اقتصاد: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۹: خط ۷۹:


==[[سلامت اقتصادی]]==
==[[سلامت اقتصادی]]==
=== اقتصاد سالم ===
 
اقتصاد سالم یعنی اقتصاد [[قائم]] به ذات و بی‌عیب و غیرقائم به غیر<ref>نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص۲۱.</ref>. یکی از اصولی که در اقتصاد باید در نظر گرفت، اصل تزیید [[ثروت]] ملّی و تکثیر تولید است؛ یعنی اقتصاد سالم آن است که جریان ثروت و منابع اولیّه به نحوی باشد که بر ثروت که یگانه وسیله [[مادّی]] و پایه‌ای از پایه‌های [[زندگی]] است بیفزاید و [[قدرت]] ملّی را در تحصیل وسائل مادّی و [[معنوی]] زندگی مضاعف کند و این مشروط به دو شرط است؛ یکی اینکه منابع ثروت [[آزاد]] باشد و دچار [[حبس]] و توقّف نشود؛ دیگر اینکه فعالیّت، آزاد و محترم باشد، یعنی ثمره فعالیّت به فعّال برگردد<ref>نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص۲۰۶.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۲۱.</ref>
==[[فساد اقتصادی]]==
==[[فساد اقتصادی]]==
== اقتصاد مبادله‌ای ==
یعنی اقتصاد مبنی بر [[مالکیت]] فردی. مبادله گاهی به صورت مبادله کالا به کالا است که در اجتماعات اولیه وجود داشته و گاهی با میانجی‌گری [[پول]] است که مسلماً در اثر [[رشد]] و [[توسعه اقتصاد]] چاره‌ای نبوده از اینکه واسطه‌ای برای مبادلات پیدا شود<ref>نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص۳۶.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۲۱.</ref>
== اقتصاد واقع‌بینانه ==
در اقتصاد واقع بینانه منبع درآمد، [[تمایلات]] و خواسته‌های [[مردم]] نباید باشد، [[مصالح عمومی]] باید باشد؛ به تعبیر [[فقهاء]] [[خرید و فروش]] چیزی جایز است که [[منفعت]] محلّه مقصوده داشته باشد. این اقتصاد، [[اقتصادی]] است واقع بینانه و مرتبط به [[اخلاق]] و [[تربیت بشر]]<ref>نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص۲۳.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۲۱.</ref>


==[[اقتصاد مقاومتی]]==
==[[اقتصاد مقاومتی]]==
خط ۹۳: خط ۸۶:
==[[سیاست‌های اقتصادی]]==
==[[سیاست‌های اقتصادی]]==
===[[سیاست‌های مالی]]===
===[[سیاست‌های مالی]]===
== معناشناسی ==
اقتصاد از ریشه «قَصد»، به معنای [[میانه‌روی]] در [[کارها]]ست<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۳/۳۵۴؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۲۶۶۷.</ref>. این واژه در اصطلاح، رعایت [[حد وسط]] و [[پرهیز از افراط و تفریط]] در استفاده از [[اموال]] است<ref>معین، فرهنگ فارسی، ۱/۳۲۲؛ میرمعزی، نظام اقتصادی اسلام، مبانی، ۴۹۷.</ref> و [[علم]] اقتصاد به [[دانش]] چگونگی [[تولید]]، توزیع و [[مصرف]] کالاها و نتایج آن، تعریف شده است<ref>محتشم دولت‌شاهی، مبانی علم اقتصاد، ۱۹–۲۰.</ref>.<ref>[[نسرین آقابیک|آقابیک]] و [[حسن |حسنی]]، [[اقتصاد - آقابیک و حسنی (مقاله)|مقاله «اقتصاد»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]]، ص ۱۶۱ ـ ۱۶۸.</ref>
== [[نظام‌های اقتصادی]] ==
[[نظام اقتصادی]] روشی است که [[جامعه]] در [[حیات]] [[اقتصادی]] و حل عملی معضلات خویش از آن [[پیروی]] می‌کند و از آنجایی‌که هر [[اجتماعی]] با [[تولید]]، [[ثروت]] و توزیع آن سر و کار دارد، مجبور است شیوه‌ای برگزیند تا عملیات اقتصادی را تنظیم کند<ref>صدر، اقتصادنا، ۴۸.</ref>.
نظام اقتصادی دربردارنده سه رکنِ اجزا، اهداف و ارتباط میان آن دو است. [[اختلاف]] میان نظام‌های اقتصادی به‌طور عمده، به تعیین اجزا و اهداف مورد نظر بر می‌گردد<ref>میرمعزی، ساختار کلان نظام اقتصادی، ۱۵.</ref>.
به‌طور کلی سه رویکرد به نوع نظام اقتصادی وجود دارد:
# [[سرمایه‌داری]]؛
# [[سوسیالیستی]]؛
# مختلط.
در [[نظام سرمایه‌داری]]، منابع تولید به‌ خصوص [[سرمایه]]، در تملک بخش خصوصی است و تخصیص منابع نیز به وسیله بازار صورت می‌گیرد<ref>دادگر و رحمانی، مبانی و اصول علم اقتصاد، ۴۴–۴۵.</ref>. مبانی نظام سرمایه‌داری را [[آزادی]]، [[دولت]] محدود، [[مالکیت خصوصی]]، [[رقابت]] با [[انگیزه]] [[منافع شخصی]]، [[حاکمیت]] مصرف‌کننده، تجویز بهره و توزیع درآمد و [[ثروت]] تشکیل می‌دهد<ref>میرمعزی، نظام اقتصادی اسلام، دفتر سوم، ۱۷.</ref>.
در [[نظام]] سوسیالیستی برخلاف سرمایه‌داری، هم مالکیت منابع (به‌ویژه سرمایه) در دست دولت است و هم تخصیص منابع را دولت انجام می‌دهد<ref>دادگر و رحمانی، مبانی و اصول علم اقتصاد، ۴۵.</ref>. در نظام مختلط اقتصادی و [[سازماندهی]] آن، [[دولت]] و بخش خصوصی، هر دو مؤثرند. امروزه تمامی سازمان‌دهی‌های [[اقتصادی]] [[دنیا]] با درجات مختلف، از نوع مختلط است و این نوع سازماندهی اقتصادی بر اساس [[میزان]] حضور نسبی دولت و بخش خصوصی، به [[نظام]] مختلط [[سرمایه‌داری]] و [[سوسیالیستی]] نام‌گذاری می‌شود<ref>دادگر و رحمانی، مبانی و اصول علم اقتصاد، ۴۶.</ref>.<ref>[[نسرین آقابیک|آقابیک]] و [[حسن |حسنی]]، [[اقتصاد - آقابیک و حسنی (مقاله)|مقاله «اقتصاد»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]]، ص ۱۶۱ ـ ۱۶۸.</ref>
== اقتصاد اسلامی ==
در [[اسلام]]، [[مال]] و [[مالکیت]] و دیگر عناوین مرتبط با آن، جایگاه ویژه‌ای دارد. [[قرآن کریم]] [[اموال]] را ستون و مایه قوام [[زندگی]] دانسته: {{متن قرآن|وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا}}<ref>«و دارایی‌هایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کم‌خردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.</ref> از بهره‌مندی هر کس به مقدار تلاش خود: {{متن قرآن|وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى}}<ref>«و اینکه آدمی را چیزی جز آنچه (برای آن) کوشیده است نخواهد بود» سوره نجم، آیه ۳۹.</ref> و به رسمیت‌ شناختن [[مالکیت خصوصی]] برای همه افراد [[جامعه]] اعم از [[زن]] و مرد<ref>سوره نساء، آیه ۳۲.</ref> سخن گفته است و در زمینه مبادلات اقتصادی دو معیار کلی یعنی [[تجارت]] ([[داد و ستد]]) و [[رضایت]] [[باطنی]] طرفین [[معامله]] را مبنا قرار داده است. همچنین [[آزادی اقتصادی]] در اسلام در چارچوب [[بندگی خدا]] و [[احترام]] به [[حلال‌ها]] و [[حرام‌ها]] قابل [[تفسیر]] است<ref>جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، ۱۹۳.</ref>. اسلام درآمد حاصل از [[ربا]]<ref>سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref>، [[رشوه]]<ref>سوره بقره، آیه ۱۸۸.</ref>.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۷/۹۲.</ref> قمار<ref>طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ۱/۲۱۴.</ref> و مانند آن را [[مشروع]] نمی‌داند.
در [[نظام اقتصادی اسلام]] به درآمد و مخارج نیز پرداخته شده است که راه‌های صرف درآمد باید همراه با دوری از [[اسراف]] باشد<ref>میرمعزی، نظام اقتصادی اسلام، مبانی، ۴۶۵–۴۶۶.</ref>. [[اقتصاد اسلامی]] از نظر اجرایی، دارای [[سازماندهی]] مختلط است؛ یعنی [[دولت]] و بخش خصوصی هر دو به صورتی قانون‌مند در اقتصاد حضور دارند<ref>دادگر و رحمانی، مبانی و اصول علم اقتصاد، ۴۶.</ref>.<ref>[[نسرین آقابیک|آقابیک]] و [[حسن |حسنی]]، [[اقتصاد - آقابیک و حسنی (مقاله)|مقاله «اقتصاد»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]]، ص ۱۶۱ ـ ۱۶۸.</ref>
== ارکان اقتصاد ==
اقتصاد اسلامی بر سه پایه کلی زیر [[استوار]] است:
# [[مالکیت]]: مراد از مالکیت، اختصاص [[مالی]] به مالک است؛ به گونه‌ای که بر هر نوع تصرف [[مشروع]] در آن، استیلا و [[سلطنت]] داشته باشد. برخی، مالکیت را به مالکیت خصوصی، عمومی و دولتی تقسیم کرده‌اند. مالکیت خصوصی یا فردی، عبارت است از مالکیت شخص [[حقیقی]] یا حقوقی نسبت به مالی و مالکیت عمومی یا [[اجتماعی]] (اشتراکی و جمعی) به معنای مالکیت جمعی نسبت به آن است، مانند مالکیت همه [[مسلمانان]] نسبت به زمین‌های آباد در [[زمان]] [[فتح]]. مالکیت دولتی نیز به معنای مالکیت [[دولت اسلامی]] نسبت به اموالی است که به [[امام]] {{ع}} تعلق دارد، مانند [[انفال]]<ref>اقتصادنا، ص۲۸۲-۲۸۱؛ الفقه، ج۱۰۷، ص۲۷۴.</ref>.
# [[آزادی اقتصادی]]: [[آزادی]] انسان در [[انتخاب]] هر نوع کسب و [[تجارت]]، اعم از [[فکری]] و بدنی در چارچوب [[قوانین]] [[شرعی]] و ارزش‌های [[معنوی]] و [[اخلاقی]]، رکن دیگر اقتصاد است. [[اسلام]] برای تحقق آزادی در قلمروی یادشده، تدابیری اندیشیده است، از جمله:
## از انجام دادن پاره‌ای [[اعمال]] در عرصه اقتصاد که مانع تحقق [[ارزش‌های اخلاقی]] و [[معنوی]] است جلوگیری کرده است، مانند [[ربا]]، [[احتکار]] و غشّ؛
## [[حاکم اسلامی]] را ناظر بر فعالیت‌های اقتصادی قرار داده و برای [[دولت اسلامی]] این [[حق]] را قائل شده که فعالیت‌های اقتصادی افراد را در چارچوب [[شریعت]] در مسیر [[مصالح عمومی]] [[امت اسلامی]] سامان دهد.
# [[عدالت اجتماعی]]: اصل عدالت اجتماعی در [[توزیع ثروت]] میان [[انسان‌ها]] در [[جامعه اسلامی]]، رکن دیگر اقتصاد است. [[ثروت]] عبارت است از منابع مادی و طبیعی [[تولید]] و نیز درآمدهای حاصل از آن<ref>اقتصادنا، ص۴۱۱ و ۴۱۴.</ref> توزیع ثروت در هر دو مرحله باید به گونه‌ای باشد که ضمن برآوردن نیازهای فرد، تأمین‌کننده رشد معنوی و [[انسانی]] او باشد.
# منابع طبیعی تولید: منابع طبیعی به چهار دسته تقسیم می‌شوند: [[زمین]]؛ [[معادن]]؛ آب‌های طبیعی و سایر [[ثروت‌ها]]<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۱]]، ص ۲۲۳.</ref>.
== اقتصاد در قرآن ==
{{اصلی|اقتصاد در قرآن}}
در بسیاری از [[آیات قرآن]] کریم درباره مسائل اقتصادی سخن به میان آمده است که طبقه‌بندی این آیات چنین است:
# آیاتی که از [[زمین]] و احیای آن به دست [[خداوند]]<ref>سوره روم، آیه ۱۹؛ سوره فصلت، آیه ۳۹.</ref>، منابع و ثروت‌های طبیعی<ref>سوره رعد، آیه ۳.</ref>، [[زیبایی]] و سرسبزی زمین<ref>سوره کهف، آیه ۷.</ref>، [[تسخیر]] آن به نفع [[بشر]]<ref>سوره نحل، آیه ۱۲.</ref>، امکان تغییر و تصرف در آن<ref>سوره ملک، آیه ۱۵.</ref> و [[تفویض]] آبادانیش به [[انسان‌ها]]<ref>سوره هود، آیه ۶۱.</ref> [[سخن]] گفته است.
# آیاتی که به [[توزیع ثروت]] اشاره دارد؛ همچون آیات [[خمس]]<ref>سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>، [[زکات]]<ref>سوره بقره، آیه ۱۱۰.</ref>، انفال<ref>سوره انفال، آیه ۱.</ref>، فی‌ء<ref>سوره حشر، آیه ۷.</ref>، [[میراث]]<ref>سوره نساء، آیه ۷.</ref> و آیاتی که [[مسلمانان]] را به [[صدقه]] و [[انفاق]] [[تشویق]] کرده و از [[حق]] [[نیازمندان]] در [[اموال]] [[ثروتمندان]]<ref>سوره معارج، آیه ۲۴.</ref> سخن گفته است.
# آیاتی که رفتارهای اخلاقی و [[انسان]] دوستانه‌ای همچون [[همبستگی]] و پیوند [[اجتماعی]]<ref>سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref>، [[تعاون]] و [[همیاری]]<ref>سوره مائده، آیه ۲.</ref>، [[احسان]] و [[نیکوکاری]]<ref>سوره نحل، آیه ۹۰.</ref>، ترجیح دیگران بر خود<ref>سوره حشر، آیه ۹.</ref> و تقدیم [[پاداش اخروی]] بر نفع مادی<ref>سوره توبه، آیه ۹۹.</ref> را [[تبلیغ]] می‌کند.
# آیاتی که محدودیت‌هایی را در فعالیت‌های [[اقتصادی]] ترسیم می‌کند؛ همچون [[ربا خواری]]<ref>سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref>، رشوه‌گیری<ref>سوره بقره، آیه ۱۸۸.</ref>، [[ثروت اندوزی]]<ref>سوره توبه، آیه ۳۴.</ref>، [[تجمل‌گرایی]]<ref>سوره قصص، آیه ۵۸.</ref>، [[رفاه]] زدگی<ref>سوره اسراء، آیه ۱۶.</ref>، [[اسراف]] و [[تبذیر]]<ref>سوره اعراف، آیه ۳۱.</ref> و همچنین آیاتی که به نزول [[عذاب]] بر [[ثروتمندان]] و مرفهان [[سرکش]] اشاره دارد<ref>[[محمد جواد معموری|معموری، محمد جواد]]، [[اقتصاد (مقاله)|مقاله «اقتصاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۴]].</ref>.
== مبانی اقتصاد اسلامی ==
دانشمندان [[مسلمان]] در تبیین اقتصاد اسلامی و بیان تمایز آن با دیگر مکاتب [[اقتصادی]] به بررسی اصول ثابتی در [[اسلام]] چون [[مالکیت]] مختلط و اسباب حصول آن، آزادی‌های قانونمند، [[عدالت اجتماعی]] و [[ضرورت]] تأمین حد کفایت برای همگان، [[همیاری]] عمومی و تأکید فراوان بر [[انفاق]] پرداخته‌اند<ref>اقتصادنا، ص ۲۷۹ ـ ۲۹۰؛ مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ص ۱۰۳ ـ ۱۸۱؛ الموسوعة الذهبیه، ج ۵: ص ۴۸۷ ـ ۴۹۱؛ الموسوعة العربیة العالمیه، ج ۲، ص ۴۲۲ ـ ۴۲۸.</ref>.
# [[مالکیت]] مختلط: مسئله مالکیت، در پرتو [[منازعات]] [[نظام سرمایه‌داری]] و [[مارکسیستی]] به صورت یکی از موضوعات مهم و مورد توجه [[دانشمندان اسلامی]] معاصر در آمده است. این دانشمندان افزون بر بحث از منشأ مالکیت در [[اسلام]]<ref>اقتصادنا، ص ۴۸۲ ـ ۴۸۳؛ نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص ۶۴.</ref>، به تبیین نظریه مالکیت مختلط در اسلام پرداخته<ref>اقتصادنا، ص ۲۷۹ ـ ۲۸۱.</ref> و با پذیرش مالکیت‌های غیر فردی چون مالکیت عمومی و دولتی در کنار [[احترام]] به مالکیت فردی به اهمیت [[حقوق]] [[جامعه]] از نگاه اسلام توجه داده‌اند.
# [[عدالت اجتماعی]]: تأکید [[قرآن]] به [[برقراری عدالت]] در [[جامعه]] و روابط بین افراد در اقتصاد اسلامی به صورت اصلی در [[نظام]] [[توزیع ثروت]] بازتاب یافته است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان می‌دهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز می‌دارد؛ به شما اندرز می‌دهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref>.<ref>اقتصادنا، ص ۲۸۶.</ref>
# [[تعاون]] و [[احسان]]: امر به [[نیکی]] و احسان و منع از [[ظلم]] و عدوان، اعلام [[مساوات]] و [[برابری]] میان همه [[مسلمانان]]، تشویق فراوان به [[انفاق]] و ترجیح دیگران بر خود و همچنین موارد خاصی چون [[تحریم]] ربا و در مقابل، [[تحریض]] بر قرض‌الحسنه بیانگر اهمیت تعاون و [[همیاری]] در [[نظام اجتماعی]] [[اسلام]] است که گاه نیز از آن به عنوان ضامن تحقق [[عدالت اجتماعی]] در اقتصاد اسلامی تعبیر شده است<ref>النظریة الاقتصادیة الاسلامیه، ص ۱۹.</ref>. برخی نیز با طرح تعاون اجتماعی در اسلام<ref>ر.ک: العمل و الضمان الاجتماعی فی الاسلام، ص ۱۷۱ ـ ۲۱۸؛ پیام‌های اقتصادی قرآن، ص ۵۸۳.</ref> همچون مشارکت‌های گروهی در حل نارسایی‌های جامعه و [[بسیج عمومی]] در [[زمان]] وقوع حوادث پیش بینی نشده، به پیوند و [[تکافل اجتماعی]] بین مسلمانان توجه داده‌اند.
# چارچوب [[اخلاقی]] و [[دینی]]: آزادی‌های فردی در اقتصاد اسلامی به وسیله ارزش‌های [[معنوی]] از درون افراد و قوانین اجتماعی از برون محدود شده است<ref>اقتصادنا، ص ۲۸۲.</ref>. [[انسان‌ها]] در اقتصاد اسلامی هرچند [[مالک]] درآمدهای خویش هستند<ref>سوره نساء، آیه ۳۲.</ref>؛ ولی مجاز به هرگونه تصمیم‌گیری در [[اموال]] خود و هرگونه کسب درآمد نیستند. در [[ثروت]] کسب شده از راه [[حلال]] [[حق]] معلومی چون [[زکات]] برای دیگران وجود دارد و تصرف تضییعی در اموال شخصی نیز ممنوع است<ref> نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص ۵۵.</ref>. همچنین [[وصیت]] به بیش از ثلث ترکه پذیرفته نمی‌شود<ref>الروضة البهیه، ج ۲، ص ۵۳.</ref> و [[حاکم شرع]] مجاز به [[محروم]] کردن افراد از [[ملک]] خویش در صورت اضرار به دیگران است<ref>صورة عن اقتصاد المجتمع الاسلامی، ص ۱۳.</ref>. سفیهان نیز از تصرف در اموال خود منع شده‌اند، زیرا قوام [[جامعه]] و تحقق [[حیات]] کریمانه [[انسانی]] در گرو استفاده صحیح از این [[اموال]] است<ref>صورة عن اقتصاد المجتمع الاسلامی، ص ۱۲.</ref>. کسب درآمد از هرگونه شغل تولیدی یا خدماتی نیز در اقتصاد اسلامی محدود به [[قواعد]] [[اخلاقی]] معینی است<ref>[[محمد جواد معموری|معموری، محمد جواد]]، [[اقتصاد (مقاله)|مقاله «اقتصاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۴]].</ref>.
== اهداف اقتصاد اسلامی ==
رویکرد [[اخلاقی]] آیات [[اقتصادی]] نشان [[هدف]] عالی [[نظام اقتصادی]] [[اسلام]] است. اقتصاد اسلامی در راستای رسیدن به اهداف میانی همچون [[اقتدار]] اقتصادی، ایجاد [[رفاه عمومی]] و فقر‌زدایی و ایجاد [[امنیت]]، هیچ گاه از چارچوب ارزش‌های [[معنوی]] و اخلاقی خارج نمی‌شود. [[حرمت]] [[ربا]] و کسب درآمد از راه‌های [[نامشروع]]، [[ایثار]] دیگران بر خود و [[لزوم]] [[همیاری]] و [[تعاون]] و... نمونه‌هایی از [[دستورات]] [[اسلامی]] در حوزه رفتارهای اقتصادی است. حتی پرداخت [[زکات]] که از [[واجبات]] [[مالی]] [[مسلمانان]] است، موجب تطهیر از ناپاکی‌ها و [[گناهان]] بیان می‌شود<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۰۳.</ref> {{متن قرآن|خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«از دارایی‌های آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک می‌داری و پاکیزه می‌گردانی و برای آنها (به نیکی) دعا کن که دعای تو (مایه) آرامش آنان است و خداوند شنوایی داناست» سوره توبه، آیه ۱۰۳.</ref>. براین اساس تحکیم ارزش‌های معنوی و اخلاقی در تمامی فعالیت‌های اقتصادی مد نظر [[اسلام]] است، چنان‌که سفارش به بهره‌مندی از [[نعمت‌های خداوند]] در کنار رعایت [[اوامر الهی]] و یاد [[آخرت]] در [[قرآن]] آمده است.
[[نظام اقتصادی]] اسلام تنها در صدد رفع نیازهای ضروری [[بشر]] نیست، بلکه [[رفاه عمومی]] و تأمین حیاتی آسان که در ضمن رشد و توسعه حاصل می‌شود را نیز مد نظر دارد<ref>سوره نحل، آیه ۵-۸.</ref>.<ref>[[محمد جواد معموری|معموری، محمد جواد]]، [[اقتصاد (مقاله)|مقاله «اقتصاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۴]].</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۲۳ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۳۴

مقدمه

واژه اقتصاد در فرهنگ‌های کهن، عبارت از تدبیر منزل و اراده امور خانه است. ریشه لغوی این واژه از ریشه "قصد" به‌معنای راستی راه و در لغت به‌معنای پسندیده است که آن را حد وسط و میانه افراط و تفریط دانسته‌اند. قرآن کریم به این مفهوم اشارت دارد: در رفتارت میانه را برگزین[۱][۲].

اقتصاد در مرحله تئوری دارای دو بخش است:

نخست، علم اقتصاد که به بحث از تولید می‌پردازد و روابط بینابینی را تبیین می‌کند؛

دوم، مکتب اقتصادی که ناظر بر سیستم توزیع ثروت است. اقتصاد در اصطلاح، حالت میانه بین زیاده‎روی و خسّت‌ورزی است. خداوند کریم می‌فرماید: و آنان که چون هزینه کنند اسراف نمی‌کنند و خست نمی‌ورزند، بلکه میان این دو راه، اعتدال را در پیش می‌گیرند ﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا[۳]. همین مفهوم در نهج البلاغه نیز به‌کار رفته است: آنکه به اندازه خرج کند، تهی‌دست نشود[۴].[۵].

پیوند مستقیم اسلام با اقتصاد از آن جهت است که احکام شریعت یک سلسله مقررات اقتصادی درباره مالکیّت، مبادلات، مالیات، ارث، هبه، صدقه، وقف و... دارد. اقتصاد در پیوند غیر مستقیم از طریق عمل اخلاقی با اسلام پیوند می‌یابد. گویا دیدگاه و فعالیت اقتصادی در دین مبین، یک فعل اخلاقی تلقی می‌شود.

اسلام مردم را توصیه می‌کند به امانت، عفت، عدالت، احسان، ایثار، منع دزدی، خیانت و رشوه، که این‌ها در زمینه ثروت یا بخش‌هایی از محدوده ثروت بروز می‌یابد. اقتصاد در دنیای جدید در قالب نهادی تخصصی بروزیافته و سیستم‌های اجتماعی را به گونه‌ای منظم سازمان‌دهی می‌کند. از‌ این‌رو از متون کهن از جمله نهج البلاغه، گرچه نمی‌توان مطالبی مطابق با علوم اقتصاد نوین انتظار داشت، اما می‌توان به مفاهیم و ارزش‌هایی دست‌یافت که زیربنای اقتصاد مبتنی بر نیازهای بومی و دینی فرهنگ‌های مختلف را تببین می‌کند. از این‌رو مطالعه نهج البلاغه به‌عنوان زبان گویای سیره و سنت حکومتی امام علی (ع)، یعنی فردی از ائمه معصومین که به حکومت دست یافت، مورد توجه ویژه قرار می‌گیرد و بر اساس آن می‌توان زیربنای مکتب اقتصاد توحیدی را بنیان نهاد. باید توجه داشت مفهوم اقتصاد در دو سطح خرد و کلان یا فردی و اجتماعی مطرح شده است[۶].

علم اقتصاد در سطح کلان با سه مقوله اصلی تولید، توزیع و مصرف سروکار دارد، که چهارچوب این سه در سنت و سیره امام (ع) تبیین شده است. از منظر امام، محور اقتصاد، اصل عدالت است؛ عدالتی که در توزیع همگان را یکسان می‌بیند. در این‌صورت، رفاه عمومی حاصل می‌شود. رعایت این نکته نه‌تنها به موازنه اقتصادی در اجتماع می‌انجامد، بلکه عاملی برای برقراری عدالت و تکریم مقام انسانیّت است.

روایت است که امام (ع) تازیانه‌ای در دست می‌گرفت و به بازارها سرکشی می‌کرد و مردم را از خیانت در معاملات بازمی‌داشت و می‌فرمود: "همان‌طور که جنس خوب خود را عرضه می‌کنید، بد آن را نیز عرضه کنید." یعنی جنس‌های خوب و بد را جدا نکنید تا ثروتمندان بهره بیشتری از مستمندان ببرند. در تولید نیز، فرصت‌های شغلی و امکانات را بین آحاد جامعه به‌طور یکسان فراهم می‌کند. در مصرف نیز از پدیده افراط و تفریط که موجب بروز اختلاف طبقاتی در جامعه می‌شود، جلوگیری به‌عمل می‌آورد. در مکتب امام، اصل بر اندازه‌داری و میانه‌روی در مصرف است. از این‌رو میانه‌روی را نیمی از معیشت دانسته است. در سیستم اقتصادی مورد توجه امام، آزادی مفرط اقتصادی وجود ندارد و مردمان موظف به رعایت حد و حدودی هستند که مبنای اجرای عدالت در جامعه قرار می‌گیرد و نظارت حکومت در مفهوم دولت بر اقتصاد امری ضروری تلقی می‌شود[۷].

تولید اقتصادی

تولید از ارکان اصلی نظام اقتصادی است. امام علی (ع) به بخش تولید توجه داشتند و خود، در سیره عملی از کارآفرینان و تولیدکنندگان بودند. امام (ع) در طول زندگی خود باغ‌های بسیاری را آباد و چاه‌های پرآبی حفر کرد. در نظر او کاهلی و کسالت در امور دنیوی امری نکوهیده است و تولید و کسب رزق مددکار انسان در دین‌داری است. امام (ع) فعالیت و کار را منحصر در نیاز مادی نمی‌داند و در هر شرایطی، چه نیازمندی و چه بی‌نیازی، انسان‌ها را به کوشش و تلاش فرامی‌خواند. اشتغال به تمام مشاغل تولیدی، اعمّ از زراعت، صنعت، تجارت و کسب حلال، مورد توجه و تأکید امام است. از این‌رو در کلامی فرمود: "خداوند شاغل متعهد را دوست دارد" و نیز فرمود: "تجارت کنید تا از دیگران بی‌نیاز شوید." در نامه ۵۳ نیز، سفارش‌های متعددی نسبت به صاحبان مشاغل دارد. تولید در مکتب اسلام مبتنی بر دو اصل نیاز عمومی و منفعت عمومی است. از این‌رو از تولید کالاهای تجملی و مصرفی جلوگیری و بر تولید مایحتاج اصلی مردمان تأکید شده است[۸].

زیربنای اندیشه اقتصادی امام علی (ع)

امام (ع) فعالیت اقتصادی را با دو هدف طبیعت و بهره‌وری از آن و نیز سعادت انسان‌ها در نظر می‌گیرد. با این تعریف، دو عامل همواره مورد نظر است:

  1. طبیعت با نعمت‌ها و ذخایر آن؛
  2. مسئولیت آدمی با عمل خیری که همراه است.

امام علی (ع) اندیشه اقتصادی خود را بر پایه مسئولیت‌پذیری استوار می‌کند، زیرا انسان در برابر مردمان و سرزمین‌ها مسئول است. قلمرو مسئولیت او سرزمین‌های دور و حتی چهارپایان را هم در برمی‌گیرد. او در برابر فقرا و مستمندان مسئول است تا غبار تنگ‌دستی را از چهره آنان بزداید. آدمی در برابر هر قطعه زمین بایری مسئول است و باید آن را احیا کند تا گرسنه‌ای در جهان باقی نماند[۹]. اصل تلاش و جدیّت بر پایه مسئولیت استوار است. جدیّت یعنی کار ثمربخش و نتیجه‌بخش، چون مسئولیت با کار همراه است. به همین جهت، کار یکی از ارکان اقتصاد اسلامی است. ثمره کار، تولید است و ثمره مالکیت، بهره‌وری، که هر دو از ارکان اساسی توزیع ثروت به حساب می‌آیند. این، نمای کلی مکتب اقتصادی اسلام از دیدگاه نهج البلاغه است[۱۰].

عدالت اجتماعی

نگرشی به مفهوم و اهمیّت عدالت نزد امام (ع) ضرورت اجرای آن را در عرصه اجتماع مشخص می‌کند. امام (ع) در نخستین روزهای حکومت، به اصلاحات گسترده‌ای در سطح جامعه دست زد. اقدامات اصلاحی امام (ع) عبارت بود از:

  1. فرهنگ‌سازی عمومی و اصلاح باورهای مردم: تعریف دوباره برخی مفاهیم مانند دنیا، مرگ، معاد، روزی، مال...[۱۱]؛
  2. اصلاحات ساختاری: مانند عدالت در توزیع اموال عمومی، از میان برداشتن تبعیض‌ها و یکسان‌نگری بین آحاد جامعه و تجدیدنظر در کارگزاران حکومتی و اقتصادی، تبیین آیین‌نامه‌هایی برای بخش‌های مربوط و... . ایشان در نامه‌ای به کارگزار خود می‌نویسد: در اموال بیت المال که نزدت گرد آمده است، سخت دقّت و مراقبت کن و آن را به عائله‌داران و گرسنگان که نامشان در دیوان نیازمندان است بپرداز تا فقر و نیاز در جامعه ریشه‌کن شود و مازاد آن را برای ما بفرست تا بین نیازمندانِ این‌جا تقسیم کنیم[۱۲][۱۳].
  3. نظام‌مندی درآمدهای عمومی: شامل تعیین شیوه دریافت خراج[۱۴]، رعایت انصاف در دریافت درآمدهای عمومی[۱۵]، بازتعریف موضوع خراج، به‌عنوان رکنی در تأمین اقتصاد حکومتی، چنان‌که می‌فرماید: چنان عمل کن که موجب بهبود حال خراج‌گزاران شود، زیرا با درستی خراج و سامان‌یافتن روزگار خراج‌گزاران، وضع دیگران نیز اصلاح می‌شود و جز با آن سامان نپذیرد[۱۶][۱۷].
  4. تنظیم روابط تجاری: رونق بازار و کسب و کار وابسته به رونق روابط تجاری است. امام علی (ع) فعالیت‌های اقتصادی را که از آن با عنوان پشتوانه درآمدهای دولتی یاد می‌کند، در سه بخش بازرگانی خارجی، داخلی و صنعتگری تقسیم‌بندی می‌کند[۱۸][۱۹].

کنترل و نظارت بر بازار

امام (ع) در فرمان‌نامه حکومتی خود تذکر می‌دهد که سوداگری در ضمیر پیشه‌های اقتصادی نفهته است. از این‌رو سفارش می‌کند که دولت باید بر دو چیز نظارت داشته باشد: نخست بر موضوع توزیع درست اجناس ضروری، به‌طوری که از پدیده احتکار جلوگیری کند و دوم بر نرخ‌گذاری بر مبنای عدل و انصاف و در نهایت، پرهیز از امتیازدهی[۲۰][۲۱].

پیوند اخلاق و اقتصاد

در منظر امام علی (ع)، اقتصاد با اخلاق پیوند می‌یابد به‌گونه‌ای که می‌توان فعل اقتصادی را به‌مثابه یک فعل اخلاقی تلقی کرد. سفارش‌های امام درباره اصطلاح رفتار اقتصادی، مواردی را مطرح می‌کند که در ارتباط مستقیم با اخلاق قرار می‌گیرد؛ مواردی چون پرهیز از طمع[۲۲]، سفارش به قناعت[۲۳] و مسئولیت سنگین اغنیا نسبت به فقرا. امام (ع) در این زمینه می‌فرماید: خداوند سبحان روزی فقرا را در اموال توانگران مقرر داشته است. پس هیچ فقیری گرسنه نماند، مگر آنکه توانگری حق او را بازداشته است و خدای تعالی توانگران را بدین سبب بازخواست کند[۲۴]. از دیگر نکاتی که علی (ع) بر آنها تأکید بسیار دارد، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: پرهیز دادن انسان‌ها از کسب مال حرام[۲۵]؛ مذمّت بخل[۲۶]؛ سفارش به عدالت[۲۷]؛ پرداخت حقوق شرعی، قواعد مشارکت[۲۸]؛ سفارش به اعتدال و میانه‌روی[۲۹].

می‌توان دریافت که اصلاح اخلاق فردی و تسرّی آن به کل افراد جامعه، زندگی انسان‌ها را بهبود می‌بخشد و فقر را در جامعه از میان می‌برد. دیدگاه امام نسبت به مبانی اخلاقی اقتصاد، امروزه در بین اندیشمندان جهان تسرّی یافته و نظام‌های سرمایه‌داری با دیدگاه سودگرایانه و کشورهای سوسیالیست با دیدگاه اقتصاد دولتی نیز، این منطق را می‌پذیرند. شوماخر، اقتصاددان آلمانی، می‌نویسد: "اکنون که اقتصاد، علم و فنّاوری به موقعیت‌های بزرگ رسیده‌اند، مسئله حقیقت معنوی و اخلاقی در مرکز صحنه قرار می‌گیرد."

مطالعه آثار اندیشمندان غیر مسلمان، نشان از آن دارد که دیدگاه اخلاق محور امام، امروز نیز در جهان مطرح است. مهاتما گاندی، رهبر فقید هندوستان، می‌گوید: "زندگی آدمی نه با نانِ تنها، که با کلام خداوند میسر است"[۳۰].

اقتصاد معیشتی در منظر امام (ع)

امام (ع) در نهج البلاغه تصویر حکیمانه‌ای از معاش و معشیت به روی انسان می‌گشاید که در نهایت به پدیداری زندگی در حد قوام و کفاف می‌انجامد. مال و مصرف در این مکتب به‌گونه‌ای طرح‌ریزی شده است که در تقابل با رذیلت آز و طمع قرار دارد. در فرهنگ نهج البلاغه، اصالت با اخلاق و کرامت انسانی منظور می‌شود و رفتارهای اقتصادی و معیشتی بر مبنای همین اصل تنظیم شده‌اند[۳۱].

تنظیم زندگی بر اساس کفاف: تأمین معیشت مقتصدانه و در حد کفاف از اصول و برنامه‌ریزی مکتب دین در زمینه اقتصاد است. یکی از مواردی که انسان‌ها درگیرودار زندگی با آن مواجه‌اند، امور اقتصادی و معاش است. قرآن کریم در تذکاری، استفاده از هر چیز حلال و پاکیزه را بر انسان مباح می‌شمارد، اما رعایت تقوا را نیز توصیه می‌کند ﴿وَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ[۳۲]. رعایت تقوا در چهار شرط قابل تعریف است:

  1. رفع نیازمندی‌های اساسی زندگی؛
  2. پرهیز از زیاده‌روی و فزون‌خواهی؛
  3. پرهیز از اسراف، مصرف‌گرایی و تجمل گرایی؛
  4. انفاق.

در نگاه دینی، اموال، امانت الهی نزد مردمان است و برای آن حدّ و مرزی در نظر گرفته شده است. مالکیّت اگر از موضع قوامی و قیامی خود خارج شود، عامل فروپاشی اجتماع و بر هم خوردن تعادل آن می‌شود و در غیر این صورت، به شرط بسندگی به کفاف، پشتوانه افراد و اجتماع است[۳۳].

مال از دیدگاه اسلام

تصور امام علی (ع) از اموال، پشتوانه زندگی و موجب استحکام آن است ﴿وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا[۳۴]. در منطق اسلام، اموال از آنِ خداوند است ﴿وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۳۵] و در دست مردمان امانتی است که بتوانند زندگی متعادل و مبتنی بر کفاف داشته باشند. از این‌رو در کسب مال، رعایت این نکات ضرورت دارد[۳۶]:

  1. کسب مال برای رفع نیازها در حد متناسب؛
  2. پرهیز از زیاده‌خواهی؛
  3. پرهیز از اسراف و تبذیر در کسب مال و مصرف آن؛
  4. انفاق و بخشش زیادی اموال.

در منظر امام علی (ع) زیاده‌خواهی و انحصارطلبی موجب نابودی انسان‌ها می‌شود. منطق امام گرچه مردمان را به فقر فرانمی‌خواند، امّا استفاده بی‌حد و حصر از اموال را نیز جایز ندانسته و حد اعتدال را در کسب مال، حد درست و متناسب می‌داند. از این‌رو به فرزند خویش فرمود: در طلب مال بسیار مکوش و کسب را مختصر گیر ... هشدار که مرکب‌های آزمندی را تند بدوانی تا تو را به آبشخورهای هلاکت فرو آورند[۳۷].[۳۸]

مصرف از دیدگاه اسلام

مکتب اسلام، انسان را به حفظ اعتدال و میانه‌روی در مصرف رهنمون می‌دارد: و کسانی هستند که چون انفاق کنند، نه ولخرجی می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند؛ و میان این دو روش حد وسط را برمی‌گزینند ﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا[۳۹]. میانه‌روی در مصرف، مال آدمی را توسعه می‌بخشد. از این‌رو امام (ع)، میانه‌روی را نیمی از معیشت می‌داند و می‌فرماید: آنکه به‌ اندازه خرج کند، تهی‌دست نشود[۴۰]. البته در منظر امام، صرف اسراف در مصرف و استفاده از مواهب الهی مورد نکوهش نیست، بلکه بخشش بی‌حساب و کتاب نیز، مورد نکوهش قرار گرفته و در آن مورد نیز، اصل اعتدال مورد نظر بوده است تا انسان‌ها در سایه حفظ اعتدال، کرامت خود را حفظ کنند و به اسراف و تبذیر گرفتار نشوند. حفظ اعتدال موارد گوناگونی از عرصه‌های زندگی را شامل می‌شود؛ عرصه‌هایی چون خوردن و آشامیدن، چنان‌که به اندازه خوردن را عفاف می‌داند و پرخوری را اسراف[۴۱]، فرش و بستر، مسکن و...[۴۲].

امام علی (ع) به یکی از یاران خود که خانه‌ای فراخ خریده بود، می‌فرماید: این خانه به این بزرگی را برای چه می‌خواهی؟ تو که در آخرت بیشتر بدان محتاجی. آری، اگر بخواهی بدین‌وسیله به آخرت برسی، یعنی میهمانان را پذیرایی کنی و در آن خویشاوندانت را بنوازی و حقوقی را که در این راه بر عهده داری ادا کنی، در این صورت آخرت خود را آباد ساخته‌ای[۴۳].[۴۴]

قناعت پیشگی: قناعت به‌عنوان فضیلت اخلاقی به معنای صرفه‌جویی در مصرف و راضی بودن آدمی به آن چیزی است که در اختیار دارد. امام (ع) ضمن عباراتی به تبیین مفهومی قناعت پرداخته‌اند؛ عباراتی چون: قناعت ثروتی است که از میان نرود[۴۵]، قناعت یعنی فرمانروایی و سروری[۴۶]، قناعت ثروتی است پایان‌ناپذیر[۴۷]. هم‌چنین در فرازی از نامه ۳۱ با پرهیز از آزمندی، مردمان را به سمت و سوی زندگی همراه با قناعت سوق می‌دهد. انسان‌ها در سایه زندگی مقتصدانه به گنج بزرگ قناعت دست می‌یابند[۴۸].[۴۹]

رزق و روزی: فرهنگ دین، رزق و روزی انسان‌ها را مقدّر و از جانب خداوند می‌داند. امام (ع) آگاهی می‌دهد که روزی بر دوگونه است: نخست روزی مقدّر که خود به‌سراغ آدمی می‌آید و انسان برای رسیدن به آن نیاز به تلاش چندانی ندارد؛ و نوع دیگر که آدمی در جست‌وجوی آن است و البته امکان دارد در سرنوشت آدمی بهره‌ای از آن برای انسان مقدر نشده‌اند.[۵۰]. چه بسا ثروتمندانی که از مال خود‌ بهره‌ای نبرده‌اند و خزانه‌دار دیگران شده‌اند. سفارش امام (ع) این است که مردمان، خود را برای کسب روزی بیشتر به زحمت و سختی نیفکنند: زندگی را آسان گیر، مادام که رکاب می‌دهد و رام توست. به‌خاطر افزون‌طلبی خود را به خطر میفکن[۵۱].[۵۲]

انفاق: انفاق در معنای هزینه کردن از مال برای دیگران و پرهیز از نگه‌داری مال نزد شخص است. با توجه به احادیثی که به‌صراحت بیان می‌دارد "خدا فقرا را شریک در اموال ثروتمندان قرار داده و روزی فقرا را در اموال ثروتمندان مقرر کرده است"، موضوع انفاق نه تنها به عنوان یک فضیلت و خیر اخلاقی که به عنوان یک وظیفه و دِین شرعی اهمیت می‌یابد[۵۳].

در یک جمع‌بندی کلی، آنچه مکتب علوی از نظام معیشتی در سطح خرد با عنوان اخلاق معیشتی مطرح می‌کند، حدنگه‌داری و استفاده از اموال و مصرف در حد میانه و کفاف است. در این‌صورت، اقتصاد مایه سعادت فرد و جامعه و حفظ قوام زندگی می‌شود و در غیر این‌صورت، افراد، اموال را از جایگاه اصلی خود خارج می‌کنند که در نهایت به ایجاد اختلال در اقتصاد خواهد انجامید. آن‌گاه پدیده فقر و تکاثر (زیاده‌خوای) در جامعه شکل می‌گیرد و توازن جامعه فرو می‌پاشد. در نتیجه اموال به‌خودی خود نقشی در سعادت و شقاوت فرد و جامعه ندارد، بلکه اگر افراد متوجه و عامل به اقتصاد اسلامی باشند، سعادت اجتماعی تضمین می‌شود و در غیر این‌صورت، عدالت از جوامع رخت برمی‌بندد و جوامع فرو خواهند پاشید[۵۴].

سلامت اقتصادی

فساد اقتصادی

اقتصاد مقاومتی

جهش اقتصادی

سیاست‌های اقتصادی

سیاست‌های مالی

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ﴿ وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ ؛ سوره لقمان، آیه ۱۹
  2. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 110.
  3. «و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.
  4. نهج البلاغه، حکمت ۱۳۴: «مَا عَالَ مَنِ اقْتَصَد»
  5. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 110.
  6. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 110-111.
  7. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 111.
  8. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 111.
  9. نهج البلاغه، نامه ۵۳
  10. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 112.
  11. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 112.
  12. نهج البلاغه، نامه ۶۷: «وَ انْظُرْ إِلَی مَا اجْتَمَعَ عِنْدَکَ مِنْ مَالِ اللَّهِ فَاصْرِفْهُ إِلَی مَنْ قِبَلَکَ‏ مِنْ ذَوِی الْعِیَالِ وَ الْمَجَاعَةِ مُصِیباً بِهِ مَوَاضِعَ [الْمَفَاقِرِ] الْفَاقَةِ وَ الْخَلَّاتِ وَ مَا فَضَلَ عَنْ ذَلِکَ فَاحْمِلْهُ إِلَیْنَا لِنَقْسِمَهُ فِیمَنْ قِبَلَنَا»
  13. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 112.
  14. نهج البلاغه، نامه ۲۵
  15. نهج البلاغه، نامه ۵۱
  16. نهج البلاغه، نامه ۵۳: «وَ تَفَقَّدْ أَمْرَ الْخَرَاجِ بِمَا يُصْلِحُ أَهْلَهُ فَإِنَّ فِي صَلَاحِهِ وَ صَلَاحِهِمْ صَلَاحاً لِمَنْ سِوَاهُمْ وَ لَا صَلَاحَ لِمَنْ سِوَاهُمْ إِلَّا بِهِمْ»
  17. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 112-113.
  18. نهج البلاغه، نامه ۵۳
  19. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 113.
  20. نهج البلاغه، نامه ۵۳
  21. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 113.
  22. نهج البلاغه، حکمت ۲۱۷
  23. نهج البلاغه، حکمت ۴۶۷
  24. نهج البلاغه، حکمت ٣٢٨: « إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِيٌّ وَ اللَّهُ تَعَالَى [جَدُّهُ‏] سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِك‏»
  25. نهج البلاغه، حکمت ۴۲۱
  26. نهج البلاغه، حکمت ۳۷۸
  27. نهج البلاغه، خطبه ۱۵
  28. نهج البلاغه، حکمت ۲۲۲
  29. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 113.
  30. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 113-114.
  31. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 114.
  32. «و از آنچه خداوند حلال و پاکیزه روزی شما کرده است بخورید و از خداوند که بدو ایمان دارید پروا کنید» سوره مائده، آیه ۸۸.
  33. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 114.
  34. «و دارایی‌هایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کم‌خردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.
  35. «و کسانی که (توان) زناشویی نمی‌یابند باید خویشتنداری کنند تا خداوند به آنان از بخشش خویش بی‌نیازی دهد و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را می‌خواهند اگر در آنها خیری سراغ دارید بازخریدشان را بپذیرید و از مال خداوند که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید و کنیزان خود را که خواستار پاکدامنی هستند برای به دست آوردن کالای ناپایدار زندگانی این جهان به زنا واندارید و اگر کسی آنان را وادار کند (بداند که) پس از واداشتنشان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نور، آیه ۳۳.
  36. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 114.
  37. نهج البلاغه، نامه ۳۱: «فَخَفِّضْ فِي الطَّلَبِ وَ أَجْمِلْ فِي الْمُكْتَسَبِ ... وَ إِيَّاكَ أَنْ تُوجِفَ بِكَ مَطَايَا الطَّمَعِ فَتُورِدَكَ مَنَاهِلَ‏ الْهَلَكَةِ»
  38. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 114-115.
  39. «و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.
  40. نهج البلاغه، حکمت ۱۳۴: «مَا عَالَ مَنِ اقْتَصَد»
  41. غرر الحکم، ۲۳۴
  42. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 115.
  43. نهج البلاغه، خطبه ٢٠٩: «مَا كُنْتَ تَصْنَعُ [بِسَعَةِ] بِسِعَةِ هَذِهِ الدَّارِ فِي الدُّنْيَا- [أَمَا] وَ أَنْتَ إِلَيْهَا فِي الْآخِرَةِ كُنْتَ أَحْوَجَ وَ بَلَى إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ تَقْرِي فِيهَا الضَّيْفَ وَ تَصِلُ فِيهَا الرَّحِمَ وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا فَإِذاً أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ»
  44. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 115.
  45. نهج البلاغه، حکمت ۵۴
  46. نهج البلاغه، حکمت ۲۲۰
  47. نهج البلاغه، حکمت ۴۵۷
  48. نهج البلاغه، حکمت ۳۶۳
  49. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 115-116.
  50. «وَ اعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّ الرِّزْقَ رِزْقَانِ رِزْقٌ تَطْلُبُهُ وَ رِزْقٌ يَطْلُبُكَ فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَأْتِهِ أَتَاكَ»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱
  51. «فَخَفِّضْ فِي الطَّلَبِ وَ أَجْمِلْ فِي الْمُكْتَسَبِ فَإِنَّهُ رُبَّ طَلَبٍ قَدْ جَرَّ إِلَى حَرَبٍ... وَ إِيَّاكَ أَنْ تُوجِفَ بِكَ مَطَايَا الطَّمَعِ فَتُورِدَكَ مَنَاهِلَ الْهَلَكَةِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱
  52. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 116.
  53. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 116.
  54. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 116.