←یک. شناسایی بسترهای فساد اقتصادی و مقابله مجدانه با مفسدان
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
این [[قاطعیت]] نه تنها در [[رئیس]] [[دولت]] باید باشد، بلکه باید در تمام [[کارگزاران]] به روشنی دیده شود: {{متن حدیث|ثُمَّ اخْتَرْ لِلحُکْمِ بَیْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِیَّتِکَ فِی نَفْسِکَ! مِمَّنْ لا تَضِیقُ بِهِ الأمور و لا تُمحِکُهُ الخُصومُ وَلا یَتمادی فِی الزَّلَةِ، وَلا یَحْصَرُ مِنَ الْفَیْءِ إِلَی الْحَقِّ إِذا عرفه و لا تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَی طَمَع وَلا یکتفی بأدنی فِهم دُونَ أقصاه... وَأَخَذَهُم بِالْحُجج... و أَصْبَرَهُمْ عَلی تَکَشْفِ الأُمورِ، وَأَصْرَمَهُمْ عِنْدَ انْصاحِ الحُکم؛ مِمَّنْ لا یزدهیه إطراء، ولا یَستَمیلُهُ إغراءٌ}}، از [[عهدنامه مالک اشتر]]: برای [[قضاوت]] و [[داوری]] میان مردم [[نیکوترین]] [[رعیت]] را در نظر خود برگزین؛ کسی که [[کارها]] او را در تنگنا قرار نمیدهد و درگیری دو طرفِ دعوا او را به [[خشم]] و [[لجبازی]] برنمیانگیزد و بر [[خطا]] [[اصرار]] نمیورزد و از قبول حق پس از دانستن آن ناراحت نمیشود و نفس او به [[طمع]] رو نمیکند و از تحقیق بسیار برای [[فهم]] موضوع خودداری نمیورزد... (کسی که) بیشتر در پی بهدست آوردن [[برهان]] و دلیل باشد... و برای دریافت [[حقیقت]] امور بسیار [[بردبار]] باشد و چون [[حکم]] روشن شد قاطعانه داوری کند و خوشامدگویی و [[فریبکاری]] او را از راه به در [[نبرد]]<ref>نهج البلاغه، ص۱۰۰۹ ـ ۱۰۱۰؛ الحیاة، ج۲، ص۷۰۴.</ref>. این شیوهها را باید در برابر [[تجاوزکاران]] به [[حقوق مردم]] به کار بست<ref>[[محمد حکیمی|حکیمی، محمد]]، [[اقتصاد در نهج البلاغه (کتاب)|اقتصاد در نهج البلاغه]]، ص۱۷ ـ ۱۸.</ref>. | این [[قاطعیت]] نه تنها در [[رئیس]] [[دولت]] باید باشد، بلکه باید در تمام [[کارگزاران]] به روشنی دیده شود: {{متن حدیث|ثُمَّ اخْتَرْ لِلحُکْمِ بَیْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِیَّتِکَ فِی نَفْسِکَ! مِمَّنْ لا تَضِیقُ بِهِ الأمور و لا تُمحِکُهُ الخُصومُ وَلا یَتمادی فِی الزَّلَةِ، وَلا یَحْصَرُ مِنَ الْفَیْءِ إِلَی الْحَقِّ إِذا عرفه و لا تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَی طَمَع وَلا یکتفی بأدنی فِهم دُونَ أقصاه... وَأَخَذَهُم بِالْحُجج... و أَصْبَرَهُمْ عَلی تَکَشْفِ الأُمورِ، وَأَصْرَمَهُمْ عِنْدَ انْصاحِ الحُکم؛ مِمَّنْ لا یزدهیه إطراء، ولا یَستَمیلُهُ إغراءٌ}}، از [[عهدنامه مالک اشتر]]: برای [[قضاوت]] و [[داوری]] میان مردم [[نیکوترین]] [[رعیت]] را در نظر خود برگزین؛ کسی که [[کارها]] او را در تنگنا قرار نمیدهد و درگیری دو طرفِ دعوا او را به [[خشم]] و [[لجبازی]] برنمیانگیزد و بر [[خطا]] [[اصرار]] نمیورزد و از قبول حق پس از دانستن آن ناراحت نمیشود و نفس او به [[طمع]] رو نمیکند و از تحقیق بسیار برای [[فهم]] موضوع خودداری نمیورزد... (کسی که) بیشتر در پی بهدست آوردن [[برهان]] و دلیل باشد... و برای دریافت [[حقیقت]] امور بسیار [[بردبار]] باشد و چون [[حکم]] روشن شد قاطعانه داوری کند و خوشامدگویی و [[فریبکاری]] او را از راه به در [[نبرد]]<ref>نهج البلاغه، ص۱۰۰۹ ـ ۱۰۱۰؛ الحیاة، ج۲، ص۷۰۴.</ref>. این شیوهها را باید در برابر [[تجاوزکاران]] به [[حقوق مردم]] به کار بست<ref>[[محمد حکیمی|حکیمی، محمد]]، [[اقتصاد در نهج البلاغه (کتاب)|اقتصاد در نهج البلاغه]]، ص۱۷ ـ ۱۸.</ref>. | ||
'''جهتگیری [[قاطع]] در برابر | '''جهتگیری [[قاطع]] در برابر مالاندوزان''' | ||
[[تجاوزگری]] [[سرمایهداران]] به [[توده]] مردم در اجتماعات [[انسانی]] آشکار است. [[دولتمردان]] اگر [[علوی]] میاندیشند باید در برابر این تجاوزگریها بایستند و فرصتی برای آنان باقی نگذارند. تا تودههای [[مردم]] به [[حقوق]] خود دست یابند: {{متن حدیث|أمَا وَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ، وَبَرَأَ النَّسَمَةَ، لَوْلَا حُضُورُ الْحَاضِرِ، وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ، وَمَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أَنْ لا یُقارُوا عَلَی کِظَّةِ ظَالِمٍ وَلَا سَغَبِ مَظْلُوم}}، بدانید، [[سوگند]] به کسی که دانه را شکافت و جانداران را آفرید، اگر آن [[جماعت]] نمیبود و با گرد آمدن [[یاران]] [[حجت]] بر من تمام نمیشد و [[خداوند]] از [[عالمان]] [[پیمان]] نگرفته بود که در برابر [[پرخوری]] [[ستمگر]] و [[گرسنگی]] ستمکشان و [[مظلومان]] خاموش و آرام ننشینند...}}<ref>نهج البلاغه، ص۵۲؛ الحیاة، ج۲، ص۳۶۴.</ref>. | [[تجاوزگری]] [[سرمایهداران]] به [[توده]] مردم در اجتماعات [[انسانی]] آشکار است. [[دولتمردان]] اگر [[علوی]] میاندیشند باید در برابر این تجاوزگریها بایستند و فرصتی برای آنان باقی نگذارند. تا تودههای [[مردم]] به [[حقوق]] خود دست یابند: {{متن حدیث|أمَا وَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ، وَبَرَأَ النَّسَمَةَ، لَوْلَا حُضُورُ الْحَاضِرِ، وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ، وَمَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أَنْ لا یُقارُوا عَلَی کِظَّةِ ظَالِمٍ وَلَا سَغَبِ مَظْلُوم}}، بدانید، [[سوگند]] به کسی که دانه را شکافت و جانداران را آفرید، اگر آن [[جماعت]] نمیبود و با گرد آمدن [[یاران]] [[حجت]] بر من تمام نمیشد و [[خداوند]] از [[عالمان]] [[پیمان]] نگرفته بود که در برابر [[پرخوری]] [[ستمگر]] و [[گرسنگی]] ستمکشان و [[مظلومان]] خاموش و آرام ننشینند...}}<ref>نهج البلاغه، ص۵۲؛ الحیاة، ج۲، ص۳۶۴.</ref>. |