علت برداشت‌های انحرافی از انتظار چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'نادرست' به 'نادرست'
جز (جایگزینی متن - ')| ' به ')|')
جز (جایگزینی متن - 'نادرست' به 'نادرست')
خط ۳۱: خط ۳۱:
*[[علل]] و عوامل متعددی باعث [[برداشت‌های انحرافی از انتظار]] و ارائۀ [[تفاسیر]] غلط از آن شده است که در اینجا به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:
*[[علل]] و عوامل متعددی باعث [[برداشت‌های انحرافی از انتظار]] و ارائۀ [[تفاسیر]] غلط از آن شده است که در اینجا به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:
#تلاش [[حاکمان]] [[مستبد]]: یکی از عوامل مهم [[تحریف]] [[انتظار]] مفهوم واقعی [[انتظار]] است، زیرا مفهوم واقعی آن مسئولیت‌ساز، و معنای [[تحریف]] شده آن مسئولیت‌سوز است. در طول [[تاریخ]] همواره [[منتظرین]] [[حقیقی]]، مزاحم طبقه [[حاکم]] [[ظالم]] بوده‌اند؛ لذا طبیعی است که طبقه [[حاکم]] با [[اعتقادی]] که مسولیت‌ساز باشد و [[سکوت]] در مقابل [[ظلم]] را جایز نداند [[سازگاری]] ندارد و کوشیده است تا [[انتظار]] معنای واقعی خود را از دست بدهد تا بالتبع "[[منتظرین]]" هم چنین گردند<ref>ر.ک. [[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص۹۵-۹۶.</ref>.
#تلاش [[حاکمان]] [[مستبد]]: یکی از عوامل مهم [[تحریف]] [[انتظار]] مفهوم واقعی [[انتظار]] است، زیرا مفهوم واقعی آن مسئولیت‌ساز، و معنای [[تحریف]] شده آن مسئولیت‌سوز است. در طول [[تاریخ]] همواره [[منتظرین]] [[حقیقی]]، مزاحم طبقه [[حاکم]] [[ظالم]] بوده‌اند؛ لذا طبیعی است که طبقه [[حاکم]] با [[اعتقادی]] که مسولیت‌ساز باشد و [[سکوت]] در مقابل [[ظلم]] را جایز نداند [[سازگاری]] ندارد و کوشیده است تا [[انتظار]] معنای واقعی خود را از دست بدهد تا بالتبع "[[منتظرین]]" هم چنین گردند<ref>ر.ک. [[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص۹۵-۹۶.</ref>.
#عوامل مذهبی (برداشت سطحی و [[نادرست]] از [[روایات]]): نارسایی [[فهم]] و برداشت غلط در برخی مفاهیم [[دینی]]، خود از عوامل بسیار مهم در‌‎ ‎سوء برداشت و [[انحراف]] [[فکر]] در موضوع [[انتظار فرج]] بوده و هست. محور روایاتی که برداشت غلط نسبت به آنها صورت گرفته است، به شرح ذیل است:
#عوامل مذهبی (برداشت سطحی و نادرست از [[روایات]]): نارسایی [[فهم]] و برداشت غلط در برخی مفاهیم [[دینی]]، خود از عوامل بسیار مهم در‌‎ ‎سوء برداشت و [[انحراف]] [[فکر]] در موضوع [[انتظار فرج]] بوده و هست. محور روایاتی که برداشت غلط نسبت به آنها صورت گرفته است، به شرح ذیل است:
##محکومیت هر انقلابی پیش‌‎ ‎از [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}}<ref>{{متن حدیث|کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}</ref>؛
##محکومیت هر انقلابی پیش‌‎ ‎از [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}}<ref>{{متن حدیث|کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}</ref>؛
##منوط بودن اجرای برخی از [[احکام]] (مانند [[اجرای حدود]]، [[نماز جمعه]]) به [[وجود امام]] [[معصوم]]{{ع}}<ref>ر.ک. [[سید مهدی موسوی کاشمری|موسوی کاشمری، سید مهدی]]، [[امام خمینی و احیاء انتظار فرج (مقاله)|امام خمینی و احیاء انتظار فرج]]، ص۴۱۳-۴۱۶.</ref>؛
##منوط بودن اجرای برخی از [[احکام]] (مانند [[اجرای حدود]]، [[نماز جمعه]]) به [[وجود امام]] [[معصوم]]{{ع}}<ref>ر.ک. [[سید مهدی موسوی کاشمری|موسوی کاشمری، سید مهدی]]، [[امام خمینی و احیاء انتظار فرج (مقاله)|امام خمینی و احیاء انتظار فرج]]، ص۴۱۳-۴۱۶.</ref>؛
خط ۴۳: خط ۴۳:
#[[انحرافات]] [[سیاسی]] افراد<ref>ر.ک. [[محمد صابر جعفری|جعفری، محمد صابر]]، [[اندیشه مهدویت و آسیب‌ها (کتاب)|اندیشه مهدویت و آسیب‌ها]]، ص ۱۴.</ref>.
#[[انحرافات]] [[سیاسی]] افراد<ref>ر.ک. [[محمد صابر جعفری|جعفری، محمد صابر]]، [[اندیشه مهدویت و آسیب‌ها (کتاب)|اندیشه مهدویت و آسیب‌ها]]، ص ۱۴.</ref>.
===نتیجه گیری===
===نتیجه گیری===
*در نتیجه، می‌‌توان گفت مسئلۀ [[انتظار]] یکی از مسائل مهم معرفتی در [[فرهنگی]] [[دینی]] است که [[فهم]] درست از آن از اهمیت بالایی برخوردار است به نحوی که در طول [[تاریخ]]، برداشت [[انحرافی]] نسبت به معنا و مفهوم [[انتظار]]، موجب [[گمراهی]] عده ای از [[منتظران]] شده است. عوامل مختلفی، نظیر تلاش [[حاکمان]] [[مستبد]]، برداشت سطحی و [[نادرست]] از برخی [[روایات]]، [[انحرافات]] [[اخلاقی]] و [[سیاسی]] افراد،  عوامل روانی (مانند [[عافیت‌طلبی]]، [[ضعف نفس]] و نبود [[شجاعت]] روحی) از جمله [[علل]] برداشت [[انحرافی]] از مسئله [[انتظار]] هستند
*در نتیجه، می‌‌توان گفت مسئلۀ [[انتظار]] یکی از مسائل مهم معرفتی در [[فرهنگی]] [[دینی]] است که [[فهم]] درست از آن از اهمیت بالایی برخوردار است به نحوی که در طول [[تاریخ]]، برداشت [[انحرافی]] نسبت به معنا و مفهوم [[انتظار]]، موجب [[گمراهی]] عده ای از [[منتظران]] شده است. عوامل مختلفی، نظیر تلاش [[حاکمان]] [[مستبد]]، برداشت سطحی و نادرست از برخی [[روایات]]، [[انحرافات]] [[اخلاقی]] و [[سیاسی]] افراد،  عوامل روانی (مانند [[عافیت‌طلبی]]، [[ضعف نفس]] و نبود [[شجاعت]] روحی) از جمله [[علل]] برداشت [[انحرافی]] از مسئله [[انتظار]] هستند


==پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه==
==پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه==
خط ۶۵: خط ۶۵:
::::::«[[علل]] و عوامل متعددی باعث [[تحریف]] [[انتظار]] و ارائه [[تفاسیر]] [[انحرافی]] و غلط از آن شده است که در اینجا به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:
::::::«[[علل]] و عوامل متعددی باعث [[تحریف]] [[انتظار]] و ارائه [[تفاسیر]] [[انحرافی]] و غلط از آن شده است که در اینجا به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:
:::::#'''تلاش [[حاکمان]] [[مستبد]]:''' یکی از عوامل مهم [[تحریف]] "[[انتظار]]" مفهوم واقعی [[انتظار]] است، زیرا مفهوم واقعی آن مسئولیت‌ساز، و معنای [[تحریف]] شده آن مسئولیت‌سوز است. و از طرفی در طول [[تاریخ]] همواره [[منتظرین]] [[حقیقی]]، مزاحم طبقه [[حاکم]] [[ظالم]] بوده اند؛ لذا طبیعی است که طبقه [[حاکم]] با [[اعتقادی]] که مسولیت‌ساز باشد و [[سکوت]] در مقابل [[ظلم]] را جایز نداند [[سازگاری]] ندارد و کوشیده است تا [[انتظار]] معنای واقعی خود را از دست بدهد تا بالتبع "[[منتظرین]]" هم چنین گردند<ref>محمدی ری شهری، فلسفه امامت و رهبری، ص ۸۶.</ref>. [[آیت الله]] [[سید علی خامنه‌ای]] می‌فرمایند: "قدرت‌های استکباری، خواهان [[غفلت]] و [[خواب]] آلوده بودن و نیز عدم تحرک [[ملت‌ها]] هستند. و چنین وضعی را [[بهشت]] خود می‌دانند؛ اما [[انتظار فرج]] موجب می‌شود که [[انسان]] به وضع موجود قانع نباشد و بخواهد و به وضعی بهتر و [[برتر]] دست پیدا کند"<ref>فصلنامه انتظار، شماره ۲، ص ۳۷، به نقل از روزنامه جهان اسلام، مورخ ۱۹ / ۱۱ / ۷۳.</ref>. و در جای دیگر می‌فرمایند: "دشمن‌ترین اشخاص با این [[عقیده]] و با شخص آن بزرگوار، [[ستمگران]] عالم‌اند، از روز [[غیبت]] آن [[حضرت]]، بلکه از روز ولادت آن [[حضرت]]، تا امروز آن کسانی که وجودشان با [[ستم]] و با زورگویی همراه بوده بر [[دشمنی]] با این بزرگوار، با این پدیده [[الهی]]، با این [[نور]] و با این [[شمشیر]] [[الهی]] مشغول شدند. امروز هم، مستکبرین و [[ستمگران]] عالم، با این [[فکر]] و این [[عقیده]] مخالف و دشمن‌اند و می‌دانند که این [[عقیده]] و این [[عشق]] ـ که در دل‌های [[مسلمین]] به خصوص در دل‌های [[شیعه]] است ـ برای هدف‌های ستمگرانه‌ای آنها مزاحم است"<ref>فصلنامه انتظار، شماره ۲، ص ۳۸، نقل از جمهوری اسلامی، مورخ ۱۵ / ۹ / ۷۷.</ref>.
:::::#'''تلاش [[حاکمان]] [[مستبد]]:''' یکی از عوامل مهم [[تحریف]] "[[انتظار]]" مفهوم واقعی [[انتظار]] است، زیرا مفهوم واقعی آن مسئولیت‌ساز، و معنای [[تحریف]] شده آن مسئولیت‌سوز است. و از طرفی در طول [[تاریخ]] همواره [[منتظرین]] [[حقیقی]]، مزاحم طبقه [[حاکم]] [[ظالم]] بوده اند؛ لذا طبیعی است که طبقه [[حاکم]] با [[اعتقادی]] که مسولیت‌ساز باشد و [[سکوت]] در مقابل [[ظلم]] را جایز نداند [[سازگاری]] ندارد و کوشیده است تا [[انتظار]] معنای واقعی خود را از دست بدهد تا بالتبع "[[منتظرین]]" هم چنین گردند<ref>محمدی ری شهری، فلسفه امامت و رهبری، ص ۸۶.</ref>. [[آیت الله]] [[سید علی خامنه‌ای]] می‌فرمایند: "قدرت‌های استکباری، خواهان [[غفلت]] و [[خواب]] آلوده بودن و نیز عدم تحرک [[ملت‌ها]] هستند. و چنین وضعی را [[بهشت]] خود می‌دانند؛ اما [[انتظار فرج]] موجب می‌شود که [[انسان]] به وضع موجود قانع نباشد و بخواهد و به وضعی بهتر و [[برتر]] دست پیدا کند"<ref>فصلنامه انتظار، شماره ۲، ص ۳۷، به نقل از روزنامه جهان اسلام، مورخ ۱۹ / ۱۱ / ۷۳.</ref>. و در جای دیگر می‌فرمایند: "دشمن‌ترین اشخاص با این [[عقیده]] و با شخص آن بزرگوار، [[ستمگران]] عالم‌اند، از روز [[غیبت]] آن [[حضرت]]، بلکه از روز ولادت آن [[حضرت]]، تا امروز آن کسانی که وجودشان با [[ستم]] و با زورگویی همراه بوده بر [[دشمنی]] با این بزرگوار، با این پدیده [[الهی]]، با این [[نور]] و با این [[شمشیر]] [[الهی]] مشغول شدند. امروز هم، مستکبرین و [[ستمگران]] عالم، با این [[فکر]] و این [[عقیده]] مخالف و دشمن‌اند و می‌دانند که این [[عقیده]] و این [[عشق]] ـ که در دل‌های [[مسلمین]] به خصوص در دل‌های [[شیعه]] است ـ برای هدف‌های ستمگرانه‌ای آنها مزاحم است"<ref>فصلنامه انتظار، شماره ۲، ص ۳۸، نقل از جمهوری اسلامی، مورخ ۱۵ / ۹ / ۷۷.</ref>.
:::::#'''برداشت سطحی و [[نادرست]] از [[روایات]]:''' عده‌ای با استناد به [[روایات]] به [[تفسیر]] [[نادرست]] و منفی از [[انتظار]] روی آورده‌اند»<ref>[[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص95-96.</ref>.
:::::#'''برداشت سطحی و نادرست از [[روایات]]:''' عده‌ای با استناد به [[روایات]] به [[تفسیر]] نادرست و منفی از [[انتظار]] روی آورده‌اند»<ref>[[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص95-96.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۸۲: خط ۸۲:
::::::'''منوط بودن اجرای برخی از [[احکام]] به [[وجود امام]] [[معصوم]]{{ع}}:''' به اعتقاد‌‎ ‎عده‌ای از [[فقها]]، [[اجرای احکام]] و قوانینی همچون [[جهاد]] ابتدایی، [[اجرای حدود]] و حتی قضاوت‌‎ ‎و [[نماز جمعه]] منوط به [[وجود امام]] [[معصوم]]{{ع}} است که خود یا [[نایب خاص]] او متکفل این‌گونه‌‎ ‎امور شود؛ و در [[عصر غیبت]] [[مشروعیت]] این‌گونه علیهم مورد تردید و یا منع است. و این‌‎ ‎خود از عواملی است که ممکن است [[زمینه‌ساز]] سوء [[فهم]] و برداشت منفی از [[انتظار فرج]] باشد‌‎ ‎و [[القا]] کننده اینکه باید [[صبر]] کرد و دست روی دست گذاشت تا [[امام عصر]]{{ع}} با‌‎ ‎اختیاراتی که دارند تشریف بیاورند و [[کارها]] را به سامان برسانند و [[اجرای احکام]] کنند، ولی‌‎ ‎حقیقت این است که همچنان‌که برخی فرموده‌اند و در [[اخبار]] و کلمات متقدمین از [[فقها]] -[[رضوان]] [[الله]] تعالی علیهم- اجرای این [[احکام]] به اجازه [[امام]] [[عادل]] منوط شده و آن نیز همچنان‌‎ ‎که [[مظهر]] اکمل آن پیشوای [[معصوم]] است بر [[حاکم]] [[عادل]] مجاز و [[مرضی]] [[امامان]]{{عم}} گرچه غیر  [[معصوم]] باشد نیز [[صادق]] است و مقصود از "[[امام]]" در کلمات [[فقها]]، [[حاکم]] [[عادل]] است‌‎ ‎و این امر با مراجعه به عبارات آنها در موارد گوناگون، آشکارا مشاهده می‌‌شود.
::::::'''منوط بودن اجرای برخی از [[احکام]] به [[وجود امام]] [[معصوم]]{{ع}}:''' به اعتقاد‌‎ ‎عده‌ای از [[فقها]]، [[اجرای احکام]] و قوانینی همچون [[جهاد]] ابتدایی، [[اجرای حدود]] و حتی قضاوت‌‎ ‎و [[نماز جمعه]] منوط به [[وجود امام]] [[معصوم]]{{ع}} است که خود یا [[نایب خاص]] او متکفل این‌گونه‌‎ ‎امور شود؛ و در [[عصر غیبت]] [[مشروعیت]] این‌گونه علیهم مورد تردید و یا منع است. و این‌‎ ‎خود از عواملی است که ممکن است [[زمینه‌ساز]] سوء [[فهم]] و برداشت منفی از [[انتظار فرج]] باشد‌‎ ‎و [[القا]] کننده اینکه باید [[صبر]] کرد و دست روی دست گذاشت تا [[امام عصر]]{{ع}} با‌‎ ‎اختیاراتی که دارند تشریف بیاورند و [[کارها]] را به سامان برسانند و [[اجرای احکام]] کنند، ولی‌‎ ‎حقیقت این است که همچنان‌که برخی فرموده‌اند و در [[اخبار]] و کلمات متقدمین از [[فقها]] -[[رضوان]] [[الله]] تعالی علیهم- اجرای این [[احکام]] به اجازه [[امام]] [[عادل]] منوط شده و آن نیز همچنان‌‎ ‎که [[مظهر]] اکمل آن پیشوای [[معصوم]] است بر [[حاکم]] [[عادل]] مجاز و [[مرضی]] [[امامان]]{{عم}} گرچه غیر  [[معصوم]] باشد نیز [[صادق]] است و مقصود از "[[امام]]" در کلمات [[فقها]]، [[حاکم]] [[عادل]] است‌‎ ‎و این امر با مراجعه به عبارات آنها در موارد گوناگون، آشکارا مشاهده می‌‌شود.
::::::'''سوء [[فهم]] از [[روایات]]:''' {{متن حدیث|... بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}} و این خود از اسباب مؤثر‌‎ ‎در تحمیل معنای [[انحرافی]] بر [[انتظار فرج]] بوده است، زیرا برخی از کوته‌نظران [[فکر]] می‌‌کنند که‌‎ ‎چون [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} به پر شدن [[جهان]] از [[ستم]] و [[جور]] بستگی دارد پس نباید در‌‎ ‎جهت [[اصلاح]] قدمی برداشت و هر گامی در این [[زمینه ظهور]] [[حضرت]] را به تأخیر می‌‌اندازد و‌‎ ‎به عقب می‌‌راند و بلکه بالاتر اینکه به [[اعتقاد]] برخی منحرفین و یا احمقان آنها برای تسریع در‌‎ ‎ظهور آن [[سرور]] باید دست به اشاعه [[منکرات]] زد، که شرح [[عقاید]] اینها را از زبان [[امام راحل]] در‌‎ ‎ابتدا [[نقل]] کردیم. ولی از بزرگ‌ترین [[ستم‌ها]] بر [[فرهنگ ناب]] [[اسلامی]] و [[شیعی]] همین کج فهمی‌ها در‌‎ ‎متون [[دینی]] است که قضیه را برعکس و وارونه کرده و [[حقیقت]] را فدای نارسایی [[فکر]] و‌‎ ‎ ‎اندیشه می‌‌کند.  
::::::'''سوء [[فهم]] از [[روایات]]:''' {{متن حدیث|... بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}} و این خود از اسباب مؤثر‌‎ ‎در تحمیل معنای [[انحرافی]] بر [[انتظار فرج]] بوده است، زیرا برخی از کوته‌نظران [[فکر]] می‌‌کنند که‌‎ ‎چون [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} به پر شدن [[جهان]] از [[ستم]] و [[جور]] بستگی دارد پس نباید در‌‎ ‎جهت [[اصلاح]] قدمی برداشت و هر گامی در این [[زمینه ظهور]] [[حضرت]] را به تأخیر می‌‌اندازد و‌‎ ‎به عقب می‌‌راند و بلکه بالاتر اینکه به [[اعتقاد]] برخی منحرفین و یا احمقان آنها برای تسریع در‌‎ ‎ظهور آن [[سرور]] باید دست به اشاعه [[منکرات]] زد، که شرح [[عقاید]] اینها را از زبان [[امام راحل]] در‌‎ ‎ابتدا [[نقل]] کردیم. ولی از بزرگ‌ترین [[ستم‌ها]] بر [[فرهنگ ناب]] [[اسلامی]] و [[شیعی]] همین کج فهمی‌ها در‌‎ ‎متون [[دینی]] است که قضیه را برعکس و وارونه کرده و [[حقیقت]] را فدای نارسایی [[فکر]] و‌‎ ‎ ‎اندیشه می‌‌کند.  
::::::پاسخ به این‌گونه [[استنباط]] [[نادرست]] از [[روایات]] به این است که:
::::::پاسخ به این‌گونه [[استنباط]] نادرست از [[روایات]] به این است که:
:::::#مفاد [[اخبار]]، پرشدن‌‎ ‎جهان از [[ظلم]] و [[تباهی]] است و این منافاتی با تلاش و عمل و [[جهاد]] [[مصلحان]] و نیک‌اندیشان‌‎ ‎ندارد و [[وظیفه]] آنان را در جهت انجام [[تکلیف‌های الهی]] ساقط نمی‌کند؛ زیرا چنین اوضاعی،‌‎ ‎علی‌رغم تلاش [[صالحان]] و [[مبارزه]] آنان علیه [[فساد]] پیش می‌‌آید. مگر هر حرکت و تلاشی‌‎ ‎نتیجه عینی مطلوب می‌‌دهد؟‌ [[دعوت]] و پیام‌رسانی [[حضرت نوح]]{{ع}} و سایر [[انبیا]] پس از آن [[حضرت]] هر یک در زمان خود‌‎ ‎چقدر به ثمر نشست؟ آیا آنگونه که آن مشعل‌های [[هدایت]] دلخواهشان بود [[مردم]] هم پذیرا‌‎ ‎بودند؟ آیا پس از [[شهادت]] [[حسین بن علی]]{{ع}} و [[قیام]] آن [[حضرت]] و یا پس از [[قیام امام]] [[حسن]]{{ع}}‎ ‎ظلم هم پایان یافت، و یا برعکس چهره [[زشت]] [[جباران]] و [[ستمگران]] بیشتر خود را نشان داد؟‌ بنابراین [[منطق]]، باید آن بزرگواران چون به محو [[ظلم]] موفق نمی‌شدند دست از عمل‌‎ ‎بشویند و اگر چنین کاری اتفاق می‌‌افتاد آیا اساساً [[دعوت به توحید]] و [[نور هدایت]] در‌‎ ‎ضعیف‌ترین جلوه آن در حیات بشری وجود داشت؟ لذا [[مبارزه]] و [[جهاد]] برای [[صلاح]] و اصلاح‌‎ ‎در [[جامعه]] و [[تکلیف]] به آن منافاتی با این موضوع ندارد که در عین حال در اثر [[طغیان]] جامعه‌‎ ‎بشری و حکومت‌های [[جور]] و [[غلبه]] آنان این [[حرکت‌های اصلاحی]] نتیجه مطلوب ندهد و همچنان‌‎ ‎جهان رو به [[تباهی]] و انهدام پایه‌های معنویش پیش [[رود]]، که هم‌اکنون نیز این‌چنین است.  
:::::#مفاد [[اخبار]]، پرشدن‌‎ ‎جهان از [[ظلم]] و [[تباهی]] است و این منافاتی با تلاش و عمل و [[جهاد]] [[مصلحان]] و نیک‌اندیشان‌‎ ‎ندارد و [[وظیفه]] آنان را در جهت انجام [[تکلیف‌های الهی]] ساقط نمی‌کند؛ زیرا چنین اوضاعی،‌‎ ‎علی‌رغم تلاش [[صالحان]] و [[مبارزه]] آنان علیه [[فساد]] پیش می‌‌آید. مگر هر حرکت و تلاشی‌‎ ‎نتیجه عینی مطلوب می‌‌دهد؟‌ [[دعوت]] و پیام‌رسانی [[حضرت نوح]]{{ع}} و سایر [[انبیا]] پس از آن [[حضرت]] هر یک در زمان خود‌‎ ‎چقدر به ثمر نشست؟ آیا آنگونه که آن مشعل‌های [[هدایت]] دلخواهشان بود [[مردم]] هم پذیرا‌‎ ‎بودند؟ آیا پس از [[شهادت]] [[حسین بن علی]]{{ع}} و [[قیام]] آن [[حضرت]] و یا پس از [[قیام امام]] [[حسن]]{{ع}}‎ ‎ظلم هم پایان یافت، و یا برعکس چهره [[زشت]] [[جباران]] و [[ستمگران]] بیشتر خود را نشان داد؟‌ بنابراین [[منطق]]، باید آن بزرگواران چون به محو [[ظلم]] موفق نمی‌شدند دست از عمل‌‎ ‎بشویند و اگر چنین کاری اتفاق می‌‌افتاد آیا اساساً [[دعوت به توحید]] و [[نور هدایت]] در‌‎ ‎ضعیف‌ترین جلوه آن در حیات بشری وجود داشت؟ لذا [[مبارزه]] و [[جهاد]] برای [[صلاح]] و اصلاح‌‎ ‎در [[جامعه]] و [[تکلیف]] به آن منافاتی با این موضوع ندارد که در عین حال در اثر [[طغیان]] جامعه‌‎ ‎بشری و حکومت‌های [[جور]] و [[غلبه]] آنان این [[حرکت‌های اصلاحی]] نتیجه مطلوب ندهد و همچنان‌‎ ‎جهان رو به [[تباهی]] و انهدام پایه‌های معنویش پیش [[رود]]، که هم‌اکنون نیز این‌چنین است.  
:::::#این [[حدیث]] در کنار [[حدیث]] دیگری که از‌‎ ‎نبی اکرم{{صل}} [[نقل]] شده است خود بیانگر [[فلسفه]] تحقق [[انقلاب جهانی حضرت مهدی]]{{ع}}‎ ‎است که در این‌صورت این [[روایت]] متضمن معنایی بلند، [[علمی]] و افتخارآمیز است که با آنچه‌‎ ‎برخی از آن استفاده می‌‌کنند در کمال تقابل و تضاد است.  
:::::#این [[حدیث]] در کنار [[حدیث]] دیگری که از‌‎ ‎نبی اکرم{{صل}} [[نقل]] شده است خود بیانگر [[فلسفه]] تحقق [[انقلاب جهانی حضرت مهدی]]{{ع}}‎ ‎است که در این‌صورت این [[روایت]] متضمن معنایی بلند، [[علمی]] و افتخارآمیز است که با آنچه‌‎ ‎برخی از آن استفاده می‌‌کنند در کمال تقابل و تضاد است.  
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش