جز
جایگزینی متن - 'جنگ شناختی' به 'جنگ شناختی'
(←منابع) |
جز (جایگزینی متن - 'جنگ شناختی' به 'جنگ شناختی') |
||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
==جایگاه جهاد تبیین در جنگ شناختی== | ==جایگاه جهاد تبیین در جنگ شناختی== | ||
یکی از پیچیدهترین [[جنگها]]، [[جنگ | یکی از پیچیدهترین [[جنگها]]، [[جنگ شناختی]] است. جنگ شناختی به معنای [[جنگ]] در حوزه [[افکار]] و اندیشهها و [[سلطه]] بر اذهان و [[قلوب]] و دگرگونی افکار و [[رفتار]] به نفع یکی از دو [[جبهه]] [[حق و باطل]] است. | ||
امروزه جنگ شناختی به سبب فنآوریهای [[روز]] همچون گوشیهای تلفن همراه، اینترنت، شبکههای [[اجتماعی]] در فضای مجازی و از آن مهمتر [[شناخت علمی]] – [[تجربی]] نسبت به ساحات [[روانشناسی]] و [[جامعهشناسی]] با بهرهگیری از [[علوم]] شناختی مرتبط با ساحت [[ذهن]] و [[قلب]] و قوه [[اندیشه]] و انگیزه، یکی از بزرگترین [[تهدیدها]] نسبت به [[جامعه بشری]] تبدیل شده است؛ زیرا [[اهل باطل]] با بهرهگیری از همه ابزارها در قالب «[[هدف]] وسیله را توجیه میکند» بر آن هستند تا به [[استثمار]] [[بشر]] بپردازند و آنان را [[بردگان]] [[مطیع]] [[شیاطین]] جنی و انسی کنند. از همین رو، جنگ شناختی برای [[دفاع از حق]] و [[حقیقت]] و صیانت از آرمانهای [[اخلاق متعالی]] و [[فطرت الهی]] [[انسان]]، لازم و ضروری است. جنگ شناختی(Cognitive warfare) یا همان جنگ موریانهای، به معنای هدف قرار دادن [[قوه]] [[شناخت]] عموم [[مردم]] و [[نخبگان جامعه]] هدف، با [[تغییر]] [[هنجارها]]، [[ارزشها]]، [[باورها]]، نگرشها و رفتارها از طریق [[مدیریت]] [[ادراک]] و برداشت است. در حقیقت در جنگ شناختی، همه [[هویت]] شخص یا [[جامعه]] هدف، همانند [[تهاجم]] موریانه از درون مورد تهاجم قرار میگیرد. | امروزه جنگ شناختی به سبب فنآوریهای [[روز]] همچون گوشیهای تلفن همراه، اینترنت، شبکههای [[اجتماعی]] در فضای مجازی و از آن مهمتر [[شناخت علمی]] – [[تجربی]] نسبت به ساحات [[روانشناسی]] و [[جامعهشناسی]] با بهرهگیری از [[علوم]] شناختی مرتبط با ساحت [[ذهن]] و [[قلب]] و قوه [[اندیشه]] و انگیزه، یکی از بزرگترین [[تهدیدها]] نسبت به [[جامعه بشری]] تبدیل شده است؛ زیرا [[اهل باطل]] با بهرهگیری از همه ابزارها در قالب «[[هدف]] وسیله را توجیه میکند» بر آن هستند تا به [[استثمار]] [[بشر]] بپردازند و آنان را [[بردگان]] [[مطیع]] [[شیاطین]] جنی و انسی کنند. از همین رو، جنگ شناختی برای [[دفاع از حق]] و [[حقیقت]] و صیانت از آرمانهای [[اخلاق متعالی]] و [[فطرت الهی]] [[انسان]]، لازم و ضروری است. جنگ شناختی(Cognitive warfare) یا همان جنگ موریانهای، به معنای هدف قرار دادن [[قوه]] [[شناخت]] عموم [[مردم]] و [[نخبگان جامعه]] هدف، با [[تغییر]] [[هنجارها]]، [[ارزشها]]، [[باورها]]، نگرشها و رفتارها از طریق [[مدیریت]] [[ادراک]] و برداشت است. در حقیقت در جنگ شناختی، همه [[هویت]] شخص یا [[جامعه]] هدف، همانند [[تهاجم]] موریانه از درون مورد تهاجم قرار میگیرد. | ||
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
در حقیقت جهاد تبیین فرصتی به مردم است تا در شرایط معقول و مقبول به دور از [[فتنهانگیزی]] [[دشمنان]] و فضاسازی و افکارسازی [[دروغین]] با [[تبلیغات]] [[فریب]] و [[نیرنگ]]، در امور بیندیشند و به دور از هیاهو در مسائل [[تفکر]] کنند. قرآن میفرماید: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«(آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref> از نظر قرآن، اگر جهاد تبیین [[پیامبر]]{{صل}} مبتنی بر [[وحی قرآنی]] نباشد، مردم در [[شناخت]] حقیقت به ویژه در هنگام فتنه و در موارد [[متشابه]] گرفتار میشوند و به [[هلاکت]] میافتند. | در حقیقت جهاد تبیین فرصتی به مردم است تا در شرایط معقول و مقبول به دور از [[فتنهانگیزی]] [[دشمنان]] و فضاسازی و افکارسازی [[دروغین]] با [[تبلیغات]] [[فریب]] و [[نیرنگ]]، در امور بیندیشند و به دور از هیاهو در مسائل [[تفکر]] کنند. قرآن میفرماید: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«(آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref> از نظر قرآن، اگر جهاد تبیین [[پیامبر]]{{صل}} مبتنی بر [[وحی قرآنی]] نباشد، مردم در [[شناخت]] حقیقت به ویژه در هنگام فتنه و در موارد [[متشابه]] گرفتار میشوند و به [[هلاکت]] میافتند. | ||
امروزه در فضای [[جنگ | امروزه در فضای [[جنگ شناختی]] با بهرهگیری از [[سنت]] و [[سیره معصومان]]{{ع}} و [[آموزههای وحیانی]] [[کتاب الله]] میبایست گام در جهاد تبیین گذاشت و [[حق و باطل]] را از هم جدا ساخت؛ زیرا «تبیین» از واژه «بان» به معنای [[آشکار کردن]] است. جهاد تبیین در جنگ شناختی باید به گونهای انجام شود که جایی برای [[شک]] باقی نماند و [[متشابهات]]، جای خود را به [[محکمات]] بدهد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[جایگاه جهاد تبیین در جنگ شناختی (مقاله)|جایگاه جهاد تبیین در جنگ شناختی]]</ref> | ||
==شیطنتبازی با [[افکار عمومی]] == | ==شیطنتبازی با [[افکار عمومی]] == | ||
خط ۲۴۱: | خط ۲۴۱: | ||
ازاین دسته [[آیات]] به دست میآید که آن چه مربوط به عواطف و [[احساسات]] و گرایشها و گریزشها و ادارکات و فهم و خاطرات و [[حافظه]] و مانند آنها است، به نفس و قلب [[حقیقی]] وابسته است نه به مغز و قلب مادی، هر چند که نفس از آنها در دنیای مادی بهره میگیرد، ولی هیچ اصالتی ندارد. | ازاین دسته [[آیات]] به دست میآید که آن چه مربوط به عواطف و [[احساسات]] و گرایشها و گریزشها و ادارکات و فهم و خاطرات و [[حافظه]] و مانند آنها است، به نفس و قلب [[حقیقی]] وابسته است نه به مغز و قلب مادی، هر چند که نفس از آنها در دنیای مادی بهره میگیرد، ولی هیچ اصالتی ندارد. | ||
==[[جنگ | ==[[جنگ شناختی]] میان [[دنیاگرایی]] و [[آخرتگرایی]]== | ||
با توجه به آن چه گفته شد معلوم میشود که اگر جنگ شناختی میان [[حق و باطل]] مطرح باشد، این جنگ میان دو نوع [[جهان]] متفاوت و متضاد یعنی [[دنیا]] و [[آخرت]] است؛ یعنی جنگ میان کسانی که همه هستی را در [[مادیات]] و دنیا خلاصه کردهاند و کسانی که افزون بر دنیا به آخرت [[ایمان]] دارند و برای آن تلاش میکنند. | با توجه به آن چه گفته شد معلوم میشود که اگر جنگ شناختی میان [[حق و باطل]] مطرح باشد، این جنگ میان دو نوع [[جهان]] متفاوت و متضاد یعنی [[دنیا]] و [[آخرت]] است؛ یعنی جنگ میان کسانی که همه هستی را در [[مادیات]] و دنیا خلاصه کردهاند و کسانی که افزون بر دنیا به آخرت [[ایمان]] دارند و برای آن تلاش میکنند. | ||
خط ۲۵۴: | خط ۲۵۴: | ||
اما باور و [[اعتقاد به آخرت]] به معنای پذیرش [[ربوبیت]] و پروردگاری خدا است که برنامه ای برای انسان دارد که از آن به [[هدایت فطری]] و [[تکوینی]] یاد میشود. بنابراین به جای [[فجور]] ودریدگی میبایست ملاحظاتی را داشته باشد تا [[اهداف]] [[حکیمانه]] [[الهی]] تحقق یابد. از همین روست خدا در قرآن، [[باور به معاد]] را مانع جدی بر سر فجور و دریدگی دانسته و حتی [[شک]] و [[شبهه]] [[علمی]] را عامل [[شهوت]] علمی [[انسان]] دانسته است.<ref>{{متن قرآن|لا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ وَلا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ أَيَحْسَبُ الإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَن نُّسَوِّيَ بَنَانَهُ بَلْ يُرِيدُ الإِنسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ }}«نه، سوگند به روز رستخیز،نه، و سوگند به روان سرزنشگر، آیا آدمی میپندارد هرگز استخوانهای (پوسیده) او را فراهم نمیآوریم؟ چرا، (فراهم میآوریم) در حالی که تواناییم که (نقشهای) سرانگشتان او را (نیز) سامان بخشیم. بلکه آدمی بر آن است که در آینده خویش، (نیز) گناه ورزد» سوره قیامه، آیه ۱۵.</ref> | اما باور و [[اعتقاد به آخرت]] به معنای پذیرش [[ربوبیت]] و پروردگاری خدا است که برنامه ای برای انسان دارد که از آن به [[هدایت فطری]] و [[تکوینی]] یاد میشود. بنابراین به جای [[فجور]] ودریدگی میبایست ملاحظاتی را داشته باشد تا [[اهداف]] [[حکیمانه]] [[الهی]] تحقق یابد. از همین روست خدا در قرآن، [[باور به معاد]] را مانع جدی بر سر فجور و دریدگی دانسته و حتی [[شک]] و [[شبهه]] [[علمی]] را عامل [[شهوت]] علمی [[انسان]] دانسته است.<ref>{{متن قرآن|لا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ وَلا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ أَيَحْسَبُ الإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَن نُّسَوِّيَ بَنَانَهُ بَلْ يُرِيدُ الإِنسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ }}«نه، سوگند به روز رستخیز،نه، و سوگند به روان سرزنشگر، آیا آدمی میپندارد هرگز استخوانهای (پوسیده) او را فراهم نمیآوریم؟ چرا، (فراهم میآوریم) در حالی که تواناییم که (نقشهای) سرانگشتان او را (نیز) سامان بخشیم. بلکه آدمی بر آن است که در آینده خویش، (نیز) گناه ورزد» سوره قیامه، آیه ۱۵.</ref> | ||
بنابراین، [[شیاطین]] جنی و انسی در [[جنگ | بنابراین، [[شیاطین]] جنی و انسی در [[جنگ شناختی]] بر آن هستند تا انسان را از معادباوری به معادستیزی بکشانند و همه چیز را در [[مادیات]] و [[محسوسات]] و [[امور دنیوی]] محدود و خلاصه کنند تا این گونه بتوانند مردمانی را در [[اختیار]] داشته باشند که برای [[هواهای نفسانی]] خود و آنان تلاش میکنند و هیچ چیزی را جز [[لذات]] [[شهوانی]] نمیشناسند. [[حقیقت]] [[جنگ]] [[آخرالزمانی]] چیزی جز جنگ [[اولیای الهی]] با شیاطین جنی و انسی در ساحات [[حق و باطل]] یعنی [[معاد]] باوری و معاد ستیزی نیست. این همان جنگ آخر الزمانی است که به جای حذف فیزیکی انسان، تلاش میشود تا [[حق]] و حقیقت حذف شود و به جای معادگرایی و [[آخرتگرایی]]، [[دنیاگرایی]] [[جانشین]] و جایگزین شود و این گونه شخصیتهای افراد [[انسانی]] را از درون خالی و تهی سازند و شخصیتی مادی و [[دنیوی]] برایش بسازند که جز برای مادیات و دنیای [[شهوات]] و لذات تلاش نمیکند. این گونه است که باید گفت که تلاش در جنگ شناختی آخر الزمانی برای این است که افراد انسانی [[شخصیت]] انسانی نداشته باشند؛ زیرا با حذف [[قلب]] و نفس [[الهی]] و تهیسازی [[شخصیت انسان]] از این امور میتوان او را به سطح حیوانات فروکاست و به سوی شهوات و لذات دنیوی سوق داد.<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}}«و بیگمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریدهایم؛ (زیرا) دلهایی دارند که با آن درنمییابند و دیدگانی که با آن نمینگرند و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند ؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹</ref> | ||
از نظر [[قرآن]] [[جبهه باطل]]، از نظر تعدد روشی و [[تفرقه]] [[رنج]] میبرد و با هم درگیری شدیدی دارند، هر چند که به ظاهر با هم [[متحد]] هستند<ref>{{متن قرآن|أَلَمْ تَر إِلَى الَّذِينَ نَافَقُوا يَقُولُونَ لإِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَلا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَإِن قُوتِلْتُمْ لَنَنصُرَنَّكُمْ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ لَئِنْ أُخْرِجُوا لا يَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَلَئِن قُوتِلُوا لا يَنصُرُونَهُمْ وَلَئِن نَّصَرُوهُمْ لَيُوَلُّنَّ الأَدْبَارَ ثُمَّ لا يُنصَرُونَ لَأَنتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِم مِّنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لّا يَفْقَهُونَ لا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلاَّ فِي قُرًى مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَاء جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لّا يَعْقِلُونَ }}« آیا به کسانی ننگریستهای که دورویی میکنند، به برادران کافر خود از اهل کتاب میگویند: اگر شما را بیرون راندند ما نیز با شما بیرون خواهیم آمد و هیچگاه به زیان شما از هیچ کس فرمان نمیبریم و اگر با شما جنگ شود به شما یاری خواهیم رساند و خداوند گواه است که آنان دروغ میگویند. اگر بیرون رانده شوند همراه آنان بیرون نخواهند رفت و اگر با آنان جنگ شود یاریشان نخواهند کرد و اگر هم بخواهند یاریشان کنند بیگمان واپس میگریزند سپس (از هیچ کس) یاری نمییابند. بیگمان شما در دلهای آنان هراسانگیزترید تا خداوند، این بدان روست که آنان گروهی هستند که درنمییابند. همگی با شما جنگ نمیکنند جز در آبادیهایی که بارو دارد یا از پس دیوارها (ی دژ)، جنگشان میان خودشان سخت است؛ تو آنان را همراه هم مییابی اما دلهاشان از هم جداست و این بدان روست که گروهی نابخردند.» سوره حشر، آیه 11-14.</ref>؛ زیرا [[نور]] [[حق]] در [[باطن]] و حقیقت یکی است؛ ولی [[ظلمات]] متعدد و متنوع است. همچنین آنان وقتی از [[معنویت]] و [[اخلاق]] [[سخن]] میگویند، چیزی جز ظلمات و شهوات مد نظر ندارند؛ زیرا حقیقت جز در [[صراط مستقیم]] [[اسلام]] و [[شرایع]] آن یافت نمیشود؛ و اگر کسی دنبال [[معنویت]] در جایی دیگر از جمله ریاضتهای غیر [[اسلامی]] است، به چیزی جز [[باطل]] نیاویخته است. از این روست که معنویت آنان درنهایت سر از [[شهوات]] در میآورد؛ زیرا در این [[معنویتگرایی]] که با حذف [[خدا]] و تنها در [[سایه]] [[رضایت]] [[باطنی]] به دست میآید، چیزی جز [[شهوت]] نمیتواند رضایت و [[خشنودی]] باطنی شخص را تحقق بخشد؛ پس وقتی خدا و [[آخرت]] از اهداف [[انسانی]] حذف شود، چیزی جز [[لذات]] و شهوات باقی نمیماند. بنابراین، معنویتگرایی غیر [[دینی]] نمیتواند [[انسان]] را از [[خواستههای نفسانی]] و [[شهوانی]] رها سازد و به [[آزادی]] و [[آرامش]] و [[اطمینان]] [[حقیقی]] برساند. | از نظر [[قرآن]] [[جبهه باطل]]، از نظر تعدد روشی و [[تفرقه]] [[رنج]] میبرد و با هم درگیری شدیدی دارند، هر چند که به ظاهر با هم [[متحد]] هستند<ref>{{متن قرآن|أَلَمْ تَر إِلَى الَّذِينَ نَافَقُوا يَقُولُونَ لإِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَلا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَإِن قُوتِلْتُمْ لَنَنصُرَنَّكُمْ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ لَئِنْ أُخْرِجُوا لا يَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَلَئِن قُوتِلُوا لا يَنصُرُونَهُمْ وَلَئِن نَّصَرُوهُمْ لَيُوَلُّنَّ الأَدْبَارَ ثُمَّ لا يُنصَرُونَ لَأَنتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِم مِّنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لّا يَفْقَهُونَ لا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلاَّ فِي قُرًى مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَاء جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لّا يَعْقِلُونَ }}« آیا به کسانی ننگریستهای که دورویی میکنند، به برادران کافر خود از اهل کتاب میگویند: اگر شما را بیرون راندند ما نیز با شما بیرون خواهیم آمد و هیچگاه به زیان شما از هیچ کس فرمان نمیبریم و اگر با شما جنگ شود به شما یاری خواهیم رساند و خداوند گواه است که آنان دروغ میگویند. اگر بیرون رانده شوند همراه آنان بیرون نخواهند رفت و اگر با آنان جنگ شود یاریشان نخواهند کرد و اگر هم بخواهند یاریشان کنند بیگمان واپس میگریزند سپس (از هیچ کس) یاری نمییابند. بیگمان شما در دلهای آنان هراسانگیزترید تا خداوند، این بدان روست که آنان گروهی هستند که درنمییابند. همگی با شما جنگ نمیکنند جز در آبادیهایی که بارو دارد یا از پس دیوارها (ی دژ)، جنگشان میان خودشان سخت است؛ تو آنان را همراه هم مییابی اما دلهاشان از هم جداست و این بدان روست که گروهی نابخردند.» سوره حشر، آیه 11-14.</ref>؛ زیرا [[نور]] [[حق]] در [[باطن]] و حقیقت یکی است؛ ولی [[ظلمات]] متعدد و متنوع است. همچنین آنان وقتی از [[معنویت]] و [[اخلاق]] [[سخن]] میگویند، چیزی جز ظلمات و شهوات مد نظر ندارند؛ زیرا حقیقت جز در [[صراط مستقیم]] [[اسلام]] و [[شرایع]] آن یافت نمیشود؛ و اگر کسی دنبال [[معنویت]] در جایی دیگر از جمله ریاضتهای غیر [[اسلامی]] است، به چیزی جز [[باطل]] نیاویخته است. از این روست که معنویت آنان درنهایت سر از [[شهوات]] در میآورد؛ زیرا در این [[معنویتگرایی]] که با حذف [[خدا]] و تنها در [[سایه]] [[رضایت]] [[باطنی]] به دست میآید، چیزی جز [[شهوت]] نمیتواند رضایت و [[خشنودی]] باطنی شخص را تحقق بخشد؛ پس وقتی خدا و [[آخرت]] از اهداف [[انسانی]] حذف شود، چیزی جز [[لذات]] و شهوات باقی نمیماند. بنابراین، معنویتگرایی غیر [[دینی]] نمیتواند [[انسان]] را از [[خواستههای نفسانی]] و [[شهوانی]] رها سازد و به [[آزادی]] و [[آرامش]] و [[اطمینان]] [[حقیقی]] برساند. | ||
خط ۲۶۲: | خط ۲۶۲: | ||
به هر حال، [[جنگ]] میان [[حق و باطل]] هماره در میدانهای گوناگون از جمله [[مادیت]] و معنویت و [[دنیا]] و آخرت و مانند آنها در جریان است و اگر در نسخههایی باطل بر آن است تا با معنویت مادی دینی را جایگزین [[دین حق]] کند، نمیتواند معنویتی را موجب شود که در [[آخرتگرایی]] برای انسان [[مؤمن]] به آخرت به دست میآید. | به هر حال، [[جنگ]] میان [[حق و باطل]] هماره در میدانهای گوناگون از جمله [[مادیت]] و معنویت و [[دنیا]] و آخرت و مانند آنها در جریان است و اگر در نسخههایی باطل بر آن است تا با معنویت مادی دینی را جایگزین [[دین حق]] کند، نمیتواند معنویتی را موجب شود که در [[آخرتگرایی]] برای انسان [[مؤمن]] به آخرت به دست میآید. | ||
به هر حال [[جنگ | به هر حال [[جنگ شناختی]] در [[آخر الزمان]] جنگ میان حق و باطل است که [[شیاطین]] برای تحقق اهداف خویش حتی از معنویتگرایی بهره مند میبرند. این معنویتگرایی که جز [[سرگردانی]] برای انسان چیزی به دنبال نخواهد داشت و انسان را برده شهوات و لذات میکند. | ||
==[[جهاد تبیین]] با اهتمام به [[شعائر الهی]]== | ==[[جهاد تبیین]] با اهتمام به [[شعائر الهی]]== | ||
تبیین گری به معنای جداسازی [[حق و باطل]] و ایجاد فاصل میان آنها است؛ زیرا اصولا بیان چیزی جز جداسازی نیست که بتوان در شرایط آن چیزها را از هم بازشناخت و این گونه امکان آمیختگی حق و باطل را به حد صفر کاهش داد. | تبیین گری به معنای جداسازی [[حق و باطل]] و ایجاد فاصل میان آنها است؛ زیرا اصولا بیان چیزی جز جداسازی نیست که بتوان در شرایط آن چیزها را از هم بازشناخت و این گونه امکان آمیختگی حق و باطل را به حد صفر کاهش داد. | ||
بیگمان [[شعائر]] که [[حقایق]] برجسته و [[شعور]] ساز است، میتواند بستری باشد که جهاد تبیین در آن به خوبی کارساز باشد و بتواند اهداف متعالی را در جداسازی حق و باطل و جلوگیری از آمیختگی آنها بر آورد سازد. از همین روست که نویسنده با مراجعه به [[آموزههای وحیانی قرآن]] بر آن است تا نقش شعائر الهی را در جهاد تبیین برای [[شکست]] [[دشمن]] در [[جنگ | بیگمان [[شعائر]] که [[حقایق]] برجسته و [[شعور]] ساز است، میتواند بستری باشد که جهاد تبیین در آن به خوبی کارساز باشد و بتواند اهداف متعالی را در جداسازی حق و باطل و جلوگیری از آمیختگی آنها بر آورد سازد. از همین روست که نویسنده با مراجعه به [[آموزههای وحیانی قرآن]] بر آن است تا نقش شعائر الهی را در جهاد تبیین برای [[شکست]] [[دشمن]] در [[جنگ شناختی]] را تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر میگذرانیم. | ||
نشانهشناسی در جهاد تبیین | نشانهشناسی در جهاد تبیین | ||
خط ۲۹۴: | خط ۲۹۴: | ||
پس وقتی ما از نشانهشناسی در جهاد تبیین[[سخن]] میگوییم، به یک معنا ناظر به همین شعائر الهی هستیم که میتواند در جهاد تبیین به ما کمک کند که [[حق]] را از [[باطل]] جدا ساخته و مسیر درست و حق را به همگان بر اساس سادهترین روشها و ابزارها نشان دهیم و آنان را به درجه از [[شعور]] برسانیم که حقیقت قابل ادارک باشد. پس کسی در این صورت نمیتواند مدعی آن شود که من حقیقت را نشناختم و در فتنه مشابهات و [[متشابهات]] و مانند آن گرفتار بودم؛ زیرا علامتها و نشانههایی که از طریق [[شعائر]] ارایه میشود تا جایی روشن و ساده و بیان هستند که همگان را به [[شعور]] و ادراکی میرساند که [[حق]] را از [[باطل]] و آب را از کف آب تشخیص دهند. | پس وقتی ما از نشانهشناسی در جهاد تبیین[[سخن]] میگوییم، به یک معنا ناظر به همین شعائر الهی هستیم که میتواند در جهاد تبیین به ما کمک کند که [[حق]] را از [[باطل]] جدا ساخته و مسیر درست و حق را به همگان بر اساس سادهترین روشها و ابزارها نشان دهیم و آنان را به درجه از [[شعور]] برسانیم که حقیقت قابل ادارک باشد. پس کسی در این صورت نمیتواند مدعی آن شود که من حقیقت را نشناختم و در فتنه مشابهات و [[متشابهات]] و مانند آن گرفتار بودم؛ زیرا علامتها و نشانههایی که از طریق [[شعائر]] ارایه میشود تا جایی روشن و ساده و بیان هستند که همگان را به [[شعور]] و ادراکی میرساند که [[حق]] را از [[باطل]] و آب را از کف آب تشخیص دهند. | ||
==[[شعائر الهی]] در [[جنگ | ==[[شعائر الهی]] در [[جنگ شناختی]]== | ||
از آن جایی که جنگ شناختی به ساحت [[شناخت]] [[انسان]] اهتمام دارد و بر آن است تا شناختی وارونه ارایه دهد که شخص [[ناتوان]] از [[درک]] و [[فهم]] و شعور[[حق]] و [[حقیقت]] باشد و باطل را حق بشمارد و جای [[شهید]] و جلاد را عوض کند، لازم است تا با بهرهگیری از شعائر الهی [[مسیر حق]] را نشانه و علامتگذاری کرده تا امکان [[گمراهی]] به کمترین سطح برسد. | از آن جایی که جنگ شناختی به ساحت [[شناخت]] [[انسان]] اهتمام دارد و بر آن است تا شناختی وارونه ارایه دهد که شخص [[ناتوان]] از [[درک]] و [[فهم]] و شعور[[حق]] و [[حقیقت]] باشد و باطل را حق بشمارد و جای [[شهید]] و جلاد را عوض کند، لازم است تا با بهرهگیری از شعائر الهی [[مسیر حق]] را نشانه و علامتگذاری کرده تا امکان [[گمراهی]] به کمترین سطح برسد. | ||
خط ۳۰۵: | خط ۳۰۵: | ||
شکی نیست که «[[اذن]]» به معنای اعلام رسمی و آشکار همانند [[اذان]] نسبت به نعمتهای الهی از جمله ایام الله و قرارگیری آن به عنوان شعائر الهی میتواند بستری را فراهم آورد که حقیقت در درون [[آدمی]] [[رشد]] کند و انسان را به گونه ای بسازد که در دام فتنهها نیافتد و از [[عذاب الهی]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] برهد. | شکی نیست که «[[اذن]]» به معنای اعلام رسمی و آشکار همانند [[اذان]] نسبت به نعمتهای الهی از جمله ایام الله و قرارگیری آن به عنوان شعائر الهی میتواند بستری را فراهم آورد که حقیقت در درون [[آدمی]] [[رشد]] کند و انسان را به گونه ای بسازد که در دام فتنهها نیافتد و از [[عذاب الهی]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] برهد. | ||
بنابراین، در یک [[جنگ | بنابراین، در یک [[جنگ شناختی]] نمیبایست نسبت به شعائر الهی و ایام الله [[غافل]] بود، بلکه با تذکر در جزئیات و کلیات وبیان [[حقایق]] به ویژه تاریخی اجازه نداد تا [[دشمن]] به [[جعل]] [[تاریخ]] و وارونگی آن بپردازد و حقایق را [[تغییر]] دهد و این گونه به [[مردمان]] تلقین کند که نعمتی از سوی خدا به آنان داده نشده است؛ بلکه با تکرار تاریخ و تبیین دقیق در قالب [[شعائر]] و ایام الله میتوان نه تنها خاطره نعمتهای الهی را زنده نگه داشت، بلکه از هر گونه تحلیل و تبیین و توصیه ناروا جلوگیری کردو به [[دشمن]] [[اجازه]] نداد تا با تبیین و تحلیل ناروا، توصیههای غلط و [[باطل]] خویش را ارایه دهد. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |