دین مسیحیت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۶۰: خط ۶۰:
*در [[شرق]] [[عربستان]] نیز، [[نصرانیت]] از راه شمال، به ویژه [[عراق]]، [[عمان]] و [[بحرین]] راه یافته بود. افزون بر آن، رومیانی هم از طریق دریا به آنجا رفتند و در مناطقی چون [[بحرین]] ساکن شدند<ref>لوییس شیخو الیسوعی، النصرانیه و آداب‌ها بین العرب الجاهلیه، ص۷۰.</ref>. در [[قطر]] و هجر و بعضی از جزایر خلیج [[فارس]] نیز مسیحیانی می‌زیستند که غالباً مذهبشان را از نصارای [[حیره]] گرفته بودند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۲۱.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی|حسینی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۹۷.</ref>.
*در [[شرق]] [[عربستان]] نیز، [[نصرانیت]] از راه شمال، به ویژه [[عراق]]، [[عمان]] و [[بحرین]] راه یافته بود. افزون بر آن، رومیانی هم از طریق دریا به آنجا رفتند و در مناطقی چون [[بحرین]] ساکن شدند<ref>لوییس شیخو الیسوعی، النصرانیه و آداب‌ها بین العرب الجاهلیه، ص۷۰.</ref>. در [[قطر]] و هجر و بعضی از جزایر خلیج [[فارس]] نیز مسیحیانی می‌زیستند که غالباً مذهبشان را از نصارای [[حیره]] گرفته بودند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۲۱.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی|حسینی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۹۷.</ref>.
==[[مذاهب]] نصرانیه==
==[[مذاهب]] نصرانیه==
*از [[مذاهب]] نصرانیه‌ای که به [[عربستان]] راه یافت، می‌توان به "[[مذهب]] نسطوری" و "[[مذهب]] [[یعقوبی]]" اشاره کرد:
*از [[مذاهب]] نصرانیه‌ای که به [[عربستان]] راه یافت، می‌توان به "[[مذهب نسطوری]]" و "[[مذهب یعقوبی]]" اشاره کرد:
*[[یعقوبیه]]، به [[یعقوب البرادعی]]، متوفای سال ۵۷۸ م منسوب‌اند. آنها برای [[حضرت مسیح]]{{ع}} قائل به [[طبیعت]] [[واحد]]<ref>جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ص۶۳۷.</ref> و به "منوفیزیست‌ها" معروف بوند<ref>جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ص۶۳۷.</ref>. مرکز این [[مذهب]]، [[عراق]] بود و از آنجا به منطقه [[بادیه]] و [[شرق]] [[جزیرة العرب]] راه یافت<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۳۰.</ref>.
*[[یعقوبیه]]، به [[یعقوب البرادعی]]، متوفای سال ۵۷۸ م منسوب‌اند. آنها برای [[حضرت مسیح]]{{ع}} قائل به [[طبیعت]] [[واحد]]<ref>جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ص۶۳۷.</ref> و به "منوفیزیست‌ها" معروف بوند<ref>جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ص۶۳۷.</ref>. مرکز این [[مذهب]]، [[عراق]] بود و از آنجا به منطقه [[بادیه]] و [[شرق]] [[جزیرة العرب]] راه یافت<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۳۰.</ref>.
*نسطوریه نیز منسوب به نسطوریوس، متوفای سال ۴۵۰ م بودند. آنان قائل به دو طبیعتی بودن [[حضرت مسیح]]{{ع}} (طبیعتی [[انسانی]] و طبیعتی [[الهی]]) بودند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۲۷؛ جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ص۶۳۶.</ref>.
*نسطوریه نیز منسوب به نسطوریوس، متوفای سال ۴۵۰ م بودند. آنان قائل به دو طبیعتی بودن [[حضرت مسیح]]{{ع}} (طبیعتی [[انسانی]] و طبیعتی [[الهی]]) بودند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۲۷؛ جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ص۶۳۶.</ref>.
*این [[مذهب]]، نخست به "[[حیره]]" راه یافت و از آنجا به واسطه قافله‌های تجاری و مبلغان [[مسیحی]] که دائم بین [[حیره]] و [[یمن]] در حرکت بودند، به یمامه و بعد به [[نجران]] و [[یمن]] راه یافت و سپس از راه [[عراق]] و [[یمن]]، [[قطر]]، [[بحرین]]، [[عمان]] و دیگر نواحی شبه‌ جزیره منتشر شد. نسطوریان تا [[ظهور اسلام]] در [[یمن]] پابرجا بودند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۳۰.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی|حسینی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۹۷-۹۸.</ref>.
*این [[مذهب]]، نخست به "[[حیره]]" راه یافت و از آنجا به واسطه قافله‌های تجاری و مبلغان [[مسیحی]] که دائم بین [[حیره]] و [[یمن]] در حرکت بودند، به یمامه و بعد به [[نجران]] و [[یمن]] راه یافت و سپس از راه [[عراق]] و [[یمن]]، [[قطر]]، [[بحرین]]، [[عمان]] و دیگر نواحی شبه‌ جزیره منتشر شد. نسطوریان تا [[ظهور اسلام]] در [[یمن]] پابرجا بودند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۳۰.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی|حسینی، سید علی اکبر]]، [[مسیحیت (مقاله)|مسیحیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۹۷-۹۸.</ref>.
==[[مسیحیان]] در [[عصر ظهور]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}}==
==[[مسیحیان]] در [[عصر ظهور]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}}==
*[[نجران]] در [[زمان ظهور]] [[محمد]]{{صل}}، مرکز [[مسیحیان]] در بلاد [[عرب]] به شمار می‌رفت و [[نظام سیاسی]] و [[اداری]] خاصی داشت. "[[اسقف]]"، [[امام]] و [[رئیس]] مدارس آنها به شمار می‌آمد<ref>شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۵، ص۳۸۳؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۴۳۷.</ref>، "العاقب" [[امیر]] [[قوم]] و [[صاحب]] رأی‌شان بود<ref>شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۵، ص۳۸۳؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۴۳۷.</ref> و بدون نظر او حکمی صادر نمی‌شد و "السید" [[رئیس]] اجتماعاتشان بود<ref>شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۵، ص۳۸۳؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۴۳۷.</ref>.
*[[نجران]] در [[زمان ظهور]] [[محمد]]{{صل}}، مرکز [[مسیحیان]] در بلاد [[عرب]] به شمار می‌رفت و [[نظام سیاسی]] و [[اداری]] خاصی داشت. "[[اسقف]]"، [[امام]] و [[رئیس]] مدارس آنها به شمار می‌آمد<ref>شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۵، ص۳۸۳؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۴۳۷.</ref>، "العاقب" [[امیر]] [[قوم]] و [[صاحب]] رأی‌شان بود<ref>شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۵، ص۳۸۳؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۴۳۷.</ref> و بدون نظر او حکمی صادر نمی‌شد و "السید" [[رئیس]] اجتماعاتشان بود<ref>شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۵، ص۳۸۳؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۴۳۷.</ref>.

نسخهٔ ‏۶ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۲۳

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دین مسیحیت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

زندگینامه حضرت عیسی(ع)

کتاب دینی مسیحیت

رسمیت یافتن مسیحیت

تصلیب و تثلیث

آیین های مقدس

  1. تعمید: نخستین و مهم‌ترین آیینی که برای ورود به جهان مسیحیت لازم و ضروری است که خدا با آن، همۀ آثار زندگی و مرگ عیسی (ع) را به فرد اعطا می‌‌کند. تعمید نوعی از شستشو بوده که همراه آن، کشیش این عبارت را می‌‌خواند: تو را به نام پدر، پسر و روح‌القدس تعمید می‌دهم: مسیحیان معمولاً در روز عید پاک که مهمترین جشن دینی مسیحیان، به خاطر یادآوری برخاستن مسیح از میان مردگان در روز سوم پس از تصلیب است، تعمید می‌‌گیرند[۲۴].
  2. تأیید: پس از فدا که نجات از گناه و ورود به دنیای ایمان است، نوبت به تأیید می‌‌رسد، که آن شهادت و گواهی فرد به چیزی است که خدا به وسیلۀ عیسی برای بشریت محقق ساخته و کمک خواستن از روح‌القدس برای انجام این وظیفه است. تأیید توسط اسقف یا جانشین او با خواندن این عبارت انجام می‌‌شود: روح‌القدس را بپذیر، تا بتوانی به مسیح شهادت دهی[۲۵].
  3. اعتراف: مسیحیان در آیین اعتراف از گناهان خود توبه می‌‌کنند و از این طریق بخشش و مغفرت خداوند را طلب می‌‌نمایند که امروزه بیشتر به صورت فردی و در حضور پدران روحانی انجام می‌‌شود[۲۶].
  4. تدهین: آیین تدهین مخصوص بیماران و با روغن مقدس است و نشانۀ وجود خدا و محبت اوست، به اینکه آنها تنها نیستند، بلکه عیسی با ایشان است و آنان را به سمت خدا هدایت می‌‌کند[۲۷].
  5. عشای ربانی: یادبود و بازسازی شام آخر عیسی با حواریون، در شب قبل از مرگ اوست که عیسی در آن هنگام، نان و شراب به شاگردان خود داد، تا آن را به عنوان خون مسیح بنوشند که به جهت آمرزش گناهان ریخته می‌‌شود. در این آیین دو مسئله، اساسی و ثابت است: یکی خواندن مقداری از کتاب مقدس و دیگری خوردن قربانی مقدس[۲۸].

انشعابات مسیحیت

تاریخچه مسیحیّت در جزیرة العرب

مسیحیان یمن

مسیحیان حجاز

مسیحیان شرق جزیرة العرب

مذاهب نصرانیه

مسیحیان در عصر ظهور پیامبر خاتم(ص)

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۱۵.
  2. ﴿وَقَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ«و از پی آنان عیسی بن مریم را فرستادیم در حالی که تورات پیش از خود را راست می‌شمرد و به او انجیل دادیم که در آن رهنمود و روشنایی بود و تورات پیش از خود را راست می‌شمرد و رهنمود و پند برای پرهیزگاران بود» سوره مائده، آیه ۴۶.
  3. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۲۴.
  4. سوره مریم، آیه ۱۵-۳۵.
  5. ﴿قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا«(نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است و هر جا باشم مرا خجسته گردانیده و تا زنده‌ام به نماز و زکاتم سفارش فرموده است» سوره مریم، آیه ۳۰ ـ ۳۱
  6. ﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ«آنگاه خداوند فرمود: ای عیسی! من بازگیرنده تو و فرابرنده تو سوی خویش و رهایی‌بخش تو از گروه کافرانم و پیروان تو را تا روز رستخیز بر کافران برتر می‌گمارم سپس بازگشت شما به سوی من است و در آنچه اختلاف می‌داشتید میان شما داوری خواهم کرد» سوره آل عمران، آیه ۵۵.
  7. ﴿إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ«آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه‌ای از خویش نوید می‌دهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵؛ ﴿وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ«و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشت» سوره نساء، آیه ۱۵۷.
  8. ﴿إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ«ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست»» سوره نساء، آیه ۱۷۱.
  9. ﴿قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا«(نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است» سوره مریم، آیه ۳۰.
  10. ﴿إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ«آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه‌ای از خویش نوید می‌دهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵؛ ﴿إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ«ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست»» سوره نساء، آیه ۱۷۱.
  11. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۲۴-۳۲۵؛ فرهنگ شیعه، ص ۲۵۷.
  12. ﴿إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ«داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بی‌درنگ موجود شد» سوره آل عمران، آیه ۵۹.
  13. ﴿إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ«آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه‌ای از خویش نوید می‌دهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.
  14. ﴿لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ«به راستی آنان که گفتند خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند؛ بگو: اگر خداوند بخواهد مسیح پسر مریم و مادرش و همه آنان را که روی زمینند هلاک گرداند کسی در برابر او چه اختیاری دارد؟ و فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست از آن خداوند است؛ هر» سوره مائده، آیه ۱۷ و ﴿لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ«به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه می‌گویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید» سوره مائده، آیه ۷۳.
  15. ﴿وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا«و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشت بلکه خداوند او را نزد خویش فرا برد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۵۷ ـ ۱۵۸
  16. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۶۰.
  17. ر.ک: فرهنگ شیعه ص ۲۵۶-۲۵۷.
  18. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۵۷.
  19. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۲۷.
  20. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۲۷-۳۲۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۲۵۷.
  21. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۵۸.
  22. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۲۹.
  23. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۲۸.
  24. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۲۹-۳۳۰.
  25. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۳۰.
  26. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۳۰.
  27. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۳۰.
  28. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۳۰.
  29. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۵۹.
  30. ر.ک: مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۶۶۳.
  31. ر.ک: مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۶۶۱.
  32. بی ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ص۶۳۳.
  33. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۵۹۰.
  34. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۶۱۵.
  35. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۶۲۱.
  36. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۵۸۸.
  37. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۶۰۰.
  38. حسینی، سید علی اکبر، مسیحیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۹۴-۹۵.
  39. ابوالربیع حمیری، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله(ص) و الثلاثه الخلفاء، ج۱، ص۷۱.
  40. حافظ ابرو، جغرافیای حافظ ابرو، ص۲۲۶.
  41. حسینی، سید علی اکبر، مسیحیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۹۵.
  42. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۱۱۹؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۱؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۱.
  43. عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۲۶؛ ابوالربیع حمیری، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله(ص) و الثلاثه الخلفاء، ج۱، ص۷۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ص۱۱۹.
  44. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۵.
  45. حسینی، سید علی اکبر، مسیحیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۹۶.
  46. حسین علی عربی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج۱، ص۱۱۵.
  47. حسین علی عربی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج۱، ص۱۱۵.
  48. کلبی، ابن هشام، الاصنام، ص۱۴۲.
  49. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۱۹.
  50. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۵۷.
  51. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۳۳۷.
  52. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۳۳۷.
  53. حسینی، سید علی اکبر، مسیحیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۹۶.
  54. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۰۳.
  55. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۵۷.
  56. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۰۵-۶۰۶.
  57. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۰۷.
  58. ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۳۸۵-۳۸۶؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۶؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۲۱.
  59. حسینی، سید علی اکبر، مسیحیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۹۶-۹۷.
  60. لوییس شیخو الیسوعی، النصرانیه و آداب‌ها بین العرب الجاهلیه، ص۷۰.
  61. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۲۱.
  62. حسینی، سید علی اکبر، مسیحیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۹۷.
  63. جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ص۶۳۷.
  64. جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ص۶۳۷.
  65. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۳۰.
  66. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۲۷؛ جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ص۶۳۶.
  67. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۶۳۰.
  68. حسینی، سید علی اکبر، مسیحیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۹۷-۹۸.
  69. شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۵، ص۳۸۳؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۴۳۷.
  70. شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۵، ص۳۸۳؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۴۳۷.
  71. شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۵، ص۳۸۳؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۴۳۷.
  72. و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید؛ سوره بقره، آیه:۸۳.
  73. شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۶-۲۵۷؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۹.
  74. حسینی، سید علی اکبر، مسیحیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۹۸-۹۹.