بدون خلاصۀ ویرایش
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
۱. استدلال به امکان ذوات، جواهر و اجسام که [[آیات]] فراوانی به آن اشاره دارد؛ مانند ۳۸ [[محمّد]]<ref>{{متن قرآن|هَـٰٓأَنتُمْ هَـٰٓؤُلَآءِ تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا۟ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ فَمِنكُم مَّن يَبْخَلُ وَمَن يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِۦ وَٱللَّهُ ٱلْغَنِىُّ وَأَنتُمُ ٱلْفُقَرَآءُ وَإِن تَتَوَلَّوْا۟ يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوٓا۟ أَمْثَـٰلَكُم}} «هان! این شمایید که فرا خوانده میشوید تا در راه خداوند هزینه کنید، آنگاه برخی از شما تنگچشمی میورزند و هر که تنگچشمی بورزد به زیان خود تنگچشمی ورزیده است و خداوند بینیاز است و شما نیازمندید و اگر روی بگردانید گروهی دیگر را جانشین میگرداند سپس آنان» سوره محمّد، آیه ۳۸.</ref>؛ ۷۷ شعراء<ref>{{متن قرآن|فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّۭ لِّىٓ إِلَّا رَبَّ ٱلْعَـٰلَمِينَ}} «اینان (همه) دشمن منند جز پروردگار جهانیان» سوره شعراء، آیه ۷۷.</ref>؛ ۴۲ [[نجم]]<ref>{{متن قرآن|وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ ٱلْمُنتَهَىٰ}} «و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست» سوره نجم، آیه ۴۲.</ref>؛ ۹۱ انعام<ref>{{متن قرآن|وَمَا قَدَرُوا۟ ٱللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِۦٓ إِذْ قَالُوا۟ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَىٰ بَشَرٍۢ مِّن شَىْءٍۢ قُلْ مَنْ أَنزَلَ ٱلْكِتَـٰبَ ٱلَّذِى جَآءَ بِهِۦ مُوسَىٰ نُورًۭا وَهُدًۭى لِّلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُۥ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًۭا وَعُلِّمْتُم مَّا لَمْ تَعْلَمُوٓا۟ أَنتُمْ وَلَآ ءَابَآؤُكُمْ قُلِ ٱللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِى خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ}} «و خداوند را سزاوار ارجمندی وی ارج ننهادند که گفتند: خداوند بر هیچ بشری چیزی فرو نفرستاده است؛ بگو: کتابی را که موسی آورد چه کسی فرو فرستاد؟ که فروغی و رهنمودی برای مردم بود، آن را بر کاغذهایی مینگارید، (برخی از) آن را آشکار میدارید و بسیاری (دیگر) را پنهان میکنید؛ و آنچه شما و پدرانتان نمیدانستید به شما آموخته شد. بگو: خداوند (این قرآن را فرستاده است)؛ سپس آنان رها کن در بیهودگیشان به بازی پردازند» سوره انعام، آیه ۹۱.</ref>؛ ۵۰ ذاریات<ref>{{متن قرآن|فَفِرُّوٓا۟ إِلَى ٱللَّهِ إِنِّى لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌۭ مُّبِينٌۭ}} «پس، به سوی خداوند بگریزید که من از سوی او برای شما بیمدهندهای آشکارم» سوره ذاریات، آیه ۵۰.</ref> و ۲۸ رعد<ref>{{متن قرآن|ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ ٱللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ ٱللَّهِ تَطْمَئِنُّ ٱلْقُلُوبُ}} «همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref>. | ۱. استدلال به امکان ذوات، جواهر و اجسام که [[آیات]] فراوانی به آن اشاره دارد؛ مانند ۳۸ [[محمّد]]<ref>{{متن قرآن|هَـٰٓأَنتُمْ هَـٰٓؤُلَآءِ تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا۟ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ فَمِنكُم مَّن يَبْخَلُ وَمَن يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِۦ وَٱللَّهُ ٱلْغَنِىُّ وَأَنتُمُ ٱلْفُقَرَآءُ وَإِن تَتَوَلَّوْا۟ يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوٓا۟ أَمْثَـٰلَكُم}} «هان! این شمایید که فرا خوانده میشوید تا در راه خداوند هزینه کنید، آنگاه برخی از شما تنگچشمی میورزند و هر که تنگچشمی بورزد به زیان خود تنگچشمی ورزیده است و خداوند بینیاز است و شما نیازمندید و اگر روی بگردانید گروهی دیگر را جانشین میگرداند سپس آنان» سوره محمّد، آیه ۳۸.</ref>؛ ۷۷ شعراء<ref>{{متن قرآن|فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّۭ لِّىٓ إِلَّا رَبَّ ٱلْعَـٰلَمِينَ}} «اینان (همه) دشمن منند جز پروردگار جهانیان» سوره شعراء، آیه ۷۷.</ref>؛ ۴۲ [[نجم]]<ref>{{متن قرآن|وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ ٱلْمُنتَهَىٰ}} «و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست» سوره نجم، آیه ۴۲.</ref>؛ ۹۱ انعام<ref>{{متن قرآن|وَمَا قَدَرُوا۟ ٱللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِۦٓ إِذْ قَالُوا۟ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَىٰ بَشَرٍۢ مِّن شَىْءٍۢ قُلْ مَنْ أَنزَلَ ٱلْكِتَـٰبَ ٱلَّذِى جَآءَ بِهِۦ مُوسَىٰ نُورًۭا وَهُدًۭى لِّلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُۥ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًۭا وَعُلِّمْتُم مَّا لَمْ تَعْلَمُوٓا۟ أَنتُمْ وَلَآ ءَابَآؤُكُمْ قُلِ ٱللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِى خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ}} «و خداوند را سزاوار ارجمندی وی ارج ننهادند که گفتند: خداوند بر هیچ بشری چیزی فرو نفرستاده است؛ بگو: کتابی را که موسی آورد چه کسی فرو فرستاد؟ که فروغی و رهنمودی برای مردم بود، آن را بر کاغذهایی مینگارید، (برخی از) آن را آشکار میدارید و بسیاری (دیگر) را پنهان میکنید؛ و آنچه شما و پدرانتان نمیدانستید به شما آموخته شد. بگو: خداوند (این قرآن را فرستاده است)؛ سپس آنان رها کن در بیهودگیشان به بازی پردازند» سوره انعام، آیه ۹۱.</ref>؛ ۵۰ ذاریات<ref>{{متن قرآن|فَفِرُّوٓا۟ إِلَى ٱللَّهِ إِنِّى لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌۭ مُّبِينٌۭ}} «پس، به سوی خداوند بگریزید که من از سوی او برای شما بیمدهندهای آشکارم» سوره ذاریات، آیه ۵۰.</ref> و ۲۸ رعد<ref>{{متن قرآن|ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ ٱللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ ٱللَّهِ تَطْمَئِنُّ ٱلْقُلُوبُ}} «همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref>. | ||
۲. [[استدلال]] به امکان صفات که آیاتِ {{متن قرآن|خَلَقَ ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضَ بِٱلْحَقِّ تَعَـٰلَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«همو که آسمانها و زمین را راستین آفرید؛ فرابرترا که اوست از آنچه (با وی) شریک میدارند» سوره نحل، آیه ۳.</ref> و {{متن قرآن|ٱلَّذِى جَعَلَ لَكُمُ ٱلْأَرْضَ فِرَٰشًۭا وَٱلسَّمَآءَ بِنَآءًۭ...}}<ref>«آنکه زمین را برای شما بستر و آسمان را سرپناهی ساخت و از آسمان، آبی فرو فرستاد» سوره بقره، آیه ۲۲.</ref> به آن اشاره دارد. بیان این راه به [[طور]] خلاصه آن است که اجسام فلکی و عنصری در جسمیت مشترکاند، بنابراین اختصاص بعضی از آنها به برخی صفات از قبیل مقدار و شکل و حیّز خاص ـ که به جهت امکان آن نیازمند به علت است<ref>شوارق الالهام، ص۴۹۵.</ref> ـ نمیتواند به جهت جسمیت و لوازم آن باشد وگرنه باید همه اجسام در همه صفات اشتراک داشته باشند. ناگزیر باید عاملی جدای از اجسام وجود داشته باشد که خود، [[جسم]] نباشد؛ زیرا در صورتی که جسم باشد دوباره این سؤال مطرح میشود که چرا آن جسم از بین اجسام صفت عاملیت و مؤثریت یافت؟ عامل مزبور که خود، جسم نیست باید [[قادر]] مختار باشد، چون اگر موجَب باشد اختصاص بعضی از اجسام به برخی صفات ترجیح نخواهد داشت<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص۹۷ ـ ۹۸، شرح المواقف الایجی، ج ۸، ص۳ ـ ۴.</ref>. در پایان ذکر این نکته لازم است که [[اختلاف]] روش [[متکلمان]] و [[حکمای الهی]] در [[اثبات]] [[صانع]] بر اختلاف آنان درباره سبب احتیاج شیء به علت مبتنی است<ref>شوارق الالهام، ص۴۹۴.</ref> که به [[عقیده]] متکلمان حدوث و به [[اعتقاد]] [[حکما]] امکان ماهوی آن است<ref>اسفار، ج۱، ص۲۰۶؛ شرحمنظومه، ص۲۵۴ ـ ۲۵۵.</ref> و صدر المتألهین همان اشکالی را که [[حکیمان]] بر مختار متکلمان وارد کردهاند بر مختار خود آنان نیز وارد میداند و [[معتقد]] است که امکان ماهوی تنها میتواند واسطه در اثبات احتیاج و نیاز باشد؛ اما واسطه در ثبوت نیست؛ زیرا اگر واسطه در ثبوت باشد محذور تقدّم شیء بر نفس و تأخّر شیء از نفس لازم میآید. اگر سبب احتیاج وجود چیزی به علت، امکان ماهوی آن باشد امکان ماهوی باید مقدم بر [[حاجت]] و نیاز باشد و نیاز و حاجت، مقدم بر ایجاد و ایجاد، سابق بر وجود است و بنابر اصالت وجود، وجود، مقدم بر ماهیت، و ماهیت تابع آن است و امکان ماهوی که از سلب [[ضرورت]] وجود و عدم برای ماهیت به دست میآید وصف ماهیت و مؤخر از آن است و چنانچه ایجاب و [[وجوب]] نیز که در تحلیل [[ذهنی]] بر ایجاد و وجود مقدماند رعایت شوند مراتب افزون خواهد شد. اگر حدوث به دلیل اینکه وصف وجود و مؤخر از آن است نمیتواند سبب احتیاج وجود به علت باشد امکان ماهوی نیز بر همین [[قیاس]] نمیتواند سبب احتیاج باشد<ref>اسفار، ج ۱، ص۲۰۷، ۲۱۷، ۲۱۹؛ رحیق مختوم، ج ۳، ص۳۷۸ ـ ۳۷۹.</ref>. [[صدرالمتألهین]] با [[اثبات]] امکان فقری نیاز و احتیاج را به متن ذات و [[هویت]] معلول انتقال داده است<ref>اسفار، ج ۳، ص۲۷۶ ـ ۲۷۷؛ رحیق مختوم، ج ۳، ص۳۷۹.</ref>.<ref>[[سید رضا اسحاقنیا تربتی| | ۲. [[استدلال]] به امکان صفات که آیاتِ {{متن قرآن|خَلَقَ ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضَ بِٱلْحَقِّ تَعَـٰلَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«همو که آسمانها و زمین را راستین آفرید؛ فرابرترا که اوست از آنچه (با وی) شریک میدارند» سوره نحل، آیه ۳.</ref> و {{متن قرآن|ٱلَّذِى جَعَلَ لَكُمُ ٱلْأَرْضَ فِرَٰشًۭا وَٱلسَّمَآءَ بِنَآءًۭ...}}<ref>«آنکه زمین را برای شما بستر و آسمان را سرپناهی ساخت و از آسمان، آبی فرو فرستاد» سوره بقره، آیه ۲۲.</ref> به آن اشاره دارد. بیان این راه به [[طور]] خلاصه آن است که اجسام فلکی و عنصری در جسمیت مشترکاند، بنابراین اختصاص بعضی از آنها به برخی صفات از قبیل مقدار و شکل و حیّز خاص ـ که به جهت امکان آن نیازمند به علت است<ref>شوارق الالهام، ص۴۹۵.</ref> ـ نمیتواند به جهت جسمیت و لوازم آن باشد وگرنه باید همه اجسام در همه صفات اشتراک داشته باشند. ناگزیر باید عاملی جدای از اجسام وجود داشته باشد که خود، [[جسم]] نباشد؛ زیرا در صورتی که جسم باشد دوباره این سؤال مطرح میشود که چرا آن جسم از بین اجسام صفت عاملیت و مؤثریت یافت؟ عامل مزبور که خود، جسم نیست باید [[قادر]] مختار باشد، چون اگر موجَب باشد اختصاص بعضی از اجسام به برخی صفات ترجیح نخواهد داشت<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص۹۷ ـ ۹۸، شرح المواقف الایجی، ج ۸، ص۳ ـ ۴.</ref>. در پایان ذکر این نکته لازم است که [[اختلاف]] روش [[متکلمان]] و [[حکمای الهی]] در [[اثبات]] [[صانع]] بر اختلاف آنان درباره سبب احتیاج شیء به علت مبتنی است<ref>شوارق الالهام، ص۴۹۴.</ref> که به [[عقیده]] متکلمان حدوث و به [[اعتقاد]] [[حکما]] امکان ماهوی آن است<ref>اسفار، ج۱، ص۲۰۶؛ شرحمنظومه، ص۲۵۴ ـ ۲۵۵.</ref> و صدر المتألهین همان اشکالی را که [[حکیمان]] بر مختار متکلمان وارد کردهاند بر مختار خود آنان نیز وارد میداند و [[معتقد]] است که امکان ماهوی تنها میتواند واسطه در اثبات احتیاج و نیاز باشد؛ اما واسطه در ثبوت نیست؛ زیرا اگر واسطه در ثبوت باشد محذور تقدّم شیء بر نفس و تأخّر شیء از نفس لازم میآید. اگر سبب احتیاج وجود چیزی به علت، امکان ماهوی آن باشد امکان ماهوی باید مقدم بر [[حاجت]] و نیاز باشد و نیاز و حاجت، مقدم بر ایجاد و ایجاد، سابق بر وجود است و بنابر اصالت وجود، وجود، مقدم بر ماهیت، و ماهیت تابع آن است و امکان ماهوی که از سلب [[ضرورت]] وجود و عدم برای ماهیت به دست میآید وصف ماهیت و مؤخر از آن است و چنانچه ایجاب و [[وجوب]] نیز که در تحلیل [[ذهنی]] بر ایجاد و وجود مقدماند رعایت شوند مراتب افزون خواهد شد. اگر حدوث به دلیل اینکه وصف وجود و مؤخر از آن است نمیتواند سبب احتیاج وجود به علت باشد امکان ماهوی نیز بر همین [[قیاس]] نمیتواند سبب احتیاج باشد<ref>اسفار، ج ۱، ص۲۰۷، ۲۱۷، ۲۱۹؛ رحیق مختوم، ج ۳، ص۳۷۸ ـ ۳۷۹.</ref>. [[صدرالمتألهین]] با [[اثبات]] امکان فقری نیاز و احتیاج را به متن ذات و [[هویت]] معلول انتقال داده است<ref>اسفار، ج ۳، ص۲۷۶ ـ ۲۷۷؛ رحیق مختوم، ج ۳، ص۳۷۹.</ref>.<ref>[[سید رضا اسحاقنیا تربتی|اسحاقنیا تربتی، سید رضا]]، [[برهان امکان و وجوب (مقاله)|مقاله «برهان امکان و وجوب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۵۱۷.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:000056.jpg|22px]] [[سید رضا اسحاقنیا تربتی| | # [[پرونده:000056.jpg|22px]] [[سید رضا اسحاقنیا تربتی|اسحاقنیا تربتی، سید رضا]]، [[برهان امکان و وجوب (مقاله)|مقاله «برهان امکان و وجوب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۵''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||