دین یهودیت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴: | خط ۴: | ||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[دین یهودیت در قرآن]] | [[دین یهودیت در حدیث]] | [[دین یهودیت در کلام اسلامی]] | [[دین یهودیت در معارف مهدوی]] </div> | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[دین یهودیت در قرآن]] | [[دین یهودیت در حدیث]] | [[دین یهودیت در کلام اسلامی]] | [[دین یهودیت در معارف مهدوی]] | [[دین یهودیت در تاریخ اسلامی]]</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[دین یهودیت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[دین یهودیت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> |
نسخهٔ ۷ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۱۱
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دین یهودیت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
یهود و دین یهودیت
- به قوم بنی اسرائیل و پیروان حضرت موسی (ع) "یهود" میگویند و یهودی کسی است که در این آیین باشد[۱]. "دین یهود" اولین دین در میان ادیان ابراهیمی است که در عین کم بودن پیروان آن نسبت به دیگر ادیان الهی، فراز و نشیبهای فراوانی را در طول حیات خود دیده و به جای گذاشته است[۲]. یهود نام آیین حضرت موسی(ع) است. حضرت موسی(ع) از پیامبران بزرگ آسمانی بوده[۳] و در قرآن دربارۀ حضرت موسی(ع) و مراحل گوناگون زندگی او بیش از دیگر پیامبران سخن گفته شده است: دوران کودکی موسی(ع)؛ افکندن او به نیل؛ پرورش یافتن در خانۀ فرعون؛ سخن گفتن خداوند با او؛ سرگردانی یهود به دلیل نافرمانی از حضرت موسی(ع)؛ ورود به ارض موعود و مأموریت یافتن برای دعوت فرعون[۴].
زندگینامه مختصر از حضرت موسی (ع)
- حضرت موسی(ع) در خانوادهای از سبط لاوی که از نوادگان ابراهیم(ع) بود به دنیا آمد. مادر حضرت موسی(ع) از بیم فرعون او را در سبدی نهاد و به نیل انداخت. همسر فرعون سبد را یافت و به موسی(ع) علاقهمند گشت و پرورش او را بر عهده گرفت. مادر موسی(ع) به خواست خداوند در پی ماجرایی، دایۀ فرزند خویش شد. "موسی" را در زبان عربی "موشه" تلفظ میکنند به معنای از آب گرفته شده. موسی(ع) در دربار فرعون پرورش یافت و اندک اندک به اصل خویش پی برد روزی مردی قبطی را دید که مردی سبطی از بنی اسرائیل را میزند و چیزی نمانده است او را بکشد، به یاری مرد سبطی برآمد و مرد قبطی را کشت آنگاه از ترس انتقام فرعونیان فرار کرد و به مدین رفت و سالها در آنجا ماند و با دختر حضرت شعیب(ع) ازدواج کرد و سرانجام به مقام پیامبری رسید و مأموریت یافت تا به مصر بازگردد و فرعون و پیروان او را به دین الهی بخواند و حضرت هارون(ع) هم به وی کمک کند. حضرت موسی(ع) به قدرت خدا و به اعجاز توانست بر ساحرانی که فرعون جمع آوری کرده بود پیروز شود آنان دانستند کار آن حضرت جادو نیست و به فرمودۀ قرآن مجید بدون ترسی از فرعون به حضرت موسی(ع) ایمان آوردند[۵].
برخی حوادث قوم یهود
- انواع عذابهایی که بعد از معجزات حضرت موسی(ع) بر مصریان نازل شد و در تورات و قرآن آمده عبارتاند از: تبدیل شدن آب مصریان به خون؛ زیاد شدن قورباغه میان آنها و... [۶]. برخی از این عذابها در قرآن مجید در سورۀ اعراف، آیات ﴿وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ﴾[۷] و ﴿فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ﴾[۸] آمده است[۹].
- از آیۀ ﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ﴾[۱۰] و احادیث اسلامی بر میآید بنیاسرائیل به امر خدا از مصر خارج شدند، فرعون و لشکریانش به تعقیب بنیاسرائیل پرداختند اما به معجزۀ الهی در رود نیل غرق شدند.[۱۱] بنیاسرائیل در حوالی شبه جزیرۀ سینا توقف کردند و در آنجا برای آنان از آسمان چیزی مانند شبنم و نیز مرغ بلدرچین که در عربی "سلوا" نامیده میشود، فرود میآمد، بنیاسرائیل آنها را میخوردند. این جریان تا چهل سال یعنی در تمام مدت سرگردانی بنیاسرائیل در بیابان ادامه داشت[۱۲].
- پس از موسی(ع)، یوشع بن نون رهبری بنیاسرائیل را به دست گرفت و سرانجام داوود(ع) و پس از او سلیمان(ع) حکومتی قدرتمند بر پا کردند. تورات کنونی نسبتهایی ناروا به این دو پیامبر آسمانی میدهد ولی قرآن کریم آنان را پیامبرانی بزرگ شمرده و به نیکی ستوده است[۱۳].[۱۴]
- با حملۀ بُختنصر پادشاه بابل در قرن ششم به اورشلیم پایتخت دولت یهود، روزگار اسارت و آوارگی بنی اسرائیل آغاز گشت. قوم بنی اسرائیل در این روزگار، عقاید و آداب و رسوم بسیاری از دیگر ملل را پذیرفتند تا سرانجام کورش پادشاه ایران (۵۵۹ ـ ۵۲۹ ق. م) بابل را فتح کرد و بنی اسرائیل را آزاد ساخت، از این زمان بود که بنی اسرائیل به قوم یهود مشهور گشتند و با فرهنگ ایرانی نیز تماس یافتند[۱۵].[۱۶]
قرآن و قوم یهود
- بعد از خروج بنیاسرائیل از مصر حضرت موسی(ع) برای گفتگو با خداوند به بالای طور سینا رفت و در آنجا دو لوح دریافت کرد که فرمانهای خداوند بر آن نقش بسته بود. قرآن کریم در سورۀ اعراف، آیۀ ﴿وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الْأَلْوَاحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً وَتَفْصِيلًا لِكُلِّ شَيْءٍ﴾[۱۷] از "الواح" (به صیغه جمع) نام میبرد از جملۀ آن فرمان، ده حکم بسیار مهم است که به "ده فرمان" معروف شده است: برای خود، خدایی جز من نگیرید؛ به بت سجده نکنید و...[۱۸].
- در آیات قرآن از نعمتهای خداوند به یهود یاد شده است و آنها عبارتاند از: نجات یافتن از دست ستم فرعون[۱۹]؛ جوشش دوازده چشمه آب[۲۰]؛ مبعوث گشتن دوازده نقیب[۲۱]؛ پذیرفته شدن توبۀ آنان[۲۲].
- صفتهای زشت بنیاسرائیل که در قرآن نکوهش شده عبارتاند از: پیمانشکنی[۲۳]؛ کافر شدن به آیات الهی[۲۴]؛ قتل پیامبران[۲۵] و... [۲۶].
- یهودیان به ناروا مدعی بودند هدایت تنها از آن آنان است[۲۷] و در دوزخ نمیمانند[۲۸]، دست خدا بسته است[۲۹] و تنها کتاب خویش را میپذیرند و به همان عمل میکنند؛ یهودیان به بخشی از تورات که آن را به سود خود میپندارند ایمان دارند و بخش دیگر را رها میکنند و کتاب خدای را تحریف کردهاند[۳۰]؛ تورات را پنهان ساخته و تورات دیگری نوشتهاند[۳۱] و در آن به اختلاف افتادهاند[۳۲].[۳۳]
کتابهای قوم یهود
- تورات و دیگر متون مقدس پیامبران بنیاسرائیل را عهد عتیق گویند. علاوه بر عهد عتیق که تورات مکتوب نامیده میشود، کتاب "تلمود" به عنوان تورات شفاهی از کتابهای مقدس و مهم یهودیان است که احکام و احادیث یهود را دربر دارد و محتوای آن، زیر بنای فکری و اعتقادی بنیاسرائیل است. اساس این متون، اسفار پنجگانهاند که یهودیان معتقدند همۀ آنها به موسی(ع) نازل گشته است. اسفار پنجگانه عبارتاند از: سفر پیدایش، سفر خروج، سفر لاویان، سفر اعداد، سفر تثنیه[۳۴].
- عهد عتیق ۳۹ کتاب دارد که از نظر موضوع به سه بخش تقسیم میشوند: ۱. تورات و بخش تاریخی عهد عتیق؛ ۲. حکمت، مناجات و شعر؛ ۳. پیشگوییهای انبیا[۳۵].
فرقههای قوم یهود
- یهودیان به خاطر زندگی در کشورهای گوناگون و گرفتن تأثیر از فرهنگ آن کشورها به فرقههای متعددی تبدیل شدند که از جملۀ آن فرقهها عبارتند از: فریسیان؛ صدوقیان؛ سامریان؛ اسنیان؛ قانویان؛ قارئون و دونمه[۳۶].
عیدهای قوم یهود
- یهود برای خود عیدهایی دارند که عبارتاند از: روز شنبه؛ عید اول ماه؛ سال هفتم یا سال انفکاک؛ سال یوبیل؛ عید فصح؛ عید هفتهها؛ عید اول سال؛ یوم کیپور؛ عید سایبانها؛ عید گشایش و عید قرعهها[۳۷].
یهود و اسلام
- یهودیان از صدر اسلام تاکنون همواره برای مسلمانان ایجاد مزاحمت داشتهاند. یهود از آنجا که دین خود را نعمت الهی میداند و همچنین افزایش پیروان را کمال نمیداند، برخلاف مسیحیت و اسلام تبلیغ ندارد. البته اگر کسی یهودی شود او را میپذیرند اما امروزه بیشتر مردم را به همکاری و همفکری با صهیونیسم دعوت نموده، مانند جذب بهائیان به فلسطین اشغالی و یا به عرفان و تصوف یهود که "قبالا" باشد، جذب مینمایند. روش دوم بیشتر در میان نسل جوان تبلیغ و ترویج میشود[۳۸].
تاریخچه یهودیت در جزیرة العرب
- درباره ورود اولین گروه یهودی به شبه جزیره، مورخان، مطالبی را ذکر کردهاند که بعضی از آنها بیشباهت به افسانه نیست. بعضی گفتهاند ورود یهود به جزیرة العرب به دوران حضرت موسی(ع) برمیگردد؛ هنگامی که ایشان، لشکری را برای مقابله با حجازیان فرستاد و سرانجام لشکریان در یثرب ساکن شدند[۳۹]. همچنین بعضی، حضور "داوود نبی(ع)" به همراه سبط "یهودا" در خیبر و هدیه آن را به بنیاسرائیل سبب ورود یهودیت به عربستان دانستهاند[۴۰]؛ اما بیتردید هیچ یک از این گفتهها صحت تاریخی چندانی ندارند و معتبر نیستند. بعضی از اخبار نیز ورود یهود به شبه جزیره را به ایام "بخت النصر" مربوط میدانند[۴۱]. صحت حمله بخت النصر به فلسطین و ساکن شدن عده زیادی از یهودیان فراری در "وادیالقری"، "خیبر"، "تیماء" و "یثرب" بعید نیست؛ چرا که این امر به علت نزدیک بودن فلسطین و حجاز به یکدیگر و نیز دایر بودن راهها، کاملاً طبیعی به نظر میرسد. "تلمود" و "یشناه" نیز بر پناه بردن یهودیان در زمان "بنوکد نصر" (بخت النصر) به جزیرة العرب و تأثیرپذیری آنان از عادات و رسوم عرب اشاره دارند[۴۲][۴۳].
- اخبار دیگر نیز حاکی از این امر است که با ظهور دولت روم و حمله آنان به عبرانیان، یهودیان بسیاری ناگزیر در حجاز ساکن شدند. با تسلط "تیتوس" (قیصر روم)، بر شام، فلسطین و قدس در سال ۷۰ م، هیکل یهود نابود شد[۴۴] و یهودیان از ورود به قدس منع شدند[۴۵]. بار دیگر نیز در زمان "قیصر دریان" در سال ۱۳۲ م یهودیان آواره شدند[۴۶]. در نتیجه بسیاری از آنان به حجاز و عده کمی نیز به یمن گریختند[۴۷].
یهودیان یمن
- از یهودیان یمن، اطلاعات خبر چندانی در دست ما نیست؛ عدهای از مؤرخان، ورود اولین گروه از یهودیان به یمن را همزمان با ورود یهودیان به منطقه حجاز میدانند[۴۸]. عدهای هم انتشار دین یهود در یمن را از زمان "تبع ابیکرب" دانستهاند[۴۹]. گفتهاند "مالک بن عجلان خزرجی"، بر اثر ظلم و ستم یهودیان یثرب به اوس و خزرج، تبع را از ستم یهودیان آگاه کرد[۵۰].
- او به یثرب لشکر کشید و عده زیادی از یهودیان را کشت. سپس یکی از فرزندان خود را در آنجا باقی گذاشت تا اخبار آنها را به وی گزارش کند؛ اما یهودیان، او را کشتند و بهانه حمله مجدد تبع را فراهم کردند. تبع قصد ویرانی یثرب را کرد؛ اما دو تن از احبار یهود، به نامهای "کعب" و "اسد" که عالمان یثرب نیز بودند، او را از این کار برحذر داشتند، او را از عذاب آسمانی ترسانده، این شهر را مأمن و هجرتگاه پیامبر آخرالزمان(ص) معرفی کردند[۵۱]؛ از اینرو تبع از خواستهاش برگشت و به دین یهود تمایل یافت. سپس دو کاهن را همراه خود به یمن برد[۵۲].
- در مباهلهای که بین این دو عالم یهودی و بتپرستان یمنی به وقوع پیوست، کاهنان به پیروزی رسیدند و بسیاری از حمیریان به یهودیّت گرویدند[۵۳]. یهودیان به علت آزادی کاملشان در یمن، توجه گروهی از ساکنان یمن را به خود جلب کردند؛ به گونهای که بسیاری از "بنیحارث بن کعب" و عدهای از "غسان" و "جذام" به سبب مجاورت با یهودیان، به آیین یهود در آمدند[۵۴]؛ اما یهودیان به دلیل افکار خاص خود هرگز آنان را در دین خود نپذیرفتند و آنان را به جامعه خود راه ندادند؛ بلکه آنان را "سامریون" مینامیدند[۵۵].
- قطعیترین اخبار از یهود یمن که به دست ما رسیده است، جریان "واقعه اخدود" در اواخر قرن ششم میلادی است. در این زمان، یهودیان یمن با تأثیرگذاری بر "ذی نؤاس" پادشان یمن، او را به کشتار مسیحیان نجران برانگیختند[۵۶]. در پی این واقعه، نصارای حبشه برای انتقام خون همکیشان خود، به فرماندهی "ریاط بن اصمحه"، حکومت ذونؤاس را در هم شکستند. بعد از مرگ اریاط، حکومت "ابرهه"، فرار بسیاری از یهودیان یمن و پراکنده شدنشان را در نقاط مختلف، در پی داشت. یهودیانی هم در آنجا باقی ماندند تا اینکه اسلام، آنجا را فرا گرفت و بسیاری از آنان از جمله "کعب الاحبار" و "وهب بن منبه" به اسلام گرویدند[۵۷][۵۸].
یهودیان حجاز
- یثرب از اولین سرزمینهای جزیرة العرب به شمار میآید که یهودیان در آن ساکن شدند. مهمترین قبایل یهود که شامل بنینضیر، بنیقنیقاع، بنیتهدل، بنیزعوراء، بنیثعلبه، بنیمحمر، بنیعکرمه و بنیزید میشدند، در این شهر زندگی کردند[۵۹]. بعضی از این قبیلهها از قبایل اصیل یهودی به شمار میآمدند که از زمان "تیتوس" و "هدریان" و قبل از آنها به این منطقه آمده بودند. نسبت این قبیلهها به "کاهنین" (کاهن فرزند هارون) و "اسباط عشره" بر میگشت[۶۰][۶۱].
- یهود بعد از سیل ارم و کوچ اوس، خزرج و أزد به یثرب، طبق عهدی که با آنان بسته بود با آنها به زندگی پرداختند؛ اما پس از مدتی پیمان شکسته شد و چون جمعیّت اوس و خزرج کم بود در دست یهودیان زبون و خوار شدند[۶۲]؛ به گونهای که اگر به منزل یک اوسی یا خزرجی و یا ازدی دستدرازی میشد، او نمیتوانست مانع تجاوز به اموال و ناموسش شود[۶۳] تا اینکه "مالک بن عجلان" نزد "تبع ابیکرب" رفت و او را از غلبه یهود بر خویش آگاه کرد. او هم به یثرب حمله برد و سیادت یهود بر عرب را در هم شکست. گفتهاند که مالک بن عجلان، از "ابوجبلة غسانی"، امیر غسانی، یاریطلبید و با نیرنگ او، سران یهود را به بهانه صلح به شام دعوت کرد. سپس از این فرصت استفاده کرد و همه را از دم تیغ گذراند[۶۴]. از آن پس یهود، متعرض اوس و خزرج نشدند و زمام امور یثرب به دست اوس و خزرج افتاد [۶۵].
- یهودیان دژنشینی اختیار کردند و در منطقهای ساکن شدند که از یثرب به خیبر و تیماء کشیده میشد. یهودیان به علت فراوانی آب این منطقه، کشاورزی را برای خود انتخاب کردند و در کنار آن به تجارت نیز میپرداختند. آنان به تجارت خشکبار، آبجو و مشروبات شهره بودند[۶۶]. همچنین در تربیت حیوانات، طیور و نیز صید ماهی در سواحل دریای سرخ، تبحر داشتند[۶۷]. آهنگری و زرگری نیز از صنایع معروفشان بود[۶۸][۶۹].
یهود در عصر جدید
- در مورد صهیونیزم جدید باید توجه کرد "صهیون" تپهای بوده است در اورشلیم. داوود(ع) قلعهای را که بر این تپه ساخته بودند، فتح کرد و کاخی بر آن ساخت. پس از ویرانی اورشلیم به سال ۷۰ م و انقراض دولت یهود، یهودیان همواره در آرزوی فتح دوبارۀ اورشلیم بودند و بدین روی نام صهیون را شعار خویش ساختند و از آن پس در کشورهای گوناگون زندگی کردند. نفوذ یهودیان در کشورهای اروپای غربی و رفتار نژادپرستانه آنان، نفرت و کینۀ مردم و برخی دولتها را علیه آنان برانگیخت. در سال ۱۸۹۷ نخستین کنگرۀ جهانی صهیونیست در شهر بال سوئیس برگزار شد. در این کنگره مقرر گشت در کشورهایی که شمار یهودیان در آنها بسیار است، سازمانهای صهیونیستی تشکیل شود. صهیونیست، جزو کثیفترین و جنایت کارترین مردمان روی زمین هستند. یهودیان در آخرالزمان یکی از حادثه سازترین اقوام هستند. در روایتی رسول خدا فرمود: «هفتاد هزار یهودی به لشکر دجال خواهند پیوست و در نهایت دجال به دست حضرت عیسی(ع) کشته میشود و لشکر او نیز به دست سپاهیان حضرت مهدی(ع) تار و مار میشوند». در سال ۱۹۰۵ بیشتر نمایندگان صهیونیسم ضرورت تشکیل دولت یهود را در سرزمین فلسطین تصویب کردند و به سال ۱۹۱۷ در جنگ بریتانیا و عثمانی، صهیونیستها زمینۀ صدور اعلامیۀ بالفورد را فراهم ساختند. این اعلامیه تأسیس یک کشور را در سرزمین فلسطین برای یهودیان پذیرفت. با شکست دولت عثمانی در سال ۱۹۲۳ فلسطین تحت قیومیت انگلستان درآمد. جنگ جهانی دوم و کشتار یهود به دست هیتلر راه تأسیس دولت مستقل یهودی را هموار ساخت. سرانجام سازمان ملل در سال ۱۹۴۸ به تجزیه خاک فلسطین رأی داد و این سرزمین را به دو بخش اسلامی غربی به نام اردن هاشمی و یهودی به نام اسرائیل تقسیم کرد[۷۰].[۷۱]
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ ر.ک. محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص ۲۵۵.
- ↑ ر.ک: توفیقی، استاد حسین، آشنایی با ادیان بزرگ.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۲ـ۳۴۳؛ آشنایی با تاریخ ادیان، ص۱۳۰ ـ۱۳۱؛ فرهنگ شیعه، ص ۲۶۰.
- ↑ سورۀ طه، آیات ۴۰ـ ۹؛ سورۀ قصص، آیات ۱۴ـ ۷؛ ۲۶ـ۲۰؛ سورۀ اعراف، آیات ۱۳۶ـ ۱۰۳.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۲ـ۳۴۳.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۲ـ۳۴۳.
- ↑ «و ما فرعونیان را به خشکسالیها و کاستی فرآوردهها دچار کردیم باشد که در یاد گیرند» سوره اعراف، آیه ۱۳۰.
- ↑ «ما هم بر آنان سیلاب و ملخ و شپش و وزغ و خون را به گونه نشانههایی روشن فرستادیم باز سرکشی ورزیدند و قومی گناهکار بودند» سوره اعراف، آیه ۱۳۳.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۲.
- ↑ «و به موسی وحی کردیم که بندگانم را شبانه گسیل دار که در پی شما هستند» سوره شعراء، آیه ۵۲.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۶۰.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۲.
- ↑ سورۀ ص، آیات ۲۶ـ ۱۷؛ ۴۰ـ ۳۰.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۶۲.
- ↑ ر.ک: آشنایی با ادیان بزرگ، ص۹۱.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۶۲.
- ↑ «و برای او در «الواح» (تورات) در هر زمینه پندی و برای هر چیز تفصیلی نوشتیم» سوره اعراف، آیه ۱۴۵.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۴.
- ↑ ﴿وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ﴾«و (یاد کنید) آنگاه را که شما را از فرعونیان رهانیدیم» سوره بقره، آیه ۴۹
- ↑ ﴿وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا﴾«و (یاد کنید) آنگاه را که موسی برای مردم خود در پی آب بود و گفتیم: با چوبدست خود به سنگ فرو کوب آنگاه دوازده چشمه از آن فرا جوشید» سوره بقره، آیه ۶۰.
- ↑ ﴿وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴾«بنى اسرائيل را به دوازده سبط تقسيم كرديم. و چون قوم موسى از او آب خواستند به او وحى كرديم كه عصايت را بر سنگ بزن. از آن سنگ دوازده چشمه روان شد. و هر گروه آبشخور خويش را بشناخت. و ابر را سايبانشان ساختيم و برايشان من و سلوى نازل كرديم. بخوريد از اين چيزهاى پاكيزه كه بر شما روزى دادهايم. و آنان به ما ستم نكردند بلكه به خودشان ستم مى كردند.» سوره اعراف، آیه ۱۶۰.
- ↑ ﴿يَسْأَلُكَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتَابًا مِنَ السَّمَاءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسَى أَكْبَرَ مِنْ ذَلِكَ فَقَالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَنْ ذَلِكَ وَآتَيْنَا مُوسَى سُلْطَانًا مُبِينًا﴾«اهل کتاب از تو میخواهند که برای آنان کتابی از آسمان فرود آوری ؛ از موسی درخواستی بزرگتر از این کردند و گفتند: خداوند را آشکارا به ما بنما! و آذرخش آنان را برای ستمشان فرا گرفت. سپس گوساله (پرستی) را پس از آنکه برهانها (ی روشن) برای آنان آمده بود» سوره نساء، آیه ۱۵۳.
- ↑ ﴿فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ﴾«آنگاه برای پیمانشکنی آنان و کفر ورزیدنشان به آیات خداوند و کشتن پیامبران به ناحق (لعنتشان کردیم)» سوره نساء، آیه ۱۵۵.
- ↑ ﴿وَكُفْرِهِمْ بِآيَاتِ اللَّهِ﴾«آنگاه برای پیمانشکنی آنان و کفر ورزیدنشان به آیات خداوند» سوره نساء، آیه ۱۵۵.
- ↑ ﴿وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ﴾«و اینکه پیامبران را ناروا میکشتند» سوره آل عمران، آیه ۱۸۱.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۶۳.
- ↑ ﴿وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾«و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید ؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵.
- ↑ ﴿الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾«كسانى گفتند: ما را با خدا عهدى است كه به هيچ پيامبرى ايمان نياوريم، مگر براى ما قربانيى بياورد كه آتش آن را بخورد. بگو: پيش از من پيامبرانى با معجزهها و آنچه اكنون مىخواهيد آمدهاند، اگر راست مىگوييد، چرا آنها را كشتيد؟» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳.
- ↑ ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ﴾«يهود گفتند كه دست خدا بسته است. دستهاى خودشان بسته باد. و بدين سخن كه گفتند ملعون گشتند. دستهاى خدا گشاده است. به هر سان كه بخواهد روزى مىدهد. و آنچه بر تو از جانب پروردگارت نازل شده است، به طغيان و كفر بيشترشان خواهد افزود. ما تا روز قيامت ميانشان دشمنى و كينه افكندهايم. هر گاه كه آتش جنگ را افروختند خدا خاموشش ساخت. و آنان در روى زمين به فساد مىكوشند، و خدا مفسدان را دوست ندارد» سوره مائده، آیه ۶۴.
- ↑ ﴿وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ﴾«و به ياد آريد آن زمان را كه به شما گفتيم: به اين قريه درآييد و از نعمتهاى آن هر چه و هر جا كه خواسته باشيد به فراوانى بخوريد. ولى سجدهكنان از دروازه داخل شويد و بگوييد: بار گناه از ما فرو نه. تا خطاهاى شما را بيامرزيم و به پاداش نيكوكاران بيفزاييم. امّا ستمكاران آن سخن را ديگر كردند و بر آنان به جزاى عصيانى كه كرده بودند عذابى آسمانى فرود آورديم»؛ سورۀ بقره، آیات ۵۸ ـ ۵۹.
- ↑ ﴿فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ﴾«بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دستهای خود مینویسند آنگاه میگویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند؛ و وای بر آنان از آنچه دستهایشان نگاشت و وای بر آنان از آنچه به دست میآورند» سوره بقره، آیه ۷۹.
- ↑ ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ﴾«و ما به موسی کتاب دادیم آنگاه در آن اختلاف درافتاد و اگر سخنی از پروردگارت پیشی نگرفته بود میان آنان داوری میشد و به راستی آنان از آن در تردیدی گمانانگیزند» سوره هود، آیه ۱۱۰.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۶۳.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۶۱.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۴ـ ۳۴۵.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۶.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۶ـ۳۴۸.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۸ـ۳۵۰.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶ ص۵۱۷ (به نقل از اغانی ابوالفرج اصفهانی).
- ↑ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۴۲.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱، ص۵۳۹؛ نورالدین علی سمهودی، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، ج۱، ص۱۲۸.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۴۷۴.
- ↑ حسینی، سید علی اکبر، یهودیت، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۰۰-۱۰۱.
- ↑ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ص۱۶۷.
- ↑ عمر فرخ، تاریخ الجاهلیه، ص۴۸.
- ↑ محمدهادی یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۱۲۷.
- ↑ حسینی، سید علی اکبر، یهودیت، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۰۱.
- ↑ حسین علی عربی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج۱، ص۱۱۳.
- ↑ ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۵: محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۱۰۸-۱۰۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۵۷.
- ↑ حسینی، سید علی اکبر، یهودیت، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۰۱-۱۰۲.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۱۹۷-۱۹۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۱۰۵.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۱۹۷-۱۹۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۱۰۵.
- ↑ ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۵۵.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۵۷.
- ↑ حسین صابری، خاتم پیامبران، ج۱، ص۸۲-۸۳.
- ↑ دینوری، اخبار الطوال، ص۶۱؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۶۳۷.
- ↑ حسین علی عربی، تاریخ تحقیقی اسلامی، ج۱، ص۱۱۶.
- ↑ حسینی، سید علی اکبر، یهودیت، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۰۲-۱۰۳.
- ↑ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۵۶.
- ↑ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ص۳۴۳.
- ↑ حسینی، سید علی اکبر، یهودیت، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۰۳.
- ↑ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۰۶.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۰۳.
- ↑ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ص۳۴۴.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۰۴.
- ↑ اسرائیل ولفنسون، تاریخ الیهود فی بلاد العرب فی الجاهلیه و صدر الاسلام، ص۱۵۸؛ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۵۳۶.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۵۳۶.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۷۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۰۹؛ ابن حزم، جوامع السیرة النبویه، ص۱۲۱.
- ↑ حسینی، سید علی اکبر، یهودیت، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۰۳-۱۰۴.
- ↑ ر.ک: خلاصة الادیان، ص ۱۴۶ ـ ۱۴۷.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۶۲ـ۲۶۳؛ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان. ص ۶۳۰.