فساد در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۳۶۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۲۳
خط ۱۴۸: خط ۱۴۸:


نویسنده در این مطلب بر آن است تا با نگاهی به مسأله مفسدان به ویژه [[اجتماعی]] آن، زمینه‌ها و آثار فساد را در تحلیل [[قرآنی]] و بر اساس [[آموزه‌های وحیانی]] آن، بررسی و تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می‌‌گذرانیم.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[روان‌شناسی مفسدان و زمینه و آثار آن (مقاله)|روان‌شناسی مفسدان و زمینه و آثار آن]]</ref>
نویسنده در این مطلب بر آن است تا با نگاهی به مسأله مفسدان به ویژه [[اجتماعی]] آن، زمینه‌ها و آثار فساد را در تحلیل [[قرآنی]] و بر اساس [[آموزه‌های وحیانی]] آن، بررسی و تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می‌‌گذرانیم.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[روان‌شناسی مفسدان و زمینه و آثار آن (مقاله)|روان‌شناسی مفسدان و زمینه و آثار آن]]</ref>
==حقیقت فساد==
===[[فساد]]، خروج از مرزهای [[اعتدال]]===
فساد، خارج شدن هر چیزی از حد اعتدال است. تفاوتی نمی‌کند که این خروج کم یا زیاد باشد. در [[زبان عربی]] واژه فساد در برابر واژه [[صلاح]] قرار داده می‌‌شود. به این معنا که هر چیزی که فساد شد از صلاح بیرون و خارج شده است. البته کاربرد آن در امور خارجی و مصادیق عینی، زمانی است که نفس و بدن و دیگر چیزهای خارجی از حد [[تعادل]] و اعتدال بیرون رفته باشند. در این [[زمان]] است که آن چیز را [[فاسد]] می‌‌دانند.<ref>مفردات الفاظ [[قرآن کریم]]، راغب [[اصفهانی]]، ص۶۳۶ ذیل واژه فسد</ref>
در [[فرهنگ قرآن]] برای بیان مفهوم خروج هر چیزی از حد اعتدال که همان فساد و [[تباهی]] است، واژگان دیگری چون [[خبال]]، عثو، نزغ و مانند آن به کار رفته است که همه آنها مفهوم متضاد و مخالف صلاح را می‌‌رسانند.
بنابراین از مشخصات فاسد شدن و یا فاسد بودن هر چیزی آن است که آن چیز از حالت استوا و اعتدال خود خارج شده و بر خلاف مقتضای [[طبیعت]] خود در آمده باشد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[روان‌شناسی مفسدان و زمینه و آثار آن (مقاله)|روان‌شناسی مفسدان و زمینه و آثار آن]]</ref>
===[[خصلت]]، فسادگری [[انسان]]===
انسان همان‌گونه که می‌‌تواند موجودی [[فاسد]] باشد و [[نفس انسانی]] از حالت [[اعتدال]] و استوایی که [[خداوند]] وی را بر آن [[آفریده]] است <ref>{{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا}}«و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت،» سوره شمس، آیه ۷.  {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ}}«همان که تو را آفرید، پس استوار کرد و بهنجار داشت» سوره انفطار، آیه ۷.</ref> خارج شود، همچنین می‌‌تواند انسان مفسدی باشد. خصلت فسادگری در انسان مسأله ای است که حتی از سوی [[فرشتگان]] در هنگام [[آفرینش]] [[حضرت آدم]]{{ع}} مطرح می‌‌شود و خداوند در برابر آن [[سکوت]] می‌‌کند که علامت [[تأیید]] است؛ زیرا هر گاه خداوند در [[قرآن]] نقل قولی از دیگران داشته باشد در صورت بطلان و نادرستی سخن، به نقد آن می‌‌پردازد و نادرستی آن و یا حتی وجه نادرستی و بطلان آن را بیان می‌‌کند.
فرشتگان چنان که خداوند در آیه {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰</ref> نقل می‌‌کند با چنان اطمینانی از فسادگری و [[خونریزی]] [[بشر]]، پیش از آفرینش [[سخن]] می‌‌گویند که خود بیانگر [[علم]] آنان به خصلت طبیعی [[بشر]] در این مسأله می‌‌باشد. فرشتگان بر اساس همین خصلت است که وی را [[شایسته]] [[خلافت]] بر [[کائنات]] نمی‌دانند و در برابرش حاضر به [[سجده]] [[تکوینی]] نمی‌شوند که به معنای پذیرش [[تسخیر]] بشر بر آنان و [[ربوبیت]] طولی وی می‌‌باشد.
البته خداوند برای فرشتگان تبیین می‌‌کند که فسادگری بشر، به سبب زمینه‌های کمالی که در وی به [[جعل]] و [[تعلیم]] [[اسمای الهی]] انجام شده، جبران شده است. از این روست که فرشتگان پس از [[آگاهی]] به این موضوع، در برابر [[فرمان]] [[سجده]] مقاومتی نمی‌کنند و آن را می‌‌پذیرند و انجام می‌‌دهند تا این گونه خلافت را به شکل کامل پذیرا باشند. البته مقاومت‌های نخستین فرشتگان که به شکل [[مجادله]] و گفت و گو با خداوند بروز و ظهور کرد، به سبب [[ناآگاهی]] آنان به ارزش‌هایی والای [[انسانی]] بود که به سبب جلوه گری شدید مسأله خصلت فسادگری انسان موجب شده بود تا خلافت و [[سلطه]] انسان را نپذیرند.
خداوند در [[آیات]] دیگر قرآن از جمله [[سوره شمس]] تبیین می‌‌کند که [[گرایش]] به سوی [[فجور]] و [[تعدی]] و [[تجاوز]] موجب می‌‌شود تا [[انسان‌ها]] نتوانند در مسیر [[صلاح]] و [[اعتدال]] گام بردارند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[روان‌شناسی مفسدان و زمینه و آثار آن (مقاله)|روان‌شناسی مفسدان و زمینه و آثار آن]]</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۲۱۸٬۹۱۲

ویرایش