مرجعیت دینی اهل بیت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|' به '{{عربی|')
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۹: خط ۹:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''مرجعیت دینی اهل بیت''' معرفت دینی ضرورت یک زندگی مکتبی است. در عصر [[پیامبر]]]، این معرفت و [[علم]] را از آن حضرت می‌آموختند. برای استمرار این فیض پس از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]، مجرای زلال و مطمئن برای رسیدن به معرفت دینی و علم مفید و شناخت احکام خدا، [[اهل بیت]] [[پیامبر]]{{صل}} است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۵۳۸.</ref>.
'''مرجعیت دینی اهل بیت''' معرفت دینی ضرورت یک زندگی مکتبی است. در عصر [[پیامبر]]]، این معرفت و [[علم]] را از آن حضرت می‌آموختند. برای استمرار این فیض پس از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]، مجرای زلال و مطمئن برای رسیدن به معرفت دینی و علم مفید و شناخت احکام خدا، [[اهل بیت]] [[پیامبر]]{{صل}} است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۳۸.</ref>.




==مقدمه==
==مقدمه==
* آنان مفسّران قرآن، خازنان علم خدا و وارثان علوم انبیایند و ثقل اصغر و عدل قرآنند. توصیۀ [[پیامبر]] آن بود که امّت از آنان علم بیاموزند و مرجعیت علمی و دینی آنان را بپذیرند. این حقیقت در روایات بسیاری از زبان [[ائمه]] نیز بیان شده است. [[امام باقر]]{{ع}} به سلمة بن کهیل و حکم بن عتیبه فرمود: {{عربی|شرقّا و غربّا، فلا تجدان علما صحیحا إلاّ شیئا خرج من عندنا أهل البیت}}<ref>کافی، ج ۱ ص ۳۹۹</ref>، به شرق و غرب بروید، هیچ دانش درستی نمی‌یابید جز آنکه از ما خاندان برآمده است. و در اصالت و ارزش و اعتبار علوم آل محمّد و غیرقابل اعتماد بودن علوم دیگران، آن حضرت فرمود: {{عربی|کلّ ما لم یخرج من هذا البیت فهو باطل}}<ref>«هردانشی که از این خانه و خاندان بیرون نیامده باشد، باطل است.»  اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۱۸۶</ref> [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{عربی|اذا أردت العلم الصّحیح فخذ من أهل البیت...}}<ref>«اگر علم درست می‌خواهی از اهل بیت فراگیر.» بحارالأنوار، ج ۲۶ ص ۱۵۸</ref> وقتی [[اهل بیت]] به حکم آیۀ تطهیر پاک و معصوم‌اند و علم خدا و رسول نزد آنان است، لازم است امت به آنان رجوع کنند و دین خود را از آنان بیاموزند و در موارد اختلاف، نظر آنان را حکم و فصل الخطاب قرار دهند. از بزرگترین ستم‌ها به [[اهل بیت]]، آن بود که با وجود آنان، دیگرانی دکان گشودند و دیگرانی هم مشتری کالاهای آنان شدند، دریا را رها کرده، به برکه‌ای کوچک روی آوردند. سیاست خلفا هم بر آن بود که چهرۀ علمی و دین‌آموزی و هدایتگری [[ائمه]]، مطرح نشود و در خانۀ آنان بسته بماند. در عین حال، چه بسیار اتّفاق می‌افتاد که در مشکلات علمی و پاسخ به سؤالات، دست به دامن [[اهل بیت]] می‌شدند و عملا آنان را به مرجعیت دینی قبول می‌کردند. غفلت نگر که پشت به محراب کرده‌ایم در کشوری که قبله‌نما موج می‌زند [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} فرمود: کجا می‌روید؟ چگونه دروغ می‌بافید؟ در حالی که هنوز نشانه‌ها برپا و آیه‌ها روشن و نورافشان استوار است؟ کجا سرگردانتان می‌کنند؟ بلکه چگونه حیرت زده می‌شوید در حالی که خاندان پیامبرتان میان شماست، در حالی که آنان زمامداران حق و نشانه‌های دین و زبان‌های صدق‌اند! پس آنان را به بهترین جایگاههای نزول قرآن فرود آورید و همچون تشنگان به آبشخور زلال آنان فرود آیید: {{عربی|فأین تذهبون و انّی تؤفکون؟ و الأعلام قائمة...}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۷</ref> در سخن دیگری فرمود: {{عربی|انظروا أهل بیت نبیّکم، فالزموا سمتهم و اتّبعوا أثرهم، فلن یخرجوکم من هدی و لن یعیدوکم فی ردیّ}}<ref>«به خاندان پیامبرتان بنگرید، همراه با راه و روش آنان باشید و از آنان پیروی کنید، آنان نه شما را از هدایت بیرون می‌کنند، نه در گمراهی وارد می‌سازند» نهج البلاغه، خطبه ۸۷</ref> از مجموع احادیث فراوانی که در این زمینه است، برمی‌آید که خواستۀ خدا و رسول، آن بوده که مردم در امر دین و دنیا و علم به حکم اللّه و آموختن [[قرآن]] و پیمودن [[صراط مستقیم]] و سلوک اخلاقی و معنوی، با فروغ تابان [[اهل بیت]] پیش روند و آن حجّتهای الهی را الگو و پیشوا و مرجع خود قرار دهند، تا هم با دین صحیح آشنا شوند، هم عملشان برمدار [[حق]] باشد، هم نزد خداوند [[حجت]] داشته باشند.<ref>ر.ک: «اهل البیت فی الکتاب و السنه» ری شهری، «اهل البیت، منزلتهم و مبادئهم عند المسلمین» محمد جواد مغنیه.</ref> دریغا که با وجود [[امام صادق]]{{ع}} سراغ شاگرد او ابو حنیفه بروند! اگر شیخ شلتوت فتوا می‌دهد که عمل به [[مذهب جعفری]] هم مجزی است، بر این اساس است که وقتی به فتوای ابو حنیفه بتوان رجوع و عمل کرد، به فتوای استادش [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}} به طریق اولی می‌توان مراجعه و عمل کرد و این پذیرش مرجعیت علمی آن حضرت است. البته وقتی این مسأله به کمال می‌رسد که [[امامان]] را در هرعصر، اعلم امّت و داناترین فرد به شریعت بشناسیم و باوجود آنان سراغ دیگران نرویم. آنچه در صدر اسلام اتفاق افتاد، "برخورد حذفی" با [[ائمه]] بود. [[امام علی|علی]]{{ع}} را "حذف سیاسی" کردند که از خلافت کنار گذاشتند، [[امام صادق]] و [[ائمه]] دیگر را "حذف علمی" کردند که مجال به ابو حنیفه‌ها و راویان و مفتیان درباری دادند، تا بر کرسی دین و افتاء بنشینند. گرچه حذف سیاسی ائمه قابل جبران نیست، ولی "مرجعیت علمی و دینی أئمه"، هم‌اکنون هم عملی و قابل اجراست و آن آموختن دین خدا از مکتب [[عترت]] و [[اهل بیت]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۵۳۸.</ref>
* آنان مفسّران قرآن، خازنان علم خدا و وارثان علوم انبیایند و ثقل اصغر و عدل قرآنند. توصیۀ [[پیامبر]] آن بود که امّت از آنان علم بیاموزند و مرجعیت علمی و دینی آنان را بپذیرند. این حقیقت در روایات بسیاری از زبان [[ائمه]] نیز بیان شده است. [[امام باقر]]{{ع}} به سلمة بن کهیل و حکم بن عتیبه فرمود: {{عربی|شرقّا و غربّا، فلا تجدان علما صحیحا إلاّ شیئا خرج من عندنا أهل البیت}}<ref>کافی، ج ۱ ص ۳۹۹</ref>، به شرق و غرب بروید، هیچ دانش درستی نمی‌یابید جز آنکه از ما خاندان برآمده است. و در اصالت و ارزش و اعتبار علوم آل محمّد و غیرقابل اعتماد بودن علوم دیگران، آن حضرت فرمود: {{عربی|کلّ ما لم یخرج من هذا البیت فهو باطل}}<ref>«هردانشی که از این خانه و خاندان بیرون نیامده باشد، باطل است.»  اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۱۸۶</ref> [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{عربی|اذا أردت العلم الصّحیح فخذ من أهل البیت...}}<ref>«اگر علم درست می‌خواهی از اهل بیت فراگیر.» بحارالأنوار، ج ۲۶ ص ۱۵۸</ref> وقتی [[اهل بیت]] به حکم آیۀ تطهیر پاک و معصوم‌اند و علم خدا و رسول نزد آنان است، لازم است امت به آنان رجوع کنند و دین خود را از آنان بیاموزند و در موارد اختلاف، نظر آنان را حکم و فصل الخطاب قرار دهند. از بزرگترین ستم‌ها به [[اهل بیت]]، آن بود که با وجود آنان، دیگرانی دکان گشودند و دیگرانی هم مشتری کالاهای آنان شدند، دریا را رها کرده، به برکه‌ای کوچک روی آوردند. سیاست خلفا هم بر آن بود که چهرۀ علمی و دین‌آموزی و هدایتگری [[ائمه]]، مطرح نشود و در خانۀ آنان بسته بماند. در عین حال، چه بسیار اتّفاق می‌افتاد که در مشکلات علمی و پاسخ به سؤالات، دست به دامن [[اهل بیت]] می‌شدند و عملا آنان را به مرجعیت دینی قبول می‌کردند. غفلت نگر که پشت به محراب کرده‌ایم در کشوری که قبله‌نما موج می‌زند [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} فرمود: کجا می‌روید؟ چگونه دروغ می‌بافید؟ در حالی که هنوز نشانه‌ها برپا و آیه‌ها روشن و نورافشان استوار است؟ کجا سرگردانتان می‌کنند؟ بلکه چگونه حیرت زده می‌شوید در حالی که خاندان پیامبرتان میان شماست، در حالی که آنان زمامداران حق و نشانه‌های دین و زبان‌های صدق‌اند! پس آنان را به بهترین جایگاههای نزول قرآن فرود آورید و همچون تشنگان به آبشخور زلال آنان فرود آیید: {{عربی|فأین تذهبون و انّی تؤفکون؟ و الأعلام قائمة...}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۷</ref> در سخن دیگری فرمود: {{عربی|انظروا أهل بیت نبیّکم، فالزموا سمتهم و اتّبعوا أثرهم، فلن یخرجوکم من هدی و لن یعیدوکم فی ردیّ}}<ref>«به خاندان پیامبرتان بنگرید، همراه با راه و روش آنان باشید و از آنان پیروی کنید، آنان نه شما را از هدایت بیرون می‌کنند، نه در گمراهی وارد می‌سازند» نهج البلاغه، خطبه ۸۷</ref> از مجموع احادیث فراوانی که در این زمینه است، برمی‌آید که خواستۀ خدا و رسول، آن بوده که مردم در امر دین و دنیا و علم به حکم اللّه و آموختن [[قرآن]] و پیمودن [[صراط مستقیم]] و سلوک اخلاقی و معنوی، با فروغ تابان [[اهل بیت]] پیش روند و آن حجّتهای الهی را الگو و پیشوا و مرجع خود قرار دهند، تا هم با دین صحیح آشنا شوند، هم عملشان برمدار [[حق]] باشد، هم نزد خداوند [[حجت]] داشته باشند.<ref>ر.ک: «اهل البیت فی الکتاب و السنه» ری شهری، «اهل البیت، منزلتهم و مبادئهم عند المسلمین» محمد جواد مغنیه.</ref> دریغا که با وجود [[امام صادق]]{{ع}} سراغ شاگرد او ابو حنیفه بروند! اگر شیخ شلتوت فتوا می‌دهد که عمل به [[مذهب جعفری]] هم مجزی است، بر این اساس است که وقتی به فتوای ابو حنیفه بتوان رجوع و عمل کرد، به فتوای استادش [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}} به طریق اولی می‌توان مراجعه و عمل کرد و این پذیرش مرجعیت علمی آن حضرت است. البته وقتی این مسأله به کمال می‌رسد که [[امامان]] را در هرعصر، اعلم امّت و داناترین فرد به شریعت بشناسیم و باوجود آنان سراغ دیگران نرویم. آنچه در صدر اسلام اتفاق افتاد، "برخورد حذفی" با [[ائمه]] بود. [[امام علی|علی]]{{ع}} را "حذف سیاسی" کردند که از خلافت کنار گذاشتند، [[امام صادق]] و [[ائمه]] دیگر را "حذف علمی" کردند که مجال به ابو حنیفه‌ها و راویان و مفتیان درباری دادند، تا بر کرسی دین و افتاء بنشینند. گرچه حذف سیاسی ائمه قابل جبران نیست، ولی "مرجعیت علمی و دینی أئمه"، هم‌اکنون هم عملی و قابل اجراست و آن آموختن دین خدا از مکتب [[عترت]] و [[اهل بیت]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۳۸.</ref>





نسخهٔ ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۴۵

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل مرجعیت دینی اهل بیت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مرجعیت دینی اهل بیت معرفت دینی ضرورت یک زندگی مکتبی است. در عصر پیامبر]، این معرفت و علم را از آن حضرت می‌آموختند. برای استمرار این فیض پس از رسول خدا، مجرای زلال و مطمئن برای رسیدن به معرفت دینی و علم مفید و شناخت احکام خدا، اهل بیت پیامبر(ص) است[۱].


مقدمه

  • آنان مفسّران قرآن، خازنان علم خدا و وارثان علوم انبیایند و ثقل اصغر و عدل قرآنند. توصیۀ پیامبر آن بود که امّت از آنان علم بیاموزند و مرجعیت علمی و دینی آنان را بپذیرند. این حقیقت در روایات بسیاری از زبان ائمه نیز بیان شده است. امام باقر(ع) به سلمة بن کهیل و حکم بن عتیبه فرمود: شرقّا و غربّا، فلا تجدان علما صحیحا إلاّ شیئا خرج من عندنا أهل البیت[۲]، به شرق و غرب بروید، هیچ دانش درستی نمی‌یابید جز آنکه از ما خاندان برآمده است. و در اصالت و ارزش و اعتبار علوم آل محمّد و غیرقابل اعتماد بودن علوم دیگران، آن حضرت فرمود: کلّ ما لم یخرج من هذا البیت فهو باطل[۳] امام صادق(ع) فرمود: اذا أردت العلم الصّحیح فخذ من أهل البیت...[۴] وقتی اهل بیت به حکم آیۀ تطهیر پاک و معصوم‌اند و علم خدا و رسول نزد آنان است، لازم است امت به آنان رجوع کنند و دین خود را از آنان بیاموزند و در موارد اختلاف، نظر آنان را حکم و فصل الخطاب قرار دهند. از بزرگترین ستم‌ها به اهل بیت، آن بود که با وجود آنان، دیگرانی دکان گشودند و دیگرانی هم مشتری کالاهای آنان شدند، دریا را رها کرده، به برکه‌ای کوچک روی آوردند. سیاست خلفا هم بر آن بود که چهرۀ علمی و دین‌آموزی و هدایتگری ائمه، مطرح نشود و در خانۀ آنان بسته بماند. در عین حال، چه بسیار اتّفاق می‌افتاد که در مشکلات علمی و پاسخ به سؤالات، دست به دامن اهل بیت می‌شدند و عملا آنان را به مرجعیت دینی قبول می‌کردند. غفلت نگر که پشت به محراب کرده‌ایم در کشوری که قبله‌نما موج می‌زند امیر مؤمنان(ع) فرمود: کجا می‌روید؟ چگونه دروغ می‌بافید؟ در حالی که هنوز نشانه‌ها برپا و آیه‌ها روشن و نورافشان استوار است؟ کجا سرگردانتان می‌کنند؟ بلکه چگونه حیرت زده می‌شوید در حالی که خاندان پیامبرتان میان شماست، در حالی که آنان زمامداران حق و نشانه‌های دین و زبان‌های صدق‌اند! پس آنان را به بهترین جایگاههای نزول قرآن فرود آورید و همچون تشنگان به آبشخور زلال آنان فرود آیید: فأین تذهبون و انّی تؤفکون؟ و الأعلام قائمة...[۵] در سخن دیگری فرمود: انظروا أهل بیت نبیّکم، فالزموا سمتهم و اتّبعوا أثرهم، فلن یخرجوکم من هدی و لن یعیدوکم فی ردیّ[۶] از مجموع احادیث فراوانی که در این زمینه است، برمی‌آید که خواستۀ خدا و رسول، آن بوده که مردم در امر دین و دنیا و علم به حکم اللّه و آموختن قرآن و پیمودن صراط مستقیم و سلوک اخلاقی و معنوی، با فروغ تابان اهل بیت پیش روند و آن حجّتهای الهی را الگو و پیشوا و مرجع خود قرار دهند، تا هم با دین صحیح آشنا شوند، هم عملشان برمدار حق باشد، هم نزد خداوند حجت داشته باشند.[۷] دریغا که با وجود امام صادق(ع) سراغ شاگرد او ابو حنیفه بروند! اگر شیخ شلتوت فتوا می‌دهد که عمل به مذهب جعفری هم مجزی است، بر این اساس است که وقتی به فتوای ابو حنیفه بتوان رجوع و عمل کرد، به فتوای استادش حضرت صادق(ع) به طریق اولی می‌توان مراجعه و عمل کرد و این پذیرش مرجعیت علمی آن حضرت است. البته وقتی این مسأله به کمال می‌رسد که امامان را در هرعصر، اعلم امّت و داناترین فرد به شریعت بشناسیم و باوجود آنان سراغ دیگران نرویم. آنچه در صدر اسلام اتفاق افتاد، "برخورد حذفی" با ائمه بود. علی(ع) را "حذف سیاسی" کردند که از خلافت کنار گذاشتند، امام صادق و ائمه دیگر را "حذف علمی" کردند که مجال به ابو حنیفه‌ها و راویان و مفتیان درباری دادند، تا بر کرسی دین و افتاء بنشینند. گرچه حذف سیاسی ائمه قابل جبران نیست، ولی "مرجعیت علمی و دینی أئمه"، هم‌اکنون هم عملی و قابل اجراست و آن آموختن دین خدا از مکتب عترت و اهل بیت است[۸]


جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۳۸.
  2. کافی، ج ۱ ص ۳۹۹
  3. «هردانشی که از این خانه و خاندان بیرون نیامده باشد، باطل است.» اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۱۸۶
  4. «اگر علم درست می‌خواهی از اهل بیت فراگیر.» بحارالأنوار، ج ۲۶ ص ۱۵۸
  5. نهج البلاغه، خطبه ۸۷
  6. «به خاندان پیامبرتان بنگرید، همراه با راه و روش آنان باشید و از آنان پیروی کنید، آنان نه شما را از هدایت بیرون می‌کنند، نه در گمراهی وارد می‌سازند» نهج البلاغه، خطبه ۸۷
  7. ر.ک: «اهل البیت فی الکتاب و السنه» ری شهری، «اهل البیت، منزلتهم و مبادئهم عند المسلمین» محمد جواد مغنیه.
  8. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۳۸.