رهبری در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۶ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۲
، ۲۶ نوامبر ۲۰۲۳بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
== نظریههای رهبری در [[مدیریت]] == | == نظریههای رهبری در [[مدیریت]] == | ||
با مروری به تاریخچه رهبری به خوبی میتوان دریافت که | با مروری به تاریخچه رهبری به خوبی میتوان دریافت که پژوهشگران اولیه برای ارائه پاسخ روشن به معمای رهبری، صفاتِ [[رهبران]] موفق را محور مطالعات و پژوهشهای خود قرار دادند. در این راستا، «تئوریهای صفات» یکی پس از دیگری مطرح شد. این نگرش در مطالعات رهبری، حدود ۵۰ سال به طول انجامید و حاصل آن، تهیۀ فهرستهایی از صفات رهبران موفق بود. | ||
از آنجا که نتایج این مطالعات با یکدیگر سازگاری نداشت و بعضاً بسیار غیرمنطقی و دور از [[عقل]] بود، | |||
از آنجا که نتایج این مطالعات با یکدیگر سازگاری نداشت و بعضاً بسیار غیرمنطقی و دور از [[عقل]] بود، دانشمندان تصمیم گرفتند نگرش خود را [[تغییر]] دهند و به جای توجه به «صفات»، «رفتارهای قابل مشاهدة» رهبران را به عنوان محور پژوهشهای خود برگزینند. مطالعه بر روی «[[رفتار]]» رهبران، چند دهه ادامه یافت. در نتیجه، در این مطالعات دو نوع رفتار اصلی [[شناسایی]] شد؛ یکی «[[رفتار]] کارگرا» یا وظیفهگرا و دیگری «رفتار کارمندگرا» یا رابطه مدار. و رهبرانی موفق قلمداد شدند که کارمندگرا باشند. | |||
محققان اولیه، [[تصور]] میکردند که این دو شیوۀ [[رهبری]] بر روی دو سر یک طیف قرار دارند؛ یعنی، یک [[رهبر]] یا کارگرا است یا کارمندگرا. اما در مطالعات بعدی، معلوم شد که هر یک از این دو شیوۀ رهبری، طیف و بُعد مستقلی دارند؛ به طوری که یک رهبر میتواند هم در حد بالایی کارگرا باشد، و هم در حد بالایی کارمندگرا. بدین ترتیب، نگرش دو بُعدی، جایگزین نگرش تک بُعدی نسبت به مسألۀ رهبری شد. نگرش [[رفتاری]] در رهبری، چند دهه وقت، [[سرمایه]] و انرژی [[پژوهشگران]] را مصروف خود کرد، اما دستاورد قابل ملاحظهای را در پی نداشت. محققان نتوانستند یک رابطۀ مشخص و روشنی بین شیوۀ رفتار رهبر و عملکرد زیردستان بیابند؛ زیرا در شرایط و موقعیتهای مختلف، نتایج متفاوتی به دست میآمد. | محققان اولیه، [[تصور]] میکردند که این دو شیوۀ [[رهبری]] بر روی دو سر یک طیف قرار دارند؛ یعنی، یک [[رهبر]] یا کارگرا است یا کارمندگرا. اما در مطالعات بعدی، معلوم شد که هر یک از این دو شیوۀ رهبری، طیف و بُعد مستقلی دارند؛ به طوری که یک رهبر میتواند هم در حد بالایی کارگرا باشد، و هم در حد بالایی کارمندگرا. بدین ترتیب، نگرش دو بُعدی، جایگزین نگرش تک بُعدی نسبت به مسألۀ رهبری شد. نگرش [[رفتاری]] در رهبری، چند دهه وقت، [[سرمایه]] و انرژی [[پژوهشگران]] را مصروف خود کرد، اما دستاورد قابل ملاحظهای را در پی نداشت. محققان نتوانستند یک رابطۀ مشخص و روشنی بین شیوۀ رفتار رهبر و عملکرد زیردستان بیابند؛ زیرا در شرایط و موقعیتهای مختلف، نتایج متفاوتی به دست میآمد. | ||
ناگزیر، پژوهشگران با معطوف کردن توجه خود از «رفتار رهبر» به «موقعیت رهبری»، تئوریهای «اقتضایی» متعددی را تدوین و ارائه کردند. از الگوهای اقتضایی، در شرکتها و سازمانهای بسیاری استفاده شد، اما نتایج دلخواه و مورد [[انتظار]] به دست نیامد، و پاسخ نهایی به رهبری داده نشد. در سالهای اخیر، بار دیگر توجه [[دانشمندان]] رهبری به صفات و ویژگیهای [[رهبران]] موفق جلب شده است. موضوع رهبران: «فرهمند» (تعالی بخش)، «تحولزا» و «[[معنوی]]» و «جایگزینهای رهبری» و «دیدگاه اسنادی» و «رهبری خدمتگزار» و «رهبری [[اخلاقی]]» حاکی از آن است که تئوریهای اقتضایی نیز نتوانسته است معمای رهبری را حل کند و گویا مجدداً این چرخه تکرار میگردد. | ناگزیر، پژوهشگران با معطوف کردن توجه خود از «رفتار رهبر» به «موقعیت رهبری»، تئوریهای «اقتضایی» متعددی را تدوین و ارائه کردند. از الگوهای اقتضایی، در شرکتها و سازمانهای بسیاری استفاده شد، اما نتایج دلخواه و مورد [[انتظار]] به دست نیامد، و پاسخ نهایی به رهبری داده نشد. در سالهای اخیر، بار دیگر توجه [[دانشمندان]] رهبری به صفات و ویژگیهای [[رهبران]] موفق جلب شده است. موضوع رهبران: «فرهمند» (تعالی بخش)، «تحولزا» و «[[معنوی]]» و «جایگزینهای رهبری» و «دیدگاه اسنادی» و «رهبری خدمتگزار» و «رهبری [[اخلاقی]]» حاکی از آن است که تئوریهای اقتضایی نیز نتوانسته است معمای رهبری را حل کند و گویا مجدداً این چرخه تکرار میگردد. | ||
از بررسی تئوریهای رهبری، میتوان نتیجه گرفت که توجه به «صفات»، «رفتار» و «موقعیت»، هیچ کدام به [[تنهایی]] نمیتواند داروی [[شفابخش]] رهبری باشد. با این مقدمه، اکنون سبک [[رهبری امام]] را مورد بررسی قرار میدهیم منتهی ابتدا لازم است سطح رهبری ایشان را مشخص سازیم<ref>[[علی آقاپیروز|آقاپیروز، علی]]، [[نظام مدیریت اسلامی - آقاپیروز (مقاله)| مقاله «نظام مدیریت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۵۶۱.</ref>. | |||
== سطوح رهبری امام خمینی == | |||
# '''رهبری خویشتن''': [[ظهور]] و بروز [[رهبری]]، حداقل با پیدایش این گونه از رهبری تحقق مییابد که فردی به نام [[انسان]] به [[هدایت]] خویش بپردازد و خویشتن را رهبری نماید. [[امام]] در این مرحله مدتی در [[انزوا]] بود و برای [[تهذیب نفس]]، [[خودسازی]] و [[مجاهده]] با نفس، جدیّت لازم را به [[خرج]] داد. شاید بتوان گفت این نوع رهبری و [[مدیریت]] بر خویشتن، لازمه [[توفیق]] در سطوح دیگر رهبری است. | # '''رهبری خویشتن''': [[ظهور]] و بروز [[رهبری]]، حداقل با پیدایش این گونه از رهبری تحقق مییابد که فردی به نام [[انسان]] به [[هدایت]] خویش بپردازد و خویشتن را رهبری نماید. [[امام]] در این مرحله مدتی در [[انزوا]] بود و برای [[تهذیب نفس]]، [[خودسازی]] و [[مجاهده]] با نفس، جدیّت لازم را به [[خرج]] داد. شاید بتوان گفت این نوع رهبری و [[مدیریت]] بر خویشتن، لازمه [[توفیق]] در سطوح دیگر رهبری است. | ||
# '''رهبری گروه''': که در پی گرد هم آمدن جمعی صورت میگیرد و شخصی از میان گروه به طور طبیعی، رهبری جمع را به عهده میگیرد. این رهبری در طی یک فرآیند محقق میشود. [[امام خمینی]] در جمع [[شاگردان]] خود، اعضای [[خانواده]] خود و... از چنان نفوذی برخوردار بود که از وی رهبری [[مقتدر]] ساخته بود. | # '''رهبری گروه''': که در پی گرد هم آمدن جمعی صورت میگیرد و شخصی از میان گروه به طور طبیعی، رهبری جمع را به عهده میگیرد. این رهبری در طی یک فرآیند محقق میشود. [[امام خمینی]] در جمع [[شاگردان]] خود، اعضای [[خانواده]] خود و... از چنان نفوذی برخوردار بود که از وی رهبری [[مقتدر]] ساخته بود. | ||
# '''رهبری [[سازمان]]''': این نوع از رهبری در یک حوزه [[مدیریتی]] واقع میشود ظرف تحقق این رهبری، سازمان است. سازمان مجموعه افراد و امکاناتی است که در یک مجموعه [[هدف]] معینی را دنبال میکنند و بین آنها سلسله مراتب برقرار است و هریک [[وظایف]] مشخصی دارند و تحت یک چارچوب مشخص فعالیت میکنند. در این صورت [[رهبر]] میتواند مدیر هم باشد. [[رهبری امام]] در سطح سازمانی، هنگامی [[تصور]] میشود که وی در نقش [[رئیس حکومت]] و [[حاکم]] [[نظام جمهوری اسلامی]] قرار گیرد. در این صورت، ایشان نسبت به [[مسئولان]]، [[کارگزاران]] و دست اندرکاران [[نظام]]، جایگاه مدیریتی داشته و در بخشی از مدیریت خویش، [[وظیفه]] رهبری را نیز انجام میدهد. | # '''رهبری [[سازمان]]''': این نوع از رهبری در یک حوزه [[مدیریتی]] واقع میشود ظرف تحقق این رهبری، سازمان است. سازمان مجموعه افراد و امکاناتی است که در یک مجموعه [[هدف]] معینی را دنبال میکنند و بین آنها سلسله مراتب برقرار است و هریک [[وظایف]] مشخصی دارند و تحت یک چارچوب مشخص فعالیت میکنند. در این صورت [[رهبر]] میتواند مدیر هم باشد. [[رهبری امام]] در سطح سازمانی، هنگامی [[تصور]] میشود که وی در نقش [[رئیس حکومت]] و [[حاکم]] [[نظام جمهوری اسلامی]] قرار گیرد. در این صورت، ایشان نسبت به [[مسئولان]]، [[کارگزاران]] و دست اندرکاران [[نظام]]، جایگاه مدیریتی داشته و در بخشی از مدیریت خویش، [[وظیفه]] رهبری را نیز انجام میدهد. | ||
# '''رهبری ملی ([[جامعه]])''': این سطح از رهبری نسبت به رهبری سازمان، گُستره بیشتری دارد و رهبر با عموم [[مردم]] و جامعه، سر و کار دارد. در این سطح، امام خمینی با [[بصیرت]] مثال زدنی، به هدایت عموم جامعه در جهت تحقق اهداف والای [[اسلامی]]، اهتمام ورزید و با اشراف کامل به موقعیت زمانی و جغرافیایی، به دیدهبانی و رصد توطئههای [[دشمنان]] پرداخت و با افشای آنها برای مردم، توطئههای آنان را خنثی کرد. [[امام خمینی]] با توجه به اصل [[رهبری]] مردمی و خادمانه، [[نفوذ]] بسیار عمیقی در میان تودههای [[مردم]] داشت، به گونهای که اشارهای از وی، برای [[اطاعت]] مشتاقانه و پرشتاب پیروانش کافی بود. | # '''رهبری ملی ([[جامعه]])''': این سطح از رهبری نسبت به رهبری سازمان، گُستره بیشتری دارد و رهبر با عموم [[مردم]] و جامعه، سر و کار دارد. در این سطح، امام خمینی با [[بصیرت]] مثال زدنی، به هدایت عموم جامعه در جهت تحقق اهداف والای [[اسلامی]]، اهتمام ورزید و با اشراف کامل به موقعیت زمانی و جغرافیایی، به دیدهبانی و رصد توطئههای [[دشمنان]] پرداخت و با افشای آنها برای مردم، توطئههای آنان را خنثی کرد. [[امام خمینی]] با توجه به اصل [[رهبری]] مردمی و خادمانه، [[نفوذ]] بسیار عمیقی در میان تودههای [[مردم]] داشت، به گونهای که اشارهای از وی، برای [[اطاعت]] مشتاقانه و پرشتاب پیروانش کافی بود. | ||
# '''رهبری در سطح بینالمللی''': دامنه این رهبری بسی گستردهتر از سطح ملی است و [[رهبر]] در سطح جهانی دارای پیروانی از ملیتهای مختلف میباشد. امام خمینی دارای چنان نفوذی در میان مردم دیگر ممالک به ویژه [[کشورهای اسلامی]] بود که از او یک رهبر جهانی ساخته بود. برای تعیین سبک رهبری درباره هر یک از سطوح بالا نیز به تحقیق جداگانهای نیاز است | # '''رهبری در سطح بینالمللی''': دامنه این رهبری بسی گستردهتر از سطح ملی است و [[رهبر]] در سطح جهانی دارای پیروانی از ملیتهای مختلف میباشد. امام خمینی دارای چنان نفوذی در میان مردم دیگر ممالک به ویژه [[کشورهای اسلامی]] بود که از او یک رهبر جهانی ساخته بود. برای تعیین سبک رهبری درباره هر یک از سطوح بالا نیز به تحقیق جداگانهای نیاز است<ref>[[علی آقاپیروز|آقاپیروز، علی]]، [[نظام مدیریت اسلامی - آقاپیروز (مقاله)| مقاله «نظام مدیریت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۵۶۲.</ref>. | ||
== مدل سازمانی | == مدل سازمانی رهبری امام خمینی == | ||
نحوه برخورد و تعامل با [[نیروی انسانی]] و زیردستان را نوع نگرش به آنان تعیین میکند. اگر نگرش به [[انسانها]] مثبت باشد و به آنها به عنوان موجودی [[شریف]] و با [[کرامت]] نگریسته شود رهبری چنین [[انسانی]] نیز لاجَرم کریمانه و بر محور کرامت و [[احترام]] خواهد بود. اگر به [[انسان]] به عنوان موجودی حقیر و بیمنزلت نگریسته شود [[روابط]] و تعامل با او و نوع رهبری وی بر [[اهانت]] و [[تحقیر]] پایهگذاری میشود. بر اساس مبنای [[انسانشناسی]] امام خمینی که انسان دارای کرامت ذاتی است، [[شیوه رهبری]] [[امام]] در این سطح، رهبری کریمانه خواهد بود. بر اساس این شیوه رهبری که مستند به [[نامه]] [[حضرت علی]] {{ع}} به یکی از [[کارگزاران]] خود است، رهبری، دارای دو مؤلّفه اصلی است که یکی حداکثری و دیگری حداقلی است<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۶.</ref>. این دو مؤلفه عبارتاند از: [[نرمش]] و مدارای حداکثری و شدّت عمل حداقلی. امام خمینی با توجه به نگرش [[توحیدی]] به [[عالم هستی]]<ref>امام خمینی، تفسیر سوره حمد، صص ۹۸ – ۱۰۴.</ref> و [[گرایش به کمال]] مطلق<ref>صحیفه امام، ج۱۲، حتی ۵۰۹.</ref> که [[خدامحوری]] را در تمام حرکات و سکنات او متبلور میسازد<ref>خامنهای، علی، پژواک ولایت: مجموعه سخنرانیهای رهبری معظم انقلاب در مراسمات سالگرد رحلت امام، ص۱۷۵.</ref>، با کارگزاران خود، حداکثر نرمش و [[مدارا]] را در [[رهبری]] نشان دادند و البته در مواقع [[لزوم]] از شدّت عمل نیز [[غافل]] نشدند. به دلیل آنکه [[رهبری امام]] از روی [[بصیرت]] و [[آگاهی]] بود، مدل رهبری امام در این سطح یک مدل سه بخشی است که از بصیرت به عنوان عامل بینشی شروع میشود و آنگاه به [[گرایش]] ([[خدامحوری]] و [[تکلیفگرایی]]) و سپس به [[رفتار]] کریمانه در رهبری منتهی میشود. در [[سیره نظری]] رهبری امام توصیههای فراوانی<ref>ر. ک: صحیفه امام، ج۷، ص۴۹۰؛ ج۷، ص۴۹۱؛ ج۹، ص۳۵۲؛ ج۱۰، ص۳۲۶؛ ج۱۱، ص۳۵۲؛ ج۷، ص۴۸۹.</ref> نسبت به [[اعمال]] این [[شیوه رهبری]] وجود دارد و موارد زیادی نیز از [[سیره عملی امام]] نقل شده است. به نقل از یکی از اعضای دفتر معظم له، در [[مقام]] [[معاشرت]] و [[همدمی]] با [[دوستان]]، [[امام]] در چهرهای دیده میشد که [[محبّت]]، [[لطافت]] و انعطاف در آن موج میزد و [[انسان]] را در خود محو میکرد. خورشیدی بود که دریای منجمد [[دلها]] را ذوب میکرد و دریایی بود که امواج دلها را در اوج [[معنویت]] خود [[غرق]] میساخت... در جایگاه معاشرت با دوستان تا سرحد [[شوخی]]، [[مزاح]]، لطافتها و ظرافتهای ادیبانه پیش میرفتند... [[وفا]] و [[محبت حضرت]] امام به خدمتگزاران تا حدی بود که با کوچکترین نشانهای از [[مشکلات]] آنان، بلافاصله استفسار میکردند و [[تفقد]] مناسب را معمول میداشتند. بسیار اتفاق میافتاد که به مجرد کسالت و عدم حضور یکی از دوستان، امام سراغ او را میگرفتند و برای احوالپرسی و [[عیادت]]، کسی را نزد وی میفرستادند. از این گونه موارد نه فقط اعضای [[خانواده]] [[حضرت]] امام و [[مسئولان]] دفتر که خدمتگزاران [[بیت]] نیز هر یک، داستانهای جالب و آموزندهای از [[صفا]]، [[صمیمیت]]، محبتها و نوازشهای کریمانه ایشان به یاد دارند<ref>پا به پای آفتاب، ج۲، صص ۲۵۷ – ۲۵۸.</ref>. به نقل از یکی از [[خادمان]] بیت [[شریف]] امام، حضرت امام به زیردستان هم [[محبت]] داشتند. «من هر [[روز]] صبح که به [[خدمت]] ایشان میرسیدم و عرض [[سلام]] میکردم ایشان متقابلاً سلام میدادند و لبخند میزدند و سپس احوال همدیگر را میپرسیدیم خیلی با من صمیمی بودند»<ref>خاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی، ص۱۶.</ref>. حضرت امام خیلی مراعات حیثیت اشخاص را میکردند اما در وقتی که [[خلاف شرع]] میدیدند و [[احساس]] میکردند آنجا دیگر [[نرمش]] و [[مدارا]]، کارساز نیست، از شدّت عمل استفاده میکردند و برخوردهای تند و پرصلابتی را از خود نشان میدادند. نمونههای این قبیل موارد را در قضایای مربوط به بنی صدر<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۰۲.</ref>، و [[قائم]] [[مقام رهبری]]<ref>صحیفه امام، ج۲۱، ص۳۳۴.</ref>، به وضوح میتوان [[مشاهده]] کرد. | نحوه برخورد و تعامل با [[نیروی انسانی]] و زیردستان را نوع نگرش به آنان تعیین میکند. اگر نگرش به [[انسانها]] مثبت باشد و به آنها به عنوان موجودی [[شریف]] و با [[کرامت]] نگریسته شود رهبری چنین [[انسانی]] نیز لاجَرم کریمانه و بر محور کرامت و [[احترام]] خواهد بود. اگر به [[انسان]] به عنوان موجودی حقیر و بیمنزلت نگریسته شود [[روابط]] و تعامل با او و نوع رهبری وی بر [[اهانت]] و [[تحقیر]] پایهگذاری میشود. بر اساس مبنای [[انسانشناسی]] امام خمینی که انسان دارای کرامت ذاتی است، [[شیوه رهبری]] [[امام]] در این سطح، رهبری کریمانه خواهد بود. بر اساس این شیوه رهبری که مستند به [[نامه]] [[حضرت علی]] {{ع}} به یکی از [[کارگزاران]] خود است، رهبری، دارای دو مؤلّفه اصلی است که یکی حداکثری و دیگری حداقلی است<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۶.</ref>. این دو مؤلفه عبارتاند از: [[نرمش]] و مدارای حداکثری و شدّت عمل حداقلی. امام خمینی با توجه به نگرش [[توحیدی]] به [[عالم هستی]]<ref>امام خمینی، تفسیر سوره حمد، صص ۹۸ – ۱۰۴.</ref> و [[گرایش به کمال]] مطلق<ref>صحیفه امام، ج۱۲، حتی ۵۰۹.</ref> که [[خدامحوری]] را در تمام حرکات و سکنات او متبلور میسازد<ref>خامنهای، علی، پژواک ولایت: مجموعه سخنرانیهای رهبری معظم انقلاب در مراسمات سالگرد رحلت امام، ص۱۷۵.</ref>، با کارگزاران خود، حداکثر نرمش و [[مدارا]] را در [[رهبری]] نشان دادند و البته در مواقع [[لزوم]] از شدّت عمل نیز [[غافل]] نشدند. به دلیل آنکه [[رهبری امام]] از روی [[بصیرت]] و [[آگاهی]] بود، مدل رهبری امام در این سطح یک مدل سه بخشی است که از بصیرت به عنوان عامل بینشی شروع میشود و آنگاه به [[گرایش]] ([[خدامحوری]] و [[تکلیفگرایی]]) و سپس به [[رفتار]] کریمانه در رهبری منتهی میشود. در [[سیره نظری]] رهبری امام توصیههای فراوانی<ref>ر. ک: صحیفه امام، ج۷، ص۴۹۰؛ ج۷، ص۴۹۱؛ ج۹، ص۳۵۲؛ ج۱۰، ص۳۲۶؛ ج۱۱، ص۳۵۲؛ ج۷، ص۴۸۹.</ref> نسبت به [[اعمال]] این [[شیوه رهبری]] وجود دارد و موارد زیادی نیز از [[سیره عملی امام]] نقل شده است. به نقل از یکی از اعضای دفتر معظم له، در [[مقام]] [[معاشرت]] و [[همدمی]] با [[دوستان]]، [[امام]] در چهرهای دیده میشد که [[محبّت]]، [[لطافت]] و انعطاف در آن موج میزد و [[انسان]] را در خود محو میکرد. خورشیدی بود که دریای منجمد [[دلها]] را ذوب میکرد و دریایی بود که امواج دلها را در اوج [[معنویت]] خود [[غرق]] میساخت... در جایگاه معاشرت با دوستان تا سرحد [[شوخی]]، [[مزاح]]، لطافتها و ظرافتهای ادیبانه پیش میرفتند... [[وفا]] و [[محبت حضرت]] امام به خدمتگزاران تا حدی بود که با کوچکترین نشانهای از [[مشکلات]] آنان، بلافاصله استفسار میکردند و [[تفقد]] مناسب را معمول میداشتند. بسیار اتفاق میافتاد که به مجرد کسالت و عدم حضور یکی از دوستان، امام سراغ او را میگرفتند و برای احوالپرسی و [[عیادت]]، کسی را نزد وی میفرستادند. از این گونه موارد نه فقط اعضای [[خانواده]] [[حضرت]] امام و [[مسئولان]] دفتر که خدمتگزاران [[بیت]] نیز هر یک، داستانهای جالب و آموزندهای از [[صفا]]، [[صمیمیت]]، محبتها و نوازشهای کریمانه ایشان به یاد دارند<ref>پا به پای آفتاب، ج۲، صص ۲۵۷ – ۲۵۸.</ref>. به نقل از یکی از [[خادمان]] بیت [[شریف]] امام، حضرت امام به زیردستان هم [[محبت]] داشتند. «من هر [[روز]] صبح که به [[خدمت]] ایشان میرسیدم و عرض [[سلام]] میکردم ایشان متقابلاً سلام میدادند و لبخند میزدند و سپس احوال همدیگر را میپرسیدیم خیلی با من صمیمی بودند»<ref>خاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی، ص۱۶.</ref>. حضرت امام خیلی مراعات حیثیت اشخاص را میکردند اما در وقتی که [[خلاف شرع]] میدیدند و [[احساس]] میکردند آنجا دیگر [[نرمش]] و [[مدارا]]، کارساز نیست، از شدّت عمل استفاده میکردند و برخوردهای تند و پرصلابتی را از خود نشان میدادند. نمونههای این قبیل موارد را در قضایای مربوط به بنی صدر<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۰۲.</ref>، و [[قائم]] [[مقام رهبری]]<ref>صحیفه امام، ج۲۱، ص۳۳۴.</ref>، به وضوح میتوان [[مشاهده]] کرد. | ||
اما [[رهبری امام]] در سطح ملی، مبتنی بر مبانی [[مردمشناسی]] امام است. امام [[رهبری]] مردمی بودند که وجهه [[همت]] خویش را [[خدمتگزاری]] به [[مردم]] قرار داده بودند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۵۷.</ref> و [[کارگزاران]] را نیز به [[خدمت]] توصیه میکردند<ref>برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج۱، صص ۲۰۱ - ۲۰۲.</ref>. منتهی [[مردمی بودن امام]] با دیگر [[رهبران]] مردمی در [[دنیا]] تفاوت داشت. امام اگر خدمتگزار مردم بود و به آنان [[احترام]] میکرد<ref>صحیفه امام، ج۱۹، ص۲۵۵.</ref>؛ به آنان [[عشق]] میورزید؛ خود را خدمتگزار میدانست<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۴۶۳.</ref> همه و همه برای [[خدا]] بود نه برای آنکه مردم را در صحنه نگه دارد و [[حکومت]] را برای خود بخواهد بلکه همه برای خدا و با [[انگیزه]] [[الهی]] بود؛ یعنی رهبری [[معنوی]] و الهی بود. | اما [[رهبری امام]] در سطح ملی، مبتنی بر مبانی [[مردمشناسی]] امام است. امام [[رهبری]] مردمی بودند که وجهه [[همت]] خویش را [[خدمتگزاری]] به [[مردم]] قرار داده بودند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۵۷.</ref> و [[کارگزاران]] را نیز به [[خدمت]] توصیه میکردند<ref>برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج۱، صص ۲۰۱ - ۲۰۲.</ref>. منتهی [[مردمی بودن امام]] با دیگر [[رهبران]] مردمی در [[دنیا]] تفاوت داشت. امام اگر خدمتگزار مردم بود و به آنان [[احترام]] میکرد<ref>صحیفه امام، ج۱۹، ص۲۵۵.</ref>؛ به آنان [[عشق]] میورزید؛ خود را خدمتگزار میدانست<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۴۶۳.</ref> همه و همه برای [[خدا]] بود نه برای آنکه مردم را در صحنه نگه دارد و [[حکومت]] را برای خود بخواهد بلکه همه برای خدا و با [[انگیزه]] [[الهی]] بود؛ یعنی رهبری [[معنوی]] و الهی بود. | ||
امام [[معتقد]] بود که [[رهبر]] [[جامعه اسلامی]] باید [[بصیر]] و هوشمند باشد<ref>صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۹۰.</ref> و واقعاً او خود نیز چنین بود. بر این اساس، امام، رهبری بصیر، معنوی و مردمی (خدمتگزار) بود در برخورد با کارگزاران [[شیوه رهبری]] کریمانه ([[اخلاقی]]) را داشتند. با این بیان، رهبری امام را میتوان جامع [[بصیرت]]، خدمتگزاری، [[معنویت]] و [[اخلاق]] دانست که البته در سطح کارگزاران، سبک ایشان با نوعی اقتضاء نیز همراه است. این [[جامعیت]] در رهبری را، در هیچیک از رهبران دنیا نمیتوان مشاهده کرد | امام [[معتقد]] بود که [[رهبر]] [[جامعه اسلامی]] باید [[بصیر]] و هوشمند باشد<ref>صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۹۰.</ref> و واقعاً او خود نیز چنین بود. بر این اساس، امام، رهبری بصیر، معنوی و مردمی (خدمتگزار) بود در برخورد با کارگزاران [[شیوه رهبری]] کریمانه ([[اخلاقی]]) را داشتند. با این بیان، رهبری امام را میتوان جامع [[بصیرت]]، خدمتگزاری، [[معنویت]] و [[اخلاق]] دانست که البته در سطح کارگزاران، سبک ایشان با نوعی اقتضاء نیز همراه است. این [[جامعیت]] در رهبری را، در هیچیک از رهبران دنیا نمیتوان مشاهده کرد<ref>[[علی آقاپیروز|آقاپیروز، علی]]، [[نظام مدیریت اسلامی - آقاپیروز (مقاله)| مقاله «نظام مدیریت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۵۶۴.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |