افضلیت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۷۹: خط ۷۹:
[[برتری امام هادی]] {{ع}} در برخوردها و مباحثات علمی و از نگاه دیگران به وضوح برای همه قابل مشاهده است. در مجلس [[واثق بالله]] [[خلیفه عباسی]] [[یحیی بن أکثم]] از [[فقیهان]] سؤال کرد: [[حضرت آدم]] که [[حج]] انجام داد چه کسی سر او را حلق کرد؟ همه از جواب درماندند. [[خلیفه عباسی]] گفت من فردی را می‌آورم که شما را به جواب این سؤال [[آگاه]] می‌سازد. [[امام هادی]] {{ع}} را احضار نمود و با اصرار تقاضا کرد به سؤال پاسخ دهد. [[امام هادی]] {{ع}} در جواب فرمود: همانا پدرم از جدم، از پدرش از جدش نقل فرمود که رسول الله فرمود: جبرئیل مأمور شد تا یاقوتی را از بهشت برای حضرت آدم بیاورد و آن را بر سر حضرت آدم کشید و موهای ایشان تراشیده شد<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّ أَبِي حَدَّثَنِي عَنْ جَدِّي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: أُمِرَ جَبْرَئِيلُ أَنْ يُنْزِلَ بِيَاقُوتَةٍ مِنَ الْجَنَّةِ، فَهَبَطَ بِهَا فَمَسَحَ بِهَا رَأْسَ آدَمَ {{ع}}، فَتَنَاثَرَ الشَّعْرُ مِنْهُ}}؛ تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۵۶ و کافی، ج۴، ص۱۹۵.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۸۵-۸۷.</ref>
[[برتری امام هادی]] {{ع}} در برخوردها و مباحثات علمی و از نگاه دیگران به وضوح برای همه قابل مشاهده است. در مجلس [[واثق بالله]] [[خلیفه عباسی]] [[یحیی بن أکثم]] از [[فقیهان]] سؤال کرد: [[حضرت آدم]] که [[حج]] انجام داد چه کسی سر او را حلق کرد؟ همه از جواب درماندند. [[خلیفه عباسی]] گفت من فردی را می‌آورم که شما را به جواب این سؤال [[آگاه]] می‌سازد. [[امام هادی]] {{ع}} را احضار نمود و با اصرار تقاضا کرد به سؤال پاسخ دهد. [[امام هادی]] {{ع}} در جواب فرمود: همانا پدرم از جدم، از پدرش از جدش نقل فرمود که رسول الله فرمود: جبرئیل مأمور شد تا یاقوتی را از بهشت برای حضرت آدم بیاورد و آن را بر سر حضرت آدم کشید و موهای ایشان تراشیده شد<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّ أَبِي حَدَّثَنِي عَنْ جَدِّي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: أُمِرَ جَبْرَئِيلُ أَنْ يُنْزِلَ بِيَاقُوتَةٍ مِنَ الْجَنَّةِ، فَهَبَطَ بِهَا فَمَسَحَ بِهَا رَأْسَ آدَمَ {{ع}}، فَتَنَاثَرَ الشَّعْرُ مِنْهُ}}؛ تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۵۶ و کافی، ج۴، ص۱۹۵.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۸۵-۸۷.</ref>


=== [[افضلیت امام عسکری]] ===
=== افضلیت امام عسکری ===
{{اصلی|افضلیت امام عسکری]]
[[امام هادی]] {{ع}} خطاب به یکی از اصحابش می‌نویسد: "پسرم ابومحمد، از نظر غریزه، خیرخواه‌ترین افراد [[آل محمد]] و از نظر [[حجت]] و [[برهان]] معتبرترین ایشان است، او پسر بزرگتر و [[جانشین]] من است رشته‌ها و [[احکام]] [[امامت]] به او می‌رسد، پس هر چه می‌خواهی از من بپرسی از او بپرس که تمام احتیاجات شما نزد اوست (نه نزد پسر دیگرم جعفر)"<ref>{{متن حدیث|أبو محمد ابنی أنصح آل محمد غریزة و أوثقهم حجة و هو الأکبر من ولدی و هو الخلف و إلیه ینتهی عری ـ العری بضم العین و فتح الراء جمع العروة بالضم و السکون معروف و الإضافة لامیة أو بیانیة ـ الإمامة و أحکامها فما کنت سائلی فسله عنه فعنده ما یحتاج إلیه}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۳۲۷.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص ۹۳-۹۵.</ref>


=== [[افضلیت امام مهدی]] ===
=== [[افضلیت امام مهدی]] ===

نسخهٔ ‏۷ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۹

افضلیت به معنای افضل بودن در امور دنیوی و اخروی، از صفات و ویژگی‌های مهم امام است. اهل سنت قائل به افضلیت امام نیستند، چون منصب خلیفه را فقط برای رسیدگی به امور اجتماعی می‌دانند ولی امامیه امام را در تمامی صفات کمالی از همه مردم افضل می‌‌دانند و برخی از آیات قرآن نیز بر لزوم برتری پیشوای دینی دلالت می‌کند.

معناشناسی

در اینکه افضلیت چیست دو احتمال وجود دارد:

  1. افضلیت در امور دنیوی مانند: نَسب و حَسب و... ؛
  2. افضلیت در امور اخروی و صفات انسانی مانند علم، تقوا و ورع، شجاعت و زهد[۱].

شرط افضلیت در امامت

یکی از مسائلی که در بین اهل تسنن و تشیع در بحث امامت مورد بحث واقع شده، مسئله افضلیت و برتری امام بر دیگران است که تحت عنوان افضلیت امام مطرح می‌شود:

  1. علمای اهل تسنن می‌گویند: عصمت و افضلیت در امام لازم نیست چون منصب خلیفه را فقط برای رسیدگی به امور اجتماعی و شئون عامه می‌دانند[۲]، به عنوان مثال تفتازانی می‌گوید: "شرط نیست که امام افضل مردم باشد"[۳]. ابن ابی الحدید معتزلی در ابتدای شرح نهج البلاغه خود می‌نویسد: "سپاس خدایی را سزد که مفضول را بر فاضل مقدم داشت، به خاطر اقتضای یک مصلحت تکلیفی"[۴].[۵]
  2. در مقابل اهل تسنن، امامیه معتقدند امام از تمام افراد کامل‌تر و فاضل‌تر است؛ مرحوم خواجه نصیر و شاگرد او علامه حلی (ع) با ۲۵ دلیل به اثبات افضلیت امام علی (ع) پرداخته‌اند [۶]. هم‌چنین شیعه امامیه می‌گوید: واجب است امام، افضل باشد از همه مردم در تمامی صفات کمالی، از جمله علم و فهم و رأی و دوراندیشی و کرامت و حسن خلق و عفت و زهد و عدل و تقوی و سیاست شرعیه و امثال اینها"[۷].

در مجموع مهم‌ترین اقوال در افضلیت امام، سه دیدگاه است:

  1. امامیه: افضلیت یکی از شرایط امام است مطلقاً.
  2. معتزله: افضلیت از شرایط امام است، اگر گزینش افضل، موجب اختلاف نشود[۸].
  3. اشاعره: افضلیت از شرایط امام نیست مطلقاً؛ پس امامت افضل، نه لازم است و نه ارجح[۹].

باید توجه داشت افضلیت دارای دو جنبه است. از یک جنبه حق فردی است و آن اینکه وجود کمالات علمی و عملی در ائمه (ع) اقضا می‌کند آنان برتر از دیگران باشند یعنی برتری، حق آنان است که خداوند متعال برای آنها قرار داده است؛ اما جنبه دیگر آنکه نسبت به مکلفین ایجاد حق و به تبع آن ایجاد تکلیف می‌نماید. برتری دانستن و برتری دادن اهل بیت (ع) در تمامی عرصه‌های علمی، معنوی، اجتماعی و سیاسی در مقایسه با افراد دیگر است[۱۰].

برخی آیات قرآن نیز بر لزوم برتری پیشوای دینی مردم دلالت می‌کند، چنان‌که فرموده است: ﴿أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ[۱۱]. در این آیه دو گزینه با یکدیگر مقایسه شده است: یکی فردی که خود، هدایت یافته است و به هدایت انسان‌های دیگر نیازی ندارد، در نتیجه می‌تواند مردم را هدایت کند و دیگر فردی که تا دیگران، وی را هدایت نکنند، هدایت یافته نخواهد بود. اکنون اگر بنا باشد انسان از یکی از دو گزینه مزبور پیروی کند، کدام‌یک از آن دو سزاوارتر است؟ بدون شک، عقل سلیم، پیروی از گزینه نخست را نیکو و پیروی از گزینه دوم را ناپسند می‌داند. جمله ﴿فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ناظر به همین حکم عقلی و درک وجدانی است[۱۲].[۱۳]

افضلیت امام

افضلیت امام به‌معنای برتری ایشان در امور دنیوی و اخروی و صفات انسانی مانند علم، تقوا و ورع، شجاعت و زهد است[۱۴]. اکثر اهل سنت می‌گویند: افضلیت معتبر نیست و مَفضُول هم می‌تواند خلیفۀ رسول خدا شود اما دانشمندان شیعی افضلیت را یکی از شروط امامت می‌‌دانند، آن هم افضلیت مطلق در تمام جوانب.

از دلایل لزوم افضلیت می توان به دلیل عقلی اشاره کرد که براساس آن اثبات می‌شود چون تقدیم مفضول بر افضل از نظر عقل قبیح است لذا امام باید بر دیگران برتر باشد[۱۵]. همچنین از آیۀ ﴿أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ[۱۶] و روایاتی مانند روایت پیامبر اسلام (ص) که فرمودند: «من استعمل عاملا من المسلمین و هو یعلم ان فیهم أولی بذلک منه و اعلم بکتاب الله و سنه نبیه فقد خان الله و رسوله و جمیع المسلمین»[۱۷] این افضلیت استفاده می‌شود[۱۸].

افضلیت اهل بیت پیامبر خاتم

افضلیت اهل بیت به‌معنای برتری ایشان در امور دنیوی و اخروی و صفات انسانی بر دیگران است[۱۹] و اهل البیت در مورد خاندان پیامبر (ص) یعنی اصحاب کساء به کار می‌‌رود[۲۰]. باید توجه داشت امامت مقام الهی مافوق نبوت است و به تبع آن امامان شیعه نیز به عنوان امام از دیگر پیامبران ـ جز پیامبر اسلام ـ افضل و برتر خواهند بود. بر این مهم ادلۀ فراوانی از جمله آیات و نصوص فراوان از پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) وارد شده است مانند: آیه مباهله، حدیث ثقلین و ... . روایت صریح و شفاف که بر افضلیت امامان بر همه مردم حتی پیامبران پیشین دلالت می‌کند، روایت علی (ع) است که در کتب فریقین آمده است. آن حضرت از پیامبر پرسید شما افضل هستید یا جبرئیل؟ پیامبر (ص) با تصریح به افضلیت پیامبران بر فرشتگان فرمود: "اى علىّ! خداوند ـ تبارك و تعالى ـ پيامبران مرسل خود را بر ملائكه مقرّب خود برترى داده است و مرا بر تمام انبياء و مرسلين برترى داده است، و فضيلت، بعد از من براى تو و امامان بعد از تو است و ملائكه كمك كار ما و دوستان ما هستند"[۲۱].[۲۲]

افضلیت امام علی

در اینکه امیر المؤمنین (ع) از همۀ صحابه ـ بلکه انبیا و اوصیای الهی ـ در جهات مختلف برتر است، روایات فراوانی نقل شده و پیامبر خدا (ص) فضایل او را یک‌ به‌ یک برشمرده و افضل از دیگران دانسته است[۲۳]. روایت صریح و شفاف که بر افضلیت امامان بر همه مردم حتی پیامبران پیشین دلالت می‌کند، روایت علی (ع) است که در کتب فریقین آمده است. آن حضرت از پیامبر پرسید که شما افضل هستنید یا جبرئیل؟ پیامبر خاتم|پیامبر (ص) با تصریح به افضلیت پیامبران بر فرشتگان فرمود: "اى علىّ! خداوند - تبارك و تعالى - پيامبران مرسل خود را بر ملائكه مقرّب خود برترى داده است و مرا بر تمام انبياء و مرسلين برترى داده است، و فضيلت، بعد از من براى تو و امامان بعد از توست و ملائكه كمككار ما و دوستان ما هستند"[۲۴].[۲۵]

افضلیت امام حسن

بنابر روایات تفسیری قریب به ۴۰ آیه قرآن درباره امام مجتبی (ع) آمده است[۲۶]. جایگاه و مکانت علمی امام مجتبی در حدی است که امیرالمؤمنین (ع) برای پاسخ به مسائل به وی ارجاع داده و پس از آنکه امام حسن (ع) حکم تمام شقوق و احتمالات مسأله را تبیین کردند، امیرالمؤمنین (ع) با تبسم فرمود: «صدقت یا بُنی»، آنگاه این آیه شریفه را تلاوت نمود: ﴿ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۲۷]. پیامبر اکرم (ص) در جمع مردم در یک سخنرانی درباره برتری و افضلیت امام حسن و امام حسین فرمودند: "ای مردم، آیا شما را با گرامی‌ترین آدمیان از حیث عمو و عمه آشنا سازم؟ عرض کردند: آری رسول خدا فرمود: بر شما باد، حسن و حسین، عموی ایشان جعفر است که با دو بال در بهشت پرواز می‌کند و عمه آنها، ام هانی دختر ابوطالب است. ای مردم: آیا می‌خواهید کسانی را که شریفترین دایی و خاله را دارند، بشناسید؟ گفتند: آری رسول خدا (ص) فرمود: آنها حسن و حسین هستند، دایی آنها قاسم فرزند محمّد و خاله ایشان زینب دختر پیامبر خداست. ای مردم شما را آگاه سازم که جد، مادر بزرگ، پدر، مادر، عمو، عمه، دایی و خاله آنها همگی در بهشتند هر کس این دو فرزند من و پدر و مادرشان را دوست بدارد فردا در بهشت با ما خواهد بود و هر که با آنها دشمنی ورزد، در آتش است. از منزلت ایشان به نزد خدا، این است که آنها را در تورات به نام شبّر و شبیر خوانده است[۲۸].[۲۹]

افضلیت امام حسین

برخی تا حدود ۱۲۰ آیه از قرآن کریم را با ملاحظه روایات تفسیری درباره امام حسین (ع) استخراج کرده‌اند. بخش عمده‌ای از این آیات مانند آیه اطعام در فضائل مشترک و بخش دیگر در فضائل مختص امام حسین (ع) است[۳۰].

در روایات معتبر نزد شیعه و سنی نیز فضائل بسیاری برای امام حسین (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که همگی بر علو مقام و برتری آن حضرت و شایستگی برای مقام و منصب امامت و جانشینی رسول خدا (ص) دلالت دارد[۳۱].

افضلیت امام سجاد

افضلیت و برتری امام سجاد (ع) مستند به اموری است که برای هر مسلمانی قابل قبول است. مهم‌ترین این مستندات فرمایش نبی اکرم (ص) درباره امام چهارم است: محمد بن مسلم مکی می‌گوید: ما با جابر بن عبدالله انصاری بودیم که علی بن الحسین (ع) به همراه فرزند کوچک خود محمد بن علی (ع) نزد جابر آمدند. امام سجاد (ع) به فرزندش فرمود: عمویت را ببوس. محمد بن علی آمد که سر جابر را ببوسد. جابر در حالی که چشمش نمی‌دید گفت: این کیست؟ امام زین العابدین (ع) فرمود: این پسر من، محمد است، جابر آن حضرت را در برگرفت و گفت: یا محمد! رسول الله به‌تو سلام رسانید، حاضران از جابر پرسیدند: چگونه؟ گفت من با رسول الله (ص) بودم که امام حسین (ع) در دامنش بود و او را نوازش می‌داد. در این میان پیامبر (ع) رو به جانب من کرد و فرمود: "ای جابر فرزندم حسین (ع) در آینده پسری خواهد داشت که نامش را علی می‌نهند و چون روز قیامت شود منادی حق از عرش ندا دهد: سیدالعابدین بپا خیزد در این هنگام علی بن الحسین وارد محشر می‌شود و علی را پسری باشد محمد نام أی جابر چون بینی او را از من به او سلام برسان"[۳۲]. و امام باقر (ع) فرمود: «سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ يَقُولُ: أَنْتَ ابْنُ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ وَ جَدُّكَ سَيِّدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ جَدَّتُكَ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ»[۳۳].[۳۴]

افضلیت امام باقر

برتری امام باقر (ع) بر دیگران در فضیلت‌ها و صفات و ویژگی‌هایی که در امامت لازم است از سخنان پیامبر (ص) و دیگر امامان و حتی از کلمات سایر دانشمندان مسلمان نیز قابل استفاده است. روایت جابر از رسول خدا (ص) در بشارت به آمدن امام باقر (ع) در منابع فریقین ثبت شده است: امام صادق (ع) فرمود: جابر بن عبدالله انصاری آخرین اصحاب پیغمبر (ص) بود که زنده مانده بود و او مردی بود که تنها به ما اهل بیت توجه داشت. در مسجد پیغمبر می‌نشست و عمامه سیاهی دور سر می‌بست و فریاد می‌زد: یا باقرالعلوم، یا باقرالعلوم. اهل مدینه می‌گفتند جابر هذیان می‌گوید، می‌گفت: نه به خدا من هذیان نمی‌گویم، بلکه من از پیغمبر (ص) شنیدم می‌فرمود: تو به مردی از خاندان من می‌رسی که هم‌نام و هم‌شمائل من است و علم را می‌شکافد و توضیح و تشریح می‌کند، این است سبب آنچه می‌گویم[۳۵]. راوی می‌گوید: روزی جابر از یکی از کوچه‌های مدینه می‌گذشت و محمد بن علی (ع) آنجا بود چون جابر نگاهش به او افتاد، گفت: ای پسر پیش بیا، او پیش آمد، سپس گفت: برگرد، او برگشت، جابر گفت: سوگند به آن که جانم در دست اوست شمائل این پسر شمائل پیغمبر است، ای پسر اسم تو چیست؟ گفت اسمم محمد بن علی بن الحسین است، جابر به سویش رفت و سرش را بوسید و می‌گفت: پدر و مادرم به قربانت، پدرت رسول خدا (ص) سلامت می‌رسانید و چنین گفت[۳۶].

افضلیت امام صادق

نصوص فراوانی بر افضلیت و برتری امام صادق (ع) دلالت دارد مانند اینکه سدیر صیرفی می‌گوید از امام باقر (ع) شنیدم که می‌فرمود: «إِنَّ مِنْ سَعَادَةِ الرَّجُلِ أَنْ يَكُونَ لَهُ الْوَلَدُ يَعـْرِفُ فـِيـهِ شـِبْهَ خَلْقِهِ وَ خُلُقِهِ وَ شَمَائِلِهِ وَ إِنِّی لَأَعْرِفُ مِنِ ابْنِی هَذَا شِبْهَ خَلْقِی وَ خُلُقِی وَ شَمَائِلِی يَعْنِی أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع)»[۳۷]. در روایات دیگری امام باقر (ع) در جمع اصحابش نسبت به امام صادق (ع) به خیر البریة تعبیر فرموده است[۳۸].[۳۹]

افضلیت امام کاظم

روایات زیادی بر برتری و افضلیت موسی بن جعفر (ع) دلالت دارد مانند اینکه محمد بن ولید از علی بن جعفر روایت کرده که گفت: از پدرم جعفر بن محمد (ع) شنیدم که به گروهی از نزدیکان و اصحاب خود می‌فرمود: وصیت مرا درباره فرزندم موسی بپذیرید زیرا او برترین فرزندان و یادگاران من است و او جانشین من و حجت خدای تعالی بر همه مردم پس از من است[۴۰].[۴۱]

افضلیت امام رضا

برتری و تقدم علی بن موسی (ع) بر دیگران در کمالاتی که لازمه مقام امامت است مستند به سخنان حضرت موسی بن جعفر (ع) و اعتراف دیگران است. اسحاق بن موسی بن جعفر گوید: حضرت موسی بن جعفر (ع) خطاب به فرزندانش می‌فرمود: این برادر شما علی بن موسی عالم آل محمد است پس در امور دین‌تان از او سؤال کنید و آنچه از پدرم جعفر بن محمد شنیدم به خاطر بسپارید که مکررا به من می‌فرمود: عالم آل محمد در صلب توست ای کاش او را می‌دیدم او هم نام امیرالمومنین علی است[۴۲].[۴۳]

افضلیت امام جواد

برتری و تقدیم امام جواد (ع) بر دیگران در کمالاتی که لازمه امامت است مستند به سخنان امام رضا (ع) و اعتراف دیگران است. صنعانی می‌گوید: خدمت امام رضا (ع) بودم که پسر کودکش ابی جعفر (ع) را آوردند فرمود: این همان مولودی است که مولودی پربرکت‌تر از او نسبت به شیعیان ما متولد نشده است[۴۴].[۴۵]

افضلیت امام هادی

برتری امام هادی (ع) در برخوردها و مباحثات علمی و از نگاه دیگران به وضوح برای همه قابل مشاهده است. در مجلس واثق بالله خلیفه عباسی یحیی بن أکثم از فقیهان سؤال کرد: حضرت آدم که حج انجام داد چه کسی سر او را حلق کرد؟ همه از جواب درماندند. خلیفه عباسی گفت من فردی را می‌آورم که شما را به جواب این سؤال آگاه می‌سازد. امام هادی (ع) را احضار نمود و با اصرار تقاضا کرد به سؤال پاسخ دهد. امام هادی (ع) در جواب فرمود: همانا پدرم از جدم، از پدرش از جدش نقل فرمود که رسول الله فرمود: جبرئیل مأمور شد تا یاقوتی را از بهشت برای حضرت آدم بیاورد و آن را بر سر حضرت آدم کشید و موهای ایشان تراشیده شد[۴۶].[۴۷]

افضلیت امام عسکری

{{اصلی|افضلیت امام عسکری]] امام هادی (ع) خطاب به یکی از اصحابش می‌نویسد: "پسرم ابومحمد، از نظر غریزه، خیرخواه‌ترین افراد آل محمد و از نظر حجت و برهان معتبرترین ایشان است، او پسر بزرگتر و جانشین من است رشته‌ها و احکام امامت به او می‌رسد، پس هر چه می‌خواهی از من بپرسی از او بپرس که تمام احتیاجات شما نزد اوست (نه نزد پسر دیگرم جعفر)"[۴۸].[۴۹]

افضلیت امام مهدی

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۹۳.
  2. محمد حسین حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ج۲، ص۱۲۵.
  3. شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۳.
  4. «الحمد لله الذي... و قدم المفضول على الأفضل لمصلحة اقتضاها التكليف...»؛ ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۳.
  5. ر.ک: علی اصغر رضوانی، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج۱، ص۵۵۴؛ قاضی نور الله مرعشی، إحقاق الحق، ج۲، ص۳۲۵.
  6. ر. ک: کشف المراد، ص۲۱۲-۲۳۸.
  7. علی بامیانی، خلافة الإمام علی، ص۱۹.
  8. شرح مقاصد، ج۵، ص۲۹۱: ذهب إلیه معظم أهل السنة أنه یتعین الإمامة أفضل أهل العصر إلا أن یکون فی نصبه هرج و هیجان فتن.
  9. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۹۳.
  10. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۷۶ ـ ۱۷۸.
  11. «آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
  12. کشف المراد، ص۴۹۵؛ نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۶۸؛ ارشاد الطالبین، ۳۳۶.
  13. ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۲۱.
  14. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۹۳.
  15. ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۲۱ و دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۵۷.
  16. «آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
  17. السنن الکبری، ج ۱، ص ۱۱۸؛ کنز العمال، ج ۶، ص ۷۹.
  18. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱، ص ۱۳۷-۱۴۲
  19. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۹۳.
  20. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان ج۱، ص ۱۰۹؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۵.
  21. «يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَضَّلَ أَنْبِيَاءَهُ‏ الْمُرْسَلِينَ‏ عَلَى‏ مَلَائِكَتِهِ‏ الْمُقَرَّبِينَ‏ وَ فَضَّلَنِي عَلَى جَمِيعِ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ الْفَضْلُ بَعْدِي لَكَ يَا عَلِيُّ وَ لِلْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِكَ وَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَخُدَّامُنَا وَ خُدَّامُ مُحِبِّينَا»؛ ینابیع الموده، ج۳، ص ۳۷۷، باب ۷۳.
  22. محمد حسن قدردان قراملکی، امامت ۲، ص۹۷ - ۱۰۶.
  23. از جمله ر. ک: موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۹،۱۰ و ۱۱، بحار الأنوار، ج ۳۸،۳۹ و ۴۰
  24. «يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَضَّلَ أَنْبِيَاءَهُ‏ الْمُرْسَلِينَ‏ عَلَى‏ مَلَائِكَتِهِ‏ الْمُقَرَّبِينَ‏ وَ فَضَّلَنِي عَلَى جَمِيعِ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ الْفَضْلُ بَعْدِي لَكَ يَا عَلِيُّ وَ لِلْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِكَ وَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَخُدَّامُنَا وَ خُدَّامُ مُحِبِّينَا »؛ ینابیع الموده، ج۳، ص ۳۷۷، باب ۷۳.
  25. محمد حسن قدردان قراملکی، امامت ۲، ص۹۷ - ۱۰۶.
  26. ر.ک: الامام المجتبی (ع) مهجة قلب المصطفی، ص۱۷.
  27. سوره آل عمران، آیه ۴۳. ر.ک: تهذیب الأحکام، ج ۵، ص۳۵۵. إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص۸.
  28. کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص۹۸؛ نهج الحق و کشف الصدق، ص۳۹۰.
  29. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۱.
  30. ر.ک: شواهد التنزیل حاکم حسکانی و فرائد السمطین و بحار، ج ۴۴، ص ۲۱۷ و الحسین فی القرآن سید محمد واحدی.
  31. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۷-۳۱.
  32. «يا جابِرُ، يُولَدُ لابني الحسينِ ابنٌ يُقالُ لهُ: عليٌّ، إذا كانَ يومُ القيامةِ نادی مُنادٍ: لِيَقُمْ سيّدُ العابدينَ، فيقومُ عليُّ بنُ الحسينِ. ويُولَدُ لِعليٍّ ابنٌ يُقالُ لَه: محمّدٌ. يا جابِرُ، إنْ رأيتَهُ فأقْرِئهُ مِنّي السَّلامَ»؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة (ط – القدیمة)، ج ۲، ص ۱۱۹، منابع دیگر مانند: إحقاق الحق، ج ۱۲، ص ۱۳ و تاریخ دمشق ابن عساکر، ج ۵۴، ص ۲۷۶ و حیلة الأبرار فی أحوال محمد و آله الأطاهر (ع)، ج ۴، ص ۳۶۳. بحار الأنوار، ج ۴۶، ص ۲۲۷. تذکرة الخواص من الأمة فی ذکر خصائص الأئمة، ۳۰۳.
  33. بحار الأنوار، ج ۴۶، ص ۲۲۷.
  34. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۳۵-۳۸.
  35. «إِنَّكَ سَتُدْرِكُ رَجُلاً مِنِّي اِسْمُهُ اِسْمِي وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِي يَبْقُرُ اَلْعِلْمَ بَقْراً»؛ کافی، ج۱، ص۴۶۹. سخن پیامبر به جابر را سایر منابع نیز ذکر کرده‌اند و با عبارت‌های گوناگون در مباحث دیگر و ابتدای اینجا گذشت.
  36. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۴۶.
  37. الکافی، ج ۱، ص ۳۰۶.
  38. کافی، ج ۱، ص ۳۰۷. از جمله سعادت مرد اینست که او را فرزندی باشد که شباهتی از خلقت و اخلاق و شمائلش در او درک شود و من شباهت خلقت و اخلاق و شمائلم را از این پسرم یعنی ابا عبدالله درک می‌کنم.
  39. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۵۲-۵۴.
  40. «اسْتَوْصُوا بِابْنِي مُوسَى خَيْراً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ وُلْدِي وَ مَنْ أُخَلِّفُ مِنْ بَعْدِي وَ هُوَ الْقَائِمُ مَقَامِي وَ الْحُجَّةُ لِلَّهِ تَعَالَى عَلَى كَافَّةِ خَلْقِهِ مِنْ بَعْدِي»؛ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ۲، ص ۲۲۰.
  41. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲.
  42. «هَذَا أَخُوكُمْ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى عَالِمُ آلِ مُحَمَّدٍ فَاسْأَلُوهُ عَنْ أَدْيَانِكُمْ وَ احْفَظُوا مَا يَقُولُ لَكُمْ فَإِنِّي سَمِعْتُ أَبِي جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (ع) غَيْرَ مَرَّةٍ يَقُولُ لِي إِنَّ عَالِمَ آلِ مُحَمَّدٍ لَفِي صُلْبِكَ وَ لَيْتَنِي أَدْرَكْتُهُ فَإِنَّهُ سَمِيُّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ»؛ إعلام الوری بأعلام الهدی (ط – القدیمة)، ص ۳۲۸. إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۳۰۳. بحار الأنوار، ج ۴۹، ص ۱۰۰.
  43. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۶۸-۷۰.
  44. «فَقَالَ هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِي لَمْ يُولَدْ فِينَا مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنْهُ»؛ کافی، ج ۱، ص ۳۲۱.
  45. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۷۷-۷۹.
  46. «فَإِنَّ أَبِي حَدَّثَنِي عَنْ جَدِّي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): أُمِرَ جَبْرَئِيلُ أَنْ يُنْزِلَ بِيَاقُوتَةٍ مِنَ الْجَنَّةِ، فَهَبَطَ بِهَا فَمَسَحَ بِهَا رَأْسَ آدَمَ (ع)، فَتَنَاثَرَ الشَّعْرُ مِنْهُ»؛ تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۵۶ و کافی، ج۴، ص۱۹۵.
  47. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۸۵-۸۷.
  48. «أبو محمد ابنی أنصح آل محمد غریزة و أوثقهم حجة و هو الأکبر من ولدی و هو الخلف و إلیه ینتهی عری ـ العری بضم العین و فتح الراء جمع العروة بالضم و السکون معروف و الإضافة لامیة أو بیانیة ـ الإمامة و أحکامها فما کنت سائلی فسله عنه فعنده ما یحتاج إلیه»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۳۲۷.
  49. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۹۳-۹۵.