القاب امام علی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۹: خط ۹:
[[امام]] {{ع}} القاب‌<ref>لقب، غیر از کنیه است و همان صفت مشهوری است که برای ستایش یا نکوهش شخص به کارمی‌رود، مانند صادق و کذاب.</ref> و اوصاف بسیاری دارد که هر کدام، اشاره‌ای دارند به بُعدی از ابعاد والای [[علمی]]، عملی، [[فرهنگی]]، [[اجتماعی]]، [[معنوی]] و [[سیاسی]] [[شخصیت]] او. بسیاری از این [[القاب]]، درروزگار [[پیامبر خدا]] شناخته شده بود که [[پیامبر خدا]]، [[امام]] {{ع}} را بدان‌ها خطاب می‌کرد.
[[امام]] {{ع}} القاب‌<ref>لقب، غیر از کنیه است و همان صفت مشهوری است که برای ستایش یا نکوهش شخص به کارمی‌رود، مانند صادق و کذاب.</ref> و اوصاف بسیاری دارد که هر کدام، اشاره‌ای دارند به بُعدی از ابعاد والای [[علمی]]، عملی، [[فرهنگی]]، [[اجتماعی]]، [[معنوی]] و [[سیاسی]] [[شخصیت]] او. بسیاری از این [[القاب]]، درروزگار [[پیامبر خدا]] شناخته شده بود که [[پیامبر خدا]]، [[امام]] {{ع}} را بدان‌ها خطاب می‌کرد.


برخی از این [[القاب]] چنین‌اند: "[[أعلمُ الامة]]"، "[[أقضَی الامة]]"، "[[أولُ مَن أسلَمَ]]"، "[[أولُ مَن صلی]]"، "[[خیر البشر]]"، "[[أمیر المؤمنین]]"، "[[إمام المتقین]]"، "[[قائد]] الغُر المُحَجلین"، "[[سید]] المسلمین"، "[[سید]] المؤمنین"، "[[یعسوب المؤمنین]]"، "[[الأنزع البطین]]"، "[[عمود الدین]]"، "[[سید الشهداء]]"، "[[سید]] العرب"، "[[رایة الهدی]]"، "[[باب الهدی]]"، "[[حَیدر]]"، "[[المرتضی]]"، "[[الولی]]" و "[[الوصی]]". [[پیامبر]] با این [[القاب]] به جایگاه والای او در [[رهبری]] ره می‌نمود و برای آن زمینه‌سازی می‌کرد؛ لذا در میان [[القاب]] [[علی]] {{ع}}، این دو [[لقب]] از بقیه مشهورتر است: "[[أمیر المؤمنین]]" و "[[وصی]]"<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۲۹؛ [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[‌پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|‌پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۶۴.</ref>.
برخی از این [[القاب]] چنین‌اند: "[[أعلمُ الامة]]"، "[[أقضَی الامة]]"، "[[أولُ مَن أسلَمَ]]"، "[[أولُ مَن صلی]]"، "[[خیر البشر]]"، "[[أمیر المؤمنین]]"، "[[إمام المتقین]]"، "[[قائد]] الغُر المُحَجلین"، "[[سید]] المسلمین"، "[[سید]] المؤمنین"، "[[یعسوب المؤمنین]]"، "[[الأنزع البطین]]"، "[[عمود الدین]]"، "[[سید الشهداء]]"، "[[سید]] العرب"، "[[رایة الهدی]]"، "[[باب الهدی]]"، "[[حَیدر]]"، "[[المرتضی]]"، "[[الولی]]" و "[[الوصی]]". [[پیامبر]] با این [[القاب]] به جایگاه والای او در [[رهبری]] ره می‌نمود و برای آن زمینه‌سازی می‌کرد؛ لذا در میان [[القاب]] [[علی]] {{ع}}، این دو [[لقب]] از بقیه مشهورتر است: "[[أمیر المؤمنین]]" و "[[وصی]]"<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۲۹؛ [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[‌پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|‌پیشوایان هدایت ج۲]]، ص ۶۴.</ref>.


== القاب امیرالمؤمنین{{ع}} ==
== القاب امیرالمؤمنین{{ع}} ==

نسخهٔ ‏۱۴ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۷

مقدمه

امام (ع) القاب‌[۱] و اوصاف بسیاری دارد که هر کدام، اشاره‌ای دارند به بُعدی از ابعاد والای علمی، عملی، فرهنگی، اجتماعی، معنوی و سیاسی شخصیت او. بسیاری از این القاب، درروزگار پیامبر خدا شناخته شده بود که پیامبر خدا، امام (ع) را بدان‌ها خطاب می‌کرد.

برخی از این القاب چنین‌اند: "أعلمُ الامة"، "أقضَی الامة"، "أولُ مَن أسلَمَ"، "أولُ مَن صلی"، "خیر البشر"، "أمیر المؤمنین"، "إمام المتقین"، "قائد الغُر المُحَجلین"، "سید المسلمین"، "سید المؤمنین"، "یعسوب المؤمنین"، "الأنزع البطین"، "عمود الدین"، "سید الشهداء"، "سید العرب"، "رایة الهدی"، "باب الهدی"، "حَیدر"، "المرتضی"، "الولی" و "الوصی". پیامبر با این القاب به جایگاه والای او در رهبری ره می‌نمود و برای آن زمینه‌سازی می‌کرد؛ لذا در میان القاب علی (ع)، این دو لقب از بقیه مشهورتر است: "أمیر المؤمنین" و "وصی"[۲].

القاب امیرالمؤمنین(ع)

ابوالیتامیٰ و المساکین

از آنجا که امیر مؤمنان(ع)، پدر یتیمان و یاور بینوایان و بیوه‌زنان بود، ابوالیتامیٰ لقب گرفت. «اب» در اینجا به معنای صاحب و یاور است[۳]. آن حضرت فرمود: «أَنَا الْهَادِي وَ أَنَا الْمُهْتَدِي وَ أَنَا أَبُو الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ زَوْجُ الْأَرَامِلِ...»[۴]؛ «من هدایت‌گر و راه‌یافته، و پدر یتیمان و بینوایان و یاور بیوه‌زنانم...».

اسدالله

این لقب، نماد شجاعت و دلیری حضرت است. امام در برابر توده مسلمانان، رئوف‌ترین و مهربان‌ترین بود؛ ولی در برابر خائنان و دشمنان، قوی و خشن و باشهامت و شجاعت. ابن عباس می‌گوید: پرچم مهاجران در تمام جنگ‌ها، چون بدر، احد، خیبر، احزاب و فتح مکه، همواره در دست علی(ع) بود[۵]. چند لقب دیگر حضرت نیز نظیر اشد الناس، اشجع الناس، کرّار غیر فرّار نیز به همین معناست. در حدیث معراج، علی(ع) «اسدالله الغالب» نامیده شده است[۶].

الامام

امام، به معنای پیشوا و رهبر است. قرآن پیروی از «امام نور» را ستوده[۷]، «امام نار»[۸] را نکوهیده و طراز ارزیابی رهبری را بر نوع و چگونگی آن نهاده که عالی‌ترین آن، امامتی الهی و ابراهیم‌گونه است. عنوان پیشین با ضمیرهای خطاب، مانند «عَلِيٌّ إِمَامَكُمْ» و «أَنْتَ الْإِمَامُ» و با ضمیر غایب مانند «هُوَ الْإِمَامُ»، بارها بیان شده است[۹].

رسول خدا(ص) می‌فرماید: «علی با حق، و حق با او است و امام و جانشین پس از من، فقط همو است»[۱۰].[۱۱]

امیر المؤمنین

روایات بسیاری در توضیح این لقب وارد شده که در اوایل قرون اسلامی مورد استشهاد و منازعه شیعه و سنی قرار گرفته است. ابن خلدون، هنگامی که از انتساب عمر به این لقب از طرف عمرو عاص سخن می‌گوید، می‌نویسد: امیرالمؤمنین، در میان مردم به منزله لقبی برای علی(ع) تلقی گردید و آن‌گاه خلفای پس از وی این لقب را به وراثت از وی گرفتند. آن‌گاه شیعیان، لقب امام را به علی(ع) اختصاص دادند تا مقام امامت که اخت و مرادف خلافت است، صفت خاص او گردد. در مذهب ایشان نیز کنایه از این بود که علی برای امامت نماز، از ابوبکر شایسته‌تر است. پس کلمه امام را به علی(ع) و کسانی که پس از وی در مذهب آنان نامزد خلافت بوده‌اند، اختصاص دادند و همه ایشان را «امام» می‌گفتند[۱۲].

جایگاه و تجلیگاه لقب امیرالمؤمنین

۱. پیامبر به علی(ع) فرمود: «تویی آن‌که خداوند [در آغاز آفرینش] با خلقش به او احتجاج کرد؛ آن‌گاه که آنان را به پا داشت و پرسید: آیا پروردگار شما نیستم؟ همگی پاسخ دادند: آری. باز پرسید: آیا محمد پیامبرم نیست؟ همگی پاسخ دادند: بلی. پس گفت: و آیا علی امیر مؤمنان نیست؟ همگی از روی استکبار و سرکشی از پذیرش ولایت تو، پاسخ دادند: نه؛ مگر اندک افرادی که بسیار اندکند، و منظور از «اصحاب الیمین» همین‌ها هستند»[۱۳].

در روایت دیگری از پیامبر آمده است: «اگر مردم می‌دانستند از چه زمانی علی، امیرالمؤمنین نامیده شده است، حقش را انکار نمی‎کردند»[۱۴].

۲. پیامبر اسلام(ص) فرمود: «به راستی که در لوح محفوظ زیر عرش خدا، [نوشته است]: علی بن ابی‌طالب، امیرمؤمنان است»[۱۵].

۳. پیامبر اسلام(ص) دستور می‌داد که به علی، با عنوان «یا امیرالمؤمنین» سلام کنید[۱۶]. اسامه، با اعتراض به غصب امارت از سوی ابوبکر به او گفت: آیا این داستان را از یاد برده‌ای: هنگامی که پیامبر به ما فرمان داد بر علی(ع) با عنوان امیرالمؤمنین سلام کنیم، تو پرسیدی: آیا این فرمانی از جانب خدا و رسول او است؟ حضرت فرمود. آری. عمر برخاست و گفت: آیا این دستوری از طرف خدا و رسول او است؟ پیامبر فرمود: آری. سپس همگی برخاستند و بر او سلام کردند؛ و من که از همه شما کم‌سن و سال‌تر بودم، ایستادم و با تعبیر امیرالمؤمنین سلام کردم. ابوبکر گفت: خدا هیچ‌گاه پیامبری و خلافت را در یک خاندان جمع نمی‌کند[۱۷].

۴. حارث بن خزرج انصاری، صاحب پرچم انصار، می‌گوید: از رسول خدا(ص) شنیدم که به علی(ع) فرمود: «ای علی، پس از من، بر تو مقدم نمی‌شود جز کسی که تسلیم امر خدا نیست. اهل آسمان‌ها و عالم غیب، به حقیقت تو را امیرالمؤمنین می‌نامند»[۱۸].[۱۹]

الأنزع البطین

پیامبر فرمود: «علی جان! خداوند تو و خاندان و پیروانت و دوستداران شیعیانت را آمرزید؛ پس به تو مژده باد به راستی که «أنزع البطین» تویی که از شرک و دوگانه‌پرستی جدا شده‌ای و از علم، پُر گشته‌ای»[۲۰].[۲۱]

خلیفة رسول الله

خلیفه، به معنای جانشین، کاربردهای گوناگونی دارد و درباره خلافت امیر مؤمنان(ع) دو برداشت گوناگون وجود دارد:

  1. الف) حضرت در شمار خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس و سایر حاکمان جهان اسلام تا امروز یا چهارمین نفر از چهار خلیفه نخستین است. این وجه، نه تنها مایه فخر علی نیست، بلکه اهانتی به آن معصوم مظلوم است که روزگار او را تنزل داد.
  2. ب) مقام معنوی خلیفة‌اللهی و ولی‌اللهی که زمینه‌ای است برای منصوب شدن به منصبی ظاهری چون نبوت و امامت و به همین معنا است که علی(ع)، حجة الله، ولی الله، خلیفة الله و خلیفه رسول الله است. آن‌چه برازنده علی(ع) است، همین است، نه آن منصب ظاهری؛ همان‌که پس از بیعت با امام، یکی از شیعیانش عرض کرد: تو زیور و فخر خلافتی، نه اینکه خلافتْ زیور تو باشد.

پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «به راستی که علی بن ابی‌طالب خلیفه خدا و خلیفه من و حجت خدا و حجت من است»[۲۲]. نیز خطاب به علی(ع) فرموده‌اند: إنک لحجة الله علی خلقه و أمینه علی سره و خلیفة الله علی عباده}}؛ «به راستی که تو حجت خدا بر خلقش و امین او بر سرش و خلیفه خدا بر بندگانش هستی»[۲۳].[۲۴]

ساقی کوثر

علی، نخستین کسی است که در قیامت بر حوض کوثر وارد می‌شود. پیامبر به او می‌فرمود: [ای علی] در آخرت، تو نزدیک‌ترین فرد به من هستی، و نخستین کسی هستی که در کنار حوض کوثر نزدم می‌آیی و نخستین فرد از امتم خواهی بود که به بهشت وارد می‌شوی[۲۵]. این منصب را پیامبر برای علی(ع) درخواست کرد و مستجاب شد[۲۶]. همچنین از پیامبر نقل است که فرمود: «تو فردای قیامت بر سر حوض کوثر یاورم هستی و در مقام محمودْ یار و همراه منی»[۲۷].[۲۸]

سیف الله

رسول خدا(ص) می‌فرماید: «جنگ با علی، جنگ با خدا، و صلح با او، صلح با خداست»[۲۹]، «دوست علی، دوست خدا و دشمن علی، دشمن خداست»[۳۰].

پیامبر علی(ع) را شمشیر خطاناپذیر خدا خوانده، می‌فرماید: «ای علی، تویی جنگجوی عرب، کشنده پیمان‌شکنان و منحرفان و ستم‌گران، و تو برادر منی و مولای هر مؤمنی و شمشیر خطاناپذیر خدایی»[۳۱].[۳۲].[۳۳]

صدیق اکبر

صدیق کسی را گویند که در کردار و گفتار، راست و درست و تصدیق کننده حق است. قرآن، حضرت ابراهیم و یوسف و ادریس را «صدیق» لقب می‌دهد[۳۴]. سه آیه با مضمون صدیق بر علی(ع) تطبیق شده است و[۳۵] ایشان افتخار می‌کند که خدای سبحان، او را صدیق اکبر نامیده است. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: پروردگارم در شب معراج فرمود: تو برگزیده منی از آفریدگانم، و پس از تو صدیق اکبر است. پرسیدم: «پروردگارا، صدیق اکبر کیست؟ فرمود: برادرت علی بن ابی‌طالب»[۳۶].

پیامبر گرامی(ص) در چند مناسبت، علی(ع) را «الصدیق الاکبر» نامید؛ از جمله[۳۷]: «سَتَكُونُ بَعْدِي فِتْنَةٌ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَالْزَمُوا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ فَإِنَّهُ أَوَّلُ مَنْ يَرَانِي وَ أَوَّلُ مَنْ يُصَافِحُنِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ هُوَ الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ»[۳۸]؛ «به زودی فتنه‌ای پس از من رخ می‌دهد. هرگاه چنین شد، به علی بن ابی‌طالب بپیوندید و همراهش باشید؛ زیرا او نخستین کسی است که مرا می‌بیند، و نخستین کسی است که در قیامت با من مصافحه می‌کند، و او صدیق اکبر است»[۳۹].

فاروق امت

فاروق، یعنی روشن‌گر و جداکننده حق از باطل. پیامبر اکرم(ص) می‌فرمود: به زودی پس از من فتنه پدید می‌آید. وقتی چنان شد، ملازم و همراه علی بن ابی‌طالب باشید؛ زیرا روز قیامت، او نخستین شخصی است که با من دیدار می‌کند و نخستین کسی است که با من مصافحه می‌کند و او صدیق اکبر و فاروق این امت است که حق و باطل را جدا می‌کند...[۴۰].

نیز می‌فرماید: «ای علی، تو بزرگ‌ترین شاخص حق و باطلی»[۴۱]. همچنین پیامبر دست علی(ع) را گرفت و فرمود: «این علی، فاروق این امت است که حق و باطل را از هم جدا می‌سازد»[۴۲].[۴۳]

مرتضیٰ

مرتضیٰ از اوصاف مشهور امام علی(ع) است. ابن عباس می‌گوید: علی(ع) همواره در تمام کارهایش، در پی خشنودی خدا و رسول بود؛ به همین دلیل، مرتضی نامیده شد[۴۴]. پیامبر در این باره، وجه دیگری را بیان می‌فرماید: «مرتضی نامیده شد؛ زیرا خدای بلندمرتبه او را پسندید و از او خشنود شد»[۴۵].[۴۶]

وصی

در صدر اسلام، علی(ع) به «وصی» مشهور بود. فراوانی روایاتی که به مناسبت‌های گوناگون، صفت وصی را بر او اطلاق کرده، از نشانه‌های این حقیقت است، و از آغاز دعوت به اسلام، در میهمانی یوم الانذار، وصایت او مطرح شد. در آن روز، حضرت رسول(ص) پرسید: «أَيُّكُمْ يَكُونُ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَارِثِي؟...» و در پایان فرمود: «يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ! هَذَا أَخِي، وَ وَارِثِي وَ وَصِيِّي‏...»[۴۷]؛ «ای فرزندان عبدالمطلب این [علی] برادر و وارث و وصی من است...».

دستور ابلاغ وصایت، از جانب خداوند بود و حضرت رسول(ص) در این باره می‌فرماید: «مژده بادت ای علی! زیرا جبرئیل نزدم آمد و به من گفت‌: ای محمد، به راستی خداوند اصحاب تو را بررسی کرد؛ پس پسر عمو و دامادت، همسر دخترت فاطمه را بهترینِ اصحابت یافت و او را به وصایت تو برگزید»[۴۸].[۴۹]

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

  1. آخرین خطبه امام علی
  2. شهادت آرزوی امام علی
  3. پدر امام علی
  4. از ذو قار تا بصره‌
  5. ازدواج امام علی
  6. امارت امام علی در حدیث
  7. امامت امام علی در حدیث
  8. انواع دانش‌های امام علی
  9. انگیزه‌های دشمنی با امام علی
  10. ایثار امام علی در شب هجرت
  11. بازگشت خورشید برای امام علی
  12. اقدامات امام علی در جنگ بدر
  13. بیعت با امام علی
  14. اقدامات امام علی در جنگ تبوک
  15. ترور امام علی
  16. توطئه برای ترور امام علی
  17. جایگاه علمی امام علی
  18. اقدامات امام علی در جنگ احد
  19. اقدامات امام علی در جنگ بنی قریظه
  20. اقدامات امام علی در جنگ بنی نضیر
  21. اقدامات امام علی در جنگ حنین
  22. خبر دادن پیامبر از شهادت علی
  23. خلافت امام علی در حدیث
  24. اقدامات امام علی در جنگ خندق
  25. اقدامات امام علی در جنگ خیبر
  26. داوری‌های امام علی
  27. دشمنان امام علی
  28. دعاهای پیامبر خاتم برای امام علی
  29. دلایل تنهایی امام علی
  30. حب امام علی
  31. رویارویی امام علی با ناکثین
  32. زیان‌های دشمنی با امام علی
  33. سیاست‌های اجتماعی امام علی
  34. سیاست‌های اداری امام علی
  35. سیاست‌های اقتصادی امام علی
  36. سیاست‌های امنیتی امام علی
  37. سیاست‌های جنگی امام علی
  38. سیاست‌های حکومتی امام علی
  39. سیاست‌های فرهنگی امام علی
  40. سیاست‌های قضایی امام علی
  41. سیمای امام علی
  42. شکست بت‌ها توسط امام علی
  43. شکایت امام علی از نافرمانی یارانش
  44. عصمت امام علی در حدیث
  45. علم امام علی در حدیث
  46. امام علی از زبان اهل بیت
  47. امام علی از زبان دشمنانش
  48. امام علی از زبان قرآن
  49. امام علی از زبان همسران پیامبر
  50. امام علی از زبان پیامبر
  51. امام علی از زبان یارانش
  52. امام علی از زبان یاران پیامبر
  53. امام علی از زبان خودش
  54. غلو در دوست داشتن امام علی
  55. اقدامات امام علی در ماجرای فتح مکه
  56. فرزندان امام علی
  57. لقب‌های امام علی
  58. مأموریت امام علی
  59. محبوبیت امام علی
  60. محدودیت‌های امام علی در انتخاب کارگزاران
  61. هشدار امام علی به یارانش درباره نافرمانی
  62. نافرمانی سپاه امام علی
  63. نام‌های امام علی
  64. نسب امام علی
  65. نیرنگ‌های دشمنان امام علی
  66. هدایت امام علی در حدیث
  67. وراثت امام علی در حدیث
  68. وصایت امام علی در حدیث
  69. ولادت امام علی
  70. ولایت امام علی در حدیث
  71. ویژگی‌های اخلاقی امام علی
  72. ویژگی‌های اعتقادی امام علی
  73. ویژگی‌های امام علی
  74. ویژگی‌های جنگی امام علی
  75. ویژگی‌های دشمنان امام علی
  76. ویژگی‌های دوستداران امام علی
  77. ویژگی‌های سیاسی امام علی
  78. ویژگی‌های عملی امام علی
  79. پذیرفته شدن دعاهای امام علی
  80. پرورش امام علی
  81. پس از شهادت امام علی
  82. پیشگویی امام علی
  83. کارگزاران امام علی
  84. کنیه‌های امام علی
  85. کین‌ورزی به امام علی
  86. یاران امام علی
  87. یاری خواستن امام علی از کوفیان‌
  88. یوم‌الدار

منابع

پانویس

  1. لقب، غیر از کنیه است و همان صفت مشهوری است که برای ستایش یا نکوهش شخص به کارمی‌رود، مانند صادق و کذاب.
  2. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۲۹؛ حکیم، سید منذر، ‌پیشوایان هدایت ج۲، ص ۶۴.
  3. تستری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۱، ص۱۶؛ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب ص۴۱ – ۴۵.
  4. تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۴، ص۲۸۵؛ قندوزی، سلیمان، ینابیع الموده، ج۳، ص۴۰۱.
  5. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۷۲؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۳۷۴؛ گنجی شافعی، کفایة الطالب، ص۱۳۴ – ۱۳۵.
  6. تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۴، ص۲۷۹، به نقل از: کشفی ترمذی، محمد صالح، المناقب المرتضویه، ص۱۵۹.
  7. ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳؛ ﴿وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ «و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۴؛ ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
  8. ﴿وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ «و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند» سوره توبه، آیه ۱۲؛ ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا می‌خوانند و روز رستخیز یاری نخواهند شد» سوره قصص، آیه ۴۱.
  9. ری‌شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب(ع)، ج۲، ص۱۹۰ - ۱۹۱، ۱۹۵ - ۱۹۶.
  10. «عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُ مَعَهُ وَ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْخَلِيفَةُ بَعْدِي»؛ خزاز قمی، ابو القاسم، کفایة الأثر، ص۱۰۰، ۱۱۷، ۱۳۲، ۱۵۷؛ ری‌شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب(ع)، ج۲، ص۱۹۰ - ۱۹۱.
  11. مختاری، علی، مقاله «نام‌ها و لقب‌های امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰، ص ۳۴۵.
  12. ابن خلدون، مقدمه، ترجمه پروین گنابادی، ج۱، ص۳۴۳.
  13. «أَنْتَ الَّذِي احْتَجَ اللَّهُ بِهِ فِي ابْتِدَاءِ الْخَلْقِ حَيْثُ أَقَامَهُمْ فَقَالَ ﴿أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا جَمِيعاً بَلى فَقَالَ مُحَمَّدٌ رَسُولِي فَقَالُوا جَمِيعاً بَلَى فَقَالَ وَ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالُوا جَمِيعاً لَا اسْتِكْبَاراً وَ عُتُوّاً عَنْ وَلَايَتِكَ إِلَّا نَفَرٌ قَلِيلٌ وَ هُمْ أَقَلُّ الْقَلِيلِ وَ هُمْ أَصْحَابُ الْيَمِينِ»، سید ابن طاووس، الیقین، ص۲۱۳، ۲۳۱، ۳۸۲؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۸۵، ح۴۳؛ ج۳۷، ص۳۰۶، ح۳۵؛ ج۲۶، ص۲۸۵، ح۴۴؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۵۴۸.
  14. «لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَتَى سُمِّيَ عَلِيّاً أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لَمْ يُنْكِرُوا حَقَّهُ...»؛ سید ابن طاووس، الیقین، ص۲۳۵ و ۳۸۲؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۸۵، ح۴۴ و ج۳۷، ص۳۰۶، ح۳۵.
  15. «إِنَّ فِي اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ تَحْتَ الْعَرْشِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ»؛ سید ابن طاووس، الیقین، ص۳۸۱.
  16. سید ابن طاووس، الیقین، ص۱۳۲.
  17. سید ابن طاووس، الیقین، ص۳۱۰ - ۳۱۱؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۳۰۷؛ تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۴، ص۲۷۷؛ ج۱۵، ص۱۹۷؛ ج۳۱، ص۱۹.
  18. «يَا عَلِيُّ لَا يَتَقَدَّمُكَ بَعْدِي إِلَّا كَافِرٌ وَ إِنَّ أَهْلَ السَّمَاوَاتِ لَيُسَمُّونَكَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ»، سید ابن طاووس، الیقین، ص۲۷۸؛ ابن شهر آشوب، المناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۵۴۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۷، ص۳۰۷ و ۳۱۰؛ مصحح کتاب الیقین می‌گوید: در مصدر [مأة حدیث ابن شاذان (ش (۲۶)] چنین است: «فَأَنْتَ يَا عَلِيُّ أَمِيرُ مَنْ فِي السَّمَاءِ وَ أَمِيرُ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ أَمِيرُ مَنْ مَضَى وَ أَمِيرُ مَنْ بَقِيَ فَلَا أَمِيرَ قَبْلَكَ وَ لَا أَمِيرَ بَعْدَكَ لِأَنَّهُ لَا يَجُوزُ أَنْ يُسَمَّى بِهَذَا الِاسْمِ مَنْ لَمْ يُسَمِّهِ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ‌».
  19. مختاری، علی، مقاله «نام‌ها و لقب‌های امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰، ص ۳۵۲.
  20. «يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ غَفَرَ لَكَ وَ لِأَهْلِكَ وَ لِشِيعَتِكَ وَ مُحِبِّي شِيعَتِكَ وَ مُحِبِّي مُحِبِّي شِيعَتِكَ فَأَبْشِرْ فَإِنَّكَ الْأَنْزَعُ الْبَطِينُ مَنْزُوعٌ مِنَ الشِّرْكِ بَطِينٌ مِنَ الْعِلْمِ»، جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۳۰۸، ح۲۴۷؛ ابن مغازلی، مناقب علی بن ابی‌طالب، ص۳۱۶ – ۳۱۷، ح۴۵۶؛ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۲۹۴، ح۲۸۴، ح۶؛ شیخ طوسی، الامالی، ص۲۹۳، ح۵۷۰؛ تستری، قاضی نور الله، احقاق الحق، ج۳۰، ص۱۴۶ و ۱۵۳؛ ج۲۰، ص۵۶۱؛ ناظم زاده، اصغر، مظهر ولایت، ص۴۶.
  21. مختاری، علی، مقاله «نام‌ها و لقب‌های امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰، ص ۳۶۳.
  22. «إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ خَلِيفَةُ اللَّهِ وَ خَلِيفَتِي وَ حُجَّةُ اللَّهِ وَ حُجَّتِي»، شیخ صدوق، الامالی، ص۲۷۱، ح۲۹۹؛ کراچکی، محمد بن علی، کنز الفوائد، ص۲، ح۱۳؛ ابن شاذان، مأة منقبه، ص۵۸، ح۱۴.
  23. تستری، قاضی نور الله، احقاق الحق، ج۵، ص۵۰، به نقل از: قندوزی، سلیمان، ینابیع الموده، ص۵۲.
  24. مختاری، علی، مقاله «نام‌ها و لقب‌های امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰، ص ۳۶۴.
  25. تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۴، ص۲۸۹ ـ ۲۹۰؛ ج۱۵، ص۴۳۳؛ ج۲۰، ص۴۹۱ - ۴۹۲؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۱۵۶ ـ ۱۵۷؛ ری‌شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب(ع)، ج۸، ص۱۵۳ ـ ۱۵۷.
  26. خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۲۹۴، ح۲۸۰؛ احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ج۲، ص۶۶۱، ح۱۱۲۷؛ طبری، محب الدین ذخائر العقبی، ص۱۵۵.
  27. «يَا عَلِيُّ أَنْتَ صَاحِبِي عَلَى الْحَوْضِ غَداً وَ أَنْتَ صَاحِبِي فِي الْمَقَامِ الْمَحْمُودِ»؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۴۱۱، ح۵۳۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۹، ص۹۳، ح۳.
  28. مختاری، علی، مقاله «نام‌ها و لقب‌های امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰، ص ۳۶۶.
  29. «حَرْبُ عَلِيٍّ حَرْبُ اللَّهِ وَ سِلْمُ عَلِيٍّ سِلْمُ اللَّهِ‌»؛ شیخ صدوق، الخصال، ص۴۹۶، ح۵؛ همو، الامالی، ص۱۴۹، ح۱۴۶.
  30. «وَلِيُّ عَلِيٍّ وَلِيُ اللَّهِ وَ عَدُوُّ عَلِيٍّ عَدُوُّ اللَّهِ»؛ طبری، عماد الدین، بشارة المصطفی، ص۱۹؛ سبزواری، محمدباقر، جامع الاخبار، ص۵۱، ح۵۶.
  31. «يَا عَلِيُّ أَنْتَ فَارِسُ الْعَرَبِ وَ قَاتِلُ النَّاكِثِينَ وَ الْمَارِقِينَ وَ الْقَاسِطِينَ- وَ أَنْتَ أَخِي وَ مَوْلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ سَيْفُ اللَّهِ الَّذِي لَا يُخْطِئُ»؛ ابطحی اصفهانی، محمدباقر، صحیفة الامام الرضا(ع)، ص۲۷۵، ح۱۴؛ ری‌شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب(ع)، ج۹، ص۴۲۶، ح۴۷۶۴.
  32. تستری، قاضی نور الله، احقاق الحق، ج۴، ص۱۱۵، ۲۷۹، ۳۸۶؛ ج۶، ص۱۵۳؛ ج۱۵، ص۴۲، ۵۹، ۲۰۰، ۴۳۵، ۴۳۶، ۴۷۰؛ ج۲۰، ص۲۸۳ - ۵۱۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۶۱؛ ج۵۲، ص۳۰۴؛ ج۳۸، ص۹۰؛ ج۴۰، ص۴۳؛ ج۴۲، ص۶۷.
  33. مختاری، علی، مقاله «نام‌ها و لقب‌های امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰، ص ۳۶۸.
  34. ﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا «و در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او پیامبری بسیار راستگو بود» سوره مریم، آیه ۴۱؛ ﴿يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنَا فِي سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ «یوسف، ای (یار) راستگو! درباره (خواب دیدن) هفت گاو فربه که هفت گاو لاغر آنها را می‌خورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشک دیگر نظرت را به ما بگو باشد که من نزد مردم برگردم شاید که (به تعبیر آن) دانا گردند» سوره یوسف، آیه ۴۶؛ ﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا «و در این کتاب، ادریس را یاد کن که پیامبری بسیار راستگو بود» سوره مریم، آیه ۵۶.
  35. ﴿أُولَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ «همان راستگویان و شهیدانند» سوره حدید، آیه ۱۹؛ ﴿فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ «کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود» سوره نساء، آیه ۶۹؛ ر.ک: حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۵۳ - ۱۵۵؛ ج۲، ص۱۲۰؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۵، ص۳۲۸؛ ابن مغازلی، مناقب الامام علی بن ابی‌طالب، ص۲۶۷، ح۳۶۹.
  36. «يَا رَبِّ وَ مَنْ الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ؟ قَالَ: أَخُوكَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ»؛ علامه امینی، الغدیر، ج۲، ص۴۴۲ - ۴۴۳، ح۴.
  37. تستری، قاضی نور الله، احقاق الحق، ج۴، ص۲۶؛ علامه امینی، الغدیر، ج۲، ص۴۴۱؛ ری‌شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب(ع)، ج۸، ص۱۲۸ - ۱۲۹، ح۳۴۰۷ - ۳۴۱۰؛ علامه امینی، الغدیر، ج۳، ص۳۰۸ - ۳۵۰؛ ج۲، ص۴۴۰ - ۴۴۴.
  38. تستری، قاضی نور الله، احقاق الحق، ج۴، ص۲۶؛ علامه امینی، الغدیر، ج۲، ص۴۴۱؛ ری‌شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب(ع)، ج۸، ص۱۲۸ - ۱۲۹، ح۳۴۰۷ و ۳۴۱۰؛ علامه امینی، الغدیر، ج۳، ص۳۰۸ – ۳۵۰؛ ج۲، ص۴۴۰ – ۴۴۴.
  39. مختاری، علی، مقاله «نام‌ها و لقب‌های امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰، ص ۳۷۰.
  40. تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۴، ص۲۶؛ عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج۴، ص۴۸، به نقل از: هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۲؛ علامه امینی، الغدیر، ج۲، ص۳۱۳ و ج۱۰، ص۴۹؛ گنجی شافعی، کفایة الطالب، ص۱۸۷؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۲۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۶۵۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۴، ص۱۷۱.
  41. «يَا عَلِيُّ أَنْتَ الْفَارُوقُ الْأَعْظَمُ‌»؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۶، ح۱۳؛ ری‌شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب(ع)، ج۸، ص۱۲۷ ۱۲۹ و ج۲، ص۲۴۳ – ۲۴۷.
  42. «هَذَا فَارُوقُ هَذِهِ الْأُمَّةِ يُفَرِّقُ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ»؛ ری‌شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب(ع)، ج۸، ص۱۲۸ - ۱۲۹؛ تستری، قاضی نور الله، احقاق الحق، ج۴، ص۳۶۹ – ۳۷۰، ۳۸۶ و ج۷، ص۳۷۲ و ج۱۵، ص۳۴۱ - ۳۴۵ و ج۲۰، ص۵۴۶ – ۵۴۸.
  43. مختاری، علی، مقاله «نام‌ها و لقب‌های امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰، ص ۳۷۳.
  44. مرعشی نجفی، شهاب الدین، ملحقات الاحقاق، ج۳۰، ص۱۴۶.
  45. «سُمِّيَ الْمُرْتَضَى لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ارْتَضَاهُ»؛ تستری، قاضی نور الله، احقاق الحق، ج۲، ص۳۳۰؛ ج۵، ص۷؛ ج۴، ص۱۱۳ و ۳۷۷؛ ج۷، ص۲۳۲-۲۳۳؛ ج۹، ص۱۹۳؛ ج۱۸، ص۲۲۷؛ ج۱۲، ص۱۲۶.
  46. مختاری، علی، مقاله «نام‌ها و لقب‌های امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰، ص ۳۷۵.
  47. ری‌شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب(ع)، ج۸، ص۱۰۹، ح۳۳۲۵، به نقل از شیخ صدوق، علل الشرائع، ص۱۷۰، ح۲.
  48. «أَبْشِرْ يَا عَلِيُّ فَإِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَانِي فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى نَظَرَ إِلَى أَصْحَابِكَ فَوَجَدَ ابْنَ عَمِّكَ وَ خَتَنَكَ عَلَى ابْنَتِكَ فَاطِمَةَ خَيْرَ أَصْحَابِكَ فَجَعَلَهُ وَصِيَّكَ...»، ری‌شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب(ع)، ص۱۱۱، ح۳۳۳۲، به نقل از: شیخ صدوق، الخصال، ص۵۷۷، ح۱.
  49. مختاری، علی، مقاله «نام‌ها و لقب‌های امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰، ص ۳۷۵.