فرمایش‌های امام مهدی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'این درس ' به 'اینجا '
جز (جایگزینی متن - 'رده:اتمام لینک داخلی' به '')
جز (جایگزینی متن - 'این درس ' به 'اینجا ')
خط ۳: خط ۳:


==مقدمه==
==مقدمه==
اگرچه [[پنهان‌زیستی]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} باعث شده است، در مقایسه با بقیه [[پیشوایان معصوم]]{{عم}} سخنان کمتری از آن [[حضرت]] به دست ما برسد؛ اما آنچه در دست است [[میراث]] گران‌بهایی است که می‌باید هرچه بهتر، از آن، پاسداری و به مضامین آن توجه کرد. البته شکی نیست [[سخنان حضرت مهدی]]{{ع}} همانند تمام سخنان دیگر [[امامان]]{{عم}} می‌باید، هم از جهت [[سند]] و هم از جهت دلالت مورد بررسی و دقت قرار گیرد. روشن است در پاره‌ای موارد، بلندای مضمون این سخنان، ما را از بررسی [[سند]]، بی‌نیاز می‌کند؛ اما باید توجه داشت، این کار فقط از دست کارشناسان مربوط برمی‌آید. البته در برخی موارد نیز سخنانی به آن [[حضرت]] نسبت داده می‌شود که غیر قابل پذیرش است. آنچه در این درس دنبال می‌شود، نگاهی است کوتاه به بخش‌هایی از سخنان و نوشته‌های ارزشمند آخرین پیشوای [[معصوم]]{{ع}}. با توجه به تمام محدودیت‌هایی که [[حضرت مهدی]]{{ع}} در دوران [[پدر]] بزرگوار خود و نیز [[دوران غیبت صغرا]] داشت، نباید [[انتظار]] داشت مطالب فراوانی از آن [[حضرت]] به دست ما رسیده باشد؛ اما با وجود این همه تنگناها، از آن [[حضرت]]، آثار پربرکتی به یادگار مانده که بسیار مهم و کارگشا است.
اگرچه [[پنهان‌زیستی]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} باعث شده است، در مقایسه با بقیه [[پیشوایان معصوم]]{{عم}} سخنان کمتری از آن [[حضرت]] به دست ما برسد؛ اما آنچه در دست است [[میراث]] گران‌بهایی است که می‌باید هرچه بهتر، از آن، پاسداری و به مضامین آن توجه کرد. البته شکی نیست [[سخنان حضرت مهدی]]{{ع}} همانند تمام سخنان دیگر [[امامان]]{{عم}} می‌باید، هم از جهت [[سند]] و هم از جهت دلالت مورد بررسی و دقت قرار گیرد. روشن است در پاره‌ای موارد، بلندای مضمون این سخنان، ما را از بررسی [[سند]]، بی‌نیاز می‌کند؛ اما باید توجه داشت، این کار فقط از دست کارشناسان مربوط برمی‌آید. البته در برخی موارد نیز سخنانی به آن [[حضرت]] نسبت داده می‌شود که غیر قابل پذیرش است. آنچه در اینجا دنبال می‌شود، نگاهی است کوتاه به بخش‌هایی از سخنان و نوشته‌های ارزشمند آخرین پیشوای [[معصوم]]{{ع}}. با توجه به تمام محدودیت‌هایی که [[حضرت مهدی]]{{ع}} در دوران [[پدر]] بزرگوار خود و نیز [[دوران غیبت صغرا]] داشت، نباید [[انتظار]] داشت مطالب فراوانی از آن [[حضرت]] به دست ما رسیده باشد؛ اما با وجود این همه تنگناها، از آن [[حضرت]]، آثار پربرکتی به یادگار مانده که بسیار مهم و کارگشا است.
*در یک نگاه کلی، می‌توان [[فرمایش‌های حضرت مهدی]]{{ع}} را به سه مجموعه تقسیم کرد:
*در یک نگاه کلی، می‌توان [[فرمایش‌های حضرت مهدی]]{{ع}} را به سه مجموعه تقسیم کرد:
*مجموعه نخست: '''از ولادت تا آغاز امامت‌''': این دوران، با ولادت آن [[حضرت]] آغاز و با [[شهادت امام عسکری]]{{ع}} پایان می‌یابد. در این مدت، سخنانی چند از آن بزرگوار [[نقل]] شده که به بیان برخی از آنهامی‌پردازیم. نخستین سخنی که در این دوران در دست است، فرمایش آن [[حضرت]] لحظاتی پس از ولادت است که کرامتی از آن [[حضرت]] یاد شده است. [[حکیمه]] دختر گرامی [[امام جواد]]{{ع}} در بخشی از حکایت شب ولادت [[حضرت حجت]]{{ع}} آورده است:... [[ابو محمد]] با صدای بلند فرمود: "ای عمه! فرزندم را نزد من آور". او را نزد وی بردم. او دو [[کف]] دستش را گشود و [[فرزند]] را میان آن قرار داد و دو پای او را به سینه خود نهاد. پس زبانش را در دهان او گذاشت و دستش را بر چشمان و گوش و مفاصل وی کشید. سپس فرمود: "ای فرزندم! سخن گوی". نوزاد لب به سخن گشوده، گفت: {{عربی|"أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیكَ لَهُ وََأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً  رسول الله"}}؛ سپس بر [[امیر المؤمنین]] و [[امامان]]{{عم}} [[درود]] فرستاد تا آن که بر پدرش رسید و [[سکوت]] کرد<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۱؛ همچنین ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۳۸؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة{{عم}}، ج ۲، ص ۴۴۹.</ref>. [[شیخ طوسی]] و [[شیخ صدوق]] با ذکر [[سند]] می‌نویسند: [[نسیم]] و [[ماریه]] گویند: چون [[صاحب الزمان]] به [[دنیا]] آمد، دو زانو بر [[زمین]] نهاد و دو انگشت اشاره را به سوی [[آسمان]] بلند کرد. آن‌گاه [[عطسه]] کرد و فرمود: الحمد لله [[رب]] العالمین و صلی [[الله]] [[علی محمد]] و آله زعمت الظلمة أن [[حجة الله]] داحضة و لو أذن لنا فی الکلام لزال الشک<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۴، ح ۲۱۱؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۵؛ همچنین ر.ک: راوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۱۰، ص ۴۵۷، ح ۲.</ref>؛ [[سپاس]] [[پروردگار]] جهانیان را و [[خداوند]] بر [[محمد]] و آل او [[درود]] فرستد. [[ستمکاران]] پنداشته‌اند [[حجت خدا]] از میان رفته است. اگر برای ما اجازه در سخن گفتن بود، تردیدها از میان می‌رفت. از جمله فرمایش‌های آن [[حضرت]] در این دوران، مطلب موجود در حکایت "[[احمد بن اسحاق]]" است. آن [[حضرت]] به زبان [[عربی]] [[فصیح]] به وی فرمود: انا [[بقیة الله]] فی ارضه و المنتقم من اعدائه؛ من باقی‌مانده [[خداوند]] بر [[زمین]] او و انتقام‌گیرنده از [[دشمنان]] او هستم. ای [[احمد بن اسحاق]]! پس از دیدن، جست‌وجوی نشانه مکن"<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۸۰.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ۹۳، ۹۴.</ref>.
*مجموعه نخست: '''از ولادت تا آغاز امامت‌''': این دوران، با ولادت آن [[حضرت]] آغاز و با [[شهادت امام عسکری]]{{ع}} پایان می‌یابد. در این مدت، سخنانی چند از آن بزرگوار [[نقل]] شده که به بیان برخی از آنهامی‌پردازیم. نخستین سخنی که در این دوران در دست است، فرمایش آن [[حضرت]] لحظاتی پس از ولادت است که کرامتی از آن [[حضرت]] یاد شده است. [[حکیمه]] دختر گرامی [[امام جواد]]{{ع}} در بخشی از حکایت شب ولادت [[حضرت حجت]]{{ع}} آورده است:... [[ابو محمد]] با صدای بلند فرمود: "ای عمه! فرزندم را نزد من آور". او را نزد وی بردم. او دو [[کف]] دستش را گشود و [[فرزند]] را میان آن قرار داد و دو پای او را به سینه خود نهاد. پس زبانش را در دهان او گذاشت و دستش را بر چشمان و گوش و مفاصل وی کشید. سپس فرمود: "ای فرزندم! سخن گوی". نوزاد لب به سخن گشوده، گفت: {{عربی|"أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیكَ لَهُ وََأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً  رسول الله"}}؛ سپس بر [[امیر المؤمنین]] و [[امامان]]{{عم}} [[درود]] فرستاد تا آن که بر پدرش رسید و [[سکوت]] کرد<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۱؛ همچنین ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۳۸؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة{{عم}}، ج ۲، ص ۴۴۹.</ref>. [[شیخ طوسی]] و [[شیخ صدوق]] با ذکر [[سند]] می‌نویسند: [[نسیم]] و [[ماریه]] گویند: چون [[صاحب الزمان]] به [[دنیا]] آمد، دو زانو بر [[زمین]] نهاد و دو انگشت اشاره را به سوی [[آسمان]] بلند کرد. آن‌گاه [[عطسه]] کرد و فرمود: الحمد لله [[رب]] العالمین و صلی [[الله]] [[علی محمد]] و آله زعمت الظلمة أن [[حجة الله]] داحضة و لو أذن لنا فی الکلام لزال الشک<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۴، ح ۲۱۱؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۵؛ همچنین ر.ک: راوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۱۰، ص ۴۵۷، ح ۲.</ref>؛ [[سپاس]] [[پروردگار]] جهانیان را و [[خداوند]] بر [[محمد]] و آل او [[درود]] فرستد. [[ستمکاران]] پنداشته‌اند [[حجت خدا]] از میان رفته است. اگر برای ما اجازه در سخن گفتن بود، تردیدها از میان می‌رفت. از جمله فرمایش‌های آن [[حضرت]] در این دوران، مطلب موجود در حکایت "[[احمد بن اسحاق]]" است. آن [[حضرت]] به زبان [[عربی]] [[فصیح]] به وی فرمود: انا [[بقیة الله]] فی ارضه و المنتقم من اعدائه؛ من باقی‌مانده [[خداوند]] بر [[زمین]] او و انتقام‌گیرنده از [[دشمنان]] او هستم. ای [[احمد بن اسحاق]]! پس از دیدن، جست‌وجوی نشانه مکن"<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۸۰.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ۹۳، ۹۴.</ref>.
۲۱۸٬۱۵۹

ویرایش