دین مسیحیت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۴۷: خط ۴۷:
*از جمله سرزمین‌هایی که قیاصره [[روم]] در [[اندیشه]] نفوذ به آن بودند، [[یمن]] بود؛ از این‌رو، مبشران [[مسیحی]] در قالب کاروان‌های تجاری و غیر تجاری به این دیار سفر می‌کردند و به [[تبلیغ]] [[آیین]] خود می‌پرداختند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۶۱۵.</ref>. حتی تجار [[مسیحی]] نیز [[فرصت]] را [[غنیمت]] شمرده، برای به دست آوردن [[منفعت]] [[معنوی]]، افزون بر سود مادی به [[تبلیغ]] [[آیین]] خود می‌پرداختند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۶۲۱. </ref>. از سوی دیگر، راهبانی نیز در سرتاسر بلاد [[عرب]] به سر می‌بردند که از [[لذایذ]] [[دنیا]] [[دست]] شسته، با [[اعراب]] به [[مدارا]] [[زندگی]] می‌کردند. با آنها در خیمه‌هاشان به سر می‌بردند و از این‌رو به "اساقفه خیام" معروف بودند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۵۸۸. </ref>.
*از جمله سرزمین‌هایی که قیاصره [[روم]] در [[اندیشه]] نفوذ به آن بودند، [[یمن]] بود؛ از این‌رو، مبشران [[مسیحی]] در قالب کاروان‌های تجاری و غیر تجاری به این دیار سفر می‌کردند و به [[تبلیغ]] [[آیین]] خود می‌پرداختند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۶۱۵.</ref>. حتی تجار [[مسیحی]] نیز [[فرصت]] را [[غنیمت]] شمرده، برای به دست آوردن [[منفعت]] [[معنوی]]، افزون بر سود مادی به [[تبلیغ]] [[آیین]] خود می‌پرداختند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۶۲۱. </ref>. از سوی دیگر، راهبانی نیز در سرتاسر بلاد [[عرب]] به سر می‌بردند که از [[لذایذ]] [[دنیا]] [[دست]] شسته، با [[اعراب]] به [[مدارا]] [[زندگی]] می‌کردند. با آنها در خیمه‌هاشان به سر می‌بردند و از این‌رو به "اساقفه خیام" معروف بودند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۵۸۸. </ref>.
*نفوذ [[مسیحیت]] در بلاد [[شام]] و [[عراق]] و نیز [[حبشه]]، به گسترش این [[دین]] در [[جزیرة العرب]]، سرعت بخشید. وجود قافله‌های تجاری بریه و بحریه که دائماً بین این مناطق در حرکت بودند، روند مسیحی‌گری را در [[عربستان]] را شدت می‌بخشید<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۶۰۰.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی|حسینی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۹۴-۹۵.</ref>.
*نفوذ [[مسیحیت]] در بلاد [[شام]] و [[عراق]] و نیز [[حبشه]]، به گسترش این [[دین]] در [[جزیرة العرب]]، سرعت بخشید. وجود قافله‌های تجاری بریه و بحریه که دائماً بین این مناطق در حرکت بودند، روند مسیحی‌گری را در [[عربستان]] را شدت می‌بخشید<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۶۰۰.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی|حسینی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۹۴-۹۵.</ref>.
===[[مسیحیان]] [[یمن]]===
*[[تاریخ]] انتشار [[مسیحیّت]] را در [[یمن]]، اوایل [[قرن چهارم]] میلادی بیان کرده‌اند، و "[[نجران]]" مهم‌ترین موطن این [[دین]] در بلاد [[عرب]] به شمار می‌آمد<ref>ابوالربیع حمیری، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله{{صل}} و الثلاثه الخلفاء، ج۱، ص۷۱.</ref>. [[نجران]]، منطقه‌ای کوهستانی در [[یمن]] بود که از توابع [[عدن]] و [[حضرموت]] به شمار می‌آمد. این منطقه در ده‌ منزلی [[صنعا]] قرار داشت و از آنجا تا [[مکه]]، بیست روز راه فاصله بود<ref>حافظ ابرو، جغرافیای حافظ ابرو، ص۲۲۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی|حسینی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۹۵.</ref>.
*رواج این [[دین]] در [[نجران]] را به یکی از [[پیروان]] آن به نام فیمیون منسوب کرده‌اند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۱۱۹؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۱؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۱.</ref>. او مردی پارسا و کوشا و [[زاهد]] از بلاد [[شام]] بود که طی سفری [[تبلیغی]] به دست راهزنان ربوده و به اهالی بت‌پرست [[نجران]] فروخته شد<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۲۶؛ ابوالربیع حمیری، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله{{صل}} و الثلاثه الخلفاء، ج۱، ص۷۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ص۱۱۹.</ref>. با تلاش‌های او و سپس [[عبدالله بن تامر]]، [[آیین مسیحیت]] در [[نجران]] پا گرفت و [[رشد]] کرد تا اینکه خبر آن به [[ذونواس]]، [[حاکم]] [[حمیری]] [[یمن]] رسید. او به تحریک [[یهودیان]] بر نجرانیان سخت گرفت و شمار زیادی از آنان را - که تا بیست هزار نفر نیز شمرده‌اند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۵.</ref> در [[آتش]] سوزاند. این امر، [[خشم]] [[مسیحیان]] را در پی داشت؛ تا اینکه با اعزام [[سپاه]] بزرگی از [[حبشه]] به [[یمن]]، [[انتقام]] [[سختی]] از آنان گرفتند<ref>[[سید علی اکبر حسینی|حسینی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۹۶.</ref>.
*حضور بیست‌ ساله [[حبشیان]] در [[یمن]]، باعث تقویت [[آیین مسیحیّت]] در آن دیار شد؛ از این‌رو، بسیاری از [[مردم]] به [[مسیحیّت]] گرویدند<ref>حسین علی عربی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج۱، ص۱۱۵.</ref>. در این زمان، کنیسه‌های مجلل بسیاری در [[یمن]] بنا شد که کنیسه بسیار باشکوه [[نجران]] از مشهورترین آنها بود<ref>حسین علی عربی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج۱، ص۱۱۵.</ref>. "قلیس" در صنعا<ref>کلبی، ابن هشام، الاصنام، ص۱۴۲.</ref> و نیز "مأرب" و "ظفار"<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۱۹.</ref> از دیگر کنیسه‌های مشهور [[یمن]] به شمار می‌آمدند.
*در این زمان، [[نصرانیت]] در [[قبایل]] "[[ربیعه]]" و "غسان" و بعضی از [[مردم]] "قضاعه" رواج یافت، و به [[نقل]] [[یعقوبی]] بسیاری از بزرگان [[عرب]] [[نصرانی]] شدند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۵۷.</ref>. [[قبیله]] "طی" هم از جمله قبایلی بود که [[مسیحیّت]] در آن راه یافته بود و [[عدی بن حاتم طایی]]، از چهره‌های بارز این [[دین]] در [[عربستان]] شمرده می‌شد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۳۳۷.</ref>. "مذحج"، "بهراء"، "سلیح"، "تنوخ" و "لخم" نیز از دیگر [[قبایل]] [[یمنی]] بودند که به [[آیین]] [[نصرانی]] گردن نهادند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۳۳۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی|حسینی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۹۶.</ref>.


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۶ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۱۲

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دین مسیحیت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

زندگینامه حضرت عیسی(ع)

کتاب دینی مسیحیت

رسمیت یافتن مسیحیت

تصلیب و تثلیث

آیین های مقدس

  1. تعمید: نخستین و مهم‌ترین آیینی که برای ورود به جهان مسیحیت لازم و ضروری است که خدا با آن، همۀ آثار زندگی و مرگ عیسی (ع) را به فرد اعطا می‌‌کند. تعمید نوعی از شستشو بوده که همراه آن، کشیش این عبارت را می‌‌خواند: تو را به نام پدر، پسر و روح‌القدس تعمید می‌دهم: مسیحیان معمولاً در روز عید پاک که مهمترین جشن دینی مسیحیان، به خاطر یادآوری برخاستن مسیح از میان مردگان در روز سوم پس از تصلیب است، تعمید می‌‌گیرند[۲۴].
  2. تأیید: پس از فدا که نجات از گناه و ورود به دنیای ایمان است، نوبت به تأیید می‌‌رسد، که آن شهادت و گواهی فرد به چیزی است که خدا به وسیلۀ عیسی برای بشریت محقق ساخته و کمک خواستن از روح‌القدس برای انجام این وظیفه است. تأیید توسط اسقف یا جانشین او با خواندن این عبارت انجام می‌‌شود: روح‌القدس را بپذیر، تا بتوانی به مسیح شهادت دهی[۲۵].
  3. اعتراف: مسیحیان در آیین اعتراف از گناهان خود توبه می‌‌کنند و از این طریق بخشش و مغفرت خداوند را طلب می‌‌نمایند که امروزه بیشتر به صورت فردی و در حضور پدران روحانی انجام می‌‌شود[۲۶].
  4. تدهین: آیین تدهین مخصوص بیماران و با روغن مقدس است و نشانۀ وجود خدا و محبت اوست، به اینکه آنها تنها نیستند، بلکه عیسی با ایشان است و آنان را به سمت خدا هدایت می‌‌کند[۲۷].
  5. عشای ربانی: یادبود و بازسازی شام آخر عیسی با حواریون، در شب قبل از مرگ اوست که عیسی در آن هنگام، نان و شراب به شاگردان خود داد، تا آن را به عنوان خون مسیح بنوشند که به جهت آمرزش گناهان ریخته می‌‌شود. در این آیین دو مسئله، اساسی و ثابت است: یکی خواندن مقداری از کتاب مقدس و دیگری خوردن قربانی مقدس[۲۸].

انشعابات مسیحیت

تاریخچه مسیحیّت در جزیرة العرب

مسیحیان یمن

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۱۵.
  2. وَقَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ«و از پی آنان عیسی بن مریم را فرستادیم در حالی که تورات پیش از خود را راست می‌شمرد و به او انجیل دادیم که در آن رهنمود و روشنایی بود و تورات پیش از خود را راست می‌شمرد و رهنمود و پند برای پرهیزگاران بود» سوره مائده، آیه ۴۶.
  3. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۲۴.
  4. سوره مریم، آیه ۱۵-۳۵.
  5. قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا«(نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است و هر جا باشم مرا خجسته گردانیده و تا زنده‌ام به نماز و زکاتم سفارش فرموده است» سوره مریم، آیه ۳۰ ـ ۳۱
  6. إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ«آنگاه خداوند فرمود: ای عیسی! من بازگیرنده تو و فرابرنده تو سوی خویش و رهایی‌بخش تو از گروه کافرانم و پیروان تو را تا روز رستخیز بر کافران برتر می‌گمارم سپس بازگشت شما به سوی من است و در آنچه اختلاف می‌داشتید میان شما داوری خواهم کرد» سوره آل عمران، آیه ۵۵.
  7. إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ«آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه‌ای از خویش نوید می‌دهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵؛ وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ«و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشت» سوره نساء، آیه ۱۵۷.
  8. إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ«ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست»» سوره نساء، آیه ۱۷۱.
  9. قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا«(نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است» سوره مریم، آیه ۳۰.
  10. إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ«آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه‌ای از خویش نوید می‌دهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵؛ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ«ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست»» سوره نساء، آیه ۱۷۱.
  11. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۲۴-۳۲۵؛ فرهنگ شیعه، ص ۲۵۷.
  12. إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ«داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بی‌درنگ موجود شد» سوره آل عمران، آیه ۵۹.
  13. إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ«آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه‌ای از خویش نوید می‌دهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.
  14. لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ«به راستی آنان که گفتند خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند؛ بگو: اگر خداوند بخواهد مسیح پسر مریم و مادرش و همه آنان را که روی زمینند هلاک گرداند کسی در برابر او چه اختیاری دارد؟ و فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست از آن خداوند است؛ هر» سوره مائده، آیه ۱۷ و لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ«به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه می‌گویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید» سوره مائده، آیه ۷۳.
  15. وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا«و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشت بلکه خداوند او را نزد خویش فرا برد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۵۷ ـ ۱۵۸
  16. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۶۰.
  17. ر.ک: فرهنگ شیعه ص ۲۵۶-۲۵۷.
  18. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۵۷.
  19. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۲۷.
  20. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۲۷-۳۲۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۲۵۷.
  21. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۵۸.
  22. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۲۹.
  23. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۲۸.
  24. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۲۹-۳۳۰.
  25. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۳۰.
  26. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۳۰.
  27. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۳۰.
  28. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۳۰.
  29. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۵۹.
  30. ر.ک: مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۶۶۳.
  31. ر.ک: مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۶۶۱.
  32. بی ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ص۶۳۳.
  33. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۵۹۰.
  34. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۶۱۵.
  35. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۶۲۱.
  36. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۵۸۸.
  37. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۶۰۰.
  38. حسینی، سید علی اکبر، مسیحیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۹۴-۹۵.
  39. ابوالربیع حمیری، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله(ص) و الثلاثه الخلفاء، ج۱، ص۷۱.
  40. حافظ ابرو، جغرافیای حافظ ابرو، ص۲۲۶.
  41. حسینی، سید علی اکبر، مسیحیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۹۵.
  42. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۱۱۹؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۱؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۱.
  43. عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۲۶؛ ابوالربیع حمیری، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله(ص) و الثلاثه الخلفاء، ج۱، ص۷۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ص۱۱۹.
  44. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۵.
  45. حسینی، سید علی اکبر، مسیحیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۹۶.
  46. حسین علی عربی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج۱، ص۱۱۵.
  47. حسین علی عربی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج۱، ص۱۱۵.
  48. کلبی، ابن هشام، الاصنام، ص۱۴۲.
  49. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۱۹.
  50. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۵۷.
  51. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۳۳۷.
  52. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۳۳۷.
  53. حسینی، سید علی اکبر، مسیحیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۹۶.