الگو:صفحهٔ اصلی/پرسش برگزیده: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<div class="boxTitle"><big>'''[[ماجرای خسف بیدا چیست؟ (پرسش)|ماجرای خسف بیدا چیست؟]]'''</big></div>
<div class="boxTitle"><big>'''[[آیا تطبیق‌دادن نشانه‌های ظهور با افراد و حوادث جامعه صحیح است؟ (پرسش)|آیا تطبیق‌دادن نشانه‌های ظهور با افراد و حوادث جامعه صحیح است؟]]'''</big></div>


<gallery mode="packed" widths=90px heights=90px perrow=10 caption="پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر آنان در ذیل دیده می‌شود">
<gallery mode="packed" widths=90px heights=90px perrow=10 caption="پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر آنان در ذیل دیده می‌شود">
{{ستون-شروع|2}}
{{ستون-شروع|2}}
پرونده:7474646.jpg|''[[نجم‌الدین طبسی|طبسی]]''
پرونده:11046759983.jpg|''[[محمد محمدی ری‌شهری|ری‌شهری]]''
پرونده:151879.jpg|''[[نصرت‌الله آیتی|آیتی]]''
پرونده:639225282.jpg|''[[محسن قرائتی|قرائتی]]''
پرونده:136863.JPG|''[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان]]''
پرونده:Pic259.jpg|''[[عبدالمجید زهادت|زهادت]]''
پرونده:9030760879.jpg|''[[سید حسن زمانی|زمانی]]''
{{پایان}}
{{پایان}}
</gallery>
</gallery>


*یکی از نشانه‌‌های حتمی [[ظهور]]، [[خسف]] [[سرزمین بیداء]] است. واژه [[خسف]] به معنای فرو رفتن و [[پنهان]] شدن است. [[بیداء]] در لغت به معنای دشت هموار، پهناور و خالی از سکنه و [[آب]] و علف است و نام سرزمینی است بین [[مکه]] و [[مدینه]]. [[بیداء]] را ذات الجیش هم می‌گویند. بر اساس فرمایش [[امام صادق]] {{ع}} در مسیر [[مکه]] به [[مدینه]] [[نماز]] در سه مکان [[مکروه]] است: ذات الجیش، ذات السلاسل و وادی ضَجنان. وادی ضجنان معروف است و درگیری‌هایی در آن جا وجود داشته است. هر سه وادی محل [[خسف]] [[دجال]] است؛ و [[مکروه]] بودن [[نماز]] در این مکان‌ها، یا بدان لحاظ است که این سه مکان محل نزولِ [[غضب]] و [[انتقام]] [[الهی]] هستند و یا ممکن است به [[لشکر]] [[دجال]] کاری نداشته و عده دیگری در این مکان‌ها فرو روند.
===[[دلایل]] صحیح نبودن تطبیق [[نشانه‌ها]] بر افراد و حوادث===
*منطقه [[بیداء]] و ذات الجیش دو [[خسف]] دارد: یکی [[خسف]] [[سفیانی]] و دیگری [[خسف]] [[دجال]].
*یکی از نکات بسیار مهمی که در باب [[علائم ظهور]] باید به آن توجه داشت بحث [[تطبیق علائم]] مطرح شده در [[روایات]] با اتفاقات واقع شده است، بدین معنی که با تطبیق دادن یک حادثه خارجی با آنچه در [[روایات]] ذکر شده، آن حادثه همان علامتی دانسته شود که [[امام]] خبر داده است. تطبیق دادن در صورتی که با [[دلایل]] کافی و مستند باشد، اشکالی ندارد ولی [[تطبیق علائم]] با وقایع خارجی بدون شواهد قطعی کار درستی نیست. به [[دلیل]] آنکه:
#منظور از [[خسف]] [[سفیانی]] این است، پس از آنکه [[سپاه سفیانی]] به قصد [[ترور]] [[امام مهدی]]  عازم [[مکه]] می‌شود، میانه راه و در منطقه [[بیداء]]، [[منادی آسمانی]] ندا داده و به [[زمین]]، [[دستور]] فرو بلعیدن [[لشکر سفیانی]] را می‌دهد. این [[لشکر]] در [[زمین]] فرو می‌رود و به جز دو یا سه نفر کسی از آنها زنده نمی‌ماند. و این در [[زمان ظهور]] یا قبل از [[ظهور]] [[قائم]]{{ع}} است. این رخداد حادثه‌ای [[اعجازآمیز]] است که با ارادۀ خداوندی و دخالت نیروهای غیبی انجام می‌پذیرد.
#منابع اصلی و قدیمی [[شیعه]] معمولاً از نشانه‌هایی محدود نام برده‌اند و برخی از این نشانه‌هایی که مطرح می‌شود، در این منابع ذکر نشده است.
#منظور از [[خسف]] [[دجال]] نیز این است، [[دجال]] وقتی می‌فهمد [[امام مهدی]]{{ع}} [[خروج]] کرده و در [[مکه]] است، قصد [[مکه]] می‌کند، در روز [[خروج]] [[امام]]{{ع}}، [[حضرت عیسی]]{{ع}} نیز از [[آسمان]] فرود می‌آید. [[امام]]{{ع}}، در [[مسجد الحرام]] به ایشان [[تکلیف]] می‌کند که پیش بایست تا به تو [[اقتدا]] کنم، و [[حضرت عیسی]]{{ع}} نیز می‌گوید: «من [[امت]] جد تو و تابع شما هستم، شما پیش بایستید» پس [[حضرت]] پیش می‌ایستد و ایشان به [[امام]]{{ع}}، [[اقتدا]] می‌کند و [[اهل مکه]] همه (جمعی با میل و جمعی با کراهت) با [[امام]]{{ع}} [[بیعت]] می‌کنند؛ بعد [[امام]]{{ع}} به طرف [[مدینه]] می‌رود، و [[دجال]] نیز در نزدیکی [[مدینه منوره]] به [[امام]]{{ع}} می‌رسد و در همان ذات الجیش، دعوی [[الوهیت]] می‌کند. [[امام]]{{ع}} [[حضرت عیسی]] {{ع}} را که پیش قراولِ [[لشکر]] آن [[حضرت]] ‌است به نزد [[دجال]] می‌فرستد و او را به [[اسلام]] می‌خواند؛ امّا [[دجال]] قبول نمی‌کند؛ لذا [[حضرت]] او را به [[قتل]] می‌رساند. و [[زمین]] [[بیداء]] که دو فرسخ است و قبلاً [[لشکر]] [[سفیانی]] را فرو برده؛ جسد [[دجال]] و مرکب و لشکرش را نیز فرو می‌برد.
#اسناد برخی از [[احادیث]] دارای اشکال است.
#معلوم نیست این واقعۀ خارجی واقعاً و حقیقتاً همان [[پیش‌گویی]] [[امام]] باشد، شاید مراد [[امام]] واقعۀ خارجی دیگری باشد.
#در مواردی که سخن از وقوع یک نشانه و [[فرج]] بعد از آن شده، گویا مراد، [[فرج]] و [[ظهور]] [[امام زمان]]{{ع}} نیست، بلکه یک [[گشایش]] و [[آرامش]] و راحتی برای [[مؤمنان]] مورد نظر است.


<div class="readmoreButton">[[ماجرای خسف بیدا چیست؟ (پرسش)|'''ادامه''']]</div>
===[[دلیل]] بیان [[نشانه‌ها]] از طرف [[معصوم]]===
*بنابراین اظهار نظر قطعی در رابطه با اینکه برخی از [[علائم]]، تحقق یافته کار صحیحی نیست. ممکن است کسی بگوید: در این صورت بیان [[علائم]] چه فایده‌ای دارد؟ زیرا ما [[نیاز]] به [[علائم]] داشتیم تا [[ظهور]] را بتوانیم تشخصیص دهیم در حالی که به وقایع خارجی به عنوان علامت نمی‌تواند تکیه کرد.
در پاسخ باید گفت: شباهت یک واقعه خارجی با یک علامت این احتمال را در ذهن ایجاد می‌کند که شاید این واقعه همان علامتی باشد که [[امام]] خبر داده است و لذا [[انسان]] به دنبال [[کسب آمادگی]] بیشتر برای [[ظهور]] خواهد بود. و از طرفی چون صرف احتمال است لذا اگر [[ظهور]] واقع نشد [[انسان]] دچار [[سرخوردگی]] نمی‌شود و روحیۀ خود را از دست نمی‌دهد. تطبیق بدون [[دلیل]]، باعث ایجاد [[امید]] کاذب در [[جامعه]] می‌شود و به دنبال اتفاق نیفتادن [[ظهور]] بعد از این تطبیق، [[یأس]] و [[ناامیدی]] جای آن را می‌گیرد و چه بسا انسان‌هایی که این تطبیق را [[باور]] کرده‌اند، نسبت به اصل [[ظهور]]، دلسرد و [[ناامید]] و نسبت به روایت‌های [[اهل بیت]]{{عم}} دچار [[شک]] و [[تردید]] شوند.
 
<div class="readmoreButton">[[آیا تطبیق‌دادن نشانه‌های ظهور با افراد و حوادث جامعه صحیح است؟ (پرسش)|'''ادامه''']]</div>

نسخهٔ ‏۱۷ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۰۰

دلایل صحیح نبودن تطبیق نشانه‌ها بر افراد و حوادث

  • یکی از نکات بسیار مهمی که در باب علائم ظهور باید به آن توجه داشت بحث تطبیق علائم مطرح شده در روایات با اتفاقات واقع شده است، بدین معنی که با تطبیق دادن یک حادثه خارجی با آنچه در روایات ذکر شده، آن حادثه همان علامتی دانسته شود که امام خبر داده است. تطبیق دادن در صورتی که با دلایل کافی و مستند باشد، اشکالی ندارد ولی تطبیق علائم با وقایع خارجی بدون شواهد قطعی کار درستی نیست. به دلیل آنکه:
  1. منابع اصلی و قدیمی شیعه معمولاً از نشانه‌هایی محدود نام برده‌اند و برخی از این نشانه‌هایی که مطرح می‌شود، در این منابع ذکر نشده است.
  2. اسناد برخی از احادیث دارای اشکال است.
  3. معلوم نیست این واقعۀ خارجی واقعاً و حقیقتاً همان پیش‌گویی امام باشد، شاید مراد امام واقعۀ خارجی دیگری باشد.
  4. در مواردی که سخن از وقوع یک نشانه و فرج بعد از آن شده، گویا مراد، فرج و ظهور امام زمان(ع) نیست، بلکه یک گشایش و آرامش و راحتی برای مؤمنان مورد نظر است.

دلیل بیان نشانه‌ها از طرف معصوم

  • بنابراین اظهار نظر قطعی در رابطه با اینکه برخی از علائم، تحقق یافته کار صحیحی نیست. ممکن است کسی بگوید: در این صورت بیان علائم چه فایده‌ای دارد؟ زیرا ما نیاز به علائم داشتیم تا ظهور را بتوانیم تشخصیص دهیم در حالی که به وقایع خارجی به عنوان علامت نمی‌تواند تکیه کرد.

در پاسخ باید گفت: شباهت یک واقعه خارجی با یک علامت این احتمال را در ذهن ایجاد می‌کند که شاید این واقعه همان علامتی باشد که امام خبر داده است و لذا انسان به دنبال کسب آمادگی بیشتر برای ظهور خواهد بود. و از طرفی چون صرف احتمال است لذا اگر ظهور واقع نشد انسان دچار سرخوردگی نمی‌شود و روحیۀ خود را از دست نمی‌دهد. تطبیق بدون دلیل، باعث ایجاد امید کاذب در جامعه می‌شود و به دنبال اتفاق نیفتادن ظهور بعد از این تطبیق، یأس و ناامیدی جای آن را می‌گیرد و چه بسا انسان‌هایی که این تطبیق را باور کرده‌اند، نسبت به اصل ظهور، دلسرد و ناامید و نسبت به روایت‌های اهل بیت(ع) دچار شک و تردید شوند.