بدون خلاصۀ ویرایش
(←مقدمه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
یکی از دلایل [[امامت اهل بیت پیامبر]] اکرم {{صل}} [[حدیث سفینه]] است. در این حدیث نبوی، [[اهلبیت پیامبر]] {{صل}} به [[کشتی نوح]] {{ع}} تشبیه شدهاند که اگر کسی وارد آن شود [[نجات]] مییابد و کسانی که تخلف کردند و وارد آن نشدند، هلاک شدند: {{متن حدیث|إِنَّ مَثَلَ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ مَثَلُ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَى، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ}}<ref>المعجم الأوسط، ج۵، ص۳۰۸؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۶۳.</ref>. حدیث سفینه از یازده نفر از [[صحابه پیامبر]] {{صل}} که عبارتاند از: [[علی بن ابی طالب]] {{ع}}، [[ابوذر غفاری]]، [[عبدالله بن عباس]]، [[ابوسعید خدری]]، [[انس بن مالک]]، [[سلمة بن اکوع]]، [[ابوالطفیل]] [[عامر بن واثله]]، [[عبدالله بن زبیر]]، [[عمرو بن عاص]] و [[ابوموسی اشعری]]، [[روایت]] شده است، چنان که عدهای از [[تابعین]] نیز آن را روایت کردهاند، مشهورترین آنان عبارتاند از: [[علی بن الحسین]] {{عم}}، [[سعید بن جبیر]]، [[حنش بن معتمر]]، [[سعید بن مسیب]]، [[عطیه بن سعید عوفی]]، [[ایاس بن سلمه]] و [[رافع]] غلام ابیذر و بیش از یکصد و پنجاه نفر از حفاظ و [[عالمان]] [[اسلامی]] آن را [[نقل]] کردهاند<ref>ر.ک: نفحات الازهار، ج۴، ص۲۱-۲۶ و ص۱۲۷- ۱۳۲. نیز ر. ک: غایة المرام و حجة الخصام، ج۲، ص۱۳- ۲۴.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۱۹۰؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص ۱۱۶؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref> | یکی از دلایل [[امامت اهل بیت پیامبر]] اکرم {{صل}} [[حدیث سفینه]] است. در این حدیث نبوی، [[اهلبیت پیامبر]] {{صل}} به [[کشتی نوح]] {{ع}} تشبیه شدهاند که اگر کسی وارد آن شود [[نجات]] مییابد و کسانی که تخلف کردند و وارد آن نشدند، هلاک شدند: {{متن حدیث|إِنَّ مَثَلَ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ مَثَلُ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَى، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ}}<ref>المعجم الأوسط، ج۵، ص۳۰۸؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۶۳.</ref>. حدیث سفینه از یازده نفر از [[صحابه پیامبر]] {{صل}} که عبارتاند از: [[علی بن ابی طالب]] {{ع}}، [[ابوذر غفاری]]، [[عبدالله بن عباس]]، [[ابوسعید خدری]]، [[انس بن مالک]]، [[سلمة بن اکوع]]، [[ابوالطفیل]] [[عامر بن واثله]]، [[عبدالله بن زبیر]]، [[عمرو بن عاص]] و [[ابوموسی اشعری]]، [[روایت]] شده است، چنان که عدهای از [[تابعین]] نیز آن را روایت کردهاند، مشهورترین آنان عبارتاند از: [[علی بن الحسین]] {{عم}}، [[سعید بن جبیر]]، [[حنش بن معتمر]]، [[سعید بن مسیب]]، [[عطیه بن سعید عوفی]]، [[ایاس بن سلمه]] و [[رافع]] غلام ابیذر و بیش از یکصد و پنجاه نفر از حفاظ و [[عالمان]] [[اسلامی]] آن را [[نقل]] کردهاند<ref>ر.ک: نفحات الازهار، ج۴، ص۲۱-۲۶ و ص۱۲۷- ۱۳۲. نیز ر. ک: غایة المرام و حجة الخصام، ج۲، ص۱۳- ۲۴.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۱۹۰؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص ۱۱۶؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref> | ||
== تعابیر مختلف [[حدیث سفینه]] == | |||
تعبیرهای مربوط به بخش آغازین [[حدیث]] که بیان تشبیه است و در [[روایات]] [[فریقین]] آمده، چهار تعبیر است که عبارتاند از: | تعبیرهای مربوط به بخش آغازین [[حدیث]] که بیان تشبیه است و در [[روایات]] [[فریقین]] آمده، چهار تعبیر است که عبارتاند از: | ||
#{{متن حدیث|مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي مَثَلُ سَفِينَةِ نُوحٍ}}<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۳۷۳.</ref>؛ | #{{متن حدیث|مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي مَثَلُ سَفِينَةِ نُوحٍ}}<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۳۷۳.</ref>؛ | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
# نکته دیگر اینکه از آنجا که این روایت متواتر است تفاوت الفاظ آن خدشهای به اعتبار آن نمیزند؛ زیرا در تواتر، اگر لفظ یکسان نقل شده باشد آن را “تواتر لفظی” گویند، اما اگر معنا هماهنگ باشد و لفظها مختلف باشد آن را “تواتر معنوی” میدانند، اما نتیجه این دو چندان فرقی نمیکند. آری، [[قرآن کریم]] خصوصیتی دارد که ملحوظ و مقصود است و آن [[اعجاز]] از جهت لفظ و معناست. اما در مورد [[روایات]] این مسأله مطرح نیست و آنچه مهم است انتقال معنا و مقصود به صورت کامل است، البته هر چه الفاظ آن به [[کلام]] [[معصوم]] نزدیکتر باشد بهتر است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۱۹۱.</ref>. | # نکته دیگر اینکه از آنجا که این روایت متواتر است تفاوت الفاظ آن خدشهای به اعتبار آن نمیزند؛ زیرا در تواتر، اگر لفظ یکسان نقل شده باشد آن را “تواتر لفظی” گویند، اما اگر معنا هماهنگ باشد و لفظها مختلف باشد آن را “تواتر معنوی” میدانند، اما نتیجه این دو چندان فرقی نمیکند. آری، [[قرآن کریم]] خصوصیتی دارد که ملحوظ و مقصود است و آن [[اعجاز]] از جهت لفظ و معناست. اما در مورد [[روایات]] این مسأله مطرح نیست و آنچه مهم است انتقال معنا و مقصود به صورت کامل است، البته هر چه الفاظ آن به [[کلام]] [[معصوم]] نزدیکتر باشد بهتر است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۱۹۱.</ref>. | ||
== بررسی سند حدیث سفینه == | |||
در این باره چند نکته بیان میشود: | در این باره چند نکته بیان میشود: | ||
# این [[حدیث]] از جهت سند متواتر است؛ زیرا در مجموع یازده نفر از [[صحابه]] و شماری از [[تابعین]] و بسیاری از [[عالمان]] [[اسلامی]] آن را [[نقل]] کردهاند. درباره حدیث متواتر دو دیدگاه کلی وجود دارد: اول، این که [[تواتر]] به عدد و کمیت است و دیگر این که در تواتر، کیفیت نقش آفرین است. کسانی که کمیت را ملاک تواتر میدانند درباره تعداد ناقلین گفتهاند: باید مقدار آنها به حدی برسد که احتمال [[خطا]] در [[ادراک حسی]] منتفی شود، اما چند نفر باید باشند؟ مشهور این است که ده نفر باشند. [[سیوطی]] این وجه را پذیرفته و نیکوتر دانسته است<ref>{{عربی|و قوم حددوا بعشرة و هو لدی أجود}}. ألفیة السیوطی فی علم الحدیث، ص۴۶.</ref>. برخی دیگر تا ۵۰ نفر را ذکر کردهاند و برخی کمتر از ده نفر را معتبر دانستهاند. و برخی از جهت کیفیت گفتهاند آنچه مهم است تعداد راویان نیست، بلکه ویژگیهای آنان است و لذا گاه چند نفر از نظر [[اطمینان]] آوری معادل ۵۰ نفر شناخته میشوند. [[ابن حزم]] حدیث {{متن حدیث|الْأَئِمَّةُ مِنْ قُرَيْشٍ}} که از شش [[صحابی]] [[روایت]] شده را متواتر دانسته است<ref>الفصل فی الملل و الأهواء و النحل، ج۴، ص۸۹.</ref>. [[ابن حجر عسقلانی]] به همین شیوه روایتی که درباره [[عمّار]] گفته شده {{متن حدیث|تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ}} را با این که معلوم نیست تعداد آنها به ده نفر برسد، متواتر دانسته است<ref>تهذیب التهذیب، ج۶، ص۱۳، شماره ۴۹۸۷.</ref>. | # این [[حدیث]] از جهت سند متواتر است؛ زیرا در مجموع یازده نفر از [[صحابه]] و شماری از [[تابعین]] و بسیاری از [[عالمان]] [[اسلامی]] آن را [[نقل]] کردهاند. درباره حدیث متواتر دو دیدگاه کلی وجود دارد: اول، این که [[تواتر]] به عدد و کمیت است و دیگر این که در تواتر، کیفیت نقش آفرین است. کسانی که کمیت را ملاک تواتر میدانند درباره تعداد ناقلین گفتهاند: باید مقدار آنها به حدی برسد که احتمال [[خطا]] در [[ادراک حسی]] منتفی شود، اما چند نفر باید باشند؟ مشهور این است که ده نفر باشند. [[سیوطی]] این وجه را پذیرفته و نیکوتر دانسته است<ref>{{عربی|و قوم حددوا بعشرة و هو لدی أجود}}. ألفیة السیوطی فی علم الحدیث، ص۴۶.</ref>. برخی دیگر تا ۵۰ نفر را ذکر کردهاند و برخی کمتر از ده نفر را معتبر دانستهاند. و برخی از جهت کیفیت گفتهاند آنچه مهم است تعداد راویان نیست، بلکه ویژگیهای آنان است و لذا گاه چند نفر از نظر [[اطمینان]] آوری معادل ۵۰ نفر شناخته میشوند. [[ابن حزم]] حدیث {{متن حدیث|الْأَئِمَّةُ مِنْ قُرَيْشٍ}} که از شش [[صحابی]] [[روایت]] شده را متواتر دانسته است<ref>الفصل فی الملل و الأهواء و النحل، ج۴، ص۸۹.</ref>. [[ابن حجر عسقلانی]] به همین شیوه روایتی که درباره [[عمّار]] گفته شده {{متن حدیث|تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ}} را با این که معلوم نیست تعداد آنها به ده نفر برسد، متواتر دانسته است<ref>تهذیب التهذیب، ج۶، ص۱۳، شماره ۴۹۸۷.</ref>. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
# [[دلیل]] دیگر بر اعتبار این حدیث وجود شواهدی بر صحّت آن است. یکی از طرقی که برای بررسی صحت یک حدیث به کار گرفته میشود آن است که با غمض عین از اعتبار [[سند]]، میگویند اگر مضمون این حدیث در [[روایات معتبر]] دیگر آمده باشد مؤید و شاهدی بر اعتبار آن حدیث خواهد بود. مثلاً در مورد [[حدیث کساء]] به صورتی که در میان ما مشهور شده اگر کسی بگوید از نظر سند نمیتوان آن را به [[معصوم]] استناد داد، اما راه دیگری برای اعتبار آن وجود دارد و آن این است، همه مضامینی که در این روایت آمده در [[روایات]] دیگر بیان شده است، لذا [[معتقد]] میشویم که همه آنچه در این روایت آمده از معصوم است، با این تفاوت که گاه در یک ساختار آمده و گاه پراکنده است. در مورد [[حدیث سفینه]] نیز همین نکته وجود دارد<ref> درباره شواهد حادیث سفینه ر. ک: تفحات الأزهار، ج۴، ص۱۹۹-۲۰۳.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۱۹۲؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref> | # [[دلیل]] دیگر بر اعتبار این حدیث وجود شواهدی بر صحّت آن است. یکی از طرقی که برای بررسی صحت یک حدیث به کار گرفته میشود آن است که با غمض عین از اعتبار [[سند]]، میگویند اگر مضمون این حدیث در [[روایات معتبر]] دیگر آمده باشد مؤید و شاهدی بر اعتبار آن حدیث خواهد بود. مثلاً در مورد [[حدیث کساء]] به صورتی که در میان ما مشهور شده اگر کسی بگوید از نظر سند نمیتوان آن را به [[معصوم]] استناد داد، اما راه دیگری برای اعتبار آن وجود دارد و آن این است، همه مضامینی که در این روایت آمده در [[روایات]] دیگر بیان شده است، لذا [[معتقد]] میشویم که همه آنچه در این روایت آمده از معصوم است، با این تفاوت که گاه در یک ساختار آمده و گاه پراکنده است. در مورد [[حدیث سفینه]] نیز همین نکته وجود دارد<ref> درباره شواهد حادیث سفینه ر. ک: تفحات الأزهار، ج۴، ص۱۹۹-۲۰۳.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۱۹۲؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref> | ||
== شبهه [[ابن تیمیه]] بر حدیث سفینه و پاسخ آن == | |||
با توجه به آنچه گفته شد روشن گردید که [[حدیث سفینه]] از نظر [[اعتبار سندی]] جای [[شک]] و شبههای ندارد. با این حال [[ابن تیمیه]] در [[منهاج السنه (کتاب)|منهاج السنه]] در نقد [[کلام]] [[علامه حلّی]] در [[منهاج الکرامه (کتاب)|منهاج الکرامه]] که حدیث سفینه را به عنوان دلیلی بر [[امامت امیرالمؤمنین]] {{ع}} آورده، میگوید: {{عربی|"وأما قوله"}} {{متن حدیث|مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي مَثَلُ سَفِينَةِ نُوحٍ}} {{عربی|"فهذا لا يعرف له إسناد أصلا صحيح ولا ضعيف، ولا هو في شيء من كتب الحديث التي يعتمد عليها، وإن كان قد رواه من يروي أمثاله من حطاب الليل الذين يروون الموضوعات، فهذا مما يزيده وهنا وضعفا"}}<ref>منهاج السنه، ج۷، ص۲۱۵.</ref>: برای این [[حدیث]] سند صحیحی شناخته نشده و در هیچ یک از [[کتب حدیثی]] معتبر نیامده و [[نقل]] کنندگان آن مانند هیزم کشان شب<ref>{{عربی|حطاب اللیل}}: کسانی که شب هنگام در بیابان به دنبال جمعآوری هیزم میروند.</ref>، راوی [[احادیث]] مجعولاند و این گونه [[راویان]] باعث وهن بیشتر حدیث میشوند. | با توجه به آنچه گفته شد روشن گردید که [[حدیث سفینه]] از نظر [[اعتبار سندی]] جای [[شک]] و شبههای ندارد. با این حال [[ابن تیمیه]] در [[منهاج السنه (کتاب)|منهاج السنه]] در نقد [[کلام]] [[علامه حلّی]] در [[منهاج الکرامه (کتاب)|منهاج الکرامه]] که حدیث سفینه را به عنوان دلیلی بر [[امامت امیرالمؤمنین]] {{ع}} آورده، میگوید: {{عربی|"وأما قوله"}} {{متن حدیث|مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي مَثَلُ سَفِينَةِ نُوحٍ}} {{عربی|"فهذا لا يعرف له إسناد أصلا صحيح ولا ضعيف، ولا هو في شيء من كتب الحديث التي يعتمد عليها، وإن كان قد رواه من يروي أمثاله من حطاب الليل الذين يروون الموضوعات، فهذا مما يزيده وهنا وضعفا"}}<ref>منهاج السنه، ج۷، ص۲۱۵.</ref>: برای این [[حدیث]] سند صحیحی شناخته نشده و در هیچ یک از [[کتب حدیثی]] معتبر نیامده و [[نقل]] کنندگان آن مانند هیزم کشان شب<ref>{{عربی|حطاب اللیل}}: کسانی که شب هنگام در بیابان به دنبال جمعآوری هیزم میروند.</ref>، راوی [[احادیث]] مجعولاند و این گونه [[راویان]] باعث وهن بیشتر حدیث میشوند. | ||
از این تیمیه سوال میکنیم آیا کتب افرادی مانند [[احمد بن حنبل]] که حدیث سفینه را نقل کردهاند معتبر نیست؟<ref>مشکاة المصابیح، ج۲، ص۵۱۹، ح۶۱۸۳.</ref> آیا [[طبرانی]] که این حدیث را در هر سه معجم<ref>المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۲-۴۶ و ص۳۴ و ۳۵؛ المعجم الأوسط، ج۵، ص۳۵۴ و ج۶، ص۸۵؛ المعجم الصغیر، ج۱، ص۲۴۰ ج۲، ص۸۷.</ref> خود آورده، کتب وی از کتب معتبره نیست؟ و یا [[حاکم نیشابوری]] که آنرا در مستدرک<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۳۴۳.</ref> خویش آورده و بسیاری از احادیث وی را [[ذهبی]] پذیرفته، کتاب معتبری نیست؟ باز سوال میکنیم آیا علمایی مانند [[ابونعیم اصفهانی]]<ref>حلیة الأولیاء، ج۴، ص۳۰۶.</ref> و [[خطیب بغدادی]]<ref>المتفق و المفترق، ص۶۷۶.</ref> که این حدیث را نقل کردهاند حطّاب اللیل هستند؟<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۱۹۴.</ref> | از این تیمیه سوال میکنیم آیا کتب افرادی مانند [[احمد بن حنبل]] که حدیث سفینه را نقل کردهاند معتبر نیست؟<ref>مشکاة المصابیح، ج۲، ص۵۱۹، ح۶۱۸۳.</ref> آیا [[طبرانی]] که این حدیث را در هر سه معجم<ref>المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۲-۴۶ و ص۳۴ و ۳۵؛ المعجم الأوسط، ج۵، ص۳۵۴ و ج۶، ص۸۵؛ المعجم الصغیر، ج۱، ص۲۴۰ ج۲، ص۸۷.</ref> خود آورده، کتب وی از کتب معتبره نیست؟ و یا [[حاکم نیشابوری]] که آنرا در مستدرک<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۳۴۳.</ref> خویش آورده و بسیاری از احادیث وی را [[ذهبی]] پذیرفته، کتاب معتبری نیست؟ باز سوال میکنیم آیا علمایی مانند [[ابونعیم اصفهانی]]<ref>حلیة الأولیاء، ج۴، ص۳۰۶.</ref> و [[خطیب بغدادی]]<ref>المتفق و المفترق، ص۶۷۶.</ref> که این حدیث را نقل کردهاند حطّاب اللیل هستند؟<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۱۹۴.</ref> | ||
== [[شبهه]] [[ناصرالدین آلبانی]] بر [[حدیث سفینه]] و پاسخ آن == | |||
ناصرالدین آلبانی نیز سند حدیث سفینه نوح را مورد مناقشه قرار داده است. وی میگوید: حدیث سفینه هر چند طرقش متعدد است اما قاعده {{عربی|یقوی بعضها بعضا}} در مورد آن جاری نیست<ref>سلسلة الأحادیث الصحیحة وشیء من فقهها و فوائدها، ج۴، ص۳۶۰.</ref>. | ناصرالدین آلبانی نیز سند حدیث سفینه نوح را مورد مناقشه قرار داده است. وی میگوید: حدیث سفینه هر چند طرقش متعدد است اما قاعده {{عربی|یقوی بعضها بعضا}} در مورد آن جاری نیست<ref>سلسلة الأحادیث الصحیحة وشیء من فقهها و فوائدها، ج۴، ص۳۶۰.</ref>. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
# وی با همین قاعده بسیاری از [[روایات]] را صحیح یا [[حسن]] دانسته در حالی که برخی از راویان آنها همان کسانی هستند<ref>روایت {{متن حدیث|إن أهل درجات العلی یراهم من اسفل منهم... و ان ابابکر و عمر منهم}} که علیه از ابوسعید از رسول اکرم {{صل}} نقل کرده را صحیح شمرده است. صحیح و ضعیف سنن ابن ماجه، ج۱، ص۱۶۸.</ref> که در حدیث سفینه آمده است، و این یک بام و دو هوا است. بنابراین شیوهای که وی در [[حدیث سفینه]] پیش گرفته نه با مبنا و نه با [[رفتار]] وی سازگای ندارد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۱۹۵.</ref>. | # وی با همین قاعده بسیاری از [[روایات]] را صحیح یا [[حسن]] دانسته در حالی که برخی از راویان آنها همان کسانی هستند<ref>روایت {{متن حدیث|إن أهل درجات العلی یراهم من اسفل منهم... و ان ابابکر و عمر منهم}} که علیه از ابوسعید از رسول اکرم {{صل}} نقل کرده را صحیح شمرده است. صحیح و ضعیف سنن ابن ماجه، ج۱، ص۱۶۸.</ref> که در حدیث سفینه آمده است، و این یک بام و دو هوا است. بنابراین شیوهای که وی در [[حدیث سفینه]] پیش گرفته نه با مبنا و نه با [[رفتار]] وی سازگای ندارد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۱۹۵.</ref>. | ||
== [[تضعیف]] [[عطیه عوفی]] و پاسخ آن == | |||
یکی از راویانی که وی ضعیف دانسته، “عطیه عوفی کوفی” است که از [[ابوسعید خدری]] [[نقل روایت]] کرده است<ref>سلسلة الأحادیث الضعیفة، ج۱۰، ص۵.</ref>. [[عطیه]] یکی از مشاهیر [[تابعین]]<ref>سیر أعلام النبلاء، ج۵، ص۳۲۵.</ref> و پیرو [[مذهب تشیع]] است. بعضی از [[اهل سنّت]] وی را [[مدح]] و برخی دیگر قدح نمودهاند. از مادحین میتوان از افرادی همچون [[هیثمی]]<ref>مجمع الزوائد، ج۵، ص۷۴.</ref>، [[ابن سعد]]<ref>الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۰۵.</ref> و ابن حبّان<ref>تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۱.</ref>، نام برد. [[یحیی بن معین]] او را “صالح” دانسته<ref>الجرح و التعدیل، ج۶، ص۳۸۳.</ref> و [[ابن حجر]] با تعبیر “صدوق” از وی یاد کرده است<ref>تقریب التهذیب، ج۱، ص۶۷۸.</ref>. | یکی از راویانی که وی ضعیف دانسته، “عطیه عوفی کوفی” است که از [[ابوسعید خدری]] [[نقل روایت]] کرده است<ref>سلسلة الأحادیث الضعیفة، ج۱۰، ص۵.</ref>. [[عطیه]] یکی از مشاهیر [[تابعین]]<ref>سیر أعلام النبلاء، ج۵، ص۳۲۵.</ref> و پیرو [[مذهب تشیع]] است. بعضی از [[اهل سنّت]] وی را [[مدح]] و برخی دیگر قدح نمودهاند. از مادحین میتوان از افرادی همچون [[هیثمی]]<ref>مجمع الزوائد، ج۵، ص۷۴.</ref>، [[ابن سعد]]<ref>الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۰۵.</ref> و ابن حبّان<ref>تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۱.</ref>، نام برد. [[یحیی بن معین]] او را “صالح” دانسته<ref>الجرح و التعدیل، ج۶، ص۳۸۳.</ref> و [[ابن حجر]] با تعبیر “صدوق” از وی یاد کرده است<ref>تقریب التهذیب، ج۱، ص۶۷۸.</ref>. | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
بر فرض که این [[حدیث منکر]] باشد، نقل یک حدیث منکر باعث ساقط شدن اعتبار راوی نمیشود به خصوص که [[عطیه]] از مکثرین (دارای [[روایات]] بسیار) است. مضافاً بر اینکه خود [[آلبانی]] همین حدیث را با اینکه عطیه راوی آن است نقل کرده و پذیرفته است. چگونه است<ref>صحیح و ضعیف سنن ابن ماجه، ج۱، ص۱۶۸.</ref> که وقتی عطیه [[حدیث سفینه]] را نقل میکند ضعیف شمرده و غیر قابل تقویت دانسته، اما وقتی حدیث دیگری را نقل میکند میگوید موثق است؟!<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۱۹۶.</ref> | بر فرض که این [[حدیث منکر]] باشد، نقل یک حدیث منکر باعث ساقط شدن اعتبار راوی نمیشود به خصوص که [[عطیه]] از مکثرین (دارای [[روایات]] بسیار) است. مضافاً بر اینکه خود [[آلبانی]] همین حدیث را با اینکه عطیه راوی آن است نقل کرده و پذیرفته است. چگونه است<ref>صحیح و ضعیف سنن ابن ماجه، ج۱، ص۱۶۸.</ref> که وقتی عطیه [[حدیث سفینه]] را نقل میکند ضعیف شمرده و غیر قابل تقویت دانسته، اما وقتی حدیث دیگری را نقل میکند میگوید موثق است؟!<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۱۹۶.</ref> | ||
== تضعیف حسن بن ابی جعفر و پاسخ آن == | |||
[[آلبانی]] در این راوی نیز مناقشه کرده است. سندی که این روای در آن آمده چنین است: “[[محمد بن عبدالعزیز]] عن [[سلیمان بن ابراهیم]] عن [[حسن بن ابی جعفر]] عن [[ابوالصحباء]] عن [[سعید بن جبیر]] عن ابن عباس”<ref>المعجم الأوسط، ج۳، ص۴۶.</ref> آلبانی [[حسن بن ابی جعفر]] را [[ضعیف]] دانسته است. اما در کتابهای تراجم [[اهلسنّت]] وی با تعابیری چون: [[صدوق]]، شیخ [[صالح]]، [[فاضل]]، خیار عبادالله، [[خیار الناس]]، من المتعبّدین، مستجاب الدعوه، لا یعتمد الکذب، و دارای [[احادیث]] صالحه توصیف شده است و از سوی [[ابن ابی حاتم]]، [[جرجانی]]، ابن حبّان، المزّی و [[ذهبی]] توثیق شده است<ref>الجرح و التعدیل، ج۳، ص۲۹؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۳، ص۱۳۳؛ المجروحین، ج۱، ص۲۳۶؛ تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۶، ص۷۶؛ میزان الاعتدال، ج۱، ص۴۸۳.</ref>. البته در [[جرح]] او نیز تعابیری چون: منکر الحدیث، لیس بقوی فی الحدیث و [[غافل]] از [[صنعت]] [[حدیث]] به کار رفته است<ref>میزان الاعتدال، ج۱، ص۴۸۳.</ref> که قدحهای قابل توجهی در کنار آن مدحها نیست. علاوه بر این، بر فرض اگر کسی وی را ضعیف بشمارد، [[روایت]] با مشکلی مواجه نخواهد شد؛ زیرا: | [[آلبانی]] در این راوی نیز مناقشه کرده است. سندی که این روای در آن آمده چنین است: “[[محمد بن عبدالعزیز]] عن [[سلیمان بن ابراهیم]] عن [[حسن بن ابی جعفر]] عن [[ابوالصحباء]] عن [[سعید بن جبیر]] عن ابن عباس”<ref>المعجم الأوسط، ج۳، ص۴۶.</ref> آلبانی [[حسن بن ابی جعفر]] را [[ضعیف]] دانسته است. اما در کتابهای تراجم [[اهلسنّت]] وی با تعابیری چون: [[صدوق]]، شیخ [[صالح]]، [[فاضل]]، خیار عبادالله، [[خیار الناس]]، من المتعبّدین، مستجاب الدعوه، لا یعتمد الکذب، و دارای [[احادیث]] صالحه توصیف شده است و از سوی [[ابن ابی حاتم]]، [[جرجانی]]، ابن حبّان، المزّی و [[ذهبی]] توثیق شده است<ref>الجرح و التعدیل، ج۳، ص۲۹؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۳، ص۱۳۳؛ المجروحین، ج۱، ص۲۳۶؛ تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۶، ص۷۶؛ میزان الاعتدال، ج۱، ص۴۸۳.</ref>. البته در [[جرح]] او نیز تعابیری چون: منکر الحدیث، لیس بقوی فی الحدیث و [[غافل]] از [[صنعت]] [[حدیث]] به کار رفته است<ref>میزان الاعتدال، ج۱، ص۴۸۳.</ref> که قدحهای قابل توجهی در کنار آن مدحها نیست. علاوه بر این، بر فرض اگر کسی وی را ضعیف بشمارد، [[روایت]] با مشکلی مواجه نخواهد شد؛ زیرا: | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
'''ثالثاً''': آلبانی طریق حسن بن ابی جعفر را در احادیث دیگری، حسن و در جایی، صحیح دانسته است<ref>سلسلة الاحادیث الصحیحه، ج۲، ص۳۹۲.</ref>. بنابراین تغییر روش وی در [[حدیث سفینه]] جای [[تأمّل]] و [[تعجب]] دارد!<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۱۹۹.</ref> | '''ثالثاً''': آلبانی طریق حسن بن ابی جعفر را در احادیث دیگری، حسن و در جایی، صحیح دانسته است<ref>سلسلة الاحادیث الصحیحه، ج۲، ص۳۹۲.</ref>. بنابراین تغییر روش وی در [[حدیث سفینه]] جای [[تأمّل]] و [[تعجب]] دارد!<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۱۹۹.</ref> | ||
== تضعیف طرق [[حدیث]] ابیذر و پاسخ آن == | |||
[[آلبانی]]، سه طریق از طرق حدیث ابیذر را تضعیف کرده است: | [[آلبانی]]، سه طریق از طرق حدیث ابیذر را تضعیف کرده است: | ||
# در طریقی، [[علی بن زید بن جدعان]] را ضعیف دانسته است. آن طریق از این قرار است: مسلم بن [[ابراهیم]] از [[حسن بن ابی جعفر]] از [[علی بن زید بن جدعان]] از [[سعید بن مسیب]] از [[ابوذر غفاری]]. | # در طریقی، [[علی بن زید بن جدعان]] را ضعیف دانسته است. آن طریق از این قرار است: مسلم بن [[ابراهیم]] از [[حسن بن ابی جعفر]] از [[علی بن زید بن جدعان]] از [[سعید بن مسیب]] از [[ابوذر غفاری]]. | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
# ادعای ضعف برخی از راویان حدیث نادرست است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۲۰۰.</ref>. | # ادعای ضعف برخی از راویان حدیث نادرست است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۲۰۰.</ref>. | ||
== مفاد و مدلول [[حدیث سفینه]] == | |||
در این [[حدیث شریف]]، [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} به [[کشتی نوح]] {{ع}} تشبیه شده است، لذا برای [[فهم]] مفاد و مدلول آن لازم است این تشبیه مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد: | در این [[حدیث شریف]]، [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} به [[کشتی نوح]] {{ع}} تشبیه شده است، لذا برای [[فهم]] مفاد و مدلول آن لازم است این تشبیه مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد: | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
# '''[[امامت اهلبیت]] {{عم}}''': با توجه به شاخصهایی که بیان شد، حدیث سفینه به عنوان یکی از [[دلایل]] امامت اهلبیت {{عم}} به شمار میرود. [[امام]]، در لغت به کسی گفته میشود که به او [[اقتدا]] میشود و در اصطلاح عبارت است از [[رهبری]] [[مسلمانان]] در [[امور دنیوی]] و [[دینی]] آنان به عنوان [[نیابت]] و [[خلافت]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}}<ref>ر.ک: امامت در بینش اسلامی، فصل اول، تعریفهای متکلمان اسلامی، ص۲۳ - ۳۵.</ref> که تعریف پذیرفته شده میان همه [[مذاهب اسلامی]] است. در [[قرآن کریم]] نیز امام به همین معنا به کار رفته است. بر این اساس اولاً: وقتی معنای حدیث سفینه این است که [[اطاعت از اهل بیت]] [[واجب]] و مخالفت با آنان [[حرام]] است، به معنای [[تبعیت]] از آنان است که همان معنای [[امامت]] است؛ ثانیاً: یکی از [[شرایط امامت]]، [[افضلیت]] است و از [[حدیث شریف]] [[سفینه]]، [[افضلیت اهل بیت]] {{عم}} استفاده میشود؛ ثالثاً: یکی دیگر از [[شرایط امام]]، [[عصمت]] است و طبق این [[حدیث شریف]]، اهلبیت {{عم}} [[معصوم]] بودند، پس اماماند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۲۰۴؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref>. | # '''[[امامت اهلبیت]] {{عم}}''': با توجه به شاخصهایی که بیان شد، حدیث سفینه به عنوان یکی از [[دلایل]] امامت اهلبیت {{عم}} به شمار میرود. [[امام]]، در لغت به کسی گفته میشود که به او [[اقتدا]] میشود و در اصطلاح عبارت است از [[رهبری]] [[مسلمانان]] در [[امور دنیوی]] و [[دینی]] آنان به عنوان [[نیابت]] و [[خلافت]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}}<ref>ر.ک: امامت در بینش اسلامی، فصل اول، تعریفهای متکلمان اسلامی، ص۲۳ - ۳۵.</ref> که تعریف پذیرفته شده میان همه [[مذاهب اسلامی]] است. در [[قرآن کریم]] نیز امام به همین معنا به کار رفته است. بر این اساس اولاً: وقتی معنای حدیث سفینه این است که [[اطاعت از اهل بیت]] [[واجب]] و مخالفت با آنان [[حرام]] است، به معنای [[تبعیت]] از آنان است که همان معنای [[امامت]] است؛ ثانیاً: یکی از [[شرایط امامت]]، [[افضلیت]] است و از [[حدیث شریف]] [[سفینه]]، [[افضلیت اهل بیت]] {{عم}} استفاده میشود؛ ثالثاً: یکی دیگر از [[شرایط امام]]، [[عصمت]] است و طبق این [[حدیث شریف]]، اهلبیت {{عم}} [[معصوم]] بودند، پس اماماند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۲۰۴؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref>. | ||
== گفتارهایی از برخی عالمان اهل سنّت == | |||
بعضی از علمای [[اهلسنّت]] نیز برخی از همین نتایج را در مورد این حدیث شریف [[اذعان]] نمودهاند که در ادامه به چند نفر از آنان اشاره میشود: | بعضی از علمای [[اهلسنّت]] نیز برخی از همین نتایج را در مورد این حدیث شریف [[اذعان]] نمودهاند که در ادامه به چند نفر از آنان اشاره میشود: | ||
علامه سمهودی مصری (م ۹۱۱ ه) گفته است: “این [[حدیث]] [[تشویق]] میکند که به اهلبیت تمسک شود و آنان مورد [[محبت]] و تعظیم واقع شوند، تا به این وسیله از [[نعمت]] کسی که این [[شرافت]] را برای ما بیان کرده سپاسگذاری کنیم. این حدیث تشویق میکند که از [[عالمان]] اهلبیت و [[اخلاق]] و منش آنها [[تبعیت]] شود همان طور که از [[پیامبر]] تبعیت میشود. هر کسی به آنها تمسک کند از ظلمتهای [[مخالفت]] [[نجات]] مییابد و نعمت [[واسع]] [[الهی]] را [[شکر گزاری]] کرده است، اما هر کس [[تخلف]] کند در دریای [[کفران نعمت]] غرق شده و گرفتار امواج [[طغیان]] و [[عذاب]] [[جهنم]] میشود”<ref>جواهر العقدین، ج۱، ص۱۲۶.</ref>. | علامه سمهودی مصری (م ۹۱۱ ه) گفته است: “این [[حدیث]] [[تشویق]] میکند که به اهلبیت تمسک شود و آنان مورد [[محبت]] و تعظیم واقع شوند، تا به این وسیله از [[نعمت]] کسی که این [[شرافت]] را برای ما بیان کرده سپاسگذاری کنیم. این حدیث تشویق میکند که از [[عالمان]] اهلبیت و [[اخلاق]] و منش آنها [[تبعیت]] شود همان طور که از [[پیامبر]] تبعیت میشود. هر کسی به آنها تمسک کند از ظلمتهای [[مخالفت]] [[نجات]] مییابد و نعمت [[واسع]] [[الهی]] را [[شکر گزاری]] کرده است، اما هر کس [[تخلف]] کند در دریای [[کفران نعمت]] غرق شده و گرفتار امواج [[طغیان]] و [[عذاب]] [[جهنم]] میشود”<ref>جواهر العقدین، ج۱، ص۱۲۶.</ref>. |