آیا رجعت از ضروریات تشیع است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '﴾' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی| {{متن قرآن' به '{{متن قرآن') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
::::::آیتالله '''[[محمد محمدی ریشهری]]'''، در کتاب ''«[[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آیتالله '''[[محمد محمدی ریشهری]]'''، در کتاب ''«[[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«بسیاری از اندیشمندان، اعتقاد به [[رجعت]] را از ضروریات<ref>ضروری، چند معنا دارد که در این جا به معنای غیر قابل انفکاک به کار رفته است. برای دیدن معانی مختلفضروری، ر.ک: جامع العلوم فی اصطلاحات الفنون الملقب ب «دستور العلماء»، قاضی عبد النبی الأحمد نگری، ج ۲، ص ۲۶۴- ۲۶۹.</ref> مذهب [[تشیع]]<ref>همچون علامه مجلسی که میگوید: «بدان که از جمله اجماعیات [[شیعه]]، بلکه ضروریات مذهب فرقه محقه، حقانیت [[رجعت]] است». (حق الیقین، ج ۲، ص ۳۳۵) و در جای دیگر میگوید: «به گمان من، کسی که در امثال این موضوع شک کند، در امامان دین، شک کرده است» (بحار الأنوار، ج ۵۳، ص ۱۲۲). شیخ حر عاملی میگوید: «صحت [[رجعت]]، از ضروریات مذهب امامیه است. همه علمای معروف، نویسندگان مشهور، بلکه عموم مردم میدانند که این، جزء مذهب [[شیعه]] است». (الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص ۶۰- ۶۱). وی سپس نام کسان بسیاری را میبرد که در باب [[رجعت]]، کتاب نوشتهاند و اولین آنها، سلیم بن قیس هلالی است که از امیر مؤمنان {{ع}} روایت میکند و میگوید: «کار به جایی رسید که یقین من به [[رجعت]]، کمتر از یقینم به قیامت نبود» (الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص ۶۴). وی سپس ماجرای گفتگوی مؤمن طاق و ابوحنیفه را در موضوع [[رجعت]] نقل میکند و نتیجه میگیرد که: «این جریان هم دلیل است که [[سنی]] و [[شیعه]]، همه میدانستهاند که [[رجعت]]، جزء مذهب [[شیعه]] است، و این، معنای ضروری مذهب است که از اجماع، بالاتر است» (الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص ۶۶). مرحوم آیت الله شیخ میراز [[جواد تبریزی]]، [[رجعت]] را از اصول مذهب نمیدانست؛ اما به دلیل اخبار معتبر- که تواتر اجمالی دارند-، آن را یقینی میدانست». (صراط النجاة، ج ۲، ص ۶۱۴).</ref> و برخی، انکار آن را موجب خروج از مذهب میدانند<ref>حق الیقین، ج ۲، ص ۳۵۴.</ref>. احتمالًا کثرت احادیث این باب- که به حد تواتر، است- و نیز اعتبار شماری از این احادیث، موجب شده است که اعتقاد به [[رجعت]]، از ضروریات مذهب شود. | ::::::«بسیاری از اندیشمندان، اعتقاد به [[رجعت]] را از ضروریات<ref>ضروری، چند معنا دارد که در این جا به معنای غیر قابل انفکاک به کار رفته است. برای دیدن معانی مختلفضروری، ر.ک: جامع العلوم فی اصطلاحات الفنون الملقب ب «دستور العلماء»، قاضی عبد النبی الأحمد نگری، ج ۲، ص ۲۶۴- ۲۶۹.</ref> مذهب [[تشیع]]<ref>همچون علامه مجلسی که میگوید: «بدان که از جمله اجماعیات [[شیعه]]، بلکه ضروریات مذهب فرقه محقه، حقانیت [[رجعت]] است». (حق الیقین، ج ۲، ص ۳۳۵) و در جای دیگر میگوید: «به گمان من، کسی که در امثال این موضوع شک کند، در امامان دین، شک کرده است» (بحار الأنوار، ج ۵۳، ص ۱۲۲). شیخ حر عاملی میگوید: «صحت [[رجعت]]، از ضروریات مذهب امامیه است. همه علمای معروف، نویسندگان مشهور، بلکه عموم مردم میدانند که این، جزء مذهب [[شیعه]] است». (الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص ۶۰- ۶۱). وی سپس نام کسان بسیاری را میبرد که در باب [[رجعت]]، کتاب نوشتهاند و اولین آنها، سلیم بن قیس هلالی است که از امیر مؤمنان {{ع}} روایت میکند و میگوید: «کار به جایی رسید که یقین من به [[رجعت]]، کمتر از یقینم به قیامت نبود» (الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص ۶۴). وی سپس ماجرای گفتگوی مؤمن طاق و ابوحنیفه را در موضوع [[رجعت]] نقل میکند و نتیجه میگیرد که: «این جریان هم دلیل است که [[سنی]] و [[شیعه]]، همه میدانستهاند که [[رجعت]]، جزء مذهب [[شیعه]] است، و این، معنای ضروری مذهب است که از اجماع، بالاتر است» (الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص ۶۶). مرحوم آیت الله شیخ میراز [[جواد تبریزی]]، [[رجعت]] را از اصول مذهب نمیدانست؛ اما به دلیل اخبار معتبر- که تواتر اجمالی دارند-، آن را یقینی میدانست». (صراط النجاة، ج ۲، ص ۶۱۴).</ref> و برخی، انکار آن را موجب خروج از مذهب میدانند<ref>حق الیقین، ج ۲، ص ۳۵۴.</ref>. احتمالًا کثرت احادیث این باب- که به حد تواتر، است- و نیز اعتبار شماری از این احادیث، موجب شده است که اعتقاد به [[رجعت]]، از ضروریات مذهب شود. | ||
::::::اما برخی معاصران، منکر ضروری بودن آن هستند و اعتقاد به آن را به اثبات احادیث مربوط، وابسته دانستهاند<ref>مانند علامه سید محسن امین در کتاب نقض الوشیعة (ص ۴۷۳) و محمد جواد مغنیه در الجوامع و الفوارق بینالسنة و الشیعة (ص ۳۰۲) و محمدرضا مظفر در عقائد الامامیة (ص ۸۴).</ref>. البته گویا مقصود آنان، این بوده که اعتقاد به "[[رجعت]]"، مانند [[عدل]] و [[امامت]] از اصول مذهب نیست<ref>چنان که مرحوم مغنیه در الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة (ص ۳۰۲) به این موضوع تصریح میکند.</ref>، و گرنه با توجه به کمیت و کیفیت احادیث [[رجعت]]، باید آن را از ضروریات مذهب دانست، هر چند از فروع اعتقادی است<ref>با توجه به این که این بزرگان کتابهایشان را در پاسخ به مخالفان نوشتهاند، احتمال میرود که این نظر را به این دلیل دادهاند که مخاطب، ظرفیت درک آن را نداشته و به ناچار در حد ظرفیت او سخن گفتهاند. این روشی است که از شیوه تبلیغ انبیا به دست آمده است. پیامبر خدا {{صل}} فرمود: {{عربی|اندازه=120%|"إِنا مَعاشِرَ الأَنبِیاءِ أُمِرنا أَن نُکلمَ الناسَ عَلی قَدرِ عُقُولِهِم"}} (الکافی، ج ۱، ص ۲۳، ح ۱۵). [[امامان]] [[شیعه]] نیز به همین روش عمل کردهاند. مثلًا [[امام صادق]]{{ع}} در پاسخ پرسش از امور بزرگی مانند [[رجعت]]، به دلیل آن که مخاطبان نمیتوانستند معنای درست آن را درک کنند، پاسخ دادند که اینک وقت این حرفها نیست: {{عربی|اندازه=120%|"عَن زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلتُ أَبا عَبدِ اللهِ {{ع}} عَن هَذِهِ الأُمُورِ العِظامِ مِنَ الرجعَةِ وَ أَشباهِها فَقالَ: إِن هَذَا الذی تَسأَلُونَ عَنهُ لَم یجِئ أَوانُهُ وَ قَد قَالَ الله عز و جل: | ::::::اما برخی معاصران، منکر ضروری بودن آن هستند و اعتقاد به آن را به اثبات احادیث مربوط، وابسته دانستهاند<ref>مانند علامه سید محسن امین در کتاب نقض الوشیعة (ص ۴۷۳) و محمد جواد مغنیه در الجوامع و الفوارق بینالسنة و الشیعة (ص ۳۰۲) و محمدرضا مظفر در عقائد الامامیة (ص ۸۴).</ref>. البته گویا مقصود آنان، این بوده که اعتقاد به "[[رجعت]]"، مانند [[عدل]] و [[امامت]] از اصول مذهب نیست<ref>چنان که مرحوم مغنیه در الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة (ص ۳۰۲) به این موضوع تصریح میکند.</ref>، و گرنه با توجه به کمیت و کیفیت احادیث [[رجعت]]، باید آن را از ضروریات مذهب دانست، هر چند از فروع اعتقادی است<ref>با توجه به این که این بزرگان کتابهایشان را در پاسخ به مخالفان نوشتهاند، احتمال میرود که این نظر را به این دلیل دادهاند که مخاطب، ظرفیت درک آن را نداشته و به ناچار در حد ظرفیت او سخن گفتهاند. این روشی است که از شیوه تبلیغ انبیا به دست آمده است. پیامبر خدا {{صل}} فرمود: {{عربی|اندازه=120%|"إِنا مَعاشِرَ الأَنبِیاءِ أُمِرنا أَن نُکلمَ الناسَ عَلی قَدرِ عُقُولِهِم"}} (الکافی، ج ۱، ص ۲۳، ح ۱۵). [[امامان]] [[شیعه]] نیز به همین روش عمل کردهاند. مثلًا [[امام صادق]]{{ع}} در پاسخ پرسش از امور بزرگی مانند [[رجعت]]، به دلیل آن که مخاطبان نمیتوانستند معنای درست آن را درک کنند، پاسخ دادند که اینک وقت این حرفها نیست: {{عربی|اندازه=120%|"عَن زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلتُ أَبا عَبدِ اللهِ {{ع}} عَن هَذِهِ الأُمُورِ العِظامِ مِنَ الرجعَةِ وَ أَشباهِها فَقالَ: إِن هَذَا الذی تَسأَلُونَ عَنهُ لَم یجِئ أَوانُهُ وَ قَد قَالَ الله عز و جل: {{متن قرآن|بَلْ كَذَّبُواْ بِمَا لَمْ يُحِيطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ}} }}"}} (یونس، آیه ۳۹) (مختصر بصائر الدرجات، ص ۲۴، بحار الأنوار، ج ۵۳، ص ۴۰، ح ۴). عیاشی نیز در تفسیرش، مشابه این پرسش و پاسخ را به نقل از حمران از امام باقر {{ع}} میآورد (تفسیر العیاشی، ج ۲، ص ۱۲۲، ح ۲۰). به نظر میرسد به دلیل شباهت کامل متن پرسش و پاسخ، یک حدیث بوده و دو گونه نقل شده است.</ref>»<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۸، ص۳۷، ۳۸.</ref>. | ||
==پاسخهای دیگر== | ==پاسخهای دیگر== |
نسخهٔ ۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۵۷
آیا رجعت از ضروریات تشیع است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل اصلی | مهدویت |
آیا رجعت از ضروریات تشیع است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- آیتالله محمد محمدی ریشهری، در کتاب «دانشنامهٔ امام مهدی» در اینباره گفته است:
- «بسیاری از اندیشمندان، اعتقاد به رجعت را از ضروریات[۱] مذهب تشیع[۲] و برخی، انکار آن را موجب خروج از مذهب میدانند[۳]. احتمالًا کثرت احادیث این باب- که به حد تواتر، است- و نیز اعتبار شماری از این احادیث، موجب شده است که اعتقاد به رجعت، از ضروریات مذهب شود.
- اما برخی معاصران، منکر ضروری بودن آن هستند و اعتقاد به آن را به اثبات احادیث مربوط، وابسته دانستهاند[۴]. البته گویا مقصود آنان، این بوده که اعتقاد به "رجعت"، مانند عدل و امامت از اصول مذهب نیست[۵]، و گرنه با توجه به کمیت و کیفیت احادیث رجعت، باید آن را از ضروریات مذهب دانست، هر چند از فروع اعتقادی است[۶]»[۷].
پاسخهای دیگر
۱. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛ |
---|
|
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ ضروری، چند معنا دارد که در این جا به معنای غیر قابل انفکاک به کار رفته است. برای دیدن معانی مختلفضروری، ر.ک: جامع العلوم فی اصطلاحات الفنون الملقب ب «دستور العلماء»، قاضی عبد النبی الأحمد نگری، ج ۲، ص ۲۶۴- ۲۶۹.
- ↑ همچون علامه مجلسی که میگوید: «بدان که از جمله اجماعیات شیعه، بلکه ضروریات مذهب فرقه محقه، حقانیت رجعت است». (حق الیقین، ج ۲، ص ۳۳۵) و در جای دیگر میگوید: «به گمان من، کسی که در امثال این موضوع شک کند، در امامان دین، شک کرده است» (بحار الأنوار، ج ۵۳، ص ۱۲۲). شیخ حر عاملی میگوید: «صحت رجعت، از ضروریات مذهب امامیه است. همه علمای معروف، نویسندگان مشهور، بلکه عموم مردم میدانند که این، جزء مذهب شیعه است». (الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص ۶۰- ۶۱). وی سپس نام کسان بسیاری را میبرد که در باب رجعت، کتاب نوشتهاند و اولین آنها، سلیم بن قیس هلالی است که از امیر مؤمنان (ع) روایت میکند و میگوید: «کار به جایی رسید که یقین من به رجعت، کمتر از یقینم به قیامت نبود» (الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص ۶۴). وی سپس ماجرای گفتگوی مؤمن طاق و ابوحنیفه را در موضوع رجعت نقل میکند و نتیجه میگیرد که: «این جریان هم دلیل است که سنی و شیعه، همه میدانستهاند که رجعت، جزء مذهب شیعه است، و این، معنای ضروری مذهب است که از اجماع، بالاتر است» (الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص ۶۶). مرحوم آیت الله شیخ میراز جواد تبریزی، رجعت را از اصول مذهب نمیدانست؛ اما به دلیل اخبار معتبر- که تواتر اجمالی دارند-، آن را یقینی میدانست». (صراط النجاة، ج ۲، ص ۶۱۴).
- ↑ حق الیقین، ج ۲، ص ۳۵۴.
- ↑ مانند علامه سید محسن امین در کتاب نقض الوشیعة (ص ۴۷۳) و محمد جواد مغنیه در الجوامع و الفوارق بینالسنة و الشیعة (ص ۳۰۲) و محمدرضا مظفر در عقائد الامامیة (ص ۸۴).
- ↑ چنان که مرحوم مغنیه در الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة (ص ۳۰۲) به این موضوع تصریح میکند.
- ↑ با توجه به این که این بزرگان کتابهایشان را در پاسخ به مخالفان نوشتهاند، احتمال میرود که این نظر را به این دلیل دادهاند که مخاطب، ظرفیت درک آن را نداشته و به ناچار در حد ظرفیت او سخن گفتهاند. این روشی است که از شیوه تبلیغ انبیا به دست آمده است. پیامبر خدا (ص) فرمود: "إِنا مَعاشِرَ الأَنبِیاءِ أُمِرنا أَن نُکلمَ الناسَ عَلی قَدرِ عُقُولِهِم" (الکافی، ج ۱، ص ۲۳، ح ۱۵). امامان شیعه نیز به همین روش عمل کردهاند. مثلًا امام صادق(ع) در پاسخ پرسش از امور بزرگی مانند رجعت، به دلیل آن که مخاطبان نمیتوانستند معنای درست آن را درک کنند، پاسخ دادند که اینک وقت این حرفها نیست: "عَن زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلتُ أَبا عَبدِ اللهِ (ع) عَن هَذِهِ الأُمُورِ العِظامِ مِنَ الرجعَةِ وَ أَشباهِها فَقالَ: إِن هَذَا الذی تَسأَلُونَ عَنهُ لَم یجِئ أَوانُهُ وَ قَد قَالَ الله عز و جل: ﴿بَلْ كَذَّبُواْ بِمَا لَمْ يُحِيطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ﴾ "}} (یونس، آیه ۳۹) (مختصر بصائر الدرجات، ص ۲۴، بحار الأنوار، ج ۵۳، ص ۴۰، ح ۴). عیاشی نیز در تفسیرش، مشابه این پرسش و پاسخ را به نقل از حمران از امام باقر (ع) میآورد (تفسیر العیاشی، ج ۲، ص ۱۲۲، ح ۲۰). به نظر میرسد به دلیل شباهت کامل متن پرسش و پاسخ، یک حدیث بوده و دو گونه نقل شده است.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۸، ص۳۷، ۳۸.
- ↑ الایقاظ من الهجعه، ص ۶۰
- ↑ بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۲۳
- ↑ المیزان، ج ۲، ص ۱۰۷
- ↑ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۶۶۰.