جز
جایگزینی متن - 'حیات' به 'حیات'
جز (جایگزینی متن - '==پاسخهای دیگر== {{یادآوری پاسخ}}' به '==پاسخها و دیدگاههای متفرقه== {{یادآوری پاسخ}}') |
جز (جایگزینی متن - 'حیات' به 'حیات') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
::::::آیت الله [[سید منذر حکیم]] در مقاله ''«[[ مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر (مقاله)|مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر]]»'' در اين باره گفته است: | ::::::آیت الله [[سید منذر حکیم]] در مقاله ''«[[ مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر (مقاله)|مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر]]»'' در اين باره گفته است: | ||
::::::«نخستین فایده این [[ایمان]] عبارت است از مقاومت پیوسته و درونی انسان در برابر ستم و ستمگران، در زمانیکه زمین از ستم پر شده باشد، این انسان با [[ایمان]] به قیام [[امام مهدی]]{{ع}} در برابر ستم گسترده جهان شمول، [[ایمان]] دارد که ستم باید ریشهکن شود و در نتیجه در برابر ستم و ستمگران ایستادگی و مقاومت مینماید، حداقل این [[ایمان]] او را در برابر ستم توانمند و مقتدر قرار میدهد و او را از این نظر بیمه میکند. و از انفعال و تسلیم شدن در برابر ستمگران باز میدارد. پس، این [[ایمان]] به قیام [[امام مهدی]]{{ع}} در حقیقت منبعی سرشار برای مبارزه درونی و برونی باظلم و ستم خواهد بود. | ::::::«نخستین فایده این [[ایمان]] عبارت است از مقاومت پیوسته و درونی انسان در برابر ستم و ستمگران، در زمانیکه زمین از ستم پر شده باشد، این انسان با [[ایمان]] به قیام [[امام مهدی]]{{ع}} در برابر ستم گسترده جهان شمول، [[ایمان]] دارد که ستم باید ریشهکن شود و در نتیجه در برابر ستم و ستمگران ایستادگی و مقاومت مینماید، حداقل این [[ایمان]] او را در برابر ستم توانمند و مقتدر قرار میدهد و او را از این نظر بیمه میکند. و از انفعال و تسلیم شدن در برابر ستمگران باز میدارد. پس، این [[ایمان]] به قیام [[امام مهدی]]{{ع}} در حقیقت منبعی سرشار برای مبارزه درونی و برونی باظلم و ستم خواهد بود. | ||
::::::دومین فایده این [[ایمان]] عبارت است از زایندگی یک نیروی مستمر و نامتناهی پدید میآید؛ یأس و ناامیدی را در درون انسان میزداید و امیدواری به پیروزی [[حق]] بر باطل، و [[عدالت]] بر ستم را در درون او روشن نگه میدارد. [[ایمان]] به روز موعود، [[ایمان]] به گسترش عدل و داد و پیروزی آن بر ستم -در گستره جهان- میباشد؛ زیرا که ستم یک واقعیت باطل و یک انحراف است و [[عدالت]] یک اصل طبیعی و یک حقیقت مطلوب است و باطل همیشه در برابر حقیقت گریزان و فراری است. باطل هر قدر که بزرگ جلوهگر شود و بر مقدرات جهان و جهانیان چیره شده باشد، رفتنی خواهد بود. بنابراین، هر انسان مظلوم و هر امت مظلوم -چنانچه به قیام موعود جهانی [[ایمان]] داشته باشد- امیدوار است که ستم رخت بربندد و جهان بر اساس [[عدالت]] به حیات خود ادامه دهد. | ::::::دومین فایده این [[ایمان]] عبارت است از زایندگی یک نیروی مستمر و نامتناهی پدید میآید؛ یأس و ناامیدی را در درون انسان میزداید و امیدواری به پیروزی [[حق]] بر باطل، و [[عدالت]] بر ستم را در درون او روشن نگه میدارد. [[ایمان]] به روز موعود، [[ایمان]] به گسترش عدل و داد و پیروزی آن بر ستم -در گستره جهان- میباشد؛ زیرا که ستم یک واقعیت باطل و یک انحراف است و [[عدالت]] یک اصل طبیعی و یک حقیقت مطلوب است و باطل همیشه در برابر حقیقت گریزان و فراری است. باطل هر قدر که بزرگ جلوهگر شود و بر مقدرات جهان و جهانیان چیره شده باشد، رفتنی خواهد بود. بنابراین، هر انسان مظلوم و هر امت مظلوم -چنانچه به قیام موعود جهانی [[ایمان]] داشته باشد- امیدوار است که ستم رخت بربندد و جهان بر اساس [[عدالت]] به [[حیات]] خود ادامه دهد. | ||
::::::و اینک به ترجمه سخن [[سید محمد باقر صدر|شهید صدر]] توجه مینماییم: دین در حالیکه به این احساس درونی همگانی استواری و قوت میبخشد، با تأکید بر این عقیده که زمین، همانگونه که از ظلم و ستم پر شود، از [[عدالت]] و دادگری آکنده خواهد شد. به این احساس ارزشی عینی بخشیده و آنرا به باوری قاطع نسبت به آینده روشن بشریت دگرگون میسازد. چنین ایمانی، تنها مایه دلداری و شکیبایی نبوده، بلکه منبعی سرشار از الهام بخشی و توانمندی خواهد بود. [[الهام]] بخشی آن اینگونه است که [[ایمان]] به [[مهدی موعود]] [[ایمان]] به ستم ستیزی است، حتی آنجا که تمام دنیا را ستم فرا گرفته باشد، [[مهدی موعود]] زیر بار این ستم نمیرود. منبع توانبخشی و نیروسازی و پویایی است؛ چرا که چراغی است در برابر تاریکیهای ناامیدی و شعلهای است که امید را در دل انسان روشن نگه میدارد، هر چند که ستمکاران، جهان را پر از ظلم و ستم کرده باشند؛ زیرا که روز موعود ثابت میکند که [[عدالت]] میتواند جهان پر از ستم را زیر و رو کند و آنرا از نو بسازد کوهسارهای انباشته از ستم هر قدر که بزرگتر شوند یک حالت استثنایی و غیر طبیعی هستند که باید نابود گردند. و نابودیِ ستم -در حالی که در اوج خود باشد- امری حتمی است، و این حقیقت و این بینش امید بزرگی فراروی ستمدیدهای قرار میدهد خود را در ایجاد یک دگرگونی ریشهای، و در بازسازی مجدد جهان بر اساس عدالت، توانمند و مقتدر میبیند<ref>بحث حول المهدی، صص۵۴ - ۵۵.</ref>»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]؛ [[ مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر (مقاله)|مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر]]، ص ۳۸۷ تا ۴۱۲.</ref>. | ::::::و اینک به ترجمه سخن [[سید محمد باقر صدر|شهید صدر]] توجه مینماییم: دین در حالیکه به این احساس درونی همگانی استواری و قوت میبخشد، با تأکید بر این عقیده که زمین، همانگونه که از ظلم و ستم پر شود، از [[عدالت]] و دادگری آکنده خواهد شد. به این احساس ارزشی عینی بخشیده و آنرا به باوری قاطع نسبت به آینده روشن بشریت دگرگون میسازد. چنین ایمانی، تنها مایه دلداری و شکیبایی نبوده، بلکه منبعی سرشار از الهام بخشی و توانمندی خواهد بود. [[الهام]] بخشی آن اینگونه است که [[ایمان]] به [[مهدی موعود]] [[ایمان]] به ستم ستیزی است، حتی آنجا که تمام دنیا را ستم فرا گرفته باشد، [[مهدی موعود]] زیر بار این ستم نمیرود. منبع توانبخشی و نیروسازی و پویایی است؛ چرا که چراغی است در برابر تاریکیهای ناامیدی و شعلهای است که امید را در دل انسان روشن نگه میدارد، هر چند که ستمکاران، جهان را پر از ظلم و ستم کرده باشند؛ زیرا که روز موعود ثابت میکند که [[عدالت]] میتواند جهان پر از ستم را زیر و رو کند و آنرا از نو بسازد کوهسارهای انباشته از ستم هر قدر که بزرگتر شوند یک حالت استثنایی و غیر طبیعی هستند که باید نابود گردند. و نابودیِ ستم -در حالی که در اوج خود باشد- امری حتمی است، و این حقیقت و این بینش امید بزرگی فراروی ستمدیدهای قرار میدهد خود را در ایجاد یک دگرگونی ریشهای، و در بازسازی مجدد جهان بر اساس عدالت، توانمند و مقتدر میبیند<ref>بحث حول المهدی، صص۵۴ - ۵۵.</ref>»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]؛ [[ مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر (مقاله)|مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر]]، ص ۳۸۷ تا ۴۱۲.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
[[پرونده:13681170.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[بهروز محمدی منفرد]]]] | [[پرونده:13681170.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[بهروز محمدی منفرد]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[بهروز محمدی منفرد]]''' در کتاب ''«[[چلچراغ حکمت ج۱۰ (کتاب)|مهدویت]]»'' (ج۱۰ ''«[[چلچراغ حکمت ج۱۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت]]»''؛ برگرفته از آثار [[شهید مطهری]]) در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[بهروز محمدی منفرد]]''' در کتاب ''«[[چلچراغ حکمت ج۱۰ (کتاب)|مهدویت]]»'' (ج۱۰ ''«[[چلچراغ حکمت ج۱۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت]]»''؛ برگرفته از آثار [[شهید مطهری]]) در اینباره گفته است: | ||
::::#«'''[[خوشبینی]] و [[امید به آینده]]''': امید به آینده همراه با تلاش و تکاپو، امری فطری است که در سرشت آدمی نهاده شده و همسان با حیات بشری است، تا جایی که نشانۀ سلامت روح بهشمار آمده<ref>یادداشتهاس استاد مطهری، ج۱، ص۲۷۰.</ref> و کارکردی اساسی در حیات آدمی ایفا کرده و سبب میشود آدمی ارتباط خوی را با آینده حفظ کرده و براساس آن عملکردهای خویش را بنا نهد<ref>یادداشتهاس استاد مطهری، ج۱، ص۲۶۹.</ref>؛ چنانکه [[پیامبر خاتم|حضرت پیامبر]]{{صل}} فرمودند:اگر امید نبود هیچ مادری فرزند خود را شیر نمیداد و کسی درختی نمیکاشت.<ref>نهج الفصاحه، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ص۱۸۹، کلمه۹۳۶.</ref>. اما در مقابل امید، یأس و ناامیدی آدمی را به فلاکت و نابودی و زمینگیری میکشاند و حیات روحی را از بشر میستاند. امروزه بحرانها و آشفتگیهایی همانند بحران معنویت و اقتصاد و... بر انسان عصر جدید سایه افکنده است که روح امید به آینده را از او بازستانده و ناامیدی و یأس را بر او حاکم گردانده است<ref>مجموعه آثار، ج۲۲، ص۴۵۳-۴۶۰.</ref>. در حالی که براساس آموزههای اندیشۀ [[مهدویت]]، امید به آینده بهعنوان اصلی کلی و یقینی پذیرفته شده است و این اندیشه بیش از هر چیز مشتمل بر عنصر خوشبینی نسبت به جریان کلی نظام طبیعت و سیر تکاملی تاریخ و اطمینان به آینده و طرد عنصر بدبینی نسبت به پایان کار بشر است<ref>[[قیام و انقلاب امام مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۶.</ref>. در حقیقت انسان تربیتیافتۀ مکتب الهی با ایمان معنوی به امدادهای غیبی، بر این باور است که گسترۀ جهانی با آنکه در معرض مصایب و ناملایمات بسیاری قرار گرفته، ولی بوستان در تندباد حوادث ویران نخواهد شد و سرانجام سعادت و رفاه کامل در آینده به ارمغان خواهد آمد و با ظهور مصلح منجی، بشریت در ساحل امن رفاه و آسایش خواهد آرمید<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۲۵۸-۲۶۲.</ref>. با این حال چنانچه چنین انسانی، خواه به آن دوره برسد و یا نرسد، همانند مردمی است که در حال عبور از یک تونل است. در این حال اگر چه تونل در ذات خود تاریک است، ولی چراغ مصنوعی در آن نصب شده است و خارج از تونل یک فضای بسیار باز و روشن قرار دارد که روشنی آن طبیعی است. امید به آن فرجام نیک و عدل کلی، چراغهای مصنوعی در عصر غیبت را روشن میسازد تا قبل از رسیدن به عدالت و آزادی به معنای واقعی، راه برای آن هدف روشن شود و در نتیجه دنیایی روشن پیش روی آدمیان باشد<ref>گفتارهای معنوی، ص۲۱۶.</ref>. | ::::#«'''[[خوشبینی]] و [[امید به آینده]]''': امید به آینده همراه با تلاش و تکاپو، امری فطری است که در سرشت آدمی نهاده شده و همسان با [[حیات]] بشری است، تا جایی که نشانۀ سلامت روح بهشمار آمده<ref>یادداشتهاس استاد مطهری، ج۱، ص۲۷۰.</ref> و کارکردی اساسی در [[حیات]] آدمی ایفا کرده و سبب میشود آدمی ارتباط خوی را با آینده حفظ کرده و براساس آن عملکردهای خویش را بنا نهد<ref>یادداشتهاس استاد مطهری، ج۱، ص۲۶۹.</ref>؛ چنانکه [[پیامبر خاتم|حضرت پیامبر]]{{صل}} فرمودند:اگر امید نبود هیچ مادری فرزند خود را شیر نمیداد و کسی درختی نمیکاشت.<ref>نهج الفصاحه، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ص۱۸۹، کلمه۹۳۶.</ref>. اما در مقابل امید، یأس و ناامیدی آدمی را به فلاکت و نابودی و زمینگیری میکشاند و [[حیات]] روحی را از بشر میستاند. امروزه بحرانها و آشفتگیهایی همانند بحران معنویت و اقتصاد و... بر انسان عصر جدید سایه افکنده است که روح امید به آینده را از او بازستانده و ناامیدی و یأس را بر او حاکم گردانده است<ref>مجموعه آثار، ج۲۲، ص۴۵۳-۴۶۰.</ref>. در حالی که براساس آموزههای اندیشۀ [[مهدویت]]، امید به آینده بهعنوان اصلی کلی و یقینی پذیرفته شده است و این اندیشه بیش از هر چیز مشتمل بر عنصر خوشبینی نسبت به جریان کلی نظام طبیعت و سیر تکاملی تاریخ و اطمینان به آینده و طرد عنصر بدبینی نسبت به پایان کار بشر است<ref>[[قیام و انقلاب امام مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۶.</ref>. در حقیقت انسان تربیتیافتۀ مکتب الهی با ایمان معنوی به امدادهای غیبی، بر این باور است که گسترۀ جهانی با آنکه در معرض مصایب و ناملایمات بسیاری قرار گرفته، ولی بوستان در تندباد حوادث ویران نخواهد شد و سرانجام سعادت و رفاه کامل در آینده به ارمغان خواهد آمد و با ظهور مصلح منجی، بشریت در ساحل امن رفاه و آسایش خواهد آرمید<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۲۵۸-۲۶۲.</ref>. با این حال چنانچه چنین انسانی، خواه به آن دوره برسد و یا نرسد، همانند مردمی است که در حال عبور از یک تونل است. در این حال اگر چه تونل در ذات خود تاریک است، ولی چراغ مصنوعی در آن نصب شده است و خارج از تونل یک فضای بسیار باز و روشن قرار دارد که روشنی آن طبیعی است. امید به آن فرجام نیک و عدل کلی، چراغهای مصنوعی در عصر غیبت را روشن میسازد تا قبل از رسیدن به عدالت و آزادی به معنای واقعی، راه برای آن هدف روشن شود و در نتیجه دنیایی روشن پیش روی آدمیان باشد<ref>گفتارهای معنوی، ص۲۱۶.</ref>. | ||
::::#'''[[نقش آفرینی در عرصههای اجتماعی]]''': بشارتها و نویدهای قرآن کریم و [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} به ظهور یکی منجی مصلح به نام [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} از همان آغاز تأثیرات بسیاری در حرکتها و قیامها و تحولات در تاریخ [[اسلام]] داشته است که برخی جنبۀ مثبت و برخی نیز همانند یاوههای مدعیان [[مهدویت]] و متمهدیان جنبۀ منفی داشتهاند. برای نمونه مختار ثقفی دریافت که اگر بخواهد به تنهایی حرکت خویش را به خونخواهی [[امام حسین]]{{ع}} استمرار بخشد، مردم تحت رهبری او قرار نمیگیرند؛ از این رو تلاش کرد با بیان اینکه محمد بن حنفیه، [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} بوده و او نمایندۀ ایشان است، حرکت خود را موجه سازد و بدینسان بسیاری با این باور به یاری مختار شتافتند. همچنین آنگاه که نفس زکیه نیز قیام کرد، بسیاری به پندار اینکه او [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} است با او بیعت کردند، بدینسان قیام او گستردهتر گشت<ref>مجموعه آثار، ج۱۸، ص۱۷۱-۱۷۳.</ref>. از دیگر تأثیرات اندیشۀ [[مهدویت]] در تاریخ [[اسلام]] میتوان به ایجاد فرقهها و نحلهها اشاره کرد؛ برای نمونه آنگاه که [[امامان]] [[معصوم]] از دنیا میرفتند، برخی از پیروان آنان میپنداشتند آن [[امام]] همان [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} است که دار دنیا را وداع نکرده و تنها از دیدگان پنهان گشته است و از این روی شاهد پدید آمدن فرقههای متعددی همچون واقفیه، ناووسیه، پس از شهادت آن بزرگواران هستیم. در دوران اخیر نیز در اقصای عالم هر از چندگاهی کسانی همانند احمد قادیانیه و احمد باب ادعای [[مهدویت]] کرده و برخی گرد آنها جمع و با آنها همراه میشدند و در نتیجه فرقههایی چون بابیت و بهاییت و... بهوجود آمدند.البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که در پدید آمدن فرقهها و نحلهها، غالباً از اندیشۀ [[مهدویت]] بهعنوان نقاب بهره گرفته شده و این اندیشه در پشت علل و عوامل مادی و سیاسی نقش اساسی داشته است و بهویژه در ظهور فرقههای [[واقفیه]] و [[بابیه]] که صرفاً اعتقاد به [[مهدویت]] منشأ بهوجود آمدن این فرقهها نبوده است»<ref>[[چلچراغ حکمت ج۱۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت ج۱۰]]، ص۱۸-۲۲.</ref>. | ::::#'''[[نقش آفرینی در عرصههای اجتماعی]]''': بشارتها و نویدهای قرآن کریم و [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} به ظهور یکی منجی مصلح به نام [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} از همان آغاز تأثیرات بسیاری در حرکتها و قیامها و تحولات در تاریخ [[اسلام]] داشته است که برخی جنبۀ مثبت و برخی نیز همانند یاوههای مدعیان [[مهدویت]] و متمهدیان جنبۀ منفی داشتهاند. برای نمونه مختار ثقفی دریافت که اگر بخواهد به تنهایی حرکت خویش را به خونخواهی [[امام حسین]]{{ع}} استمرار بخشد، مردم تحت رهبری او قرار نمیگیرند؛ از این رو تلاش کرد با بیان اینکه محمد بن حنفیه، [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} بوده و او نمایندۀ ایشان است، حرکت خود را موجه سازد و بدینسان بسیاری با این باور به یاری مختار شتافتند. همچنین آنگاه که نفس زکیه نیز قیام کرد، بسیاری به پندار اینکه او [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} است با او بیعت کردند، بدینسان قیام او گستردهتر گشت<ref>مجموعه آثار، ج۱۸، ص۱۷۱-۱۷۳.</ref>. از دیگر تأثیرات اندیشۀ [[مهدویت]] در تاریخ [[اسلام]] میتوان به ایجاد فرقهها و نحلهها اشاره کرد؛ برای نمونه آنگاه که [[امامان]] [[معصوم]] از دنیا میرفتند، برخی از پیروان آنان میپنداشتند آن [[امام]] همان [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} است که دار دنیا را وداع نکرده و تنها از دیدگان پنهان گشته است و از این روی شاهد پدید آمدن فرقههای متعددی همچون واقفیه، ناووسیه، پس از شهادت آن بزرگواران هستیم. در دوران اخیر نیز در اقصای عالم هر از چندگاهی کسانی همانند احمد قادیانیه و احمد باب ادعای [[مهدویت]] کرده و برخی گرد آنها جمع و با آنها همراه میشدند و در نتیجه فرقههایی چون بابیت و بهاییت و... بهوجود آمدند.البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که در پدید آمدن فرقهها و نحلهها، غالباً از اندیشۀ [[مهدویت]] بهعنوان نقاب بهره گرفته شده و این اندیشه در پشت علل و عوامل مادی و سیاسی نقش اساسی داشته است و بهویژه در ظهور فرقههای [[واقفیه]] و [[بابیه]] که صرفاً اعتقاد به [[مهدویت]] منشأ بهوجود آمدن این فرقهها نبوده است»<ref>[[چلچراغ حکمت ج۱۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت ج۱۰]]، ص۱۸-۲۲.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} |