیدی نیست ...» سوره کهف، آیه ۲۱.</ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]].</ref>
قرآن هدف از آشکار کردن راز اصحاب کهف را [[اثبات]] عملی [[رستاخیز]] [[انسان‌ها]] دانسته است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا ...}}<ref>«و بدین‌گونه (مردم را) از حال آنان آگاهانیدیم تا بدانند که وعده خداوند راستین است و در رستخیز تردیدی نیست ...» سوره کهف، آیه ۲۱.</ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۳، ص 445-446.</ref>


== مکان [[غار]] اصحاب کهف ==
== مکان [[غار]] اصحاب کهف ==
خط ۴۵: خط ۴۵:
# در نزدیکی شهر نخجوان در [[کشور]] قفقاز واقع است<ref> نمونه، ج۱۲، ص ۲۹۹. </ref>.
# در نزدیکی شهر نخجوان در [[کشور]] قفقاز واقع است<ref> نمونه، ج۱۲، ص ۲۹۹. </ref>.


[[علامه طباطبایی]] بنا به دلایلی دیدگاه اول را، به‌رغم شهرتش، مردود می‌داند<ref> المیزان، ج ۱۳، ص ۲۹۸ ـ ۲۹۹.</ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]].</ref> ادله دیگر مبنی بر اینکه مراد غار رجیب است عبارت است از:
[[علامه طباطبایی]] بنا به دلایلی دیدگاه اول را، به‌رغم شهرتش، مردود می‌داند<ref> المیزان، ج ۱۳، ص ۲۹۸ ـ ۲۹۹.</ref>.<ref>[[منصور نصیری|نصیری، منصور]]، [[اصحاب کهف - نصیری (مقاله)|مقاله «اصحاب کهف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۳، ص 449-450.</ref> ادله دیگر مبنی بر اینکه مراد غار رجیب است عبارت است از:
# همان طور که در روایات از ابن عباس نقل شده، بقایای درختان زیتون و بلوط در اطراف آن دیده می‌شود.
# همان طور که در روایات از ابن عباس نقل شده، بقایای درختان زیتون و بلوط در اطراف آن دیده می‌شود.
# هشت جمجمه در غار پیدا شده که آنها را برای [[آزمایش]] به لندن فرستاده‌اند و یکی از آنها به جمجمه سگ شباهت دارد.
# هشت جمجمه در غار پیدا شده که آنها را برای [[آزمایش]] به لندن فرستاده‌اند و یکی از آنها به جمجمه سگ شباهت دارد.
۱۱۵٬۲۱۳

ویرایش