|
|
خط ۹: |
خط ۹: |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> |
|
| |
|
| '''[[ختم نبوت]]''' یا '''[[خاتمیت]]''' به معنای پایانبخشی سلسله [[انبیا]] و [[شریعت]] تا [[روز قیامت]]. این ویژگی و امتیاز منحصر به [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به عنوان [[آخرین پیامبر خدا]] و [[پایانبخش نبوت]] است<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.</ref>.
| | ==چیستی [[ختم نبوت]]== |
| | | *[[ختم نبوت]] یا [[خاتمیت]]، به معنای پایان بخشی سلسلۀ [[انبیا]] و [[شریعت]] تا [[روز قیامت]] است.[[خاتمیت]] ویژگی و امتیاز منحصر به فرد [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به عنوان [[آخرین پیامبر]] خداست. با توجه به سلسله طولانی [[پیامبران]] که تکثر ایشان[[امر]] لازم و ضروری بوده است این سؤال پیش میآید که چرا پایان این سلسله توسط [[پیامبر اسلام]]{{صل}} بود؟ برای پاسخ به این سوال، [[ادله]] ای ذکر شده که برخی از آنها بیان میشود<ref>ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ – ۵۳۸؛ کلام نوین اسلامی، ص ۲۸۱؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص ۲۰۲.</ref>: |
| ==مقدمه==
| | ==[[فلسفه ختم نبوت]]== |
| *برای [[اثبات]] [[خاتمیت]] نمیتوان [[دلیل]] و [[برهان عقلی]] ارائه کرد؛ زیرا [[خاتمیت]]، بحثی درون [[دینی]] است، اما راه معقولسازی آن باز است<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۲۸۱.</ref>.
| | # [[کمال دین]]: [[فلسفه]] و [[راز]] [[خاتمیت اسلام]] در کمال این [[شریعت]] است زیرا [[خاتمیت]] و کمال دو امر متلازماند. [[شریعت اسلام]] از [[ادیان پیشین]] جامعتر و کاملتر است و این ادعا را میتوان با بیان برخی از مصادیق [[اسلامی]] [[ثابت]] کرد: |
| *[[حیات]] جمعی [[بشر]] مراحل مختلفی دارد: دوره [[کودکی]] [[بشر]] سپری شد و مقارن [[ظهور اسلام]]، او وارد دوره پختگی و [[بلوغ]] خود شده بود، در دوران اولیه [[حیات]]، [[بشر]] مانند [[کودکی]] بود که محتاج [[مراقبت]] و [[نظارت]] مستمر بود لذا [[انبیا]] پیدرپی میآمدند تا [[بشر]] بتواند [[وظیفه]] خود را تشخیص دهد. اما [[بشر]] در عصر [[اسلام]] که به [[درک]] و [[بلوغ]] رسیده، میتواند [[وظایف]] خویش را تشخیص دهد.
| | ## [[توحید]]: [[توحیدی]] که [[قرآن کریم]] [[تفسیر]] کرده در عین [[سادگی]] همۀ مراتب [[توحیدی]] در آن لحاظ شده است. |
| *به [[وسیله]] [[اجتهاد]]، [[مجتهد]]، [[حکم]] جدیدی نمیآورد که منافی [[خاتمیت]] باشد بلکه او بر اساس روش منظم و مدون [[استنباط]] میکند.
| | ## [[معاد]]: [[قرآن کریم]] [[معاد]] را جسمانی ـ [[روحانی]] قلمداد میکند و این در حالی است که [[مذاهب]] دیگر تصویر ناقصی از [[معاد]] را نشان میدهند. |
| *[[آمادگی]] و [[بلوغ بشر]] در عصر [[رسالت]] [[پیامبر اکرم|حضرت محمد]] چنان است که [[خداوند]]، تمام آنچه برای [[هدایت]] [[بشر]] لازم است، در [[قرآن]] بیان کرده.
| | ## [[نظام اخلاقی اسلام]]: آراسته شدن [[انسان]] به [[صفات الهی]] و همچنین دوری از [[صفات رذیله]] در گرو عمل و انگیزۀ [[انسان]] هاست. [[قرآن کریم]] با تأکید بر انگیزۀ [[الهی]] و [[اخروی]]، مجالی برای [[رذایل اخلاقی]]، باقی نمیگذارد. |
| *[[قرآن]] [[متعهد]] به بیان حقایق لازم برای [[رستگاری]] انسانهاست، ازاینرو [[پیشرفت]] در [[علوم طبیعی]]، [[آموزههای اسلام]] را دستخوش تحول نمیکند و بهعلاوه [[ارزشهای اخلاقی]] [[دین]] در همه گونههای [[زندگی]] بشری باید موردتوجه و عمل قرار گیرد. راهحل [[اسلامی]] برای تغییر در مناسبات [[حقوقی]]، همان شیوه [[اجتهاد]] است<ref>[[علی رضا امینی|امینی، علی رضا]] و [[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[معارف اسلامی ج۲ (کتاب)|معارف اسلامی]]، ج۲، ص ۵۸-۶۰.</ref>.
| | ## [[اصول اجتماعی اسلام]]: با مقایسۀ [[آیات قرآن]] با پیشرفتهترین [[قوانین بشری]] دربارۀ [[روابط اجتماعی]]، کمال و [[برتری اسلام]] بر دیگر [[ادیان]] [[آشکار]] میگردد<ref>ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص۲۸۲؛ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۱۱۵ - ۱۲۱.</ref>. |
| *در مباحث پیشین ثابت کردیم که تکثر [[پیامبران]]، [[امر]] لازم و ضروری بود اما چرا خط [[نبوت]] در نقطهای به نام "[[محمدیه]]" ایستا ماند؟ [[ادله]] تکرار [[بعثت|بعثت پیامبران]]، با مرور زمان و [[تکامل]] [[شرایع]] همراه با [[بلوغ]] [[فکری]] مخاطبان، اعتبار خود را از دست دادند و به جای این [[ادله]]، [[ادله]] دیگری تحقق یافت که مقتضی [[خاتمیت نبوت]] بود<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۰۲.</ref>
| | # [[مصونیت]] [[قرآن]]: [[آیین اسلام]] در [[کتاب آسمانی]] [[قرآن]] تدوین و [[تجلی]] پیدا کرده است. ادلۀ متعدد ثابت میکند همۀ [[آیات قرآن]] از [[تحریف]] مصون مانده است. علاوه بر [[دلیل نقلی]]، [[اعجاز]] و [[تحدی قرآن]] نیز [[دلیل]] بر [[الهی]] بودن آن است. اما [[ادیان پیشین]]، منبع آسمانی و همچنین سخنان پیامبرانشان، ناپدید یا [[تحریف]] شدند<ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۱۱۶ ـ ۱۲۱؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص ۲۰۵-۲۱۰.</ref>. |
| | | #جلوگیری از [[تحریف دین]]: عدم گسترش پیامهای [[پیامبران پیشین]] و [[تحریف]] سخنانشان پس از مدت کوتاهی از رحلتشان، مقتضی [[تجدید نبوت]] بوده است. اما ندای [[اسلام]] در عصر خود [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در اطراف و اکناف [[جهان]] پیچید و [[وحی]] [[اسلامی]] در عصر خود [[پیامبر]]{{صل}} تثبیت شده بود و [[مردمان]] با [[بلوغ عقلی]] خود آن را [[حفظ]] کردند تا از [[تحریف]] مصون باشد<ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۱۱۶ ـ ۱۲۱؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص ۲۱۸-۲۲۲.</ref>. |
| ==[[دلیل]] اول: [[کمال دین]]==
| | #کمال و [[بلوغ]] مخاطبان: اکثر مخاطبان و [[پیروان]] [[پیامبران پیشین]]، استقبال خوبی از آنها نکردند و ایمانی ضعیف داشتند و در نگهداری و [[حفظ]] [[کتابهای آسمانی]] کوتاهی میکردند و این نشانگر عدم استعداد و صلاحیت آنها برای دریافت آخرین کتاب کامل آسمانی است. اما در [[اسلام]]، [[حضرت محمد]]{{صل}} توانست [[حکومت اسلامی]] تشکیل دهد و بر [[دشمنان خارجی]] [[غلبه]] کند و [[قرآن]] توسط چند [[صحابه]] و با [[نظارت]] شخص [[پیامبر]]{{صل}} تدوین یابد<ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۱۱۶ – ۱۲۱؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص ۲۰۵-۲۱۰.</ref>. |
| *[[فلسفه]] و [[راز]] [[خاتمیت]] [[اسلام]] در کمال این [[شریعت]] است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۱۱۵.</ref>
| | # [[امامت]] و [[ولایت]]:[[امامت]] و [[ولایت]] بعد از [[پیامبر]]{{صل}} در [[شریعت اسلام]]، مصداق و [[دلیل]] روشنی بر [[جامعیت]] این [[دین]] است، چراکه مقتضای کمال و [[جامعیت دین]] این است که بعد از [[پیامبر]] کسانی بتوانند [[قرآن]] را به [[درستی]] [[تفسیر]] کنند تا این [[کتاب مقدس]] دچار [[تحریف]] نشود. با [[تعیین]] [[جانشینی]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، [[دین اسلام]] کامل شد<ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۱۱۶ – ۱۲۱؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص ۲۰۵-۲۱۰.</ref>. |
| *زیرا [[خاتمیت]] و کمال دو امر متلازماند<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص۲۸۲.</ref>
| | #مطابق [[عقل]] بودن [[شریعت اسلام]]: [[اسلام]] چون مطابقت کامل با [[فطرت انسانی]] دارد با [[عقل]] و نیازهای [[دنیوی]] و [[اخروی]] [[انسان]] هماهنگی کامل دارد<ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۱۱۶ – ۱۲۱؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص ۲۱۰-۲۱۳.</ref>. |
| *از آنجا که [[انسان]] دارای نیازهایی در دو ساحت مجرد و مادی خود است اگر [[مکتب]] و آیینی تنها یکی از نیازهای [[انسان]] را تأمین کند از کمال برخوردار نخواهد بود، ملاک [[کمال دین]]، رفع نیازهای [[انسان]] در ساحت [[معنویت]] و مادی است. مقصود از [[کمال دین]]، اشتمال آن بر اصول و قواعد کلی و معیارهای کلی است که رافع نیازهای [[انسان]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] باشد. چرا که جزئیات و حوادث [[دنیوی]] متغیر میشود و با تغییر موضوع، [[حکم]] آن نیز متغیر میشود.
| | # [[وحدت شرایع]] و [[جهانیسازی]]: تعدد و [[اختلاف]] [[شرایع]] در عصر [[پیامبران پیشین]]، معلول [[اختلاف]] استعدادها و [[تفاسیر]] مخاطبان و [[تحریف]] [[آموزههای دینی]] بود. با [[ظهور]] [[آیین]] و [[پیامبر]] [[برتر]] و [[تکامل عقلی]] مخاطبان، انگیزهای برای تکثر [[شرایع]] وجود نداشت چراکه این [[شریعت]] یک [[شریعت]] جهانی است به نحوی که تمام [[اختلافات]] [[دینی]] مذهبی با توجه به این [[شریعت]] [[مقدس]] از بین میرود<ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۱۱۶ – ۱۲۱؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص ۲۱۸-۲۲۲.</ref>. |
| *[[پویایی]] و مطابقت [[اسلام]] با مقتضیات زمانه، به [[دلیل]] همین معیارهای کلی و بازگذاشتن دست [[مجتهد]] در [[تطبیق]] کلیات بر جزئیات است.
| | # [[اجتهاد]] و ارائۀ معیارهای [[تفسیر دین]]: وجود [[مجتهد]] و [[اجتهاد]] در صورت عدم [[حضور امام]]، معیار [[جامعیت اسلام]] است چراکه [[احکام اسلام]]، بر دو نوع پایه گذاری شده: احکامی که ثابت و بدون تغییرند و احکامی که قابلیت تغییر در آن وجود دارند. در نوع دوم، [[شارع]] به [[مجتهد]] اجازه داده بر اساس [[مصالح]] و [[مفاسد]] [[دینی]]، [[احکام]] را استخراج کند و مقداری از خلأ عدم [[حضور امام]] را جبران کند تا به [[خاتمیت اسلام]] خللی وارد نگردد<ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۱۱۶ – ۱۲۱؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص ۲۰۵-۲۱۰.</ref>. |
| *این قواعد کلی باید درگرو دریافتکنندگان بااستعدادی قرار گیرد تا با به کار بستن آن، [[راه کمال]] را بپیمایند<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۰۳-۲۰۴.</ref>
| |
| *از نظر [[عقل]]، [[تشریع]] [[کاملترین]] [[نظام]] امری ممکن است و [[ادله]] [[خاتمیت]] چنین فرضی را [[اثبات]] میکند لذا گفتهاند: خاتم کسی است که همه مراتب کمال را پیموده. اما چرا این مطلب در عصر [[رسول اکرم]] تحقق یافت؟ چون هم از جهت، آورندگان [[شریعت]] و هم از جهت پذیرندگان [[وحی]]، مقتضای اصل تدرج در کمال این بوده که ابتدا [[مقامات]] [[ابلاغ]] [[کاملترین]] [[شریعت]] فراهم گردد. در اینجا با اشاره به کمال برخی از اصول [[شریعت]] [[اسلامی]] میتوان [[فلسفه خاتمیت]] را [[تبیین]] نمود<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۱۱۶.</ref>:
| |
| *'''[[توحید]] [[اسلامی]] و [[خاتمیت]]: ''' [[توحیدی]] که [[قرآن کریم]] [[تفسیر]] کرده است در عین [[سادگی]] بیان، همه [[مراتب توحید]] را در برگرفته و [[خداوند]] را [[قهار]] معرفی نموده است یعنی مقهور هیچ و حد و [[فقر]] وجودی نیست و در [[حدیثی]] از [[امام زین العابدین]] بر [[توحید]] عمیق [[قرآن]] که متناسب با سطح [[فکر]] [[انسان]] است تأکید شده.
| |
| *'''[[معاد]] [[قرآنی]]: '''[[قرآن کریم]] [[معاد]] را جسمانی – [[روحانی]] [[تبیین]] کرده است. فرضهای دیگر یا به [[انکار]] اصل [[معاد]] و یا به تصویر ناقصی از [[معاد]] بازمیگردد.
| |
| *'''[[نظام اخلاقی]] [[قرآن]]: '''[[آراستگی]] [[بشر]] به [[صفات کمال]] و [[پیراستگی]] از [[صفات ناپسند]] درگرو عمل و [[انگیزه]] است؛ تمرین عملی، خوبی را در [[روح]] [[انسان]] ریشهدار میکند.
| |
| *'''سه نوع [[انگیزه]] مطرح است: '''
| |
| #'''[[هدف]] و [[انگیزه]] [[دنیوی]]: ''' این نوع [[نظام اخلاقی]] در [[تربیت معنوی]] [[انسان]]، کامیاب نیست، زیرا او را به [[خودخواهی]] سوق میدهد.
| |
| #'''[[هدف]] و [[انگیزه]] [[اخروی]]: ''' از [[نظام اخلاقی]] پیشین کاملتر است اما بازهم انسانمحور است.
| |
| #'''[[هدف]] و [[انگیزه]] [[الهی]]: ''' بر اساس این [[اعتقاد]]، کمترین مجالی برای [[ریا]] و دیگر [[رذایل اخلاقی]]، وجود نخواهد داشت.
| |
| *[[قرآن کریم]]، روش دوم را [[تأیید]] کرده اما روش سوم را در طول آن قرار داده، زیرا [[انسانها]] در [[درک]] [[معارف]] [[توحیدی]] متفاوتاند.
| |
| *'''[[اصول اجتماعی اسلام]]: ''' با مقایسه [[آیات قرآنی]] با پیشرفتهترین [[قوانین بشری]] درباره [[روابط اجتماعی]]، کمال و [[برتری]] اصول [[قرآنی]] [[آشکار]] میگردد.
| |
| *[[اسلام]]، [[محبت]] و [[دوستی]]، [[آرامش]] و [[امنیت]] را از اهداف استراتژیک و اساسی خود دانسته و راه رسیدن به آنها را، رعایت [[عدالت]] و [[فضایل اخلاقی]] معرفی کرده که پشتوانه اجرایی آن، [[نظام حکومتی]] و اصل [[امر به معروف]] است.
| |
| *[[مرتضی مطهری|استاد مطهری]]: بعد از [[اسلام]]، مطلبی که بیان آن به [[وحی]] و [[الهام]] [[نیاز]] داشته باشد، باقی نمانده است، تا به آمدن [[پیامبر]] و [[شریعت]] دیگری [[نیاز]] باشد.
| |
| *رابطه [[انسان]] با خود و غرایزش به عالیترین صورت بیان شده، اصول و [[روابط اجتماعی]] [[انسان]] به [[مردم]] [[ابلاغ]] شده است.
| |
| *[[اسلام]] در [[تعالیم]] خود هرگز دنبال هدفهای جزئی نرفته، تا وابسته به زمان، مکان [[فرهنگ]] و [[قوم]] ویژهای باشد، بلکه کلی، عام و همیشگیاند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۱۱۶ - ۱۲۱.</ref>
| |
| | |
| ==[[دلیل]] دوم: [[مصونیت]] منبع==
| |
| *[[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] در [[کتاب آسمانی]] [[قرآن]] تدوین و [[تجلی]] پیدا کرده است. [[ادله]] متعدد ثابت میکند همه [[آیات قرآن]] موجود، از آفت [[تحریف]] مصون مانده است. علاوه بر [[دلیل نقلی]]، [[اعجاز]] و [[تحدی قرآن]] نیز [[دلیل]] بر [[الهی]] بودن [[قرآن]] است.
| |
| * [[ادیان پیشین]]، منبع آسمانی و همچنین سخنان پیامبرانشان، ناپدید یا [[تحریف]] شدند.
| |
| | |
| ==[[دلیل]] سوم: کمال و [[بلوغ]] مخاطبان==
| |
| *[[اکثریت]] مخاطبان و [[پیروان]] [[پیامبران پیشین]]، استقبال خوبی از سفیران آسمانی به عمل نیاوردند، اکثر آنانی که [[ایمان]] میآوردند، از نظر کیفی در سطح پایینی قرار داشتند که مثلاً بعد از یک [[غیبت]] ۴۰ روزِ گوسالهپرست شدند.
| |
| * [[مردمان]] معاصر [[حضرت ابراهیم]] در به [[آتش]] انداختن [[ابراهیم]] [[سکوت]] کردند و بلکه [[همراهی]] هم کردند. [[حضرت عیسی]] را به [[زعم]] خود، به [[صلیب]] کشیدند. همچنین در نگهداری و [[حفظ]] [[کتابهای آسمانی]] کوتاهی میکردند و از حدود۳۱۳ [[کتاب آسمانی]]، حتی یک مورد بهصورت اصیل به نسلهای بعدی منقل نشده و این نشانگر عدم استعداد و صلاحیت [[مردمان]] آن دورآنها برای دریافت کتاب آخرین و کامل آسمانی است.
| |
| *اما در عصر [[اسلام]]، [[مردمان]] به [[حفظ]] و نگهداری اشعار نفیس علاقهمند بودند. [[پیامبر اکرم|حضرت محمد]] بعد از ۱۳ سال توانست [[حکومت اسلامی]] تشکیل دهد و بر [[دشمنان خارجی]] [[غلبه]] کند و [[قرآن]] موجود توسط چند [[صحابه]] و با [[نظارت]] شخص [[پیامبر]] تدوین یافت.
| |
| | |
| ==[[دلیل]] چهارم: [[امامت]] و [[ولایت]]==
| |
| *کمال و [[جامعیت اسلام]] تنها با شمول [[قرآن]] بر قواعد کلی به دست نمیآید، بلکه به یک [[مفسر]] و [[متولی اجرا]] [[نیازمند]] است. مقتضای کمال و [[جاودانگی دین]] این است که بعد [[پیامبر]] کسی باشد تا آخرین [[کتاب آسمانی]]، به آفت [[تحریف]] [[مبتلا]] نشود؛ با [[تعیین جانشین]] [[امام علی]] این مشکل حل شد و به تعبیر [[قرآن]]، [[دین]]، کامل و [[اسلام]]، مورد [[رضایت الهی]] قرار گرفت. [[ولایت]] به معنای [[عرفانی]] آن، گوهر و [[باطن نبوت]] است که [[ارتباط]] [[ولی]] با [[عالم غیب]] و الوهی و خبر دادن از آن، دائمی و غیر منقطع است، به خلاف [[نبوت تشریعی]] که موقت و منقطع است.
| |
| * وجود [[امام علی|حضرت امیر]] و دیگر [[امامان]]، [[ارسال]] [[پیامبر تبلیغی]] را بیاثر کرده نکته دیگر اینکه، مسئله [[امامت]] تبیینکننده [[خاتمیت ارسال پیامبران]] است، اما اینکه آیا [[شریعت]] کامل، نازل شده یا نه؟ [[دلیل]] [[امامت]]، ناظر بدان نیست<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۰۵-۲۱۰.</ref>
| |
| | |
| ==[[دلیل]] پنجم: [[اجتهاد]] و ارائه معیارهای [[تفسیر دین]]==
| |
| *اصل [[امامت]]، [[انسان]] را از [[نبوت]] [[تبلیغی]] مستغنی میکند اما [[وجود امام]] به مکان و زمان خاص محدود است. برای اینکه در صورت عدم دسترسی به [[امام]]، مخاطبان [[وحی]]، به [[مشکلات]] [[مبتلا]] نشوند، [[اسلام]] راهکارهایی ارائه کرده:
| |
| # [[سادگی]] و قابل مهم بودن [[آموزههای دینی]].
| |
| # [[پویایی]] و [[انعطافپذیری]] [[احکام دینی]].
| |
| #به رسمیت شناختن [[اجتهاد]] و ارائه مبانی.
| |
| *راهکار اول، با تحلیل آموزهها و مقایسه [[اسلام]] با سایر [[ادیان]] روشن میشود. [[اسلام]]، نخست یکسری مبانی را عرضه میدارد و در مرحله دوم، [[احکام متغیر]] و جزئیای دارد که به تغییر [[مصالح]] و [[مفاسد]] بستگی دارد و در این مرحله، به خبره [[دین]] اجازه [[اجتهاد]] میدهد.
| |
| *با به رسمیت شناختن [[اجتهاد]]، [[حکم]] هر فعل یا امری را میتوان از [[دین]] استخراج کرد. مثلاً [[شریعت]] [[اسلام]] با قبول قاعده الاهم فالمهم و تقدیم [[مصالح جامعه]] بر فرد به رفع معضلات [[اجتماعی]] میپردازد.
| |
| *در اشاره به [[اجتهاد]]، [[امام صادق]] فرمود: {{عربی|" إِنَّمَا عَلَيْنَا أَنْ نُلْقِيَ إِلَيْكُمُ الْأُصُولَ وَ عَلَيْكُمْ أَنْ تُفَرِّعُوا"}}
| |
| *[[امام رضا]] در جواب شخصی که در منطقه خود به [[حضرت]] دسترسی ندارد، او را به یک خبره [[دین]] یعنی [[یونس بن عبدالرحمن]] ارجاع داد.
| |
| *حاصل آنکه، در [[عصر غیبت]]، وجود [[فقها]] مقداری از خلأ [[امام]] را جبران میکند تا به [[خاتمیت]] اخلال وارد نگردد.
| |
| ==[[دلیل]] ششم: اهتمام به [[عقل]] و نیازهای [[انسانی]]==
| |
| *[[ادیان آسمانی]] به [[دلیل]] سرچشمه گرفتن از منبع قدسی، مطابق [[فطرت انسان]] خواهد بود که با [[عقل]] و نیازهای [[انسانی]] کمال [[ملایمت]] و وفاق را داشته باشد.
| |
| *در مورد [[اسلام]]، این نکته در قاعده "ملازمه [[حکم عقل]] و [[شرع]]" ظاهر شده است.
| |
| *با این نگاه، [[اسلام]]، نه [[آیین]] خردستیز بلکه خردگرا به شمار میآید. مراد از [[عقل]] در اینجا معنای عام آن است که شامل هر نوع [[تفکر]] و [[معرفت]] کاملکننده [[انسان]] در عرصه [[دنیا]] و [[آخرت]] باشد.
| |
| *البته در صورت [[تعارض]] [[منافع دنیوی]] با [[اخروی]]، خود [[عقل]] نیز بر ترجیح [[منافع]] جاودان [[حکم]] میکند<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۱۰-۲۱۳.</ref>
| |
| ==[[دلیل]] هفتم: [[نص]] محور بودن [[وحی]] [[اسلامی]]==
| |
| *در ابتدا به اقسام [[وحی]] اشاره میشود:
| |
| #'''[[وحی الهامی]]: ''' القای یک معنا در [[قلب]] [[پیامبر]] است که عبارت از خود [[پیامبر]] باشد.
| |
| #'''[[وحی رؤیایی]]: ''' در حال [[خواب]] و [[عالم رؤیا]] [[وحی]] نازل میشود.
| |
| #'''[[وحی کتابی]] و [[وحی لوحی|لوحی]]: ''' [[پیامبر]] از [[خداوند]] [[وحی]] را در قالب [[لوح]] دریافت و در [[اختیار]] [[مردم]] قرار میدهد.
| |
| #'''[[وحی]] شنیداری: '''[[خطابات]] لفظی و صوتی که [[پیامبر الهی]] از سوی [[مقام غیبی]] میشنود. در مورد [[پیامبران پیشین]] غرض اصلی از [[وحی]]، همان انتقال مفهوم به مخاطبان بوده و عدم [[تحدی]] در وحیهای پیشین، میتواند مؤید و بلکه [[دلیل]] این مدعا باشد. مقصود از کتاب، نه کتاب خطی و ظاهری، بلکه مجموعه منظم [[آموزههای دینی]] است. [[وحی]] انتقال دادهشده از جهت مفهومی عین [[وحی]] مسموع است، اما آیا عین لفظ شنیدهشده هم هست؟ دلیلی بر آن نداریم. در مرحله بعد، آیا [[اصحاب پیامبران]]، موفق به ضبط و [[حفظ عین وحی]] شدهاند؟ قراین موجود برخلاف آن دلالت دارد.
| |
| #'''[[کلام الهی]]: ''' [[پیامبر]] بهصورت مستقیم یا از طریق [[فرشته]]، [[کلام الهی]] را دریافت و آن را با [[حفظ]] الفاظش به مخاطبان [[ابلاغ]] میکند.
| |
| *[[وحی]] [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]]، دو خصوصیت دیگر نیز دارد:
| |
| #تأکید [[الهی]] بر صیانت از آن در [[مقام]] [[ابلاغ]] به [[مردم]] و بعد از آن: {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref> بیگمان ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود؛ سوره حجر، آیه: ۹.</ref>. خود [[مردم]] هم به حدی از [[بلوغ عقلی]] رسیده بودند که بتوانند از [[کتاب آسمانی]] صیانت کنند.
| |
| # [[جاودانگی قرآن]] و عدم انحصار آن به زمانه و قشر خاص، لذا هر [[نسل]] و مخاطبی، خود را در مواجه با [[وحی]] و [[کلام]] آسمانی میبیند.
| |
| *با توجه به این ویژگی به [[تجدید نبوت]] و آوردن متن [[وحیانی]] دیگر نیازی نیست. [[کلام الهی]] بودن [[قرآن]] و [[حفظ]] اصالت آن در دورههای بعد و [[تکامل عقلی]] مخاطبانش به [[وحی]] [[اسلامی]] اختصاص دارد. لذا هیچ [[داعی]] و توجیهی برای [[خاتمیت]] در [[شرایع]] پیش از [[اسلام]] وجود نداشت<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۱۴-۲۱۷.</ref>
| |
| ==[[دلیل]] هشتم: [[قرآن]]، [[تجلی الهی]]==
| |
| *با [[تجلی]] در [[قرآن]] و امکان [[مشاهده]] آن برای [[شایسته]] و کامل، به ارسال [[پیامبر]] دیگری [[نیاز]] نیست: {{عربی|" فَتَجَلَّى لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْهُ "}}<ref>کافی، ج۸، ص ۳۸۷.</ref>
| |
| ==[[دلیل]] نهم: [[جلوگیری از ظهور متنبیان]] و [[تحریف دین]]==
| |
| *عدم گسترش پیامهای [[پیامبران پیشین]] و [[تحریف]] سخنانشان پس از مدت کوتاهی از رحلتشان، و عدم [[بلوغ عقلی]] مخاطبان برای [[حفظ وحی]]، مقتضی [[تجدید نبوت]] بوده است.
| |
| *اما ندای [[اسلام]] در عصر خود [[پیامبر اکرم]] در اطراف و اکناف [[جهان]] پیچیده و [[وحی]] [[اسلامی]] عین [[کلام الهی]] در عصر خود [[پیامبر]] تثبیت شده بود و [[مردمان]] با [[بلوغ عقلی]] خود آن را [[حفظ]] کردند تا از [[تحریف]] مصون باشد.
| |
| *[[اسلام]] با اعلام [[خاتمیت]] [[بعثت]] [[پیامبران]]، مجالی برای [[ظهور]] [[پیامبران]] بعدی باقی نگذاشت و إلا [[قرآن کریم]] را [[منسوخ]] اعلام میکردند یا به توجیه ناصواب آن میپرداختند و [[روایات]] محمدی را مورد تعرض قرار میدادند.
| |
| *ولی [[خداوند حکیم]] بستر چنین آفتی را فراهم نمیآورد، از طرفی تعداد [[پیامبران]] و بهتبع آن [[آموزههای دینی]] هر چه بیشتر شود، آموزههای [[بدعت]] و [[منحرف]] [[دینی]] نیز رو به فزونی خواهد نهاد لذا سیر [[نبوت]] میبایست در نکته خاص ایستا میماند.
| |
| | |
| ==[[دلیل]] دهم: [[وحدت شرایع]] و [[جهانیسازی]]==
| |
| *تعدد و [[اختلاف]] [[شرایع]] در عصر [[پیامبران پیشین]]، معلول [[اختلاف]] استعدادها و [[تفاسیر]] مخاطبان و [[تحریف]] [[آموزههای دینی]] بود. با [[ظهور]] [[آیین]] و [[پیامبر]] [[برتر]] و [[تکامل عقلی]] مخاطبان، انگیزهای برای تکثر [[شرایع]] وجود نداشت لذا باید تشتت آرای [[دینی]] به نقطه مشترکی منتهی میشد و مسیر [[تاریخ]] [[نبوت]] بهسوی «جهانیشدن» میرفت؛[[جهانی]] که در آن [[اختلافات]] [[دینی]] و مذهبی از بین رفته؛ این ایده و [[پیشگویی]] مورد تأکید [[قرآن]] و [[روایات]] قرار گرفته است.
| |
| استمرار [[بعثت|بعثت پیامبران]] و [[ظهور]] مکاتب و [[شرایع]] مختلف، موجب تشتت آرای [[دینی]] و [[بسترسازی]] برای [[تحریف]] و [[بدعت]] میشود، که با غرض مذکور منافات دارد<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۱۸-۲۲۲.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==منابع== | | ==منابع== |